مقدمه
خانواده بهعنوان یکی از نهادهای اصلی جامعه، مهمترین مکان پرورش جسم و روح افراد است. در کانون خانواده رضایت از روابط زوجین، اصلیترین و عمدهترین نقش را برعهده دارد [
1]. رضایت زناشویی میتواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن بهواسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد [
2]. مفهوم رضایت زناشویی ابعاد مختلفی مانند رضایت از عملکرد جنسی، دریافت حمایت از شریک زندگی، مشارکت در روند تصمیمگیری، رابطه با خانواده همسر، حمایت اجتماعی، بهزیستی روانشناختی و رضایت از زندگی دارد [
3]. در یک ازدواج سالم، وجود رابطه جنسی مطلوب بهنحویکه بتواند موجب تأمین رضایت طرفین شود، نقش اساسی در موفقیت و پایداری خانواده دارد [
4]. عملکرد جنسی با رفتارهایی که میتواند باعث تداوم ازدواج شود، ارتباط مثبت دارد [
5].
عملکرد جنسی بهعنوان یکی از ابعاد مهم زندگی نقش بسیار مهم و اساسی در موفقیت و پایداری زندگی زناشویی، بهبود کیفیت ارتباط زناشویی و بالابردن رضایتمندی زناشویی دارد [
6]. عملکرد جنسی دارای 6 مؤلفه شامل میل، برانگیختگی، لغزندهسازی یا رطوبت، ارگاسم یا اوج لذت، رضایت جنسی و درد میباشد [
7]. رابطه جنسی برای رضایتمندی بادوام زندگی بسیار مهم است، زیرا پیوند مابین افراد را قوی میکند، نیازهای عاطفی و روانی افراد را تأمین میکند و شاخص خوبی است که نشان میدهد علیرغم همه مشکلات همه چیز بهخوبی پیش میرود [
8]. در تأیید این مطلب، دادو و دبیری [
5] در پژوهشی نشان دادند عملکرد جنسی با رضایت زناشویی همبستگی مثبت و معنیداری دارد. همچنین بیلال و راسول [
4] در پژوهشی نقش عملکرد جنسی مطلوب در تقویت رضامندی زناشویی را نشان دادند.
یکی دیگر از عواملی که کمیت و کیفیت رابطه زوجی را تحت تأثیر قرار میدهد و نقش مهمی در رضایت و عدم رضایت زناشویی دارد، باورهای ارتباطی غیرمنطقی است [
9]. ناخرسندی و اختلال در رابطه از باورهای ارتباطی غیرواقعبینانه نشأت میگیرد [
10]. مطابق با تعریف ایدلسون و اپشتین باورهای ارتباطی غیرمنطقی دیدگاهی است که زوجین نسبت به رابطه زناشویی خود دارند. ایدلسون و اپشتین باورهای غیرمنطقی ارتباطی را شامل 5 باور به تخریبکنندگی مخالفت، باور به عدم تغییرپذیری همسر، توقع ذهنخوانی، کمالگرائی جنسی و باور درباره تفاوتهای جنسیتی میدانستند [
11]. باورهای ارتباطی غیرمنطقی زوجین سبب میشوند فرد شریک زندگی خود را مجبور به کاری کنند که برای یکدیگر درونی نشده است. درنتیجه، احساس کفایت و خودمختاری که تأمینکننده نیاز به شایستگی آنان است به خطر میافتد و به مقاومت آنها و پاسخِ منفی کاهشدهنده صمیمیت و رضایت زناشویی منجر میشود [
10]. در همین راستا، آبریو-آفونسو و همکاران [
12] در پژوهشی به ارتباط بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی و رضایت از زندگی زناشویی اشاره کردند. همچنین، فاتحی و کجوئی [
10]در پژوهشی نقش باورهای غیرمنطقی ارتباطی در کاهش رضایت زناشویی و افزایش دلزدگی زناشویی را نشان دادند.
رضایت زناشویی سازهای چند بعدی است و تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد و نمیتوان در یک ساختار خطی ساده به بررسی آن پرداخت [
1]. ازطرفی، مطابق با دیدگاه دسی و ریان در چارچوب نظریه خودتعیینگری حمایت از نیازهای بنیادین روان شناختیبـرای بهزیسـتی و رضــایت از زنــدگی افــراد ضــروری اســت. رضایـت از نیازهـای اساسـی باعـث ارتقـاء رویـههـای انگیزشـی خودانگیختــه، خودگردانــی و خودکنترلــی در رفتــار و درنتیجــه عملکــرد مطلــوب میشود [
13]. این نیازها عبارتاند از نیاز به خودپیروی، شایستگی و تعلق. نیاز خودپیروی شامل داشتن احساس انتخاب در شروع، نگهداری و تنظیم فعالیتها است. نیاز به شایستگی عبارت است از نیاز به مؤثر بودن در تعامل با محیط که بیانگر میل برای به کار بردن استعدادها و مهارتها در انجام کار، دنبال کردن چالشهای بهینه و تسلط یافتن بر آنها است [
14]. نیاز به تعلق، نیاز به برقراری پیوندها و دلبستگیهای عاطفی با دیگران است و این نیاز بیانگر میل به عاطفی و درگیر بودن در روابط صمیمانه است [
13]. درصورتیکه نیازهای بنیادین روانشناختی برآورده شوند احساس اعتمادبهخود و خودارزشمندی در افراد شکل میگیرد که موجب رضایت از زندگی و بهزیستی بالای افراد میشود، اما در صورت ممانعت و عدم برآورده شدن این نیازها، فرد ادراکی شکننده، منفی، بیگانه و انتقادی از خود پرورش خواهد داد و رضایت از زندگی چندانی نخواهد داشت [
15].
در تأیید این مطالب، بحرائی و همکاران [
16] در پژوهشی نشان دادند ارضای نیازهای بنیادین تأثیر مستقیم و معنیداری بر افزایش رضایت زناشویی دارد. همچنین، خطیبی و همکاران [
15] در پژوهشی نشان دادند ارضای نیازهای بنیادین متغیری است که میتواند بیشترین تأثیر را بر رضایتمندی زناشویی داشته باشد، چراکه رضایتمندی ضرورتاً تا حد زیادی بسته به ارضای نیازها در روابط است.
باتوجهبه کارکرد رایج خانواده و اهمیت جلوگیری از متلاشی شدن آن، شناخت عوامل مرتبط با رضایت زناشویی که پایه استحکامبخش زندگی خانوادگی است، ضروری به نظر میرسد. بنابراین، در صورت توجه به عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی، میتوان انتظار داشت با افزایش سطح رضامندی زناشویی، بسیاری از مشکلات روانی حل شود و سطح رضامندی عاطفی و اجتماعی خانواده و درکل جامعه افزایش یابد. همچنین با ارتقای سطح رضامندی زناشویی و رضایت از زندگی، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خواهند پرداخت و خانوادهها نیز از این پیشرفت سود خواهند برد.
درواقع، با کمی تعمق و توجه به پیامدها و زیانهای اجتماعی، اقتصادی و روانی و اینکه مقوله پایداری و ثبات ازدواج و رضایت زناشویی تأمینکننده بهداشت روانی خانواده و درنتیجه بهداشت روانی جامعه است، شناسایی عواملی که بر سازگاری و رضایت زوجین مؤثر است، هم ازلحاظ نظری و هم ازلحاظ بالینی دارای اهمیت فراوانی است؛ چراکه فهم بیشتر ما از فرایندهای زمینهساز روانشناختی و عوامل پیشبینیکننده سازگاری و رضایت زناشویی میتواند به درک بهتر ما از این پدیده منجر شود، بهطوریکه با شناسایی عوامل ایجادکننده و تداومبخش هراختلال میتوان آن را بهصورت مؤثر و کارآمد پیشبینی و کنترل کرد. بنابراین، نتایج این پژوهش میتواند موجب رشد روشهای جدید در مداخلات مربوط به مشکلات زناشویی و ارائه پیشنهادهای مناسبی برای سیاستگذارها و برنامهریـزهـای کلان اجرایـی شود تـا بنیان خانواده استحکام بیشتر پیدا کند. باتوجهبه مطالب پیشگفت پژوهش حاضر درصدد بررسی این مسئله است که آیا نیازهای بنیادین روانشناختی در رابطه میان باورهای غیرمنطقی ارتباطی و عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی نقش میانجی دارند؟
روش
پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، ازنظر روش توصیفیهمبستگی و ازنظر نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه مردانی که در نیمه دوم سال 1401 به کلینک آرام واقع در منطقه 1 تهران مراجعه کردهاند، بود (در ابتدا نمونه موردنظر زوجین مراجعهکننده به کلینیک بودند اما متأسفانه بهدلیل عدم همکاری بانوان و عدم تمایل به تکمیل پرسشنامه عملکرد جنسی مجبور به جمعآوری نمونه از بین آقایان شدیم).
روش نمونهگیری در پژوهش حاضر بهصورت هدفمند بود. حجم نمونه براساس قاعده کلاین [
17] انتخاب شد. براساس این قاعده، بهازای هر پارامتر حداقل 20 نمونه لازم است. باتوجهبه تعداد پارامترهای پژوهش حاضر (15 پارامتر)، حداقل نمونه 300 نفری لازم بود که برای جلوگیری از ریزش احتمالی نمونه 357 نفری در نظر گرفته شد. بنابراین پس از کسب مجوزهای لازم از دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن و دریافت کد اخلاق با مسئول کلینیک آرام برای اجرای پژوهش هماهنگیهای لازم صورت گرفت. سپس با درنظر گرفتن ملاکهای ورود (سابقه حداقل 2 سال زندگی مشترک، آگاهی از اهداف پژوهش و رضایت آگاهانه برای شرکت در پژوهش) و خروج (اابتلا به اختلالات افسردگی، اضطراب، وسواس و اعتیاد به موادمخدر و الکل و بیماریهای جسمانی همچون دیابت، فشار خون، بیماری قلبی و کلیوی باتوجهبه بررسی پرونده بیمار و مشاهده نتایج آزمونها و مصاحبههای انجامشده بیمار بر نتایج پژوهش) (باتوجهبه بررسی پرونده بیمار و مشاهده نتایج آزمونها و مصاحبههای انجامشده بیمار)، بیپاسخ بودن بیش از 30 درصد از سؤالات پرسشنامه و الگوی پاسخدهی یکسان (علامت زدن یک گزینه در سؤالات متوالی) نمونه موردنظر انتخاب شد.
در ابتدا پس از توضیح اهداف پژوهش و ارائه توضیحات کافی درمورد تکمیل پرسشنامهها و کسب رضایت آگاهانه از تکتک افراد، پرسشنامهها در اختیار آزمودنیها قرار داده شد. در ضمن این نکته به افراد توضیح داده شد که بهمنظور رعایت اصول اخلاقی، پرسشنامهها بدون نام خواهند بود و فقط اطلاعات حاصل از آن در اختیار پژوهشگر خواهد بود و هیچ کس بهجز پژوهشگر به این اطلاعات دسترسی نخواهد داشت.
در ضمن این نکته گوشزد شد که آزمودنیها با نهایت دقت سؤالات پرسشنامهها را تکمیل کنند و تا حد امکان هیچ سؤالی را بدون جواب نگذارند و فقط محقق به دادههای حاصل از پرسشنامه دسترسی خواهد داشت. جمعآوری دادهها از خرداد سال 1402 تا شهریور سال 1402 به طول انجامید. 13 پرسشنامه بهصورت ناقص تکمیل شده بود و از تحلیل کنار گذاشته شد و نمونه نهایی شامل 357 پرسشنامه بود. همچنین تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوریشده در این پژوهش با استفاده از از میانگین و انحرافمعیار و ماتریس همبستگی در نرمافزار SPSS ویرایش 24 و مدلیابی معادلات ساختاری و ترکیبی از شاخصهای برازندگی مجذور کایاسکوئر(x2)، برآورد نقطهای تقریب ریشه میانگین مربع خطا (RMSEA)، شاخص نیکویی برازش تعدیلشده (AGFI)، شاخص نیکویی برازش (GFI)، شاخص برازش تطبیقی(CFI) با استفاده نرمافزار Amos نسخه 24 انجام شد.
برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای زیر استفاده شد:
مقیاس رضایت از زندگی زناشویی انریچ
این مقیاس را اولسن و فاورز در سال 1989 ساختهاند. مقیاس رضایت زناشویی دارای 3 فرم بلند، متوسط و کوتاه است که در پژوهش حاضر از فرم کوتاه آن استفاده شد. فرم کوتاه آن را اولسن تهیه کرده است و آسوده و همکاران در سال 1389 آن را به فارسی ترجمه کردهاند. این پرسشنامه دارای 35 گزاره و 4 زیرمقیاس (رضایت، ارتباطات، تحریف آرمانی و حل تعارض) است. مقیاس بهصورت 5 گزینهای بود که به آنها نمرهای از 1 تا 5 تعلق میگیرد. مقیاس رضایت زناشویی اینریچ در سال 2000 بر روی 25501 زوج متأهل اجرا شد. ضریب آلفا برای خردهمقیاسهای رضایت زناشویی، ارتباط، حل تعـارض و تحـریف آرمانی بهترتیب 0/86، 0/80، 0/84 و 0/83 بوده است [
18]. ضریب آلفا در پژوهش حیدرنژاد و همکاران با تعداد 365 زوج بهترتیب برابر با 0/68، 0/78، 0/62 و 0/77 و همبستگی مقیاس رضایت زناشویی انریچ با مقیاس سازگار زوجی 0/92 بود [
19].
مقیاس باورهای غیرمنطقی ارتباطی
این مقیاس دارای 40 سؤال و 5 خردهمقیاس است که ایدلسون و اپشتین در سال 1982 تدوین کردهاند و هدف آن ارزیابی میزان باورهای ارتباطی غیرمنطقی در رابطه زناشویی است و هر سؤال در طیف لیکرت بهصورت 6 گزینهای از کاملاً غلط (0) تا کاملاً درست (5) پاسخ داده میشود. 5 خردهمقیاس این سیاهه شامل باور مخرب بودن مخالفت، باور عدم تغییرپذیری همسر، توقع ذهنخوانی، کمالگرایی جنسی و باور درمورد تفاوتهای جنسیتی میشود. ایدلسون و اپشتین ضریب آلفای کرونباخ خردهمقیاسها را در دامنه 0/72تا 0/81 گزارش کردهاند [
11]. در پژوهش شفیعی و همکاران ضریب آلفای کرونباخ 0/84گزارش شد و همچنین روایی این پرسشنامه با استفاده از روایی ملاکی 0/76به دست آمد [
20].
پرسشنامه عملکرد جنسی مردان
این پرسشنامه را باسون و همکاران در سال 2003 طراحی کردهاند و شامل 3 بعد نعوظ، انزال و رضایتمندی است. گویههای آن دارای طیف پاسخ از 1 تا 5 هستند که نمرات بالاتر به عملکرد جنسی بهتر اشاره میکنند. در پژوهش فخری و همکاران در سال 1392 مقادیر نسبت و شاخص روایی محتوا بهترتیب بیش از 0/78 و 0/90 تعیین شد.در تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل نعوظ، انزال، و رضایتمندی استخراج شد. درصد تغییرات بیانشده سه عامل استخراجشده قبل و بعد از دوران 70/21 بود. ضریب آلفای کرونباخ برای هریک از ابعاد پرسشنامه عملکرد جنسی مردان بیش از 0/84 و نشانگر پایایی ابزاربود [
21].
پرسشنامه نیازهای بنیادین روان شناختی
این پرسشنامه را لاگاردیا و همکاران در سال 2000 ساختهاند و میزان ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی را میسنجد. مقیاس یادشده شامل 21 سؤال و 3 عامل بوده است که براساس مقیاس 7 درجهای لیکرت درجهبندی شده است. عاملها عبارتاند از عامل اول استقلال با 7 سؤال، عامل دوم شایستگی با 5 سؤال و ارتباط با 2 سؤال در نظر گرفته شده است. ضریب آلفا برای استقلال برابر با 0/65، شایستگی برابر با 0/79 و برای ارتباط برابر با 0/83 و بهطورکلی ضریب آلفا برابر با 0/70 برای کل پرسشنامه به دست آمد [
22]. روایی همگرا و تشخیصی این پرسشنامه را در ایران بشارت و همکاران با ضریب همبستگی 0/83 تا 0/91 تأیید کردند و همسانی درونی این مقیاس برحسب ضرایب آلفای کرونباخ 0/85 محاسبه شد [
23].
یافته ها
در پژوهش حاضر 357 مرد متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره شرکت کردند. میانگین و انحرافمعیار سن شرکتکنندگان 7/29±36/59 سال و میانگین و انحرافمعیار سن همسر آنان 6/40±32/34 سال بود. در بین شرکتکنندگان 149 نفر (41/7 درصد) کمتر از 3 سال، 64 نفر (17/9 درصد) 4 تا 6 سال، 42 نفر (11/8 درصد) 7 تا 10 سال و 102 نفر (28/6 درصد) بیشتر از 10 سال تجربه زندگی مشترک با همسر خود داشتند. میزان تحصیلات 16 نفر (4/5 درصد) از شرکتکنندگان زیردیپلم، 102 نفر (28/6 درصد) دیپلم، 16 نفر (4/5 درصد) فوقدیپلم، 119 نفر (33/3 درصد) لیسانس و 104 نفر (29/1 درصد) فوقلیسانس و بالاتر بود.
جدول شماره 1 میانگین و انحرافمعیار و ضرایب همبستگی بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی، عملکرد جنسی، نیازهای بنیادین روانشناختی و رضایت از زندگی زناشویی را نشان میدهد.
جدول شماره 1 نشان میدهد باورهای غیرمنطقی ارتباطی بهصورت منفی و عملکرد جنسی و نیازهای بنیادین روانشناختی بهصورت مثبت و معنیدار با رضایت زندگی زناشویی همبستهاند. در ادامه بهمنظور ارزیابی نرمال بودن توزیع دادههای تکمتغیری، کشیدگی و چولگی متغیرها و بهمنظور ارزیابی مفروضه همخطی بودن مقادیر عامل تورم واریانس و ضریب تحمل بررسی شدند که نتایج آن در
جدول شماره 2 قابلملاحظه است.
منطبق بر نتایج
جدول شماره 2، مقادیر کشیدگی و چولگی متغیرها در محدوده 2± قرار داشت. این یافته بیانگر آن است که مفروضه نرمال بودن توزیع در بین دادهها برقرار بود. همچنین براساس نتایج
جدول شماره 2 میتوان گفت مفروضه همخطی بودن نیز در بین دادههای پژوهش حاضر برقرار بوده است، زیرا مقادیر ضریب تحمل متغیرهای پیشبین بزرگتر از 0/1 و مقادیر عامل تورم واریانس هریک از آنها کوچکتر از 10 است. در این پژوهش بهمنظور ازریابی برقراری یا عدم برقراری مفروضه نرمال بودن توزیع چندمتغیری، از تحلیل اطلاعات مربوط به «فاصله مهلنوبایس» استفاده شد. مقادیر چولگی و کشیدگی اطلاعات مربوط به فاصله مهلنوبایس بهترتیب برابر با 1/03 و 0/87 به دست آمد که نشان میدهد توزیع دادههای چندمتغیری نرمال است. علاوهبراین بررسی نمودار پراکندگی واریانسهای استانداردشده خطاها نشان داد مفروضه همگنی واریانسها نیز در بین دادههای پژوهش برقرار است.
پس از ارزیابی مفروضهها، دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. به این منظور برآورد بیشینه احتمال به کار گرفته شد. چنانکه در
تصویر شماره 1 ملاحظه میشود در مدل پژوهش چنین فرض شده بود باورهای غیرمنطقی ارتباطی و عملکرد جنسی با میانجیگری نیازهای بنیادین روانشناختی با رضایت از زندگی زناشویی رابطه دارد. در مدل مورداشاره همه متغیرها مکنون بودند؛ بدین صورت که متغیر مکنون باورهای غیرمنطقی ارتباطی بهوسیله نشانگرهای باور به مخرب بودن مخالفت، توقع ذهنخوانی، باور به عدم تغییرپذیری همسر، کمالگرایی جنسی و باور درمورد تفاوتهای جنسیتی، متغیر مکنون عملکرد جنسی بهوسیله نشانگرهای نعوظ، رضایت، ارگاسم، میل و عملکرد کلی، متغیر مکنون نیازهای بنیادین روانشناختی بهوسیله نشانگرهای خودمختاری، شایستگی و ارتباط و متغیر مکنون رضایت از زندگی زناشویی بهوسیله نشانگرهای رضایت زناشویی، ارتباطات، حل تعارض و تحریف آرمانی سنجیده میشد.
جدول شمار ه 3 شاخصهای برازندگی مدل ساختاری را نشان میدهد. این جدول نشان میدهد همه شاخصهای برازندگی حاصل از تحلیل از برازش قابلقبول مدل ساختاری با دادههای گردآوریشده حمایت میکنند. بزرگترین بار عاملی متعلق به نشانگر ارتباطات (0/896=β) و کوچکترین بار عاملی متعلق به نشانگر تحریف آرمانی (0/441=β) بود.
جدول شماره 4 ضرایب مسیر بین متغیرها را در مدل ساختاری پژوهش نشان میدهد. این جدول نشان میدهد ضریب مسیر بین نیازهای بنیادین روانشناختی با رضایت از زندگی زناشویی (P=0/001 و β=0/410) مثبت و معنیدار است. ضریب مسیرکل بین باورهای غیرمنطقی با رضایت از زندگی زناشویی P=0/001 و β=-0/360) منفی و ضریب مسیرکل بین عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی (P=0/001 و β=0/532) مثبت و معنیدار بود. ضریب مسیر غیرمستقیم بین باورهای غیرمنطقی با رضایت از زندگی زناشویی (P=0/001 و β=-0/189) منفی و ضریب مسیر غیرمستقیم بین عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی (P=0/001 و β=0/116) مثبت و معنیدار بود. برایناساس چنین نتیجهگیری شد که نیازهای بنیادین روانشناختی در مردان رابطه بین باورهای غیرمنطقی با رضایت از زندگی زناشویی را بهصورت منفی و رابطه بین عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی را بهصورت مثبت و معنیدار میانجیگری میکند.
تصویر شماره 1 برآورد استاندارد در مدل ساختاری را نشان میدهد. منطبق بر
تصویر شماره 1 مجموع مجذور همبستگیهای چندگانه (R2) برای متغیر رضایت از زندگی زناشویی برابر با 0/60 به دست آمد، این موضوع بیانگر آن است که عملکرد جنسی، باورهای غیرمنطقی ارتباطی و نیازهای بنیادین روانشناختی درمجموع 67 درصد از واریانس رضایت از زندگی زناشویی را در مردان تبیین میکند.
بحث
پژوهش حاضر باهدف بررسی مدل ساختاری رابطه بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی و عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی مردان با نقش میانجی نیازهای بنیادین روانشناختی انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد باورهای غیرمنطقی ارتباطی بهصورت منفی و معنیدار با رضایت از زندگی زناشویی رابطه دارد. عملکرد جنسی بهصورت مثبت و معنیدار با رضایت از زندگی زناشویی رابطه دارد. نیازهای بنیادین روانشناختی رابطه بین عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی را بهصورت مثبت و معنیدار میانجیگری میکند و نیازهای بنیادین روانشناختی رابطه بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی با رضایت از زندگی زناشویی را بهصورت منفی و معنیدار میانجیگری میکند.
یافته های مرتبط با رابطه باورهای غیرمنطقی ارتباطی با رضایت از زندگی زناشویی با نتایج پژوهشهای فاتحی و کجوئی [
10] و آبریو-آفونسو و همکاران [
12] همسو میباشد. در تبیین این یافته میتوان بیان کرد باورهای غیرمنطقی ارتباطی طرز تفکر انسان را نسبت به خود، جهان هستی و رضایت زناشویی تغییر میدهد. باورهای غیرمنطقی و انعطافناپذیر، علت اصلی اختلافها در روابط اجتماعی است و موجب اندوه، اضطراب، افسردگی، غرور بیش از حد، عدم تحرک و بیعلاقگی در زندگی افراد میشود [
10]. مطابق با دیدگاه الیس بیماریها و اختلالهای روانی ناشی از شناختهای اشتباه، باورها و عقاید نادرست و نگرشهای غلط میباشد [
24]. به اعتقاد وی باورهای غیرمنطقی علت اصلی اختلافها در روابط اجتماعی بهویژه در روابط زوجها به شمار میرود. به اعتقاد الیس هیچ رویدادی ذاتاً نمیتواند در انسان آشفتگی روانی ایجاد کند، زیرا تمام محرکها و رویدادها در ذهن معنی و تفسیر میشوند و برایناساس، سازش نایافتگیها و مشکلات هیجانی ناشی از نحوه تعبیر، تفسیر و پردازش اطاعات حاصل از محرکها و رویدادهایی هستند که افکار و باورهای غیرمنطقی در زیربنای آنها قرار دارند [
12].
باورهای غیرمنطقی با شکلگیری پیشفرضهای منفی، نگرش فرد را نسبت به زندگی تغییر میدهند و مانع تعامل سازنده فرد با همسر خویش میشوند. باورهای غیرمنطقی ارتباطی باعث میشوند زوجین اختلاف طبیعی و عدم توافقهای کاملاً معمول را بهعنوان نوعی تنش، ناسازگاری و مشکل اساسی تلقی کنند و با تفسیرهای غیرمنطقی زمینه اجتناب از رویارویی با مشکل را فراهم کنند و درنتیجه رفتارهای مبتنی بر خودسانسوری، پوشاندن احساسات، اجتناب از رویارویی و درنهایت سو ءتفاهمات بیشتر بین زوجین بر رضایت زناشویی تأثیر منفی میگذارند [
10].
یافته های مرتبط با رابطه عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی با یافته پژوهشهای دادو و دبیری [
5] و کائو و همکاران [
25] همسو میباشند. در تبیین این یافته میتوان گفت غریزه جنسی از نیازهای انسان است، بهطوریکه مزلو این نیاز را در رده نیازهای جسمانی یا نیازهای حیاتی اولیه قرار داده است. این غریزه خود نوعی کشش دلپذیر است که زن و مرد را به سمت ازدواج میکشاند و بقا و تداوم خانواده را تضمین میکند. در سایه ارضاء میل جنسی علاوهبر نیاز جسمانی فرد ازلحاظ اخلاقی، فکری و روانی به آرامش میرسد، بنابراین داشتن رضایت از عملکرد جنسی در زوجین نقش مهمی در رضایت از زندگی زناشویی آنها دارد.
درواقع باتوجهبه اینکه رابطه جنسی از ابعاد بسیار مهم ارتباطی زن و شوهر است، میتوان گفت افراد با برآورده کردن نیازهای اصلی خود، بهخصوص نیاز جنسی و رابطه جنسی ارضاکننده که از مؤلفههای صمیمیت بین زوجین به شمار میرود، رابطه فیزیکی و روانی غنی با همسر خود برقرار میکنند؛ همین امر در بهبود کیفیت رابطه زناشویی و بالطبع کاهش تعارضات و پایبندی به زندگی زناشویی زوجین تأثیرگذار است [
5]. ازطرفی رضـایت از عملکرد جنسی بهخصوص در اوایل زندگی زناشویی، چارچوبی را برای زوجین ایجاد میکند که در آن میتوانند عشق، صمیمیت، لذت و محبت را به بهترین شکل ممکن تجربه کنند. رضایت جنسی، باعث افزایش صمیمیت بین زوجها، افزایش رضـایت آنهـا از یکدیگر و درنتیجه افزایش سلامت روان آنها میشود [
25].
یافته های مربوط به رابطه تأثیر میانجی نیازهای بنیادین روانشناختی در رابطه بین عملکرد جنسی با رضایت از زندگی زناشویی با یافته پژوهش بیلال و راسول [
4] همسو میباشد. در تبیین این یافته میتوان بیان کرد یکی از کارکردهای زندگی زناشویی برقراری رابطه جنسی بین زوجین میباشد. مسائل جنسی از آن جهت اهمیت دارند که جزء مسائل مهم زندگی زناشویی هستند و سازگاری در روابط جنسی زوجین و تناسب و تعادل در آن از مهمترین عوامل خوشبختی و موفقیت زندگی زناشویی است. رضایت جنسی نقش بسزایی در رضایت زناشویی دارد و در تحکیم روابط زوجین و صمیمیت آنها نقش قابلتوجهی ایفا میکند [
26].
رابطه جنسی گرم از طریق ایجاد فرصت برای گفتوگوهای عاشقانه، پیوندی احساسی بین زوجین برقرار میکند و به آرامش روانی و افزایش صمیمیت زوجین و به دنبال آن افزایش رضایت زناشویی منجر میشود [
4]. ازطرفی مطابق با نظریه خودتعیینگری، رفتار جنسی تحت تـأثیر انگیزه درونـی و درک نیازهـای خودمختاری و ارتباط و شایستگی فرد میباشد. انگیزه جنسی درونی بهطور مثبتی با الگوهای جنسی، عزت نفس جنسی، فراوانی ارگاسم، احساسـات مثبت جنسی، لذت جنسی، رضایتمندی جنسی و تجربـه احساسـات خودمختـاری، شایسـتگی و حس تعلق (ارتباط) در طی رابطه جنسی ارتباط دارد [
25].
ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی با تـأثیر بـر آگـاهی و نـوع انگیزه جنسـی، تأکید بر اهمیت انگیزه درونـی فـرد و برانگیختگـی کافی به دنبـال درخواسـت و پـیشنـوازی وی توســط همســر و نحــوه عشــقورزی و درک ارتباط (تعلق) در ایجاد رابطه جنسی رضایتبخش و مطلوب نقش دارند و از این طریق میتواند بر رضایت زناشویی تأثیر داشته باشد [
4].یافته های مربوط به تأثیر میانجی نیازهای بنیادین روانشناختی در رابطه بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی با رضایت از زندگی زناشویی با یافته پژوهش دمیرچی و اداسی [
27] همسو میباشد.
در تبیین این یافته میتوان بیان کرد باورهای ارتباطی غلط ارتباط معکوسی با سازگاری فرد در محیط اجتماعی دارد و همچنین موجب رضایت کمتر در ارتباطات دو نفره با جنس مخالف میشود. باورها و انتظارات غیرمنطقی و غیرواقعی، یک عامل شناختهشده در بروز اختلافهای زناشویی است و با افزایش باورهای غیرمنطقی رضایت زناشویی کاهش مییابد. باورهـای غیرمنطقـی بسـته بـه نـوع آنها در نحــوه ارتباطهــای صمیمانــه و بــه تبــع آن در ســازگاری زناشــویی زوجهــا مؤثــر اسـت [
27].
در تبیین نقش نیازهای بنیادین روانشناختی در رابطه بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی و رضایت از زندگی زناشویی میتوان گفت نارضایتی زناشویی در زوجینی که باورهای ارتباطی غیرمنطقی بالایی دارند، رایجترمیباشد. برایناساس، برخی از زوجها احتمالاً تحت تأثیر باورهای ارتباطی غیرمنطقیشان سبب میشوند شریک زندگی خود را مجبور به کاری کنند که برای یکدیگر درونی نشده است. درنتیجه، احساس کفایت و خودمختاری که تأمینکننده نیاز به شایستگی آنان است به خطر میافتد و به مقاومت آنها و پاسخِ منفی کاهشدهنده صمیمیت و رضایت زناشویی منجر میشود [
10].
رضایت جنسی برای رابطهای صمیمی، حیاتی است؛ تا جایی که آن را عامل شکست یا موفقیت رابطه زوجی میدانند [
25]. درواقع باتوجهبه اینکه رابطه جنسی از ابعاد بسیار مهم ارتباطی زن و شوهر است، میتوان گفت افراد با برآورده کردن نیازهای اصلی خود، بهخصوص نیاز جنسی و رابطه جنسی ارضاکننده که از مؤلفههای صمیمیت بین زوجین به شمار میرود، رابطه فیزیکی و روانی غنی با همسر خود برقرار میکنند؛ همین امر در بهبود کیفیت رابطه زناشویی و بالطبع کاهش تعارضات و پایبندی به زندگی زناشویی زوجین تأثیرگذار است. ازطرفی رضـایت از عملکرد جنسی بهخصوص در اوایل زندگی زناشویی، چارچوبی را برای زوجین ایجاد میکند که در آن میتوانند عشق، صمیمیت، لذت و محبت را به بهترین شکل ممکن تجربه کنند. رضایت جنسی، باعث افزایش صمیمیت بین زوجها، افزایش رضـایت آنهـا از یکدیگر و درنتیجه افزایش سلامت روان آنها میشود [
27].
نتیجهگیری
یافته های پژوهش حاضر نشان داد باورهای غیرمنطقی ارتباطی و عملکرد جنسی از طریق نیازهای بنیادین روانشناختی بر رضایت از زندگی زناشویی مردان تأثیر دارند. بنابراین تغییر باورهای غیرمنطقی ارتباطی، بهبود عملکرد جنسی و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در مردان میتواند به بهبود رضایت زناشویی منجر شود. با جمعبندی یافتههای حاصل از پژوهش حاضر پیشنهاد میشود برنامههایی جهت آموزش روشهای مختلف برقراری روابط صمیمانه بین زوجین، آموزش رابطه جنسی سالم و کارآمد و افزایش آگاهی جنسی زوجین، کاهش باورهای غیرمنطقی و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی برای مردان با رضایت زناشویی پایین برگزار شود تا شرایط لازم برای بهبود رضایتمندی زناشویی فراهم شود.
نمونه پژوهش حاضر محدود به مردان بود و زنان علیرغم تأکید محقق بر اصل رازداری و اینکه نام و نامخانوادگی در پرسشنامه قید نخواهد شد و فقط محقق به نتایج پژوهش دسترسی خواهد داشت، بـهعلـت مسـائل فرهنگی در گزارش عملکرد جنسی و تابو بودن این مسئله در ایران و شرم از پاسخگویی به پرسشهـا حاضـر بـه همکاری نشدند. همچنین، این مطالعه بر روی مردان مراجعهکننده به کلینیک آرام واقع در منطقه 1 شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند (غیرتصادفی) و بدون توجه به ملاحظات فرهنگی و قومی مختلف صورت گرفت که تعمیم نتایج را با محدودیت روبهرو میکند.
در راستای این محدودیتها پیشنهاد میشود پژوهشهای بعدی در مناطق جغرافیایی گستردهتر و بر روی زوجین انجام شود و علاوهبر پرسشنامهها از مشاهده و مصاحبه بالینی برای سنجش متغیرهای این پژوهش استفاده شود که قابلیت تعمیم یافتهها بیشتر شود.
ملاحظات اخلاقی
به منظور رعایت اصول اخلاقی، پیشاز اجرای پژوهش تمام شرکتکنندگان از اهداف پژوهش آگاه شدند و با رضایت کامل ابزارها را تکمیل کردند. همچنین به شرکتکنندگان در پژوهش اطمینان داده شد تمام اطلاعات آنان محرمانه باقی میماند. این مطالعه با کد اخلاق IR.RIAU.REC.1396.531 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن ثبت شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رساله دکترای تخصصی سینا فروزمند رشته روانشناسی، دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن است و با حمایت مالی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام شد.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله هیچگونه تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از شرکتکنندگان در پژوهش حاضر صمیمانه سپاسگزاری میشود.