پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر
مقیاس خودکارآمدی عمومی را شرر و همکاران در سال ۱۹۸۲ طراحی کردند. این پرسشنامه ۱۷ گویه دارد که گویههای شماره 15 ،13 ،9 ،8 ،3 از چپ به راست و بقیه از راست به چپ اعتبارشان افزایش مییابد و نمره بیشتر بیانگر خودکارآمدی بالاتر است [17]. این مقیاس سه زیرمقیاس میل به آغازگری، میل به گسترش تلاش برای کاملکردن تکلیف و مقاومت در رویارویی با موانع را دارد. شرر بدون مشخصکردن عوامل و عبارات آنها معتقد است این مقیاس سه جنبه از رفتار شامل میل به آغازگری رفتار (سؤالات 1، 4، 14، 15)، میل به گسترش تلاش برای کاملکردن تکلیف (سؤالات ۳، ۵، ۸، ۹، ۱۳) و مقاومت در رویارویی با موانع (سؤالات ۲، ۶، ۷، ۱۰، ۱۲،۱۱، ۱۶، ۱۷) را اندازهگیری میکند.
مقیاس یا سطح اندازهگیری آن از نوع لیکرت است و نمرهگذاری آن بدین شرح است: کاملاً مخالف=1 مخالف=2 بی نظر=3 موافق=4 و کاملاً موافق=5. شرر اعتبار محاسبهشده از طریق آلفای کرونباخ برای خودکارآمدی عمومی را 0/86 به دست آورد و برای سنجش اعتبار سازه خودکارآمدی از همبستگی آن با مقیاس کنترل درونی-بیرونی راتر، خردهمقیاس E-I گویینلای و بیت در سال 1969، مقیاس درجه قابلیت اجتماعی مارلو و کراو در 1964، مقیاس بیگانگی از خود بارن در 1953 و مقیاس شایستگی فردی روزنبرگ در 1965 استفاده کرد. بختیاری براتی برای سنجش روایی سازهای مقیاس خودکارآمدی عمومی، نمرات بهدستآمده از این مقیاس را با اندازههای چندین ویژگی شخصیتی (مقیاس کنترل دورنی و بیرونی راتر، خردهمقیاس کنترل شخصی، مقیاس درجه اجتماعی مارلو و کراو و مقیاس شایستگی بین فردی روزنبرگ) همبسته کرد که همبستگی پیشبینیشده بین مقیاس خودکارآمدی و اندازههای خصوصیات شخصیتی متوسط 0/61و در سطح 0/05 معنادار و در جهت تأیید سازه مدنظر بود.
همچنین ضریب روایی مقیاس با استفاده از روش دونیمهکردن آزمون گاتمن برابر 0/76 و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0/79 به دست آمده است. نجفی نیز 30 نفر از آزمودنیها را به صورت تصادفی جدا کرد و آزمون خودکارآمدی را برای آنها اجرا کرد و آلفای کرونباخ برابر 0/83به دست آمد و از طریق روش اسپیرمن براون نیز 83 درصد به دست آمد. در پژوهش گنجی و فراهانی به روش آلفای کرونباخ ضریب روایی 81 درصد به دست آمد [17].
برای تحلیل دادهها در پژوهش حاضر در بخش آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار، درصد، میانه و انحراف چارکی متوسط و در بخش آمار استنباطی از آزمون تی مستقل و آزمون من ویتنی یو استفاده شده است. همچنین از آزمون آماری کای اسکوآر برای مقایسه تابآوری و خودکارآمدی بین معلولین ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار و از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی شدت ارتباط طول مدت معلولیت با تابآوری و خودکارآمدی استفاده شده است.
یافتهها
همانطور که در جدول شماره 1 ملاحظه میشود، در این مطالعه بین سن، جنسیت، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل و سطح ضایعه نخاعی در دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری مشاهده نشد و تنها در میانگین مدتزمان معلولیت اختلاف معناداری دیده شد.
در جدول شماره 2 مقایسه تابآوری و خودکارآمدی در معلولین ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار نشان داده شده است و همانطور که ملاحظه میشود ، تفاوت معناداری بین دو گروه در زمینه هر دو متغیر به دست آمد.
با توجه به جدول شماره 3 بین تابآوری و خودکارآمدی ارتباط آماری معناداری نشان داده شد (001/0=P) و با توجه به ضریب همبستگی پیرسون بدست آمده (549/0=r) میتوان چنین استنباط کرد که این ارتباط مثبت است.
بحث
یافتههای پژوهش نشان میدهد معلولین ورزشکار نسبت به غیرورزشکار نمره کل تابآوری بیشتری دارند و این یافته، با نتایج پژوهش جفری جی همسو است [25]. در پژوهش بشارت و همکاران تابآوری به عنوان متغیری که موفقیت ورزشی را تبیین میکند، در نظر گرفته شده است [30]. ولی سؤالی که در این رابطه مطرح میشود این است که آیا فعالیت ورزشی است که باعث تقویت تابآوری میشود یا اینکه تابآوری به موفقیت ورزشی میانجامد؟ بسیاری از یافتهها بر تأثیر ورزش در بهبود سلامت روانی و تاب آوری تأکید دارند [15، 20، 21].
کشاورز و همکاران نیز نشان دادند ورزشکاران نظامی از غیرورزشکاران نظامی نمره تابآوری بیشتری دارند [17]. از طرفی در مطالعه شکری و همکاران این نتیجه به دست آمده است که فعالیتهای ورزشی باعث وضعیت روانی بهتری در بیماران با ضایعه نخاعی میشود [18]. همچنین جیویا و همکاران نیز به این نتیجه دست یافتند که فعالیتهای ورزشی باعث وضعیت روانی بهتری در بیماران ضایعه نخاعی بوده است [22].
یافتههای بخشایش و همکاران نیز نشان داد بین سلامت روان معلولین ورزشکار و غیرورزشکار تفاوت معناداری وجود دارد [19]. با وجود این نقاط اشتراک درباره الگوی روابط بین تابآوری و فعالیتهای ورزشی، پژوهشها اندک است و با قاطعیت نمیتوان درباره آن اظهار نظر کرد. درمجموع، با توجه به این یافته، میتوان نتیجه گرفت فعالیت ورزشی میتواند تابآوری را در افراد افزایش دهد. ماچیدا و همکاران به چندمرحلهایبودن رشد تابآوری اشاره میکنند، ورزش میتواند دایره فعالیتهای اجتماعی فرد را گسترش دهد و نوعی خودتنظیمی و خودمدیریتی را (از ویژگیهای افراد تابآور) در ورزشکاران ایجاد کند [7].
فرد با تشویقهایی که از دیگر افراد نظیر همتیمیها، مربی، رسانهها و طرفداران خود بهویژه در وضعیتهای دشوار دریافت میکند، بهتر میتواند بر مشکلات خود غلبه کند. همچنین فعالیتهای فیزیکی با شدت بالا (ضربان قلب بیش از 60 درصد بیشینه) میتواند با افزایش توان جسمی و فکری به بهبود وضعیت تابآوری افراد کمک درخور توجهی کند. همچنین در تبیین زیرمقیاسهای تابآوری میتوان گفت سطوح بالای تابآوری باعث میشود فرد معلول بتواند از عواطف و هیجانهای مثبت به منظور پشتسرنهادن تجارب نامطلوب و بازگشت به وضعیت مناسب استفاده کند. تعدادی از پژوهشگران احتمال میدهند تابآوری از طریق افزایش سطوح عواطف مثبت باعث تقویت حرمت خود و مقابله موفق با تجربههای منفی میشود. بر اساس این تبیین، تابآوری از طریق تقویت حرمت خود به عنوان مکانیسم واسطهای به انطباقپذیری مثبت میانجامد [31].
کونور و دیویدسون معتقدند ویژگیهای اساسی افراد تابآور که باعث میشود سلامت آنان افزایش یابد این است که افراد تابآور، توان اجتماعی، توانمندی در حل مسئله، خودگردانی و احساس هدفمندی بیشتری نسبت به افراد عادی دارند. همچنین تابآوری از طریق تقویت شایستگی و استحکام شخصی با شاخصهای سلامت روانی مرتبط میشود [9]. افراد ورزشکار تابآوری بیشتری دارند و افراد تاب آور عواطف مثبت و خوشبینی بیشتری نسبت به غیر ورزشکاران دارند، چون این دو عامل توان مقابله آنان را هنگام رویارویی با مشکلات دشوار زندگی افزایش میدهد، درنتیجه میتوان گفت ورزشکاران سلامت روانی و خودکارآمدی بالاتری دارند و میتوانند در تمامی مراحل زندگی موفقتر عمل کنند [15].
مهارگری، یعنی توانایی فرد در مهار و مدیریت شرایط که یکی از دیگر مؤلفههای تابآوری است [9]. مهارگری به فرد کمک میکند شرایط استرسزا را مدیریت کند و در مقابل مشکلات و ناملایمات زندگی، نهتنها جان سالم به در ببرد، بلکه به سطح جدیدی از تعادل و رشد مثبت دست یابد. مهارگری باعث میشود فرد تسلط بهتری بر اوضاع داشته باشد. احساس تسلط به اوضاع در فرد این باور را به وجود میآورد که تلاشهای او بر موقعیتهای زندگی تأثیر خواهد گذاشت و این گونه میتواند مسیر رویدادهای زندگی خود را تغییر دهد [32]. معنویت نیز به عنوان یکی از مؤلفههای تابآوری میتواند از یک طرف همچون محافظی سترگ، مقاومت فرد را در برابر استرسهای زندگی افزایش دهد و از سوی دیگر به عنوان سازش و انطباقپذیری مثبت، فرد را به تعالی و کمال برساند [33].
نکتهای که در نتایج این پژوهش حائز اهمیت است، اینکه در پرسشنامه تابآوری نمره 50 به عنوان آستانه تابآوری مناسب در نظرگرفته شد و با توجه به آن، هر دو گروه معلولین ورزشکار و غیرورزشکار با ضایعه نخاعی تابآوری مناسب داشتند، ولی آنچه در این مطالعه به دست آمد این است که ورزش میتواند میزان تابآوری را به طور محسوسی بهبود دهد. پژوهشگر در بین مطالعات موجود نتوانست مطالعهای را بیابد که چنین آستانهای را بین دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار مقایسه کند.
با توجه به جدول شماره 2، خودکارآمدی در ورزشکاران و غیرورزشکاران با سطح معناداری (001/0=P) تفاوت دارد. به عبارت دیگر معلولین ورزشکار خودکارآمدی بهتری نسبت به معلولین غیرورزشکار دارند و این یافته با پژوهش بشارت و همکاران که نشان دادند خودکارآمدی در افراد ورزشکار حرفهای و ورزشکار آماتور اختلاف معنیداری دارد، همسو است [24].
جکسون و همکاران نیز در پژوهش خود نشان دادند ورزشکاران و مربیهای آنان خودکارآمدی بیشتری نسبت به جمعیت عمومی دارند و این نیز همانند مطالعه حاضر مؤید اثر مثبت ورزش بر افزایش خودکارآمدی است [24]. همچنین صالحینژاد و بشارت در پژوهش خود اشاره داشتند که منابع شخصیتی از جمله منبع کنترل، خودکارآمدی، اعتمادبهنفس و ثبات احساسی در ورزشکاران دوام بیشتری دارد [24]. در مطالعه طاهری و مرادی که سهم خودکارآمدی، عزت نفس و انگیزش پیشرفت در پیش بینی کیفیت زندگی معلولین جسمی را بررسی کردند نیز نشان داده شده است خودکارآمدی میتواند کیفیت زندگی معلولین جسمی را به طور معنیداری پیشبینی کند و متغیر خودکارآمدی نقش مهمی در تبیین کیفیت زندگی معلولین جسمی دارد [26].
کشاورز و همکاران در بررسی مقایسهای خودکارآمدی در بین کارمندان نظامی ورزشکار و غیرورزشکار نشان دادند بین ورزشکاران و غیرورزشکاران نظامی از لحاظ متغیرهای خودکارآمدی تفاوت معناداری (005/P=0) وجود دارد، به عبارت دیگر این متغیرها در ورزشکاران نظامی بیشتر از غیرورزشکاران بوده است که این یافتهها نیز در راستا و همسو با پژوهش انجامشده، است [17]. همچنین فروتن و تمییزی دریافتند بین فعالیت بدنی با احساس خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد [25]. به عبارتی با افزایش میزان فعالیت بدنی میزان حس خودکارآمدی هم افزایش مییابد. در مطالعه حاضر با توجه به میانه 65 بهدستآمده درباره خودکارآمدی، افرادی که نمره بیشتر از 65 به دست آوردند، خودکارآمد در نظر گرفته شدند و پژوهشگر به این نتیجه دست یافت که افراد ورزشکار از افراد غیرورزشکار خودکارآمدی بیشتری دارند.
در تبیین این یافته میتوان گفت قدرت خودکارآمدی، به میزان باور فرد به انجام موفقیتآمیز عمل یا رفتار در سطوح مختلف از دشواری اشاره دارد؛ یعنی باور فرد مبنی بر اینکه قوی است یا ضعیف، یعنی اعتمادی که فرد به خود دارد و میتواند وظایف کاریش را دقیق انجام دهد. این نظر بهخوبی در نقل قولی از مهاتما گاندی نشان داده شده است: اگر من اعتقاد به این دارم که میتوانم آن کار را انجام دهم پس مطمئنم که آن را انجام میدهم حتی اگر در آغاز راه غیرممکن باشد [28].
همچنین خودکارآمدی به واسطه انگیزههای درونی فرد موجب میشود فرد به طور خودانگیخته در محیط تلاش کند و تلاش هرچه بیشتری برای ادامه و تکمیل تکالیف، عمل یا رفتار فرد داشته باشد و در رویارویی با موانع پیش رو مقاومت بیشتری از خود نشان دهد. تحقیقات بسیاری نشان دادهاند فعالیت بدنی و ورزش نهتنها ابزار ارزشمندی برای حفظ سلامت جسمی و روانی در افراد است، بلکه به اجتماعیشدن، کسب مهارتها و ارتقای خودکارآمدی افراد کمک میکند.
ورزش سبب میشود افراد مشکلات و مسائل چالشبرانگیز را به چشم تمرینی برای کسب مهارت ببینند، به فعالیت هایی که در آنها شرکت میکند علاقه بیشتری داشته باشند، در برابر آنها احساس تعهد و وظیفهشناسی کنند و درنهایت اینکه شکستها موجب دلسردی شان نشود و خیلی زود آنها را پشت سر بگذارند. آنها میآموزند چگونه بعد از هر شکستی میتوانند به موفقیت دست یابند و چگونه از موفقیتهای خود برای افزایش اعتماد به نفسشان استفاده کنند و میآموزند که چگونه این تجربهها را در زندگی شخصیشان به کار گیرند. ورزش به افراد کمک میکند احساس ناامیدی، درماندگی و ناتوانی نکنند، افرادی که خودکارآمدی بیشتری دارند تلاشهای خود را بی فایده نمیدانند و سریع مضطرب و ناامید نمیشوند و هنگام برخورد با مشکلات، سریع احساس شکست ندارند و بر این باور هستند که میتوانند با موانع زندگی به نحو مؤثرتری کنار بیایند. آنها انتظار دارند که بر مشکلات و موانع غلبه کنند و در انجام کارها استقامت میکنند.
همچنین در تبیین رابطه بین تابآوری و خود کارآمدی باید گفت نتایج این پژوهش همانند پژوهش جلیلی و حسینچاری رابطه معنادار مثبتی را بین خودکارآمدی و تابآوری نشان میدهد [16]. در این مطالعه همانند مطالعات قبلی نمره کل میانگین تابآوری و خودکارآمدی برای مقایسه گروههای ورزشکار در نظر گرفته شده است و ضریب همبستگی (529/0) این پژوهش در مقابل ضریب همبستگی (52/0) بهدستآمده در مطالعه جلیلی و حسینچاری نیز این ارتباط را تقریباً مشابه نشان میدهد (جدول شماره 3). در تبیین این یافته میتوان گفت افرادی که خودکارآمدی زیادی دارند، به توانمندیها و قابلیتهای خود باور دارند و این باور در آنها باعث افزایش تابآوری و تحمل شرایط سخت میشود و همین امر میتواند بر دیگر ابعاد زندگی افراد با ضایعه نخاعی مؤثر واقع شود.
نتیجهگیری
مطالعات تجربی، اثرات مثبت فعالیتهای فیزیکی، ورزش یا تمرینهای ورزشی را نهتنها بر سلامت جسمی، بلکه بر سلامت روانی افرادی که معلولیتهای فیزیکی دارند، از جمله بهبود مدیریت مشکلات خلقی، کاهش استرس، کاهش علائم افسردگی و اضطراب نشان داده است [7]. همچنین کورنابر و همکاران معتقدند هدف نهایی توانبخشی افراد آسیب نخاعی به حداکثر رساندن خودکارآمدی است [14]. تقویت پیوسته توانایی فرد، ایجاد خودکارآمدی و تابآوری است که در بین آسیبدیدگان اهمیت بسیاری دارد. بنابراین به طور قابل توجهی خودکارآمدی و تابآوری به عنوان عوامل تأثیرگذار مهمی بر پیامدهای توانبخشی ناشی از آسیب نخاعی هستند.
مفهوم سازی، روش شناسی، نظارت، مرور و ویرایش
با توجه به یافتههای پزوهش حاضر و با درنظرگرفتن نتایج پژوهشهای پیشین میتوان گفت آسیب نخاعی چالشهای مهمی برای تمام ابعاد سلامت اعم از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی به همراه دارد و احتمالاً داشتن هرچه بیشتر تابآوری و خودکارآمدی به عنوان مؤلفههای سرمایه روانشناختی برای سلامت و سازگاری فرد لازم است. با توجه به یافتههای این پژوهش که نشاندهنده رابطه معنادار بین تابآوری و خودکارآمدی با ورزش است، احتمالاً ورزش به عنوان راهی برای ارتقای تابآوری و خودکارآمدی در افراد با ضایعه نخاعی است.
با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر بالاتربودن تابآوری و خودکارآمدی در گروه ورزشکاران توصیه میشود در مراکز بهزیستی و دیگر سازمانهایی که به معلولین ضایعه نخاعی ارائه خدمت میدهند از ورزش برای بهبود متغیرهای روانی استفاده شود. همچنین مطالعات کارآزمایی بالینی در رابطه با اثربخشی ورزش بر تابآوری و خودکارآمدی معلولین ورزشکار صورت پذیرد. چون این پژوهش تنها روی افرادی که ضایعه نخاعی داشتند، متمرکز بود، پس پیشنهاد میشود تأثیر ورزش بر دیگر معلولیتها نیز سنجیده شود و به تفکیک با یکدیگر مقایسه شود. پیشنهاد میشود مطالعات طولی در این زمینه صورت پذیرد تا روند تغییرات تابآوری و خودکارآمدی در طول زمان روی افراد معلول مشاهده شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این پژوهش در تکمیل فرمهای شرکتکنندگان به رازداری و محفوظبودن اطلاعات آنها از سوی درمانگر، اشاره شده است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسیارشد خانم نیلوفر دیرمانچی در گروه روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، روششناسی، مرور و ویرایش: همه نویسندگان؛ تحلیل تحقیق، منابع، پردازش اطلاعات، نگارش و تهیه پیشنویس اصلی: نیلوفر دیرمانچی؛ نظارت: محمدسعید خانجانی.
تعارض منافع
بنابر اظهارنظر نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از دکتر علی کبیر، رئیس مرکز مطالعات و توسعه آموزش دانشگاه علوم پزشکی ایران، مشاور آماری پژوهش، دکتر هادیزاده؛ مسئول بخش روانشناسی ورزشی آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک، مدیریت و پرسنل محترم انجمن حمایت از معلولین ضایعه نخاعی ایران، و از تمامی شرکتکنندگانی تشکر میکنیم.