دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1398 )                   جلد 25 شماره 2 صفحات 163-150 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Dirmanchi N, khanjani M S. Comparison of Resilience and Self-Efficacy in Athletes and Non-Athletes With Disabilities Caused by Spinal Cord Injury. IJPCP 2019; 25 (2) :150-163
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-2947-fa.html
دیرمانچی نیلوفر، خانجانی محمدسعید. مقایسه تاب‌آوری و خودکارآمدی معلولین ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1398; 25 (2) :150-163

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-2947-fa.html


1- دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره توانبخشی، گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2- دکترای مشاوره توانبخشی، گروه مدیریت توانبخشی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران. ، sa.khanjani@uswr.ac.ir
متن کامل [PDF 2802 kb]   (3321 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4985 مشاهده)
متن کامل:   (5029 مشاهده)
مقدمه
معلولیت یک واژه کلی است که فعالیت‌ها را محدود و از مشارکت افراد جلوگیری می‌کند. درواقع معلولیت فرد را در طول زندگی و در انجام یک کار با مشکل روبه‌رو می‌کند. معلولیت فقط یک مشکل مربوط به سلامتی نیست، بلکه پدیده پیچیده‌ای است که منعکس‌کننده تعامل بین ویژگی‌هایی از جسم افراد و ویژگی‌هایی از جامعه است که فرد در آن زندگی می‌کند [1]. کنوانسیون ملل متحد در سال 2007 درباره افراد معلول گفته است: افراد معلول افرادی هستند که اختلات فیزیکی، روانی و فکری طولانی‌مدت دارند که در مواجهه با موانع مختلف ممکن است مشارکت کامل و مؤثر آن‌ها در جامعه برابر دیگران نباشد [2]. 
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی حدود 15 درصد از جمعیت جهان با معلولیت‌ها زندگی می‌کنند که 2 تا 4 درصد آن‌ها رنج‌های عمده‌ای را در عملکردشان تجربه کرده‌اند. البته شیوع جهانی معلولیت بیشتر از پیش‌بینی‌های سازمان جهانی بهداشت تخمین زده شده است [1]. از جمله معلولیت‌ها، آسیب طناب نخاعی است. طناب نخاعی بخش فوق‌العاده سیستم عصبی مرکزی است و حتی یک آسیب کوچک به آن می‌تواند به ناتوانی شدید منجر شود [3]. درواقع مجموعه بیماری‌ها و اختلالاتی که به ضایعه نخاعی و ستون فقرات منجر شود، به ضایعات نخاعی مرسوم است و به افرادی که دچار این ضایعات می‌شوند، معلولین نخاعی گفته می‌شود [4]. 
آسیب نخاعی 50 درصد از مرگ‌ومیر‌های ناشی از حوادث آسیب‌زا را به خود اختصاص می‌دهد. از علل شایع آن تصادفات، سقوط، اعمال خشونت‌آمیز و آسیب‌های مرتبط با ورزش است. همچنین آسیب طناب نخاعی اثرات سوء جسمی، روانی و اجتماعی دارد [3]. هیچ برآورد قابل اعتمادی از شیوع آسیب نخاعی در جهان وجود ندارد، اما برآورد سالانه جهانی 40 تا 80 مورد در هر یک میلیون نفر است [5]. در یک مطالعه میزان بروز سالانه آسیب طناب نخاعی شهر تهران 44 مورد در هر یک میلیون نفر نفرگزارش شده است. همچنین شیوع این اختلال در تهران بین1/2 تا 11/4 در هر 10 هزار نفر است [6]. 
محققان به طور کلی تاب‌آوری را به عنوان یک سازگاری مثبت با یک رویداد آسیب‌شناختی تعریف می‌کنند. درواقع به عنوان بخشی از جنبش روان‌شناختی مثبت، محققان تئوری تاب‌آوری را به عنوان یک رویکرد مبتنی بر راه‌حل(در مقابل مشکل‌محور) برای درک سازگاری با حوادث آسیب‌زا پیشنهاد داده‌اند [7]. همچنین تاب‌آوری نقش بسزایی در زندگی افراد با ضایعه نخاعی ایفا می‌کند و به عنوان راه‌حلی مهم در درمان این افراد مطرح است [8]. 
ورنر اولین دانشمندی بود که در دهه 1970 از اصطلاح تاب‌آوری استفاده کرد [9]. همچنین در سال 1984 گارمزی در ایالات متحده آمریکا مفهوم تاب‌آوری را تعریف کرد که به رشد با کفایت، به رغم مواجهه با رویدادهای تنش‌زای زندگی اشاره می‌کند. گارمزی و ماستین تاب‌آوری را چنین تعریف می‌کنند: فرایند یا پیامد سازگاری موفقیت‌آمیز علی‌رغم شرایط چالش‌بر‌انگیز و تهدید کننده [10]. 
واژه تاب‌آوری شامل مفهوم انعطاف‌پذیری، بهبود و بازگشت به حالت اولیه پس از رویارویی با شرایط ناگوار است. شرایط ناگوار فقط محدود به بلایای ساخته دست بشر مثل جنگ و فقر یا بلایای طبیعی مانند خشکسالی و سیل نمی‌شود، بلکه شرایط ناگوار در زندگی روزمره نیز هنگام بروز حوادثی مانند طلاق، بیماری، مرگ، سوء‌مصرف مواد یا تغییر در موقعیت شغلی و آموزشی اتفاق می‌افتند. درواقع تاب‌آوری یک پدیده قابل تغییر و انعطاف‌پذیر است. بنابراین ممکن است که در هر لحظه و مرحله‌ای در سراسر زندگی به وجود آید [11]. انجام وظایف با مهارت‌های مشابه در موقعیت‌های مختلف به صورت ضعیف، متوسط یا قوی از سوی یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای خودکارآمدی افراد بستگی دارد [12]. 
خودکارآمدی مفهومی برگرفته از نظریه شناختی‌اجتماعی آلبرت بندورا است. بندورا خودکارآمدی را یکی از قدرتمندترین عوامل تعیین‌کننده تغییر رفتار نامیده است، زیرا باعث می‌شود افراد اولین قدم را به سمت هدف بردارند، آن‌ها را بر‌می‌انگیزد تا به صورت منظم تلاش کنند و قدرت مقاومت در برابر مشکلات را به آن‌ها می‌دهد [13]. احســاس خودکارآمدی، افراد را قــادر می‌کند تا با اســتفاده از مهارت‌ها در برخورد بــا موانع، کارهای فوق‌العــاده‌ای انجام دهند. عملکرد مؤثر، هم به داشــتن مهارت‌ها و هــم به باور در توانایی انجام آن مهارت‌ها نیازمند اســت. اداره‌کردن موقعیت‌هــای دائم‌التغییــر، مبهم، غیرقابل پیش‌بینی و اســترس‌زا، مستلزم داشتن مهارت‌های چندگانه است [12]. 
خودکارآمدی با پیامدهای سلامت مرتبط است و شاخصی از توان‌بخشی بعد از آسیب میان افراد تروماتیک به حساب می‌آید. همچنین خودکارآمدی پایین با افزایش خطر ابتلا به اختلالات روان‌شناختی در کسانی که آسیب نخاعی را متحمل شده‌اند همراه است[14]. 
در این میان به عنوان بخشی از برنامه توان‌بخشی بیماران ضایعه نخاعی، متخصصان پزشکی از ورزش به عنوان یک درمان مؤثر برای افرادی استفاده می‌کنند که آسیبی را متحمل شده‌اند. مطالعات تجربی اثرات مثبت فعالیت ورزشی را نه‌تنها بر سلامت جسم، بلکه بر سلامت روان افراد معلول جسمی از جمله مدیریت مشکلات خلقی، کاهش استرس و کاهش علائم افسردگی و اضطراب نشان داده است [7].
 در بسیاری از پژوهش‌های انجام‌گرفته در حوزه روان‌شناسی ورزشی، تـأثیر ورزش بـر سـلامت روانـی بررسی شده است.در مطالعات متعدد نشان داده شده است که بین تاب‌آوری افراد سالم ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود دارد [15-17]. همچنین برخی مطالعات نشان دادند بین سلامت روان معلولین ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود دارد [18-21]. تعدادی از یافته‌ها نشان دادند فعالیت‌های ورزشی موجب سلامت روانی بهتری در افراد با ضایعه نخاعی می‌شود[7، 22، 23].
 پژوهش جکسون و همکاران نشان داد ورزشکاران و مربی‌های آنان خودکارآمدی بیشتری نسبت به جمعیت عمومی دارند. همچنین یافته‌های برخی از پژوهش‌ها نشانگر آن بود که بین فعالیت بدنی با احساس خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد [24]. به عبارتی با افزایش میزان فعالیت بدنی میزان حس خودکارآمدی هم افزایش می‌یابد [26 ،25]. درواقع افرادی که دچار آسیب نخاعی می‌شوند، تقریباً در تمام جنبه‌های زندگی خود تغییرات شدیدی را تجربه می‌کنند. این تغییرات موجب بروز اختلال‌هایی در حوزه‌های مختلف زندگی اعم از جسمی، روانی و اجتماعی می‌شود.
همچنین سازگاری مثبت با این آسیب اغلب نیاز به تغییرات رفتاری قابل توجهی دارد. با توجه به مسائلی که پس از بروز آسیب نخاعی در این افراد به وجود می‌آید، آن‌ها دچار برخی از مشکلات روانی‌اجتماعی می‌شوند و بسیاری از فعالیت‌هایی که برای افراد سالم ساده و آسان به نظر می‌رسد، برای این افراد مشکلاتی را در پی خواهد داشت. بنابراین نیاز به ورزش در افراد معلول بیش از افراد دیگر احساس می‌شود. همچنین به علت اینکه عواملی نظیر تاب‌آوری و خودکارآمدی در رفتارهای هدفمندی که مستلزم تلاش‌های سخت هستند، اهمیت زیادی دارد، امروزه ورزش بخش عمده‌ای از فعالیت‌های مراکز ضایعات نخاعی در سراسر دنیا را به خود اختصاص می‌دهد. 
از آنجـایی کـه بـه نظـر می‌رسـد انجـام فعالیت‌های ورزشی و داشتن روحیه ورزشکاری سلامت جسمی و روانی را تـا حـدود زیـادی فـراهم می‌کند. این پرسش برای پژوهشگر ایجاد شده است که آیا ورزش می‌تواند اثر مثبتی بر تاب‌آوری و خودکارآمدی معلولین ضایعه نخاعی داشته باشد؟ با جست‌وجوهایی که پژوهشگر در منابع داخلی و موتورهای جست‌وجو بین‌المللی انجام داد، به این نتیجه دست یافت که مقالات بسیار کمی در این رابطه وجود دارد و تا‌کنون هیچ‌گونه مطالعه‌ای در رابطه با مقایسه تاب‌آوری و خودکارآمدی در معلولین ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار در ایران صورت نگرفته است. بنابراین می‌توان با این‌گونه پژوهش‌ها به این نتیجه رسید که آیا انجام فعالیت‌های ورزشی در معلولین با ضایعه نخاعی می‌تواند راهکاری برای ارتقا و حفظ تاب‌آوری و خودکارآمدی در این افراد باشد. 
روش
 این پژوهش از نوع علّی‌مقایسه‌ای است. آزمودنی‌های پژوهش حاضر از معلولین ضایعه نخاعی ورزشکاری که به آکادمی ملی پارالمپیک مراجعه کرده‌اند و معلولین ضایعه نخاعی که به مرکز حمایت از معلولین ضایعات نخاعی ایران مراجعه کرده‌اند، انتخاب شدند. ابزارهای استفاده‌شده در این پژوهش پرسش‌نامه‌های تاب‌آوری کونور و دیویدسون و خودکارآمدی شرر و همکاران است. روش نمونه‌گیری به صورت گمارش تصادفی بوده است. 
از بین 60 نفر معلول ضایعه نخاعی که در آکادمی ملی پارالمپیک و 200 نفر که عضو انجمن ضایعه نخاعی ایران بودند، 32 نفر که معیارهای مقبولیت مطالعه را داشتند به تصادف برای هر گروه انتخاب شدند. معیارهای عمومی ورود به مطالعه عبارت بودند از: سطح ضایعه نخاعی سینه‌ای و کمری و گذشت حداقل سه ماه از ضایعه نخاعی. معیار ورود معلولین ورزشکار عبارت بودند از: انجام حداقل 6 ماه ورزش حرفه‌ای حداقل سه جلسه در هر هفته به مدت 2 ساعت. معیارهای ورود معلولین غیر‌ورزشکار عبارت بودند از: انجام فعالیت فیزیکی به میزان کمتر از سه بار در هفته و هر بار 30 دقیقه (درمجموع کمتر از 90 دقیقه در هفته) و معیارهای خروج از مطالعه عبارت بودند از: تمایل‌نداشتن معلولین به پرکردن پرسش‌نامه و داشتن ضایعه همراه ( همانند آسیب‌های مغزی، فلج مغزی و تشنج کنترل‌نشده).
در پژوهش حجم نمونه با پیش‌فرض خطای نوع اول و دوم برابر 05/0 و 20 درصد محاسبه شد. میانگین و انحراف معیار خودکارآمدی در افراد ورزشکار و غیرورزشکار به ترتیب برابر 53/62 ،12/59 ،57/15 ،12/65 و مبتنی بر مطالعه کشاورز و همکاران و بر اساس فرمول مقایسه دو میانگین با استفاده از نرم افزار Stata برابر 32 نفر در هر دو گروه محاسبه شد [17].
پرسش‌نامه تاب‌آوری کونور و دیویدسون 
 برای سنجش تاب‌آوری، از مقیاس تاب‌آوری کونور و دیویدسون (2003) استفاده شده است. کونور و دیویدسون این پرسش‌نامه را با بازبینی منـابع پژوهشـی 1979-1991در زمینه تاب‌آوری تهیه کردند. مقیاس تاب‌آوری کونور و دیویدسون شامل ۲۵ گویه است. نمره‌گذاری مقیاس این تاب‌آوری بر اساس یک طیف لیکرتی بین صفر (کاملاً نادرست) تا چهار (همیشه درست) است. 
در تفسیر مقیاس تاب‌آوری هرچه فرد نمره بیشتری بگیرد، تاب‌آوری بیشتری دارد. هرچند نتایج همسانی درونی، پایایی بازآزمایی و روایی هم‌گرا و واگرای مقیاس، کافی گزارش شده‌اند و گرچه نتایج تحلیل عاملی اکتشافی وجود پنج عامل (شایستگی/استحکام شخصی‌، اعتماد به غرایز شخصی/تحمل عواطف منفی، پذیرش مثبت عواطف/روابط ایمن، مهار، معنویت) را برای مقیاس تاب‌آوری تأیید کرده است، چون پایایی و روایی زیرمقیاس‌ها هنوز به طور قطع تأیید نشده‌اند، در حال حاضر فقط نمره کلی تاب‌آوری برای هدف‌های پژوهشی معتبر محسوب می‌شود [9]. 
برای به‌دست‌آوردن امتیاز کلی پرسش‌نامه، مجموع امتیازات همه سؤالات با هم جمع می‌شود. این امتیاز دامنه‌ای از صفر تا 100 را خواهد داشت. نقطه برش این پرسش‌نامه امتیاز 50 است. به عبارتی، نمره بیشتر از 50 نشانگر افراد با تاب‌آوری خواهد بود و هرچه این امتیاز بیشتر از 50 باشد، به همان میزان شدت تاب‌آوری فرد نیز بالاتر می‌رود و برعکس [27]. این مقیاس را در ایران محمدی هنجاریابی کرده اسـت و در پژوهش بشارت و همکاران اعتبار و روایی این پرسش‌نامه تأیید شده است [28]. در پژوهش حق رنجبر و همکاران نیز روایی پرسش‌نامه با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ آزموده شد که آلفای 0/84 رای این پرسش‌نامه به دست آمد. بنابراین این ابزار روایی خوبی دارد [29].
پرسش‌نامه خودکارآمدی عمومی شرر
مقیاس خودکارآمدی عمومی را شرر و همکاران در سال ۱۹۸۲ طراحی کردند. این پرسش‌نامه ۱۷ گویه دارد که گویه‌های شماره 15 ،13 ،9 ،8 ،3 از چپ به راست و بقیه از راست به چپ اعتبارشان افزایش می‌یابد و نمره بیشتر بیانگر خودکارآمدی بالاتر است [17]. این مقیاس سه زیرمقیاس میل به آغازگری، میل به گسترش تلاش برای کامل‌کردن تکلیف و مقاومت در رویارویی با موانع را دارد. شرر بدون مشخص‌کردن عوامل و عبارات آن‌ها معتقد است این مقیاس سه جنبه از رفتار شامل میل به آغازگری رفتار (سؤالات 1، 4، 14، 15)، میل به گسترش تلاش برای کامل‌کردن تکلیف (سؤالات ۳، ۵، ۸، ۹، ۱۳) و مقاومت در رویارویی با موانع (سؤالات ۲، ۶، ۷، ۱۰، ۱۲،۱۱، ۱۶، ۱۷) را اندازه‌گیری می‌کند.
مقیاس یا سطح اندازه‌گیری آن از نوع لیکرت است و نمره‌گذاری آن بدین شرح است: کاملاً مخالف=‌1 مخالف=2 بی نظر=3 موافق=4 و کاملاً موافق=5. شرر اعتبار محاسبه‌شده از طریق آلفای کرونباخ برای خودکارآمدی عمومی را 0/86 به دست آورد و برای سنجش اعتبار سازه خودکارآمدی از همبستگی آن با مقیاس کنترل درونی-‌بیرونی راتر، خرده‌مقیاس E-I گویین‌لای و بیت در سال 1969، مقیاس درجه قابلیت اجتماعی مارلو و کراو در 1964، مقیاس بیگانگی از خود بارن در 1953 و مقیاس شایستگی فردی روزنبرگ در 1965 استفاده کرد. بختیاری براتی برای سنجش روایی سازه‌ای مقیاس خودکارآمدی عمومی، نمرات به‌دست‌آمده از این مقیاس را با اندازه‌های چندین ویژگی شخصیتی (مقیاس کنترل دورنی و بیرونی راتر، خرده‌مقیاس کنترل شخصی، مقیاس درجه اجتماعی مارلو و کراو و مقیاس شایستگی بین فردی روزنبرگ) همبسته کرد که همبستگی پیش‌بینی‌شده بین مقیاس خودکارآمدی و اندازه‌های خصوصیات شخصیتی متوسط 0/61و در سطح 0/05 معنادار و در جهت تأیید سازه مدنظر بود. 
همچنین ضریب روایی مقیاس با استفاده از روش دونیمه‌کردن آزمون گاتمن برابر 0/76 و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0/79 به دست آمده است. نجفی نیز 30 نفر از آزمودنی‌ها را به صورت تصادفی جدا کرد و آزمون خودکارآمدی را برای آن‌ها اجرا کرد و آلفای کرونباخ برابر 0/83به دست آمد و از طریق روش اسپیرمن براون نیز 83 درصد به دست آمد. در پژوهش گنجی و فراهانی به روش آلفای کرونباخ ضریب روایی 81 درصد به دست آمد [17].
برای تحلیل داده‌ها در پژوهش حاضر در بخش آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار، درصد، میانه و انحراف چارکی متوسط و در بخش آمار استنباطی از آزمون تی مستقل و آزمون من ویتنی یو استفاده شده است. همچنین از آزمون آماری کای اسکوآر برای مقایسه تاب‌آوری و خودکارآمدی بین معلولین ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار و از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی شدت ارتباط طول مدت معلولیت با تاب‌آوری و خودکارآمدی استفاده شده است.




یافته‌ها

همان‌طور که در جدول شماره 1 ملاحظه می‌شود، در این مطالعه بین سن، جنسیت، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل و سطح ضایعه نخاعی در دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری مشاهده نشد و تنها در میانگین مدت‌زمان معلولیت اختلاف معناداری دیده شد.
در جدول شماره 2 مقایسه تاب‌آوری و خودکارآمدی در معلولین ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار نشان داده شده است و همان‌طور که ملاحظه می‌شود ، تفاوت معناداری بین دو گروه در زمینه هر دو متغیر به دست آمد.
با توجه به جدول شماره 3 بین تاب‌آوری و خودکارآمدی ارتباط آماری معنا‌داری نشان داده شد (001/0=P) و با توجه به ضریب همبستگی پیرسون بدست آمده (549/0=‌r) می‌توان چنین استنباط کرد که این ارتباط مثبت است.
بحث
 یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد معلولین ورزشکار نسبت به غیرورزشکار نمره کل تاب‌آوری بیشتری دارند و این یافته، با نتایج پژوهش جفری جی همسو است [25]. در پژوهش بشارت و همکاران تاب‌آوری به عنوان متغیری که موفقیت ورزشی را تبیین می‌کند، در نظر گرفته شده است [30]. ولی سؤالی که در این رابطه مطرح می‌شود این است که آیا فعالیت ورزشی است که باعث تقویت تاب‌آوری می‌شود یا اینکه تاب‌آوری به موفقیت ورزشی می‌انجامد؟ بسیاری از یافته‌ها بر تأثیر ورزش در بهبود سلامت روانی و تاب آوری تأکید دارند [15، 20، 21].
کشاورز و همکاران نیز نشان دادند ورزشکاران نظامی از غیرورزشکاران نظامی نمره تاب‌آوری بیشتری دارند [17]. از طرفی در مطالعه شکری و همکاران این نتیجه به دست آمده است که فعالیت‌های ورزشی باعث وضعیت روانی بهتری در بیماران با ضایعه نخاعی می‌شود [18]. همچنین جیویا و همکاران نیز به این نتیجه دست یافتند که فعالیت‌های ورزشی باعث وضعیت روانی بهتری در بیماران ضایعه نخاعی بوده است [22]. 
یافته‌های بخشایش و همکاران نیز نشان داد بین سلامت روان معلولین ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود دارد [19]. با وجود این نقاط اشتراک درباره الگوی روابط بین تاب‌آوری و فعالیت‌های ورزشی، پژوهش‌ها اندک است و با قاطعیت نمی‌توان درباره آن اظهار نظر کرد. درمجموع، با توجه به این یافته، می‌توان نتیجه گرفت فعالیت ورزشی می‌تواند تاب‌آوری را در افراد افزایش دهد. ماچیدا و همکاران به چند‌مرحله‌ای‌بودن رشد تاب‌آوری اشاره می‌کنند، ورزش می‌تواند دایره فعالیت‌های اجتماعی فرد را گسترش دهد و نوعی خودتنظیمی و خودمدیریتی را (از ویژگی‌های افراد تاب‌آور) در ورزشکاران ایجاد کند [7]. 
فرد با تشویق‌هایی که از دیگر افراد نظیر هم‌تیمی‌ها، مربی، رسانه‌ها و طرفداران خود به‌ویژه در وضعیت‌های دشوار دریافت می‌کند، بهتر می‌تواند بر مشکلات خود غلبه کند. همچنین فعالیت‌های فیزیکی با شدت بالا (ضربان قلب بیش از 60 درصد بیشینه) می‌تواند با افزایش توان جسمی و فکری به بهبود وضعیت تاب‌آوری افراد کمک درخور توجهی کند. همچنین در تبیین زیرمقیاس‌های تاب‌آوری می‌توان گفت سطوح بالای تاب‌آوری باعث می‌شود فرد معلول بتواند از عواطف و هیجان‌های مثبت به منظور پشت‌سر‌نهادن تجارب نامطلوب و بازگشت به وضعیت مناسب استفاده کند. تعدادی از پژوهشگران احتمال می‌دهند تاب‌آوری از طریق افزایش سطوح عواطف مثبت باعث تقویت حرمت خود و مقابله موفق با تجربه‌های منفی می‌شود. بر اساس این تبیین، تاب‌آوری از طریق تقویت حرمت خود به عنوان مکانیسم واسطه‌ای به انطباق‌پذیری مثبت می‌انجامد [31]. 
کونور و دیویدسون معتقدند ویژگی‌های اساسی افراد تاب‌آور که باعث می‌شود سلامت آنان افزایش یابد این است که افراد تاب‌آور، توان اجتماعی، توانمندی در حل مسئله، خودگردانی و احساس هدفمندی بیشتری نسبت به افراد عادی دارند. همچنین تاب‌آوری از طریق تقویت شایستگی و استحکام شخصی با شاخص‌های سلامت روانی مرتبط می‌شود [9]. افراد ورزشکار تاب‌آوری بیشتری دارند و افراد تاب آور عواطف مثبت و خوش‌بینی بیشتری نسبت به غیر ورزشکاران دارند، چون این دو عامل توان مقابله آنان را هنگام رویارویی با مشکلات دشوار زندگی افزایش می‌دهد، درنتیجه می‌توان گفت ورزشکاران سلامت روانی و خودکارآمدی بالاتری دارند و می‌توانند در تمامی مراحل زندگی موفق‌تر عمل کنند [15]. 
مهارگری، یعنی توانایی فرد در مهار و مدیریت شرایط که یکی از دیگر مؤلفه‌های تاب‌آوری است [9]. مهارگری به فرد کمک می‌کند شرایط استرس‌زا را مدیریت کند و در مقابل مشکلات و ناملایمات زندگی، نه‌تنها جان سالم به در ببرد، بلکه به سطح جدیدی از تعادل و رشد مثبت دست یابد. مهارگری باعث می‌شود فرد تسلط بهتری بر اوضاع داشته باشد. احساس تسلط به اوضاع در فرد این باور را به وجود می‌آورد که تلاش‌های او بر موقعیت‌های زندگی تأثیر خواهد گذاشت و این گونه می‌تواند مسیر رویدادهای زندگی خود را تغییر دهد [32]. معنویت نیز به عنوان یکی از مؤلفه‌های تاب‌آوری می‌تواند از یک طرف همچون محافظی سترگ، مقاومت فرد را در برابر استرس‌های زندگی افزایش دهد و از سوی دیگر به عنوان سازش و انطباق‌پذیری مثبت، فرد را به تعالی و کمال برساند [33].
نکته‌ای که در نتایج این پژوهش حائز اهمیت است، اینکه در پرسش‌نامه تاب‌آوری نمره 50 به عنوان آستانه تاب‌آوری مناسب در نظرگرفته شد و با توجه به آن، هر دو گروه معلولین ورزشکار و غیرورزشکار با ضایعه نخاعی تاب‌آوری مناسب داشتند، ولی آنچه در این مطالعه به دست آمد این است که ورزش می‌تواند میزان تاب‌آوری را به طور محسوسی بهبود دهد. پژوهشگر در بین مطالعات موجود نتوانست مطالعه‌ای را بیابد که چنین آستانه‌ای را بین دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار مقایسه کند. 
 با توجه به جدول شماره 2، خودکارآمدی در ورزشکاران و غیرورزشکاران با سطح معنا‌داری (001/0=P) تفاوت دارد. به عبارت دیگر معلولین ورزشکار خودکارآمدی بهتری نسبت به معلولین غیرورزشکار دارند و این یافته با پژوهش بشارت و همکاران که نشان دادند خودکارآمدی در افراد ورزشکار حرفه‌ای و ورزشکار آماتور اختلاف معنی‌داری دارد، همسو است [24].
 جکسون و همکاران نیز در پژوهش خود نشان دادند ورزشکاران و مربی‌های آنان خودکارآمدی بیشتری نسبت به جمعیت عمومی دارند و این نیز همانند مطالعه حاضر مؤید اثر مثبت ورزش بر افزایش خودکارآمدی است [24]. همچنین صالحی‌نژاد و بشارت در پژوهش خود اشاره داشتند که منابع شخصیتی از جمله منبع کنترل، خودکارآمدی، اعتماد‌به‌نفس و ثبات احساسی در ورزشکاران دوام بیشتری دارد [24]. در مطالعه طاهری و مرادی که سهم خودکارآمدی، عزت نفس و انگیزش پیشرفت در پیش بینی کیفیت زندگی معلولین جسمی را بررسی کردند نیز نشان داده شده است خودکارآمدی می‌تواند کیفیت زندگی معلولین جسمی را به طور معنی‌داری پیش‌بینی کند و متغیر خودکارآمدی نقش مهمی در تبیین کیفیت زندگی معلولین جسمی دارد [26]. 
کشاورز و همکاران در بررسی مقایسه‌ای خودکارآمدی در بین کارمندان نظامی ورزشکار و غیرورزشکار نشان دادند بین ورزشکاران و غیرورزشکاران نظامی از لحاظ متغیرهای خودکارآمدی تفاوت معناداری (005/P=0) وجود دارد، به عبارت دیگر این متغیرها در ورزشکاران نظامی بیشتر از غیرورزشکاران بوده است که این یافته‌ها نیز در راستا و همسو با پژوهش انجام‌شده، است [17]. همچنین فروتن و تمییزی دریافتند بین فعالیت بدنی با احساس خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد [25]. به عبارتی با افزایش میزان فعالیت بدنی میزان حس خودکارآمدی هم افزایش می‌یابد. در مطالعه حاضر با توجه به میانه 65 به‌دست‌آمده درباره خودکارآمدی، افرادی که نمره بیشتر از 65 به دست آوردند، خودکارآمد در نظر گرفته شدند و پژوهشگر به این نتیجه دست یافت که افراد ورزشکار از افراد غیرورزشکار خودکارآمدی بیشتری دارند.
در تبیین این یافته می‌توان گفت قدرت خودکارآمدی، به میزان باور فرد به انجام موفقیت‌آمیز عمل یا رفتار در سطوح مختلف از دشواری اشاره دارد؛ یعنی باور فرد مبنی بر اینکه قوی است یا ضعیف، یعنی اعتمادی که فرد به خود دارد و می‌تواند وظایف کاریش را دقیق انجام دهد. این نظر به‌خوبی در نقل قولی از مهاتما گاندی نشان داده شده است: اگر من اعتقاد به این دارم که می‌توانم آن کار را انجام دهم پس مطمئنم که آن را انجام می‌دهم حتی اگر در آغاز راه غیرممکن باشد [28].
 همچنین خودکارآمدی به واسطه انگیزه‌های درونی فرد موجب می‌شود فرد به طور خود‌انگیخته در محیط تلاش کند و تلاش هرچه بیشتری برای ادامه و تکمیل تکالیف، عمل یا رفتار فرد داشته باشد و در رویارویی با موانع پیش رو مقاومت بیشتری از خود نشان دهد. تحقیقات بسیاری نشان داده‌اند فعالیت بدنی و ورزش نه‌تنها ابزار ارزشمندی برای حفظ سلامت جسمی و روانی در افراد است، بلکه به اجتماعی‌شدن، کسب مهارت‌ها و ارتقای خودکارآمدی افراد کمک می‌کند. 
ورزش سبب می‌شود افراد مشکلات و مسائل چالش‌برانگیز را به چشم تمرینی برای کسب مهارت ببینند، به فعالیت هایی که در آن‌ها شرکت می‌کند علاقه بیشتری داشته باشند، در برابر آن‌ها احساس تعهد و وظیفه‌شناسی کنند و درنهایت اینکه شکست‌ها موجب دلسردی شان نشود و خیلی زود آن‌ها را پشت سر بگذارند. آن‌ها می‌آموزند چگونه بعد از هر شکستی می‌توانند به موفقیت دست یابند و چگونه از موفقیت‌های خود برای افزایش اعتماد به نفسشان استفاده کنند و می‌آموزند که چگونه این تجربه‌ها را در زندگی شخصی‌شان به کار گیرند. ورزش به افراد کمک می‌کند احساس نا‌امیدی، درماندگی و ناتوانی نکنند، افرادی که خودکارآمدی بیشتری دارند تلاش‌های خود را بی فایده نمی‌دانند و سریع مضطرب و ناامید نمی‌شوند و هنگام برخورد با مشکلات، سریع احساس شکست ندارند و بر این باور هستند که می‌توانند با موانع زندگی به نحو مؤثرتری کنار بیایند. آن‌ها انتظار دارند که بر مشکلات و موانع غلبه کنند و در انجام کارها استقامت می‌کنند. 
همچنین در تبیین رابطه بین تاب‌آوری و خود کارآمدی باید گفت نتایج این پژوهش همانند پژوهش جلیلی و حسینچاری رابطه معنادار مثبتی را بین خودکارآمدی و تاب‌آوری نشان می‌دهد [16]. در این مطالعه همانند مطالعات قبلی نمره کل میانگین تاب‌آوری و خودکارآمدی برای مقایسه گروه‌های ورزشکار در نظر گرفته شده است و ضریب همبستگی (529/0) این پژوهش در مقابل ضریب همبستگی (52/0) به‌دست‌آمده در مطالعه جلیلی و حسینچاری نیز این ارتباط را تقریباً مشابه نشان می‌دهد (جدول شماره 3). در تبیین این یافته می‌توان گفت افرادی که خودکارآمدی زیادی دارند، به توانمندی‌ها و قابلیت‌های خود باور دارند و این باور در آن‌ها باعث افزایش تاب‌آوری و تحمل شرایط سخت می‌شود و همین امر می‌تواند بر دیگر ابعاد زندگی افراد با ضایعه نخاعی مؤثر واقع شود.
نتیجه‌گیری
مطالعات تجربی، اثرات مثبت فعالیت‌های فیزیکی، ورزش یا تمرین‌های ورزشی را نه‌تنها بر سلامت جسمی، بلکه بر سلامت روانی افرادی که معلولیت‌های فیزیکی دارند، از جمله بهبود مدیریت مشکلات خلقی، کاهش استرس، کاهش علائم افسردگی و اضطراب نشان داده است [7]. همچنین کورنابر و همکاران معتقدند هدف نهایی توان‌بخشی افراد آسیب نخاعی به حداکثر رساندن خودکارآمدی است [14]. تقویت پیوسته توانایی فرد، ایجاد خودکارآمدی و تاب‌آوری است که در بین آسیب‌دیدگان اهمیت بسیاری دارد. بنابراین به طور قابل توجهی خودکارآمدی و تاب‌آوری به عنوان عوامل تأثیر‌گذار مهمی بر پیامدهای توان‌بخشی ناشی از آسیب نخاعی هستند. 
مفهوم سازی، روش شناسی، نظارت، مرور و ویرایش
با توجه به یافته‌های پزوهش حاضر و با درنظر‌گرفتن نتایج پژوهش‌های پیشین می‌توان گفت آسیب نخاعی چالش‌های مهمی برای تمام ابعاد سلامت اعم از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی به همراه دارد و احتمالاً داشتن هرچه بیشتر تاب‌آوری و خودکارآمدی به عنوان مؤلفه‌های سرمایه روان‌شناختی برای سلامت و سازگاری فرد لازم است. با توجه به یافته‌های این پژوهش که نشان‌دهنده رابطه معنادار بین تاب‌آوری و خودکارآمدی با ورزش است، احتمالاً ورزش به عنوان راهی برای ارتقای تاب‌آوری و خودکارآمدی در افراد با ضایعه نخاعی است.
با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر بالاتر‌بودن تاب‌آوری و خودکارآمدی در گروه ورزشکاران توصیه می‌شود در مراکز بهزیستی و دیگر سازمان‌هایی که به معلولین ضایعه نخاعی ارائه خدمت می‌دهند از ورزش برای بهبود متغیرهای روانی استفاده شود. همچنین مطالعات کارآزمایی بالینی در رابطه با اثربخشی ورزش بر تاب‌آوری و خودکارآمدی معلولین ورزشکار صورت پذیرد. چون این پژوهش تنها روی افرادی که ضایعه نخاعی داشتند، متمرکز بود، پس پیشنهاد می‌شود تأثیر ورزش بر دیگر معلولیت‌ها نیز سنجیده شود و به تفکیک با یکدیگر مقایسه شود. پیشنهاد می‌شود مطالعات طولی در این زمینه صورت پذیرد تا روند تغییرات تاب‌آوری و خودکارآمدی در طول زمان روی افراد معلول مشاهده شود. 
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

در این پژوهش در تکمیل فرم‌های شرکت‌کنندگان به رازداری و محفوظ‌بودن اطلاعات آن‌ها از سوی درمانگر، اشاره شده است. 
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خانم نیلوفر دیرمانچی در گروه روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است.
مشارکت نویسندگان
مفهوم‌سازی، روش‌شناسی، مرور و ویرایش: همه نویسندگان؛ تحلیل تحقیق، منابع، پردازش اطلاعات، نگارش و تهیه پیش‌نویس اصلی: نیلوفر دیرمانچی؛ نظارت: محمدسعید خانجانی.
تعارض منافع
بنابر اظهارنظر نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از دکتر علی کبیر، رئیس مرکز مطالعات و توسعه آموزش دانشگاه علوم پزشکی ایران، مشاور آماری پژوهش، دکتر هادی‌زاده؛ مسئول بخش روان‌شناسی ورزشی آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک، مدیریت و پرسنل محترم انجمن حمایت از معلولین ضایعه نخاعی ایران، و از تمامی شرکت‌کنندگانی تشکر می‌کنیم.
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1397/9/21 | پذیرش: 1397/11/16 | انتشار: 1398/5/1

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb