دوره 29، شماره 1 - ( بهار 1402 )                   جلد 29 شماره 1 صفحات 31-18 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Shahverdi A, Omidi M, Mousavi Nik M. Effect of Mindfulness-based Cognitive Therapy on Cognitive Emotion Regulation, Psychosomatic Symptom Severity of Migraine, and Stress Coping Styles of Women with Migraine. IJPCP 2023; 29 (1) :18-31
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3811-fa.html
شاهوردی آمنه، امیدی معبود، موسوی نیک مریم. اثربخشی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس در زنان مبتلا به میگرن. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1402; 29 (1) :18-31

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3811-fa.html


1- مؤسسه آموزش عالی ناصرخسرو، ساوه، ایران. ، shahverdi.a@hnkh.ac.ir
2- مؤسسه آموزش عالی ناصرخسرو، ساوه، ایران.
3- مؤسسه آموزش عالی ناصرخسرو، ساوه، ایران.v
متن کامل [PDF 6090 kb]   (499 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1390 مشاهده)
متن کامل:   (350 مشاهده)
مقدمه
اختلالات روان‌تنی مجموعه‌ای از اختلالات است که درنتیجه شرایط ذهنی ایجاد می‌شود. به‌عبارتی، بر اثر فشارهای روانی، تنش‌ها و استرس‌های مزمن در بدن اتفاق می‌افتد [1]. این دسته از اختلالات به شکل‌های مختلف در هر فردی با هر سن و حالی بروز می‌کنند، اما به‌طور معمول در رده سنی 20 تا 45 سال رایج‌تر است. این افراد با قرار گرفتن در معرض فشارهای روانی گوناگون و مشکلات ذهنی، به روان‌تنی مبتلا می‌شوند و دردهای ناخوشایندی را در جسم احساس می‌کنند که به آن‌ها دردهای روان‌تنی می‌گویند [2]. میگرن به‌عنوان رایج‌ترین اختلال روان‌تنی یکی از انواع شایع سر‌درد است که به‌صورت سردردی عود‌کننده، ضربان‌دار و اغلب یک‌طرفه در فواصل حملات بدون درد بروز می‌کند و به‌مدت 4 تا 72 ساعت طول می‌کشد [2]. 
این اختلال از‌نظر سازمان بهداشت جهانی، جزء 20 اختلال ناتوان‌کننده معرفی شده است و شیوع 1 ساله آن بیش از 10 درصد است که حدود 15 درصد زنان و 6 درصد مردان به آن مبتلا هستند. دلایل بروز میگرن می‌تواند ترکیبی از عوامل روان‌شناختی از‌جمله عوامل مؤثر بر این بیماری در نظر گرفته شود که شناسایی دقیق تأثیر این عوامل در میگرن می‌تواند به بهبود سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی افراد مبتلا کمک کند [2]‌. شدت علائم روان‌تنی میگرن بسته به نوع میگرن مشخص می‌شود که به 2 نوع عروقی و خوشه‌ای تقسیم می‌شوند. سردرد میگرنی (عروقی) یک اختلال مشخص با سردردهای یک‌طرفه، توأم یا بدون آشفتگی‌های همراه بصری یا معده‌ای‌روده‌ای (مثل تهوع و استفراغ) است که علت این سردردها اختلال جریان خون جمجمه‌ای است. با‌این‌حال اکثریت سردردهای میگرنی با علت عضوی همراه نیستند. سردردهای خوشه‌ای به میگرن مربوط می‌شوند و همانند سردرهای عروقی یک‌طرفه‌اند و ممکن است روزانه تا 8 بار روی دهند [3]. بررسی‌های زیادی نشان می‌دهند که فشار روانی، نگرانی، ارزیابی و واکنش در برابر تغییرات کوچک، از عوامل مهم سردرد میگرنی هستند [4]. 
به‌طور‌کلی، شیوع دردهای مزمن در سراسر جهان رو به افزایش است، به‌طوری‌که در حدود 25 درصد از مبتلایان به درد مزمن با علائمی فراتر از درد، مانند افسردگی و اضطراب که زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند، به سندرم درد مزمن مبتلا می‌شوند. درد مزمن جنبه‌های مختلفی از زندگی فرد از قبیل عملکرد هیجانی، بین‌فردی، شغلی و فیزیکی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و هزینه‌های گزافی را بر جامعه و سیستم بهداشت و درمان تحمیل می‌کند و همچنین تأثیرات قابل‌توجهی بر ویژگی‌های روان‌شناختی افراد می‌گذارد [5].
 براساس پژوهش ایلبیگی و همکاران از‌جمله این عوامل می‌توان به تنظیم شناختی هیجان اشاره کرد [6]. تنظیم شناختی هیجان، مجموعه‌ای از راهبردهای ذهنی و آگاهانه هستند که اشخاص جهت حفظ، کنترل و بیشتر شدن تجربه و بازگو کردن احساسات و حفظ یا متعادل‌سازی یک هیجان در جهت رسیدن به اهداف استفاده می‌کنند [7]. تنظیم هیجان پیش از اتفاق افتادن هیجان به شکل بیرونی نشان داده می‌شود و در سازگاری اشخاص با اتفاقات استرس‌آور نقش مهمی دارد [8]. براساس نظریه گارنفسکی و همکاران 9 راهبرد برای تنظیم هیجان در 2 گروه راهبردهای ناسالم (سرزنش خود، نشخوار فکری، فاجعه‌انگاری و سرزنش دیگران) و راهبردهای سالم (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و سازگاری با دیگران‌) وجود دارد [9]‌. افراد به‌صورت ناخودآگاه چندین‌بار در روز راهبردهای تنظیم هیجان را برای رویارویی با شرایط سخت به کار می‌برند که برخی از آن‌ها می‌توانند همچون، مدیریت استرس سالم و بعضی همچون، صدمه به خود ناسالم باشند [10].
 با‌توجه‌به اینکه افراد مبتلا به میگرن اغلب نگران و مضطرب هستند، اغلب شروع سردردها در این افراد به دنبال تجربه حالات هیجانی منفی مانند اضطراب و خشم است و به نظر می‌رسد این افراد از راهبردهای مثبت کمتری در تنظیم هیجان‌های خود استفاده می‌کنند [11]. همان‌طور که بررسی‌های انجام‌شده در پژوهش عربی و باقری نشان می‌دهد تنظیم مثبت هیجان‌ها از‌طریق راهبردهای کارآمدی همچون ارزیابی مجدد سبب افزایش ادراک مثبت درد و کاهش شدت آن و به دنبال آن بهبود کیفیت زندگی می‌شود [12]‌. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد میزان اضطراب و استرس در افراد مبتلا به میگرن نه‌تنها بیشتر از سایرین است، بلکه خود می‌تواند عاملی برای ایجاد اختلال روان‌تنی میگرن به شمار رود. از‌این‌رو، می‌بایست استرس را به‌عنوان یک عامل خطر قابل‌اصلاح، از‌طریق استفاده از سبک‌های مقابله‌ای یا رفتارهای مقابله‌ای در این افراد کنترل کرد که در هر فرد بسته به تلاش‌ها و توانایی شناختی او متفاوت است [13]. 
سبک‌های مقابله با استرس به‌عنوان یک مفهوم چند‌بعدی تعریف می‌شود که از فرایندهای شناختی و رفتاری جهت اداره کردن نیازهای داخلی و خارجی در یک موقعیت استرس‌آور خاص تشکیل می‌شود [14]. به‌صورت کلی شخص تعیین می‌کند که آیا شرایط را می‌شود کنترل کرد یا خیر؟ و مهارت‌های خود را برای پاسخ‌های اثرگذار ارزیابی می‌کند. به بیانی دیگر، سبک مقابله‌ای سازگار با کوشش برای برطرف کردن مشکلات شخصی، موقعیتی و بین‌فردی و کوشش برای چیره شدن و به حداقل رساندن استرس است [15]. یک راهبرد مقابله‌ای اثرگذار آن است که بتواند استرس را کم کند و از پیامدهای بلندمدت آن پیشگیری کند. پیامدهای بلندمدت می‌توانند به گونه‌ای باشند که بر بهزیستی روانی شخص اثر بگذارد. اثر یک راهبرد مقابله‌ای مشخص امکان دارد در شخصی که آن را استفاده می‌کند، شخصی که آن را می‌بیند یا شخصی که آن را ارزیابی می‌کند فرق داشته باشد [16].
 لازاروس و فولکمن، در نظریه خود 2 سبک مقابله با استرس را این‌طور مطرح کردند: سبک مسئله‌محور، در این سبک اشخاص استراتژی‌هایی را مد نظر قرار می‌دهند که هدف آن کم کردن یا از میان بردن منشأ استرس یا اقدام برای حل مسئله یا تغییر وضعیت در صورت برطرف نشدن مشکل است. سبک هیجان‌مدار، اشخاص راهبردهای خودمحور را در پیش می‌گیرند که شامل انواع رفتارها با هدف کم شدن پریشانی نشئت‌گرفته از عوامل استرس‌آور است. این رفتارها همچنین نشان دادن هیجانات منفی یا جست‌وجوی حمایت عاطفی را در‌بر می‌گیرند [17]. درمان‌های غیر‌دارویی میگرن را اغلب می‌توان تا حدودی با انواعی از روش‌های غیردارویی کنترل کرد. اقداماتی که در یک فرد به مرحله اجرا در‌می‌آیند، باید به‌طور معمول مورد استفاده قرار گیرند، زیرا روش‌های ساده و مقرون‌به‌صرفه برای کنترل میگرن به شمار می‌آیند. افراد مبتلا به میگرن با استرس بیشتری نسبت به افراد بدون سردرد روبه‌رو نمی‌شوند. 
از‌آنجا‌که نمی‌توان استرس‌های روزمره را از زندگی حذف کرد، کاهش پاسخ‌دهی فرد به استرس ازطریق روش‌های مختلف در بسیاری از بیماران مفید واقع می‌شود. این روش‌ها عبارت‌اند از: یوگا، مراقبه اشراقی (فوق طبیعی)، خواب مصنوعی و روش‌های شرطی‌سازی، مثل بیوفیدبک. در اکثر مراجعان، این رویکردها در بهترین حالت، کمک‌کننده به درمان دارویی هستند. اجتناب از عوامل آغازگر میگرن نیز ممکن است با فواید پیشگیرانه قابل‌ملاحظه همراه باشد. متأسفانه بعید است که این اقدامات از تمام حملات میگرن پیشگیری کنند و در‌صورتی‌که با شکست مواجه شوند، روش‌های درمانی برای از بین بردن حمله ضرورت پیدا می‌کنند [18].
براساس بررسی‌های انجام‌شده، یکی از درمان‌های موج سوم شناختی‌رفتاری که می‌تواند به درمانگران در جنبه‌های کلیدی از فرایند درمان کمک کند و اهمیت زیادی برای عواطف مثبت در فرایند درمانی قائل است، شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی است [19]. شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی یک پروتکل استاندارد از درمان‌های ذهنی‌بدنی است که شامل مراقبه ذهن‌آگاهی، آموزش به بیمار و پشتیبانی گروهی است [20].به‌صورت یک برنامه 8 هفته‌ای مبتنی بر شواهد است که برای کمک به افراد مبتلا به استرس، اضطراب، افسردگی و درد به کار برده می‌شود و با تمرین‌های مدیتیشن آیین بودایی به دست می‌آید. در شیوه ذهن‌آگاهی به بیماران آموزش داده می‌شود حالت‌های روانی خود را از روی افکار منفی و متفکرانه تشخیص دهند و از حالت روانی دیگری استفاده کنند که شامل توجه ثابت و پذیرش بیشتر گفته‌ها و نگرش‌های فردی است [21]. 
به‌طور کلی، ترس‌ها و ناامنی‌ها در‌مورد گذشته و آینده می‌تواند درک کامل از حال را برای افراد دشوار کند. نکته اصلی یادگیری نحوه توجه است. ذهن‌آگاهی می‌تواند از‌طریق تمرینات مراقبه در طول روز اتفاق بیفتد. برای پرورش یک حالت ذهن‌آگاهانه، می‌توان با نشستن و نفس کشیدن عمیق شروع کرد. سپس روی هر نفس و احساسات لحظه‌ای مانند صداها، بوها، درجه حرارت و احساس عبور هوا از داخل بدن و بیرون آن تمرکز کرد [22]. تا‌کنون در پژوهش‌های انجام‌شده توسط گروچی، پاپاینی، سیوزدایتی، تیوننیک و جاب، تأثیر آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر تنظیم هیجان تأیید شده است. همچنین در پژوهش‌های نیجار، کانت و لیندکوئیست، تأثیر آزمایش کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی در بیماران قلبی تأیید شده است. در پژوهش کاباتزین، مطرح شده است که شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی برای بیماران مبتلا به دردهای مزمن طراحی شده است تا ازطریق توجه متمرکز، مدیتیشن، بازسازی شناختی و تکنیک‌های یادگیری انطباقی به کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها کمک کند [22]، اما در هیچ پژوهشی به بررسی تأثیر شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس در بین زنان مبتلا به بیماری میگرن به‌طور هم‌زمان پرداخته نشده است. 
همچنین ضرورت انجام این پژوهش در این است که سردردهای میگرنی می‌توانند عملکرد افراد را در زندگی مختل کنند و یکی از ناتوان‌کننده‌ترین بیماری‌ها محسوب می‌شوند. بنابراین سردرد یکی از موضوعات مهم برای رسیدگی و مداخلات بهداشتی محسوب می‌شود. از طرفی اگر به وضعیت زنانی که از سردردهای میگرنی رنج می‌برند رسیدگی نشود و هیچ مداخله‌ای درزمینه کاهش علائم آنان صورت نگیرد، کارآیی آنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد و باعث می‌شود که این زنان به وظایف و مسئولیت‌های خود در زندگی رسیدگی نکنند. بنابراین این وضعیت می‌تواند کل خانواده را دچار مشکل کند و به دنبال آن سلامت عمومی جامعه را نیز به خطر اندازد. همچنین با‌توجه‌به شیوع این بیماری در دنیا و ایران و با‌توجه‌به پژوهش‌های زیادی که در این زمینه صورت گرفته است، پژوهشی که اثربخشی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی را بر کاهش علائم ناشی از میگرن در زنان مبتلا به میگرن، مورد بررسی قرار داده باشد، یافت نشد، از‌این‌رو این تحقیق ضمن توجه به خلأ پژوهشی موجود به دنبال پاسخ این سؤال است که آیا شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس در بین زنان مبتلا به بیماری میگرن مؤثر است؟

روش
پژوهش حاضر از‌نظر هدف کاربردی و از‌نظر شیوه گردآوری اطلاعات و برنامه درمانی در قالب یک طرح پژوهش نیمه‌آزمایشی با گروه کنترل و در چارچوب یک طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون برای 2 گروه آزمایش و کنترل صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مراجعان زن مبتلا به میگرن مراجعه‌کننده به متخصصان مغز و اعصاب شهر خرم‌آباد در سال 1401 بود. برای انتخاب گروه نمونه واجد شرایط ابتدا از طریق مراجعه به کلینیک‌های مغز و اعصاب و کسب اجازه از پزشکان مربوطه  جلسه توجیهی برای هریک ار بیماران انجام شد. جهت تعیین حجم نمونه مورد‌نیاز از نرم‌افزار جی پاور استفاده شد. 
باتوجه‌به پژوهش‌های قبلی [23] حجم نمونه مورد‌نیاز برای هریک از گروه‌های آزمایش و کنترل برابر با 14 نفر، یعنی درمجموع 28 نفر برای انجام پژوهشی با اندازه اثر 0/05 و توان 0/85 درصد که در سطح 0/05 معنادار باشد، لازم بود. با‌توجه‌به احتمال افت آزمودنی حجم نمونه برای هریک از گروه‌های آزمایش و کنترل 16 نفر در نظر گرفته شد که 32 مراجعه‌کننده زن مبتلا به میگرن به روش نمونه‌گیری دردسترس که ملاک‌های ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب شدند و به‌صورت گمارش تصادفی به 2 گروه 16 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. نحوه اجرا بدین صورت بود که گروه آزمایش از 2 گروه 8 نفره تشکیل شد که به‌موازات همدیگر به‌صورت گروهی درمان را توسط پژوهشگر دریافت می‌کردند. آزمودنی‌ها به‌صورت 1 جلسه در هفته طی 8 هفته متوالی تحت مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی قرار گرفتند. 
جلسات در طول 2 ماه توسط یک کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی متبحر در اجرای شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (که 2 سال درمانگری شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را آموزش دیده بود) و تحت نظارت مستقیم یک دانشیار روان‌شناسی بالینی بود، انجام شد. آزمودنی‌های گروه آزمایش در جلسات درمان شرکت کردند و هر هفته درابتدای جلسه ارزیابی تکالیف خانگی صورت می‌گرفت و چالش‌های هنگام انجام یا عدم انجام تکالیف بررسی می‌شد و در صورت لزوم به پیگیری به‌صورت 3 روز یک بار به‌صورت پیامکی، انجام تکالیف یادآوری می‌شد و از آزمودنی‌های گروه کنترل خواسته شد در پیش‌آزمون و پس‌آزمون شرکت کنند و تا زمان اتمام درمان گروه آزمایش در فهرست انتظار باقی بمانند. به آزمودنی‌های گروه کنترل گفته شد که پس از سپری شدن دوره مزبور در صورت تمایل می‌توانند در جلسات درمان شرکت کنند. تمام پرسش‌نامه‌ها قبل و بعد از مداخله روی همه آزمودنی‌ها توسط 2 نفر کارشناس و کارشناس ارشد روان‌شناسی عمومی که اطلاعی از وضعیت شرکت‌کنندگان از‌نظر دریافت شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نداشتند، اجرا شد. قبل از شروع مداخله پیش‌آزمون و بعد از پایان مداخله نیز پس‌آزمون بر روی هر 2 گروه اجرا شد. 

معیارهای ورود به پژوهش
 ابتلا به بیماری میگرن براساس نظر پزشکان متخصص مغز و اعصاب ، دامنه سنی 20 تا 50 سال زنان مبتلا به میگرن، امضای رضایت‌نامه کتبی شرکت در پژوهش و پایبندی به درمان، رد دریافت تشخیص اختلالات روانی توسط روان‌شناس یا روان‌پزشک طبق خوداظهاری مراجعه‌کنندگان. 

معیارهای خروج از پژوهش
غیبت بیش از 1 جلسه در جلسات مداخله، انجام ندادن تکالیف خانگی ذهن‌آگاهی‌، نقص درانجام پرسش‌نامه ‌های پیش‌آزمون و پس‌آزمون، شرکت هم‌زمان در سایردرمان‌های روان شناختی.

ابزارپژوهش
پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان 
پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان توسط گارنفسکی تدوین شده است، این پرسش‌نامه، پرسش‌نامه‌ای چند‌بعدی و یک ابزار خودگزارشی 5 گزینه‌ای‌ است که دارای 36 ماده و فرم ویژه بزرگسالان و کودکان است. مقیاس مهارت‌های تنظیم شناختی هیجان 9 راهبرد شناختی ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه‌پذیری، فاجعه‌انگاری و ملامت دیگران را ارزیابی می‌کند که در مقیاس مهارت‌های تنظیم هیجان مثبت و مهارت‌های تنظیم هیجان منفی نمره‌گذاری می‌شوند. گرانفسکی، اعتبار و روایی مطلوبی را برای این پرسش‌نامه گزارش کرده‌ است. ضریب آلفا برای خرده‌مقیاس‌های این پرسش‌نامه به‌وسیله گرانفسکی، بین 0/71 تا 0/81 گزارش شده است [24]. فرم فارسی این مقیاس به‌وسیله بشارت و یزاریان، با ضریب 0/89 مورد اعتباریابی قرار گرفته است [25].

پرسش‌نامه علائم روان‌تنی میگرن
 پرسش‌نامه میگرن اهواز را نجاریان ساخته است. شکل اولیه آن 58 سؤال داشت و شکل نهایی آن دارای 25 سؤال بود و برای ساخت آن 382 دانشجو از 2 دانشگاه شهید چمران و آزاد اسلامی اهواز شرکت داشته‌اند. این پرسش‌نامه فقط دارای 1 عامل است. ماده‌های این مقیاس دارای 4 گزینه هرگز، به‌ندرت، گاهی اوقات و اغلب اوقات هستند و آزمودنی‌ها یکی از گزینه‌ها را انتخاب می‌کنند و علامت می‌زنند که از 1 تا 4 نمره‌گذاری شده و بنابراین حداقل نمره آن 25 و حداکثر 100 است. نجاریان پایایی آن را به 2 صورت محاسبه کرد. پایایی بازآزمایی این پرسش‌نامه 0/8 و ضریب آلفای کرونباخ آن 0/91 به دست آمد، اعتبار هم‌زمان آن با پرسش‌نامه اضطراب و افسردگی در بیمارستان (زیگموند و اسنیت) و 3 خرده‌مقیاس بالینی حالات هیستریک، هیپوکندریک  و حالات اضطرابی و سواسی پرسش‌نامه شخصیتی چندمحوری مینه سوتا فرم کوتاه توسط اخوت و دانشمند، در سطح بالا و معنادار بود[26].

پرسش‌نامه سبک‌های مقابله با استرس
 این پرسش‌نامه را بیلینگزوموس برای بررسی شیوه پاسخ‌گویی افراد به رویدادهای استرس‌زا ساخته است و دارای 19 پرسش است. گزینه‌های مربوط به هر ماده آزمون بر پایه درجه‌بندی لیکرت 4 گزینه‌ای از هرگز=‌1 تا همیشه‌=‌4 تنظیم شده است. این پرسش‌نامه 2 شیوه مقابله مسئله‌مدار با 8 جمله (سؤالات 1، 2، 5، 8، 10، 13، 14 و 19) و مقابله هیجان‌مدار با 11 جمله (3، 4، 6، 7، 9، 11، 12، 15، 16 و 17) را در‌بر می‌گیرد. حداکثر نمره در این آزمون 76 است که شامل حداکثر 32 نمره از گزینه مربوط به شیوه مقابله مسئله‌مدار و حداکثر 44 نمره از گزینه‌های مربوط به مقابله هیجان‌مدار هستند. در ایران زنوزیان و همکاران روایی سازه و هم‌زمان را تأیید و پایایی را به شیوه آلفای کرونباخ 0/79 و اعتبارهای همسانی درونی برای 2 خرده‌مقیاس را 0/44 تا 0/88 به دست آورده‌اند، همچنین روایی محتوایی آن را 0/88 گزارش کرده‌اند [27].

روش اجرا و پروتکل مداخله جلسات شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی
 در این پژوهش شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر اساس پروتکل باون و مارلات در 8 جلسه 45 دقیقه‌ای [28] اجرا شده است (جدول شماره 1).



یافته‌ها
در این پژوهش داده‌ها در 2 سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه‌و‌تحلیل قرار گرفتند. چنانکه در بخش توصیفی، فراوانی، درصد، میانگین و انحراف‌معیار یافته‌ها نمایش داده شد. در سطح استنباطی، ابتدا جهت بررسی پیش‌فرض نرمال بودن متغیرهای پژوهشی از آزمون کولموگروف اسمیرنف و پیش‌فرض یکسانی واریانس از آزمون ام‌باکس استفاده شد که پیش‌فرض‌های فوق مورد تأیید قرار گرفت‌. سپس فرضیه‌های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس تک‌متغیری در متن تحلیل کوواریانس چندمتغیری و توسط نرم‌افزار SPSS ویرایش 26 تحلیل شدند.
اطلاعات جدول شماره 2 بیانگر این است که در آزمون کولموگروف اسمیرنف سطح معنا‌داری مقادیر z به‌دست‌آمده برای متغیرهای تحقیق به تفکیک پیش‌آزمون و پس‌آزمون در گروه کنترل و آزمایش بالاتر از 0/05 است (0/05<P) که این امر بیانگر آن است که نمرات این متغیرها، دارای توزیعی نرمال است.


همان‌طور که در جدول شماره 3 مشاهده می‌شود، مقدار آماره باکس برابر با 23/852 و مقدار F برای این آماره 1/301 است.


سطح معنا‌داری مقدار F برابر با 0/192 محاسبه شده که بزرگتر از 0/001 است (0/001 باتوجه‌به اطلاعات جدول شماره 4‌، میانگین نمرات تنظیم هیجان منفی و شدت علائم روان‌تنی میگرن در پس‌آزمون گروه  آزمایش کمتر از پیش‌آزمون و نمرات تنظیم هیجان مثبت، سبک مقابله هیجان مدار و سبک مقابله مسئله‌مدار در پس‌آزمون گروه آزمایش بیشتر از کنترل است. 


باتوجه‌به نتایج جدول شماره 5 مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در سطح 0/01>‌P‌ و 14/406=F بر تنظیم شناختی هیجان‌، شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس بیماران زن مبتلا به میگرن حداقل در یکی از متغیرها اثر معناداری داشته است.


بنابراین فرضیه صفر رد و فرضیه تحقیق تأیید می‌‌شود؛ یعنی نتیجه گرفته می‌شود در این پژوهش، مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر افزایش تنظیم شناختی هیجان و کاهش شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس بیماران زن مبتلا به میگرن مؤثر بوده است.
با‌توجه‌به نتایج حاصل از تحلیل آزمون لون، واریانس‌ها نشان می‌دهند سطح معناداری مقدار F به‌دست‌آمده برای مؤلفه‌ها بالاتر از 0/05 است (0/05<P) بنابراین فرض همگنی واریانس ها پذیرفته شد. (جدول شماره 6).



بحث
نتایج این پژوهش نشان داد مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در سطح 0/01>‌P‌ و 14/406=F بر افزایش تنظیم شناختی هیجان وکاهش شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس مراجعان زن مبتلا به میگرن مؤثر بوده است. این یافته با نتایج پژوهش‌هایی همسو و هم‌خوان است [10، 29-36]. درهیچ‌یک ازاین پژوهش‌ها به تأثیر مداخله  شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس در زنان مبتلا به میگرن به‌طور هم‌زمان پرداخته نشده بود و این مداخله در سایر جوامع آماری از‌جمله بیماران مبتلا به دیابت نوع2 [21]، نشانگان روده تحریک‌پذیر [32]، بیماران مبتلا به  ام‌اس [31]، شدت درد در بیماران کلیوی تحت همودیالیز [33] و مردان مصرف‌کننده متامفتامین [30] بررسی شده بود.
در تبیین این یافته باید به این نکته اشاره کرد که فرایندی که در شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در جلسات مداخله مدنظر است، کاهش سطح اجتناب از تجارب ناخوشایند و افزایش پذیرش و تحمل افراد گروه تحت درمان بوده است. این فرایند در رویکردهای مختلف به‌عنوان منبع اصلی تنظیم شناختی هیجان ناکارآمد، علائم روان‌تنی بیماری‌های مختلف و سبک‌های مقابله ناسازگارانه معرفی شده است. به‌عنوان مثال در رویکردهای موج سوم مانند شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی از فرایند شکل‌گیری و افزایش اضطراب ازطریق اجتناب تجربه‌ای یاد می‌شود. در این فرایند، فرد سعی می‌کند با اجتناب از تجربه هیجان‌های منفی، اضطراب خود را کاهش دهد. این اجتناب از تجربیات منفی درونی در کوتاه‌مدت اثربخش است، اما در بلندمدت به تنظیم شناختی هیجان ناکارآمد، علائم روان‌تنی بیماری‌های مختلف و سبک‌های مقابله ناسازگارانه منجر می‌شود.
 اجتناب تجربه‌ای از 2 مسیر تنظیم شناختی هیجان ناکارآمد، علائم روان‌تنی بیماری‌های مختلف و سبک‌های مقابله ناسازگارانه را در افراد افزایش می‌دهد. یکی دوری و اجتناب فرد از برقراری ارتباط با تجارب شخصی ناخوشایند، مانند نشانه‌های بدنی ناخوشایند و یا دیگر هیجانات ناخوشایند، افکار فراخواننده اضطراب و خاطرات دردناک. مسیر دومی که در اجتناب تجربه باعث افزایش تنظیم شناختی هیجان ناکارآمد، علائم روان‌تنی بیماری‌های مختلف و سبک‌های مقابله ناسازگارانه می‌شود،اجتناب از تجارب واقعی دردناک و تجربه ناخوشایند بیماری است. این فرایند از اجتناب تجربه‌ای ازطریق تقویت منفی به افزایش تنظیم شناختی هیجان ناکارآمد، علائم روان‌تنی بیماری‌های مختلف و سبک‌های مقابله ناسازگارانه منجر می‌شود. 
بر اساس فرایند تقویت منفی هرگاه احساس ناخوشایندی ازطریق روشی کاهش داده شود، احتمال اجرای روش اثربخش در موقعیت‌های مشابه افزایش می‌یاید. بنابراین فردی که به‌منظور کاهش سطح اضطرابش به اجتناب تجربه‌ای روی می‌آورد وقتی دچار هیجانات ناخوشایند ناشی از تجارب دردناک می‌شود و سعی می‌کند از افکار، هیجانات، خاطرات و زمینه‌های رفتاری که می‌توانند این هیجانات منفی را افزایش دهند، فرار کند. این فرار یا اجتناب در کوتاه‌مدت موجب بهبود تنظیم شناختی هیجان، شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس می‌شود، اما از‌آنجا‌که تجربه اتفاق افتاده بخش جدایی‌ناپذیر زندگی این بیماران شده است، راهی برای تقویت اضطراب معطوف به تجربه میگرن ازطریق فرایند تقویت منفی ذکر‌شده فراهم می‌کند. در این حالت برنامه ذهن‌آگاهی راه کاهش فرار از تجارب ناخوشایندی که موجب کاستی در تنظیم هیجان مثبت، شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس سازگارانه می‌شود را شکستن اجتناب تجربه‌ای 2 مرحله می‌داند. یکی عدم اجتناب از نشانه‌ها و هیجانات ناخوشایند و دیگری استقبال از تجربه هیجانات مثبت و منفی ناشی از رفتار جرأت‌مندانه. 
ذهن‌آگاهی از تمایل افراد به اجتناب از افکار و احساسات دردناک جلوگیری می‌کند و به افراد این امکان را می‌دهد تا درصورت ناخوشایند بودن، آن‌ها را تحمل کنند. شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی با افزایش آرامش و آگاهی درونی ازطریق فنون ذهن‌آگاهی، به زنان مبتلا به میگرن کمک می‌کند تا تحمل خود را بالا ببرند، افکار ناکارآمد خود را شناسایی کنند و باورهای نادرست خود را با افکار کارآمدتری جایگزین کنند و از این طریق فراتر از نشخوار فکری خود گام بردارند. این امر سبب می‌شود که زنان مبتلا به میگرن بتوانند از منبع افکار ناخوشایند خود آگاهی پیدا کنند و این واقعیت را دریابند که این افکار قادر هستند بر افکار و رفتارشان تأثیرات منفی بسیار زیادی بگذارند.
 از‌این‌رو به نظر می‌رسد تمرینات ذهن‌آگاهی ازطریق افزایش آگاهی از درون و کاهش میزان واکنش‌پذیری نسبت به وقایع، می‌توانند توانایی سبک‌های مقابله با استرس هیجان‌مدار را در زنان مبتلا به میگرن بهبود بخشد. بنابراین از‌آنجا‌که ذهن‌آگاهی تأکید بسیار زیادی بر افزایش توجه افراد به لحظه اکنون و آنچه در درون فرد اتفاق می‌افتد، دارد، زنان مبتلا به میگرن از این طریق می‌توانند از علائم شروع‌کننده ترس، اضطراب و هیجان‌های منفی دیگر در درون خود آگاهی پیدا کنند و با چنین آگاهی کاملی به کنترل و مدیریت هیجان‌های منفی خود بپردازند. براین‌اساس، تمرینات ذهن‌آگاهی می‌تواند دیدگاه افراد درمورد مفید بودن شیوه‌های مقابله با افکار و هیجان‌های خود را به چالش بکشد و به آن‌ها کمک کند تا نظام باورها، افکار و هیجان‌های خود را تغییر دهند و اصلاح کنند و از این طریق توانایی آنان را در مقابله با هیجان‌ها، احساس خودکنترلی و تسلط افزایش دهد. 
بنابراین چنین به نظر می‌رسد که مداخلات مبتنی‌بر ذهن‌آگاهی بتوانند به زنان مبتلا به میگرن کمک کنند تا با آگاهی کامل از افکار و هیجان‌های خود بتوانند بر کنترل احساساتشان مسلط شوند و سبک مقابله هیجان‌مدار در آنان بهبود پیدا کند که متعاقباً بهبود عملکرد هیجانی و همچنین کاهش شدت علائم روان‌تنی میگرن را به دنبال خواهد داشت.

نتیجه‌گیری
نتایج این پژوهش نشان داد شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی می‌تواند بر افزایش تنظیم شناختی هیجان وکاهش شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله بااسترس درزنان مبتلا به میگرن مؤثر باشد. ضمن اینکه این پژوهش با محدودیت‌هایی همراه بود. استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس و تعداد کم آزمودنی‌ها تعمیم‌پذیری نتایج را با محدودیت مواجه می‌کند. ضمن اینکه به‌خاطر عدم پیگیری نتایج، مشخص نیست که نتایج در طول زمان پایدار بمانند. 
باتوجه‌به محدودیت پژوهش حاضر از‌نظرمتغیرهای مزاحم، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی به بررسی نقش تعدیلی جنسیت، سن‌، تحصیلات، وضعیت اقتصادی و دیگر متغیرهای جمعیت‌شناختی مزاحم نیز در اثربخشی مداخله مبادرت شود. در این راستا پیشنهاد می‌شود در آینده پژوهشگران با لحاظ کردن این محدودیت‌ها پژوهش را تکرار کنند. همچنین پیشنهاد می‌شود مشاوران و روان‌شناسان برای افزایش تنظیم شناختی هیجان و کاهش شدت علائم روان‌تنی میگرن و سبک‌های مقابله با استرس مبتلایان به میگرن با‌توجه‌به نتایج پژوهش حاضر، جلسات و کارگاه‌های آموزش شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی را در برنامه کاری خود قرار دهند. همچنین به پژوهشگران توصیه می‌شود شیوه‌های روان‌درمانی مرتبط با این متغیرها را به‌عنوان شیوه‌ای مستقل یا در کنار سایر شیوه‌های درمانی مرسوم، مانند دارو‌درمانی به کار برند. همچنین در آینده  این پژوهش در مناطق و فرهنگ‌های دیگر به‌منظور افزایش قدرت تعمیم‌پذیری و مقایسه نتایج تکرار شود.

ملاحظات اخلاقی
پژوهش حاضر با کد اخلاق IR.LUMS.REC.1401.172  در کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان تأیید و در پایگاه ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کدIRCT20221218056852N1  ثبت شده است.

حامی مالی
این مقاله با حمایت مالی معاونت پژوهشی مؤسسه آموزش عالی ناصرخسرو انجام شده است. 

مشارکت نویسندگان
مفهوم‌سازی، تحقیق و بررسی، ویراستاری و نهایی‌سازی: آمنه شاهوردی؛ نظارت: معبود امیدی و مریم موسوی‌نیک.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
 
References
1.Satsangi AK, Brugnoli MP. Anxiety and psychosomatic symptoms in palliative care: From neuro-psychobiological response to stress, to symptoms’ management with clinical hypnosis and meditative states. Annals of Palliative Medicine. 2018; 7(1):75-111. [DOI:10.21037/apm.2017.07.01] [PMID]
2.Baldacci F, Lucchesi C, Cafalli M, Poletti M, Ulivi M, Vedovello M, et al. Migraine features in migraineurs with and without anxiety-depression symptoms: A hospital-based study. Clinical Neurology and Neurosurgery. 2015; 132:74-8. [DOI:10.1016/j.clineuro.2015.02.017] [PMID]
3.Lim AP, Loo JK, Lee PH. The impact of leadership on turnover intention: The mediating role of organizational commitment and job satisfaction. Journal of Applied Structural Equation Modeling. 2017 ; 1(1):27-41. [DOI:10.47263/JASEM.1(1)04]
4.Fortes LD, Cipriani F, Almeida SD, Ferreira ME. Eating disorder symptoms: Association with perfectionism traits in male adolescents. Archives of Clinical Psychiatry (São Paulo). 2014; 41(5):117-20. [DOI:10.1590/0101-60830000000024]
5.Ravat S, Olivier B, Gillion N, Lewis F. Laterality judgment performance between people with chronic pain and pain-free individuals. A systematic review and meta-analysis. Physiotherapy Theory and Practice. 2020; 36(12):1279-99. [DOI:10.1080/09593985.2019.1570575] [PMID]
6.Ilbeigy Ghale Nei R, Rostami M. [Role of honesty-humility, emotionality, extraversion, agreeableness, ‎conscientiousness and openness to experience personality ‎dimensions, emotion regulation and stress coping strategies in ‎predicting the quality of life in migraine peoples (Persian)]. Journal of Mazandaran University of Medical Sciences. 2014; 24 (112):67-76. [Link]
7.Extremera N, Quintana-Orts C, Sánchez-Álvarez N, Rey L. The role of cognitive emotion regulation strategies on problematic smartphone use: Comparison between problematic and non-problematic adolescent users. International Journal of Environmental Research and Public Health. 2019; 16(17):3142. [DOI:10.3390/ijerph16173142] [PMID] [PMCID]
8.Balzarotti S, Biassoni F, Villani D, Prunas A, Velotti P. Individual differences in cognitive emotion regulation: Implications for subjective and psychological well-being. Journal of Happiness Studies. 2016; 17:125-43. [Link]
9.Tamir M. Why do people regulate their emotions? A taxonomy of motives in emotion regulation. Personality and Social Psychology Review. 2016; 20(3):199-222. [DOI:10.1177/1088868315586325] [PMID]
10.Nakagawa T, Gondo Y, Ishioka Y, Masui Y. Age, emotion regulation, and affect in adulthood. The mediating role of cognitive reappraisal. Japanese Psychological Research. 2017; 59(4):301-8. [DOI:10.1111/jpr.12159]
11.Victor SE, Klonsky ED. Validation of a brief version of the difficulties in emotion regulation scale (DERS-18) in five samples. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment. 2016; 38:582-9. [Link]
12.Arabi E, Bagheri M. [The mediating role of emotion regulation strategies on the relationship between pain intensity and quality of life in patients with chronic pain disorder (Persian)]. Quarterly journal of health psychology. 2017; 6(22):72-87. [Link]
13.Svendsen JL, Osnes B, Binder PE, Dundas I, Visted E, Nordby H, et al. Trait self-compassion reflects emotional flexibility through an association with high vagally mediated heart rate variability. Mindfulness. 2016; 7(5):1103-13. [DOI:10.1007/s12671-016-0549-1] [PMID] [PMCID]
14.Gadzella BM, Baloglu M. Confirmatory factor analysis and internal consistency of the Student-life Stress Inventory. Journal of Instructional Psychology. 2001; 28(2):84-94. [Link]
15.Mason AE, Epel ES, Kristeller J, Moran PJ, Dallman M, Lustig RH, et al. Effects of a mindfulness-based intervention on mindful eating, sweets consumption, and fasting glucose levels in obese adults: Data from the SHINE randomized controlled trial. Journal of Behavioral Medicine. 2016; 39(2):201-13. [DOI:10.1007/s10865-015-9692-8] [PMID] [PMCID]
16.Lazarus RS. Psychological stress and the coping process. New York: McGraw-Hill; 1966. [Link]
17.MacBeth A, Gumley A. Exploring compassion: A meta-analysis of the association between self-compassion and psychopathology. Clinical Psychology Review. 2012; 32(6):545-52. [DOI:10.1016/j.cpr.2012.06.003] [PMID]
18.Rezaei Dogaheh E, Yoosefi A, Kami M. Comparison of maladaptive coping styles in patients with migraine and tension headaches with normal group. Practice in Clinical Psychology. 2014; 2(3):211-9. [Link]
19.Kabat-Zinn J. Mindfulness-based interventions in context: Past, present, and future. Clinical Psychology: Science and Practice. 2003; 10(2):144–56. [Link]
20.Mohammadpour S, Shahi M, Tajikzadeh F. [The effect of mindfulness-based cognitive therapy on the psychological well- being, hope, core self evaluations among epileptic patients (Persian)]. Clinical Psychology and Personality. 2019; 15(2):37-50. [DOI:10.22070/CPAP.2020.2815]
21.Razavizadeh Tabadkan BB, Jajarmi M, Vakili Y. [The effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on ruminative thoughts, perceived stress and difficulties in emotion regulation of women with type 2 diabetes (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2019; 24(4):370-83. [DOI:10.32598/ijpcp.24.4.370]
22.Tickell A, Ball S, Bernard P, Kuyken W, Marx R, Pack S, et al. The effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Therapy (MBCT) in real-world healthcare services. Mindfulness. 2020; 11(2):279-90. [DOI:10.1007/s12671-018-1087-9] [PMID] [PMCID]
23.Mansouri koryani R , Bassak Nrjad S, Mehrabizadeh Honarmand M, Majdinasab N [Effectiveness of compassion focused acceptance and commitment therapy on psychological flexibility and psychological distress in patiants with multiple sclcrosis (persion)].Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2023; 29(3):222-35. [DOI:10.32598/ijpcp.28.2.3747.1]
24.Garnefski N, Kraaij V, Spinhoven P. Negative life events, cognitive emotion regulation and emotional problems. Personality and Individual Differences. 2001; 30(8):1311-27. [DOI:10.1016/S0191-8869(00)00113-6]
25.Basharat MA, Bazazian S. [Examining the psychometric characteristics of the emotion regulation questionnaire in a sample of Iranian society (Persian)]. Journal of Nursing and Midwifery. 2013; 24(84):61-70. [Link]
26.Najarian B. [Construction and Validation of a Questionnaire for measuring symptoms of migraine headache in undergraduate students (Persian)]. Journal of Educational Sciences. 1997; 4(2):30-43. [Link]
27.Zonozian S, Gharaie B, Yekkeyazdandost R. [Efficacy of problem solving training in changing coping strategies of university students (Persian)]. The Quarterly Journal of Modern Psychological Researches . 2011; 5(20):83-101. [Link]
28.Bowen S, Chawla N, Marlatt GA. Mindfulness-based relapse prevention for addictive behaviors: A clinician›s guide. New York: Guilford Publications; 2021. [Link]
29.Erfan A, Aghaei A, Golparvar M. [Comparison of the effect of mindfulness based cognitive therapy and Iranian-Islamic positive therapy on pain catastrophizing and severity symptoms in women with irritable bowel syndrome (Persian)]. Daneshvar Medicine. 2021; 29(3):42-56. [Link]
30.Hosseini Z, Ahmadi T, Mami Sh. [The effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy in improving happiness and cognitive emotion regulation strategies in male methamphetamine users (Persian)]. Applied Family Therapy. 2021; 2(1):177-99. [Link]
31.Sanagovi Mohrar G, Kehrazai F, Shirazi M, Maqsoodlou F, Mohammadi R. [The effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on stress coping styles and depression in patients with MS (Persian)] . Medical  Journal of Mashhad University of Medical Sciences. 2019; 62(3):1574-86. [DOI:10.22038/MJMS.2019.17406]
32.Pirkhafi A, Rozbahani M, Rastgoo SS. [Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive-Therapy on somatic symptoms in patients with irritable bowel syndrome (Persian)]. Health Psychology Quarterly. 2019; 7(28):52-66. [DOI:10.30473/hpj.2019.38550.3907]
33.Khosh Khati N, Amiri Majd M, Bazazian S, Yazdinejad A. [The effectiveness of mindfullness-based cognitive therapy on pain intensity of renal patients under hemodialysis (Persian)]. Anesthesia and Pain. 2020; 11(1):1-13. [Link]
34.Rocky S, Naderi F. [Effectiveness of mind-fullness based cognitive therapy on emotional cognitive regulation, resiliency and competitive anxiety in female athletes (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatric Nursing. 2019; 6(6):18-26. [Link]
35.Jones DR, Lehman BJ, Noriega A, Dinnel DL. The effects of a short-term mindfulness meditation intervention on coping flexibility. Anxiety, Stress, & Coping. 2019; 32(4):347-61. [DOI:10.1080/10615806.2019.1596672] [PMID] [PMCID]
36.Guendelman S, Medeiros S, Rampes H. Mindfulness and emotion regulation: Insights from neurobiolog, psychological, and clinical studies. Frontiers in Psychology. 2017; 8:220. [DOI:10.3389/fpsyg.2017.00220] [PMID] [PMCID]
 
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1401/9/1 | پذیرش: 1402/1/6 | انتشار: 1402/1/12

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb