دوره 28، شماره 1 - ( بهار 1401 )                   جلد 28 شماره 1 صفحات 33-20 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Taheri A, Marashi S A, Hamid N, Beshlideh K. The Effectiveness of Compassion-Focused Therapy on Psychological Well-Being and Meaning in Life of Mothers of Children With Intellectual and Developmental Disorders. IJPCP 2022; 28 (1) :20-33
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3308-fa.html
طاهری اکبر، مرعشی سید علی، حمید نجمه، بشلیده کیومرث. اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان‌شناختی و تقویت معناداری زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی‌-رشدی. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1401; 28 (1) :20-33

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3308-fa.html


1- گروه روان‌شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
2- گروه روان‌شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران. ، sayedalimarashi@scu.ac.ir
متن کامل [PDF 6208 kb]   (2055 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4553 مشاهده)
متن کامل:   (1566 مشاهده)
مقدمه 
حضور یک کودک دچار عقب‌ماندگی ذهنی (اختلال ذهنی ـ رشدی) می‌تواند موجب تغییر در سلامت روانی و پویایی نظام خانواده شود [1 ,2]. مادران کودکان دچار مشکلات اختلال ذهنی-رشدی به علت داشتن نقش سنتی مراقبت، مسئولیت‌های بیشتری در قبال فرزند کم‌توان خود به عهده می‌گیرند و در‌نتیجه با مشکلات روانی بیشتری مواجه می‌شوند [3 ,4].
روان‌شناسی مثبت‌گرا [5] به مطالعه تجربیات انتزاعی مثبت مانند شادی، سعادت، امید، تاب‌آوری، خوش‌بینی، بهزیستی روان‌شناختی می‌پردازد‌. افراد با بهزیستی بالا رویداد‌های زندگی را مثبت ارزیابی می‌کنند، در ‌حالی ‌که افراد با بهزیستی پایین، حوادث زندگی خود را منفی و نا‌خوشایند ارزیابی می‌کنند [6, 7]. ریف بهزیستی روان‌شناختی را تلاش برای کمال در جهت تحقق توانای‌های بالقوه واقعی فرد می‌داند. این نظریه شامل شش مؤلفه خودمختاری، هدفمندی در زندگی، تسلط بر محیط، رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران و پذیرش خود است [8, 9].
یکی دیگر از سازه‌هایی که در روان‌شناسی مثبت‌نگر در نظر گرفته می‌شود، معناداری زندگی است. منظور از معنا‌داری زندگی، برخورداری از مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باور‌ها و نگرش‌ها‌ی مثبت نسبت به هستی است [10]. در‌واقع، وجود معنا در زندگی به‌ عنوان یک محرک، ‌افراد را به سمت تجربه هیجانات مثبت هدایت می‌‌کند [11].
وجود سطح بالایی از معنا در زندگی نه‌تنها برای رویارویی با سختی‌ها به افراد کمک می‌کند، بلکه باعث افزایش رضایت شخصی و زناشویی، احساس کامیابی و کاهش دل‌زدگی زناشویی در افراد می‌شود [12]. بنابراین از طریق افزایش سطح بخشودگی و معناداری زندگی می‌توان به افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی کمک کرد و از این طریق بر بهبود بهزیستی روان‌شناختی افزود [13]. یکی از راهکارهایی که می‌‌تواند به این منظور مورد استفاده محققان و درمان‌گران قرار بگیرد، درمان متمرکز بر شفقت و مهرورزی است. 
گیلبرت اعتقاد دارد شفقت فرایندی چندجانبه و چندبُعدی است که در‌نتیجه رفتار‌های مراقبتی والدین رشد می‌کند [14]. افراد مشفق و مهرورز هنگام شکست به جای انکار نواقص یا بزرگ‌نمایی نقایص و سرزنش و انتقاد خود، آن‌ها را می‌پذیرند و نقص و شکست را مشترک همه انسان‌ها می‌دانند [15]. شفقت و مهرورزی همچنین به‌‌عنوان یک توانمندی انسانی مهم تعریف می‌‌شود که افراد به کمک این توانمندی می‌‌توانند نسبت به خود و دیگران همدرد و همدل بوده و احساس مراقبت داشته باشند [16].
درمان متمرکز بر شفقت‌ با هدف کمک به افراد برای یادگیری مهارت‌های کلیدی موردنیاز به منظور توسعه و تقویت ویژگی‌های شفقت، بهزیستی ‌روان‌شناختی، تحمل آشفتگی، همدلی و غیرقضاوتی بودن شکل گرفت [1718]. این درمان علائم افسردگی، اضطراب، خود‌انتقادگری مفرط، شرم و رفتار‌های سرزنش‌آمیز و مخرب آنان را کاهش می‌دهد [192021]. در‌واقع، اصول پایه در «درمان مبتنی بر شفقت» به این موضوع اشاره دارد که افکار، عواطف و رفتارهای تسکین بخش بیرونی باید درونی شوند و در این صورت ذهن انسان همان‌گونه که در برابر این عوامل بیرونی واکنش نشان می‌دهد، در برخورد با درونیات نیز آرام می‌شود [22]. 
شفقت به خود به‌‌عنوان سازه‌‌ سه مؤلفه‌ای‌ شامل مهربانی با خود در مقابل قضاوت خود، اشتراک‌ها‌ی انسانی در مقابل انزوا و هوشیاری در مقابل همانندسازی افراطی است [23]. نکات اصلی در درمان متمرکز بر شفقت این است که به افراد کمک شود تا عمیقاً بفهمند: 1. مشکلاتی که دارند، تقصیر آن‌ها نیست. 2. نباید به این خاطر احساس شرم کنند یا دست به سرزنش خود بزنند. 3. در عین حال اهمیت قبول مسئولیت را متوجه شوند [24].
ابراهیمی‌فر و همکاران این نتیجه را گزارش دادند که مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر »درمان پذیرش و تعهد« و »درمان متمرکز بر شفقت« در ارتقای خودکارآمدی، بهبود کیفیت روابط و ارتقای معنای زندگی در زنان نابارور مؤثر واقع شد [25]. نواب و همکاران در مطالعه خود نشان دادند از گروه درمانی مبتنی بر شفقت می‌توان برای بهبود کیفیت زندگی و تغییر در اهداف و اولویت‌های مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون‌کنشی استفاده کرد [26]. 
شاهار و همکاران در پژوهشی دریافتند درمان متمرکز بر شفقت می‌‌تواند خودانتقادی و افسردگی بیماران را کاهش و هیجانات مثبت و شفقت آن‌ها را افزایش دهد [27]. نف و گرمر در پژوهشی که روی گروهی از زنان انجام دادند، دریافتند درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش افسردگی، اضطراب، استرس و اجتناب هیجانی و افزایش رضایت از زندگی، شفقت به خود و دیگران مؤثر است [28]. لری و همکاران در پژوهشی نشان دادند شفقت به خود می‌‌تواند واکنش دفاعی در افراد را کاهش و تاب‌آوری را افزایش دهد. نتایج نشان داد افرادی که شفقت به خود بیشتری داشتند، واکنش شدید کمتر و هیجانات کمتری نشان می‌دادند و مسئولیت بیشتری را قبول کردند [29]. 
پژوهش‌های متعددی نشان می‌دهد سلامت عمومی والدینی که کودک عقب‌مانده ذهنی دارند، کمتر از والدینی است که کودک عادی دارند [30]. بنابراین درک و شناسایی صحیح از مشکلات و عوامل مرتبط با آن جهت یاری و حمایت آن‌ها ضروری است [31]. سیکلوس و کرن در پژوهشی نشان دادند مادرانی که از سوی خانواده‌، دوستان و دیگران حمایت نمی‌شدند، رضایت از زندگی و به دنبال آن بهزیستی روانی پایین‌تری را نشان دادند [32]. 
از این‌‌رو، مادران معمولاً به نوعی انزوا و کناره‌گیری اجتماعی روی می‌آورند که سطح روابط صمیمانه و اجتماعی را کاهش می‌‌دهد. بنابراین وضعیت بهزیستی‌ روان‌شناختی آن‌ها در مقایسه با مادران دارای کودک عادی پایین‌تر است [33]. بنابراین با توجه به اینکه مادران دارای فرزند با کم‌توانی ذهنی دچار مشکلات بیشتری در ارتباط با کودک‌شان هستند. پس لازم است آزمایشات روان‌شناختی و حمایتی برای ارتقای سلامت این مادران انجام شود که نه‌تنها مادر از وضعیت بحرانی و تهدیدکننده نجات یابد، بلکه کودک کم‌توانی که تحت سرپرستی این مادر و سایر اعضای خانواده است نیز از سلامت روانی بیشتری برخوردار شود. یکی از این آزمایشات، آموزش درمان مبتنی بر شفقت است. بر این اساس، مطالعه اثربخشی روش‌هایی که بتواند این‌گونه مشکلات را کاهش دهد، در رفع و رجوع گرفتاری‌های چنین خانواده‌هایی اهمیت واضح دارد. 
بر اساس بررسی‌های پژوهشگر و نوپا بودن رویکرد مبتنی بر شفقت‌، در ایران پژوهشی به منظور شناسایی میزان اثر‌بخشی این رویکرد درمانی برای بهبود بهریستی ‌روان‌شناختی و تقویت معناداری زندگی در خصوص مادران دارای کودک دچار اختلال ذهنی ـ رشدی انجام نشده است. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال جواب دادن به این سؤال است که«آیا درمان متمرکز بر شفقت می‌تواند موجب بهبود بهزیستی روان‌شناختی و تقویت معناداری زندگی در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی-‌رشدی شود؟‌».
روش
پژوهش حاضر، طرح آزمایشی از نوع پیش‌آزمون ‌پس‌آزمون با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمام مادران دارای فرزند کم‌توان ذهنی بود که فرزندان آن‌ها در مدارس استثنایی اهواز در سال 1398-1397 در حال تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه اولیه، ابتدا سه مدرسه (240 نفر) به شکل تصادفی از مدارس استثنایی اهواز انتخاب شد. سپس پرسش‌نامه‌ها در اختیار شرکت‌کنندگان قرار داده شد. درنهایت، مادرانی که در آزمون بهزیستی روان‌شناختی ریف و معناداری زندگی استیگر یک انحراف معیار کمتر از میانگین کسب کردند، انتخاب ‌شدند. سپس از میان آن‌ها 30 نفر که موافق و داوطلب شرکت در پژوهش بودند و همچنین ملاک‌های ورود را دارا بودند، به‌‌عنوان نمونه نهایی انتخاب و به‌‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند.
ملاک‌های ورود به پژوهش شامل 1. داشتن فرزند کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر بر اساس واحد سنجش اداره آموزش و پرورش استان خوزستان، 2. داشتن سن کم‌تر از 55 سال، 3. نبودن مادرسرپرست در خانواده، 4. عدم شرکت در برنامه‌های درمانی دیگر به‌صورت همزمان، 5. عدم سابقه ابتلا به اختلالات شخصیتی (با گرفتن شرح حال) بود. همچنین ملاک‌های خروج از جریان پژوهش شامل 1. دوجلسه غیبت در طول برنامه درمانی، 2. وجود اتفاق‌هایی مانند طلاق، بیماری حاد، مرگ عزیزان و یا هر رویداد استرس‌زای دیگری که بر نتیجه پژوهش و درمان تأثیر چشمگیری داشته باشد.
ابزارهای پژوهش 
مقیاس بهزیستی روان‌شناختی

این مقیاس توسط ریف طراحی شد [34]. فرم اصلی دارای 120 ماده بود، اما در بررسی‌های بعدی فرم‌های 84، 54 و 18 سؤالی نیز تهیه شد. در این پژوهش از فرم 84 سؤالی استفاده شده است. این مقیاس شش مؤلفه ارتباط مثبت با دیگران، پذیرش خود، خود‌مختاری‌، تسلط بر محیط، هدفمندی در زندگی و رشد شخصی است. این آزمون در یک پیوستار 6 درجه‌ای از »کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم« (1 تا 6) پاسخ داده می‌شود. حداقل و حداکثر نمره‌ای که آزمودنی می‌تواند در این مقیاس کسب کند به ‌ترتیب 84 و 504 خواهد بود. نمره‌های بالاتر نشان‌دهنده بهزیستی روان‌شناختی بالاتر است [35]. 
نتایج همبستگی آزمون ریف با هر‌یک از مقیاس‌های تعادل عاطفی برادبورن، رضایت زندگی نیوگارتن و حرمت خود روزنبرگ  قابل‌قبول بود [36]. در ایران نیز این مقیاس اجرا و روایی خوبی برای آن گزارش شده است [36]. بیانی و همکاران پایایی این مقیاس را با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/89 به‌‌دست آوردند. در پژوهش حاضر، پایایی ابزار با روش آلفای کرونباخ 0/85 به‌‌دست ‌آمد [37].
پرسش‌نامه معناداری زندگی
معنا در زندگی توسط استیگر جهت ارزیابی وجود معنا و تلاش برای یافتن آن ارائه شده است و برای ساخت این ابزار ابتدا 44 ماده تهیه کرد و سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به دو عامل وجود معنا در زندگی و جست‌و‌جوی معنا در زندگی با مجموع 17 ماده دست یافت. سپس در یک تحلیل عاملیِ تأییدی با حذف 7 گویه به ساختار مناسب دو عاملی با 10 گویه دست یافت. 
در این پژوهش از فرم 10 سؤالی استفاده شد. در این پرسش‌نامه، پاسخ‌ها بر اساس یک طیف لیکرت 5 درجه‌ای »خیلی موافقم تا خیلی مخالف« تنظیم شد. مجموع نمرات سؤال‌های 2، 3، 7، 8 و 10 تلاش فرد برای یافتن معنا و مجموع نمرات سؤال‌های 1، 4، 5، 6 و 9 (شماره 9 با نمره‌گذاری معکوس) وجود معنا را در زندگی می‌سنجند [38]. غلام محمدی و همکاران، رواییِ صوری پرسش‌نامه مذکور را در حد مطلوب گزارش کردند [39].
استیگر، پایایی خرده‌مقیاس‌های وجود معنا 0/70 و برای جست‌و‌جوی معنا 0/73 گزارش شده است [38]. هلاکویی، مصطفوی و نسیمی، پایایی آزمون‌ ‌بازآزمون این پرسش‌نامه را در ایران با دو هفته فاصله برای وجود معنا 0/84 و برای جست‌و‌جوی معنا 0/74 گزارش کردند [40]. در پژوهش حاضر، پایایی ابزار با روش آلفای کرونباخ 0/73 به‌ دست آمد.
روش اجرا
در مرحله اجرای پژوهش پس از تقسیم تصادفی شرکت‌کنندگان در گروه‌های آزمایش و کنترل ، ابتدا پیش‌آزمون روی آن‌ها اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نمی‌کند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (90 دقیقه) تحت درمان مبتنی بر مهرورزی قرار گرفتند. پرسش‌نامه‌های پژوهش در مرحله پس‌آزمون و پیگیری (30 روز) بر روی همه شرکت‌کنندگان اجرا شد. اجرای پرسش‌نامه‌ها با شیوه بی‌نام کردن و استفاده از یک کد صورت گرفت. اقدامات لازم برای اطمینان‌بخشی به شرکت‌کنندگان برای محرمانه بودن نتایج و پیشگیری از خطاهای ناشی از مطلوبیت اجتماعی انجام شد.
بسته درمانی مبتنی بر مهرورزی بر اساس فعالیت‌های پژوهشی گیلبرت و آیرونز و گیلبرت طراحی شد [5، 41، 42]. روایی محتوای این بسته با نظر‌خواهی از 3 نفر از متخصصین مقطع دکتری روانشناسی بالینی و آشنا به درمان‌های موج سوم در خصوص شرح جلسات و اهداف هر جلسه تأیید شد.  جلسات درمانی در هر هفته 2 جلسه و به مدت 1 ماه اجرا شد. ابتدا  اهداف بسته آموزشی برای متخصصان توضیح و تعاریف عملیاتی مربوط به بسته برای آن‌ها شرح داده شد. از آن‌ها درخواست شد تا از طریق پرسش‌نامه هریک از سرفصل‌های برنامه آموزشی را طبقه‌بندی کنند. مقدار CVR به‌دست‌آمده 0/62 بود. رئوس جلسات درمانی مبتنی بر مهرورزی در جدول شماره 1 ارائه شده است. 


تجزیه و تحلیل داده‌ها 
به منظور تجریه و تحلیل داده‌های این پژوهش از نرم‌افزار SPSS  نسخه 22 و روش‌های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) استفاده شد. 
یافته‌ها 
جدول شماره 2 میانگین و انحراف معیار متغیرهای وابسته (بهزیستی روان‌شناختی و معناداری زندگی) را در گروه‌های آزمایش و کنترل، به تفکیک در مراحل پیش‌آزمون‌ پس‌آزمون و پیگیری نشان می‌دهد.


برای بررسی اثربخشی از تحلیل کوواریانس چند‌متغیری استفاده شد، اما قبل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای اطمینان از اینکه داده‌های این پژوهش مفروضه‌های زیربنایی تحلیل کوواریانس را برآورده می‌کنند، بهنجار بودن توزیع نمره‌ها، خطی بودن، همگنی واریانس‌ها و همگنی شیب‌های رگرسیون بررسی شد.
به منظور بررسی فرض بهنجار بودن توزیع نمره‌های متغیرهای پژوهش از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شده است. نتایج این آزمون نشان داد سطح معنا‌داری برای متغیر بهزیستی روان‌شناختی به‌ترتیب برای گروه‌های آزمایش و کنترل 0/13 و 0/12 و در متغیر معناداری زندگی به ‌ترتیب برای گروه‌های آزمایش و کنترل 0/41 و 0/30 به‌‌دست ‌آمد. بنابراین در آزمون شاپیرو ویلک، فرض بهنجاربودن توزیع نمره‌های متغیرها در جامعه مورد مطالعه تأیید شد (0/05 همچنین با توجه به نتایج آزمون خطی بودن همبستگی متغیر همپراش و مستقل، F متغیر همپراش برای بهزیستی روان‌شناختی و معناداری زندگی معنا‌دار بود (P<0/001, F=2440/32). بنابراین پیش‌فرض خطی بودن همبستگی متغیرهای همپراش و متغیرهای مستقل رعایت شده است.
برای بررسی همگنی واریانس‌ها، از آزمون برابری واریانس‌های لوین استفاده شد. نتایج آزمون لوِن در مورد همگنی واریانس نمرات مرحله پیش‌آزمون متغیر بهزیستی روان‌شناختی (P<0/40, F=0/74) و متغیر معناداری زندگی (P<0/07, F=4/33) نشان‌دهنده همگنی واریانس‌ها است. با توجه به این‌که 0/05

یکی دیگر از مفروضات کوواریانس، وجود همگنی شیب‌های رگرسیون است. چنانچه میان متغیرهای کمکی و متغیرهای وابسته در همه سطوح عامل (گروه‌های آزمایش و کنترل) برابری حاکم باشد، داده‌ها از فرضیه همگنی شیب‌های رگرسیونی پشتیبانی می‌کنند. به‌عبارت دیگر، تعامل بین متغیرهای وابسته و کمکی نباید معنا‌دار باشد تا این پیش‌فرض برقرار شود.
بر اساس نتایج پژوهش حاضر، F گروه × پیش‌آزمون برای متغیر بهزیستی روان‌شناختی (P<0/001, F=106/68) و متغیر معناداری زندگی (P<0/001, F=886/71) معنا‌دار شد و فرض همگنی شیب‌های رگرسیون تأیید نشد. این تخلف را می‌توان با تبدیل نمره‌های متغیرهای وابسته اصلاح کرد، اما در این صورت تفسیر به جای نمره‌های اصلی به نمره‌های تبدیل‌شده محدود می‌شود. بنابراین به منظور جلوگیری از این محدودیت، از متغیرهای تبدیل‌نشده با سطح آلفای سخت‌گیرانه‌تر استفاده شد (استفاده از آلفای 0/025 به جای آلفای 0/05).
برای مقایسه گروه‌های آزمایش و کنترل بر اساس نمره‌های پس‌آزمون، پس از کنترل اثر پیش‌آزمون‌، جهت تعیین اثربخشی متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان‌شناختی و تقویت معناداری زندگی، ابتدا یک تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) بر روی داده‌ها انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری در جدول شماره 3 آمده است.


همان‌طور که در جدول شماره 3 ملاحظه می‌شود، آزمون‌های آماری تحلیل کوواریانس چند‌متغیری در گروه‌های آزمایش و کنترل نشان می‌دهد که این گروه‌ها حداقل در یکی از متغیرهای وابسته با یکدیگر تفاوت معنا‌داری دارند. برای بررسی نقطه تفاوت، تحلیل کوواریانس تک‌متغیری در متن مانکووا روی نمره‌های پس‌آزمون و پیگیری بهزیستی روان‌شناختی و معناداری زندگی دو گروه انجام شد. نتایج این تحلیل به ترتیب در جدول شماره 4 ارائه شده است. 


همان‌طور که در جدول شماره 4 مشاهده می‌شود، نسبت F تحلیل کوواریانس تک‌متغیری برای متغیر بهزیستی روان‌شناختی (F=48/32, P≥0/001) و برای متغیر معناداری زندگی (F=51/32, P≥0/001) به‌‌دست ‌آمد. این یافته‌ها نشان می‌دهد در متغیرهای وابسته (بهزیستی روان‌شناختی و معناداری زندگی) بین گروه‌های آزمایش و کنترل در مرحله پس‌آزمون تفاوت معنا‌داری مشاهده شد. به علاوه، نسبت F تحلیل کوواریانس تک‌متغیری برای متغیر بهزیستی روان‌شناختی (F=45/61, P≥0/001) و برای متغیر معناداری زندگی (F=33/60, P≥0/001) به‌دست‌ آمد. این یافته‌ها نشان می‌دهد در متغیر وابسته (بهزیستی روان‌شناختی و معناداری زندگی) بین گروه‌های آزمایش و کنترل در مرحله پیگیری تفاوت معنا‌داری دیده می‌شود. 
بحث 
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر بهبود بهزیستی روان‌شناختی و تقویت معناداری زندگی مادارن دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی-‌رشدی در اهواز بود. نتایج این تحقیق نشان داد درمان مبتنی بر شفقت منجر به بهبود بهزیستی روان‌شناختی و تقویت معناداری زندگی گروه آزمایش در مرحله پس‌آزمون و پیگیری شده است. نتایج این پژوهش با یافته‌های نواب و همکاران، ابراهیمی‌فر و همکاران و ایرونز و لاد هم‌خوانی دارد [18، 25، 27، 28]. 
نتایج مطالعات ابراهیمی‌فر و همکاران [25]، نواب و همکاران [18]،  نشان‌دهنده اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت در ارتقای معنای زندگی بوده است. به‌ علاوه، شاهار و همکاران [27] و نف و گرمر [28] در این زمینه که درمان متمرکز بر شفقت می‌‌تواند خودانتقادی و افسردگی و اضطراب را کاهش دهد و هیجانات مثبت، رضایت از زندگی و شفقت آن‌ها را افزایش دهد، هم‌خوانی دارد. 
وجود کودک کم‌توان ذهنی در خانواده، با توجه نیاز‌های مراقبتی خاص کودک، برای مادران که نسبت به بقیه بیشتر با کودک سر‌وکار دارند، منبع استرس است و بر سلامت روانی و سازگاری آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد. وجود این کودکان در خانواده عمدتاً موجب ایجاد احساس گناه در والدین می‌شود. احساس گناهی که می‌تواند به‌‌عنوان نتیجه اشتباهات و خطاکاری‌های هر‌یک از والدین در گذشته تعبیر و تفسیر شود. 
برخی به دلیل آنکه طالب فرزند نبوده‌اند، دچار احساس گناه می‌شوند، برخی نیز به علت تمایل‌شان برای نابود کردن کودک احساس گناه می‌کنند و برخی دیگر نیز به لحاظ خشمی که ناشی از زوال امید برای بهبود فرزند است، خود را گناهکار می‌شمارند [43]. 
به نظر می‌‌رسد، اثرگذاری درمان مبتنی بر شفقت در بهزیستی روانی را می‌‌توان این‌گونه تبیین کرد که با آموزش احساس اشتراک انسانی در این شیوه درمانی، والدین به نکته پی می‌برند که این رویداد ممکن است که برای هر انسانی رخ دهد و تنها آن‌ها نیستند که از وجود چنین مشکلی در زندگی رنج می‌برند. بنابراین والدین مادران دارای کودک عقب‌مانده ذهنی با درک احساس اشتراک انسانی احساس گناه کمتری را تجربه می‌کنند که این خود به بهبود سطح بهزیستی روان‌شناختی منجر می‌شود [24].
خودانتقادی به‌‌عنوان شکلی از آزار و اذیت درونی تلقی می‌شود که ماهیت استرس‌زا و خودتضعیف‌کننده دارد. به همین خاطر، روان‌شناسان در راستای پیشگیری از این خود‌انتقادی و شرم به مفهوم‌سازی‌های جایگزین برای معرفی نگرش و ارتباط سالم با خود اقدام کردند. یکی از این مفاهیم مهم، مفهوم خود‌شفقتی است [44]. 
نف، خودشفقتی را سازه‌ای سه مؤلفه‌ای شامل مهربانی با خود در مقابل خود‌قضاوتی، اشتراک انسانی در مقابل انزوا و هشیاری در مقابل همانند‌سازی افراطی می‌داند. استفاده از این سازه در فضای جلسات درمان مبتنی بر شفقت می‌تواند منجر به کاهش خود انتقادگری و شرم مادران کودکان عقب‌مانده ذهنی و از این طریق، باعث بهبود بهزیستی روان‌شناختی آنان شود [23].
درمان متمرکز بر شفقت مانند یک سبک تنظیم هیجانی مثبت عمل می‌کند و هیجانات منفی فرد را کاهش می‌‌دهد و هیجانات مثبت را جایگزین آن می‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد به واسطه این خود‌تنظیمی هیجانی، شرم و خود‌انتقادی فرد کاهش می‌یابد [45]. از طرفی دیگر، ایرونز و لاد معتقد هستند با کمک درمان متمرکز بر شفقت، فرد نسبت گذشته با جرأت‌تر می‌شود و می‌تواند چرخه معیوب انتقاد نسبت به خود و ترسیم انتظارات سطح بالا را از خود مورد چالش قرار دهد و با نگرشی جدید و دلسوزانه نسبت به خود، معیارهای واقعی و توقعات دست‌یافتنی را بازطراحی کند که مستلزم سختی و آزار نباشد. از این‌‌رو، کاهش شرم و خود‌انتقادی فرد با کمک این شیوه درمانی قابل پیش‌بینی است [46]. 
از دیدگاه گیلبرت، درمان متمرکز بر شفقت از طریق افزایش اگاهی درونی، پذیرش بدون قضاوت، همدلی و توجه مثبت بر احساسات درونی منجر به کاهش مشکلات روان‌شناختی مراجعان می‌شود [24].
از پایه‌های اساسی درمان متمرکز بر شفقت می‌تواند به آموزش ذهن‌آگاهی (ذهن آگاه) و تکنیک‌های کاربردی آن اشاره کرد. فن گسلش را می‌‌توان به‌‌عنوان یکی از این تکنیک‌ها در نظر گرفت. در این فن به افراد آموزش داده می‌شود که افکارشان را به‌‌عنوان رویدادهای ذهنی و نه حقایق کلامی در نظر بگیرند و از این طریق خود را از افکار پریشان‌کننده و غیر‌سودمند رها سازند و به جای غرق شدن در الگوهای خودکار بر مبنای ارزش‌ها و شرایط محیطی فعلی‌شان عمل کنند [47]. 
به‌عبارت دیگر، تمرینات گسلش شناختی باعث می‌شود افراد تسلیم افکار و قالب‌های ذهنی و احساسات خود نباشند و شیوه‌هایی برای تعامل با دنیا بر اساس تجربه‌شان بیابند [25]. نتایج برخی از پژوهش حاکی از آن است که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی منجر به افزایش بهزیستی روان‌شناختی می‌‌شود. در تبیین نتایج این پژوهش‌ها می‌توان گفت درمان متمرکز بر ذهن‌آگاهی در افزایش بهزیستی روان‌شناختی، با توجه به مؤلفه‌های پذیرش، درک‌پذیری و رشد شخصی مؤثر است.
ذهن‌آگاهی به فرد امکان می‌‌دهد تا به جای رویدادها به‌طور غیر‌ارادی و بی‌تأمل یا با تفکر و تأمل پاسخ دهد و آن‌ها را در شناخت، مدیریت و حل مشکلات روزمره تواناتر کند. مطالعات متعدد نمایانگر تأثیر ذهن‌آگاهی افزایش‌یافته در بهزیستی روان‌شناختی و در‌نتیجه افزایش رضایت از زندگی است، زیرا در‌نتیجه افزایش بهزیستی، اضطراب، افسردگی، عاطفه منفی و نشانه‌های روان‌شناختی کاهش و عزت نفس، خوش‌بینی و عاطفه مثبت افزایش می‌یابد [48].
یکی از شیوه‌های آزمایشی طی جلسات درمان مبتنی بر شفقت، آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی است که در مورد گروه آزمایش پژوهش حاضر به اجرا درآمد. 
در تبیین این یافته‌ها می‌توان گفت هدف مطلوب برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی، پرورش آگاهی پایدار و غیر‌واکنشی در مورد تجربه‌های درونی (مثل شناختی، عاطفی و حسی) و تجربه‌های بیرونی (مثل اجتماعی و محیطی) است. در این روش فرد به ‌جای سرکوب‌کردن و ردکردن افکار و احساسات دردناک و منفی خود، فقط آن‌ها را مشاهده می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد همان‌طور‌که هستند، باشند. 
از مهم‌ترین اهداف درمان مبتنی بر شفقت، کسب صفاتی است که به ایجاد و تقویت شفقت‌ورزی در افراد منجر می‌‌شود. از‌جمله این صفات می‌‌توان به توانایی تحمل پریشانی اشاره کرد [5]. سطح سازگاری و پذیرش کمتر و همچنین تجربه آشفتگی‌های هیجانی و استرس‌های روان‌شناختی بیشتر در مادران دارای فرزند کم‌توان ذهنی، در پژوهش‌های مختلف گزارش شده است [49]. 
در تبیین یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان گفت از آنجا ‌که این آشفتگی‌های هیجانی و استرس‌های روان‌شناختی می‌تواند احساس بهزیستی را در والدین کاهش دهد، آشنا کردن آنان با مفهوم تحمل پریشانی و کمک برای کسب صفت مذکور می‌تواند در بهبود بهزیستی از‌دست‌رفته مفید واقع شود. تحمل پریشانی به معنای آن است که افراد بتوانند در عین درک کردن هیجانات دردناک، با این هیجانات بمانند و هم‌زمان با خود مهربان و دلسوز باشند. 
بنا بر تعریف ریف و همکاران، از بهزیستی روان‌شناختی به معنای آن است که فرد در زندگی اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت داشته باشد و برای تلاش‌های زندگانی خود معنایی پیدا کند. این ویژگی به افراد این امکان را می‌دهد تا نسبت رویدادهای زندگی علاقه نشان دهد و به شکل مؤثر با آن‌ها درگیر شوند. بدین ترتیب می‌توان انتظار داشت که احساس معنادار بودن زندگی و احساس بهزیستی روان‌شناختی بر یکدیگر تأثیر متقابل گذارند [50]. 
دیزاتر و همکاران در پژوهش خود این نتیجه را گزارش دادند که وجود معنا در زندگی می‌‌تواند پیش‌بینی‌کننده مهمی برای بهزیستی روان‌شناختی باشد [51] و همچنین پژوهش کراک و تلکا نیز نشان داد خوش‌بینی و معنا در زندگی می‌توانند پیش‌بینی‌کننده بهزیستی روان‌شناختی باشند. بنابراین در تبیین نتایج حاصل از پژوهش حاضر که با نتایج برخی از پژوهش‌های پیشین همسو است، می‌توان گفت با تقویت معنای در زندگی، می‌‌توان بهبود بهزیستی روان‌شناختی را نیز پیش‌بینی کرد [52].
اوگستون و همکاران در پژوهشی نشان دادند مادران دارای کودک ناتوان توسط مشکلات کودک‌شان در‌هم می‌شکنند و نسبت توانایی‌های خود برای رسیدن به اهداف زندگی دچار احساسات منفی می‌شوند. همچنین با از دست دادن امیدشان در مورد آینده، نگرانی زیادی را تجربه می‌کنند و این می‌‌تواند بر معنای زندگی آنان تأثیر‌گذار باشد [53]. 
به اعتقاد فرانکل، یکی از راه‌های تحقق معنای زندگی، تحمل درد و رنج و سختی‌های زندگی است. از آنجا ‌که معنای زندگی رنج، محرومیت و مرگ را نیز فرامی‌گیرد، در‌واقع همین لحظات سخت و دشوار، ارزش درونی هر انسان را محک می‌زند و با تولد کودک معلول، ناکامی و محرومیت ناشی از عادی نبودن کودک در والدین ایجاد می‌شود که به‌طور طبیعی غم و اندوه و افسردگی را به دنبال دارد [54]. در درمان متمرکز بر شفقت، هدف نهایی، کسب صفاتی است که انسان را نسبت به درد و رنج خود و دیگران حساس کند و همچنین مهارت‌هایی را در خود پرورش دهد تا بتواند برای رفع این درد و رنج آنان را به کار گیرد‌ [5]. بر همین اساس می‌توان اثر‌گذاری درمان مبتنی بر شفقت را بر تحمل درد و رنج و تقویت معنای زندگی تصور کرد. 
در زمینه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر معنای زندگی، پژوهش داخلی و خارجی مستقیمی یافت نشد، اما بنا بر پژوهش نیلی و همکاران و براینز و چن ایستادگی بیشتر و شکل‌گیری هدف مجدد، پس از شکست به وسیله این روش درمانی می‌تواند منجر به پیدایش و وجود معنا در زندگی فرد شود. در‌واقع، پرورش شفقت به خود، شفقت به دیگران و پذیرش شفقت از سوی دیگران می‌تواند پناهگاه روان‌شناختی و معنوی امن را به وجود آورد که در نتیجه آن افراد به‌طور مؤثری با پیشامدهای آسیب‌زای زندگی روبه‌رو شوند و بتوانند به میزان معناداری یا وجود معنا در زندگی خویش پی ببرند [55]. 
از طرفی، کینگ و گیلبرت، باور دارند درمان متمرکز بر شفقت برای افراد مانند فیزیوتراپی ذهن عمل می‌کند، یعنی با تحریک سیستم هیجانی تسکین‌بخش، زمینه تحول آن را فراهم می‌کند و با تحول سیستم تسکین، تاب‌آوری در برابر اضطراب و افسردگی را بالا می‌برد [56].
نتیجه‌گیری
 نتایج این پژوهش نشان داد ارائه بسته درمانی متمرکز بر شفقت سبب بهبود بهزیستی روان‌شناختی و تقویت معناداری زندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی-‌رشدی می‌شود. بنابراین این شیوه درمانی می‌تواند به‌عنوان یک شیوه درمانی موفق برای بهبود بهزیستی روان‌شناختی و تقویت معناداری زندگی و از این طریق ارتقای سلامت و بهداشت روانی این گروه از مادران در نظر گرفته شود.
از آنجا ‌که این تحقیق بر روی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال ذهنی-‌رشدی اهواز انجام شده است، تعمیم نتایج آن به سایر شهر‌ها باید با احتیاط صورت گیرد. به علاوه، تنها ابزار جمع‌آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسش‌نامه بود که جنبه خود‌گزارشی دارد. به همین دلیل ممکن است در اطلاعات به‌دست‌آمده، سوگیری ایجاد شده باشد. 
پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آینده این پژوهش در مناطق و فرهنگ‌های دیگر به منظور افزایش قدرت تعمیم‌پذیری و مقایسه نتایج‌، تکرار شود. به علاوه، توصیه می‌شود در پژوهش‌های آتی، تأثیر درمان مبتنی بر شفقت بر روی نمونه‌های بزرگ‌تری از شرکت‌کنندگان (‌وابسته به شرایط و امکانات پژوهش) بررسی شود و با توجه یه اینکه تنها ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاظر، شامل پرسش‌نامه بود، پیشنهاد می‌شود در تحقیقات آتی از مصاحبه برای جمع‌آوری اطلاعات در کنار پرسش‌نامه نیز استفاده شود. 
همچنین نتایج این پژوهش می‌تواند برای معلمان کودکان عقب‌مانده ذهنی، مشاوران مدارس یا هر فرد یا نهادی (نهاد بهزیستی‌) که با این کودکان و والدین آن‌ها تعامل مستقیم دارد، سودمند واقع شود. از این‌رو، پیشنهاد می‌شود روان‌شناسان و مشاوران در مراکز توان‌بخشی کودکان با نیاز‌های ویژه (به‌ویژه کودکان عقب‌مانده ذهنی) از مؤلفه‌های درمانی رویکرد متمرکز بر شفقت در جهت کاهش مشکلات روان‌شناختی و افزایش سلامت روان والدین کودک مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی بهره‌مند شوند.

ملاحظات اخلاقی
در یک جلسه توجیهی (‌قبل از آغاز برنامه‌ی درمانی) اهمیت اجرای طرح برای شرکت‌کنندگان توضیح داده شد. رعایت مسائل اخلاقی در پژوهش، تضمین‌کننده کیفیت در انجام پژوهش بوده و به پژوهشگر کمک می‌کند تا تمام این فرایند را با دقت دوچندان به انجام برساند. بنابراین در پژوهش حاضر تمام موازین اخلاقی حاکم بر یک پژوهش، از‌جمله کسب رضایت آگاهانه و محرمانه ماندن اطلاعات به‌طور کامل رعایت شد. (کد اخلاق: EE/99.3.02.45002/scu.ac.ir)

حامی مالی
این پژوهش بخشی از پایان‌نامه کارشناسی ارشد اکبر طاهری، رشته روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه چمران اهواز است که با همکاری سید علی مرعشی به‌عنوان استاد راهنما و نویسنده نجمه حمید و کیومرث بشلیده به‌عنوان استاد مشاور انجام شده است. این پژوهش توسط دانشگاه شهید چمران اهواز مورد حمایت مالی حمایت مالی (شماره پژوهانه: SCU.EP99.191) قرار گرفته است.

مشارکت نویسندگان

طراحی چارچوب کلی، گردآوری محتوا، تحلیل محتوا و ارسال و تصحیح مقاله: اکبر طاهری؛ طراحی چارچوب کلی، انتخاب رویکردها، بررسی نهایی، مقایسه رویکردها و نتیجه‌گیری: سیدعلی مرعشی؛ طراحی چارچوب کلی و جمع‌بندی: نجمه حمید و کیومرث بشلیده.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.

تشکر و قدردانی
از همه افرادی که در پژوهش شرکت کردند، تشکر می‌شود.
 

References
1.Mohammadi, MA, Dadkhah B. [Comparison of psychological and social problems of parents of mentally retarded children covered by Ardabil welfare rehabilitation (Persian)]. Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences. 2002; 1(3):200-6. [Link]
2.Bahadori KhosroShahi J. Habibi Kalaibar R. [The effectiveness of acceptance and commitment based training on the meaningfulness of life and emotional self-disclosure among mothers of children with intellectual disability (Persian)]. Psychology of Exceptional Individuals. 2016; 6(23):83-105. [DOI:10.22054/jpe.2016.7368]
3.Khamis V. Psychological distress among parents of children with mental retardation in the United Arab Emirates. Social Science & Medicine. 2007; 64(4):850-7. [DOI:10.1016/j.socscimed.2006.10.022] [PMID]
4.Boroumand, N. [Comparison of psychological well-being, psychological capital and emotional self-disclosure of parents of exceptional children with parents of normal children (Persian)] [MA Thesis]. Ardabil: Islamic Azad University of Ardabil; 2013.
5.Gilbert, P. Compassion focused therapy: Distinctive features [M. Esbati, A. Faizi, Persian trans]. Tehran: Ibnsina Publications; 2016. [Link]
6.Diener E, Myers, DG. Who is happy? Psychological Science. 1995; 6(1):10-9. [DOI:10.1111/j.1467-9280.1995.tb00298.x]
7.Farokhzadian AA, Mirderekvand F. [The effectiveness of self-compassion focused therapy on increase of psychological well-being and reduction of depression in the elderly (Persian)]. Journal of Aging Psychology. 2018; 3(4):293-302.  [Link]
8.Fathimozafari R, Alizade G. [The study of ryff’s factor scale of psychological well-being in Nahj al-Balagha (Persian)]. Quarterly Journal of Nahjolbalagha. 2016; 14(4):55-72. [Link]
9.Karademas EC. Positive and negative aspects of well-being: Common and specific predictors. Personality and Individual Differences. 2007; 43(2):277-87. [DOI:10.1016/j.paid.2006.11.031]
10.Woo CS, Brown EJ. Role of meaning in the prediction of depressive symptoms among trauma-exposed and non trauma-ezposed emerging adults. Journal of Clinical Psychology, 2013; 69(12):1269-83. [DOI:10.1002/jclp.22002] [PMID]
11.Heisel MJ, Neufeld E, Flett, GL. Reasons for living, meaning in life, and suicide ideation: Investigating the roles of key positive psychological factors in reducing suicide risk in community-residing older adults. Aging Mental Health. 2016; 20(2):195-207. [DOI:10.1080/13607863.2015.1078279] [PMID]
12.Kazemian Moghaddam K, Mehrabizadeh Honarmand M, Kiamanesh A, Hosseiniyan S. [The role of differentiation, meaningfulness in life and forgiveness in predicting martial satisfaction (Persian)].  Journal of Family Psychology. 2017; 3(2):71-82.  [Link]
13.Sadoughi M, Hesampour F. [Predicting students’ psychological well-being based on forgiveness and meaning in life: The mediating role of positive and negative effects (Persian)]. Journal of Modern Psychological Research. 2017; 12(48):167-96. [Link]
14.Gilbert P. The evolution of shame as a marker for relationship security: A biopsychosocial approach. In: Tracy JL, Robins RW, Tangney JP, editors. The self-conscious emotions: Theory and research. New York: Guilford Press; 2007. [Link]
15.Neff K. Self-compassion: An alternative conceptualization of a healthy attitude toward oneself. Self Identity. 2003; 2(2):85-101. [DOI:10.1080/15298860309032]
16.Yarnell LM, Neff KD. Self-compassion, interpersonal conflict resolutions, and well-being. Self Identity. 2013; 12(2):146-59. [DOI:10.1080/15298868.2011.649545]
17.Derakhshandeh SR, Namdarpour F, Abedi MR. [The effect of compassion-based therapy on the mental health of mothers of children with attention deficit hyperactivity disorder (Persian)]. Paper presented : 2th International Congress on the Role of Women in Family and Community Health. Tehran: Al-Zahra University; 2017. [Link]
18.Navab M, Dehghani A, Salehi M. [The effectiveness of compassion- focused group therapy on quality of life and change in the goals and priorities of mothers of children with attention deficit / hyperactivity disorder (Persian)]. Journal of Child Mental Health. 2018; 5(1):127-37. [Link]
19.Gilbert P, Procter S. Compassionate mind training for people with high shame and self-criticism: Overview and pilot study of a group therapy approach. Clinical Psychology & Psychotherapy. 2006; 13(6):353-79. [DOI:10.1002/cpp.507]
20.Nouri HR. [Compassion & mindfulness a new approach to life's challenge. (Persian)]. Tehran: Kian Afraz Publications; 2016. [Link]
21.Mosewich AD, Kowalski KC, Sabiston CM, Sedgwick WA, Tracy JL. Self-compassion: A potential resource for young women athletes. Journal of Sport & Exercise Psychology. 2011; 33(1):103-23. [DOI:10.1123/jsep.33.1.103] [PMID]
22.Gilbert P. Compassion: Conceptualizations, research and use in psychotherapy. Oxfordshire: Taylor & Francis; 2005. [Link]
23.Neff KD. The role of self-compassion in development: A healthier way to relate to oneself. Human Development. 2009; 52(4):211-4. [DOI:10.1159/000215071] [PMID] [PMCID]
24.Gilbert P. Mindful compassion: How the science of compassion can help you understand your emotions, live in the present, and connect deeply with others [Z Nematzadeh, F Ardalanifarsa, Persian trans]. Tehran: Ebnesina Publications; 2014. [Link]
25.Ebrahimifar M, Hosseinian S, Saffariyan Tosi MR, Abedi MR. To compare of the effectiveness of training based on acceptance and commitment therapy and compassion focused therapy on self-efficacy, quality of relations and meaning in life in infertile women (Persian)]. Journal of Health Promotion Management. 2019; 8(3):10-8. [Link]
26.Zamani Mazd R, Graffer A, Davarnia R, Babaei Garmkhani M. [The effectiveness of compassion-focused therapy in improving the quality of life and parental self-efficacy of mothers of autistic children (Persian)]. Depiction of Health. 2018; 9(4):233-43. [Link]
27.Shahar B, Szepsenwol O, Zilcha-Mano S, Haim N, Zamir O, Levi-Yeshuvi S, et al. A wait-list randomized controlled trial of loving-kindness meditation programme for self-criticism. Clinical Psychology & Psychotherapy. 2015; 22(4):346-56. [DOI:10.1002/cpp.1893] [PMID]
28.Neff KD, Germer CK. A pilot study and randomized controlled trial of the mindful self-compassion program. Journal of Clinical Psychology. 2013; 69(1):28-44. [DOI:10.1002/jclp.21923] [PMID]
29.Leary MR, Tate EB, Adams CE, Batts Allen A, Hancock J. Self-compassion and reactions to unpleasant self-relevant events: The implications of treating oneself kindly. Journal of Personality and Social Psychology. 2007; 92(5):887-904. [DOI:10.1037/0022-3514.92.5.887] [PMID]
30.Mehrabi H, Panahi Shahri M, Kimiaei SA. [Evaluation and comparison of the novel health of parents with mentally retarded children with parents of normal children in Gonabad province (Persian)]. Paper presented The first National Conference on Psychology at Payame Noor University. Tabriz: Payame Noor University of Tabriz; 2010. [Link]
31.Malekshahi F, Fallahi S. [Parent’s mentally retarded child psycho-social problems covered by welfare centers Khorramabad 2013 (Persian)]. Yafte. 2016; 18(3):42-51. [Link]
32.Siklos S, Kerns K. Assessing need for social support in parents of children with autism and down syndrome.Journal of Autism and Developmental Disorders. 2006; 36(7):921-33. [DOI:10.1007/s10803-006-0129-7] [PMID]
33.Tamnaeifar MR, Ghiyasi E. [Comparison of psychological well-being of mothers with mentally retarded children and mothers with normal children (Persian)]. Journal of New Advances in Psychology, Training and Education. 2018; 1(1):19-25. [Link]
34.Ryff CD. Happiness is everything, or is it? Explorations on the meaning of psychological well-being. Journal of Personality and Social Psychology. 1989; 57(6):1069-81. [DOI:10.1037/0022-3514.57.6.1069]
35.Molaei Yasavoli H, Borjali A, Molaei Yasavi M, Fedakar P. Predicting quality of life based on reef psychological well-being components: The interventional role of life satisfaction. Journal of Excellence in Counseling and Psychotherapy. 2015; 4(13):7-20. [Link]
36.Yaghoobi A, Nesai Moghadam B. The Effect of positive psychology intervention on the psychological well-being of adolescents. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2019; 25(1):14-25. [DOI:10.32598/ijpcp.25.1.14]
37.Bayani AA, Mohammad Koochekya A, Bayani A. Reliability and validity of Ryff’s psychological well-being scales (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2008; 14(2):146-51. [Link]
38.Steger MF, Frazier P, Oishi S, Kaler M. The meaning in life questionnaire: assessing the presence of and search for meaning in life. Journal of Counseling Psychology. 2006; 53(1):80-93. [Link]
39.Gholammohammadi H. [The effectiveness of religious component training on meaning of life of elderly men resident in sanatorium (Persian)]. Middle Eastern Journal of Disability Studies. 2013; 3(2):34-42. [Link]
40.Holakouei H, Mostafavi M, Nasimi M. [The relationship between the cognitive constructs of those who crave for marriage and those who elude marriage and psychological well-being and meaning of life (Persian). Journal of Counseling Research. 2018; 17(66):160-77. [Link]
41.Gilbert P, Irons C. A pilot exploration of the use of compassionate images in a group of self-critical people. Memory. 2004; 12(4):507-16. [DOI:10.1080/09658210444000115] [PMID]
42.Gilbert P. Introducing compassion-focused therapy. Advances in Psychiatric Treatment. 2009; 15(3):199-208. [DOI:10.1192/apt.bp.107.005264]
43.Tajeri B, Bohayraei AR. [The association of parenting stress, religious attitude, and knowledge with maternal acceptance for sons with mental retardation (Persian)]. Journal of Exceptional Children. 2008; 8(2):205-24. [Link]
44.Fatolaahzadeh N, Majlesi Z, Mazaheri Z, Rostami M, Navabinejad Sh. [The effectiveness of compassion-focused therapy with internalized shame and self-criticism on emotionally abused women (Persian)]. Journal of Psychological Studies. 2019; 13(2):151-68. [DOI:10.22051/psy.2017.12381.1274]
45.Saeedi Z, Ghorbani N, Sarafraz MR, Sharifian M. [The effect of inducing self-compassion and self-esteem on the level of the experience of shame and guilt (Persian)]. Contemporary Psychology. 2013; 8(1):91-102. [Link]
46.Irons C, Lad S. Using compassion focused therapy to work with shame and self-criticism in complex trauma. Australian Clinical Psychologist. 2017; 3(1):17-43. [Link]
47.Tabrizi F, Ghamari M, Farahbakhsh K, Bazzazian S. [The effectiveness of integrating acceptance and commitment therapy (act) with compassion on worry and rumination of divorced women (Persian)]. Journal of Psychological Studies. 2019; 15(55):41-60. [Link]
48.Pasandideh R. Abolmoali Kh. [The effectiveness of mindful cognitive therapy on enhancement of overall well-being (Persian)]. Thought & Behavior in Clinical Psychology. 2020; 11(41):7-16. [Link]
49.Palanghi A, Rezaei A. [A comparison of psychological well-being and control of anger in mothers of children with learning disabilities and normal children (Persian)]. Journal of Learning Disabilities. 2017; 6(2):38-51. [Link]
50.Ryff CD, Singer B, Love GD, Essex MJ. Resilience in adulthood and later life: Defining features and dynamic processes. In: Lomranz J, editor. Handbook of Aging and Mental Health: An Integrative Approach. New York: Plenum Press; 1998. [DOI:10.1007/978-1-4899-0098-2_4]
51.Dezutter J, Luyckx K, Wachholtz A. Meaning in life in chronic pain patients over time: Associations with pain experience and psychological well-being. Journal of Behavioral Medicine. 2015; 38(2):384-96. [DOI:10.1007/s10865-014-9614-1] [PMID] [PMCID]
52.Krok D, Telka, E. Optimism mediates the relationships between meaning in life and subjective and psychological well-being among late adolescents. Current Issues in Personality Psychology. 2019; 7(1):32-42. [DOI:10.5114/cipp.2018.79960]
53.Ogston PL, Mackintosh VH, Myers BJ. Hope and worry in mothers of children with an autism spectrum disorder or down syndrome. Research in Autism Spectrum Disorders. 2011; 5(4):1378-84. [DOI:10.1016/j.rasd.2011.01.020]
54.Yoosefi N, Karimipoor B. [Effectiveness of training the mindfulness-based stress reduction program (MBSR) on the self-efficacy and frustration tolerance in parents of physical-motor disabled children (Persian)]. Psychology of Exceptional Individuals. 2017; 8(30):113-32. [DOI:10.22054/jpe.2018.9211]
55.Breines JG, Chen S. Self-compassion increases self-improvement motivation. Personality & Social Psychology Bulletin. 2012; 38(9):1133-43. [DOI:10.1177/0146167212445599] [PMID]
56.Cole-King A, Gilbert P. Compassionate care: The theory and the reality’. In: Shea S, Wynyard R, Lionis C, editors. Providing Compassionate Healthcare: Challenges in Policy and Practice. London: Routledge; 2014. [DOI:10.4324/9781315890180-19]
 
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1399/5/15 | پذیرش: 1400/3/10 | انتشار: 1401/1/12

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb