مقدمه
درد از رایجترین مشکلاتی است که مردم را به جستوجوی مراقبت پزشکی ترغیب میکند. مطالعات مختلف شیوع درد مزمن در جمعیت عمومی را حدود 15 درصد گزارش کردهاند و سازمان بهداشت جهانی این رقم را 20 درصد تخمین میزند [
1]. رویکردهای درمانی گوناگونی برای درمان بیماران مبتلا به درد مزمن وجود دارد که از آن جمله دارودرمانی، جراحی، تزریق موضعی، رواندرمانی، فیزیوتراپی، رویکردهای جایگزین (طب مکمل) است [
2 ,3].
اگرچه تابهحال درمان قطعی برای درد مزمن وجود نداشتهاست، اما حل برخی از مشکلات بهوجودآمده از سوی آن، ازجمله اضطراب و افسردگی، کاهش کیفیت زندگی، میتواند اثر کلی درد را بر زندگی بیمار کاهش و کیفیت زندگی فرد را نسبت به قبل افزایش دهد. همچنین استمرار درد باعث بهوجود آمدن مشکلات گستردهای ازقبیل اختلالات خلقی مانند افسردگی، نشخوار ذهنی مداوم درباره درد، محدودیت فعالیتهای فردی، اجتماعی و شغلی، افزایش مصرف خودسرانه دارو، مراجعات مکرر به بخشهای بهداشت و درمان و گسترش نقش بیماری به سایر بخشهای زندگی فرد مبتلا میشود [
4].
ازنظر اجتماعی درد به نظامهای تولیدی و مالیاتی آسیب میرساند، برای نظام بهداشتی هزینه ایجاد میکند و نهایتاً به ازکارافتادگی بیمار منجر میشود. درد یک مشکل عمده بهداشتی جامعه است که میلیونها نفر را تحتتأثیر قرار میدهد و پیوسته میلیاردها دلار هزینه به بار میآورد. طبق گزارش کازینز برآوردها نشان داد هزینههای مراقبت بهداشتی از درد مزمن بیشتر از کل هزینههای بهداشتی سرطان، بیماری شریان قلب و ایدز است [
4].
باوجود اثربخشی متوسط برخی درمانهای زیستی و روانی برای درد، همچنان درد مزمن برای بسیاری از افراد، یک بیماری استرسزا و ناتوانکننده است و برای آن درمان کامل و موفقی تابهحال وجود نداشتهاست. بههمیندلیل، درمانگران تلاش میکنند با ترکیب تکنیکهای درمانی مختلف یا گسترش درمانهای موجود، درد بیماران را کاهش دهند. درباره درمانهای روانشناختی موجود برای درد مزمن میتوان به رفتاردرمانی، پسخوراند زیستی و تنآرامی، درمان شناختیرفتاری، گروهدرمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و یکی از جدیدترین آنها، یعنی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی اشاره کرد.
درباره تأثیر ذهنآگاهی بر بیماریهای مزمن، فولی، بایلی، هوکستر، پرایس و سینکلیر 115 نفر از بیماران سرطانی را بهعنوان گروه نمونه انتخاب کردند و برای آنها برنامه آموزشی 8 هفتهای، هفتهای 1 جلسه، ذهنآگاهی گذاشتند، 10 هفته بعد نتیجه پیشآزمون و پسآزمونها نشان داد شرکتکنندگان در مقیاسهای اضطراب، افسردگی و نگرانی کاهش معنادار و در مقیاس کیفیت زندگی بهبود معناداری نشان دادند [
5].
همچنین در تحقیقات متعدد دیگر درباره اثربخشی آزمایش ذهنآگاهی بر سرطان و درد مزمن نتیجه نشان داد که آزمایش ذهنآگاهی موجب کاهش مشکلات هیجانی و بهبود خلق در این بیماران شد [
6 ،
3].
در پژوهشی که معصومیان و همکاران تحت عنوان «اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن» انجام دادند، نتایج نشان داد درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی موجب افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن میشود [
7].
محمدی و همکاران در مطالعهای دریافتند آزمایش حضور ذهن برای مدیریت درد میتواند در کاهش شدت درد ادراکشده و کاهش محدودیت عملکرد بیماران مبتلا به درد مزمن مؤثر باشد [
8]. مسگریان و همکاران در پژوهشی با عنوان «نقشپذیرش درد در کاهش شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به درد مزمن» نشان دادند بین میزان پذیرش درد مزمن با شدت درد، ناتوانی جسمی و اختلال در عملکرد روزانه بهدلیل درد، ارتباط معناداری وجود دارد. در تحلیل رگرسیون، میزان پذیرش درد مزمن توانست بعد از کنترل اثر متغیرهای زمینهای و شدت درد از هر 2 مقیاس ناتوانی (ناتوانی جسمی و اختلال عملکرد روزانه) را تبیین کند [
9].
مورون و همکاران در پژوهشی تحت عنوان «مدیتیشن ذهنآگاهانه برای درمان کمردرد در افراد بزرگسال» نشان دادند برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی 8 هفتهای موجب کاهش شدت درد، افزایش پذیرش درد و نیز افزایش کیفیت زندگی و عملکرد جسمانی میشود. همچنین پس از 3 ماه پیگیری مشخص شد تغییرات بهوجودآمده در پذیرش درد و عملکرد جسمانی پایدار بوده و 48 درصد شرکتکنندهها گزارش کردند که داروی کمتری برای تخفیف درد و بهبود خواب استفاده کردهاند [
6].
روش
این پژوهش یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و همراه با گروه کنترل در قالب کارآزمایی بالینی تصادفی بود. ملاکهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: وجود حداقل یک علامت درد بدون داشتن هیچ دلیل مشخص پزشکی برای مدت حداقل 6 ماه، سن بین 18 تا 60 سال، تحصیلات حداقل سیکل. ملاکهای خروج نیز عبارت بودند از: سوءمصرف مواد و ابتلا به مشکلات شدید روانپزشکی نظیر سایکوز.
جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعهکننده به بیمارستان امام رضا (ع) ارتش تشکیل دادند. از بین این بیماران، افرادی که ملاکهای ورود به پژوهش و تمایل به شرکت در پژوهش را داشتند، 50 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند و بهشکل تصادفی 25 نفر به گروه آزمایش و 25 نفر به گروه کنترل تخصیص داده شدند.
این 2 گروه شامل: 1. آزمایش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی و 2. گروه کنترل بودند. حجم نمونه براساس پژوهشهای قبلی [
10] و با درنظر گرفتن قدرت آزمون 0/80 و سطح معناداری 0/95 برای هر گروه 20 نفر درنظر گرفته شد (
فرمول شماره 1) و با احتساب 25 درصد ریزش (
فرمول شماره 2) حجم نمونه 25 نفر درنظر گرفته شد. فرایند کورسازی یکسویه برای این پژوهش امکانپذیر بود. به این شکل که در تحلیل نهایی دادهها، تحلیلگر آماری از گروههای آزمایش بیاطلاع بود و آنها به اسم A و B نامگذاری شده بودند. در این پژوهش از پرسشنامههای زیر برای اندازهگیری ویژگیهای بالینی و جمعیتشناختی استفاده شد که عبارت بودند از:
ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی براساس نسخه بالینگر
مصاحبه بالینی ساختیافته برای اختلالات محور I، یک ابزار جامع استانداردشده برای ارزیابی اختلالات اصلی روانپزشکی براساس تعاریف و معیارهای DSM-IV است که برای مقاصد بالینی و پژوهشی طراحی شدهاست [
11]. اجرای آن به قضاوت بالینی مصاحبهگر درباره پاسخهای مصاحبهشونده نیازمند است و بهاینخاطر، مصاحبه بالینی ساختیافته برای اختلالات محور I، یک مصاحبه نیمه ساختیافته است که برای اجرای آن مصاحبهکننده باید درزمینه آسیبشناسی روانی دانش و تجربه کافی داشته باشد. نسخه فارسی این پرسشنامه توسط شریفی و همکاران تهیه و اعتباریایی شده که روایی و پایایی آن مطلوب گزارش شدهاست [
12].
پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه
پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی - فرم کوتاهیک پرسشنامه خودگزارشی 26 مادهای است که برای ارزیابی کیفیت زندگی در 4 حیطه سلامت جسمانی (7 ماده)، سلامت روانشناختی (6 ماده)، روابط اجتماعی (3 ماده) و سلامت محیطی (8 ماده) تهیه شدهاست. در نمونه ایرانی، نجات، منتظری، هلاکویی، محمد و مجدزاده ضریب اعتبار به روش آلفای کرونباخ این پرسشنامه را در حیطههای سلامت جسمانی، سلامت روانشناختی، روابط اجتماعی و سلامت محیطی بهترتیب 0/70، 0/73، 0/55 و 0/84 و ضریب اعتبار به روش بازآزمایی پس از 2 هفته را 0/70 گزارش کردهاند [
13].
پرسشنامه اضطراب بک
پرسشنامه اضطراب بک یک پرسشنامه خودگزارشی 21 مادهای است که برای سنجش شدت اضطراب استفاده میشود. در این پرسشنامه، مادهها بر یک مقیاس 4 نمرهای درجهبندی میشوند که نمرات بالاتر بیانگر اضطراب بیشتر است. نمره کل این پرسشنامه در دامنه 0 تا 63 قرار دارد. ضریب همبستگی بازآزمایی با فاصله 1 هفته و همسانی درونی این پرسشنامه بهترتیب برابر با 0/75 و 0/92 گزارش شدهاست [
14]. ضریب آلفای کرونباخ 0/92 و ضریب پایایی ازطریق دونیمسازی برابر با 0/91 برای این پرسشنامه در نمونه ایرانی محاسبه شدهاست.
پرسشنامه افسردگی بک-ویرایش دوم
پرسشنامه افسردگی بک-ویرایش دوم یک پرسشنامه خودگزارشی 21 مادهای است که شدت افسردگی را میسنجد. در این پرسشنامه مادهها روی یک مقیاس 4 نمرهای درجهبندی میشود که نمرات بالاتر نشاندهنده افسردگی بیشتر است. نمره کل این پرسشنامه در دامنه 0 تا 63 قرار دارد. ضریب همبستگی بازآزمایی با فاصله 1 هفته و همسانی درونی این پرسشنامه به ترتیب 0/93 و 0/92 گزارش شدهاست. در نمونه ایرانی ضریب آلفای کرونباخ 0/91 و ضریب پایایی 0/94 برای این پرسشنامه محاسبه شده است [
15].
روش اجرای پژوهش
این پژوهش در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کد IR.AJAUMS.REC.1397.052 به ثبت رسیده است. براساس اطلاعیه و فراخوانی که برای شرکت در این پژوهش در بیمارستان امام رضای ارتش نصب شده بود، متقاضیان تماس گرفته و تمایل خود را برای شرکت در پژوهش اعلام میداشتند. بعد از غربالگری اولیه، بیماران از مراحل پژوهش آگاه شده و فرم رضایت آگاهانه در اختیارشان قرار میگرفت. درصورت اعلام موافقت و امضای فرم مذکور، درمانگر مصاحبه بالینی ساختاریافته (مصاحبه بالینی ساختیافته برای اختلالات محور I) را اجرا کرده و درصورت منطبق بودن براساس ملاکهای ورود و خروج، بیمار بهعنوان نمونهی پژوهش وارد تحقیق میشد.
برایناساس، 50 بیمار انتخاب شد. پس از انتخاب بیماران و تخصیص تصادفی آنها به گروههای آزمایش و کنترل، قبل و پس از درمان، پرسشنامههای پژوهش به بیماران جهت تکمیل داده شد. پس از اخذ رضایتنامه کتبی شرکت در پژوهش، افراد گروه آزمایش درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی (8 جلسه هفتگی) را دریافت کردند و گروه کنترل آزمایشی دریافت نکرد. آزمایش توسط نویسنده اول مقاله اجرا شد و پایبندی به درمان نیز توسط نظارت نویسنده مسئول مقاله که استاد راهنمای این طرح بودند، بررسی و تأیید شد.
قبل و بعد از اجرای درمان، بیماران به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. برای رعایت اصول اخلاقی، پس از پایان پژوهش، برای گروه کنترل درمان ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس اجرا شد. درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر مبنای رویکرد 8 جلسهای جان کابات زین برگزار شد که مدت هر جلسه 45 دقیقه بود. محتوای جلسات 8 گانه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی در
جدول شماره 1 آمدهاست.
در پژوهش حاضر، 3 اصل بنیادین برای رعایت اصول اخلاقی، یعنی احترام به فرد، اصل خیررسانی و عدالت رعایت شد. همسو با ملاکهای اخلاقی انجمن روانشناسی آمریکا و نظامنامه اخلاقی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران، در این پژوهش به شرکتکنندگان درباره تحقیق و شرایط آن مانند تعداد و مدت جلسات، زمان پیگیری و ارزیابیها، تخصیص تصادفی، محرمانه ماندن اطلاعات شخصی آنها و حق خروج از تحقیق در هر زمانی که مایل هستند، توضیح داده شد.
همچنین امکان انصراف بیماران در صورت تمایل نداشتن به همکاری در هر مرحله از پژوهش، ارائه اطلاعات کافی درباره چگونگی پژوهش به همه بیماران شرکتکننده، جلب اعتماد و اطمینان آزمودنیها برای مشارکت در پژوهش و پاسخگویی به پرسشنامهها و ایجاد جوّ اطمینانبخش مملو از آزادی و احترام به آنان، ازجمله ملاحظاتی بود که پژوهشگر مدنظر قرار داد. از همان ابتدا به تمام بیماران گفته شد در صورتی که در طول درمان نیاز به تغییر نوع یا تعداد دارو باشد، از فرایند تحقیق کنار گذاشته میشوند، ولی درمان آنها ادامه مییابد. با موافقت بیماران، جلسات درمان توسط پژوهشگر ضبط شد تا توسط استاد روانشناسی بالینی ارزیابی شود.
یافتهها
بهمنظور بررسی اطلاعات جمعیتشناختی و توصیفی از میانگین، انحراف معیار، تعداد و درصد استفاده شد. شرکتکنندگان در این پژوهش شامل50 آزمودنی بودند که اطلاعات 3 نفر از آنها براساس ملاک خروج از تحلیل نهایی حذف شد و درنهایت 27 زن (57/4 درصد) و 20 مرد (42/6 درصد) که در دامنه سنی 28 تا 60 سال (با میانگین 48/68 سال و انحراف معیار 8/88 سال) قرار داشتند، باقی ماندند. از میان شرکتکنندگان، 23 نفر (48/9 درصد) در گروه ذهنآگاهی و 24 نفر (51/1 درصد) نیز در گروه کنترل قرار داشتند. در
جدول شماره 2، تعداد، درصد و نتایج آزمون خیدو برای متغیر جنسیت در 2 گروه ارائه شدهاست.
همانطور که نتایج آزمون کایاسکوئر در
جدول شماره 2 نشان میدهد، تفاوت آماری معناداری بین 2 گروه در متغیر جنسیت وجود ندارد (Sig.=0/474).
در
جدول شماره 3، میانگین، انحراف معیار و نتیجه آزمون تیاستودنت مستقل برای متغیر سن (برحسب سال) به تفکیک در 2 گروه ارائه شده است.
همانطور که اطلاعات
جدول شماره 3 نشان میدهد، بین میانگین متغیر سن در 2 گروه تفاوت آماری معناداری وجود ندارد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هر 2 گروه ازنظر این متغیر از پیش همتا بودهاند. علاوهبراین، بهمنظور بررسی مفروضه نرمال بودن توزیع دادهها نیز از آزمون کولموگروفاسمیرنف استفاده شد که نتایج حاصل از آن نشاندهنده نرمال بودن دادهها بود (0/01
در جدول شماره 4 میانگین، انحراف معیار و نتایج آزمون تیاستودنت مستقل برای متغیرهای شدت درد، اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی قبل از آزمایش به تفکیک در 2 گروه ارائه شده است.
پیش از تحلیل تی مفروضات نرمال بودن توزیع دادهها و همگنی واریانسها با آزمونهای کولموگروفاسمیرنف و لوین ارزیابی شدند.
بهمنظور بررسی متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. پیش از اجرای این آزمون، ابتدا مفروضههای آن (شامل نرمال بودن توزیع دادهها، ارتباط خطی و برابری واریانسهای نمرات پیشآزمون و پسآزمون در متغیر موردنظر، همگنی شیب رگرسیون و برابری واریانسهای خطا) بررسی شد. مفروضه ارتباط خطی نمرات پیشآزمون و پسآزمون متغیرها مبنی بر موازی بودن خطوط رگرسیون صادق بود.
درنهایت، بهمنظور بررسی مفروضه برابری واریانسهای خطا نیز از آزمون لوین استفاده شد که معنادار نبودن نتایج حاصل از این آزمون، نشاندهنده برقراری این مفروضه بود. در متغیر شدت درد با توجه به مقدار آماره آزمون تحلیل کوواریانس (37/260) و سطح معناداری آن (0/0001˂P) میتوان گفت که بین 2 گروه ذهنآگاهی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و براساس شاخصهای توصیفی مشخص میشود که میانگین نمرات پسآزمون شدت درد در گروه ذهنآگاهی (4/30) کمتر از گروه کنترل (6/58) است.
علاوهبراین، اندازه اثر 0/459 در جدول شماره 5 نیز نشان میدهد که تقریباً 46 درصد از واریانس متغیر شدت درد بهوسیله متغیر گروهبندی (یعنی نوع درمان) تبیین میشود.
توان آزمون 1/00 نیز بیانگر قدرت بالای آزمون آماری در کشف تفاوتهای موجود بین 2 گروه است.
در متغیر کیفیت زندگی با توجه به مقدار آماره آزمون تحلیل کوواریانس (28/889) و سطح معناداری آن (0/0001˂P)میتوان گفت که بین 2 گروه ذهنآگاهی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و براساس شاخصهای توصیفی مشخص میشود که میانگین نمرات پسآزمون کیفیت زندگی در گروه ذهنآگاهی (53/57) بیشتر از گروه کنترل (48/71) است.
علاوهبراین، اندازه اثر 0/396 در جدول شماره 4 نیز نشان میدهد که تقریباً 40 درصد از واریانس متغیر کیفیت زندگی بهوسیله متغیر گروهبندی (یعنی نوع درمان) تبیین میشود. توان آزمون 1/00 نیز بیانگر قدرت بالای آزمون آماری در کشف تفاوتهای موجود بین 2 گروه است.
در متغیر اضطراب با توجه به مقدار آماره آزمون تحلیل کوواریانس (21/388) و سطح معناداری آن (0/0001˂P) میتوان گفت بین 2 گروه ذهنآگاهی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و براساس شاخصهای توصیفی مشخص میشود که میانگین نمرات پس آزمون اضطراب در گروه ذهنآگاهی (20/96) کمتر از گروه کنترل (26/04) است.
علاوهبراین، اندازه اثر 0/327 در جدول شماره 5 نیز نشان میدهد که تقریباً 33 درصد از واریانس متغیر اضطراب بهوسیله متغیر گروهبندی (یعنی نوع درمان) تبیین میشود. توان آزمون 0/995 نیز بیانگر قدرت بالای آزمون آماری در کشف تفاوتهای موجود بین 2 گروه است.
در متغیر افسردگی با توجه به مقدار آماره آزمون تحلیل کوواریانس (23/579) و سطح معناداری آن (0/0001˂P) میتوان گفت که بین 2 گروه ذهنآگاهی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و براساس شاخصهای توصیفی مشخص میشود که میانگین نمرات پسآزمون افسردگی در گروه ذهنآگاهی (13/83) کمتر از گروه کنترل (19/46) است.
علاوهبراین، اندازه اثر 0/349 در جدول شماره 5 نیز نشان میدهد که تقریباً 35 درصد از واریانس متغیر افسردگی بهوسیله متغیر گروهبندی (یعنی نوع درمان) تبیین میشود. توان آزمون 0/997 نیز بیانگر قدرت بالای آزمون آماری در کشف تفاوتهای موجود بین 2 گروه است.
بحث
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی شدت درد، اضطراب و افسردگی را در بیماران مبتلا به درد مزمن کاهش میدهد. همچنین درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن را افزایش میدهد. یافتههای علمی گردآوریشده در 40 سال گذشته از این موضوع حمایت میکند که درد مزمن پدیدهای متشکل از علائم زیستی، روانی و اجتماعی است. مدل مفهومی زیستی، روانی و اجتماعی درد مزمن بهعنوان مدلی چندبُعدی، جایگزین مدل تکعاملی درد با منشأ زیستی شدهاست.
در این مدل عوامل، روانشناختی و اجتماعی بهعنوان عواملی تلقی میشوند که بهطور غیرمستقیم با فرایند ادراک درد رابطه دارند. به مرور که درد مزمن میشود، نقش عوامل روانشناختی و اجتماعی در بدتر شدن درد و استمرار آن در مقایسه با نقش عوامل زیستی پررنگتر میشود. پژوهشهای مختلفی نشان میدهند که در اختلالهای مزمن، بروز علامتها، درماندگیها، پریشانیهای روانشناختی و درجه ناتوانی با پاتوفیزیولوژی قابلمشاهده ارتباط ضعیفی دارند. باید دقت کرد که درد مزمن بسیار فراتر از یک علامت جسمانی است. از پیامدهای روانشناختی درد مزمن میتوان به ترس، اضطراب، ناامیدی و افسردگی و کاهش کیفیت زندگی اشاره کرد. شماری از پژوهشگران معتقدند خلق افسرده آستانه تحمل درد را کاهش میدهد [1].
نش و همکاران، تعامل عوامل شناختی، هیجانی و شدت درد در پیشبینی ناتوانی بیماران مبتلا به سردرد را تبیین کردند که در این بین، نقش اضطراب مرتبط با درد، در ناتوانی بیماران مبتلا به سردرد برجستگی بیشتری دارد [2]. برایناساس، از یک سو درد، عواطف منفی را بهدنبال دارد و ازسویدیگر، عاطفه منفی به نوبه خود باعث تداوم درد میشود. تأثیر علّی هریک بر دیگری، یکی از مهمترین اسرار تجربه درد است [3]. سازوکارهای تغییر در کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی را میتوان چنین نام برد:
اول: ذهنآگاهی ازطریق خودتنظیمی توجه که بهوسیله تمرینهای مراقبه ایجاد میشود، مؤلفههای عاطفی و حسی ادراک درد را تعدیل میکند.
دوم: ذهنآگاهی خودنظارتگری جسمی و هوشیاری بدن را افزایش میدهد که احتمالاً موجب بهبود سازوکارهای بدنی و بهبود مراقبت از خود میشود.
سوم: مشابه تمرین آرامسازی، مراقبه ذهنآگاهی با افزایش فعالسازی پاراسمپاتیک همراه است که میتواند به آرامش عمیق ماهیچه، کاهش تنش و برانگیختگی و درنهایت، کاهش شدت درد منجر شود.
چهارم: ذهنآگاهی تحمل فرد در برابر آشفتگی و پریشانی را بهوسیله ارتقای فرایندهای مقابلهای شناختی مانند ارزیابی مجدد مثبت و تقویت مهارتهای تنظیم هیجان افزایش میدهد [16].
نتیجهگیری
درد بهعنوان یک عامل استرسزای قوی بر کیفیت زندگی افراد در ابعاد مختلف تأثیر میگذارد. کیفیت زندگی مجموعهای از اطلاعات ذهنی است که معمولاً بیمار درمورد نوع تجارب خود از بیماری، مانند درد، ضعف و ناتوانی جنبههای وسیعتری از وضعیت جسمانی، عاطفی، اجتماعی و شغلی بیان میکند. کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی است که سطح بهینهای از احساس بهزیستی درزمینه کارکردهای جسمانی، شناختی، روانی و اجتماعی را دربر میگیرد. کارآزماییهای بالینی متعددی، مؤثر بودن تمرینات ذهنآگاهی را در کاهش استرس و آشفتگی در جمعیتهای بالینی و جمعیت های غیربالینی نشان دادهاند. مطالعات زیادی خصوصاً در سالهای اخیر انجام شده است که به اثرات درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در گسترههای بالینی پرداخته است. اکثر مطالعات، اثرات سودمند استرس مبتنی بر ذهنآگاهی را در مشکلات روانشناختی مختلف، مثل پریشانی کلی، نگرانی، نشخوار و اضطراب، درد، کیفیت زندگی و علائم افسردهساز نشان داده است. همچنین مطالعات نشان میدهند استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش درد، بیخوابی اولیه، سندرم روده تحریکپذیر، آسم، وزوز گوش، فیبرومیالژیا و اختلال جسمانیسازی مؤثر است. فنون ذهنآگاهی در افزایش آرامبخشی عضلانی و کاهش نگرانی، استرس و اضطراب مؤثر است. به نظر میرسد مکانیسم اصلی ذهنآگاهی خودکنترلی توجه باشد، چراکه متمرکز کردن مکرر توجه روی یک محرک خنثی مثل تنفس، یک محیط توجه مناسب به وجود میآورد.
از محدودیتهای این پژوهش میتوان به محدود بودن نمونه به گروه خاصی از مراجعهکنندگان به بیمارستان دولتی اشاره کرد. بهعبارتدیگر، چنانچه افراد مراجعهکننده به بیمارستانهای خصوصی و همینطور مطبها و مراکز درمانی دیگر نیز در پژوهش وجود داشته باشند، تعمیم نتایج را میتوان با دقت بیشتری انجام داد. پیشنهاد میشود تا تأثیر شاخص توده بدنی، رژیم غذایی، ورزش، کیفیت خواب روی متغیرهای شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا درد مزمن ارزیابی شود. علاوهبراین، بررسی اثربخشی سایر آزمایشات روانشناختی و مقایسه آنها با یکدیگر برای شناخت آزمایشات کارآمدتر پیشنهاد میشود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
پژوهش حاضر ازنظر رعایت مسائل اخلاقی در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی آجا با کد اخلاق IR.AJAUMS.REC.1397.052 تأیید شدهاست.
حامی مالی
این پژوهش از سوی بنیاد ملی نخبگان و اخلاق دانشگاه علوم پزشکی آجا در قالب طرح جایگزینی خدمت سربازی حمایت مالی شدهاست.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت یکسان داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.