مقدمه
استفاده و سوءاستفاده از مواد و الکل با انواع آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و سلامت مرتبط است که هم برای خود مصرفکنندگان و هم برای سایرین از جمله خانواده، دوستان، محله، محیط و کشور مضر است [
1]. برنامههای درمانی بیماران با اختلال مصرف مواد، دامنهای از درمانهای سمزدایی، دارویی، روانشناختی، درمانهای اجتماعمدار روانشناختی و مدیریت بهبودی را شامل میشود [
2]. با وجود این تنها عده معدودی از این افراد خدمات حرفهای را دریافت میکنند [
3] و همچنان نیاز به ارتقای کیفیت درمانهای اعتیاد احساس میشود.
درمانهای استاندارد روانشناختی در اعتیاد اکثراً شامل درمانهای کلامی هستند؛ از جمله رفتاردرمانی شناختی، مصاحبه انگیزشی و مداخله در عود [
4]. در کنار آن درمانهای تکمیلی و پزشکی دیگری نیز تدارک دیده شدهاند تا به شیوهای خلاقانه و مؤثر به این موضوع پرداخته و توجه شود. موسیقیدرمانی یکی از این درمانهای خلاقانه و تکمیلی است [
5]. تعریف موسیقیدرمانی به زعم انجمن موسیقیدرمانی آمریکا عبارت است از استفاده بالینی و مبتنی بر شواهد از مداخلات موسیقی جهت دستیابی به اهداف منحصربهفرد در طی ارتباط درمانی با استفاده از متخصصان حرفهای و معتبری که دوره موسیقیدرمانی را گذراندهاند.
جهت روشن شدن اثرات بالینی موسیقیدرمانی و مداخلات مبتنی بر موسیقی در درمان اعتیاد در ادامه بهاختصار به برخی مطالعات اشاره شده است. در مقایسه با درمانهای کلامی، این درمان و این نوع مداخلات فرصت متفاوتی را برای خودابرازی، مشارکت گروهی، تصویرسازی و تجربه همزمان حسیحرکتی فراهم میکند [
6]. علاوه بر این، شواهدی در دنیا وجود دارد که نشاندهنده اثربخشی موسیقیدرمانی و مداخلات مبتنی بر موسیقی بر خلق [
7]، استرس [
8]، اعتمادبهنفس [
9]، انگیزه [
10]، بیان هیجانی [
11] و انسجام اجتماعی [
12] است.
در ایران نیز به نظر میرسد تنها دو مطالعه به بررسی اثربخشی موسیقیدرمانی بر اضطراب و عود افسردگی و استرس در افراد با اختلال مصرف مواد پرداختهاند. همچنین به نظر میرسد که موسیقیدرمانی چالشهای کلیتری را در درمان اختلال مصرف مواد نشانه میرود؛ به عنوان مثال در بسیاری از مطالعات، موسیقیدرمانی یا مداخلات مبتنی بر موسیقی اثرات مثبتی بر خلق و عواطف یا به عبارت دیگر تغییر خلق مثبت، کاهش عواطف منفی مثل اضطراب، افسردگی و خشم و افزایش احساسات مثبت مثل لذت بردن و شادکامی داشته است. این اثرات در راستای اهمیت موسیقیدرمانی در بیان و تنظیم هیجانات است.
موسیقیدرمانی فرصت هایی را برای جستوجو و بیان هیجانات بدون مصرف مواد فراهم میکند و ایمن است [
13]. آوازهایی که توسط درمانگر انتخاب میشوند همچنین آوازهایی که نوشته شده یا توسط خود شرکتکنندگان انتخاب میشوند حاوی جنبههای مرتبط با احساسات هستند [
14]. بسیاری از مطالعات موسیقیدرمانی اثبات کردهاند که این آوازها میتواند به عنوان یک ابزار کلامی و غیرکلامی برای شناسایی احساسات مورد استفاده قرار گیرند [
15،
16]. در مطالعهای گزارش شده است که در طی مداخلات تحلیل موسیقی و نوشتن آواز به نظر میرسد که بیان هیجانی افزایش مییابد و گفته شده تغییرات خلقی مثبت میتواند اثر مثبتی بر سایر متغیرهای درمانی مرتبط مثل اتحاددرمانی داشته باشد [
15]. به علاوه حمایت شدن از طرف سایر اعضای گروه نیز میتواند بیان هیجانی را تسهیل کند [
17]. همچنین در بسیاری از مطالعات، موسیقیدرمانی یا مداخلات مبتنی بر موسیقی با افزایش لذت ادارکشده ارتباط داشته و گزارش شده است که این نوع مداخلات باعث بهبود کیفیت زندگی و ارتقای سلامت میشود [
18].
مطالعات معدودی نیز اثر مداخلات مبتنی بر موسیقی را بر ولع مصرف، بررسی کردهاند و نتایج مبنی بر اثر بخشی آن [
19] را گزارش دادهاند. با وجود این، این پژوهشها در محیطهای بسیاری ویژهای اجرا شدهاند و هنوز مطالعهای که به بررسی متغیرهای طولانیمدت و مرتبط با سلامت در درمانهای معمول اختلال مصرف مواد پرداخته شده باشد، موجود نیست. به گونهای که بررسی اثربخشی این نوع مداخلات بر متغیرهای طولانیمدت همچون پاکی، ولع مصرف، در نظر گرفتن متغیرهایی همچون کیفیت زندگی در مطالعه، طراحی مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی و در صورت غیرممکن بودن، طراحی مطالعات با استفاده از گروه کنترل و گزارش اندازه اثر استاندارد مطالعه، از پیشنهادات مطالعهای است که به طور سیستماتیک به مرور اثرات موسیقیدرمانی بر اختلال مصرف مواد پرداخته است [
20]. بنابراین مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی موسیقیدرمانی و مداخلات مبتنی بر موسیقی در بیماران با اختلال مصرف مواد پرداختهاند، اما هیچ مطالعهای در حال حاضر به بررسی اثر موسیقیدرمانی بر سه متغیر کیفیت زندگی، ولع مصرف و تنظیم هیجانی نپرداخته است. اکثر مطالعات اثرات این نوع مداخله را در ارتباط با عواطف و نگرشهای شرکتکنندگان بررسی کردهاند؛ درنتیجه در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که آیا موسیقیدرمانی اثری بر کیفیت زندگی، ولع مصرف و تنظیم هیجانی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون دارد؟
همچنین از طرف دیگر رویکرد رفتاردرمانی شناختی به عنوان یک درمان استاندارد اختلال مصرف مواد مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی و اصول شرطیسازی کنشگر است. تمرکز رفتاردرمانی شناختی، بر عوامل نگهدارنده رفتار اعتیادی و پیشگیری از عود است. این مداخلات شامل راهبردهای رفتاری جهت کاهش شدت رفتارهای اعتیادی، مهارتهای انطباقی جهت رویارویی با ولع مصرف، برانگیختگی و حالتهای خلقی منفی، مهارتهای ابراز وجود جهت مدیریت فشارهای اجتماعی، آموزش روانی خانوادگی و دستکاری محیطی و همچنین راهبردهای شناختی جهت افزایش باورهای خودکارآمدی و تعدیل انتظارات مرتبط با رفتارهای اعتیادی است. پژوهشها استفاده از رفتاردرمانی شناختی را در انواع رفتارهای اعتیادی از جمله مصرف نادرست الکل [
21]، تنباکو [
22]، کانابیس [
23]، محرکها [
24]، مواد اپیوئیدی [
25] و قمار[
26] حمایت میکنند. بستههای درمانی زیادی با رویکرد شناختیرفتاری وجود دارد که هدف آنها آموزش مهارتهای کلی جهت مدیریت استرسورهای زندگی و عاطفه منفی (از جمله مهارت تعامل فعال و ارزیابی مجدد شناختی) و همچنین آموزش اختصاصی برای ولع مصرف (مثل رد کردن مصرف، و کنترل محرکها) در پیشگیری از رفتارهای اعتیادی است [
27].
بیشتر پژوهشها در این نکته توافق دارند که مداخلات مؤثر در اختلال مصرف مواد علاوه بر کنترل علائم بیماری و ولع مصرف، در بهبود عملکرد کلی بیمار و بهبود کامل بیماری نیز مؤثر هستند. در این رابطه مطالعات معدودی به بررسی اثربخشی رفتاردرمانی شناختی بر تنظیم هیجان مصرفکنندگان مواد پرداختهاند. در مطالعهای که به بررسی تأثیر تنظیم هیجان بر نتایج رفتاردرمانی شناختی افراد با اختلال مصرف الکل پرداختند [
28] به این نتیجه دست یافتند که نقص در تنظیم هیجان در قبل و بعد از درمان، پیشبینیکننده نوشیدن الکل در طولانیمدت است. در مطالعه دیگری که به بررسی مدل بافتی مکانیسمهای تغییر خودتنظیمی در مصرفکنندگان مواد پرداخته است، به این نتیجه دست یافتند که درمانهای با رویکرد شناختیرفتاری، مهارتهای کلیدی خودتنظیمی (شامل انطباق و تنظیم هیجانی) از جمله کنترل محرک، فعالسازی رفتاری، ارزیابی مجدد، حل مسئله، رد کردن مصرف مواد، تعامل فعال و حمایتجویی اجتماعی را هدف قرار داده و برای این اهداف از راهبردهای درمانی شامل بازی نقش، تمرین ذهنی، خودنظارتی، تحلیل کارکرد، بحث سقراطی، تکالیف خانگی، مشارکت مُراجع و سایرین در درمان استفاده میکند [
27].
همچنین در مطالعات انجامشده در زمینه اثربخشی اعتیاد بر کیفیت زندگی نیز نشان داده شده است که کیفیت زندگی این بیماران در مراحل مختلف بیماری چه به لحاظ عینی و چه ذهنی در ابعاد مختلف کاهش دارد؛ بنابراین بررسی مسئله کیفیت زندگی نیز میتواند در تعیین اثربخشی درمانهای دارویی و غیردارویی اختلال مصرف مواد مورد استفاده قرار گیرد. در این رابطه پژوهشهایی که به بررسی تأثیر یکی از درمانهای شناختی بر کیفیت زندگی، عملکرد کلی و پذیرش مراقبتهای بعد از درمان در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد افیونی تحت درمان متادون پرداختند، به این نتیجه دست یافتند که این درمانها بر ابعاد مختلف کیفیت زندگی مؤثر بوده است [
29]. این درمانها بهویژه در شکل گروهی آن برای اختلال مصرف مواد مناسب است؛ از آن جهت که این رویکرد فرصتی را فراهم میکند تا بتوان روشهای جدید تفکر و پاسخ به شرایط دشوار را در بافت اجتماعی یاد گرفت. گروه منبع نرمالسازی و استیگمازدایی از تجارب فردی بوده و همچنین منبع حمایت اجتماعی در مراحل اولیه بهبودی از اعتیاد است [
30].
بنابراین با توجه به کاربرد گسترده درمان نگهدارنده با متادون در ایران و میزان عود 48/2 درصدی در این درمان [
31] و همچنین اثربخشی ضعیف این درمان بدون استفاده از مداخلههای روانی اجتماعی همراه بر پیروی از درمان و میزان بالای ریزش، ضرورت استفاده از سایر درمانهای روانشناختی همراه با این درمان از جمله درمان استاندارد شناختیرفتاری جهت کاهش ولع مصرف [
21]، افزیش کیفیت زندگی [
29] و تنظیم هیجانی [
32] بیش از پیش احساس میشود. از طرف دیگر در حالی که درمان شناختیرفتاری به دنبال تغییر مستقیم رفتار افراد با اختلال مصرف مواد است، موسیقیدرمانی اثرات مثبتی بر خلق و عواطف یا به عبارت دیگر تغییر خلق مثبت و کاهش عواطف منفی این افراد دارد. همچنین مطالعات متعددی نشان دادند درمان شناختیرفتاری نسبت به سایر درمانها که متمرکز بر مهارتهای مقابلهای نیستند، برتری نداشته است [
33]. بنابراین سؤال پژوهش حاضر این است که آیا تأثیر رفتاردرمانی شناختی به عنوان درمان استاندارد اعتیاد با تأثیر موسیقیدرمانی به عنوان درمان خلاقانه و تکمیلی اعتیاد بر کیفیت زندگی، ولع مصرف و تنظیم هیجانی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون متفاوت است؟
روش
روش این پژوهش نیمهآزمایشی گسترشیافته و از نوع پیشآزمون و پسآزمون چندگروهی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مراجعان تحت درمان نگهدارنده با متادون در کلینکهای درمانی اعتیاد شهر تهران وابسته به وزارت بهداشت در سال 1397 بود. در این پژوهش ابتدا با هماهنگی نظام مراقبت بهداشت شهر تهران در مورد مراجعه به کلینیکهای ترک اعتیاد از آنها خواسته شد که افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون، با حداقل یک سال سابقه تحت درمان نگهدارنده با متادون را به پژوهشگر معرفی کنند.
ملاکهای ورود به پژوهش حاضر عبارت بودند از: افراد معتاد تحت درمان نگهدارنده با متادون، جنسیت مرد، نداشتن مشکلات جسمی، سابقه قرار نگرفتن در معرض آموزشهای روانشناختی، سن 18 تا 40 سال، نداشتن سابقه مصرف مواد محرک. ملاکهای خروج عبارت بودند از: عدم همکاری گروه نمونه یا خانواده در هریک از مراحل پژوهش، داشتن مشکلات جسمی و فیزیکی، سابقه مشکلات روانپزشکی، پرداختن به ورزش به شکل حرفهای و سن بالای 40 سال.
پژوهشگر با مصاحبه و بررسی ملاکهای ورود و خروج، 60 نفر از نمونهها را به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم کرد. سپس محقق به طور تصادفی دو گروه را به عنوان گروه آزمایش و یک گروه را به عنوان گروه کنترل انتخاب کرد و سپس یکی از گروههای آزمایش به طور تصادفی، هشت جلسه آموزش موسیقیدرمانی گروهی و گروه دیگر هشت جلسه درمان شناختیرفتاری گروهی توسط پژوهشگر دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد.
ابزار گردآوری اطلاعات
پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان
این پرسشنامه توسط گارنفسکی و همکاران [
34] در کشور هلند تدوین شده و دارای دو نسخه انگلیسی و هلندی است. این پرسشنامه یک ابزار خودگزارشی 36سؤالی است که جهت شناسایی راهبردهای مقابلهای شناختی افراد مورد استفاده قرار میگیرد. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان برای افراد بالای 12 سال (هم افراد بهنجار، هم جمعیتهای بالینی) ساخته شده و از پایه تجربی و نظری خوبی برخوردار است و دارای نُه خردهمقیاس ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاهپذیری، فاجعهسازی و ملامت دیگران است. هر سؤال در مقیاس لیکرت 5 درجهای از 1 (تقریباً هرگز) تا 5 (تقریباً همیشه) درجهبندی میشود و هر خردهمقیاس شامل چهار ماده است. نمره کل هر خردهمقیاس از طریق جمع کردن نمره مادهها به دست میآید. بنابراین دامنه نمرات هر خردهمقیاس از 4 تا 20 است.
نمرات بالا در هر خردهمقیاس، بیانگر میزان استفاده بالا از راهبرد در مقابله با وقایع استرسزا و منفی است. نسخه فارسی پرسشنامه نظمجویی شناختی هیجان در فرهنگ ایرانی توسط مشهدی و همکاران مورد هنجاریابی قرار گرفته است. در این مطالعه، پایایی مقیاس بر اساس روشهای همسانی درونی (با ضرایب آلفای کرونباخ در دامنه 0/76 تا 0/92)، و بازآزمایی (با دامنه همبستگی 0/51 تا 0/77) و اعتبار پرسشنامه مذکور از طریق تحلیل مؤلفههای اصلی با استفاده از چرخش واریماکس، همبستگی بین خردهمقیاسها (با دامنه همبستگی 0/32 تا 0/67) و اعتبار ملاکی، مطلوب گزارش شده است [
35].
مقیاس کیفیت زندگی وضعیت جسمانیروانی
این پرسشنامه دارای 36 سؤال است که توسط وور و همکاران [
36] ساخته شده و هشت حیطه مختلف سلامت (عملکرد جسمانی، محدودیت نقش جسمانی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، محدودیت در نقش روانی، سلامت روحی) را مورد ارزیابی قرار میدهد. مقیاس کیفیت زندگی در ایران توسط منتظری و همکاران هنجاریابی شده پایایی و روایی آن در مطالعات متعددی به اثبات رسیده است. آزمون روایی همگرایی نتایج مطلوبی به دست داده و تمامی ضرایب همبستگی پیش از مقدار توصیهشده 4/0 به دست آمده است و پایایی بازآزمایی آن 0/75 گزاش شده است [
37].
پرسشنامه ولع مصرف
این مقیاس یک پرسشنامه 14سؤالی است که توسط فرانکن و همکاران [
38] ساخته شده است و مشتق از یک پرسشنامه میل به الکل است که برای وابستگی به هروئین مورد استفاده قرار میگیرد، اما به علت توانایی سنجش کای مواد بعداً در سنجش ولع مصرف در سایر موارد به کار رفته است. این ابزار سه زیرمقیاس میل و قصد مصرف مواد، تقویت منفی و کنترل ادارکشده بر مصرف مواد را دارد و بر اساس مقیاس لیکرتی 7 درجهای از کاملاً مخالف تا کاملاً موافق تنظیم شده است. فرانکن و همکاران [
38] اعتبار کلی این پرسشنامه را به روش آلفای کرونباخ 0/85 و زیرمقیاسهای آن را 0/77، 80 و 0/75 گزارش دادند. در پژوهش مکری و همکاران [
39] مقدار آلفای کرونباخ این مقیاس به ترتیب 0/78، 0/65 و 0/81 گزارش شده است.
روش مداخله
آموزش موسیقیدرمانی
برای گروه آزمایش هشت جلسه موسیقیدرمانی به صورت گروهی آموزش داده شد [
40] خلاصهای که در جلسات آموزش داده شد به ترتیب جلسات در
جدول شماره 1 آورده شده است.
رفتاردرمانی شناختی
برای گروه دوم، رفتاردرمانی شناختی در هشت جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه اجرا شد. شرح جلسات آن در
جدول شماره 2 آمده است.
یافتهها
نتایج نشان داد میانگین و انحراف معیار سن نمونه پژوهش در گروه موسیقیدرمانی 5/3±30/16، رفتاردرمانی شناختی 5/7±31/94 و در گروه کنترل 5/2±31/00 بود. سابقه مصرف متادون به تفکیک سال، برای گروه موسیقیدرمانی 2/25، گروه رفتاردرمانی شناختی 2/49 و برای گروه کنترل 2/38 به دست آمد. 50 درصد افراد گروه موسیقیدرمانی دارای شغل آزاد، 38 درصد بیکار و 11 درصد کارمند بودند. این میزان برای گروه رفتاردرمانی شناختی 67 درصد آزاد، 22 درصد بیکار و 11 درصد کارمند و برای گروه کنترل نیز 55 درصد شغل آزاد، 40 درصد بیکار و 6 درصد کارمند بود. از لحاظ تحصیلات نیز هر سه گروه شبیه هم بودند؛ بدین نحو که در گروه موسیقیدرمانی 22 درصد دارای تحصیلات لیسانس، در گروه رفتاردرمانی شناختی 22 درصد و در گروه کنترل 17 درصد دارای تحصلات لیسانس بودند.
جدول شماره 3 میانگین گروه آزمایش و کنترل را در متغیرهای موردپژوهش را نشان میدهد.
جدول شماره 2 نتایج آزمون همگنی واریانسهای لوین و همگنی شیبها، نرمال بودن و خطی بودن در گروههای آزمایش و کنترل، بر اساس متغیرهای پژوهش را نشان میدهد.
برای استفاده از تحلیل کوواریانس، از آزمون همگنی واریانس و همگنی شیبها، خطی بودن و نرمال بودن توزیع داده استفاده شد. همانطور که در
جدول شماره 4 ملاحظه میشود میزان همگنی واریانس، نرمال بودن دادهها و همگنی شیب رگرسیون برای تمامی متغیرها (به جز ولع مصرف در همگنی شیب رگرسیون، که به همین خاطر از نمره تفاضل پسآزمون پیشآزمون استفاده شد) معنیدار نشد.
بنابراین نتایج نشان میدهد که پیشفرضها رعایت شده است. همچنین بین پیشآزمون و پسآزمون تمامی متغیرها ارتباط خطی برقرار بود که حاکی از رعایت پیشفرضهای تحلیل کوواریانس است.
نتایج مندرج در
جدول شماره 5 نشان میدهند که تفاوت سه گروه در متغیر کیفیت زندگی (F=45/37، P≤0/001)، تنظیم مثبت شناختی هیجان (F=30/61، P≤0/001)، تنظیم منفی شناختی هیجان (F=22/73، P≤0/001) و ولع مصرف (F=74/49، P≤0/001)، معنیدار است.
همچنین از طریق ضرایب مجذور اتای تفکیکی میتوان نتیجه گرفت که مداخله درمانی تأثیر بسیار نیرومندی در تبیین متغیر وابسته داشته است بیشترین تأثیر در متغیر وابسته بر متغیر ولع مصرف بوده است و کمترین آن بر تنظیم منفی شناختی هیجان. در
جدول شماره 6 نتایج آزمون پیگیری برای مقایسه دوبهدوی میانگین گروههای آزمایش و گروه کنترل آورده شده است (برای متغیرهای کیفیت زندگی، تنظیم مثبت و منفی شناختی هیجان از آزمون پیگری بونفرونی و برای نمره تفاضل ولع مصرف، از آزمون پیگیری توکی استفاده شد).
با توجه به اطلاعات
جدول شماره 6، به دلیل کمتر بودن سطوح معناداری آزمونهای تعقیبی از 0/05، بین اثربخشی موسیقیدرمانی و رفتاردرمانی شناختی در متغیر کیفیت زندگی (تفاوت میانگینها=10/7 نمره) و تنظیم منفی شناختی هیجان (تفاوت میانگینها=11/65 نمره) تفاوت معنادار وجود دارد که این موضوع بیانگر تأیید فرضیه مورد آزمون، مبنی بر تفاوت اثربخشی موسیقیدرمانی و رفتاردرمانی شناختی در مورد بیماران با مصرف متادون است. این اثربخشی در مورد متغیر تنظیم مثبت شناختی هیجان و ولع مصرف معنیدار نبود. همچنین یافتهها نشان داد موسیقیدرمانی و رفتاردرمانی شناختی در تغییر متغیرهای مورد بررسی اثربخشی معنیداری داشتهاند.
بحث
هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی موسیقیدرمانی و رفتاردرمانی شناختی بر کیفیت زندگی، ولع مصرف و تنظیم هیجانی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. یافتهها نشان داد که موسیقیدرمانی باعث افزایش کیفیت زندگی، کاهش ولع مصرف و افزایش کاهش هیجانهای شناختی منفی و افزایش هیجانهای مثبت بیماران میشود. پژوهشهای کیم و همکاران [
21]، دینگل و همکاران [
41]، گرادسترام و همکاران [
42] نیز همسو با نتایج این پژوهش هستند. برای تبیین این یافته میتوان چنین مطرح کرد که موسیقیدرمانی باعث کاهش افسردگی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد میشود [
43] و بهزیستی، تخلیه هیجانی و القای امید در بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد را افزایش میدهد و تغییرات خلقی و احساس لذت را افزایش میدهد.
یکی از مهمترین ویژگیهایی که موسیقیدرمانی دارد این است که در موسیقیدرمانی افراد تعامل گروهی خوبی با یکدیگر دارند که باعث تحول مهارتها و بیان احساسات شده و کیفیت زندگی را در گروه بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد افزایش میدهد [
44]. افرادی که از تکنیکهای موسیقیدرمانی بهره میبرند، احساس کنترل بیشتری بر زندگی پیدا میکنند؛ زیرا این تکنیکها دلهره و تنیدگی را در زندگی کاهش و اعتمادبهنفس افراد را افزایش میدهد [
45]. موسیقیدرمانی روشی مؤثر در درمان بیقراری و اضطراب بیماران است و شتابدهنده مهمی در کمک به بیماران برای کسب مجدد کارکردهای شناختی و فیزیکی است. از آنجا که ناراحتیهای عصبی و روانی قبل از ترک فراوان است، بهویژه برای افرادی که سابقه ترک دارند و با مشکلات آن روبهرو شدهاند، فکر ترک مجدد سبب افزایش اضطراب در آنها میشود، بنابراین موسیقی میتواند در حالات جسمی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد مبتلا به سوءمصرف مواد مؤثر باشد و موجب تقویت مهارتهای شناختی و توجه و حافظه شود تا کیفیت زندگی و هیجانهای مثبت آنها افزایش یابد.
موسیقی باعث افزایش عواطف مثبت نیز میشود [
46] و عمل شتابدهنده مهمی در کمک به بیماران برای کسب مجدد کارکردهای شناختی است [
47]، موسیقیدرمانی اضطراب و استرس افراد مبتلا به سوءمصرف مواد را نیز کم میکند [
48]. در مورد تأثیر موسیقیدرمانی بر کاهش عود، تحقیقات نشان میدهد که موسیقیدرمانی باعث کاهش عود شده است. حتی بین نوع مواد مصرفی و نوع موسیقی نیز این ارتباط وجود دارد که به احتمال زیاد به خاطر کاهش ولع مصرف در این گروه از افراد است. موسیقی به واسطه پویایی، خلاقیت و نشاطی که دارد مورد استقبال بیشتری توسط افراد مصرفکننده قرار میگیرد و این افراد ممکن است برای تخلیه هیجانی به روشهای پرریسک، کمتر متمایل شوند. همه این شواهد نشان میدهد که موسیقیدرمانی به دلیل تخلیه هیجانی، افزایش لذت، کاهش افسردگی و اضطراب و افزایش عواطف مثبت باعث میشود میزان ولع مصرف این افراد کاهش پیدا کند، هیجانات مثبت و درنهایت میزان کیفیت زندگی این افراد به نحو قابل ملاحظهای افزایش یابد.
همچنین یافتهها نشان داد رفتاردرمانی شناختی باعث افزایش کیفیت زندگی و تنظیم هیجانهای مثبت و کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجانهای منفی شده است. برای تبیین این یافته میتوان چنین مطرح کرد که رفتاردرمانی شناختیرفتاری باعث افزایش انگیزش، تحلیل کاربردی، افزایش ابزار وجود، مهارت ارتباطی مؤثر و رد کردن فشارهای اجتماعی میشود و در مرحله بعد باعث مدیریت هیجانها میشود. این درمان به افراد یاد میدهد که دنبال حمایتهای اجتماعی در سطوح مختلف جامعه باشند و فرد را از انزوای اجتماعی نجات میدهد [
49].
روس و ویکوییتز [
27] نشان دادند این رفتاردرمانی شناختی به دلیل رویکرد شناختیای که در بیماران جستوجو میکند به دنبال تغییر شناختهای معیوب این بیماران است. این بیماران شناختهای معیوبی از خود و زندگی در آینده دارند و اگر این شناختها تصحیح شود، عملکرد این افراد نیز تصحیح میشود و از طرف دیگر این درمان به خاطر تمرکز ویژهای که بر فعالسازی رفتاری دارد، سعی میکند که رفتارهایی در این افراد مؤثر بودهاند، اما به دلیل اینکه مورد تقویت قرار نگرفتهاند، فراموش شدهاند یا کمرنگ شدهاند را فعال کند [
49]. ارزیابی مجدد و رد کردن مصرف مواد، از جمله اهداف رفتاری است که این درمان میتواند آنها را در پی داشته باشد. پیروی و همکاران نشان دادند که این درمان باعث افزایش کیفیت زندگی بیماران دارای مصرف مواد شد [
29]. هافمن و همکاران به این نتیجه دست یافتند که این درمان برای بهبود کیفیت زندگی بهخصوص در دامنههای روانشناختی و جسمی مؤثر است [
50]. اگر این درمانها به صورت حضوری اجرا شود خیلی مناسبتر از درمانهای مبتنی بر اینترنت در افزایش کیفیت زندگی است. این درمان به دلیل اینکه هم بر فرایندهای شناختی و هم رفتاری بیماران دارای مصرف مواد تمرکز دارد، میتواند کیفیت زندگی این افراد را بالا ببرد و باعث ارتقای تنظیم هیجانی و کاهش ولع مصرف در این افراد شود.
نتیجهگیری
با بررسی مقایسه دو درمان موسیقیدرمانی و رفتاردرمانی شناختی، یافتههای این پژوهش نشان داد که درمان شناختیرفتاری در افزایش کیفیت زندگی و کاهش هیجانات منفی نقش مؤثرتری نسبت به موسیقیدرمانی داشت. نتایج فراتحلیل نشان دادند در پژوهشهای ایروین و همکاران، کارول و همکاران، کادن، سیلوا و سرا مداخلات شناختیرفتاری نقش مؤثری در کاهش مصرف و میزان اشتیاق تجربهشده بیمار و سهم عمدهای در بهبود علائم روانی و کاهش میزان عود و برگشت به مصرف مواد داشته است [
51]. همچنین نتایج بهدستآمده با یافتههای مک هاگ و همکاران [
52]، سوگارمن و همکاران [
53]، اوسیلا و همکاران [
54] و دریسین و هوان [
55] که نشان دادند رویکرد شناختیرفتاری در درمان اعتیاد باعث بهبود علائم خلقی و بهبود افزایش تحمل، ارتباط با دیگران وکیفیت زندگی میشود همسوست.
اما در مورد ولع مصرف و تنظیم مثبت شناختی هیجان تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشتند. همانطور که یافتهها نیز اشاره کردهاند، موسیقیدرمانی به عنوان یک درمان مکمل است و میتواند نقش مهمی در کنار سایر درمانها مانند درمان دارویی داشته باشد و این امر در مورد افزایش هیجانات مثبت نقش پررنگتری دارد تا هیجانات منفی؛ بنابراین از این درمان میتوان به عنوان یک درمان مکمل در کنار سایر روشهای درمانی استفاده کرد. از جمله محدودیتهای مهم این پژوهش، مشکل در جلب رضایت افراد گروه نمونه جهت همکاری بود. کنترل سایر متغیرهای مزاحم (مصرف سایر داروهای روانپزشکی، میزان درآمد و وجود حمایتهای اجتماعی)، باعث افت آزمودنیها میشد به همین دلیل کنترل این متغیرها با محدودیتهایی مواجه بود. در تعمیم نتایج به جنسیت زن، به دلیل استفاده از جنسیت مرد، باید جوانب احتیاط رعایت شود. درنهایت پیشنهاد میشود از موسیقیدرمانی به عنوان یک درمان مکمل استفاده شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش در سایت کارآزمایی بالینی کشور با کد IRCT20191030045280N1 به ثبت رسیده است. کلیه اصول اخلاقی در این مطالعه رعایت شده است.شرکتکنندگان آزادانه در این پژوهش شرکت کردند و به همه آنها اطمینان داده شد که اطلاعاتشان محرمانه خواهند ماند.
حامی مالی
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخشهای پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند.
مشارکت نویسندگان
این تحقیق هیچ گونه کمک مالی از سازمانهای تأمین مالی در بخشهای عمومی ، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرد.
تعارض منافع
بنا به اظهار نویسندگان، این مقاله هیچگونه تعارض منافعی ندارد.
References
1.
Nutt DJ, King LA, Phillips LD. Drug harms in the UK: A multicriteria decision analysis. The Lancet. 2010; 376(9752):1558-65. [
DOI:10.1016/S0140-6736(10)61462-6]
2.
Tomás-Rosselló J, Rawson RA, Zarza MJ, Bellows A, Busse A, Saenz E, et al. United Nations Office on Drugs and Crime international network of drug dependence treatment and rehabilitation resource centres: Treatnet. Substance Abuse. 2010; 31(4):251-63. [
DOI:10.1080/08897077.2010.514243] [
PMID]
3.
Abuse S. Mental Health Services Administration. Results from the. 2013 Jan 10; 2:013.
4.
Jhanjee S. Evidence based psychosocial interventions in substance use. Indian Journal of Psychological Medicine. 2014; 36(2):112-8. [
DOI:10.4103/0253-7176.130960] [
PMID] [
PMCID]
5.
Aletraris L, Paino M, Edmond MB, Roman PM, Bride BE. The use of art and music therapy in substance abuse treatment programs. Journal of Addictions Nursing. 2014; 25(4):190-6. [
DOI:10.1097/JAN.0000000000000048] [
PMID] [
PMCID]
6.
Malchiodi CA, Crenshaw DA, editors. Creative arts and play therapy for attachment problems. New York: Guilford Publications; 2015. https://books.google.com/books?id=5R80CgAAQBAJ&dq
7.
Shuman J, Kennedy H, DeWitt P, Edelblute A, Wamboldt MZ. Group music therapy impacts mood states of adolescents in a psychiatric hospital setting. The Arts in Psychotherapy. 2016; 49:50-6. [
DOI:10.1016/j.aip.2016.05.014]
8.
Pelletier CL. The effect of music on decreasing arousal due to stress: A meta-analysis. Journal of Music Therapy. 2004; 41(3):192-214. [
DOI:10.1093/jmt/41.3.192] [
PMID]
9.
Sharma M, Jagdev T. Use of music therapy for enhancing self-esteem among academically stressed adolescents. Pakistan Journal of Psychological Research. 2012; 27(1):53-64. https://psycnet.apa.org/record/2012-30966-004
10.
Ross S, Cidambi I, Dermatis H, Weinstein J, Ziedonis D, Roth S, et al. Music therapy: A novel motivational approach for dually diagnosed patients. Journal of Addictive Diseases. 2008; 27(1):41-53. [
DOI:10.1300/J069v27n01_05] [
PMID]
11.
Baker FA, Gleadhill LM, Dingle GA. Music therapy and emotional exploration: Exposing substance abuse clients to the experiences of non-drug-induced emotions. The Arts in Psychotherapy. 2007; 34(4):321-30. [
DOI:10.1016/j.aip.2007.04.005]
12.
Gooding LF. The effect of a music therapy social skills training program on improving social competence in children and adolescents with social skills deficits. Journal of Music Therapy. 2011; 48(4):440-62. [
DOI:10.1093/jmt/48.4.440] [
PMID]
13.
Lin ST, Yang P, Lai CY, Su YY, Yeh YC, Huang MF, et al. Mental health implications of music: Insight from neuroscientific and clinical studies. Harvard Review of Psychiatry. 2011; 19(1):34-46. [
DOI:10.3109/10673229.2011.549769] [
PMID]
14.
Silverman MJ. Effects of group songwriting on motivation and readiness for treatment on patients in detoxification: A randomized wait-list effectiveness study. Journal of Music Therapy. 2012; 49(4):414-29. [
DOI:10.1093/jmt/49.4.414] [
PMID]
15.
Jones JD. A comparison of songwriting and lyric analysis techniques to evoke emotional change in a single session with people who are chemically dependent. Journal of Music Therapy. 2005; 42(2):94-110. [
DOI:10.1093/jmt/42.2.94] [
PMID]
16.
Magee WL, Davidson JW. The effect of music therapy on mood states in neurological patients: a pilot study. Journal of Music Therapy. 2002; 39(1):20-9. [
DOI:10.1093/jmt/39.1.20] [
PMID]
17.
Dougherty KM. Music therapy in the treatment of the alcoholic client. Music Therapy. 1984; 4(1):47-54. [
DOI:10.1093/mt/4.1.47]
18.
Rio R. Adults in recovery: A year with members of the choirhouse. Nordic Journal of Music Therapy. 2005; 14(2):107-19. [
DOI:10.1080/08098130509478133]
19.
Silverman MJ. Effects of a single lyric analysis intervention on withdrawal and craving with inpatients on a detoxification unit: A cluster-randomized effectiveness study. Substance Use & Misuse. 2016; 51(2):241-9. [
DOI:10.3109/10826084.2015.1092990] [
PMID]
20.
Hohmann L, Bradt J, Stegemann T, Koelsch S. Effects of music therapy and music-based interventions in the treatment of substance use disorders: A systematic review. PloS One. 2017; 12(11):e0187363. [
DOI:10.1371/journal.pone.0187363] [
PMID] [
PMCID]
21.
Dingle GA, Gleadhill L, Baker FA. Can music therapy engage patients in group cognitive behaviour therapy for substance abuse treatment? Drug and Alcohol Review. 2008; 27(2):190-6. [
DOI:10.1080/09595230701829371] [
PMID]
22.
Stead M, McDermott L, Gordon R, Angus K, Hastings G. A review of the effectiveness of social marketing alcohol, tobacco and substance misuse interventions. National Social Marketing Centre. 2006; Report 3. http://www.asrem.org/corsi_aggiornamento_convegni/comunicazone%20per%20la%20slute/Alcol,%20tabacco%20ed%20abuso%20sostanze%20nel%20Marketing%20sociale.PDF
23.
Carroll KM, Ball SA, Nich C, Martino S, Frankforter TL, Farentinos C, et al. Motivational interviewing to improve treatment engagement and outcome in individuals seeking treatment for substance abuse: A multisite effectiveness study. Drug and Alcohol Dependence. 2006; 81(3):301-12. [
DOI:10.1016/j.drugalcdep.2005.08.002] [
PMID] [
PMCID]
24.
Feeney GF, Connor JP, Young RM, Tucker J, McPherson A. Improvement in measures of psychological distress amongst amphetamine misusers treated with brief Cognitive-Behavioural Therapy (CBT). Addictive Behaviors. 2006; 31(10):1833-43. [
DOI:10.1016/j.addbeh.2005.12.026] [
PMID]
25.
Pan S, Jiang H, Du J, Chen H, Li Z, Ling W, et al. Efficacy of cognitive behavioral therapy on opiate use and retention in methadone maintenance treatment in China: A randomised trial. PloS One. 2015; 10(6):e0127598. [
DOI:10.1371/journal.pone.0127598] [
PMID] [
PMCID]
26.
Raylu N, Oei TP. A cognitive behavioural therapy programme for problem gambling: Therapist manual. London: Routledge; 2010. [
DOI:10.4324/9780203850428]
27.
Roos CR, Bowen S, Witkiewitz K. Baseline patterns of substance use disorder severity and depression and anxiety symptoms moderate the efficacy of mindfulness-based relapse prevention. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 2017; 85(11):1041-51. [
DOI:10.1037/ccp0000249] [
PMID] [
PMCID]
28.
Berking M, Margraf M, Ebert D, Wupperman P, Hofmann SG, Junghanns K. Deficits in emotion-regulation skills predict alcohol use during and after cognitive-behavioral therapy for alcohol dependence. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 2011; 79(3):307-18. [
DOI:10.1037/a0023421] [
PMID] [
PMCID]
29.
Peyravi H, Alavi SS, Ghanizadeh M. [The effect of compliance with group therapy on quality of life, global function and care after treatment in opium addicted under MMT (Methadone Maintanence Therapy) (Persian)]. Iran Journal of Nursing. 2018; 30(110):45-57. [
DOI:10.29252/ijn.30.110.45]
30.
Dingle GA, Cruwys T, Frings D. Social identities as pathways into and out of addiction. Frontiers in Psychology. 2015; 6:1795. [
DOI:10.3389/fpsyg.2015.01795] [PMID] [PMCID]
31.
Matin BK, Jalilian F, Alavijeh MM, Ashtarian H, Mahboubi M, Afsar A. Using the PRECEDE model in understanding determinants of quality of life among Iranian male addicts. Global Journal of Health Science. 2014; 6(6):19-27. [
DOI:10.5539/gjhs.v6n6p19] [
PMID] [
PMCID]
32.
Ford JD, Steinberg KL, Hawke J, Levine J, Zhang W. Randomized trial comparison of emotion regulation and relational psychotherapies for PTSD with girls involved in delinquency. Journal of Clinical Child & Adolescent Psychology. 2012; 41(1):27-37. [
DOI:10.1080/15374416.2012.632343] [
PMID]
33.
Willenbring ML. The past and future of research on treatment of alcohol dependence. Alcohol Research & Health. 2010; 33(1-2):55-63. [PMID] [PMCID]
34.
Garnefski N, Kraaij V. The cognitive emotion regulation questionnaire. European Journal of Psychological Assessment. 2007; 23(3):141-9. [
DOI:10.1027/1015-5759.23.3.141]
35.
Mashhadi A, Hasani J, Mirdoraghi F. [Factor structure, reliability and validity of Persian version of the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire-children form (CERQ-KP) (Persian)]. Journal of Fundamentals of Mental Health. 2012; 14(55):246-59. [DOI:10.22038/JFMH.2013.942]
36.
Ware Jr JE, Gandek B. Overview of the SF-36 health survey and the International Quality of Life Assessment (IQOLA) project. Journal of Clinical Epidemiology. 1998; 51(11):903-12. [
DOI:10.1016/S0895-4356(98)00081-X]
37.
Montazeri A, Goshtasebi A, Vahdaninia M, Gandek B. The Short Form Health Survey (SF-36): Translation and validation study of the Iranian version. Quality of Life Research. 2005; 14(3):875-82. [
DOI:10.1007/s11136-004-1014-5] [
PMID]
38.
Franken IHA, Hendriks VM, van den Brink W. Initial validation of two opiate craving questionnaires: The obsessive compulsive drug use scale and the desires for drug questionnaire. Addictive Behaviors. 2002; 27(5):675-85. [
DOI:10.1016/S0306-4603(01)00201-5]
39.
Hassani-Abharian P, Mokri A, Ganjgahi H, Oghabian MA, Ekhtiari H. Validation for Persian versions of "desire for drug questionnaire" and "obsessive compulsive drug use scale" in heroin dependents. Archives of Iranian Medicine. 2016; 19(9):659-65. [PMID]
40.
Unkefer RF, Thaut M, editors. Music therapy in the treatment of adults with mental disorders: Theoretical bases and clinical interventions. New York: Schirmer Books; 1990. https://books.google.fr/books?hl=fr&id=iEQJAQAAMAAJ&dq
41.
Kim KJ, Lee SN, Lee BH. Music therapy inhibits morphine-seeking behavior via GABA receptor and attenuates anxiety-like behavior induced by extinction from chronic morphine use. Neuroscience Letters. 2018; 674:81-7. [
DOI:10.1016/j.neulet.2018.03.035] [
PMID]
42.
Gardstrom SC, Klemm A, Murphy KM. Women’s perceptions of the usefulness of group music therapy in addictions recovery. Nordic Journal of Music Therapy. 2017; 26(4):338-58. [
DOI:10.1080/08098131.2016.1239649]
43.
Streeter E, Davies MEP, Reiss JD, Hunt A, Caley R, Roberts C. Computer aided music therapy evaluation: Testing the Music Therapy Logbook prototype 1 system. The Arts in Psychotherapy. 2012; 39(1):1-10. [
DOI:10.1016/j.aip.2011.11.004]
44.
Ghetti C, Chen XJ, Fachner J, Gold C. Music therapy for people with substance use disorders. Cochrane Database of Systematic Reviews. 2017; 2017(3):CD012576. [
DOI:10.1002/14651858.CD012576] [
PMCID]
45.
Choi AN, Lee MS, Lee JS. Group music intervention reduces aggression and improves self-esteem in children with highly aggressive behavior: A pilot controlled trial. Evidence-Based Complementary and Alternative Medicine. 2010; 7(2):213-7. [
DOI:10.1093/ecam/nem182] [
PMID] [
PMCID]
46.
Jasemi Zergani E, Naderi F. The effectiveness of music on quality of life and anxiety symptoms in the post traumatic stress disorder in Bustan Hospital of Ahvaz City. Review of European Studies. 2016; 8(3):237-43. [
DOI:10.5539/res.v8n3p237]
47.
Dillard LM. Musical countertransference experiences of music therapists: A phenomenological study. The Arts in Psychotherapy. 2006; 33(3):208-17. [
DOI:10.1016/j.aip.2006.01.002]
48.
Silverman MJ. Effects of music therapy on psychiatric patients’ proactive coping skills: Two pilot studies. The Arts in Psychotherapy. 2011; 38(2):125-9. [
DOI:10.1016/j.aip.2011.02.004]
49.
Coates JM, Gullo MJ, Feeney GF, Young RM, Connor JP. A randomized trial of personalized cognitive-behavior therapy for alcohol use disorder in a public health clinic. Frontiers in Psychiatry. 2018; 9:297. [
DOI:10.3389/fpsyt.2018.00297] [
PMID] [
PMCID]
50.
Hoffman CJ, Ersser SJ, Hopkinson JB, Nicholls PG, Harrington JE, Thomas PW. Effectiveness of mindfulness-based stress reduction in mood, breast-and endocrine-related quality of life, and well-being in stage 0 to III breast cancer: a randomized, controlled trial. Journal of Clinical Oncology. 2012; 30(12):1335-42. [
DOI:10.1200/JCO.2010.34.0331] [
PMID]
51.
Miller WR, Sorensen JL, Selzer JA, Brigham GS. Disseminating evidence-based practices in substance abuse treatment: A review with suggestions. Journal of Substance Abuse Treatment. 2006; 31(1):25-39. [
DOI:10.1016/j.jsat.2006.03.005] [
PMID]
52.
McHugh RK, Hearon BA, Otto MW. Cognitive behavioral therapy for substance use disorders. Psychiatric Clinics of North America. 2010; 33(3):511-25. [
DOI:10.1016/j.psc.2010.04.012] [
PMID] [
PMCID]
53.
Sugarman DE, Nich C, Carroll KM. Coping strategy use following computerized cognitive-behavioral therapy for substance use disorders. Psychology of Addictive Behaviors. 2010; 24(4):689-95. [
DOI:10.1037/a0021584] [
PMID] [
PMCID]
54.
Osilla KC, Hepner KA, Muñoz RF, Woo S, Watkins K. Developing an integrated treatment for substance use and depression using cognitive-behavioral therapy. Journal of Substance Abuse Treatment. 2009; 37(4):412-20. [
DOI:10.1016/j.jsat.2009.04.006] [
PMID] [
PMCID]
55.
Driessen E, Hollon SD. Motivational interviewing from a cognitive behavioral perspective. Cognitive and Behavioral Practice. 2011; 18(1):70-3. [
DOI:10.1016/j.cbpra.2010.02.007]