مقدمه
افسردگی هنوز هم یکی از مهمترین معضلها درزمینه سلامت روان است و شاید کمتر کسی باشد در طول زندگی خود لحظاتی از افسردگی را احساس نکرده باشد. افسردگی یک اختلال شایع عاطفی و از رایجترین اختلالات روانی است. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی بیش از 450 میلیون نفر در دنیا به اختلالهای روانی مبتلا هستند. بررسیهـا نشـان میدهد طی دهههای اخیر، شیوع اختلالات روانی در دنیا و البته کشور ما، سیر صعودی داشته اسـت و بـهویـژه افسـردگی براساس پیشبینیهای سازمان بهداشت جهـانی تـا سـال2030 مهمترین بیماری ناتوانکننده در کـل دنیـا خواهـد بـود. براساس مطالعه ملی بیماریها و آسیبها، باتوجهبه شیوع بیش از 20 درصدی در جامعه، افسردگی در ایران سومین مشکل سلامتی کشور میباشد [
1].
در چنین شرایطی تلاش در جهت یافتن مؤلفههای محوری در آسیبشناسی زیربنایی اختلال افسردگی و درمانهای مبتنی بر این مؤلفهها که بتوانند نتایج درمانی را بهبود بخشند از اهمیت ویژهای برخوردارند. برای پیشگیری از عود افسردگی، یافتن راههای مؤثری برای تغییر مؤلفههای تأثیرگذار در ایجاد افسردگی که در این پژوهش شامل سبک اجتناب شناختی، تنظیم هیجان و نشخوار فکری میباشد، الزامی است. متأسفانه علیرغم پیشرفتهایی که درزمینه تشخیص و درمان اختلال افسردگی به وجود آمده است، هنوز در 50 درصد از موارد، بهبود نسبی مشاهده میشود [
2،
3]. نشانههای افسردگی متنوع است؛ بهطورکلی افسردگی دارای چهار دسته نشانه میباشد که شامل نشانههای خلقی، شناختی، انگیزشی و جسمانی است. نشانههای خلقی افسردگی شامل غم، فقدان مسرت، از بین رفتن شادی در زندگی و احساس یکنواختی درمورد رفتارهایی که قبلاً موجب خشنودی میشدند، میشود. نشانههای شناختی افسردگی شامل افکار منفی درباره خود و آینده، عزت نفس پایین، احساس گناه، بدبینی و ناامیدی میشود. نشانههای انگیزشی افسردگی شامل مشکل در تصمیمگیری و کندی روانی-حرکتی (در موارد شدید) میشود. از نشانههای جسمانی افسردگی میتوان به مشکلات اشتها، تغییرات وزن، اختلال خواب، کاهش میل جنسی اشاره کرد [
4].
در سالهای اخیر توجه زیادی به مؤلفههای مهم ایجادکننده افسردگی شده اسـت. یکی از این مؤلفهها نشخوار فکری بوده که بهعنوان افکاری مقاوم و عودکننده حول یک موضوع معمول تعریف میشود. این افکار به طریق غیرارادی، وارد آگاهی میشوند و توجه را از موضوعات موردنظر و اهداف فعلی منحرف میسازند و عاملی بالقوه آسیبپذیر برای پیشبینی، شروع، نگهداری افسردگی و مختل کردن تفکر، حل مسئله و روابط اجتماعی میباشد [
5]. همچنین مشکل در تنظیم هیجان، هسته اصلی نشانههای افسردگی است و نقش مهمی در ایجاد، تداوم و عود افسردگی دارد [
6]. گراس تنظیم هیجان را اینگونه تعریف میکند: «فرآیندهایی که توسط آن افراد بر نوع هیجانهای خود، زمان، نحوه تجربه و ابراز آنها تأثیر میگذارند» [
7]. علاوهبراین، به نظر میرسد تنظیم هیجان ناکارآمد ممکن است با تلاش برای اجتناب از تجارب هیجانی همراه باشد [
8]. بنابراین میتوان بیان کرد که اجتناب تجربی ممکن است نقشی کلیدی در شکلگیری و تداوم تعدادی از اختلالات مرتبط با سلامت روان مانند اضطراب، افسردگی و وسواس فکری عملی داشته باشد [
9, 10].
امروزه توجه به درمانهای نوین در جهت کاهش مشکلات افراد مبتلابه افسردگی اهمیت فراوانی دارد. از بین این درمانها، اثربخشی درمانهای شناختی–رفتاری موردتوجه ویژهای قرار گرفته است. این درمان تمرکز زیادی بر الگوهای پاسخدهی فکری، رفتاری و همچنین عاطفی دارد [
11]. با وجود موفقیتهای بالای درمان شناختی-رفتاری، تلاشهای بسیاری برای ارتقاء کارایی این درمان درزمینه مشکلات خلقی و هیجانی صورت گرفته و بهصورت دو رویکرد کلی مدنظر قرارگرفته است که شامل رویکرد «جزءنگر» و رویکرد «کل نگر» میباشد. در رویکرد جزءنگر اعتقاد بر این است که فرایندهای آغازگر و تداومبخش کلیدی هر اختلالی منحصربهفرد و متفاوت میباشد. بنابراین مداخلات درمانی مختلفی نیز برای هریک از اختلالها ضروری به نظر میرسد. در این رویکرد اعتقاد بر این است که برای فهم بهتر اختلالات روانشناختی باید بر تفاوتهای بین افراد مبتلابه یک اختلال خاص تأکید کرد. براساس این مدلهای نظری اختصاصی، درمانگران نیز پروتکلهای درمانی اختصاصی را برای هریک از اختلالها تدوین میکنند. یکی از این درمانها، مدل شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی میباشد که بهعنوان رویکردی هدفمند، تلقی میشود و اثربخشی این درمان در بهبود علائم افسردگی ثابت شده است. هدف اصلی این رویکرد «رهاسازی بیمار از گرایش به واکنشهای خودکار به تفکرات، احساسات و رخدادها» میباشد [
12]. آموزش ذهنآگاهی شامل سه مؤلفه میباشد:
1. رشد آگاهی از طریق یک روششناسی نظامدار که در برگیرنده تمرینهای رسمی ذهنآگاهی (وارسی بدن ، نشستن در حالت مراقبه ، حرکت هوشیارانه ) و تمرینهای غیررسمی ذهنآگاهی )گسترش آگاهی در هر لحظه زندگی روزمره)،
2. چارچوب نگرشی خاص از طریق مهربانی، کنجکاوی و رضایت از بودن در زمان حال،
3. درک درست از آسیبپذیری از طریق آموزشهای شنیداری و جستوجوی اعتبار آنها از طریق مشاهده مستقیم فرایند تجربه میباشد [
13،
14].
این در حالی است که در رویکرد کلنگر، نظریهپردازان در تلاش برای پیداکردن نقاط مشترک و همبود اختلالها و مشکلات روانی میباشند. یکی از این تلاشها شکلگیری رویکرد فراتشخیصی یکپارچه در زمینه درمانهای شناختی رفتاری است. هدف آن نشان دادن چگونگی درک مفهومسازی مجدد برخی اختلالات روانی، پالایش و ایجاد شواهد برای تکنیکهای درمانی موجود و طراحی تکنیکهای جدید است که دقیقاً فرآیندهایی را هدف قرار میدهد که این اختلالات را حفظ میکنند [
15]. درمان فراتشخیصی یکپارچه از 5 مرحله کلیدی تشکیل شده است که این 5 مرحله شامل:
1.آگاهی هیجانی مبتنی برحال،
2. انعطافپذیری شناختی،
3. اجتناب هیجانی و رفتارهای ناشی از هیجان،
4. آگاهی و تحمل احساسهای بدنی،
5. مواجهه هیجانی مبتنی بر موقعیت طبق رویکرد سنتی شناختی-رفتاری میشود [
16].
علیرغم اینکه درمانهای افسردگی کنونی اثربخشی خود را نشان دادهاند، بررسیها نشان میدهند که عامل اصلی میزان شیوع در سراسر جهان بازگشت دورههای جدید افسردگی در افرادی است که پیشتر یک دوره را تجربه کرده بودند. توجه به این نکته مهم است که با اینکه هر فرد افسرده به تنهایی از این مشکل رنج میبرد، اما وقتی تعداد افراد مبتلا را در نظر میگیریم، اعداد و ارقام حیرتانگیز هستند. دراینمیان امروزه علاقه زیادی برای بررسی و درک مؤلفههای تأثیرگذار در جلوگیری از عود افسردگی ایجاد شده است. در میان این علاقمندی، کمتر پژوهشی به مقایسه و تعیین اثربخشی درمانهای موج سوم رویکرد شناختی-رفتاری بر مؤلفههای اثربخش در ایجاد و عود افسردگی ازجمله کاهش نشخوار فکری و تنظیم هیجانات افراد افسرده پرداخته است. بهعبارتی دیگر پژوهش حاضر با افزایش درک ما از عوامل کلیدی ایجادکننده افسردگی در انتخاب مداخلات درمانی مناسب برای جلوگیری از عود افسردگی کمککننده خواهد بود.
روش
جامعه آماری تحقیق شامل تمام افرادی است که در تابستان 1400 با علائم افسردگی جهت دریافت خدمات رواندرمانی به کلینیک روان شناسی و مشاوره جهاد دانشگاهی مشهد مراجعه کردند. حجم نمونه برای هریک از زیرگروهها ، براساس تحقیقات آزمایشی و شبهآزمایشی برابر با 15 نفر در هر گروه در نظر گرفته شده است [
17]. تعداد 30 بیمار براساس معیارهای ورود و خروج به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و سپس بهصورت تصادفی به دو گروه مداخله درمانشناختی مبتنی بر ذهنآگاهی و درمان فراتشخیصی یکپارچه تقسیم شدند.
معیارهای ورود شامل زنان بین سن 18 تا 50 سال، تشخیص افسردگی براساس مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس SCID-5 و کسب نمره 14 تا 28 (افسردگی خفیف و متوسط) در پرسشنامه افسردگی بک، همچنین عدم دریافت درمان دارویی و درمانهای روانشناختی، عدم وجود اختلالات شدید روانپزشکی و همچنین عدم وجود اعتیاد بود. معیارهای خروج شامل غیبت بیش از 3 جلسه، اثبات اعتیاد یا اختلال روانپزشکی در طول مطالعه، نیاز به درمان دارویی، دریافت درمانهای دیگر روانشناختی و عدم رضایت به شرکت در هر مرحله از مطالعه بود.
ابزارهای پژوهش
مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالهای روانی SCID-5CV
مصاحبه بالینی ساختاریافته برای تشخیصهای اصلی کتاب راهنمای نشخیصی و آماری اختلالات روانی (ویراست پنجم) به کار میرود [
18]. نمرهدهی در SCID-5 براساس عدم وجود/وجود در زیر آستانه علائم (-)، شرح یک معیار دوگانه که به وضوح اشتباه است (خیر)، آستانه برای یک معیار علامتدار در یک طیف (+)، شرح یک معیار دوگانه که به وضوح حقیقت دارد (بله) انجام میشود. بیشتر سؤالات SCID را میتوان با دو کلمه «بله» و «خیر» پاسخ داد. بعد از اتمام مصاحبه، بالینگر برگه خلاصه امتیازدهی تشخیصی را که شامل تشخیصهای DSM-5 و شامل کدهای تشخیصی مرتبط با طبقهبندی بینالمللی بیماریها است که در طول مصاحبه مشخص شده است، پر میکند.
پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم
این مقیاس، شکل بازنگریشده پرسشنامه افسردگی بک است که جهت سنجش شدت افسردگی تدوین شده است. این پرسشنامه از 21 گویه تشکیل شده است که از پاسخدهندگان خواسته میشود، شدت نشانهها را براساس مقیاس از (0) تا (3) درجهبندی کنند. برایناساس نمره 0-13 نشانه افسردگی هیچ یا کمترین حد، نمره 14-19 نشانه افسردگی خفیف، نمره 20-28 نشانه افسردگی متوسط و نمره 29-63 نشانه افسردگی شدید است. پایایی این مقیاس در جمعیت ایرانی، 0/91 به روش آلفای کرونباخ به دست آمد . همچنین به روش تحلیل عاملی نیز روایی مناسبی برای این پرسشنامه گزارش شده است [
19]. در پژوهش حاضر شدت افسردگی افراد افسرده نمرهای بین 14 تا 28 (افسردگی خفیف و شدید) در نظر گرفته شده است.
پرسشنامه سبک پاسخدهی نشخواری
این مقیاس دارای 22 سؤال 4 گزینهای لیکرت است. برایناساس، نمره بین 22 تا 44 نشانه نشخوار فکری پایین، نمره 44 تا 66 نشانه نشخوار فکری متوسط و نمره بین 66 تا 88 نشانه نشخوار فکری بالا است [
20]. ضریب آلفای کرونباخ این مقیاس 0/90 و اعتبار بازآزمایی آن 0/68 گزارش شده است [
21]. در ایران این پرسشنامه توسط باقرینژاد، صالحیفدردی و طباطبایی به فارسی ترجمه و روایی شده است و در پژوهش آنها همبستگی این پرسشنامه با نمرات افسردگی و اضطراب در نمونهای از دانشجویان ایرانی 0/63 به دست آمد و ضریب آلفای کرونباخ ایرانی 0/88 گزارش شد [
22].
پرسشنامه تنظیم هیجانی
این مقیاس از 10 گویه تشکیل شده است که دارای دو خردهمقیاس ارزیابی مجدد (6 گویه) و سرکوبی (4 گویه) میباشد. ضریب آلفای کرونباخ برای ارزیابی مجدد 79 درصد و برای سرکوبی 73 درصد و اعتبار بازآزمایی بعد از 3 ماه برای کل مقیاس 69 درصد گزارش شده است. پایایی بازآزمایی این مقیاس در 3 ماه 96 درصد بوده است. در ایران بیگدلی و همکاران مقدار آلفای کرونباخ را برای ارزیابی مجدد 83 درصد و سرکوبی را 79 درصد به دست آوردهاند [
23].
روش اجرا
در پژوهش حاضر بعد از هماهنگی لازم با مرکز مشاوره توسط محقق طرح از بین مراجعهکنندگان به مرکز که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند، مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات روانی گرفته شد و همچنین از آنها خواسته شد به پرسشنامه افسردگی بک (نسخه دوم) پاسخ دهند. درنهایت 30 نفر از افرادی که نمره افسردگی آنها بین 14 تا 28 (افسردگی خفیف و متوسط) شده بود، بهوسیله نمونهگیری هدفمند انتخاب و سپس بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر گروهدرمانی ذهنآگاهی و 15 نفر گروه درمانی فراتشخیصی) تقسیم شدند (
تصویر شماره 1).
پس از گمارش افراد در گروهها، توسط محقق یک جلسه توجیهی فردی برای توضیح فرآیند کار و همچنین بستن قرارداد درمانی و اصول اخلاقی پژوهش برگزار شد. سپس، اعضای هر دو گروه به پرسشنامههای تنظیم هیجان گراس و جان ( ERQ) و سبک پاسخدهی نشخواری (RRS) پاسخ دادند. بعد از مرحله پیشآزمون، به شرکتکنندگان گروههای آزمایش پروتکل درمانی ذهنآگاهی (
جدول شماره 1) [
24] و درمان فراتشخیصی یکپارچه (
جدول شماره 2) [
25]، بهصورت فردی ارائه شد (هر دو درمان توسط محقق طرح که دانشجوی دکتری روانشناسی و دارای مدرک کارشناسی ارشد بالینی میباشد، انجام شده است.
ایشان پروتکلهای درمانی فراتشخیصی و ذهنآگاهی را تحت تحت نظارت اساتید متخصص این حوزه گذرانده و کلیه جلسات تحت نظارت نویسنده دوم بهعنوان استاد راهنمای ایشان اجرا شد). بعد از اتمام جلسات درمانی، در مرحله پسآزمون مجدد تمام اعضای دو گروه به پرسشنامههای تنظیم هیجان گراس و جان (ERQ) و سبک پاسخدهی نشخواری (RRS) پاسخ دادند. به جهت رعایت موازین اخلاقی، بیمارانی که ملاکهای ورود به پژوهش را نداشتند، به سایر درمانگران و مراکز مشاوره ارجاع داده شدند.
تحلیل آماری
پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، جزء تحقیقات نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون میباشد.جهت تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام شد.پس از استفاده از آمار توصیفی، با استفاده از آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) به بررسی فرضیههای پژوهش پرداخته شد. همچنین قبل از انجام تحلیل آماری پیشفرضهای آن به شرح زیر بررسی شد:
-بررسی توزیع نرمال دادهها با استفاده از آمار کجی و کشیدگی،
-بررسی رابطه خطی بین متغیرها با استفاده از نمودار پراکندگی و ضریب همبستگی پیرسون،
-استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف.
یافتهها
در
جدول شماره 3 شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحرافمعیار) گروههای مبتنی بر درمان ذهنآگاهی و درمان فراتشخیصی یکپارچه ارائه شده است.
براساس نتایج مندرج در این جدول میانگین نمرات نشخوار فکری در مرحله پیشآزمون و پسآزمون برای گروه درمانی ذهنآگاهی 77/46 و 45/60؛ گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه بهترتیب 74/00 و 49/60 میباشد. همچنین، میانگین نمرات تنظیم هیجانی در مرحله پیشآزمون و پسآزمون برای گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه بهترتیب 29/26 و 41/93؛ گروه درمان ذهنآگاهی 26/53 و 38/00 بود.
پیشفرضهای آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیری برای نمرات تمام متغیرهای پژوهش بررسی شد. در ابتدا، نرمال بودن توزیع متغیرها، مقادیر کجی و کشیدگی برای نمرات پسآزمون هر دو متغیر پژوهش (تنظیم هیجانی و نشخوار فکری) در بازه 2 و 2- بود که به معنای نرمال بودن دادهها میباشد (
جدول شماره 4).
علاوهبر آن، نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نیز برای نمرات این متغیرها در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون بررسی شد که نتایج این آزمون برای هر دو متغیر، ازلحاظ آماری غیرمعنادار بود (05/P>0). بنابراین نتایج فوق در مجموع بیانگر نرمال بودن دادههای مربوط به نمرات پیشآزمون و پسآزمون برای هر دو متغیر بود. جهت همگنی شیب رگرسیون تنظیم هیجانی (0/05<P و 0/59=F) و نشخوار فکری (0/05<P و 0/86=F) نشان داد پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه معنیدار نمیباشد (
جدول شماره 5).
همچنین، نتایج آزمون F لون برای بررسی همگنی واریانسهای متغیرهای وابسته نشان داد نمرات پسآزمون تنظیم هیجانی (0/50) و نشخوار فکری (1/37) میباشد که هر دو معنیدار نیست (
جدول شماره 6).
بنابراین واریانس نمرات این متغیرها در گروهها برابر میباشد. بنابراین، بررسی پیشفرضهای تحلیل کوواریانس نشان داد تمام این پیشفرضها رعایت شده است و جهت آزمون فرضیههای پژوهش میتوان از این تحلیل استفاده کرد .
در بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی بر نشخوار فکری در افراد مبتلابه افسردگی نتایج در
جدول شماره 7 نشان داد اثر نمرات پیشآزمون معنادار نمیباشد (0/05<P و 0/21=F).
بدین معنا که بین نمرات پیشآزمون نشخوار فکری و نمرات پسآزمون این متغیر رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین، نتایج مندرج در
جدول شماره 7 نشان میدهد پس از کنترل نمرات پیشآزمون، اثر گروه بر نمرات پسآزمون نشخوار فکری معنادار میباشد (0/01<P و 7/87=F). بهعبارتدیگر، بین آزمودنیهای دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی در میانگین نمرات نشخوار فکری در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد.
جدول شماره 8 میانگین تعدیلشده نمرات پسآزمون آزمودنیهای دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی را در نشخوار فکری نشان میدهد.
براساس نتایج مندرج در این جدول، میانگین تعدیلشده برای گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی بهترتیب 49/72 و 45/47 میباشد.
در مجموع نتایج بیانگر آنست که بین دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی در میانگین نمرات پسآزمون نشخوار فکری تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت به نفع درمان ذهنآگاهی است؛ یعنی میانگین نمرات افراد افسرده در نشخوار فکری که درمان ذهنآگاهی دریافت کردهاند، بهطور معناداری کمتر از گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه است.
در بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی بر تنظیم هیجانی در افراد افسرده نتایج
جدول شمار ه 9 نشان داد که اثر نمرات پیشآزمون معنادار میباشد (0/001<P و 14/06=F).
بدین معنا که بین نمرات پیشآزمون تنظیم هیجانی و نمرات پسآزمون این متغیر رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج مندرج در این جدول نشان میدهد پس از کنترل نمرات پیشآزمون، اثر گروه بر نمرات پسآزمون تنظیم هیجانی معنادار نمیباشد (0/05<P و 2/37=F). بهعبارتدیگر، بین آزمودنیهای دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی در میانگین نمرات تنظیم هیجانی در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری وجود ندارد.
جدول شماره 10 میانگین تعدیلشده نمرات پسآزمون آزمودنیهای دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی را در پرسشنامه تنظیم هیجانی نشان میدهد.
براساس نتایج مندرج در این جدول، میانگین تعدیلشده برای گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی بهترتیب 41/15 و 38/77 میباشد. در مجموع نتایج بیانگر آنست که بین دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی در میانگین نمرات پسآزمون تنظیم هیجانی تفاوت معناداری وجود ندارد.
بحث
باتوجهبه شیوع بالای اختلال افسردگی، این بیماری مهلک و اهمیت درمان آن، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نشخوار فکری و تنظیم هیجانی در افراد مبتلابه افسردگی انجام شد. نتایج حاصل دررابطهبا مؤلفه نشخوار فکری نشان داد بین دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی تفاوت معناداری وجود دارد و هرچند میزان نشخوار فکری مشارکتکنندگان در هر دو گروه درمانی، کاهش یافته است، اما، این تفاوت به نفع درمان ذهنآگاهی است. یعنی میانگین نمرات افراد افسرده در نشخوار فکری که درمان ذهنآگاهی دریافت کردهاند، بهطور معناداری کمتر از گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه بوده است. این یافته در خصوص تأثیر درمان ذهنآگاهی بر نشخوار فکری در بیماران افسرده با مطالعات پیشین همسو بود [
26-
34]. بهعلاوه، نتایج یک فراتحلیل نشان داد که درمان مبتنی بر ذهنآگاهیها میتواند بهطور قابلتوجهی سطوح نشخوار فکری را در بیماران افسرده کاهش دهد [
35]. مطالعه دیگری نیز حاکی از آن بود که نشخوار فکری بهشدت با علائم افسردگی مرتبط بوده و تغییرات در نشخوار فکری در طول درمان ذهنآگاهی در مقایسه با گروههای کنترل اثبات شده است [
36].
طبق مبانی نظری، نشخوار فکری بهعنوان یک تفکر تکراری ناسازگار، ساختار فراتشخیصی مرتبط با چندین اختلال روانی از جمله اختلال افسردگی است [
37]. به زعم محققان آنچه افراد را ازلحاظ روانی در برابر افسردگی آسیبپذیر میکند، تمرکز بر افکار، نگرشهای منفی و نشخوارهای فکری درخصوص باورها، خاطرات و احساسات منفی است [
38]. درواقع، افراد افسرده از تحریفهای شناختی نظیر تعمیم و مسئولیت مفرط، خودارجاعیهای افراطی و فاجعهآمیزکردن وقایع استفاده کرده و این بهخوبی نشانگر نقش نشخوار فکری در بروز و تشدید حالات افسردگیهای است [
37]. پژوهشگران در مروری سیستماتیک دریافتند نشخوار فکری یک عامل قوی مرتبط با اختلالاتی مانند افسردگی و وسواس فکری-عملی است که در مطالعات اثبات شده است [
35،
39]. همچنین، در پژوهشهای متعددی نشخوار فکری پیشبینیکننده اختلال افسردگی بوده و این دو با هم ارتباط متقابل دارند [
40].
درخصوص تبیین معنادار بودن ذهنآگاهی نسبت به درمان فراتشخیصی یکپارچه در کاهش علائم نشخوار فکری ذکر این نکته حائز اهمیت است که در درمان ذهنآگاهی، تمرکز بیشتر جلسات درمانی بر کنترل افکار منفی و جانشینی با افکار خوشایند است؛ کارکردن مکرر با محتوای افکار و گرایشهای اجتنابی عادتی، بهتدریج موجب ایجاد تغییر در دیدگاه عمومی فرد درارتباطبا افکار مزاحم میشود؛ درحالیکه در درمان یکپارچه تأکید بیشتر بر کنترل هیجانات منفی است [
41،
42].
همچنین در بررسی مؤلفه تنظیم هیجانی در ایجاد افسردگی، نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان ذهنآگاهی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ یعنی هر دو گروه به یک میزان باعث تنظیم هیجان در بیماران افسرده شدهاند. هرچند در مطالعهای مستقیماً به بررسی مقایسه اثربخشی این دو درمان بر تنظیم هیجان پرداخته نشده است؛ اما در مطالعات پیشین اثربخشی این دو درمان بر متغیرهای روانشناختی مورد تأیید قرار گرفته و اثربخشی درمان ذهنآگاهی [
43-
45] و درمان فراتشخیصی یکپارچه [
46-
48] در بهبود اختلالات هیجانی نشان داده شده است.
طبق مبانی نظری، ازجمله الگوهای مداخلهای روانشناختی برجسته در بهبود راهبردهای تنظیم هیجانی، درمان فراتشخیصی یکپارچه و ذهنآگاهی است که بر کمک به مراجع، جهت کسب مهارتهای مقابلهای لازم و مدیریت موقعیتهای استرسزا و درمان اختلالات روانشناختی همراه نظیر افسردگی، تمرکز دارد .میتوان گفت درمان مبتنی بر ذهنآگاهی از طریق تغییر توجه بر روی تنفس آگاهانه و یادگیری این که هر موقعیتی، یک هیجان یا احساس گذرا دارد که باید پذیرفته و کنترل شود و درمان فراتشخیصی یکپارچه از طریق کمک به مراجع در شناسایی رفتارهای هیجانی خاص و حرکت به سمت جایگزین کردن آن رفتارها، میتوانند با آموزش بازسازی شناختی و هیجانی بر احساسات حاصل از موقعیتهای استرسزا اثر بگذارند و از طریق تکنیکهایی نظیر آرامبخشی، خودآگاهی هیجانی، بودن در زمان حال و تعامل با دیگران، میزان احساسات ناخوشایند خویش را کاهش دهند [
49،
50].
در راستای مطالعه حاضر، پژوهشهای متعددی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه را در تنظیم هیجانات ناسازگارانه افرادی که علائم زمینهای افسردگی دارند، نشان دهند [
51-
53]. در مداخله درمانی فراتشخیص یکپارچه، مهارتهای تنظیم هیجان به درمانجویان کمک میکند احساس خود را دقیقتر تشخیص دهند و هر هیجان را بدون ناتوان شدن در برابر آن بررسی کنند [
54] .در طی جلسات درمان فراتشخیصی یکپارچه به مراجعان آموخته میشود که با بررسی فرایند اجتناب هیجانی و توضیح نقش آن در چرخه معیوب رفتار منفی، رفتارهای هیجانی خاص را شناسایی و به سمت جایگزین کردن آن رفتارها حرکت کنند. درواقع، درمان فراتشخیصی یکپارچه با استفاده از تکنیکهایی نظیر شناسایی هیجانها، آموزش آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی، شناخت مدلهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان به بروز رفتارهای مرتبط با سلامتی منجر میشود [
55-
59].
نتیجهگیری
مطالعه حاضر نشان داد دو درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی میتوانند در تنظیم هیجانی افراد افسرده مؤثر و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی در کاهش نشخوارهای فکری افراد افسرده مؤثرتر از درمان فراتشخیصی یکپارچه میباشد. بنابراین از این پژوهش نتیجه گرفته میشود که اگر متخصصان بالینی از مداخلاتی استفاده کنند که هدف آنها تنظیم هیجان و کاهش نشخوار فکری باشد پیامدهای درمانی بهتری را به دنبال خواهد داشت.
بااینحال تفسیر یافتههای هر پژوهشی باید با محدودیتهای آن درنظر گرفته شود. برایمثال یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر انتخاب بیماران از مراجعین کلینیکهای روانشناسی و مشاوره جهاد دانشگاهی مشهد بود که تعمیم نتایج این مطالعه را به سایر مناطق مشکل میسازد. علاوهبراین، چون محقق نقش درمانگر را نیز داشت امکان اینکه اثربخشی درمان تحت تأثیر قرار بگیرد وجود داشت. همچنین یکی دیگر از محدودیتهای موجود این بود که بهدلیل محدودیت زمانی در این پژوهش امکان پیگیری وجود نداشت. همچنین جهت بهدست آوردن حمایتهای تجربی و پژوهشی بیشتر، پژوهشهای مشابه در سایر نقاط کشور با در نظر گرفتن متغیرهای بالینی ذکرشده در مبتلایان افسردگی به محققان آینده پیشنهاد میشود که این پژوهش بر روی نمونههای مرد و مقایسه آن با زنان نیز انجام شود. همچنین باتوجهبه اینکه راهبردهای تنظیم هیجان عموماً در کودکی و نوجوانی آموخته و در بزرگسالی به سبک خودکار شناختی فرد تبدیل میشود، آموزش تکنیکهایی براساس الگوی دو درمان فراتشخیصی و ذهنآگاهی جهت استفاده از راهبرهای سازگارانه در سنین کودکی و نوجوانی توصیه میشود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
مطالعه حاضر با شناسه اخلاق IR.IAU.MSHD.REC.1402.128 در دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم پزشکی مشهد تأیید و در سامانه ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کدIRCT20231107059985N1 ثبت شده است.
حامی مالی
این پژوهش حاصل پایاننامه دکتری سمیه افشار در گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد بود و هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است..
مشارکت نویسندگان
نگارش پیشنویس، تحقیق و بررسی، اعتبارسنجی و نهاییسازی: سمیه افشار؛ اعتبارسنجی، نظارت و بازنگری: نگار اصغری پورزحمتی؛ روششناسی: فاطمه علیدوستی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.