مقدمه
شخصیت شامل الگوهای پایدار ادراک و تفکر درباره محیط و فرد است که در گسترهای از موقعیتهای فردی و اجتماعی به نمایش گذاشته میشود
[1]. طبق تعریف پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانپزشکی (5-DSM) ، اختلال شخصیت الگویی پابرجا از تجربه درونی و رفتار است که از آنچه در فرهنگ فرد مورد انتظار است، فاصله قابل توجهی دارد
[2]. این اختلالات معمولاً از نوجوانی و جوانی شروع میشود و در طول زمان تغییر نمیکند و موجب ناخشنودی فرد و یا بروز اختلال در برخی کارکردهای وی میشود.
در ارزیابی اختلال شخصیت دو رویکرد اصلی وجود دارد که عبارتند از رویکرد مقولهای و رویکرد ابعادی
[1]. چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانپزشکی (DSM-IV-TR) به اختلالات شخصیت رویکرد مقولهای پرداخته است
[3 ،1]. رویکرد مقولهای کاربرد آسانی دارد و ارتباط حرفهای را تسهیل میبخشد و به درمانگر این امکان را میدهد که برای تعیین نیازهای درمانی مشخص کند که مراجع دچار اختلال شخصیت هست یا نه
[1].
این رویکرد اطلاعات مفیدی را درباره حالات شدید یا نمونه یک اختلال شخصیت (پروتوتایپ) بهدست میدهد، ولی حالات خفیف و مختلط بیماری را بهخوبی بیان نمیکند
[4]. شاید مهمترین محدودیت رویکرد مقولهای خالص این است که نمیتوان با این رویکرد تمام ابعاد و ویژگیهای شخصیتی مراجعان را مشخص ساخت. این رویکرد وجوه مختلف مزاج و سطح تکاملی منش (کاراکتر) را در نظر نمیگیرد. با درنظرگرفتن محاسن و محدودیتهای این دو رویکرد، در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانپزشکی، هر دو رویکرد مقولهای و ابعادی ارائه شده است. در متن این راهنما رویکرد مقولهای DSM-IV-TR عیناً تکرار شده است، اما در ضمیمه آن دو رویکرد تقلیلگرایانه و ابعادی نیز معرفی شده و در پایگاه اینترنتی آن چند پرسشنامه به منظور ارزیابی ابعادی شخصیت و اختلالات آن معرفی شده است.
ازجمله پرسشنامههایی که با رویکرد ابعادی تدوین شدهاند میتوان به پرسشنامه تجدیدنظرشده شخصیت نئو ، پرسشنامه منش و سرشت (TCI) کلونینجر، پرسشنامه 16 عاملی شخصیت کتل (16PF)، پرسشنامه شخصیتی آیزنک و پرسشنامه شخصیتی بر اساس 5-MSD (5-DIP) اشاره کرد. پرسشنامه شخصیت نئو به آزمون پنج عامل بزرگ معروف است
[5 ,4]. پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر، موسوم به TCI، نیز به بررسی ابعادی چهار بُعد مزاج و سه بُعد منش میپردازد
[6]. پرسشنامه 16 عاملی شخصیت کتل (16PF) نیز 16 بُعد اساسی شخصیت موسوم به صفات عمقی را اندازهگیری میکند
[8 ,7]. پرسشنامه شخصیتی آیزنک نیز به بررسی دو بُعد اساسی روانرنجورگرایی در برابر ثبات و برونگرایی در برابر درونگرایی میپردازد
[9].
ابزارهای طراحیشده ابعادی مانند مدل پنج عامل بزرگ چهارچوبی فراگیر برای توصیف شخصیت و اختلالات آن فراهم میآورند، اما درباره این موضوع که آیا میتوان با استفاده از خصوصیات شخصیتی اختلالات شخصیت را نیز بررسی کرد اختلاف نظر وجود دارد. نتایج پژوهشهای مختلف نیز نشان دادند نمیتوان تمام اختلالات شخصیت را با استفاده از این ابزارها دستهبندی کرد
[10]. همچنین ابزارهای طراحیشده ابعادی گویههای کافیای برای ارزیابی اختلالات شخصیت ندارند
[11].
در ویرایش جدید DSM، یک پرسشنامه خودسنجی با رویکرد ابعادی به نام 5-PID برای پژوهشهای بیشتر طراحی و معرفی شده است. این پرسشنامه بر خلاف دیگر پرسشنامههای شخصیتی بر رویکرد ابعادی مبتنی است. این پرسشنامه 25 صفت اولیه را در پنج حوزه عمده ارزیابی میکند. این پنج حوزه عبارتند از: عاطفه منفی، گسستگی، ستیزهگری، مهارگسیختگی و روانپریشگرایی و شامل دو فرم بلند 220 سؤالی و کوتاه 25 سؤالی است که با مقیاس چهارگزینهای لیکرت از صفر (کاملاً اشتباه یا اغلب اشتباه) تا 3 (کاملاً درست یا اغلب درست) نمرهگذاری میشود
[12]. با توجه به ویژگیهای 5-PID این ابزار در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و تاکنون به چندین زبان ترجمه و روایی و پایایی آن ارزیابی شده است.
در مطالعه ایدان جیرایت (2012) که روی تعداد زیادی از دانشآموزانی (2461 نفر) با تکمیل پرسشنامه 5-PID انجام شد، در آنالیز اکتشافی با ساختار مدل پنج عاملی، همگرایی بالایی گزارش شد
[13]. در مطالعه مارکون و همکاران (2013)ویژگیهای روانسنجی ازجمله ساختار عاملی 5-PID بررسی شد و روایی سازه مناسبی داشت
[14]. مطالعه دیگری که روی نسخه اسپانیایی این پرسشنامه انجام شده، از روش تحلیل عاملی بر اساس چرخش Procrustes استفاده کرده است که با پژوهش پیشرو شباهتهایی داشته است
[15].
در مطالعه مشابهی در بلژیک نیز ساختار عاملی 5-PID در زبان آلمانی سنجیده شد
[16]. الداجانی (2015) نتیجه بازبینیاش را روی 30 مقاله در زمینه ویژگیهای روانسنجی این پرسشنامه منتشر کرد
[17]. مقالاتی که تاکنون منتشرشدهاند نشان میدهند خصوصیات روانسنجی 5-PID قابل قبول است. ساختار این پرسشنامه با الگوهای شخصیت و سایکوپاتولوژی موجود سازگاری دارد و نمایانگر روایی سازه مناسب این ابزار است. البته به دلیل تفاوتهای فرهنگی نمیتوان از پرسشنامههایی که در دیگر فرهنگها استاندارد شدهاند، بهطورمستقیم استفاده کرد و برای هر فرهنگ و زبانی باید دوباره فرایند اعتباریابی انجام شود، زیرا صفات شخصیتی هم در دیدگاه واژهشناختی و هم در رویکرد مفهومی کاملاً به فرهنگ وابسته است. ترجمه دقیق و مناسب پرسشنامهها برای استفاده از آنها ضروری است و باید پرسشنامه ترجمهشده با توجه به تفاوتهای بینزبانی و بینفرهنگی و حفظ روایی آن استفاده شود. هدف از انجام این مطالعه ترجمه و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه 5-PID در زبان فارسی است.
روش
این پژوهش مطالعهای مقطعی است که ساختار عاملی فرم بلند 220 سؤالی پرسشنامه شخصیتی 5-DSM (5-PID) را در دانشجویان پزشکی و بیماران سرپایی روانپزشکی ارزیابی کرده است (سال 94-1393). برای انجام این پژوهش دو گروه در نظر گرفته شدند: دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران که بهطور غیرتصادفی (در دسترس) انتخاب شدند و بیماران سرپایی روانپزشکی که از میان بیماران مراجعهکننده به درمانگاه انستیتو روانپزشکی تهران و مرکز آموزشیدرمانی روانپزشکی ایران بهگونهای انتخاب شدند که روانپزشک عضو هیئت علمی دانشگاه در آنها اختلال شخصیت را تشخیص داده بود و همچنین در دورههای حاد یا تشدید اختلالات محور Iقرار نداشتند و سایکوتیک نیز نبودند.
معیارهای ورود به مطالعه در دانشجویان پزشکی شامل رضایت به شرکت در مطالعه و نداشتن اختلالات ماژور روانپزشکی (اسکیزوفرنیا، اسکیزوافکتیو، اختلال دوقطبی نوع یک و اختلال افسردگی ماژور) بود. در بیماران علاوهبر رضایت شرکت در مطالعه، پرونده روانپزشکی آنها مطالعه و نوع اختلال روانپزشکی تعیین میشد. این افراد نباید دچار اختلالات ماژور روانپزشکی (اسکیزوفرنیا، اختلال اسکیزوافکتیو، اختلال دوقطبی نوع یک و اختلال افسردگی ماژور) بودند. وجود علائم سایکوتیک با مصاحبه بالینی و با استفاده از سؤالات مرتبط در مصاحبه بالینی نیمهساختاریافته بر اساس DSM-IV (SCID) تعیین میشد. داشتن حداقل تحصیلات سوم راهنمایی و سن 16 تا 80 سال نیز ازجمله ملاکهای ورود به مطالعه بود.
برای ترجمه پرسشنامه، ابتدا یک روانپزشک و سه دستیار آشنا به زبان انگلیسی، بهطور مستقل سؤالات پرسشنامه را ترجمه کردند. سپس در یک کارگروه چهارنفره این ترجمهها تطبیق و ویرایش شد. متن ترجمهشده به یک روانپزشک مسلط به زبان فارسی و انگلیسی و ناآگاه از روند ترجمه داده شد تا ترجمه فارسی را دوباره به انگلیسی برگرداند. ترجمه انگلیسی بهدستآمده با متن اصلی مطابقت داده شد و در صورت وجود مشکل، روند تصحیح ترجمه و مطابقت با متن اصلی چند نوبت ادامه یافت تا زمانی که سؤالات فارسی دقیقاً مطابق سؤالات انگلیسی ترجمه شدند.
ترجمه نهایی به شش روانپزشک عضو هیئت علمی دانشگاه داده شد تا هر سؤال را از نظر وضوح در مقیاس سه گزینهای (واضح، بینظر، ناواضح) نمرهگذاری کنند. اگر بیش از یک نفر سؤال را واضح نمیدانست، متن سؤال ویرایش میشد. همچنین در یک ستون جلوی متن سؤالات، وجه متناظر آنها در 5-PID نوشته شد و از روانپزشکان درخواست شد تا در مقیاس پنج گزینهای مشخص کنند که این سؤال تا چه اندازه به مفهوم وجه نوشتهشده مرتبط است. در این مرحله هیچ سؤالی حذف نشد. در مرحله بعد این پرسشنامه به 10 بیمار سرپایی روانپزشکی و 15 دانشجو داده شد تا به شکل مشابهی وضوح سؤالات را تعیین کنند. ویرایش نهایی پرسشنامه بر اساس این دیدگاهها تهیه شد.
پس از اتمام مراحل ترجمه و آمادهسازی، با توجه به اینکه سؤالها 25 وجه داشتند به ازاری هر وجه 10 نفر و در مجموع 250 نفر برای ورود به مطالعه در نظر گرفته شد، اما درنهایت 217 نفر پرسشنامه را تکمیل کردند. پرسشنامه به 74 بیمار سرپایی با اختلال شخصیت و 143 دانشجوی پزشکی داده شد. با تمام شرکتکنندگان مصاحبه تشخیصی بر اساس مصاحبه نیمهساختاریافته DSM-IV برای اختلالات شخصیت (محور II و SCID-II) انجام شد. برای هماهنگی ابتدایی 10 مصاحبه با افراد سالم و بیماران مبتلا به اختلال محور II انجام شد و روند تشخیصگذاری مرور شد. مصاحبهها در محل تکمیل پرسشنامهها انجام شد. در مصاحبه تشخیصی 29 نفر از دانشجویان پزشکی که به اختلالات شخصیت دچار بودند، به گروه بیماران منتقل شدند و درنهایت 103 نفر در گروه بیماران و 114 نفر در گروه دانشجویان سالم قرار گرفتند. تمام پرسشنامهها شرایط تحلیل نهایی را داشتند. این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی ایران تأیید شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه نیز عبارتند از اینکه در این مطالعه هیچ مداخلهای انجام نشد. تمام نمونهها فرم رضایت آگاهانه را امضا کردند و تمام دادههای آنها در مراحل پژوهش محرمانه باقی ماند. به گروه بیماران توضیح داده شد که شرکتنکردن در مطالعه، آنها را از هیچکدام از خدماتی که نیاز دارند، محروم نخواهد کرد؛ برای انجام این مطالعه از شرکتکنندگان هزینهای دریافت نشد؛ تمام اطلاعات فردی محرمانه باقی ماند و پس از تحلیل آماری فقط اطلاعات کلی منتشر شد؛ به شرکتکنندگان توضیح داده شد که شرکت در مطالعه سود آنیای برای آنها نخواهد داشت؛ شرکتکنندگان در صورت تمایل میتوانستند از نتایج آزمون خود مطلع شوند؛ و از شرکتکنندگان درخواست شد تا در صورت تمایل، پست الکترونیک خود را بنویسند تا نتایج مطالعه پس از تحلیل آماری به اطلاع آنها برسد.
دادههای بهدستآمده با استفاده از نسخه 22 نرمافزار آماری SPSS تحلیل شد. برای تحلیل عاملی اکتشافی از شیوه تحلیل اجزای اصلی استفاده شد. کفایت نمونه با استفاده از آماره KMO (کیزر و مهیر و الکین) که برابر با 911/0 و بالاتر از 7/0 بود و همچنین مناسببودن نمونه برای انجام تحلیل عاملی با معناداربودن آزمون کرویت بارتلت تأیید شد.
برای تعیین تعداد عوامل از ارزش ویژه بالاتر از یک (معیار کیزر) استفاده شد
[18]. در این مرحله مشخص شد که هر عامل چه اندازه از واریانس کل نمرهها را تبیین میکند. عوامل بهگونهای انتخاب شدند که در هر عامل دستکم سه وجه قرار گرفته باشد
[19]. برای حفظ وجوه در عوامل بار عاملی حداقل معادل از فرمول CV=n-√2/5.152 استفاده شد (217=n) [18]. با این فرمول بار عاملی حدود 35/0 بود که باعث میشد با چرخش عوامل، تعداد زیادی از وجوه در دو عامل بارگذاری شود، به همین دلیل بار عاملی حداقل 4/0 در نظر گرفته شد. بدون چرخش، تعداد زیادی از وجوه در دو یا چند عامل بارگذاری میشدند، به همین دلیل از چرخش عوامل استفاده شد.
عوامل استخراجشده بدون چرخش با هم همبستگی قابل توجهی داشتند، به همین دلیل از دو شیوه چرخش مایل (ابلیمین مستقیم و پروماکس) استفاده شد. عوامل استخراجشده در دو شیوه چرخش مایل به هم شبیه بودند، اما در چرخش پروماکس همبستگی بیشتری بین آنها دیده شد، به همین دلیل چرخش ابلیمین مستقیم ترجیح داده شد. در اولین مرحله از تحلیل عاملی، تلاش شد تمام گویههای پرسشنامه به تحلیل عاملی وارد شود، اما به علت محدودیت تعداد نمونه این کار میسر نشد.
تعداد عوامل استخراجشده حدود 50 عامل بود و بیشتر این عوامل نیز تنها درصد کمی از واریانس کل را تبیین میکردند. به همین دلیل، میانگین نمرههای وجوه محاسبه شد و هر وجه به صورت یک گویه در نظر گرفته شد. این شیوه در بیشتر مطالعات پیشین نیز کاربرد داشته است
[20 ,14]. درنهایت همبستگی نمرههای عوامل استخراجشده با نمرههای عوامل مشابه بر اساس مطالعات دیگر تعیین شد. در این مطالعه همسانی درونی و پایایی بازآزمون و روایی همزمان پرسشنامه نیز محاسبه شد که در جای دیگری گزارش شده است
[22 ,21].
یافتهها
متوسط سن (±انحراف معیار) این افراد 6/9±1/28 سال بود که در محدوده 16 تا 78 سال (میانگین 25 سال) قرار داشتند. مشخصات جمعیتشناختی این افراد در جدول شماره 1 نشان داده شده است. فراوانی اختلالات شخصیت بر اساس معیارهای DSM-IV-TR نیز در جدول شماره 2 آورده شده است. از میان افراد مبتلا به اختلال شخصیت، 5 نفر (3/2درصد) در کلاستر A، 44 نفر (3/20درصد) در کلاستر B و 45 نفر (7/20درصد) در کلاستر C اختلالات شخصیت قرار داشتند و 9 نفر (1/4درصد) نیز دچار اختلالات شخصیت دیگری بودند یا به مخلوطی از اختلالات شخصیت کلاسترهای مختلف مبتلا بودند. در این پرسشنامه با درنظرگرفتن ارزش ویژه بالاتر از یک (معیار کیزر)، پنج عامل استخراج شد (تصویر شماره 1) که در کل 4/70درصد از واریانس نمرهها را تبیین کردند (جدول شماره 3).
به کمک روش چرخش مایل ابلیمین مستقیم، پنج عامل استخراج شد (جدول شماره 3). در عامل پنجم با وجود تبیین حدود 7درصد از واریانس کل نمرههای پرسشنامه، هیچ وجهی با بار عاملی مثبت و بالاتر از 4/0 بارگذاری نشد. سه وجه «غرابت»، «کژتنظیمی ادراکی» و «باورها و تجارب نامعمول» با بارهای عاملی منفی و بالا (بالاتر از 7/0-) در این عامل قرار داشتند که میتوان آنها را با نمرهگذاری معکوس با عنوان «روانپریشیگرایی» در نظر گرفت. همبستگی عوامل استخراجشده در جدول شماره 4 نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه میشود سه عامل افسردگی اضطراب، مخالفجویی و گسستگی با یکدیگر همبستگی مثبت و با پایداری رفتار همبستگی صفر تا کمی منفی و با روانپریشیگرایی رابطه منفی نشان داد. همچنین پایداری رفتاری با روانپریشیگرایی همبستگی ضعیفی داشت.
بحث
این پژوهش با هدف ترجمه و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه 5-PID در زبان فارسی انجام شد. با توجه به بررسی روایی محتوایی پرسشنامه و همسانی درونی مناسب گزارششده داخل هر وجه، میتوان تصور کرد هر گویه شامل تعدادی گویه همراستا بوده است. با اجرای تحلیل عاملی اکتشافی به روش عامل اصلی و چرخش ابلیمین پنج عامل به دست آمد که درمجموع بیش از 70درصد از واریانس نمرههای پرسشنامه را توجیه کرد. عوامل بهدستآمده بدین شرح است: عامل اول افسردگی اضطراب یا عاطفه منفی بود که شامل وجوه «بیلذتی»، «مضطرببودن»، «افسردگیپذیری»، «حواسپرتی»، «ناپایداری هیجانی»، «ناامنی در جدایی» و «سلطهپذیری» میشد. این عامل با عامل عاطفه منفی (بر اساس مجموع تحلیلهای عاملی) همبستگی 877/0 داشت.
عامل دوم مخالفتجویی بود که شامل وجوه «توجهجویی»، «فریبکاری»، «دغلکاری»، «خصومت»، «خودبزرگبینی» و «سنگدلی» میشد. این عامل با عامل مخالفتجویی همبستگی 983/0 داشت. عامل سوم گسستگی بود که شامل وجوه «گریز از صمیمیت»، «عاطفهپذیری محدود»، «انزوا» و «شکاکیت» میشد. این عامل با عامل گسستگی همبستگی 879/0 داشت.عامل چهارم مهارگسیختگی بود که شامل وجوه «تکانشگری»، «درجازدگی (با نمرهگذاری معکوس)»، «کمالطلبی نامنعطف (با نمرهگذاری معکوس)»، «مسئولیتناپذیری» و «خطرپذیری» میشد. این عامل با عامل مهارگسیختگی همبستگی 787/0 داشت. عامل پنجم روانپریشگرایی بود که شامل وجوه «باورها و تجارب نامعمول» و «غرابت» و «کژتنظیمی ادراکی» میشد. این عامل با عامل روانپریشگرایی همبستگی 000/1 داشت.
اولین عامل استخراجشده در بررسی حاضر، مفهوم کلی اضطراب و افسردگی را دربر داشت. در مطالعات قبلی این عامل از وجوه نسبتاً مشابهی تشکیل شده بود. در مطالعه حاضر و مطالعه مارکون و همکاران (2013)، وجه «بیلذتی» در دو عامل عاطفه منفی و گسستگی بارگذاری شده است
[12]. با توجه به مقدار بار عاملی که در این مطالعه در عامل اول بالاتر بود و مفهوم اساسی بیلذتی در افسردگی، این وجه در همین عامل قرار داده شد. قرارگیری وجه «درجازدگی» در عامل عاطفه منفی در مطالعه مارکون و همکاران و قرارگیری آن در عامل مهارگسیختگی (با جهت معکوس) در مطالعه حاضر ازجمله اختلافات دو مطالعه بود. وجه «شکاکیت» با وجود اهمیت بالینی، در هیچیک از عوامل بارگذاری نشد و صرفاً بر اساس مفهوم بالینی و یافتههای پژوهشگران دیگر در عامل گسستگی قرار داده شد.
در مطالعه مارکون و همکاران نیز وجه «شکاکیت» در هیچ عاملی بار بالاتر از 4/0 نداشت، اما از آنجا که در عامل عاطفه محدود بیشترین بار عاملی را نشان میداد، در این عامل قرار داده شد. در مطالعه مارکون و همکاران عامل «مهارگسیختگی» در جهت مخالف عامل «پایداری رفتار» در روش ابلیمین مستقیم و همراستا با عامل «ناپایداری رفتار» در روش چرخش پروماکس قرار داشت. تمایز اصلی دو مطالعه در وجه «درجازدگی» بود که توضیح داده شد. عامل «مخالفتجویی» نیز تشابه مفهومی و آماری زیادی بین دو مطالعه داشت، عامل «روانپریشگرایی» نیز دقیقاً مشابه بود.
مطالعه دیگری که روی نسخه اسپانیایی این پرسشنامه انجام شده
[15]، از روش تحلیل عاملی بر اساس چرخش Procrustes استفاده کرده است. در تحلیل عاملی این مطالعه «کمالپذیری نامنعطف» و «عاطفهپذیری محدود» زیر عامل افسردگی و اضطراب قرار گرفته است. درنسخه فارسی تهیهشده بر اساس تحلیل عاملی، «حواسپرتی» و «تکانشگری» در زیر عامل افسردگی اضطرب طبقهبندی شدند که در نسخه اسپانیایی صدق نمیکند.از دیگر تفاوتهای این عوامل میتوان به ارتباط معکوس «خطرپذیری» با عامل گسستگی در نسخه اسپانیایی اشاره کرد که در نمونه ایرانی با ناپایداری رفتاری مرتبط است و «افسردگیپذیری» و «شکاکیت» نیز با بار عاملی قابل قبولی در زیر گسستگی طبقهبندی شدند.
از دیگر تفاوتهای نسخه اسپانیاییزبان با مطالعه حاضر، بار عاملی مقبول «افسردگیپذیری» و «بیلذتی» و «سنگدلی» در زیرگروه گسستگی است. در عامل روانپریشیگرایی نیز قرارگیری وجوه «کمالطلبی نامنعطف» و «خطرپذیری» و «درجازدگی»جالب توجه است. در عامل «مخالفتجویی» مطالعه حاضر در تمام وجوه با مطالعه اسپانیایی مطابقت دارد. در نسخه اسپانیایی نیز مانند یافتههای مطالعه پیشرو و مطالعه مارکون و همکاران، «توجهجویی» بار عاملی مقبولی را در زیرگروه مخالفتجویی به دست آورده است.
در مطالعه مشابهی در بلژیک
[16]، ساختار عاملی 5-PID در زبان آلمانی سنجیده شد. در نسخه آلمانی «شکاکیت» و «خصومت» زیر عامل افسردگی اضطراب جای میگیرند. در عامل مخالفتجویی مشابهتهای بیشتری بین دو نسخه فارسی وآلمانی وجود دارد. وجوه «سنگدلی»، «توجهجویی»، «خودبزرگبینی» و «خصومت» در هر دو نسخه در این عامل طبقهبندی شدهاند. «ناپایداری هیجانی» در نسخه آلمانی زیر عامل گسستگی قرار دارد، اما در نسخه فارسی چنین نیست. «دغلکاری» و «افسردگیپذیری» نیز در نسخه آلمانی در عامل ناپایداری رفتاری قرار گرفتهاند، درحالیکه در این مطالعه چنین نبود. در مطالعه آلمانی، عامل روانپریشگرایی شامل وجوه «درجازدگی» و «حواسپرتی» بود که بار عاملی ضعیفی داشت و با شیوهای مشابه شامل «شکاکیت» نیز بود. «باورها و تجارب نامعمول» و «کژتنظیمی ادراکی» نیز بالاترین بار عاملی را در این عامل داشتند که با مطالعه حاضر مشابه بود.
الداجانی (2015) نتیجه بازبینیاش را روی 30 مقاله در زمینه ویژگیهای روانسنجی این پرسشنامه منتشر کرد
[17]. بین نتایج بررسی الداجانی و تحلیل عاملی مطالعه حاضر مطابقت زیادی وجود دارد. اگر در ساختار عاملها هر وجه منحصراً زیر یک عامل قرار گیرد، شفافیت ساختار پرسشنامه نیز بیشتر میشود و شاید بتوان به گنجاندهشدن دو وجه زیر دو عامل مختلف به عنوان یکی از محدودیتهای نسبی این مطالعه اشاره کرد. در این پژوهش تلاش شد بر اساس بهترین شواهد، یعنی مقدار بار عاملی و مفهوم بالینی و یافتههای پژوهشگران دیگر، این محدودیت تا اندازهای برطرف شود.
در گروههای بررسیشده دو محدودیت عمده وجود داشت، اولاً گروه دانشجویان برآورد دقیقی از جمعیت عمومی بهدست نمیدهد و گروه بیماران نیز برآیند و نماینده بیماران روانپزشکی یا حتی بیماران سرپایی روانپزشکی هستند. ثانیاً به دلیل محدودیت نمونه، دو گروه کنار هم تحلیل شد. ممکن است ساختار عاملی پرسشنامهها در گروههای جمعیتی مختلف تفاوتهای عمدهای داشته باشد. در ساختار اجتماعی و تحصیلی جامعه زمینههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مختلفی وجود دارد که ممکن است در استنباط افراد از مفاهیم و سؤالها مؤثر باشد. کشور ایران با وسعت جغرافیایی و دربرداشتن اقوام متعدد، تنوع فرهنگی بالایی دارد. در افرادی که زبان مادری آنها فارسی نیست نیز پژوهشهای دیگری لازم است.
دیگر محدودیت مهم این مطالعه قرارگرفتن افراد مبتلا به اختلال شخصیت در یک زیرگروه (کلاستر) است. در مطالعه پیشرو تنها دو اختلال شخصیت مرزی و وسواسیجبری مبتلایان قابل توجهی داشت (بیش از 30 نفر). در این دو اختلال شخصیت نیز همابتلایی با دیگر اختلالات شخصیت دیده شد که خلوص نمونه را برای مقایسه با تک اختلال شخصیتی کاهش میدهد. درنتیجه نسخه فارسی پرسشنامه 5-PID از نظر روایی سازه وضعیت قابل قبولی دارد.
نتیجهگیری
نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد نسخه فارسی پرسشنامه 5-PID شامل پنج عامل میشود و از نظر روایی سازه نیز وضعیت قابل قبولی دارد. این نسخه با تأیید روایی و پایایی قابلیت این را داردکه در جامعه مخاطبان ایرانی فارسیزبان به عنوان ابزار تحلیل اختلالات شخصیتی، کاربری بالینی داشته باشد.
سپاسگزاری
بدینوسیله از تمام دانشجویان و بیمارانی که در این مطالعه شرکت کردند، سپاسگزاری میشود. این مقاله نتیجه پایاننامه دوره دستیاری نویسنده اول مقاله، با شماره ثبت 1887 در دانشگاه علوم پزشکی ایران است.
[بنا به اظهار نویسنده مسئول مقاله، حمایت مالی از پژوهش و تعارض منافع وجود نداشته است.]