دوره 29، شماره 2 - ( تابستان 1402 )                   جلد 29 شماره 2 صفحات 235-216 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Ikram A, Anwar Lashari S, Anwar Lashari T. Professional Quality of Life, Empathy, and Coping Strategies of Young Clinical Psychologists in Lahore, Pakistan. IJPCP 2023; 29 (2) :216-235
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3910-fa.html
اکرام عریبه، انور لشاری ثنا، انور لشاری طاهره. کیفیت زندگی حرفه‌ای، همدلی و راهبردهای مقابله با آن در روان‌شناسان بالینی جوان در لاهور، پاکستان. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1402; 29 (2) :216-235

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3910-fa.html


1- گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه بین‌المللی ریفا لاهور، لاهور، پاکستان.
2- دانشکده روانشناسی کاربردی، مددکاری اجتماعی و سیاست، سینتوک، دانشگاه اوتارا مالزی، کداه، مالزی. ، sanalasharisana@gmail.com
3- دانشکده مهندسی برق و علوم کامپیوتری، دانشگاه ملی علوم و فناوری، اسلام‌آباد، پاکستان.
متن کامل [PDF 6194 kb]   (286 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1402 مشاهده)
متن کامل:   (279 مشاهده)
مقدمه
همدلی به‌عنوان مهارتی برای درک عاطفی احساسات دیگران، نگرش به موقعیت‌ها از نقطه‌نظر آن‌ها و قرار دادن خود در موقعیت آن‌ها تعریف می‎شود. یک مطالعه نشان داد پزشکان با رفتار همدلانه بالا میزان خستگی عاطفی را کاهش می‎دهند. مؤلفه شناختی همدلی (چشم‌انداز) با موفقیت شخصی بیشتر مرتبط بود [1].
افراد به خواسته‌های عاطفی و فیزیکی ناشی از استرس با درگیر شدن در فعالیت‌هایی که هدفشان کاهش سطح استرس است واکنش نشان می‌دهند [2]. این رفتارها اغلب مکانیسم‌های مقابله‌ای نامیده می‎شوند. مکانیسم‌های مقابله، اقدامات دقیقی هستند که افراد برای تنظیم، تحمل، تسکین یا کاهش موقعیت‌های استرس‌زا انجام می‌دهند. مکانیسم‌های مقابله به‌طورکلی عبارت‌اند از: مشکل‌محور، هیجان‌محور و اجتنابی. در سبک مشکل‌محور، علت مشکل شناسایی می‌شود. مدیریت فعال، برنامه‌ریزی و غلبه بر اقدامات رقیب، نمونه‌هایی از این سبک هستند. سبک هیجان‌محور برای کاهش احساسات منفی مرتبط با مشکل استفاده می‌شود. چارچوب‌بندی مجدد سازنده، شناخت، روی آوردن به مذهب و کمدی نیز نمونه‌هایی از مقابله اجتنابی هستند و شامل فرار، فاصله گرفتن یا جدا شدن می‌شوند. این روش مستند دیگری برای مقابله با موقعیت‌های استرس‌زاست و شامل جدایی روانی یا فیزیکی است [3].
اصطلاح «کیفیت زندگی حرفه‌ای» به هر دو عواطف مثبت و منفی اشاره دارد که ممکن است فرد در حین کار تجربه کند. «رضایت از شفقت» یک احساس مثبت است که در کیفیت زندگی حرفه‌ای یافت می‎شود، درحالی‌که «خستگی از شفقت» یک احساس منفی است که در کیفیت زندگی حرفه‌ای مشاهده می‎شود. رضایت از شفقت، احساس شادی در حرفه خود و کمک به دیگران است که توسط افرادی ابراز می‎شود که از کاری که می‎خواهند انجام دهند احساس خوشایندی دارند. آن‌ها احساس می‎کنند می‎توانند محکم به ابزارها و روش‌های جدید بچسبند. آن‌ها از افکار مثبت لذت می‎برند، احساس سعادت می‎کنند، می‎خواهند به کار خود ادامه دهند و ایمان دارند که می‎توانند تفاوت ایجاد کنند. رضایت از شفقت، نوعی نوع‌دوستی واقعی را شامل می‎شود و دربردارنده احساس رضایت است و به‌طور مؤثر از افراد حمایت می‎کند [4].
خستگی از شفقت دو جزء دارد: بخش اول مربوط به احساساتی مانند خشم، خستگی، غم و ناامیدی است که از واکنش‌های رایج «فرسودگی شغلی» محسوب می‌شوند. عامل دوم «استرس تروماتیک ثانویه» است که یک خلق منفی است که به‌دلیل اضطراب و استرس ناشی از کار و تماس ثانویه با افرادی که رویدادهای بسیار استرس‌زا را تجربه کرده‌اند ایجاد می‎شود و اثرات آن ممکن است شامل ترس، مشکلات خواب، تصاویر آزاردهنده یا اجتناب از نشانه‌هایی از تجربیات ناراحت‌کننده فرد باشد [4]. این سه‌گانه رضایت از شفقت، فرسودگی شغلی و استرس تروماتیک ثانویه، ویژگی‌های کلیدی کیفیت زندگی حرفه‌ای را تشکیل می‎دهند، زیرا هم تحت تأثیر رفاه و عملکرد حرفه‌ای کارکنانی هستند که از افراد مضطرب حمایت می‎کنند و هم بر آن‌ها تأثیر می‌گذارند [5].
طبق نظر استام [4]، مفهوم کلی کیفیت زندگی حرفه‌ای به سه مؤلفه اصلی مربوط می‌شود که شامل: الف) ویژگی‌های محیط کار، ب) ویژگی‌های فرد و ج) قرار گرفتن فرد در معرض ترومای اولیه و ثانویه در محل کار است. ایده کیفیت زندگی حرفه‌ای به‌طورکلی برای کارکنان حقوق‌بگیر در حرفه امداد (مانند پرسنل پزشکی و پرسنل بهداشت روان) اعمال می‎شود.
محیط‌های بیمارستانی بار روانی سنگینی را بر روان‌شناسان بالینی تحمیل می‌کنند که تحت شرایط سختی مانند مواجهه مداوم با بدبختی، شکست‌های درمانی، اقدامات منفی و عدم همکاری مراجعان و کمبود منابع لازم کار می‌کنند. این عوامل باعث تحریک‌پذیری و به مخاطره انداختن سلامتی می‎شود و می‎تواند کیفیت زندگی آن‌ها را کاهش دهد [6]. اخیراً توماس و اوتیس [7] طی یک بررسی از 32 مطالعه درمورد پیش‌بینی‌کننده‌های خستگی از شفقت در متخصصان به این نتیجه رسیدند که «حجم موارد کاری» (میزان زمان صرف‌شده با قربانیان تروما) و نوع محیط بالینی (محیطی بدتر برای بستری) تنها عوامل محیطی/محل کار قابل ارزیابی خستگی از شفقت بودند. بااین‌حال، زمانی که ویژگی‌های ذهنی متخصصان مورد بررسی قرار گرفت، سابقه آسیب‌دیدگی و ظرفیت آن‌ها برای همدلی به‌طور مداوم به‌عنوان عوامل خطر برای خستگی از شفقت شناخته شد.
علاوه‌براین، پزشکان احتمالاً روزانه با چندین رویداد آسیب‌زا سروکار دارند. طبق مطالعه فیگلی [8] با قرار گرفتن بیشتر در معرض موقعیت‌های آزاردهنده، احتمال خستگی از شفقت تا 27 درصد در میان پزشکان سلامت روان افزایش می‌یابد. مطالعه تامپسون و همکاران [9] نیز نشان داد میزان خستگی از شفقت در روان‌شناسان زن در مقایسه با روان‌شناسان مرد بیشتر است که باعث تحقق شفقت کمتر و احساس موفقیت فردی کمتر می‌شود.
طبق تحقیقات تجربی، درمانگرانی که بیماران آسیب‌دیده را درمان می‌کنند، احتمالاً تغییراتی را در نحوه عملکرد ذهن خود تجربه می‌کنند. تغییر در کار روان‌شناختی ممکن است شامل تغییراتی در واکنش‌ها به شرایط محیطی باشد که به‌طور منفی با تجربیات بیماران مرتبط است و پزشک را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این واکنش‌های منفی ممکن است شامل اجتناب از رویداد آسیب‌زا، احساس وحشت، گناه، عصبانیت، غمگینی، جداافتادگی یا اضطراب باشد و حتی ممکن است به فرسودگی شغلی و انتقال متقابل منجر شود. کارکنان مراقبت‌های بهداشتی که با بیماران آسیب‌دیده سروکار دارند به‌طور مستقیم استرس خود را تجربه می‌کنند که تا حد بیشتری به خستگی از شفقت منجر می‌شود [10].
به همین ترتیب، پژوهش‌ها همدلی و راهبردهای مقابله‌ای را به‌عنوان پیش‌بینی‌کننده کیفیت زندگی حرفه‌ای در دفاتر مهاجرتی استرالیا نشان داده‌اند. خستگی از شفقت با همدلی کم و راهبردهای مقابله‌ای ناسازگار مرتبط بود، درحالی‌که همدلی بالا و مقابله انطباقی، رضایت از شفقت را پیش‌بینی می‎کرد [11]. یافته‌های پژوهش جاستین و همکاران [12] نشان داد راهبردهای مقابله‌ای متعصبانه و مذهبی احتمالاً رضایت بیشتری از شفقت را در میان روان‌شناسان بالینی شاغل پیش‌بینی می‌کنند، درحالی‌که تعهد، جداافتادگی رفتاری، آسیب‌رسانی به خود و راهبردهای مقابله با شوخ‌طبعی احتمالاً خستگی از شفقت بیشتری را در میان روان‌شناسان بالینی پیش‌بینی می‎کنند.
یافته‌ها در پاکستان نشان داده است بیماری روانی یک نگرانی رایج است و توجه روزافزون مردم معطوف به استمداد روانی است [13]. بنابراین، متخصصان سلامت روان که هم روان‌شناسان بالینی و هم روان‌پزشکان در پاکستان را دربر می‌گیرد، به‌طور مکرر در معرض افراد دارای رویدادهای استرس‌زا، اضطراب و چندین مشکل سلامت روان دیگر در زندگی قرار می‎گیرند. کار آن‌ها مستلزم توجه مثبت بی‌قید و شرط، همدلی، گوش دادن فعال و درک عاطفی در طول جلسات است. بنابراین آن‌ها در معرض خطر بیشتری برای درونی کردن احساسات منفی هستند که باعث خستگی از شفقت و فرسودگی شغلی می‎شود که درنهایت بر کیفیت زندگی حرفه‌ای آن‌ها تأثیر می‎گذارد [14]. ازاین‌رو، توجه به این نکته معطوف شد که عملکرد روان‌شناسان بالینی جوان تا چه میزان بر آن‌ها تأثیر می‎گذارد و نحوه برخورد آن‌ها و شناخت راهبردهای رفتاری مثبتی که باعث افزایش رضایت و کیفیت زندگی می‎شود، نوآوری این مطالعه بوده است. ازاین‌رو، بررسی رابطه بین کیفیت زندگی حرفه‌ای روان‌شناسان بالینی جوان، همدلی و مکانیسم‌های مقابله‌ای در یک مدل واحد به این دلایل ضروری بود.

مدل مفهومی
کیفیت زندگی حرفه‌ای

مدل مفهومی، ارتباط بین همدلی، راهبردهای مقابله‎ای و کیفیت زندگی حرفه‎ای را در یک مدل توضیح می‎دهد (تصویر شماره 1).

تاکتیک‌های مقابله‎ای شامل مقابله مشکل‌محور، مقابله هیجان‌محور و مقابله اجتنابی هستند. این مدل، رابطه همدلی را با همه این متغیرها توضیح می‎دهد. متغیر دوم، رابطه همدلی با کیفیت زندگی متخصص است. کیفیت زندگی حرفه‎ای دارای سه متغیر است: تحقق شفقت، فرسودگی شغلی و خستگی از شفقت. متغیر سوم، رابطه راهبردهای مقابله‎ای با کیفیت حرفه‎ای انواع زندگی است.

نقش سال‌های تجربه
این‌گونه مشخص شده است که سال‌های تجربه و سازوکارهای مقابله‎ای سازگار، شاخص‌های قابل اعتنایی از کیفیت زندگی حرفه‎ای هستند. سال‌های تجربه ارتباط مثبتی با رضایت از شفقت در میان درمانگران و ارتباط نامطلوبی با فرسودگی شغلی دارد. بنابراین، کیفیت زندگی حرفه‎ای روان‌شناس بالینی، همدلی و راهبردهای مقابله‎ای برای مطالعه در یک مدل مهم هستند، زیرا آن‌ها تقاضاهای عاطفی بالا و مسائل مربوط به سلامت روان را به‌طور مکرر نسبت به جمعیت عمومی تجربه می‎کنند و سال‌های تجربه آن‌ها نیز پیش‌بینی‌کننده کیفیت زندگی حرفه‎ای خواهد بود [15]. به بیان پریچر و همکاران [16]، اگر قدرت رابطه بین دو متغیر به سطح متغیر سوم بستگی داشته باشد، متغیر سوم به‌عنوان تعدیل‌کننده در نظر گرفته می‎شود. مطالعه حاضر سال‌های تجربه را براساس شرایط زیر به‌عنوان تعدیل‌کننده در نظر گرفته است که هیز [17] آن را ارائه کرده است (تصویر شماره 2):

- سال‌های تجربه (به‌عنوان متغیر تعدیل‎کننده) بر جهت یا قدرت ارتباط بین همدلی (متغیر پیش‌بینی‌کننده) و کیفیت زندگی حرفه‌ای (متغیر وابسته) تأثیر می‎گذارد.
- تعدیل (سال‌های تجربه) بر تغییرات فردی یا عوامل زمینه‌ای تأثیر می‌گذارد که رابطه بین دو متغیر دیگر را که در ابتدا بیان شد، تغییر می‎دهد.
- هر دو متغیر مستقل (همدلی) و تعدیل‎کننده (سال‌های تجربه) عناصری در مرحله آزمایش هستند که با درمان‌های خاص دستکاری شده‌اند.

روش
طرح پژوهش

برای درک طرح توصیفی پدیده‌ها که در آن از طرح تحقیق پیمایشی همبستگی استفاده شده است، محقق، همبستگی بین سه متغیر را در یک مدل همدلی، راهبردهای مقابله‌ای و کیفیت زندگی حرفه‌ای در روان‌شناسان بالینی مورد مطالعه قرار داده است.

شرکت‌کنندگان
در لاهور، بسیاری از بیمارستان‌های دولتی و خصوصی مشغول به کار هستند که در آن‌ها بیش از 100 روان‌شناس بالینی جوان ثبت‌نام‌شده وجود دارد [18]. از بین این 100 روان‌شناس بالینی، 80 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. برای محاسبه حجم نمونه پژوهش، از نرم‌افزار جی*‌پاور  استفاده شد که این نرم‌افزار، حجم نمونه 80 شرکت‌کننده را ارزیابی کرد. در این پژوهش از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده شد. 90 پرسش‌نامه بین روان‌شناسان بالینی مختلف توزیع شد و 10 پرسش‌نامه به‌دلیل از دست دادن داده‌ها و عدم پاسخ‌گویی از سوی شرکت‌کنندگان کنار گذاشته شد. از نظر مدارک تحصیلی، 38/8 درصد از نمونه‌ها دارای مدرک دیپلم پیشرفته روان‌شناسی بالینی، 57/5 درصد دارای مدرک کارشناسی ارشد، و 3/8 درصد دارای مدرک دکترا بودند. سابقه کار 75 درصد از شرکت‌کنندگان بین 1 تا 5 سال بود و 25 درصد باقیمانده 6 تا 10 سال تجربه کاری داشتند. سن شرکت‌کننده‎ها بین 23 تا 37 سال (میانگین 30 سال) بود. نمونه‌ها عمدتاً زنان (56/2 درصد) بودند.
 معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از: تجربه کاری 1 تا 10 سال، روان‌شناس بالینی دارای مجوز و کار روزانه در بیمارستانی در لاهور. 
معیارهای خروج نیز نداشتن مدرک BS Hons روان‌شناسی (یک برنامه 3ساله کارشناسی در حوزه مطالعات علمی با تخصص در مطالعه ذهن، رفتار و روان انسان)، نداشتن مجوز روان‌شناس بالینی و سابقه بیش از 10 سال بود.

انجام پژوهش 
در ابتدا، نویسندگان مجوز رسمی برای استفاده از مقیاس را دریافت کردند و هیئت مطالعات و تحقیقات پیشرفته، این تحقیق را تأیید کرد. سپس مجوز لازم از مرجع بیمارستان درخصوص جمع‌آوری داده‌ها گرفته شد. محقق فقط به روان‌شناسان بالینی مراجعه کرد که معیارهای ورود را داشتند و مایل به مشارکت بودند. مقیاس‌ها به‌ترتیب زیر ارائه شدند: برگه جمعیت‌شناختی، پرسش‌نامه همدلی تورنتو، مقیاس سیاهه COPE مختصر و کیفیت زندگی حرفه‎ای. قبل از انجام تحقیق نهایی، یک مطالعه آزمایشی با 10 شرکت‎کننده انجام شد. تمام داده‌ها دست‌به‌دست و از طریق ایمیل از پاسخ‌دهندگان در ساعات کاری آن‌ها جمع‌آوری شد. برخی از روان‌شناسان بالینی بلافاصله پرسش‌نامه را پر کردند و برخی دیگر 1 هفته طول کشید تا فرم‌های پرشده را برگردانند. قبل از تکمیل پرسش‌نامه‎ ها، به شرکت‎کنندگان درمورد هدف تحقیق آموزش داده شد و اطمینان حاصل شد که داده‌های ارائه‌شده فقط برای اهداف تحقیق مورد استفاده قرار می‎گیرند و اینکه مشخصات آن‌ها چه در حین تحقیق و چه پس از اتمام تحقیق در معرض دید کسی قرار نمی‌گیرد.
از کلیه شرکت‌کنندگان در مطالعه با‌توجه‌به تمایل آن‌ها به مشارکت، رضایت آگاهانه دریافت شد و جزئیات کامل پژوهشگر و مطالعه پژوهشی، قبل از تکمیل پرسش‌نامه‌ها ارائه شد و از مراجع دانشگاهی و بیمارستانی درخصوص تحقیق و جمع‌آوری داده‌ها مجوز اخذ شد.

اندازه‌گیری‌ها 
برگه جمعیتی

اطلاعات جمعیت‌شناختی با استفاده از پرسش‌نامه‌ای که درمورد جنسیت، سن، صلاحیت تحصیلی، وضعیت تأهل، سال‌های سابقه کار و ساعات کار در روز سؤال می‎کرد، جمع‎آوری شد.

همدلی
همدلی با استفاده از پرسش‌نامه همدلی تورنتو اندازه‌گیری شد. این مقیاس شامل 16 گویه است که در مقیاس لیکرت 5‌ درجه‌ای از صفر (هرگز) تا 4 (همیشه) اندازه‌گیری می‎شود. نمرات بالای پرسش‌نامه همدلی تورنتو نشان می‎دهد که یک فرد از سطح بالایی از همدلی برخوردار است، درحالی‌که نمرات زیر 45 نشان می‎دهد که سطح همدلی پاسخ‌دهندگان کمتر از حد متوسط است. روایی ساختاری پرسش‌نامه همدلی تورنتو مبتنی بر روابط با پرسش‌نامه‌های همدلی دیگر تأیید شده است؛ به‌عنوان مثال، ارتباط مثبت با پرسش‌نامه EQ (0/80=r و P<0/001). پایایی داخلی پرسش‌نامه همدلی تورنتو عالی بود (با ضریب آلفای کرونباخ 0/85 تا 0/87) و پایایی آزمون مجدد آن نیز با 0/81=r و P<0/001 تعیین شد [4]. همچنین سازگاری درونی خوب از پرسش‌نامه همدلی تورنتو در مطالعه اخیر به دست آمد (0/822=α).

مقابله
مقیاس سیاهه COPE مختصر، یک پرسش‌نامه خودگزارشی است که برای ارزیابی انواع مکانیسم‌های مقابله‌ای که یک فرد ممکن است در واکنش به یک موقعیت خاص به کار گیرد، استفاده می‌شود. این پرسش‌نامه 14 خرده‌مقیاس دارد که شامل مقابله فعال، چارچوب مجدد مثبت، برنامه‌ریزی، استفاده از حمایت عاطفی، استفاده از حمایت ابزاری، تخلیه، حواس پرتی، پذیرش، سرزنش خود، عدم درگیری رفتاری، شوخ طبعی، انکار، مذهب و مصرف مواد است. با پیروی از دستورالعمل‎ها، شرکت‎کنندگان فراوانی استفاده از 28 اقدام مقابله‎ای را در مقیاس 1 تا 4 رتبه‎بندی می‎کنند. سازگاری درونی برای 14 خرده‌مقیاس از 0/57 تا 0/90 متغیر است [4]. همسانی درونی خوبی برای این پرسش‌نامه در مطالعه حاضر به دست آمد (0/756=α).

 مقیاس کیفیت زندگی حرفه‌ای
فرسودگی شغلی، خستگی از شفقت و رضایت از شفقت، 3 خرده‌مقیاس این مقیاس هستند که برای تعیین کیفیت زندگی حرفه‎ای افراد مورد استفاده قرار می‌گیرند. 30 گویه در این مقیاس در مقیاس لیکرت از 1 (هرگز) تا 5 (خیلی اوقات) نمره‎گذاری می‌شوند تا مشخص شود شرکت‌کنندگان چقدر با هریک از این 30 تجربه مواجه شده‏اند. نمرات 42 یا بالاتر در خرده‎مقیاس سنجش تحقق شفقت (0/88=α)، خرده‌مقیاس فرسودگی شغلی (0/75=α) و خرده‌مقیاس خستگی شفقت (0/81=α) به‌عنوان نمره بالا تفسیر می‌شوند [4]. همسانی درونی قابل قبولی در مطالعه حاضر به دست آمد (0/639=α).

تحلیل آماری
داده‎های جمع‌آوری‎شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه‎وتحلیل قرار گرفتند. داده‎ها به‌صورت میانگین و انحراف‌معیار گزارش شدند. برای بررسی ارتباط بین همدلی، راهبردهای مقابله‎ای و کیفیت زندگی حرفه‎ای از تحلیل همبستگی پیرسون استفاده شد. برای بررسی تأثیر متغیرهای جمعیت‎شناختی شخصی بر متغیرهای مطالعه از رگرسیون طبقه‎ای با تبدیل متغیرهای جمعیت‌شناختی به متغیرهای ساختگی استفاده شد. همچنین برای بررسی نقش تعدیل‎کننده تجربه کاری در 1 سال بین همدلی و کیفیت زندگی حرفه‎ای، تحلیل تعدیل انجام شد.
یافته‌ها
تحلیل‎ های اولیه
ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای مطالعه در جدول شماره 1 با میانگین و انحراف‌معیار نمرات ارائه شده است که بین همدلی و مقابله مشکل‌محور و مقابله هیجان‌محور رابطه مثبت ضعیفی وجود دارد (0/36=r و 0/01=P).


همچنین ارتباط مثبت متوسطی بین همدلی و رضایت از شفقت وجود داشت (0/47=r و 0/01=P). بین همدلی و فرسودگی شغلی رابطه مثبت و بسیار ضعیف معنا‌داری مشاهده شد (0/15=r و 0/01=P). علاوه‌براین، رابطه مثبت ضعیفی بین رضایت از شفقت و مقابله مشکل‌محور وجود داشت (0/38=r و 0/01=P). رابطه بین مقابله مشکل‌محور، فرسودگی شغلی و خستگی از شفقت ضعیف، اما منفی بود (0/16-=r و 0/01=P). 
جدول شماره 1 نشان می‌دهد ارتباط مثبت ضعیف و معنا‎داری بین مقابله هیجان‌محور و رضایت از شفقت وجود دارد (0/12=r و 0/01=P). بین فرسودگی شغلی و مقابله اجتنابی یک رابطه مثبت اما بسیار ضعیف وجود داشت (0/6=r و 0/05=P). رابطه بین مقابله اجتنابی و خستگی از شفقت نسبتاً ضعیف اما مثبت بود (0/15=r و 0/05=P).

رگرسیون طبقه‌ای
جدول شماره 2 تأثیر متغیرهای جمعیت‌شناختی (متغیرهای پیش‎بینی‎کننده) بر متغیرهای مطالعه (متغیرهای وابسته) را نشان می‌دهد.




این 3 مدل، رابطه بین متغیرهای پیش‎بینی‎ کننده طبقه ‎بندی‎ شده ازنظر جنسیت، سن، سابقه کار در 1 سال، مدرک تحصیلی، وضعیت تأهل و ساعات کار در 1 روز و متغیرهای وابسته مانند همدلی، راهبردهای مقابله‎ای و کیفیت زندگی حرفه‎ای را نشان می دهد.
 مدل 1 تأثیر متغیرهای جمعیت‎شناختی بر همدلی را نشان می‌دهد. مقدار 0/208=R2 نشان می‌دهد متغیرهای پیش‌بینی‌کننده 20 درصد متغیر وابسته را با 1/808=(69، 10)F تبیین می‌کنند. جنسیت و مدرک تحصیلی تأثیر معنا‌داری بر همدلی دارند. افراد در گروه مقایسه همدلی بیشتری دارند. سن، سابقه کار در 1 سال، وضعیت تأهل و ساعات کار در 1 روز در مقایسه با گروه مرجع تأثیر معنا‌داری بر همدلی ندارند. 
مدل 2 تأثیر متغیرهای جمعیت‌شناختی را بر راهبردهای مقابله ‎ای نشان می‌دهد. مقدار 0/145=R2 نشان می‌دهد متغیرهای پیش‎بینی‌کننده 14 درصد متغیر وابسته را با 1/173=(69، 10)F تبیین می‌کنند. تأثیر معنا‎داری از متغیرهای جمعیت‎شناختی بر راهبردهای مقابله در مقایسه با گروه مرجع وجود ندارد. 
مدل 3 تأثیر متغیرهای جمعیت‏شناختی را بر کیفیت زندگی حرفه‏ای نشان می‌دهد. مقدار 0/234=R2 نشان می‌دهد متغیرهای پیش‎بینی‌کننده 23 درصد متغیر وابسته را با 2/103=(69، 10)F تبیین می‌کنند. سن تأثیر معنا‏داری بر کیفیت زندگی حرفه‏ای دارد و افراد زیر 28 تا 32 سال از کیفیت زندگی حرفه‏ای خوبی در مقایسه با گروه مرجع برخوردارند. جنسیت، سابقه کار در 1 سال، وضعیت تأهل و ساعات کار در 1 روز در مقایسه با گروه مرجع تأثیر معنا‏داری بر کیفیت زندگی حرفه‌ای ندارند.

تجزیه‌وتحلیل تعدیلی
جدول شماره 3 نشان‌دهنده تعدیل تجربه کاری بین همدلی و کیفیت زندگی حرفه‌ای است.


در مدل 1، مقدار 0/79=R2 نشان داد پیش‎بینی‌کننده‌ها 79 درصد واریانس متغیر وابسته را توضیح می‌دهند (3/303=(27، 2)F و P<0/005). یافته‌ها نشان‌دهنده همدلی (0/221=β و P<0/05) و تجربه کاری در سال (0/16=β و P<0/05) بود. در مدل 2، مقدار 0/14=R2 نشان داد پیش‎بینی‌کننده‌ها 14 درصد واریانس را توضیح می‌دهند (0/02=(76، 1)F و P<0/001). این یافته نشان داد همدلی (2/10=β و P<0/01) و سابقه کار در سال (0/154=β و P<0/05) و همدلی × تجربه کاری در سال‎ها کیفیت زندگی حرفه‎ ای را پیش‌بینی می‌کنند (0/256=β و P<0/01). مقدار 0/06=∆R2 یک تغییر 6 درصدی را در واریانس مدل 1 و مدل 2 نشان داد (3/303=(27، 2)ΔF و P<0/005). یافته‌ها نشان می‌دهند سال‌ها تجربه کاری رابطه بین همدلی و کیفیت زندگی حرفه‌ای را تعدیل می‌کند.
تجزیه‌وتحلیل شیب ساده نشان داد سال‌ها تجربه به‌عنوان یک بافر برای افزایش همبستگی بین همدلی و کیفیت زندگی حرفه‌ای عمل می‌کند. اگرچه تجزیه‎وتحلیل نشان داد همه شیب‎ها معنادار بودند (P<0/001) (تصویر شماره 3).


بحث
هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی ارتباط کیفیت زندگی حرفه‎ای روان‌شناسان بالینی و استفاده آن‌ها از استراتژی‎های مقابله‎ای و همدلی با یکدیگر بود. برای تبیین ارتباط بین متغیرهای موردمطالعه، مدلی فرضی ساخته شد و در این تحقیق به‌صورت تجربی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این زمینه، یکی از اهداف کلیدی مطالعه، بررسی ارتباط بین مکانیسم‌های مقابله روان‌شناسان بالینی و همدلی بود. دوم، رابطه بین مکانیسم‎های مقابله‎ای (مشکل‌محور، هیجان‌محور و اجتنابی) و کیفیت زندگی حرفه‌ای روان‌شناسان بالینی بود. سوم، رابطه بین کیفیت زندگی حرفه‎ای روان‌شناسان بالینی و همدلی بود. آخرین، نقش تعدیل‎کننده تجربه کاری در سال‎ها بین همدلی روان‌شناسان بالینی و کیفیت زندگی حرفه ‎ای بود.
باتوجه‌به نتایج تحقیق، بین راهبردهای مقابله‎ای مشکل‌محور و هیجان‌محور و همدلی، رابطه مثبت معنا‎داری وجود دارد. راهبرد مقابله‎ای مشکل‌محور شامل مدیریت فعال، برنامه‌ریزی، و غلبه بر فعالیت‌های رقیب و راهبرد مقابله‎ای هیجان‌محور شامل چارچوب‌بندی مجدد مثبت، شناسایی، چرخش به سمت مذهب و شوخ‌طبعی است، اما بین همدلی و مقابله اجتنابی رابطه معنا‌داری وجود ندارد. این یافته ‎ها از تحقیقات قبلی پشتیبانی می‌کنند. در مطالعه‌ای که توسط وارادراجان و همکاران [19] انجام شد، معلوم شد همدلی درک‌شده یا ظرفیت درک‌شده فرد برای همدلی، با مکانیسم‌های مقابله ناسالم (مانند عدم مشارکت رفتاری) ارتباط منفی دارد. تحقیق سان و همکاران [20] نشان داد همدلی بالاتر با استفاده از راهبردهای مقابله‎ای سازگارتر (مقابله فعال، چارچوب‏بندی مجدد مثبت، برنامه‌ریزی و پذیرش) و حمایت اجتماعی (حمایت ابزاری و عاطفی) مرتبط بوده و با راهبردهای مقابله ناسازگار کمتر مرتبط است (انکار، مصرف مواد، عدم درگیری رفتاری و سرزنش خود).
تحقیقات کنونی نشان‌دهنده یک رابطه مثبت ضعیف بین رضایت از شفقت و مقابله متمرکز بر مشکل است. تحقیقات قبلی نشان می‌دهند رابطه مثبتی بین مقابله مشکل‌محور و رضایت شغلی وجود دارد. میزان کار، مقابله مشکل‌محور، حمایت از همتایان، مراقبت از خانواده و دوستان و خستگی از شفقت همگی بر رضایت شغلی تأثیر داشتند [21]. ارتباط منفی ضعیفی بین مقابله مشکل‌محور، فرسودگی شغلی و خستگی از شفقت وجود داشت. مطالعات دیگر همچنین نشان دادند ارتباط ضعیفی بین فرسودگی شغلی و مکانیسم‌های مقابله‎ای حل مسئله وجود دارد. نمرات بیشتر در ابزارها که نشانه استفاده موفق از منابع درونی برای حل مسئله و خلاقیت است، به‌عنوان دستورالعمل‌های خواسته‌های شغلی در نظر گرفته شد [2223]. رابطه مثبت ضعیفی بین رضایت از شفقت و مقابله هیجان‌محور وجود دارد. ارتباط بین مقابله هیجان‌محور، فرسودگی شغلی و خستگی از شفقت چندان قابل‌توجه نبود. این نتایج برخلاف تحقیقات قبلی است که نشان دادند فرسودگی شغلی ممکن است ناشی از مقابله بیشتر هیجان‌محور و مقدار کمتری از رفتار متمرکز بر وظیفه و اجتناب باشد [24]. بااین‌حال، باتوجه‌به جمعیت موردمطالعه و مکانیسم‌های مقابله‌ای مختلف که توسط روان‌شناسان بالینی استفاده می‌شود، همه تداعی‌ها معنا‌دار نیستند. ارتباط مثبت ضعیفی بین فرسودگی مقابله‎ای متمرکز بر اجتناب و خستگی شفقت وجود دارد. مطالعه قبلی نشان می‌دهد مقابله اجتنابی و خستگی از شفقت رابطه مفید معنا‌داری دارند. مدیریت بهتر هیجان‌محور و کاهش مدیریت متمرکز بر وظیفه و اجتناب هر دو ممکن است به فرسودگی شغلی کمک کنند [24]. این مطالعه از تحقیقات قبلی که بر استراتژی‌های مختلفی شامل راهبردهای مقابله‌ای مشکل‌محور، هیجان‌محور و اجتنابی متمرکز بود، پشتیبانی می‌کرد. بین سرسختی، کنترل، تعهد، چارچوب‌بندی مجدد فعال، مثبت بودن، برنامه‌ریزی، راهبردهای مقابله مذهبی، و رضایت از شفقت رابطه مثبت معنا‌داری مشاهده شد، درحالی‌که بین راهبردهای مقابله‌ای انکار، عدم مشارکت رفتاری و رضایت از شفقت در میان روان‌شناسان شاغل رابطه معکوس مشاهده شد. همچنین رابطه مثبت معنا‌داری بین راهبردهای مقابله‎ای حواس‎پرتی، انکار، عدم مشارکت رفتاری، خستگی از شفقت و فرسودگی شغلی مشاهده شد، درحالی‌که رابطه منفی معنا‌داری بین خرده‎مقیاس‌های سرسختی، چالش، تعهد، خستگی از شفقت و فرسودگی شغلی در روان‌شناسان بالینی وجود داشت [12].
در این مطالعه همدلی، رضایت از شفقت و فرسودگی شغلی رابطه مثبت متوسطی داشتند. بین خستگی از شفقت و همدلی ارتباط غیرمعنا‌داری وجود دارد. این نتایج از تحقیقات ورادراجان و همکاران [19] پشتیبانی کرد که نشان دادند ارتباط بین همدلی، خستگی و رضایت از شفقت به‌طور معنا‌داری در طول زمان تغییر می‌کند. این یک نتیجه قابل توجه است، به‌ویژه باتوجه‌به اینکه مربوط به درجه کمتری از خستگی و درجه بیشتری از رضایت از شفقت بود. تحقیق دیگری نشان داد همدلی و مقابله انطباقی به‌طور مثبت و معنا‌دار با رضایت از شفقت و به‌طور معنا‌داری با فرسودگی شغلی رابطه منفی دارند [25].
طبق تحقیقات، رابطه بین همدلی و کیفیت زندگی حرفه‎ای با سال‎ها تجربه کاری تعدیل می‌شود. دلایل احتمالی مختلفی می‌تواند پشت یافته‌های این مطالعه باشد. باتوجه‌به فشار سیستم، روان‌شناسان بالینی شاهد افزایش استرس و فرسودگی شغلی در محل کار هستند. به‌دلیل افزایش تعداد بیماران و کاهش منابع، روان‌شناسان ساعات طولانی‎تری کار می‌کنند و احساس می‌کنند کمتر می‌توانند نیازهای بیمار را برآورده کنند. خستگی از شفقت و کاهش کلی کیفیت زندگی روان‌شناسان نیز می‌تواند حاصل قرار گرفتن طولانی‎مدت در کنار بیماران ناخوش، آسیب‏دیده، رنجور و یا در حال مرگ باشد. این یافته‎ها توسط تحقیقاتی که در آن پرستاران اطفال در سنین زیر 40 سال، با 6 تا 10 سال تجربه و دارای درجه بالاتری از فرسودگی شغلی و درجه کمتری از تحقق شفقت مشارکت داشتند پشتیبانی شد [26].
برای تشویق رفتار سالم و ارتقای سلامت روانی باید فرهنگ سلامت ایجاد شود. بهداشت خواب خوب، حمایت اجتماعی، تمرکز حواس، مشاوره واکنشی، حجم کاری قابل کنترل، و انعطاف‎پذیری برای مدیریت تعادل بین خانواده و کار، همه راه‏هایی برای ترویج فرهنگ سلامت هستند. بهداشت خواب خوب یک عامل مهم در پیشگیری از فرسودگی شغلی و افزایش تاب‎آوری فردی است [27]. براساس مطالعات حمایت اجتماعی، درمانگرانی که دارای روابط معنا‌دار قوی (چه شخصی و چه حرفه‏ای) هستند، کمتر دچار فرسودگی شدند و احساس خوشحالی دارند. دو مداخله سلامت عاطفی که نشان داده شده است برای کاهش فرسودگی شغلی و تقویت تاب‌آوری مؤثرند، تمرین ذهن‎آگاهی و تکنیک‌های مدیریت استرس هستند [28].

محدودیت‎ها و پیشنهادات
محققان این پژوهش بر محدودیت‌های مطالعه حاضر تأکید و آن‌ها را به‌عنوان منابعی برای مطالعات آتی معرفی کرده‌اند:
اول، به‌دلیل اینکه داده‌های جمع‌آوری‌شده برای این پژوهش مقطعی بود، نمی‌توان پیوندهای علّی را تعیین کرد.
 دوم، داده‌ها فقط از یک شهر جمع‌آوری شده و جمعیت بیشتری از زنان را شامل می‌شدند، بنابراین اعتبار خارجی نتایج را کاهش داد. 
سوم، این تحقیق از مقیاس‌های خودگزارشی استفاده کرد که ممکن است دارای سوگیری باشد، بنابراین در آینده می‌توان از سایر اقدامات مانند مصاحبه با همکاران و اعضای خانواده استفاده کرد.

نتیجه‌گیری
 نتایج این مطالعه همچنین نشان می‌دهد آگاهی هنگام بحث درمورد کنترل استرس و فرسودگی شفقت بسیار مهم است. ازاین‌رو، برای اجرای قوانینی که به پیشگیری از فرسودگی شغلی و خستگی از شفقت در متخصصان مراقبت‎های بهداشتی کمک می‌کند، می‌توان تحقیقات تجربی انجام داد. بنابراین، برنامه‎های میانجی‌گری و آگاهی را می‌توان برای بهبود درک تاکتیک‎های سازگار با تنش و اجرای قوانینی انجام داد که می‌توانند در جلوگیری از فرسودگی شغلی و فرسودگی از شفقت در روان‌شناسان بالینی و حتی کارکنان اداری بیمارستان‎ها کمک کنند.

ملاحظات اخلاقی
محقق رضایت آگاهانه از همه شرکت‌کنندگان کسب کرد. اهداف تحقیق به وضوح برای آن‌ها تعریف شده بود. شرکت‌کنندگان این اختیار را داشتند که با میل خود در مطالعه شرکت کنند یا در هر زمان که خواستند از مطالعه خارج شوند. محققان از حریم خصوصی و محرمانه بودن اعضا با ایمن‌سازی اطلاعات شخصی آن‌ها حمایت می‌کنند و تأیید می‌کنند که از داده‌ها فقط برای اهداف تحقیق استفاده می‌شود. 

حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایان‌نامه کارشناسی ارشد ثنا انور لشاری در روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه اوتارا مالزی است. این پژوهش هیچ‌گونه کمک مالی از سازمانی‌های دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.

مشارکت نویسندگان
مفهوم‌سازی، تحقیق و نگارش پیش‌نویس اصلی: عریبه اکرام؛ روش‌شناسی، نگارش، بررسی و ویرایش: عریبه اکرام و ثنا انور لشاری؛ تأمین مالی: دکتر ثنا انور لشاری و طاهره انور لشاری؛  نظارت: دکتر ثنا انور لشاری.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
 

Refrences
1.] Huang L, Thai J, Zhong Y, Peng H, Koran J, Zhao XD. The positive association between empathy and self-esteem in Chinese medical students: A multi-institutional study. Frontiers in Psychology. 2019; 10:1921. [Link]
2.Lashari TA, Lashari SA, Lashari SA, Nawaz S, Waheed Z, Fatima T. Job embeddedness: Factors and barriers of persons with disabilities. Journal of Technical Education and Training. 2022;  14(3):153-65. [DOI:10.30880/jtet.2022.14.03.014]

3.Taché J, Selye H. On stress and coping mechanisms. Issues in Mental Health Nursing. 1985; 7(1-4):3-24. [DOI:10.3109/01612848509009447] [PMID]

4.Stamm B. The concise manual for the professional quality of life scale. Pocat ello: ProQoL.org; 2010. [Link]

5.El-Shafei DA, Abdelsalam AE, Hammam RAM, Elgohary H. Professional quality of life, wellness education, and coping strategies among emergency physicians. Environmental Science and Pollution Research International. 2018; 25(9):9040-50. [DOI:10.1007/s11356-018-1240-y] [PMID]

6.Laverdière O, Ogrodniczuk JS, Kealy D. Clinicians' empathy and professional quality of life. The Journal of Nervous and Mental Disease. 2019; 207(2):49-52. [DOI:10.1097/NMD.0000000000000927] [PMID]

7.Thomas JT, Otis MD. Intrapsychic correlates of professional quality of life: Mindfulness, empathy, and emotional separation. Journal of the Society for Social Work and Research. 2010; 1(2):83-98. [DOI:10.5243/jsswr.2010.7]

8.Figley CR. Compassion fatigue: Psychotherapists' chronic lack of self care. Journal of Clinical Psychology. 2002; 58(11):1433-41. [DOI:10.1002/jclp.10090] [PMID]

9.Thompson I, Amatea E, Thompson E. Personal and contextual predictors of mental health counselors’ compassion fatigue and burnout. Journal of Mental Health Counseling. 2014; 36(1):58-77. [DOI:10.17744/mehc.36.1.p61m73373m4617r3]

10.Ansari K, Lodhia L. A comparative study of the professional quality of life between trainees in the field of medicine and mental health. Pakistan Journal of Psychology. 2013; 44(1):37-50. [Link]

11.Raynor D, Hicks R. Empathy and coping as predictors of professional quality of life in Australian registered migration agents. Psychiatry, Psychology, and Law. 2018; 26(4):530-40. [DOI:10.1080/13218719.2018.1507846] [PMID]

12.Justin M, Haroon Z, Asad Khan M. Hardiness, coping strategies and professional quality of life among practicing clinical psychologists. Academic Journal of Social Sciences. 2023; 7(1):124-36 [DOI:10.54692/ajss.2023.07011904]

13.Batool N. Mental health issues in Pakistan [Internet]. 2023. [Updated 2023 November]. Available from [Link]

14.Shaheen S, Sadiq M. Distress and professional quality of life among clinical psychologists and psychiatrists. The International Journal of Indian Psychology. 2019; 7(1):33. [Link]

15.Tay S, Alcock K, Scior K. Mental health problems among clinical psychologists: Stigma and its impact on disclosure and help-seeking. Journal of Clinical Psychology. 2018; 74(9):1545-55. [DOI:10.1002/jclp.22614] [PMID]

16.Preacher KJ, Rucker DD, Hayes AF. Addressing moderated mediation hypotheses: Theory, methods, and prescriptions. Multivariate Behavioral Research. 2007; 42(1):185-227.[DOI:10.1080/00273170701341316]

17.Hayes AF. Introduction to mediation, moderation, and conditional process analysis: A regression-based approach. New York: Guilford publications; 2017. [Link]

18.Heath C, Sommerfield A, von Ungern-Sternberg BS. Resilience strategies to manage psychological distress among healthcare workers during the COVID-19 pandemic: A narrative review. Anesthesia. 2020; 75(10):1364-71. [PMID]  

19.Varadarajan A, Rani J. Compassion fatigue, compassion satisfaction and coping between male and female intensive care unit nurses. Indian Journal of Positive Psychology. 2021; 12(1):49-52. [Link]

20.Sun R, Vuillier L, Hui BP, Kogan A. Caring helps: Trait empathy is related to better-coping strategies and differs in the poor versus the rich. Plos One. 2019; 14(3):e0213142. [DOI:10.1371/journal.pone.0213142] [PMID]

21.Reilly SE, Soulliard ZA, McCuddy WT, Mahoney JJ 3rd. Frequency and perceived effectiveness of mental health providers' coping strategies during COVID-19. Current Psychology. 2021; 40(11):5753-62. [DOI:10.1007/s12144-021-01683-x] [PMID] [PMCID]

22.Iftikhar S, Farooq V, Muslim A, Lashari TA, Khan I, Lashari SA, et al. Examining the need for an integrated framework: exploring the intersection of technological pedagogical content knowledge (TPACK) in entrepreneurship competency development, STEAM education, and gamification. Journal of Xi’an Shiyou University, Natural Science Edition. 19(6):1257-67. [Link]

23.Derakhshanrad SA, Piven E, Zeynalzadeh Ghoochani B. The relationships between problem-solving, creativity, and job burnout in Iranian occupational therapists. Occupational Therapy in Health Care. 2019; 33(4):365-80. [DOI:10.1080/07380577.2019.1639098] [PMID]

24.Meyerson J, Gelkopf M, Eli I, Uziel N. Stress coping strategies, burnout, secondary traumatic stress, and compassion satisfaction amongst israeli dentists: A cross-sectional study. International Dental Journal. 2022; 72(4):476-83. [DOI:10.1016/j.identj.2021.09.006] [PMID] [PMCID]

25.Cao X, Li J, Gong S. The relationships of both transition shock, empathy, resilience and coping strategies with professional quality of life in newly graduated nurses. BMC Nursing. 2021; 20(1):65. [DOI:10.1186/s12912-021-00589-0] [PMID]

26.Berger J, Polivka B, Smoot EA, Owens H. Compassion fatigue in pediatric nurses. Journal of Pediatric Nursing. 2015; 30(6):e11-7. [DOI:10.1016/j.pedn.2015.02.005] [PMID]

27.Mujtaba A, Lashari TA, Lashari SA, Khattak MA, Mujtaba K, Mujtaba M. Determining the effect of social and academic support on STEM confidence and learning environment among female engineering students in Pakistan. Journal of Technical Education and Training. 2023; 15(2):50-60. [DOI:10.30880/jtet.2023.15.02.005]
28.Healthwire. Pakistan (LU).101 Top certified clinical psychologists in Lahore [Internet]. 2020.
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1402/1/22 | پذیرش: 1402/3/9 | انتشار: 1402/4/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb