مقدمه
مالتیپل اسکلروزیس (اِماِس) یک بیماری التهابی مزمن و میلینزدا است که با ایجاد ضایعات موضعی در ماده سفید و خاکستری، دستگاه عصبی مرکزی را تحتتأثیر قرار میدهد [
1]. در اثر این آسیب انتقال پیامهای عصبی در دستگاه عصبی مرکزی دچار مشکل میشود و بسته به محل و شدت تخریب طیف گستردهای از علائم بالینی؛ حسی، حرکتی، بینایی، شناختی و عصبشناسی در بیماران ایجاد میشود [
2].
شیوع این بیماری در میان زنان خیلی بیشتر از مردان بوده، بهطوریکه به ازایِ هر مرد، 2/6 زن به این بیماری مبتلا هستند [
3]. ایران طی یک دهه گذشته از کشوری با شیوع کم بیماری اماس به کشوری با شیوع بالای این بیماری تغییر یافتهاست [
4]، بهطوریکه ایران بالاترین شیوع بیماری اماس را در قاره آسیا دارد (85/80 نفر در 100 هزار نفر)[
5].
باوجود پیشرفتهای انجامشده درزمینه تشخیص و درمان، سببشناسی اماس بهعنوان یک بیماری عصبی چندعاملی هنوز بهطور عمده ناشناختهاست [
6]، اما پرواضح است که برهمکنشهای پیچیده بین زمینه ژنتیکی و عوامل محیطی موجب بروز اماس میشود [
7]. بهنظر میرسد با توجه به طیف وسیع مشکلات روانی و جسمانی که بیماران مبتلا به اماس با آنها دستهوپنجه نرم میکنند، یکی از متغیرهای که بهبـود آن میتواند بـه کاهش علائم روانشناختی بیماران مبتلا به اماس کمک کند، انعطافپذیری روانشناختی است [
8].
انعطافپذیری روانشناختی به شیوه تعامل با تجربیات درونی و محیط بیرونی اشاره دارد که فرد را به سمت ارزشهای انتخابشده سوق میدهد [
9]. منظور از انعطافپذیری روانشناختی توانایی بودن در لحظه حال و گشودگی کامل نسبت به تجربیات است که در سازگاری افراد با وقایع تروماتیک زندگی نقش مهمی دارد [
10]. انعطافپذیری روانشناختی ازطریق 6 فرایند اصلی همپوش و مرتبط به هم؛ پذیرش، گسلش شناختی، بودن در زمان حال، خود به عنوان زمینه، ارزشها و اقدام متعهدانه حاصل میشود. پژوهش اورکی و همکاران [
11] نشان میدهد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انعطافپذیری روانشناختی میشود. با افزایش انعطافپذیری روانشناختی بهبود در حالات افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی مبتلایان به اماس مشاهده میشود [
11, 12].
بیماران مبتلا بلافاصله بعد از تشخیص بیماری، ممکن است آشفتگیهای روانشناختی بروز دهند که با گذشت زمان و در پاسخ به تشخیص، عود و بهبود بیماری دستخوش تغییر شود. این آشفتگی روانشناختی با نشانههایی مانند خلق پایین، اضطراب، افسـردگی و حالتهای روانپزشکی دیگر مشخص میشود [
13] که در افراد مبتلا به اماس شایع است [
14 ،
2]. آشفتگی روانشناختی در تمام مراحل این بیماری دیده میشود و تأثیر قابلتوجهی بر کیفیت زندگی [
15]، شناخت، نشانگان بیماری، پایبندی به درمان [
16] دارند. تقریباً 61 درصد از مبتلایان به اماس پریشانی روانی قابلتوجهی دارند که در این بین افسردگی (38/8 درصد) و اضطراب (27/8) درصد شایعتر است [
17].
پژوهشهای متعددی اثربخش بودن درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد [
18] و همچنین درمان متمرکز بر شفقت [
19] را بر کاهش آشفتگیهای روانشناختی بیماران اماس و دیگر بیمارهای مزمن نشان دادهاند.
در سالهای اخیر با توجه به هزینه بالای درمانهای دارویی جهت کنترل علائم اماس و همچنین عوارض متعدد ناشی از آنها، استفاده از درمانهای مکمل یا جایگزین رو به افرایش است. یک دسته مهم از این درمانها که مطالعات مختلف اثربخشی آن را در بهبود علائم بیماران اماس تأیید کرده، رویکرد درمانی پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت، درمان موج سومی است که از تلفیق رویکرد درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با رویکرد درمانی متمرکز بر شفقت بهوجود آمده است.
در این نوع درمان، چگونگی ارتباط مفهوم شفقت با انعطافپذیری روانشناختی، بهعنوان الگوی یکپارچهای از عملکرد سازگارانه اجرا میشود. طبق این الگو مفهوم شفقت به توانایی تجربه مشفقانه هیجانات دشوار، مشاهده ذهنآگاهانه افکار ارزیابانه، آشفتهساز و شرمآور بدون تأثیر بر فعالیتها یا حالات ذهنی، پیگیری تمام و کمال اهداف زندگی در حالتی از اعتباربخشی و شفقت با خود و تغییر انعطافپذیر دیدگاه به سمت احساسی برتر و گسترده از خود اشاره دارد. در این دیدگاه رشد شفقت به انعطافپذیری روانشناختی میانجامد و متقابلاً افزایش انعطافپذیری روانشناختی فرصت رشد بیشتر شفقت را فراهم میکند [
20].
در ایران و جهان پژوهشی که بهطور مستقل این رویکرد تلفیقی را در درمان بیماران اماس بهکار ببرد، گزارش نشدهاست، اما بهصورت 2 رویکرد درمانی مستقل در زیرمجموعه رویکرد موج سوم اندک مطالعاتی مشاهده میشود. هیل و همکاران در پژوهشی نشان دادند درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت باعث کاهش آسیبشناسی اختلالات خوردن و افزایش شفقت خود و انعطافپذیری تصویر بدنی میشود [
21]. نتایج پژوهش تبریزی و همکاران حاکی از اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با شفقت در بهبود نگرانی و نشخوار ذهنی زنان مطلقه بود [
22].
یافتههای پژوهش اسماعیلی و همکاران بیانگر اثربخشی آزمایش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با تمرکز بر شفقت، بر کاهش اضطراب اجتماعی بود [
23]. یافتههای کیلچ و همکاران [
24] و هیل و همکاران [
21] نشان میدهد این روش درمان در کنترل بیماریهای مزمن نقش مؤثری دارد.
تظاهرات بالینی بیماری اماس نقش مهمی در سازگاری فرد دارد و آزمایشات روانشناختی که این تظاهرات را هدف قرار میدهند، میتوانند به سازگاری فرد با این بیماری کمک کنند [
25]. پژوهشهای بالینی روی نمونههای مختلف از بیماران مزمن کارایی درمانهای پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت در کاهش علائم، ارتقای سطح سلامت روان و بهبود کیفیت زندگی بیماران مزمن را تأیید کردهاند [
26 ،
11 ،
8]. بنابراین با توجه به پژوهشهای اندک درمانهای روانشناختی در بیماران اماس پژوهش حاضر بهمنظور اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطافپذیری روانشناختی و آشفتگی روانشناختی مبتلایان به اماس انجام شد.
روش
پژوهش حاضر که با کد IRTC20210101049903N1 در سایت کارآزمایی بالینی کشور ثبت شده، یک مطالعه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری بود که از ابتدای سال 1398 به مدت 6 ماه با همکاری انجمن اماس خوزستان اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به اماس عضو انجمن اماس خوزستان بود. جهت تعیین حجم نمونه از نرمافزار جیپاور 3/1 استفاده شد. حجم نمونه موردنیاز برای هریک از گروههای آزمایش و کنترل برابر با 14 نفر، یعنی درمجموع 28 نفر برای انجام پژوهشی با اندازه اثر 0/5 و توان 0/85 درصد که در سطح 0/05 معنادار باشد، لازم بود. با توجه به احتمال اُفت آزمودنی حجم نمونه برای هریک از گروههای آزمایش و کنترل 16 نفر درنظر گرفته شد.
ملاکهای ورود پژوهش عبارت بودند از: سکونت در اهواز، دامنه سنی 18 تا 52 سال، داشتن حداقل مدرک دیپلم، کسب نمره بین 0 تا 5 در مقیاس وضعیت گسترش ناتوانی و علاقهمندی به شرکت در جلسات آزمایش روانشناختی. ملاکهای خروج از پژوهش هم عبارت بودند از: مصرف داروهای روانپزشکی و روانگردان، شرکت همزمان در سایر درمانهای روانشناختی و 3 جلسه غیبت در جلسات درمان.
برای انتخاب نمونه، ابتدا فهرستی از بیماران عضو انجمن اماس که شرایط حضور در پژوهش را داشتند، تهیه شد. در مرحله بعد از میان این افراد 50 نفر بهصورت تصادفی انتخاب و از آنها جهت شرکت در درمان بهصورت تماس تلفنی دعوت به عمل آمد. سپس از میان موافقان 32 نفر بهصورت تصادفی و با توجه به ملاکهای ورود و خروج انتخاب شد و بهصورت تصادفی در گروه آزمایش (16 نفر که به 2 گروه 8 نفره تقسیم شدند) و گروه کنترل (16 نفر) گمارده شدند و جهت حضور در جلسه توجیهی و اجرای پیشآزمون دعوت شدند.
ابزار پژوهش
مقیاس وضعیت گسترش ناتوانی
کرتزکه در سال 1983 مقیاس وضعیت گسترش ناتوانی را برای اولین بار برای بررسی شدت ناتوانی فیزیکی و نورولوژیکی در بیماران مبتلا به اماس طراحی کرد. پزشک متخصص این مقیاس را تکمیل کرده و وضعیت عملکردی 8 سیستم شامل ناحیه هرمی، مخچه، ساقه مغز، حسی، روده، مثانه، بینایی و مغز را بررسی میکند و درنهایت، نمره فرد در دامنه 0 (بررسی عصبشناختی طبیعی) تا 10 (مرگ به علت اماس) قرار میگیرد [
27]. روایی همگرای این آزمون با مقیاس تعیین درجه بیماری 0/95 گزارش شده که حاکی از روایی مطلوب آن است [
28]. شاوارین و همکاران پایایی بازآزمون این پرسشنامه را 0/78 گزارش کردهاند [
29].
پرسشنامه وضعیت گشودگی و تعهد
پرسشنامه وضعیت گشودگی و تعهد یک ابزار خودگزارشی 4 سؤالی با حساسیت درمانی بالاست که بنوی و همکاران در سال 2019 بهمنظور سنجش میزان انعطافپذیری روانشناختی در مطالعات بالینی آن را ساختهاند و با استفاده از یک مقیاس لیکرتی 10 درجهای از 0 (اصلاً) تا 10 (خیلی زیاد) نمرهگذاری میشود. گویه 3 بهصورت معکوس نمرهگذاری میشود. دامنه نمرات از 0 تا 40 است و نمرات بالاتر نشاندهنده انعطافپذیری روانشناختی بیشتر است. بنوی و همکاران در پژوهشی بهمنظور اعتباریابی نسخه المانی این پرسشنامه مقدار ریشه میانگین مربعات خطای برآورد و CFI را در 3 نمونه بالینی بهترتیب 0/00 و 1 گزارش کردند. آنها پایایی این ابراز بهروش آلفای کرونباخ را 0/89 گزارش کردند. پایایی این پرسشنامه ازطریق آلفای کرونباخ محاسبه شد و برابر با 0/86 گزارش شدهاست[
30].
در ایران برای اولین بار در پژوهش حاضر، این پرسشنامه استفاده شدهاست. قبل از بهکارگیری این ابزار ابتدا ویژگیهای روانسنجی آن روی یک نمونه 100 نفری از بیماران اماس بررسی شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی و اجرای همزمان حاکی از روایی و پایایی مطلوب پرسشنامه مذکور بود (مقدار 05/RMSEA=0، روایی همگرا با پرسشنامه پذیرش و عمل 0/80، روایی واگرا با مقیاس آشفتگی روانشناختی 0/76- و پایایی بهروش آلفای کرونباخ، ضریب گاتمن و تنصیف اسپیرمن / بروان برای این پرسشنامه بهترتیب برابر با 0/85، 0/83 و 0/83 محاسبه شد). ضریب آلفای کرونباخ، این پرسشنامه در پژوهش حاضر نیز 0/82 بهدست آمد.
مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس
جهت سنجش آشفتگی روانشناختی از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس استفاده شد. این مقیاس فرم کوتاهشده مقیاس 42 سؤالی است که برای اولین بار لاویبوند و لاویبوند آن را در سال 1995 ارائه کردند. DASS-21 یک مقیاس خودگزارشدهی 21 گویهای است که با استفاده از یک طیف لیکرتی 4 درجهای از 0 (اصلاً درباره من صدق نمیکند) تا 3 (کاملاً درباره من صدق میکند) نمرهگذاری میشود. دامنه نمرات از 0 تا 63 است و نمرات بالاتر نشاندهنده آشفتگی بیشتر است. لاویبوند و لاویبوند، میزان روایی مقیاس مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس را 0/77 و ضریب همسانی درونی این مقیاس را بهروش آلفای کرونباخ 0/83 گزارش کردهاند [
31].
در ایران صاحبی و همکاران روایی آزمون مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس را بهشیوه تحلیل عاملی اکتشافی و اجرای همزمان آزمونهای افسردگی بک (0/70)، اضطراب زانگ (0/67) و تنیدگی ادراکشده (0/49) بررسی و تأیید کردند. آنها همچنین ضریب آلفای کرونباخ را برای خردهمقیاسهای این ابزار بالاتر از 0/67 گزارش کردند [
32]. در پژوهش حاضر پایایی این مقیاس بهروش آلفای کرونباخ برابر با 0/95 بهدست آمد.
تجزیهوتحلیل دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 24 و بهکارگیری آمار توصیفی (محاسبه فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام شد.
روند اجرای پژوهش
افراد گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیشآزمون به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. جلسات درمانی گروه آزمایش شامل 10 جلسه 90 دقیقهای درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بود که بهصورت 2 بار در هفته برگزار شد (
جدول شماره 1).
با توجه به شرایط جسمانی بیماران اماس و ناتوانی آنها برای شرکت در جلسات طولانیمدت، هر جلسه 90 دقیقهای با استفاده از وقت استراحت 15 دقیقهای به 2 جلسه 45 دقیقهای تقسیم شد که در این حدفاصل از بیماران پذیرایی بهعمل آمد. پس از 10 جلسه درمانی، از همهی افراد نمونه (گروه آزمایش و کنترل) در 1 جلسه پسآزمون بهعمل آمد و بهمنظور پیگیری نیز 2 ماه بعد از درمان، شرکتکنندگان ارزیابی مجدد شدند.
هر 2 گروه تحت درمان دارویی معمول بیماران اماس قرار داشتند و تنها تفاوت درمانی آنها ازلحاظ دریافت یا عدم دریافت آزمایش درمانی بود. جهـت رعایـت اصول اخلاقی، بعد از مرحله پیگیری، گـروه کنترل نیز بـهمدت 8 جلسـه تحـت درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت قرار گرفت. بهمنظور اجرای این برنامه درمانی در پژوهش حاضر پس از کسب اجازه از دنیس تیرچ، پروتکل درمانی 10 جلسهای از کتاب درمان متمرکز بر شفقت برای درمانگران اکت [
20]، استخراج و اجرا شد. در
جدول شماره 1 خلاصه جلسات درمان ارائه شده است .
یافتهها
برخی از ویژگیهای جمعیتشناختی نمونه مورد پژوهش در
جدول شماره 2 گزارش شدهاست.
با بررسی بهعملآمده بین اعضای گروه آزمایش و کنترل ازنظر تعداد، جنسیت، تأهل، سن و میزان گسترش ناتوانی، تفاوت معناداری بین آنها مشاهده نشد. بهمنظور مقایسه 2 گروه ازنظر جنسیت و تأهل از آزمون خیدو استفاده شد. نتایج این آزمون نشان داد 2 گروه ازلحاظ جنسیت (P=0/28 و x2=14/1 و df=1) و وضعیت تأهل (P=0/35 و x2=26/3 وdf=3) تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند.
مقایسه 2 گروه ازنظر سن و میزان گسترش ناتوانی با آزمون تی گروههای مستقل انجام شد. نتایج این آزمون نشان داد 2 گروه ازلحاظ سن (P=0/35 و T=0/93 و df=30) و میزان گسترش ناتوانی (P=0/94 و T=0/07 و df=30) تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند.
جدول شماره 3 نیز میانگین و انحراف معیار نمرههای انعطافپذیری روانشناختی و آشفتگی روانشناختی در گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری را نشان میدهد.
بهمنظور مقایسه گروه آزمایش و کنترل ازنظر متغیرهای وابسته از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد، پیش از انجام تحلیل کوواریانس ابتدا مفروضههای زیربنایی آن بررسی شد. بهمنظور بررسی بهنجار بودن توزیع متغیرها از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد. نتایج بهدستآمده (05/P>0) حاکی از بهنجار بودن توزیع نمرات در 2 گروه آزمایش و کنترل است. مفروضه خطی بودن رابطه بین متغیرهای وابسته و متغیر کمکی (کوواریت) ازطریق اجرای تحلیل کوواریانس تکمتغیری روی نمرههای پسآزمون بررسی شد، نتایج بهدستآمده برای انعطافپذیری روانشناختی (F=30/32 و 0/001>P) و آشفتگی روانشناختی (F=26/77 و 0/001>P) حاکی از تأیید شدن این مفروضه است.
برای بررسی مفروضه همگنی واریانسهای 2 گروه در جامعه از آزمون لوین استفاده شد. نتایج آزمون لوین برای انعطافپذیری روانشناختی (F=1/09 و P=0/30) و آشفتگی روانشناختی (F=0/78 و P=0/38) نشانگر تحقق مفروضه همگنی واریانسها بود. از دیگر مفروضهای کوواریانس، همگنی شیبهای رگرسیون است که با معنادار شدن (001/P<0) نتایج F گروه × پیشآزمون برای متغیرهای بررسیشده (انعطافپذیری روانشناختی=12/64 و آشفتگی روانشناختی=34/70)، فرض همگنی شیبهای رگرسیون تأیید نشد که از این تخلف میتوان با اتخاذ سطح آلفای سختگیرانهتر (استفاده از آلفای 0/025 به جای آلفای 0/05) چشمپوشی کرد [
33].
جهت تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطافپذیری روانشناختی و آشفتگی روانشناختی شرکتکنندگان در مراحل پسآزمون و پیگیری از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکووا) استفاده شد.
شاخص لامبدای ویلکز بهدستآمده برای متغیرهای مورد پژوهش در مراحل پسآزمون (F=15/69 و 0/001>P) و پیگیری (F=18/01 و 0/001>P) سطح 0/001>P معنادار بود. برایناساس، میتوان گفت در این مراحل، حداقل در یکی از متغیرهای وابسته (انعطافپذیری روانشناختی و آشفتگی روانشناختی) بین گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معناداری وجود دارد، برای بررسی این تفاوت، تحلیل آنکووا در متن مانکووا روی نمرههای پسآزمون و پیگیری انجام شد که نتایج حاصل از آن در
جدول شماره 4 درج شدهاست.
با توجه به
جدول شماره 5 بین گروه آزمایش و کنترل ازلحاظ انعطافپذیری روانشناختی و آشفتگی روانشناختی در مرحله پسآزمون در سطح (0/001≥P) تفاوت معناداری وجود دارد.
براساس میانگینهای ارائهشده در
جدول شماره 3، یافتهها نشان میدهند که در مرحله پسآزمون انعطافپذیری روانشناختی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل افزایش و آشفتگی روانشناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافتهاست. میزان تأثیر برای انعطافپذیری روانشناختی 0/54 و برای آشفتگی روانشناختی 0/52 بود، یعنی 54 درصد از واریانس انعطافپذیری روانشناختی و 52 درصد واریانس آشفتگی روانشناختی ناشی از درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت است.
همچنین با توجه به
جدول شماره 5 بین گروه آزمایش و گروه کنترل ازلحاظ انعطافپذیری روانشناختی و آشفتگی روانشناختی در مرحله پیگیری تفاوت معناداری در سطح (0/001≥P) وجود دارد. براساس میانگینهای ارائهشده در
جدول شماره 3، نتایج حاصل حاکی از آن است که در این مرحله نیز انعطافپذیری روانشناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش و آشفتگی روانشناختی کاهش یافتهاست. میزان تأثیر برای انعطافپذیری روانشناختی 0/57 و برای آشفتگی روانشناختی 0/55 بود، یعنی 57 درصد از واریانس انعطافپذیری روانشناختی و 55 درصد واریانس آشفتگی روانشناختی ناشی از درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت است. توان آماری آزمون برای متغیرها 1 است که دلالت بر کفایت حجم نمونه دارد.
بحث
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطافپذیری روانشناختی و آشفتگی روانشناختی بیماران مبتلا به اماس انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر انعطافپذیری روانشناختی و آشفتگی روانشناختیِ بیماران مبتلا به اماس اثربخش است.
اثربخش بودن درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر افزایش انعطافپذیری روانشناختی بیماران اماس با یافتههای پژوهشهای [
34 ,35, 36, 37] همسو است. انعطافپذیری روانشناختی همان فرایند تغییر و اساس سلامت روان در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است [
10]. در تبیین این یافته میتوان گفت این رویکرد با بهکارگیری تکنیکهای ذهنآگاهی به درمانجویان کمک میکند تا دنیای درون و برون خود را همانگونه که هست، بدون قضاوت تجربه کنند و به جای همجوشی با افکار ناخوشایند و تصاویر ذهنی ناراحتکنندهای که از وضعیت خود دارند، با فاصله گرفتن از آنها به تجربیات واقعی خود واکنش نشان دهند و آنچه را که برایش ارزشمند است، انجام دهد [
38].
راهبردهای پذیرش و عمل متعهدانه موجود در این رویکرد به بیماران اماس کمک میکند تا به جای تلاش برای سرکوب کردن یا فرار از تجربیات درونی دردناکی که دارند (دردها، بیحسیها و غیره) به ماهیت ناکارآمد راهبرد فعلی خود در برخورد با این تجربیات پی ببرند و با پذیرفتن این تجربیات، تواناییهای خود را در راستای ارائه پاسخهای سازگارانه و انعطافپذیر به رویدادهای زندگی در حضور افکار و احساسات تهدیدکننده بهکار گیرند و از این طریق انعطافپذیری روانشناختی آنها افزایش مییابد [
36].
ازسویدیگر، تکنیکهای متمرکز بر شفقت این رویکرد با تأکید بر ذهنآگاهی مشفقانه در ارتباط با تجربیات درونی و بیرونی به درمان جویان کمک میکند تا با فاصله گرفتن از همانندسازیهای افراطی، مهارت عدم قضاوت و توانایی پذیرفتن مشکلات زندگی (بهویژه ابتلای به بیماری و عوارض آن) بهعنوان بخشی از اشتراکات انسانی را در خود ایجاد کنند و از این طریق انعطافپذیری روانشناختی بیشتری را تجربه کنند [
26].
همچنین انجام تمرینهای مشفقانه در قالب تمرینات تنآرامی، تصویرسازی و استدلال مشفقانه به ایجاد و تقویت یک سیستم تسکین دهند و آرامشبخش در این افراد کمک میکند که این فرایند خود میتواند موجب افزایش سطح انعطافپذیری روانشناختی در درمانجویان شود [
37].
بهطورکلی رویکرد درمانی پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت باعث میشود تا هگزافلکس اکت در یک زمینه شفقتآمیز آکنده از همدلی، همدردی و تحمل پریشانیها به افزایش انعطافپذیری روانشناختی درمانجویان منجر شود. بیماران مبتلا با رها ساختن خود از نظرات افراطی و قضاوتی و سازگاری با تغییرات هیجانی وابسته به شرایط بیماری میتوانند انعطافپذیری شفقتآمیز به دست آورند. این بدان معناست که توانایی ارائه عملکردی واحد و پیوسته و متمرکز بر یک موضوع یا متن واحد را به دست میآورند [
20].
همچنین یافتههای مطالعه حاضر مبنی بر اثربخش بودن درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت بر کاهش آشفتگیهای روانشناختی بیماران اماس با یافتههای حاصل از پژوهشهای [
32 ,
22 ,
12 ,
39, 40 ,41] همسو است. آشفتگیهای روانشناختی از قبیل استرس، اضطراب و افسردگی با بیش برآورد احساس خطر و میل به نشخوارگری ذهنی همراه است. این بیماران سیستم متمرکز بر تهدید و خطر فعال و نوعی عدم رشد یافتگی سیستم متمرکز بر امنیت و پیوستگی و میل به اجتناب از این موقعیتهای تنشزا دارند. آنها برای رسیدن به اهداف زندگی و تلاش در راستای بهزیستی و التیامبخشی به رنج خود با وجود داشتن بیماری اقدام عملی انجام نمیدهند [
20].
این روش درمان با تحریک سیستم امنیت موجب کاهش تهدید و خطر، افزایش رفتارهای مراقبتی و همدلانه و افزایش آسودگی میشود. احساس شفقت میل به سرزنش خود، انتقادگری و خودمحکومسازی را کاهش داده و پذیرش روانی نسبت به تجارب درونی مانند افکار و احساسات منفیِ درگیر با افسردگی، اضطراب و استرس را کاهش میدهد. در ضمن تکنیکهای عملگرا از قبیل رفتار شفقتآمیز و تصویرسازی خود بهعنوان یک فرد مهربان به آنها در ساختن هویتی با ویژگیهای شفقتآمیز بهعنوان پایگاهی امن برای مواجهه با رنجها و جنبههای دشوار و تاریک ذهن خود، کمک میکند [
11, 12].
تکنیکهای پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت به بیمار کمک میکند تا از آمیختگی شدید ذهن سرزنشگر خود با قوانین سختگیرانه، قضاوتهای ناکارآمد، نشخوار رویدادهای گذشته که از منابع اصلی عدم انعطافپذیری شفقتآمیز است، آگاه شوند و چرخههای نشخوار فکری و افکار خود انتقادی را بهتر درک کنند و آن را در هم بشکند. شفقت در این روش درمان موج سومی مثل یک میانجی عمل میکند و به بیماران مبتلا میآموزد تا خود را از تلههای رنجآور در زندگی روزمره به سوی انعطافپذیری بیشتر سوق دهد [
20].
محدود شدن مطالعه به یک شهر (شهر اهواز)، استفاده از ابزار خودگزارشی و اجرای آن روی بیماران اماس با دامنه ناتوانی 0 تا 5 و همچنین بهکارگیری تنها یک روش درمانی و عدم مقایسه اثربخشی آن با سایر رویکردهای رواندرمانی از محدودیتهای این تحقیق بود که توصیه میشود تعمیم نتایج بهدستآمده روی سایر بیماران با احتیاط انجام شود.
دراینراستا، پیشنهاد میشود پژوهشهای آتی با لحاظ کردن این محدودیتها و مقایسه این روش آزمایش جدید با سایر روشهای درمانی در بیماران اماس انجام شود. همچنین با توجه به اثربخشی این درمان روی بیماران مبتلا به اماس پیشنهاد میشود آموزش انعطافپذیری روانشناختی و ذهن شفقتورز بهعنوان یک برنامه آموزشی برای این بیماران در انجمنهای مربوطه درنظر گرفته شود.
نتیجهگیری
بهطورکلی نتایج این پژوهش نشان داد درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت توانست بهطور معناداری باعث افزایش انعطافپذیری روانشناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل و کاهش آشفتگی روانشناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در بیماران مبتلا به اماس شود. استقبال قابلتوجه شرکتکنندگان از این رویکرد درمانی، تأملبرانگیز بود.
با توجه به اهمیتی که کاهش مشکلات هیجانی بیماران مبتلا به اماس در ارتقای سطح سلامت روان، کیفیت زندگی، عملکرد فردی و اجتماعی و کاهش حملات و عوارض ناشی از بیماری دارد، درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت با بهبود انعطافپذیری روانشناختی و کاهش آشفتگی روانشناختی بیماران مبتلا به اماس میتواند در توانبخشی بیماران اماس نقش مهمی ایفا کند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
پژوهش حاضر که با کد IRTC20210101049903N1 در سایت کارآزمایی بالینی کشور ثبت شدهاست، بخشی از رساله کارشناسی ارشد نویسنده اول این مقاله به شماره 98228404 و کد اخلاق EE/98.24.3.58272/scu.ac.ir از کمیته اخلاق دانشگاه شهید چمران اهواز دارد. این مطالعه با همکاری انجمن اماس خوزستان انجام شد. اصول اخلاقی رعایتشده در این پژوهش اخذ فرم رضایتنامه کتبی برای شرکت در پژوهش، رعایت اصل رازداری، آگاهسازی شرکتکنندگان درباره تعداد و مدت جلسات، زمان پیگیریها و ارزیابیها و محرمانه ماندن اطلاعات شخصی آنها، داشتن حق انتخاب برای شرکت یا عدم شرکت در پژوهش در سراسر مراحل بدون نیاز به توضیح آزمودنی و برگزاری جلسات رایگان درمانی برای گروه کنترل در انتهای پژوهش بود.
حامی مالی
این مقاله با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه به کد پژوهانه SCU.EP98.608 انجام شدهاست.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، روششناسی، اعتبارسنجی، نظارت و مدیریت پروژه: رضا منصوری کریانی و سودابه بساکنژاد؛ تحلیل، نهاییسازی و اصلاح نوشته: رضا منصوری کریانی، مهناز مهرابیزاده هنرمند و نسترن مجدینسب.
تعارض منافع
بنا به اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از همه کارکنان انجمن اماس شهر اهواز، بهویژه بهاره ندامت و همچنین بیمارانی که در اجرای این پژوهش ما را یاری کردند، تشکر و قدردانی میشود.