دوره 31، شماره 1 - ( 5-1404 )                   جلد 31 شماره 1 صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Mohamadpour F, Mohammadi N. The Factors Affecting the Suicide Attempt in Iranian Youth: A Grounded Theory-based Study. IJPCP 2025; 31 (1)
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-4393-fa.html
محمدپور فهیمه، محمدی نوراله. تبیین فرایند اقدام به خودکشی در جوانان با سابقه اقدام به خودکشی: رویکردی مبتنی بر نظریه زمینه‌ای. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1404; 31 (1)

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-4393-fa.html


1- گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
2- گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. ، nmohamadi@shirazu.ac.ir
متن کامل [PDF 7641 kb]   (68 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (65 مشاهده)
متن کامل:   (17 مشاهده)
مقدمه
خودکشی، یک آسیب روان‌شناختی و اجتماعی است که می‌توان آن را یکی از مهم‌ترین آسیب‌های قرن حاضر به شمار آورد. خودکشی، دهمین علت مرگ در همه رده‌های سنی در سراسر جهان است [1]. به‌طورکلی، خودکشی به معنای اقدامی آگاهانه در جهت آزار خود و با هدف از بین بردن خود است که درنهایت نیز می‌تواند به مرگ فرد منتهی شود. خودکشی یکی از رویدادهایی است که هم برای فرد، هم خانواده و هم جامعه مصیبت‌بار و اسفناک است [2].
ژانگ معتقد است فشار تعارضات روانی منحصربه‌فرد، افراد را به سمت خودکشی سوق می‌دهد [3]. چهار منبع اصلی فشار، به خودکشی منجر می‌شود: 1. فشار ارزشی - دو ارزش یا عقیده متضاد که در درون یک فرد در تعارض هستند. 2. فشار آرزوها - آرزوهای فرد با واقعیت مطابقت ندارد. هرچه این اختلاف بزرگتر باشد، فشار بیشتر می‌شود. 3. فشار محرومیت - ناشی از مقایسه وضعیت (پایین) خود با دیگری، از جمله فقر و 5.  فشار مقابله‌ای - فقدان مهارت‌های مقابله‌ای برای عبور از یک بحران. وجود این فشار به ایجاد ذهنیتی پرتنش و مضطرب منجر می‌شود که متعاقباً از طریق طیف وسیعی از عوامل اجتماعی و روانی، به رفتار خودکشی منجر می‌شود (به‌عنوان‌مثال، قطع ارتباط یا تکانشگری) [4].
مین جیر، میل به مرگ را از نظر فرد اقدام‌کننده، به‌عنوان آرامشی می‌داند که متأثر از تنش‌های اجتماعی و محدودیت‌های اجتماعی و اخلاقی است که مانع از رها شدن انرژی پرخاشگری و جنسی در فرد شده و به فشار داخلی منجر می‌گردد [5]. مطالعات جامعه‌شناختی و روان‌شناختی حاکی از ارتباط عوامل بافتی از جمله سازمان‌یافتگی اجتماعی، کمبود حمایت خانوادگی، روابط ضعیف با همسالان و کناره‌گیری از دیگران با اقدام به خودکشی و افکار خودکشی هستند [6].
مدل‌های بیولوژیکی خودکشی دهه‌ها است که وجود داشته‌اند. اما می‌توان گفت مدل آسیب‌پذیری-استرس بود که نظریه‌ها و مدل‌های بیولوژیکی دیگر را شکل داد [7]. محور این مدل تأکید می‌کند که اعمال خودکشی نه‌تنها تحت تأثیر یک اختلال روان‌شناختی است، بلکه از یک آسیب‌پذیری بیولوژیک نیز تأثیر می‌پذیرد [8].
تا به امروز، اکثریت نظریه‌های خودکشی توسط روانشناسان ارائه شده است. نظریه‌های روان‌شناختی، در درجه اول، افکار و رفتارهای خودکشی را ناشی از اختلال در عملکرد درونی فرد (فرایندهای درون‌فردی) می‌دانند. تئوری‌های یکپارچه اخیراً بر توضیح نحوه انتقال از افکار خودکشی به اقدام خودکشی متمرکز شده‌اند. به‌طورکلی، آنچه نظریه‌های روان‌شناختی را متمایز می‌کند این است که حتی زمانی که رویدادهای خارجی یا عوامل استرس‌زا در آن گنجانده می‌شوند، تمرکز اصلی بر این موضوع است که فرد، چگونه این تجربیات را درک می‌کند، پردازش می‌کند، سازگار می‌شود و با آن‌ها کنار می‌آید [9].
یکی از نظریه‌های برجسته در تبیین خودکشی، نظریه بین‌فردی خودکشی است که توسط جوینر مطرح شده است [10]. این نظریه سه مؤلفه کلیدی را در شکل‌گیری تمایل و توانایی اقدام به خودکشی مؤثر می‌داند: احساس تعلق‌نیافتگی، احساس بار بودن بر دیگران، و قابلیت اکتسابی برای مرگ. این الگو در مطالعات متعددی اعتبارسنجی شده و به‌عنوان مبنایی برای تبیین افکار و رفتارهای خودکشی‌گرایانه در نوجوانان به کار رفته است [11].
ازسوی‌دیگر، مدل بحران روایتی نیز که توسط گلینکر و همکاران توسعه یافته، فرایند تصمیم‌گیری برای خودکشی را در قالب یک زنجیره شناختی–عاطفی بررسی می‌کند که شامل شکست اهداف، فقدان حمایت اجتماعی، احساس بی‌آیندگی و ناامیدی مزمن است [12]. این مدل‌ها درحالی‌که تبیین دقیقی از سازوکارهای شناختی ارائه می‌دهند، اما به بستر فرهنگی، خانوادگی و معنایی تجربه فرد کمتر می‌پردازند؛ جایی که نظریه زمینه‌ای می‌تواند خلأ موجود را پوشش دهد. 
همچنین در یک پژوهش دیگر، با هدف تبیین فرایند مراقبت خانواده‌محور از جوانان دارای اختلال افسردگی و افکار خودکشی، مدلی را ارائه کردند که مؤلفه‌ مرکزی آن «محافظت از زندگی» با زیرمؤلفه‌های تنظیم، حمایت، درمان و همراهی بود. این مطالعه نشان داد حمایت فعال خانواده در مدیریت احساسات، تنظیم برنامه‌های درمانی و حفظ امید زندگی، حیاتی است [13].
براساس پژوهش راجرز و همکاران [14]، نشخوار فکری، اصرار منفعلانه و مکرر در مورد علل، معنا و پیامدهای پریشانی فرد است که با افکار و رفتار خودکشی مرتبط است. در یک پژوهش که درخصوص چگونگی شکل‌گیری افکار خودکشی در دانشجویان انجام شده بود، نتایج نشان داد هسته مرکزی در شکل‌گیری افکار خودکشی، ناکامی در بهبود وضعیت زندگی و تشدید ادراک تجارب ناخوشایند بود [15]. در پژوهشی که با هدف بررسی تجربه زیسته زنان متأهل شهرستان لنگرود از اقدام به خودکشی انجام شد، تجربه محرومیت، تجربه خشونت، تجربه خیانت و تجربه نارضایتی‌های پی‌درپی، مهم‌ترین عناصر مرتبط با اقدام به خودکشی در زنان عنوان شده است [16]. 
در پژوهشی دیگر، تحلیل انگیزه‌ها و شرایط مرتبط با اقدام به خودکشی در زنان، نشان داده است این زنان، اقدام به خودکشی را به‌عنوان «راهی برای ابراز و رسیدن به خواسته‌ها» ادراک می‌کنند و از این راه سعی دارند به رفتارهای سلطه‌طلبانه، محدودیت‌ها، تهمت‌ها و بدبینی‌ها واکنش نشان بدهند و شرایط را مدیریت کنند. در این خصوص، بهبود نقش حمایتی به‌خصوص از جانب همسر و خانواده و روابط تعامل‌محور به‌عنوان راهکار بسیار مهم در جلوگیری از خودکشی عنوان شده است [17].
درمجموع پژوهش‌های کیفی نشان می‌دهند فرایند اقدام به خودکشی، تدریجی و مبتنی بر انباشت رنج روانی است [18، 19]؛ معمولاً با یک محرک بحرانی به نقطه عطف می‌رسد [20]؛ دلایل آن در محورهای بی‌ارزشی، شرم و بی‌راهی ریشه دارند [21، 22]؛ تحت تأثیر فشارهای بافتی و اجتماعی مانند شرایط شغلی یا هنجارهای فرهنگی‌اند [23-26] و لحظه اقدام اغلب با تکانشگری موقعیتی و بحران هیجانی همراه است [20]. این یافته‌ها به ما یادآوری می‌کنند که اقدام به خودکشی نتیجه یک علت واحد نیست، بلکه محصول تعامل پیچیده روانی، اجتماعی و محیطی است [27].
باتوجه‌به اینکه اقدام به خودکشی می‌تواند به آسیب‌های جبران‌ناپذیر و حتی مرگ منجر شود، بررسی دقیق فرایندها و عوامل مرتبط با آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در دو دهه گذشته، پژوهش‌های مروری متعددی در زمینه ارزیابی افکار و رفتارهای خودکشی منتشر شده است که هریک با معیارها و ابعاد متفاوتی به این موضوع پرداخته‌اند. این تنوع نگرش‌ها و معیارها نشان می‌دهد هنوز هم عدم توافق جامع و روشنی درباره ابعاد اصلی سنجش خودکشی وجود دارد و بررسی ماهیت این پدیده، به‌ویژه با تأکید بر ضرورت بررسی فرهنگی آن، پیش از اجرای مطالعات مختلف سنجشی و درمانی، امری ضروری است [28].
علاوه‌براین، براساس ادبیات پژوهشی، افرادی که افکار خودکشی را گزارش می‌کنند، احتمال اقدام به خودکشی در آن‌ها بالاست و در معرض خطر بالایی قرار دارند. اما این شرایط آسیب‌زا، به‌راحتی قابل‌تعیین و پیگیری نیست. گزارش‌های اخیر مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها (CDC)، تأکید کرده‌ است افکار خودکشی خودگزارش‌دهی‌شده، فقط در بخشی از متوفیان ناشی از خودکشی وجود دارد. این نشان می‌دهد بیش از 75 درصد افرادی که از طریق خودکشی می‌میرند، قصد خودکشی را ابراز نمی‌کنند. بنابراین، راهبرد پذیرفته‌شده فعلی که همان استفاده از ابزار افکار خودکشی خودگزارش‌دهی است، درحال‌حاضر برای شناسایی و پیشگیری از خطر خودکشی، کافی نیست و همچنان جواب این سؤال که« چرا برخی از مردم به خودکشی فکر می‌کنند یا اقدام به خودکشی می‌کنند؟» بی‌پاسخ مانده است [29].  
امروزه یکی از چالش‌های نظام سلامت در ایران، درک عمیق پدیده خودکشی به‌ویژه در نوجوانان و جوانان جهت ارائه راهکارهای پیشگیرانه و مداخله زودهنگام است [30]. در ایران نیز مطالعات اپیدمیولوژیک از افزایش نگران‌کننده نرخ اقدام به خودکشی در میان جوانان حکایت دارند، به‌طوری‌که عوامل روان‌شناختی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در بروز این پدیده نقش هم‌افزا دارند [31]. با وجود حجم قابل‌توجهی از پژوهش‌ها در این زمینه، بیشتر مطالعات انجام‌شده بر رویکردهای کمی و متغیرمحور تمرکز داشته‌اند که به‌دلیل ماهیت ایستا و سطحی‌نگر خود، از تبیین عمیق فرایندهای روانی-اجتماعی منتهی به اقدام به خودکشی ناتوان‌اند؛ به‌ویژه در زمینه‌های فرهنگی خاص همچون جامعه ایران.
ادامه روند روبه‌رشد اقدام به خودکشی در میان جوانان ایرانی، علی‌رغم وجود برنامه‌های پیشگیرانه، نشان‌دهنده آن است که لایه‌های عمیق‌تری از این پدیده همچنان ناشناخته باقی مانده‌اند. ازاین‌رو، نیاز فوری به انجام پژوهش‌هایی وجود دارد که با رویکردی فرایندمحور و اکتشافی، تجربه زیسته جوانان را در بستری اجتماعی-فرهنگی بررسی کرده و به تبیین چگونگی شکل‌گیری و تحول انگیزه‌ها و زمینه‌های اقدام به خودکشی بپردازند. نظریه زمینه‌ای به‌عنوان یکی از روش‌های کیفی معتبر، ظرفیت بالایی برای کشف این فرایندهای پنهان و تولید نظریه‌هایی برگرفته از داده‌های میدانی دارد [32]. رویکرد کیفی نظریه زمینه‌ای، به‌دلیل قابلیت کشف و مدل‌سازی فرایندهای پنهان، تعاملات پیچیده و معنایابی‌های ذهنی افراد در شرایط واقعی زندگی، بهترین روش برای پاسخگویی به این خلأ محسوب می‌شود. بنابراین، ضرورت انجام این مطالعه کیفی نه‌تنها در پر کردن این شکاف علمی، بلکه در ارائه الگویی نظری و بومی برای فهم بهتر پدیده اقدام به خودکشی در جوانان ایرانی است که می‌تواند مبنای توسعه مداخلات هدفمند و مؤثر باشد.
براین‌اساس، پژوهش حاضر با هدف تبیین فرایند اقدام به خودکشی در جوانان ایرانی، تلاش دارد با استفاده از رویکرد نظریه زمینه‌ای، الگویی نظری و بومی‌شده از این پدیده ارائه دهد که بتواند راهنمایی مؤثر برای مداخلات روانی-اجتماعی و سیاست‌گذاری‌های پیشگیرانه در سطح جامعه باشد. لذا این پژوهش، در پی شناسایی فرایند اقدام به خودکشی، در جوانان ایرانی است.

مواد و روش
این پژوهش با استفاده از روش کیفی و رویکرد نظریه زمینه‌ای انجام شده است. به استناد مطالب پیش‌گفت در قسمت‌های گذشته، اقدام به خودکشی، مفهومی است که می‌تواند در جوامع گوناگون، علل زمینه‌ای متفاوتی داشته باشد. لذا در این پژوهش، سعی شده‌ است تا با استفاده از رویکرد پژوهشی نظریه زمینه‌ای، به تبیین مؤلفه‌های زمینه‌ساز این پدیده پرداخته شود. در فرایند این پژوهش، از رویکرد نظام‌مند و تحلیلی اشتراس و کوربین [33]، در دست‌یابی به یافته‌ها استفاده شد.

روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
برای تحلیل داده‌ها، اطلاعات گردآوری‌شده، به واحدهای معنایی در قالب بیانیه‌های مرتبط با معنای اصلی پژوهش تبدیل و تا حد امکان کوچک و فشرده شدند. این روند به‌صورت انتزاعی تا رسیدن به محورهای اصلی ادامه یافت. این روند به‌صورت هم‌زمان با اجرای مصاحبه‌ها بود. فرایند جمع‌آوری و تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها به‌صورت زیگزاگی و رفت و برگشتی و هم‌زمان با اجزای روند مصاحبه انجام شد و فرایند مصاحبه تا زمان دست‌یابی به اشباع نظری ادامه یافت. در طی این روند، پژوهشگر در ابتدا با مجزا کردن جنبه‌هایی از گفت‌وگوها که مفاهیم نام دارند و بررسی مشابهت‌های آن‌ها با یکدیگر آن‌ها را در دسته‌های کلی‌تر و منسجم‌تری به نام «مقوله‌ها» قرار داد.
مشارکت‌کنندگان پژوهش و روش انتخاب آن‌ها
روش نمونه‌گیری در پژوهش حاضر، نمونه‌گیری غیرتصادفی و هدفمند بود و با پیشرفت پژوهش، روند نمونه‌گیری نظری وارد پژوهش شد. براین‌اساس، به‌منظور دست‌یابی به هدف، مشارکت‌کنندگان، با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند و نظری، شامل 23 جوان در سنین بین 18 تا 35 سال، با سابقه اقدام به خودکشی در طی 2 ماه اخیر، با تأکید بر ملاک حداکثر تنوع، بودند که البته این میزان تا رسیدن به اشباع نظری بود. 
ملاک ورود به مصاحبه شامل سن 18 تا 35 سال، سابقه اقدام به خودکشی، داشتن افکار خودکشی در ادوار گذشته زندگی، توانایی صحبت به زبان فارسی و ملاک خروج از پژوهش، اختلالات حاد شناختی که بر روند صحبت کردن و مصاحبه تأثیر می‌گذارد (مثل سکته مغزی حاد، دمانس و آلزایمر) و نیز عدم همکاری صادقانه شرکت‌کنندگان (براساس نشانه‌هایی نظیر پاسخ‌های متناقض، اجتناب مکرر از پاسخ‌دهی، عدم تمرکز، یا پاسخ‌های غیرواقعی و غیرمرتبط) بود. در صورت مشاهده این موارد و پس از تلاش برای بازسازی اعتماد، چنانچه وضعیت ادامه می‌یافت، فرد از فرایند تحلیل حذف می‌شد. جدول شماره 1، شامل اطلاعات جمعیت‌شناختی مشارکت‌کنندگان در پژوهش است.



روش جمع‌آوری اطلاعات
جهت اجرای این پژوهش، از روش مصاحبه نیمه‌ساختاریافته استفاده شد. سؤالات مصاحبه حاضر، براساس رویکردهای نظری و پژوهش‌های قبلی مرتبط و نیز نظرخواهی از اساتید و متخصصان این حوزه طراحی شد و سپس به‌منظور سنجش روایی، به تأیید نهایی اساتید رسید. پس از طراحی سؤالات، ابتدا به‌صورت مقدماتی، با 4 فرد مطلع، مصاحبه‌ای براساس سؤالات موجود به عمل آمد و مجدداً ویرایش و اصلاح گردید. درنهایت، روایی محتوایی پرسش‌ها توسط اساتید تأیید شد. در مجموع، تعداد 10 سؤال اصلی طراحی گردید. تلاش شد هرکدام از پرسش‌ها مستقیماً در جهت اهداف پژوهش و به‌منظور دست‌یابی به سؤالات اساسی پژوهش تدوین گردد. برخی از سؤالات نهایی ارائه‌شده در مصاحبه شامل این موارد بود: «می‌توانید شرایط زندگی‌تان را در 1 یا 2 ماه قبل از اقدام توضیح دهید؟»، «در مواردی که فکر خودکشی داشتید، چه شرایطی مانع از اقدام قطعی شما می‌شد؟»، «شرایط خود را در زمانی که به‌صورت قطعی اقدام کردید، می‌توانید توصیف کنید؟»، «فکر می‌کردید اگر اقدام به خودکشی کنید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟» و «در زمانی که به خودکشی فکر می‌کردید، چه افکاری به ذهن شما می‌آمد؟»
این پژوهش در بازه زمانی فروردین تا شهریور سال 1403 در شهر شیراز انجام شد. فرایند نمونه‌گیری، انجام مصاحبه‌ها و تحلیل اولیه داده‌ها نیز در همین بازه زمانی صورت گرفت. فرایند شناسایی و جذب شرکت‌کنندگان از طریق مراکز مشاوره و کلینیک‌های روان‌درمانی وابسته به دانشگاه شیراز، همچنین بیمارستان‌های دارای بخش روان‌پزشکی و روان‌شناسان شاغل در سطح شهر شیراز صورت گرفت. محل انجام مصاحبه‌ها باتوجه‌به وضعیت روانی، ترجیح مشارکت‌کنندگان و اقتضای شرایط، متغیر بود. مصاحبه‌ها در منزل مشارکت‌کننده، مراکز درمانی (نظیر آسایشگاه، بیمارستان یا مرکز مشاوره) و گاه در فضاهای بی‌طرف نظیر اتاق مصاحبه در دانشگاه یا فضاهای امن عمومی و همچنین در برخی از موارد به‌صورت مجازی و در پلتفرم‌های مختلف گفت‌وگو انجام شد. در تمامی موارد، اصل رضایت آگاهانه، حفظ محرمانگی، آرامش محیط و شرایط روانی مناسب برای مشارکت‌کننده رعایت گردید.
بدین ترتیب، پس از گرفتن رضایت آگاهانه و اجازه ضبط و نوشتن مصاحبه، سؤال اولیه و کلی مصاحبه با عنوان: «یک روز زندگی خود را توصیف کنید.» از افراد مشارکت‌کننده پرسیده شد. این سؤال محوری دو جنبه مختلف «بازه زمانی نزدیک قبل از اقدام به خودکشی» و «در شرایط خنثی و بدون افکار خودکشی» را دربر گرفته ‌بود. سپس، براساس اطلاعاتی که هر شرکت‌کننده ارائه ‌داد، برای روشن شدن مفاهیم موردنظر، سؤالات پیگیری‌کننده تنظیم شد. سؤالات مصاحبه به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم، اقدام به خودکشی و ابعاد مرتبط با آن را هدف قرار داد. 
ازآنجایی‌که مصاحبه حاضر از نوع نیمه‌ساختاریافته بود، مصاحبه‌گر بعد از هر گفت‌وگو یا پاسخ‌دهی، سؤالات پیگیری را به‌منظور بررسی عمیق‌تر موضوع، بنا بر ضرورت و موقعیت پرسید. مدت‌زمان مصاحبه‌ها بین 45 تا 120 دقیقه متغیر بود. میانگین زمان هر مصاحبه حدود 75 دقیقه بود. زمان هر مصاحبه باتوجه‌به شرایط روانی مشارکت‌کننده و میزان تمایل او به مشارکت در گفت‌وگو متغیر بود و تا حد امکان از مصاحبه‌های عمیق و باز پاسخ بهره گرفته شد.

فرایند اعتبار و اطمینان‌پذیری یافته‌ها
برای اطمینان از اعتبار داده‌ها در چارچوب رویکرد نظریه زمینه‌ای، از چهار معیار لینکلن و گوبا (1985) شامل قابلیت اطمینان، انتقال، تأیید و پایایی استفاده شد. به‌منظور افزایش قابلیت اطمینان، از بازبینی مشارکت‌کنندگان و مرور همتایان بهره گرفته شد. برای قابلیت انتقال، توصیف با جزئیات از زمینه پژوهش و مشارکت‌کنندگان ارائه شد. قابلیت تأیید از طریق مستندسازی مراحل تحلیل و بازبینی توسط پژوهشگر مستقل تأمین گردید. درنهایت، برای پایایی، یک داوری بیرونی توسط متخصص روش تحقیق کیفی جهت بررسی فرایند تحلیل انجام شد تا روند کدگذاری و تحلیل داده‌ها مورد ارزیابی قرار گیرد. این اقدامات، به تقویت دقت و انسجام نظری یافته‌ها منجر شد.

یافته‌ها
میانگین سنی افراد مشارکت‌کننده، 25/30 با انحراف‌معیار 5/10 بود. از این میان 9 نفر (39/13 درصد) مرد و 14 نفر (60/86 درصد) نیز زن بودند. 4 نفر (17/39 درصد) از مشارکت‌کنندگان متأهل، 16 نفر (69/56 درصد ) مجرد، 2 نفر (8/69 درصد) مطلقه بودند و 1 نفر (4/34 درصد) نیز همسرشان فوت کرده ‌بود. سطح تحصیلات افراد مشارکت‌کننده بین بی‌سواد تا دکترای تخصصی متغیر بود و سطح درآمد نیز شامل گسترده‌ترین طیف ممکن از درآمد بود. بدین ترتیب، تلاش شد ملاک حداکثر تنوع در نمونه‌گیری تا حد امکان برآورده شود.
در این مطالعه، پس از تحلیل و کدگذاری، کدهای به‌دست‌آمده در 134 طبقه اولیه (مفاهیم)، 20 طبقه میانی (مضامین) و 10 طبقه محوری (مقوله‌ها) جای گرفت که به روایت داستان چگونگی اقدام به خودکشی در جوانان می‌پردازند. این مقوله‌ها در چارچوب مدل پارادایمی نظریه زمینه‌ای (شامل شرایط علّی، زمینه‌ای، مداخله‌گر، راهبرد و پیامد) طبقه‌بندی گردیدند. درنهایت، براساس تلفیق همه مقوله‌ها و بررسی پیوندهای میان آن‌ها، پدیده مرکزی پژوهش تحت عنوان «فروپاشی روانی» شناسایی شد؛ مفهومی که در مرکز روایت زیسته مشارکت‌کنندگان قرار داشت و به‌مثابه نیروی محرک و انسجام‌بخش سایر عناصر مدل عمل می‌کرد.

پدیده مرکزی: فروپاشی روانی
پدیده مرکزی این پژوهش، «فروپاشی روانی» بود؛ وضعیتی درونی و فراگیر که در آن شرکت‌کنندگان احساس شکست، گسست هیجانی و بی‌ثباتی روانی را درپی مواجهه با تنش‌ها و فشارهای محیطی و درونی تجربه می‌کردند. این مفهوم نه صرفاً حاصل چند کد یا مضمون، بلکه نتیجه تحلیل جامع و تلفیقی تمام روایت‌های مشارکت‌کنندگان و رابطه آن‌ها با سایر مقولات مدل بود.

شرایط علّی
شرایط علّی به عواملی اشاره دارد که به شکل‌گیری فروپاشی روانی انجامیده‌اند. دو مقوله «احساس تبعیض» (ناشی از سرخوردگی اجتماعی و رکود فردی) و «شوک روانی» (شامل ترکیب هیجانی و فشار هیجانی) از این گروه استخراج شدند. مشارکت‌کنندگان بارها به تجربه‌های طرد اجتماعی، احساس نابرابری و موقعیت‌هایی با بار هیجانی شدید اشاره داشتند که به‌عنوان نقطه آغاز سیر نزولی روانی آن‌ها عمل می‌کرد (جدول شماره 2).



شرایط تسهیلگر
این دسته شامل بسترها و زمینه‌هایی بود که پدیده مرکزی را در سطح روانی فرد تسریع یا تسهیل کردند. فشارهای ساختاری اجتماعی، انتظارات فرهنگی و ناکارآمدی نظام‌های حمایتی در قالب مقوله «فشار اجتماعی» و همچنین ویژگی‌های شخصیتی و پیشینه فردی در قالب مقوله «آسیب فردی» به‌عنوان زمینه‌های مؤثر شناسایی شدند (جدول شماره3).



شرایط مداخله‌گر
عوامل مداخله‌گر، متغیرهایی بودند که می‌توانستند مسیر تأثیرگذاری عوامل علّی و زمینه‌ای را تشدید یا تضعیف کنند. مقوله «زره شخصیتی» شامل ویژگی‌هایی مانند سرکوب هیجان، بی‌اعتمادی و خویشتن‌داری افراطی بود. همچنین «عوامل معنوی» نظیر اعتقادات دینی و معناجویی و «حمایت اجتماعی» از سوی خانواده یا گروه همسالان، به‌عنوان مداخله‌گرهایی با نقش دوگانه (بازدارنده یا ناکارآمد) در فرایند تجربه مشارکت‌کنندگان ظاهر شدند (جدول شماره 4).



راهبردها
در واکنش به فروپاشی روانی، مشارکت‌کنندگان راهبردهایی را اتخاذ می‌کردند که عموماً در قالب نوعی تلاش برای دوری از رنج و خنثی‌سازی تنش قابل‌تحلیل بود. مقوله «اجتناب از درد» دربرگیرنده رفتارهایی چون انزوای اجتماعی، مصرف مواد، یا سرکوب افکار و احساسات دردناک بود که کارکرد کوتاه‌مدت تسکینی داشتند اما در بلندمدت به تعمیق بحران منجر می‌شدند (جدول شماره 5).



پیامد
در پایان فرایند، مشارکت‌کنندگان به نقطه‌ای می‌رسیدند که تحت عنوان «تلاش برای رهایی» مفهوم‌سازی شد. این مقوله نمایانگر حالتی از آشفتگی و تصمیم‌گیری نهایی برای رهایی از وضع موجود از طریق اقدام به خودکشی بود. این تلاش، نه لزوماً از سر ناتوانی، بلکه در برخی موارد به‌عنوان یک انتخاب فعالانه برای خروج از چرخه رنج بازنمایی می‌شد (جدول شماره 6).



در مجموع، یافته‌های پژوهش، فرایندی پویا و پیچیده را نشان داد که در آن تعامل میان عوامل روانی، اجتماعی و فرهنگی، در زمینه‌هایی خاص به تجربه‌ای عمیق از فروپاشی روانی منجر می‌شود. در این مسیر، راهبردهای ناکارآمد و احساس بن‌بست، درنهایت فرد را به سمت اقدام به خودکشی سوق می‌دهند.

روایت داستانی پژوهش
فرایند اقدام به خودکشی در جوانان ایرانی، در قالب روایتی پیچیده و چندلایه ظاهر می‌شود که هسته آن را تجربه‌ فروپاشی روانی شکل می‌دهد. این فروپاشی زمانی آغاز می‌شود که فرد، در دل زمینه‌های فشار اجتماعی و آسیب‌های فردی، با عوامل محرکی همچون احساس تبعیض و شوک‌های روانی مواجه می‌شود؛ عواملی که باور به عدالت اجتماعی، ارزشمندی شخصی و امنیت روانی را به‌شدت تضعیف می‌کنند.
در این مسیر، جوانان تلاش می‌کنند با تکیه بر زره‌های شخصیتی یا پناه بردن به منابع معنوی و حمایت‌های بیرونی، تعادلی موقت برقرار کنند، اما زمانی که این مداخلات ناکارآمد یا ناکافی می‌گردند، افراد برای کاهش درد روانی به راهبردهایی چون انزوا، بی‌تفاوتی، پرخاشگری پنهان یا تخریب خود متوسل می‌شوند.
این فرایند، با ورود به مرحله‌ای بحرانی، به تجربه‌ نوعی خستگی وجودی و بن‌بست روانی منجر می‌شود؛ جایی که «تلاش برای رهایی» از وضعیت موجود، در ذهن فرد به شکل گزینه‌ای منطقی یا اجتناب‌ناپذیر درمی‌آید. در این روایت، اقدام به خودکشی نه‌تنها محصول ضعف یا ناکامی فردی نیست، بلکه برآیند برهم‌کنش پیچیده‌ای از نیروهای درونی و بیرونی، ساختاری و فردی، هیجانی و معنایی است که در بستر جامعه شکل می‌گیرند.
این داستان، نمایانگر سازوکار ذهنی و اجتماعی جوانانی است که در غیاب حمایت مؤثر، خود را در مسیری تاریک و بی‌انتها می‌یابند و تنها راه رهایی را در گسستن از رنج پیوسته می‌بینند. ازاین‌رو، فهم این روایت نه‌فقط برای شناخت علل اقدام به خودکشی، بلکه برای طراحی مداخلات معنادار و فرهنگی‌-روان‌شناختی ضروری است. در تصویر شماره 1، الگوی نهایی و سازمان‌یافته به‌دست‌آمده، ارائه شده است.



بحث
مطالعه حاضر با بهره‌گیری از روش کیفی نظریه زمینه‌ای به شیوه اشتراوس و کوربین [33]، فرایند اقدام به خودکشی در جوانان ایرانی را از خلال روایت‌های زیسته آنان تبیین نمود. در چارچوب این پژوهش، پدیده مرکزی «فروپاشی روانی» به‌عنوان برساختی پویا و چندوجهی از تعاملات فردی، اجتماعی و ساختاری شناسایی شد که در بستر تنش‌های مزمن، نابرابری‌های اجتماعی، و بحران‌های درونی شکل می‌گیرد.
یافته‌های کیفیِ حاضر، درباره «فرایند اقدام به خودکشی در جوانان با سابقه اقدام» نشان می‌دهد تکرار اقدام، نه یک رخداد تک‌عاملی یا لحظه‌ای، بلکه «مسیری» مرحله‌ای و پویـا است که در بافت روابط، هویت‌یابی و مواجهه با رنج‌های پایدار شکل می‌گیرد. این الگوی فرایندی با شواهد نظریِ روز هم‌خوان است: در مرحله انگیزشی، تجربه «درد روانی» همراه با ناامیدی و احساس‌های بین‌فردیِ «طرد/بی‌تعلقی» و «بار اضافی بودن» بستر اندیشیدن به مرگ را فراهم می‌کند؛ در مرحله گذار، «توانمندی/تحمل‌پذیری نسبت به صدمه» که به مرور و به‌ویژه پس از آسیب‌های پیشین کسب می‌شود، سدِ بازدارنده را می‌کاهد و مسیر را به سوی اقدام هموار می‌سازد؛ و در فاز ارادی/اجرا، درهم‌تنیدگیِ عوامل موقعیتی (دسترس‌پذیری، انزوا، وجود تعارض‌های حاد) با الگوهای مقابله‌ای فرسوده، احتمال تبدیل ایده به کنش را بالا می‌برد. این منطق با مدل انگیزشی–ارادیِ اوکانر، نظریه بین‌فردیِ جوینر و «نظریه سه‌بعدی» کلونسکی هم‌راستاست و به‌طور خاص، نقش «کسب تدریجی قابلیت برای اقدام» را در تداوم/تکرار اقدام به خودکشی برجسته می‌کند [12، 19، 21، 23، 27].
در تضاد با مدل‌های سنتی که خودکشی را صرفاً ناشی از اختلالات روان‌پزشکی می‌دانند [2]. یافته‌های این پژوهش نشان داد اقدام به خودکشی نه یک اتفاق ناگهانی، بلکه فرایندی تدریجی است که در دل تجربه‌هایی چون طرد اجتماعی، احساس تبعیض و ناتوانی در برآورده‌سازی نقش‌های مورد انتظار شکل می‌گیرد [3]. دراین‌میان، احساس تبعیض به‌عنوان عامل علّی کلیدی، با شکل‌دهی به آسیب‌های روانی مزمن، زمینه‌ساز بروز فروپاشی هویتی می‌شود [34]. این عوامل به‌طور مستقیم با مدل‌های موجود در زمینه خودکشی قابل تطبیق‌اند. به‌طور‌مثال، نظریه بین‌فردی خودکشی بیان می‌کند که تجربه طرد اجتماعی و احساس «بار اضافی بودن» به شکل‌گیری افکار خودکشی منجر می‌شود [10]. همچنین، شواهدی وجود دارد که تجربه تبعیض با افزایش ایده‌پردازی خودکشی در جوانان مرتبط است [22].
«زره‌های شخصیتی»، باورهای دینی و حمایت اجتماعی در نقش عوامل مداخله‌گر، عملکردی دوگانه داشتند؛ چنانچه در صورت انسجام و اثربخشی، می‌توانستند نقش محافظتی ایفا کرده و از تبدیل آسیب به بحران جلوگیری کنند؛ مطالعات نشان داده‌اند حمایت اجتماعی نقش حفاظتی معناداری در کاهش افکار خودکشی دارد [25] و معنویت نیز در برخی بافت‌ها به‌عنوان یک عامل محافظتی مؤثر گزارش شده است [24]. همچنین، ادبیات تاب‌آوری تأکید می‌کند که «منابع درونی» همچون امید و خودکارآمدی، شدت اثر استرس را در مسیر به سوی اقدام کاهش می‌دهند [26]، اما در شرایط فروپاشی این منابع، احساس بی‌پناهی تشدید یافته و به راهبردهایی چون بی‌حسی هیجانی، کناره‌گیری یا پرخاشگری منفعلانه منجر می‌شدند. چنین واکنش‌هایی را می‌توان در چهارچوب مفهوم «استراتژی‌های مقابله‌ای منفی» نیز تحلیل کرد [24، 30]. 
نقطه اوج این فرایند، مقوله «تلاش برای رهایی» است؛ جایی که خودکشی در ذهن فرد به‌مثابه راه‌حلی برای پایان دادن به رنجی بی‌پایان معنا می‌یابد. در این مرحله، مرگ نه به‌عنوان هدف، بلکه به‌عنوان «راهی برای گریز از درد» تصور می‌شود. این دیدگاه با آنچه در مطالعه‌ راضی مرادی و همکاران [15] نیز مشاهده شد، همخوانی دارد. جوانان در روایت‌های خود، خودکشی را نه لزوماً «خواست مرگ»، بلکه «تلاشی برای رهایی از رنجی غیرقابل‌تحمل» توصیف کردند. این درک با مفهوم درد روانی مطرح‌شده توسط اشنایدمن کاملاً همسو است [12]. شواهد کیفی در بیماران جوان نشان می‌دهد خودکشی اغلب تلاشی برای پایان دادن به رنج و نه نابودی زندگی به‌خودی‌خود، تلقی می‌شود [13].
تفاوت این پژوهش با مطالعات پیشین، در تأکید بر رویکرد روایت‌محور و بومی‌سازی مدل تبیینی است. برخلاف رویکردهای کمی که عمدتاً به متغیرهای ایستا می‌پردازند، این مطالعه نشان داد در فرهنگ ایرانی، مؤلفه‌هایی چون ناتوانی در ایفای نقش‌های هنجاری (برای‌مثال فرزند موفق یا جوان مؤثر) و احساس شکست وجودی، جایگاهی محوری در فروپاشی روانی دارند؛ امری که در بسیاری از مطالعات غربی کمتر مورد توجه قرار گرفته است [16].
در مجموع، این پژوهش با تولید نظریه‌ای بومی و تجربه‌محور، نشان داد فهم عمیق پدیده پیچیده‌ای چون اقدام به خودکشی نیازمند گذر از نگاه صرفاً بالینی و حرکت به سوی تحلیل‌های بافت‌محور، معناشناختی و چندسطحی است. الگوی به‌دست‌آمده از این پژوهش، با مدل‌های نظری معتبر ادغام‌پذیر است. براساس نظریه بین‌فردی، «احساس تبعیض» و «شوک روانی» معادل محرک‌های انگیزشی‌اند، فشارها و آسیب‌ها مسیر را تسهیل می‌کنند و حمایت اجتماعی و معنویت نقش عوامل بازدارنده را دارند. درنهایت، اجتناب از درد به‌عنوان راهبرد ناکارآمد، به پیامد «تلاش برای رهایی» منتهی می‌شود [4، 11، 18، 21]. این هم‌راستایی نشان می‌دهد مدل زمینه‌ای حاصل می‌تواند به غنای نظریه‌های موجود کمک کرده و بومی‌سازی آن‌ها را در زمینه فرهنگی جوانان ایرانی یا مشابه آن امکان‌پذیر سازد. از نظر عملی، نتایج بر ضرورت طراحی مداخلات چندسطحی تأکید می‌کنند: 
1. کاهش تبعیض و انگ اجتماعی از طریق سیاست‌های حمایتی، 
2. آموزش تاب‌آوری و تقویت معنویت مثبت، 
3. توسعه شبکه‌های حمایت اجتماعی پایدار،
 4. شناسایی و جایگزینی راهبردهای اجتنابی با مهارت‌های مقابله‌ای  سازگارتر.
 از منظر کاربردی، مدل ارائه‌شده می‌تواند مبنایی برای طراحی مداخلات پیشگیرانه در حوزه خودکشی باشد؛ مداخلاتی که نه‌تنها فرد، بلکه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را نیز هدف قرار دهند. تأکید بر احیای حس ارزشمندی، تقویت شبکه‌های حمایت اجتماعی و کاهش تبعیض و نابرابری از جمله راهکارهای کلیدی پیشنهادی این پژوهش است.

نتیجه‌گیری
در مجموع، نتایج پژوهش حاضر، حاکی از نقش مهم مؤلفه‌های هیجانی، شناختی و اجتماعی در ابعاد مختلف به‌عنوان فرایند بحران خودکشی قریب‌الوقوع است. عوامل اجتماعی در بستر روابط و تعاملات با دیگری رخ می‌دهند. تعاملات آسیب‌زا می‌توانند فعال‌کننده و یا تسریع‌کننده یک چرخه معیوب در بستر زمان باشند، همان‌گونه که پژوهش حاضر نیز نشان‌دهنده این موضوع بود. بدین ترتیب، خودکشی ازیک‌سو یک پدیده برخاسته از تعامل عوامل مختلف در بستر اجتماع است و ازسوی‌دیگر، فراتر از یک نشانه مربوط به اختلالات خاص روانی است. بافت اجتماعی منتج به آسیب، با ترکیب مجموعه‌ای از هیجانات منفی مانند ناکامی، تبعیض، سرخوردگی، احساس تنهایی و ناامیدی می‌تواند فرد را به سمت افکار و اقدامات آسیب‌زا سوق دهد و یا حرکت آن را شدت ببخشد. 
در این حالت، فرد، علاوه‌بر مقابله با آسیب‌های درونی و منحصربه‌فرد خود، باید تنش‌های بیرونی مضاعفی را نیز تحمل کند که این وضعیت می‌تواند به تداوم چرخه آسیب هیجانی در بستر اجتماعی منجر شود. بنابراین این مضامین می‌توانند منبع بسیار مهمی برای تبیین خطر خودکشی در بحث پیشگیری، آموزش و درمان باشند و این امر، لزوم توجه هر چه بیشتر به این عوامل را هم در سطح پیشگیری، هم سیاست‌گذاری‌های کلان و هم در بستر فرهنگ‌سازی و آموزش در راستای کاهش آسیب می‌طلبد.
از محدودیت‌های پژوهش حاضر، دسترسی سخت و مقاومت مشارکت‌کنندگان پژوهش نسبت به اجرای مصاحبه به‌دلیل ترس از افشای اطلاعات بود‌. 
پیشنهاد می‌گردد در پژوهش‌های آتی، عوامل زمینه‌ای مربوط به اقدام به خودکشی‌های مکرر نیز مورد بررسی قرار گیرد. 
همچنین، پیشنهاد می‌شود بررسی مضامین مرتبط با اقدام به خودکشی در سایر گروه‌های سنی، مانند گروه سالمندان و گروه کودک و نوجوان، نیز در پژوهش‌های آتی، مورد توجه قرار گیرد.

ملاحظات اخلاقی

پیروی از اصول اخلاق پژوهش

به‌منظور رعایت اخلاق پژوهش، افراد، نسبت به اهداف پژوهش، روند پژوهش، حق انصراف از مصاحبه و محرمانه بودن اطلاعات آگاهی یافتند و سپس فرم رضایت آگاهانه توسط آن‌ها تکمیل شد. همچنین، در صورت لزوم، فرد شرکت‌کننده به متخصصان مربوط ارجاع داده شد. این پژوهش دارای تأییدیه کد اخلاق از دانشگاه شیراز با شناسهIR.US.PSYEDU.REC.1403.022) ) است. 

حامی مالی
این پژوهش تحت حمایت بنیاد ملی نخبگان و در قالب طرح پسا کتری فهمیه محمدپور، در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز انجام شده است.

مشارکت نویسندگان
مفهوم‌سازی، روش‌شناسی، اعتبارسنجی، نگارش - پیش‌نویس اصلی، گردآوری داده‌ها و مصورسازی: فهیمه محمدپور؛ تحلیل رسمی، تحقیق، منابع، نگارش-بررسی و ویرایش، نظارت و مدیریت پروژه: نوراله محمدی.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.

تشکر و قدردانی
بدین وسیله، نویسندگان این مقاله از تمامی مشارکت‌کنندگان در این پژوهش سپاسگزاری می‌کنند.



 
References
  1. Donyavi V, Rahnejat AM, Haghi A, Mohammadinia S, Jafari A. [Planning and implementing the program of assess, intervene, and monitor for suicide prevention among Iranian soldiers: An action research study (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2025; 31(1):2-17. [DOI:10.32598/ijpcp.30.4850.1]
  2. Turecki G, Brent DA, Gunnell D, O'Connor RC, Oquendo MA, Pirkis J, et al. Suicide and suicide risk. Nature Reviews. Disease Primers. 2019; 5(1):74. [DOI:10.1038/s41572-019-0121-0] [PMID]
  3. Zhang J. The strain theory of suicide. Journal of Pacific Rim Psychology. 2019; 13:e27. [DOI:10.1017/prp.2019.19]
  4. Zhang J, Liu Y, Sun L. Life satisfaction and degree of suicide intent: A test of the strain theory of suicide. Comprehensive Psychiatry. 2017; 74:1-8. [DOI:10.1016/j.comppsych.2016.12.002] [PMID]
  5. Reis Dana F. [Investigation of Iran social pathology (Persian)].Tehran: Iran Well-being Organization Publication; 2001. [Link]
  6. Perez-Smith A, Spirito A, Boergers J. Neighborhood predictors of hopelessness among adolescent suicide attempters: Preliminary investigation. Suicide & Life-Threatening Behavior. 2002; 32(2):139-45.  [DOI:10.1521/suli.32.2.139.24400] [PMID]
  7. Sudol K, Mann JJ. Biomarkers of suicide attempt behavior: Towards a biological model of risk. Current Psychiatry Reports. 2017; 19(6):31. [DOI:10.1007/s11920-017-0781-y] [PMID]
  8. Brodsky BS, Oquendo M, Ellis SP, Haas GL, Malone KM, Mann JJ. The relationship of childhood abuse to impulsivity and suicidal behavior in adults with major depression. The American Journal of Psychiatry. 2001; 158(11):1871-7. [DOI:10.1176/appi.ajp.158.11.1871] [PMID]
  9. Miranda R, Jeglic EL. Correction to: Handbook of youth suicide prevention. In: Miranda R, Jeglic EL, editors. Handbook of youth suicide prevention. New York: Springer; 2023. [DOI:10.1007/978-3-030-82465-5_25]
  10. Joiner T. Why people die by suicide. Cambridge: Harvard University Press; 2005. [Link]
  11. Sun FK, Long A, Wang LJ, Tsai CS, Li CJ, Chiang CY. Explaining the family-centred care of young people with depressive disorders and suicidal ideations: A grounded theory study. Journal of Advanced Nursing. 2025; 81(5):2558-71. [DOI:10.1111/jan.16489] [PMID]
  12. Galynker I. The suicidal crisis: Clinical guide to the assessment of imminent suicide risk. Oxford: Oxford University Press; 2023. [DOI:10.1093/med/9780197582718.001.0001]
  13. Frey LM, Cerel J. Risk for suicide and the role of family: A narrative review. Journal of Family Issues. 2015; 36(6):716-36. [DOI:10.1177/0192513X13515885]
  14. Rogers ML, Gorday JY, Joiner TE. Examination of characteristics of ruminative thinking as unique predictors of suicide-related outcomes. Journal of Psychiatric Research. 2021; 139:1-7. [DOI:10.1016/j.jpsychires.2021.05.001] [PMID]
  15. Moradi MR, Salimi Bajestani H, Farahbakhsh K, Askari M, Borjali A. [Extracting a psychological model for the formation of suicidal ideation as social harm in students of University: A grounded theory study (Persian)]. Social Psychology Research. 2022; 11(44):23-46. [DOI:10.22034/spr.2022.297317.1667]
  16. Soroori S. [The lived experience of women attempting suicide; Case study: Langrod city (Persian)]. Tehran: Allameh Tabatabaei University; 2019. [Link]
  17. Zare Shahabadi A, Shafiee Nejad M, Madahi J. Suicidal behavior among women of Abdanan: Motivations and conditions. Woman in Development and Politics. 2017; 15(3):427-46. [DOI:10.22059/jwdp.2017.229631.1007164]
  18. Marcinkevičiūtė M, Vilutytė L, Gailienė D. Experience of pre-suicidal suffering: Insights from suicide attempt survivors. International Journal of Qualitative Studies on Health and Well-Being. 2024; 19(1):2370894. [DOI:10.1080/17482631.2024.2370894] [PMID] 
  19. O’Connor RC, Kirtley OJ. The integrated motivational-volitional model of suicidal behaviour. Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences. 2018; 373(1754):20170268. [DOI:10.1098/rstb.2017.0268] [PMID] 
  20. Heesen K, Mérelle S, van den Brand I, Van Bergen D, Baden D, Slotema K, et al. The forever decision: A qualitative study among survivors of a suicide attempt. EClinicalMedicine. 2024; 69. [DOI:10.1016/j.eclinm.2024.102449] [PMID] 
  21. Reid HE, Pratt D, Edge D, Wittkowski A. What makes a perinatal woman suicidal? A grounded theory study. BMC psychiatry. 2022; 22(1):386. [DOI:10.1186/s12888-022-04015-w] [PMID] 
  22. Assari S, Moghani Lankarani M, Caldwell CH. Discrimination increases suicidal ideation in black adolescents regardless of ethnicity and gender. Behavioral Sciences. 2017; 7(4):75. [DOI:10.3390/bs7040075] [PMID] 
  23. Nock MK, Jaroszewski AC, Deming CA, Glenn CR, Millner AJ, Knepley M, et al. Antecedents, reasons for, and consequences of suicide attempts: Results from a qualitative study of 89 suicide attempts among army soldiers. Journal of Psychopathology and Clinical Science. 2025; 134(1):6-17. [DOI:10.1037/abn0000935] [PMID]
  24. Lawrence RE, Oquendo MA, Stanley B. Religion and suicide risk: A systematic review. Archives of Suicide Research. 2016; 20(1):1-21. [DOI:10.1080/13811118.2015.1004494] [PMID] 
  25. Kleiman EM, Liu RT. Social support as a protective factor in suicide: Findings from two nationally representative samples. Journal of Affective Disorders. 2013; 150(2):540-5. [DOI:10.1016/j.jad.2013.01.033] [PMID] 
  26. Johnson J, Gooding PA, Wood AM, Tarrier N. Resilience as positive coping appraisals: Testing the schematic appraisals model of suicide (SAMS). Behaviour Research and Therapy. 2010; 48(3):179-86. [DOI:10.1016/j.brat.2009.10.007] [PMID]
  27. Marshall P, Sansom K, Jagfeld G, Jones S, Lobban F. Caring for a friend or family member who has experienced suicidal behaviour: A systematic review and qualitative synthesis. Psychology and Psychotherapy: Theory, Research and Practice. 2023; 96(2):426-47. [DOI:10.1111/papt.12449] [PMID] 
  28. Batterham PJ, Ftanou M, Pirkis J, Brewer JL, Mackinnon AJ, Beautrais A, et al. A systematic review and evaluation of measures for suicidal ideation and behaviors in population-based research. Psychological Assessment. 2015; 27(2):501. [DOI:10.1037/pas0000053] [PMID]
  29. Pollak OH, Sheehan AE, Walsh RFL, Stephenson AR, Zell H, Mayes J, et al. Assessment of suicidal thoughts and behaviors in adults: A systematic review of measure psychometric properties and implications for clinical and research utility. Clinical Psychology Review. 2024; 112:102464. [DOI:10.1016/j.cpr.2024.102464] [PMID] 
  30. Etemadi Z, Abbaspour S, Tirgari A, Bagian Koulemarzi MJ. The mediating role of depression and hopelessness in the relationship of psychological strain, rejection sensitivity, and defeat with suicide ideation in adolescents in Iran. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2023; 29(2):170-87. [DOI:10.32598/ijpcp.29.2.2950.2]
  31. Hakim Shooshtari M, Khanipour H. [Comparison of Self-harm and Suicide Attempt in Adolescents: A Systematic Review (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2014; 20(1):3-13. [Link]
  32. Charmaz K. Constructing grounded theory. London: SAGE Publications; 2014. [Link]
  33. Strauss A,Corbin J. Basics of qualitative research: Techniques and procedures for developing grounded theory. Los Angeles: Sage Publications; 2014. [Link]
  34. Yang B, Guan Q, Huang J, Wang Z. Peer victimization and nonsuicidal self-injury among Chinese left-behind children: mediation by perceived discrimination and moderation by hardiness. Journal of Aggression, Maltreatment & Trauma. 2023; 32(5):709-25. [DOI:10.1080/10926771.2022.2101408]
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1403/10/3 | پذیرش: 1404/6/22 | انتشار: 1404/7/18

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb