مقدمه
با توجه به ارتباط نزدیک سلامت روان با بهداشت عمومی و عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، میتوان گفت که بدون سلامت روان دستیابی به بخشهای دیگر سلامت امکانپذیر نیست
[1]. سلامت روانی از دید سازمان بهداشت جهانی چیزی فراتر از نبود اختلالات روانی است و شامل مواردی مانند خوببودن ذهنی، ادراک خودکارآمدی، استقلال و خودمختاری، کفایت و شایستگی، وابستگی بیننسلی و خود شکوفایی توانمندیهای بالقوه فکری و هیجانی میشود [2].
طبق آمار متأسفانه حدود 919 میلیون نفر در سراسر جهان از اختلالات روانپزشکی رنج میبرند و در ایران شیوع اختلالات روانپزشکی در کل کشور با توجه به مطالعهای که در سال 1390 انجام شده 23/6 درصد و در جامعه کار و تولید با توجه به مطالعه انجامشده در سال 1395 به میزان 35/4 درصد ارزیابی شده است [4 ،3].
بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، بیشتر اختلالات روانی قابل پیشگیری هستند. مداخلات و مراقبتهای دوره بارداری و کودکی، آموزش مهارتهای زندگی، والدی و همسری از مؤثرترین مداخلات در پیشگیری از اختلالات روانی هستند.رویکردهای مراقبت از بیماران روانی و آموزش خانوادههایی که بیمار روانپریش دارند، از ضروریات این نوع خدمات محسوب شده است. علاوه بر اینکه بیکاری سبب بروز اختلال روانی میشود، مشاغل ناامن، رفتار نامناسب با کارگران، ناسازگاری با محیط، برخورد ناصحیح با استرسهای محیطی، افسردگی و اضطراب، بیسوادی، درآمد ناکافی، رعایتنکردن حقوق شهروندی، جنگ و بلایا از عوامل ایجادکننده اختلال روانی است [5-7].
عوامل متعددی علاوه بر مشخصههای فردیزیستی، ژنتیکی و بیولوژیکی و نیز شرایطی که فرد در آن بزرگ میشود، بر سلامت روان در محیطهای کاری تأثیرگذار است که از آن جمله میتوان به عوامل شغلی، عوامل گروهی، عوامل سازمانی، تعارضهای بین کار و زندگی، رضایت کلی از شغل، رضایت از محیط فرهنگی شغلی، رضایت از درآمد و رضایت از روابط با همکاران، رعایتنشدن عدالت، فراهمنبودن فرصتهای شکوفایی برای افراد و وجود تبعیضهای غیرمنطقی اشاره کرد [8-10]. متاسفانه اختلالات روان بر عملکرد و ظرفیت کاری کارکنان تاثیر سوء گذاشته و منجر به غیبت، درخواست ترک کار، افزایش حوادث و کاهش بهرهوری میشود [11].
طبق آمار میتوان به 80 درصد مردم از طریق محیطهای کاری دسترسی داشت و به همین دلیل برنامههای سلامت در موقعیت محیط کار یکی از مداخلات اساسی ارتقای سلامت محسوب میشود [11]. از آنجا که رفتارهای پرخطر در فضایی جدای از اجتماع، محله و محیط کار یاد گرفته نمیشود، دوریجستن از این رفتارها و ترویج رفتارهای سالم در اجتماعاتی مانند محیط کار موفقیت بیشتری دارد. کارکنان به عنوان گروه میتوانند افکار و احساسات خود را به شکل بهتری در میان بگذارند و فرصت بحث درباره مسائل بینفردی، همکاری و مشارکت را خواهند داشت. بنابراین مداخلاتی نظیر گروهدرمانی در محیط کار برای حل مشکلات میتواند بسیار مفید باشد [12].
یکی از راهکارهای ارائه عادلانه خدمات سلامت روان، ادغام آنها در نظام مراقبتهای اولیه است، اما گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال 2008 نشان میدهد اغلب این نظام ها مشکلات جدی دارند؛ به طوری که همگی به درجات متفاوت چالشهایی در مردممحوری، تداوم و جامعیت خدمات و ورود منظم داشتهاند. بنابراین قبل از ادغام خدمات سلامت روان باید این موارد در نظام مراقبتهای اولیه اصلاح و بازبینی شود [13]. در حال حاضر اپیدمی سهگانه در کشورهای در حال توسعه وجود دارد؛ بیماریهای غیرواگیر و روان، بیماریهای واگیر نوپدید و بازپدید و مسائل اجتماعی که اثر همافزایی با دو دسته قبلی دارد [14].
بنابراین میتوان نتیجه گرفت ضرورتی برای ادغام خدمات مرتبط به حمایتهای اجتماعی در نظام مراقبتهای اولیه وجود دارد که مقالات علمی و تجربیات کشورهای پیشرو بر این موضوع تأکید میکند. آلِن در سال 2012 با انتقاد از چندشاخگی طبابت دایرکردن نهادی به نام خانه پزشکی را پیشنهاد میدهد، رابرتسون در مطالعه خود در سال 2012 به مدلهای مختلف ادغام در کشورهای مختلف و بر سنجش و ارزشیابی ادغام تأکید کرده است. مقالهای در سال 2005 با عنوان «مراقبتهای اولیه سلامت و سلامت اجتماعی» در ایرلند شمالی نوشته و در آن عنوان شده است که آمیختن سلامت (مراقبت) اجتماعی با مراقبت سلامت خیلی مفید بوده است [15-17].
در مقالهای که در سال 1390 نوشته شده است، برای بررسی برخی از واقعیتهای روانیاجتماعی ایران، روند شیوع اعتیاد، سلامت روان، ناپایداری در ساختارها و مدیریتها و ارزشها و تصمیمگیریها در ایران، روند ازدواج و طلاق، روند مصرف داروهای ضداضطراب و فرار مغزها بررسی و برای درمان این مشکلات، پیشنهاد شده است که وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باید عوامل تأثیرگذار را شناسایی و اولویتبندی کند و سپس تأثیر جسمیروانی و اقتصادی آن را بر جامعه بررسی کند و سهم دستگاهها و نهادها را برای انجام اقدامات تعیین کند و نیز اقداماتی برای فرهنگسازی نیز انجام دهد [18].
روانپزشکی مبتنی بر جامعه میتواند جایگزین نظام شبکه روستایی و شهری در حوزه سلامت روان باشد که این مهم با چالشهایی مانند تغییر نگاه سیاستگذاران بهداشتی، نظام بیمهای، ابهام در تأمین اعتبار لازم و پیوستگی در تخصیص منابع روبهرو است [1]. ارتقای سلامت روان میتواند به عنوان بخشی از خط مشی مدیریتی منابع انسانی باشد. درمان اختلالات روانی در اولین مراحل شناخت بسیار بااهمیت است [11].
مداخلات پیشنهادی برای تأمین محیط امن روانی در محیط کار در سه جنبه پیشگیری، شناسایی افراد در معرض خطر و درنهایت درمانی است. بنابراین مداخلات توصیهشده مبتنی بر شواهد علمی با توجه به فراگیری سه جنبه مذکور شامل، طراحی و مدیریت شغل به طوری که حداقل آسیب را به همراه داشته باشد، گسترش عوامل حفاظتی در سطح سازمانی، توانمندسازی افراد (آموزش) برای مقابله با مخاطرات احتمالی محیط (بهویژه برای افراد در معرض خطر)، فراهمبودن تسهیلات و ابزارهای لازم در محیط کار برای تشخیص زودهنگام اختلالات احتمالی، حمایت از درمان و توانبخشی در صورت بروز بیماری روحی و روانی و غیره است.
در ایران مطالعات متعددی درباره استرسهای شغلی و ارتباط آن با بروز اضطراب و افسردگی انجام شده است؛ طبق مطالعهای که در سال 1384 روی پرستاران دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شده است بین استرس شغلی و افسردگی و اضطراب ارتباط معناداری وجود دارد و نوع استخدام تأثیری بر ایجاد استرس ندارد [19]. عوامل استرسزا در محیط کار میتواند شامل ترس از اشتباه در کار، درکنشدن مشکلات شغلی کارکنان از جانب رئیس و احساس حقارت نسبت به شغل محولشده باشد [20].
مطالعه دیگری که روی کارکنان بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام شده است، نشان میدهد میان میزان استرس با افسردگی و اضطراب در بین کارکنان همبستگی مثبت وجود دارد و ارتباط آن با افسردگی و اضطراب معنادار است [20]. همچنین نتایج مطالعه دیگری که در سال 1378 انجام شده است، نشان میدهد میزان شیوع اختلالهای روانی در کارگران ماهر بیشتر از کارگران نیمهماهر و ساده است و نیز رابطه معناداری میان سطح تحصیلات و وضعیت تأهل با ابتلا به اختلالهای روانی وجود دارد [21].
تفاوت اصلی مطالعه حاضر با مطالعات قبلی در این است که این پژوهش ابعاد سلامت روان را در محیطهای کاری بررسی میکند. بر اساس آخرین پیمایش ملی در سال 1390 شیوع اختلالات روانی در کشور 23/6 درصد محاسبه شد، اما شیوع اختلالات روانی در جامعه کار و تولید بر اساس آخرین پیمایش کشوری در حدود 35/4 درصد بوده است. بهبود وضعیت اختلالات روانی در جامعه کار و تولید نیازمند تدوین سیاست ملی و اجماع بازیگران اصلی از جمله نمایندگان، کارفرمایان و کارگران و تأمینکنندگان خدمات و منابع است [4].
روش
این مطالعه از نوع ترکیبی (کمیکیفی) با غلبه بخش کیفی است. بخش کیفی شامل تحلیل ذینفعان، مصاحبه، بحث گروهی، تحلیل وضعیت سازمانی و مرور مستندات بوده است. تحلیل ذینفعان با استفاده از ماتریس تعهداثر برای تشکیل کمیته راهبری فنی انجام شد و برای انتخاب اعضا، میزان تجربه عملی و خبرگی افراد سازمانهای حقوقی مندرج در جدول شماره 1 به عنوان سازمانهای با اولویت، لحاظ شد.
نمونهگیری برای انجام مصاحبه و گردآوری گروه متمرکز به صورت تعمدی بوده است و از هر سازمان یک نماینده انتخاب شد. مصاحبهها را متخصص بهداشت همگانی به طور ساختاریافته تنظیم کرد و انجام داد. پرسشها درباره وضعیت کنونی برنامههای سلامت روان محیط کار، دورنمای سلامت روان جامعه کار و تولید، سه هدف راهبردی و نیز نوع مداخلات موردنیاز از دید مصاحبهشوندگان بوده است.
در این نوع مصاحبه، سؤالات کاملاً مشخص و با چارچوب است و از مصاحبهشونده تقاضا میشود به پرسش مدنظر پاسخ دهد. پایایی ابزارهای مصاحبهای عمدتاً با یکی از دو روش بینآزماینده یا آزمونبازآزمون سنجیده میشود. در روش پایایی بینآزماینده، یک مصاحبهگر با آزمودنی مصاحبه و او را ارزیابی میکند و مصاحبهگر دیگری که یا در محل حضور دارد، ولی مداخله نمیکند یا آنکه فیلم مصاحبهگر اول را مشاهده میکند، ارزیابی خود را به طور جداگانه انجام میدهد. این روش عملیتر و باصرفهتر است [22].
در روش آزمونبازآزمون، دو مصاحبهگر مستقل در فواصل زمانی کوتاه، با فرد به طور جداگانه مصاحبه میکنند. این روش، بهویژه نوع چندمرکزی آن، نمونه ایدئال برای مطالعات پایایی محسوب میشود و به روش بالینی هم بیشتر قابل تعمیم است. البته اجرای آن دشوارتر است [23]. در این مطالعه به دلیل محدودیتهای دسترسی به مصاحبهشوندگان از پایایی اول استفاده شد.
سؤالات مصاحبه در ابتدا ایمیل و سپس به صورت چهرهبهچهره انجام شد. هر مصاحبه به طور میانگین 30 دقیقه طول کشیده است و همه آنها با گرفتن اجازه از افراد، ضبط و پس از آن مصاحبهکننده آنها را مکتوب کرده است. دادههای حاصل از مصاحبه به روش تماتیک تحلیلشدهاند و نتایج در سه تم اصلی دستهبندی شدهاند: شناخت وضع موجود شامل مرور دادههای موجود، ارزیابی مداخلات قبلی و اسناد بالادستی، جهتگیری آینده شامل دورنما، اهداف راهبردی، مداخلات و الزامات اجرا و یا استقرار شامل منابع موردنیاز، شاخصهای پایش و ارزشیابی، روالهای انگیزش، ساختار اجرا، توانایی نیروی انسانی استقراردهنده و شیوهنامهها.
مرور اسناد بالادستی به منظور یافتن اینکه آیا حمایتهای قانونی کافی در این زمینه وجود دارد یا خیر انجام شد. همه اسناد بالادستی از قوانین اصلی، مقررات و تنظیمات بخش اجرایی و توافقات مرتبط انتخاب شدند، این اسناد از طریق مصاحبه با اعضای کمیته راهبری انتخاب و تحلیل شدند که شامل اصل 2 ،3 ،29 ،43 ،31 ،104 قانون اساسی، فصل چهارم قانون کار مصوب سال 1369، سند چشمانداز 1404، سند سیاستهای کلی آمایش سرزمین مصوب 1390، سند سیاستهای کلی سلامت مصوب 1393، سند سیاستهای کلی جمعیت مصوب 1393، سند سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی مصوب 1392، سند سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف مصوب 1389، سیاستهای کلی نظام اداری مصوب 1389، سیاستهای کلی نظام اداری مصوب 1389، سیاستهای کلی مبارزه با مواد مخدر مصوب 1385، سیاستهای مرتبط با سلامت روان برنامه پنجم توسعه، سند ملی پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیر، برنامه جامع سلامت روان مصوب 1391، قانون سلامت روان کشور، مصوبات مرتبط به سلامت روان شورای عالی سلامت و امنیت غذایی است. معیار انتخاب این اسناد، وجود ماده یا بند و تبصرهای در ارتباط با سلامت جسمی و روانی، نیروی کار، حفظ کرامت و حقوق نیروی انسانی بوده است [24-32].
اطمیناننداشتن به دادههای ثبتی سازمان تأمین اجتماعی در وضعیت سلامت روان کارگران، پراکندهبودن و قدیمیبودن گزارشها موجب شد در مرور دادههای موجود صرفاً پیمایشهای ملی درباره وضعیت سلامت روانی و کیفیت زندگی کاری در مراکز کاری انجام شود [33]. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از لحاظ وضوح، شفافیت، مرتبط و ضروریبودن، سؤالات در اختیار پنج نفر از متخصصان قرار گرفت تا نظر اصلاحی خود را درباره سؤالات اعمال کنند. پایایی پرسشنامه را نیز 10 نفر از خبرگان از روش آزمونبازآزمون در فاصله زمانی 2هفتهای انجام دادند.
مداخلات نیز در سه تم فرعیترویجی، (مداخلات آموزش و تغییر رفتار و فرهنگ)، تسهیلی (مداخلاتی که شرایط مناسب و تشویقی برای درپیشگرفتن رفتار سالم فراهم میکند) و تحکیمی (مداخلاتی که به حکم قانون یا مصوبه اسناد بالادستی، رعایت حقوق قانونی کارگران را الزامآور میکند) تقسیمبندی شده است. درنهایت دادههای گردآوریشده برای بازبینی و اظهار نظر مجدد به کمیته راهبری ارائه و با روش تحلیل تِم نتایج جمعبندی نهایی شد.
یافتهها
بر اساس سؤالات مصاحبه، یافتهها در چهار بخش زیر دستهبندی میشوند:
بخش اول: شناخت وضعیت موجود سلامت روان در جامعه کار و تولید
اطلاعات گردآوری و تحلیلشده از مطالعه کمی با استفاده از پرسشنامه پیمایش ملی وضعیت سلامت روان و کیفیت زندگی کاری کارکنان مراکز صنعتی و تولیدی» نشان میدهد شیوع سلامت روان در جامعه کار و تولید به طور میانگین در سال 1395، 5/34 درصد است [33]. سلامت روان در محیط کار شامل ابعادی است که شرح و میزان شیوع آنها در جدول شماره 2 نشان داده شده است که همگی برگرفته از پیمایش مذکور است [33].
مرور اسناد بالادستی نشان میدهد به میزان درخور توجهی در قوانین برنامههای پنجساله توسعه، قانون اساسی و مقررات کار و غیره به سلامت سرمایه انسانی در محیط کار توجه شده است: در اصل 3 قانون اساسی، بر ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی، رفع تبعیض ناروا و ایجاد امکانات عادلانه؛ در اصل 29، بر برخورداری عموم از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری و ازکارافتادگی؛ در سند چشم انداز 1404، بر حفظ کرامت و حقوق انسانها؛ در سیاستهای کلی سلامت، ارتقای سلامت روانی جامعه با ترویج سبک زندگی اسلامیایرانی؛ در سند سیاستهای کلی جمعیت، بر ارتقای امید به زندگی؛ در سیاستهای کلی نظام اداری، بر ارجنهادن به سرمایههای انسانی و اجتماعی؛ در سیاستهای کلی مبارزه با مواد مخدر، بر درپیشگرفتن راهکارهای پیشگیرانه در مقابله با تهدیدات و آسیبهای ناشی از مواد مخدر و روانگردان؛ در سیاستهای کلی برنامه پنجم، بر تلاش برای رفع دغدغههای شغلی، ازدواج، مسکن و آسیبهای اجتماعی، ارتقای امنیت اجتماعی، مبارزه همهجانبه با مواد مخدر و روانگردان، تأسیس مراکز و ارائه هرگونه خدمات مشاورهای روانشناختی و اجتماعی؛ در سند ملی پیشگیری و کنترل بیماریهای غیرواگیر، بر کاهش بار اختلالات روانی (افسردگی)، کاهش شیوع استفاده از قلیان و سیگار، کاهش بار ناشی از مصرف مواد مخدر و مواد روان گردان؛ در برنامه جامع سلامت روان کشور، تأکید بر ارتقای سواد سلامت روان، ایجاد نظام خدمات سلامت روان و کاهش عوامل خطر سلامت روان از طریق توسعه همکاریهای بینبخشی[32].
در قانون برنامه 5ساله ششم توسعه، بر حمایت و پشتیبانی و ارتقای معیشت خانوارها، بهکارگیری افراد در قالب قراردادهای کاری معین، حمایت از ازدواج موفق، برخورداری خدمات مشاوره و روانشناسی از تسهیلات و مزایای بیمههای پایه و تکمیلی، زمینهسازی لازم برای کاهش نرخ طلاق از طریق مرکز فوریتهای اجتماعی و مددکاری و مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی، کاهش 25درصدی اعتیاد با فعالیت دستگاههای مربوطه در طول اجرای قانون برنامه و کاهش آسیب، همچنین صیانت و حمایت اجتماعی، مقابله با عرضه مواد مخدر و روانگردانها و حمایت از بیماران روانی مزمن، کاهش نرخ طلاق به میزان 20 درصد سال پایه، تهیه طرح جامع کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی با اولویت اعتیاد، طلاق، حاشیهنشینی، کودکان کار و مفاسد اخلاقی، شناسایی و بهبود نقاط آسیبخیز در بافت شهری و حاشیه شهرها، بهبود کیفیت زندگی ساکنان سکونتگاههای غیررسمی و ترویج مهاجرت معکوس، حمایت از زنان سرپرست خانوار و مواردی از این قبیل تأکید شده است.
اطلاعات حاصل از مصاحبهها درباره آسیبهای موجود برنامههای مرتبط با سلامت روان وزارتخانههای بهداشت،درمان و آموزش پزشکی و تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان داد برنامههای سلامت روان محیط کار خودجوش، قائم به کارفرما و داوطلبانه بوده و متأسفانه منطبق بر یک سیاست ملی نبوده است. اقدامات به طور پراکنده و جزیرهای انجام شده است و همچنین ارزیابی قبل و بعد مداخلات انجام نشده است.
بخش دوم: دورنمای سلامت روان در جامعه کار و تولید
بر اساس نظرات جمعآوریشده، دورنمای سلامت روان جامعه کار و تولید در سال 1399 این خواهد بود که وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی با جلب همکاریهای بینبخشی و مشارکت جامعه کارگران و کارفرمایان میتواند شیوع اختلالات روانی را به میزان 25 درصد سال پایه کاهش دهد و نمره سرمایه اجتماعی و نشاط کارگران کشور را افزایش دهد و برای دستیابی به چنین دورنمایی حداقل سه هدف راهبردی شامل ارتقای نمره رفتارهای سالم سلامت روان به میزان 30 درصد سال پایه، ارتقای نمره محیط کار مناسب برای بهبود وضعیت روانیاجتماعی (به تفکیک نوع محلهای کاری) به میزان 20 درصد سال پایه و ارتقای بهرهمندی کارگران کشور از خدمات مشاوره سلامت روان و اجتماعی و درمان به میزان 50 درصد سال پایه مدنظر هستند.
بخش سوم: مداخلات ارتقای سلامت روان در جامعه کار و تولید
مداخلات پیشنهادی خبرگان با استفاده از تحلیل تم در سه بخش اصلی ترویجی، تحکیمی و تسهیلی دستهبندی شدند. مداخلات ترویجی بُعد آموزشی سلامت روان را ارتقا خواهد داد. مداخلات اجباری، مداخلاتی است که پیشنهاد میشود به طور اجباری از سوی کارفرمایان و مسئولین امر اجرا شود. مداخلات تسهیلی نیز به منظور تسهیل در اجرای برنامههای پیشنهادی ارائه میشود. جزئیات این مداخلات در جدول شماره 3 آمده است.
بخش چهارم: شیوه استقرار برنامههای ارتقای سلامت روان در جامعه کار و تولید
بر اساس اطلاعات جمعآوریشده و تحلیل مباحث کمیته راهبری در این مطالعه استقرار چنین برنامهای حداقل شش پیشنیاز دارد که شامل، تخمین و تأمین منابع مالی موردنیاز، نظام مدیریت اطلاعات برای پایش و ارزشیابی برنامه، نظام تشویق مجریان و ارائهکنندگان خدمات، ساختار ملی، استانی و شهرستانی؛ اجرا، شیوه نامههای اجرایی هریک از مداخلات و توانمندسازی نیروی انسانی است.
نظر اکثریت خبرگان بر این بوده است که اولین قدم برای استقرار حمایتطلبی برای سیاستگذاران و مدیران ارشد کشور درباره وضعیت اختلالات روانی در جامعه کار و تولید، تصویب برنامه ملی و ابلاغ آن است. به علاوه، در اولین سال اجرا لازم است تمام کارفرمایان کشور در یک برنامه مدون توجیه و آموزش داده شوند و بسته قابلاجرا در هر سه نوع مداخله تحویل کارفرمایان داده شود. برای اجراییشدن هر سه بسته، ایجاد و توسعه واحدهای همیار کارکنان در قالب خانههای بهداشت کارگری پیشنهاد شده است که لازم است با تربیت نیروهای همیار در محل کار، از طریق مراکز معتبر و تأییدشده وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی اقدام شود.
مشخصکردن تکالیف بینبخشی از عوامل بسترساز است که میتواند به صورت تفاهمنامه منعقد شود. همچنین باید اولویتهای تحقیقاتی در این حوزه تعیین شود و. بودجه لازم برای آنها اختصاص داده شود. عملکرد این طرح در سطح ملی در اولین سال اجرا بر اساس شاخصهای میزان اختلالات روانی و تعدادی از شاخصهای سلامت اجتماعی از جمله سرمایه اجتماعی و نشاط از طریق پیمایشهای ملی باید تعیین شود. در عین حال وضعیت حوادث، نارضایتیها، تعداد غیبت کارکنان و رضایتمندی کارکنان از طریق دادههای ثبتی به عنوان سال پایه 1396 استخراج و با سال 1400 مقایسه شود.
باید ردیف بودجه مشخصی برای تمام پروژههای ارتقای سلامت روان کارگران در نظر گرفته شود و ساختار اداره کل امور اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی به عنوان دبیرخانه ملی ارتقای سلامت روان کارگران با همکاری دیگر دستگاهها در این دبیرخانه در نظر گرفته شود. گروههای مردمی شامل شوراهای اسلامی شهر و روستا، سازمانهای مردمنهاد منتخب و تشکلهای کارگری با تشکیل کمیته ملی (درون یا برون ساختار پیشنهادی) و با استفاده از شاخصهای استانی در سه حوزه اطلاعرسانی و ترغیب کارگران برای مراقبت از سلامت روان، پایش میزان استقرار برنامه سلامت روان و انتقال مطالبات کارگران همکاری کنند.
بحث
به طور خلاصه یافتههای این مطالعه نشان میدهد برنامههای سلامت روان در محیط کار منطبق با یک سیاست ملی نبوده است و پراکنده و جزیرهای انجام شده است. رویکردهای ارتقای سلامت روانی و اجتماعی پیشنهادشده در این مطالعه عبارت است از: مداخلات ترویجی (از جمله آموزش سبک زندگی سالم)، تحکیمی (از جمله رتبهبندی کارفرمایان از نظر میزان رعایت الزامات برای بهبود وضعیت روانیاجتماعی، پوشش بیمه سلامت و غیره) و تسهیلی (مانند توسعه خدمات مشاوره تلفنی، ایجاد مراکز همیار کارکنان در محیطهای کاری). لازم است رویکردهای پیشنهادی در این مطالعه در قالب سیاست ملی ارتقای سلامت روانی و اجتماعی به تصویب شورای هماهنگی خدمات بهداشتی به بیمهشدگان برسد و اجرای آن به شکل پلکانی در کل کشور و یا شروع آزمایشی آن از یک استان پیگیری شود.
بر اساس اطلس سلامت روان سال 2011 سازمان بهداشت جهانی، تنها 60 درصد کشورهای جهان سیاستها، 71 درصد برنامهها و 59 درصد قوانین مربوط به سلامت روان را دارند و این نشان میدهد علیرغم شیوع و بار زیاد اختلالات روانی، خدمات سلامت روان نهتنها در نظام سلامت کشور ایران، بلکه در دیگرکشورها نیز تا حد زیادی با غفلت مواجه شده است [34].
نتایج مطالعهای که در سال 1379 با عنوان «استرس شغلی و رابطه آن با سلامت روان در کارکنان بیمارستانهای شیراز» انجام شده است، نشان میدهد میزان استرس شغلی با سلامت روان در کارکنان اداری و درمانی رابطه دارد و حتی کارکنان درمانی سلامت روانی کمتری دارند و در انتها پیشنهاد میشود جلسات منظمی برای کارکنان در بیمارستانها و تشویق آنها به ابراز مشکلات موجود در محیط کار تشکیل شود.
همچنین بررسیهایی به منظور سببشناسی استرس شغلی در کارکنان و ارائه راهکارها صورت بگیرد، سطح آگاهی و میزان سازگاری کارکنانی که در معرض عوامل استرسزای شغلیاند افزایش یابد، مراکز مشاوره بهداشت روانی در محیط کار راهاندازی شود و سطح آگاهی کارفرمایان و برنامهریزان برای کاهش استرسهای محیط کار افزایش یابد [35].
در مقالهای که در سال 1390 با عنوان «سلامت روانیاجتماعی و راهکارهای بهبود آن» انجام شده است، رویکرد پیشگیری برای اصلاح وضعیت سلامت رواناجتماعی جامعه ایران ارائه شده است. در این مقاله، درباره رویکرد پیشگیری در سه سطح با راهبردهای متنوع و متفاوت بحث شده است؛ پیشگیری در سطح نخست سلامت روان شامل، آموزش و آگاهسازی، انجام بررسیهای دورهای نیازسنجی و غیره، پیشگیری در سطح دوم سلامت روان شامل گسترش کمی و کیفی طرح ادغام بهداشت روان در سامانه مراقبتهای بهداشتی اولیه در روستاها، گسترش کمی و کیفی طرح بهداشت روان شهرها از طریق رابطان بهداشتی، پوشش بیمهای خدمات روانپزشکی و غیره و در نهایت پیشگیری در سطح سوم سلامت روان شامل تقویت و گسترش سازمانهای مردمنهاد در امر پیشگیری، درمان و توانبخشی بیماران روانی و غیره ارائه شده است که با یافتههای این مطالعه تطابق دارد [18].
نتایج مطالعه دیگری که در سال 2009 با عنوان «مداخله مشارکتی برای بهبود محیط کار درباره سلامت روانی و عملکرد شغلی بین کارکنان» انجام شده است، نشان میدهد مداخله مشارکتی برای مقابله با بهبود سلامت روان و عملکرد شغلی در محیط کاری مؤثر است. این مداخله مشارکتی شامل این موارد بود: کارگاه آموزشی نیمروزه برای تسهیلگران (تهیه اطلاعات منسجم درباره سلامت روان در محیط کاری، سخنرانی درباره رویکرد مشارکتی برای کاهش استرس، ایفای نقش در محیط کار درباره موارد واقعی با استفاده از چکلیست اقدامی)، تحقیق پایهای (ارائه پرسشنامه قبل مداخله برای بررسی نتایج اولیه، مشخصکردن خطرات، اندازه گیری میزان قرار گرفتن در شرایط کاری روانی)، برنامه آموزشی نظارتی (اطلاعات درباره اهمیت سلامت روانی مثبت، ارتقای محیط کاری و مثالهایی از نمونههای موفق)، اطمیناندادن از اینکه ناظران دانش و مهارت کافی برای شناسایی استرسهای شغلی را دارند، کمک به ناظران برای طراحی اقدامات ابداعی که میتواند ابهامات را مشخص کند، تعارضات را کاهش دهد و بر منابع استرس غلبه کند، برگزاری کارگاه (ارائه مقدمهای درباره متدلوژی برای بهبود محیط کاری، سخنرانی درباره تشخیص خطرات بر اساس نظارت استرس، ارزیابی ریسک که شامل کاربرد یک چکلیست اقدامی است، بحث گروهی درباره محیطهای کاری و ارائه برنامههای اقدامی)، اجرای فعالیتهای پشتیبان برای بهبود وضعیت محیط کار (الف. کارگاه پیگیری: تکرار بررسی و تنظیم فعالیت به وسیله تسهیلگران، ارائه فرایندهای فعالیت به وسیله کارشناسان، بحث درباره مشکلات اجرا و موانع اجرای فعالیتها؛ ب. کارگاه پیگیری دوم: ارائه پیشنهادهای لازم برای بهبود بیشتر و مواجهه با کارکنان برای نگهداری و حفظ فعالیتهای خروجی)، ارزیابی(ارائه پرسشنامه پس از مداخله برای بررسی خروجیهای اولیه) بیان شدند [33].
این مطالعه پژوهشی برای سیاستگذاری است و دید کلان برای برنامهریزان و تأمینکنندگان منابع مالی ایجاد میکند و با مشارکت اصلی ذینفعان سلامت روان کارگران را تأمین میکند. همچنین در طراحی مداخلات ترکیب چند رویکرد ترویجی، تسهیلی و تحکیمی مدنظر قرار گرفته است که احتمال موفقیت برنامه را افزایش میدهد و درنهایت این مطالعه امکان استقرار این برنامه را مشخص میکند که در بخش الزامات استقرار خلاصه شده است.
محدودیتهای این مطالعه دسترسینداشتن به همه ذینفعان ملی و استانی در مدتزمان طرح بوده است. دادههای ثبتی معتبر و به کفایت برای تحلیل وضعیت وجود نداشت و اصولاً به دلیل نبود تقویم دیدهبانی شاخصهای سلامت روان در جامعه کار و تولید، روند مشخصی برای وضعیت سلامت روان ترسیم نمیشود و ممکن است این محدودیت، دستیابی به اهداف راهبردی را دچار مشکل کند.
نتیجهگیری
با توجه به نتایج بهدستآمده از این مطالعه میتوان پیشنهادهایی ارائه داد؛ خدمات اجتماعی و خدمات سلامت روان در کنار خدمات سلامت جسمی و به شکل یکپارچه باید ارائه شود. بنابراین پیشنهاد میشود مدل عملیاتیکردن مداخلات پیشنهادی این مطالعه در کنار دیگر اسناد از جمله سند پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و سند ارتقای سبک زندگی سالم کارگران و معاینات ادواری به شکل یکپارچه اجرایی شود تا از انجام عملیات جزیرهای و ناهماهنگ در محلهای کاری جلوگیری شود.
با توجه به تجربیات علم مدیریت در اجرای سیاستها و برنامههای ملی و همچنین توجه مجریان ملی، استانی و محیط کار به زنجیره نتایج لازم است اجراییشدن مداخلات پیشنهادی این مطالعه در یک چارچوب زمانبندیشده به شرح جدول شماره 4 انجام گیرد تا دستیابی به اهداف راهبردی سهگانه با احتمال بیشتری ممکن شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
کلیه اصول اخلاقی در این مطالعه رعایت شده است. شرکتکنندگان آزادانه در این مطالعه شرکت کردند و نیز به همگی آنها اطمینان داده شد که اطلاعات آنها محرمانه نگهداشته میشود.
حامی مالی
این مطالعه با پشتیبانی و حمایت مالی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: همه نویسندگان؛ روش: بهزاد دماری؛ جستجو: نرگس صالحی شهرابی و احمد حاجبی؛ نوشتار نسخه اولیه: نرگس صالحی شهرابی و بهزاد دماری؛ ویرایش متن: سید حسین المدنی، بهزاد دماری؛ تأمین مالی: احمد حاجبی و سید حسین المدنی؛ جستجوی منابع: نرگس صالحی شهرابی و بهزاد دماری؛ نظارت و هماهنگی: بهزاد دماری.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، مقاله هیچگونه تعارض منافعی ندارد.
تشکر و قدردانی
این مطالعه به پیشنهاد مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی کشور برای بهرهبرداری اداره کل امور اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، از سوی مؤسسه ملی تحقیقات سلامت جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. بنابراین از همکاری مسئولان ذیربط بهویژه جناب آقای غلامرضا بستانمنش و تمامی کسانی که ما را در انجام این طرح یاری کردند صمیمانه سپاسگزاریم.