دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1395 )                   جلد 22 شماره 4 صفحات 307-300 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Ghorashi Z, Merghati Khoei E. Exploring the Reducing Satisfactory Response in Married Women of Reproductive Age: Qualitative Study. IJPCP 2017; 22 (4) :300-307
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-2678-fa.html
قرشی زهره، مرقاتی خویی عفت السادات. تبیین علل کاهش پاسخگویی رضایتبخش جنسی در زنان متأهل در سنین باروری: یک تحقیق کیفی. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1395; 22 (4) :300-307

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-2678-fa.html


1- دکترای بهداشت باروری، استادیار، گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران. ، E-mail: zghorashi@yahoo.com
2- دکترای سلامت جنسی، استادیار، مرکز تحقیقات ضایعات مغزی نخاعی، پژوهشکده علوم اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
متن کامل [PDF 4537 kb]   (4862 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (7410 مشاهده)
متن کامل:   (21269 مشاهده)
مقدمه
رابطه جنسی رابطه‌ای دوطرفه است و ارتقای کیفیت آن به مشارکت هر دو طرف رابطه نیازمند است. ورود رضایتبخش زن و مرد در رابطه زناشویی موفق اصلی اساسی است. واردنشدن مرد به رابطه می‌تواند بیانگر ناقص‌بودن رابطه باشد، اما واردنشدن زن مانع تداوم رابطه نخواهد شد. ماین (1999) در توضیح «جنسینگی مردمحورانه» بیان می‌کند که در رابطه جنسی مردمحور دو جزء دخول و ارگاسم مرد الزامی است. اگرچه انتظار میرود زن نیز به ارگاسم دست یابد، اما اگر به ارگاسم زن نرسد به رابطه خدشه وارد نخواهد شد [1]
مردان عموماً طالب همراهی همسر هنگام رابطه جنسی هستند. در تحقیق شریر (2015) مشخص شد مردان زمانی از کیفیت روابط جنسی خود رضایت دارند و از صمیمیت فیزیکی لذت می‌برند که میل جنسی بالا و باثبات داشته باشند و همسرشان نیز صمیمیت هیجانی باثبات داشته باشد [2]. در متن جامعه و در مراکز مشاوره نیز مکرراً با مردانی برمی‌خوریم که از کاهش میل و پاسخگویی رضایت‌بخش جنسی همسران خود شکایت دارند.
متفاوت‌بودن میل جنسی زنان و مردان موضوعی است که سابقه‌ای طولانی دارد. قبل از عصر روشنفکری وجود میل و لذت جنسی در زن لازمه موفقیت باروری شناخته می‌شد، حتی این لذت را به عنوان پاداش درد سخت زایمان می‌شناختند. در قرن نوزدهم نه‌تنها از این عقیده چیزی باقی نماند، بلکه حتی این بحث وجود داشت که آیا زن چیزی به نام اشتیاق جنسی را تجربه می کند یا خیر. تولمن معتقد است که هنوز غباری از این عقاید افراطی در جهان‌بینی غربی باقی مانده است و زنان اقلیت سفیدپوست را عاری از چنین میلی می‌پندارند [3]
زربریگن (2004) به تفاوت تخیلات جنسی زن و مرد اشاره می‌کند و عقیده دارد که زنان حتی در تخیلات جنسی نیز به موضوعات رؤیایی عاطفی و هیجانی تمایل دارند [4]. بیسون نظریه‌پرداز معروف میل جنسی زنان معتقد است میل جنسی زنان بیش از آنکه درونی باشد، پاسخگو است. پاسخگویی میل جنسی زنان نیز صرف‌نظر از تأثیر عوامل محیطی و فرهنگی، تا حد زیادی به کیفیت کلی رابطه زناشویی و تمایل به صمیمیت وابسته است. از نظر بیسون زنان در رابطه جنسی بیش از آنکه خواهان ارضای میل درونی باشند طالب تأمین، توجه، آرامش، خلوت و صمیمیت از سوی شریک جنسی هستند. [5]
هایس (2008) در بررسی علل کاهش عملکرد جنسی زنان دریافت که در افت میل جنسی زنان عوامل ارتباطی اهمیت دارند. کیفیت روابط بین‌فردی با همسر عامل مهمی در کاهش میل جنسی زنان است و نسبت به افزایش سن و یائسگی تأثیری بیشتری بر میل جنسی زنان می‌گذارد [6]. لوین (2002) نیز به تأثیر مثبت و منفی روابط بینفردی بر میل جنسی زنان اشاره می‌کند، درحالی‌که چنین تأثیری در تمایلات جنسی مردان گزارش نشده است.
لوین معتقد است زنان صمیمیت جنسی را پیش‌زمینه تعاملات جنسی می‌دانند، درحالیکه مردان انتظار دارند از تعاملات جنسی به صمیمیت جنسی دست یابند. البته لوین اشاره می‌کند در رابطه جنسی دوطرفه نیاز مبرمی به مشارکت دوجانبه وجود دارد. اگر در چنین روابطی همیشه یک فرد پیش‌قدم شود و فرد دیگر صرفاً برای رضایت او وارد رابطه شود و علایق و خواسته‌های خود را زیر پا گذارد، به مرور زمان نقش فرد منفعل و بی‌ثبات و شکننده خواهد شد. در این تحلیل هیچ نقش جنسیتی مفروض نیست. لوین معتقد است در این روابط، طرف منفعل هر جنسیتی که داشته باشد، چون همیشه علایقش را در مقابل شریک جنسی فعال خود قربانی کرده است با تغییریافتن میزان صمیمیت و احترام و عاطفه بین آن‌ها در طول زمان، میل جنسی متفاوتی را تجربه خواهد کرد [7].
در فرهنگ ایرانی و در بستر مردمحورانه، زنان عمدتاً طرف منفعل رابطه هستند و اصالت رابطه را به ارضای همسر موکول میکنند [9, 8]. طبق نظریه لوین دور از انتظار نخواهد بود که این افراد با افت کیفیت رابطه بین‌فردی با همسر دچار کاهش میل و عملکرد جنسی شوند. با توجه به اهمیت تأثیر بستر اجتماعی در شکل‌گیری رفتارهای جنسی [11 ،10] لازم است ریشه تنوع رفتارهای جنسی در بستر فرهنگی‌اجتماعی جامعه بررسی شود. این مقاله به بررسی علل عدم پاسخ‌گویی رضایت‌بخش جنسی زنان متأهل در سنین باروری در شهرستان رفسنجان می‌پردازد.
روش
این پژوهش یک مطالعه کیفی است. در بخش کیفی مطالعه مفهوم‌سازی رفتارهای جنسی زنان از دیدگاه خود آن‌ها بررسی شد. جامعه آماری این پژوهش را زنان 15 تا 49 ساله ساکن مناطق شهری و روستایی شهرستان رفسنجان تشکیل دادند. رفسنجان یکی از شهرهای بزرگ استان کرمان است. جمعیت شهرستان حدود دویست‌هزار نفر است که بیشتر قوم فارس و شیعه‌مذهب هستند. این شهرستان به علت داشتن معادن و محصولات کشاورزی نسبت به دیگر شهرستان‌های استان، وضع اقتصادی بهتری دارد. همچنین در این شهرستان سطح تحصیلات دختران و زنان نسبت به دهه‌های گذشته ارتقا یافته است.
در این پژوهش، پژوهشگر که ساکن رفسنجان بود داده‌ها را جمع‌آوری کرد. روش اصلی جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه فردی و بحث در گروه‌های متمرکز بود. ابتدا چهار مصاحبه فردی انجام شد. انجام این مصاحبه‌ها به پژوهشگر کمک کرد که شیوه کار را بازنگری کند و فهم خود را از شرکت‌کنندگان پژوهش توسعه دهد. داده‌های عمیق اصلی از بحث گروه‌های متمرکز حاصل شد. جمع‌آوری داده‌ها از بهمن‌ 1390 تا تیر 1391 به مدت شش ماه انجام شد، اما تعاملات غیررسمی با جامعه تا یک سال طول کشید.
شرکت‌کنندگان بر اساس روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. ماماهای مراکز بهداشتی‌درمانی که با زنان متأهل در سنین باروری در تماس بودند، از شرکت‌کنندگان برای شرکت در پژوهش دعوت کردند. معیارهای ورود به پژوهش شامل ایرانی‌بودن، سن بین 15 تا 49 سال، متأهل‌بودن و تمایل و توانایی شرکت در بحث بود. از 52 شرکت‌کننده، 4 نفر در مصاحبه فردی و 48 نفر در بحث گروه‌های متمرکز شرکت کردند. ابتدا هدف پژوهش و نحوه انجام آن به همه شرکت‌کنندگان توضیح داده شد و از آن‌ها رضایت‌نامه کتبی گرفته شد. همچنین در شروع بحث یک نام مستعار برای همه شرکت‌کنندگان انتخاب شد و درباره حفظ حریم خصوصی و محرمانه‌ماندن اطلاعات به آن‌ها اطمینان داده شد.
در هر گروه متمرکز بین سه تا ده نفر شرکت کردند و هر بحث 55 تا 80 دقیقه طول کشید. پژوهشگر بحث را با طرح یک سؤال شروع و شرکت‌کنندگان را به ادامه بحث ترغیب کرد. برای هر جلسه از قبل چند سؤال کلی درنظر گرفته شده بود. در همه جلسات بحث و مصاحبه صحبت‌ها ضبط شد و سپس صحبت‌ها تایپ شد.
در این پژوهش داده‌ها با روش تحلیل محتوا به شیوه گرانهایم تجزیه‌وتحلیل شد. برای تأمین اعتبار و اعتماد داده‌ها، از درگیری طولانی‌مدت و استفاده از چند شیوه گردآوری داده‌ها استفاده شد. همچنین برای تأمین اعتبار به شیوه بازخوانی همتا، با دعوت از 16 نفر از ماماهای باسابقه شهرستان رفسنجان در یک جلسه صبحانه کاری، صحت فرضیه‌های حاصل از پژوهش تأیید شد. برای تأیید فرضیات اصلی پژوهش، از شش نفر از شرکت‌کنندگان دعوت شد.
از محدودیت‌های این مطالعه می‌توان به سختی کار هنگام شروع بحث و جلب اطمینان شرکت‌کنندگان برای صحبت درباره یکی از خصوصی‌ترین موضوعات زندگی اشاره کرد.
یافته‌ها
از داده‌های تحقیق درباره علل کاهش پاسخگویی رضایت‌بخش جنسی زنان سه معنای اصلی پیش‌نیاز توجه و محبت، انحراف از معیارهای طرح‌واره جنسی و خواسته‌های فردی استخراج شد.
پیش‌نیاز توجه و محبت
 از دیدگاه زنان میل جنسی مرد برخاسته از غریزه جنسی است و بدون نیاز به پیش‌زمینه ظهور می‌کند، درحالی‌که بروز اشتهای جنسی زنان مشروط به کیفیت روابط زناشویی و رضایت قلبی و روانی برای عملکرد جنسی و احترام و تکریم از طرف همسر است. 
برای اثبات این فرضیه لیلا، شرکت‌کننده 37 ساله، محبت همسر را پیش‌زمینه توانایی ابراز جنسی خود عنوان می‌کند و اهمیت محبت همسر را آن‌قدر می‌بیند که بدون بروز آن میل و خواسته جنسی خود را کور و خاموش گزارش می‌کند: «مرد بیشتر تمایل نشون میده. زن باید بهش محبت بشه تا بتونه نشون بده. شوهر آدم باید بیشتر به آدم محبت کنه تا زن تمایل جنسی نشون بده. تا محبت نکنه اصلاً نمی‌تونی تمایل نشون بدی» (ف-ج2). از دیدگاه لیلا میل جنسی یک زن عامل مستقلی نیست، بلکه عاملی کاملاً بالقوه و وابسته به شریک جنسی است. به فعل رسیدن این عامل بالقوه نیز نه‌فقط با تمنای شریک جنسی بلکه با جذب زن به کمک محبت و عاطفه مرد محقق خواهد شد.
واکاوی روایات زنان نشان می‌دهد توقع محبت در آنان زیاد و سنگین نیست و هزینه غیرمتعارفی را از سوی مرد نمی‌طلبد. خواست زنان فقط همراهی و درک متقابل است. همراهی و درک متقابل در صحنه‌های زندگی منجر به همراهی و درک متقابل در عرصه زندگی جنسی می‌شود. به نظر می‌رسد گسستگی روانی از همسر باعث ناتوانی در برقراری پیوند عاطفی از سوی زن هنگام صمیمیت جنسی می‌شود. 
برای فروغ، معلم 30 ساله، همکاری همسر و محبت و توجه پیش‌زمینه پاسخگویی جنسی است. در غیاب این عوامل نه‌فقط تحریک اشتهای جنسی او به تأخیر می‌افتد، بلکه عملکرد جنسی وی نیز با نارضایتی همراه می‌شود: «علت اینکه خانم‌ها دیر جواب میدن، اینه که از قبلش با هم یک کنتاکتی داشتن. به علت همین هم دیر جواب میدن. با نارضایتی جواب میدن. نارضایتی نه به خاطر روابط جنسی، به خاطر توجه‌نکردن و محبت. هر زمانی که در زندگی شخصی خودم محبت بینمون بیشتر بوده، هر زمانی که به من کمکی کرده، مثلاً لباسی شستم روی بند پهن کردم، بعد اگه پیشنهاد داده با رضا و رغبت (جواب دادم)» (ف-ج6).
رویا زن جوان 33 ساله که یازده سال زندگی مشترک را تجربه کرده است، از اینکه هیچ‌گاه نتوانسته از ظرفیت جنسی مطلوب برخوردار باشد، شکایت می‌کند. از نظر رویا میل جنسی او هنگامی می‌تواند بروز کند که قبل از آن در روابط عاطفی با همسرش به حالت تعادل رسیده باشد. در غیراین‌صورت نه‌تنها میلی را تجربه نخواهد کرد، بلکه صحنه روابط و تعاملات جنسی به صحنه تسویه حساب‌های قدیمی بدل خواهد شد. «من که گفتم نمی‌تونم، بیشتر به خاطر ناآرامی بدنمه. هیچ‌وقت آرامش ندارم. توی خونه و توی رابطه‌هامون هم بگومگو داریم و خیلی استرس توی زندگیمه. بیشتر فکر می‌کنم به خاطر اونه، یعنی بین خودم و شوهرم همیشه استرس و درگیری لفظی هست. فکر می‌کنم به خاطر اون هیچ‌وقت آمادگی ندارم و هیچ‌وقت میلی ندارم. من می‌خوام اذیت‌هایی را که به من کرده، اینجوری جبران کنم. خلاص. مال من اینجوریه. لجبازی. من می‌گم تو که قصد داشتی چرا این بداخلاقی را کردی. همین بداخلاقی دیگه من را زده می‌کنه. کسی که قصد داره یه کمی یه اخلاق خوشی نشان می‌ده. یه ذره با آدم مهربون رفتار می‌کنه« (ف-ج6).
تحلیل روایات زنان نشان می‌دهد که آنچه مرد می‌خواهد در زمینه روابط جنسی انجام دهد برخلاف زن تحت تأثیر تخریب روابط بین‌فردی تضعیف نمی‌شود. هرچند کوچک‌ترین دلخوری و کدورت از شوهر به آسانی انگیزش جنسی زن را تحت تأثیر منفی قرار می‌دهد، در مقابل چنین تأثیری از انگیزش جنسی مردان از سوی زنان گزارش نشده است. «ولی شوهر من عقیده‌اش اینه هر دعوایی و هر بحثی پیش اومد، حالا که وقتشه اونا را ولش کن. ولی من کینه‌ای‌ام. من به دل می‌گیرم. اصلاً نمی‌تونم آرامش داشته باشم» (رویا ف-ج6).
بی‌قیدی گاه از سوی زنان به پررویی تعبیر می‌شود. اگرچه مریم میل جنسی خود را قوی می‌داند و روابط بین‌فردی مطلوبی را با همسرش گزارش می‌کند، اما انگیزش جنسی خود را در مواقع دلخوری از همسر، کور و ناکارآمد می‌بیند. از نظر او فرصت بروز انگیزش جنسی همسرش در چنین مواقعی جز پررویی و جسارت تعبیر دیگری نمی‌تواند داشته باشد. «ناراحتی از دست شوهر اثر داره. وقتی آدم از دست شوهرش ناراحته لحظه اول نمی‌تونه قبول کنه. خیلی وقت‌ها نمی‌تونه قبول کنه. خیلی وقت‌ها می‌گیم چطور روش می‌شه. این کار را کرده هنوز این را هم می‌خواد. تو دل خودمون گفته باشیم چه رویی داره این حرف را به من زده، تمام شب مرا خراب کرده، حالا هم آمده این را می‌خواد» (مریم، ف-ج4).
از نظر دریا انگیزش جنسی غیرمشروط مرد می‌تواند گاهی خوشایند و گاه ناخوشایند تعبیر شود. نگرش دریا به بی‌قیدی این است که همسرش در چنین مواقعی فقط با هدف ارضای جنسی خود وارد رابطه جنسی می‌شود و در مواقعی که کدورتی بین او و همسرش وجود دارد، دیگر همسرش به خواسته‌ها و ارضای جنسی او بها نمی‌دهد. اما اگر انگیزش جنسی شوهر با قصد دلجویی همراه باشد، بی‌شک راهگشا و ارزشمند است. «بستگی به این داره که چطوری بیاد، مثلاً با خشونت بیاد یا با آرامش بیاد. اینکه فقط بخواد خودش را ارضا کنه یا اینکه نه، از کرده‌اش پشیمونه. خب، خانم هم کوتاه میاد» (ف-ج). از نظر دریا این بی‌قیدبودن انگیزش جنسی مرد اگر با قصد عذرخواهی همراه شود، می‌تواند قفل بسته صمیمیت دوجانبه را بشکند. درحالی‌که اگر التذاذ یک‌طرفه مطرح شود، قفلی بر قفل بسته قبل اضافه خواهد شد.
انحراف از معیارهای طرح‌واره جنسی
از دیدگاه گاگنون و سیمون طرح‌واره‌های جنسی راهنماهایی برای تفکرات و احساسات و رفتار جنسی در موقعیت‌های مختلف هستند. به این ترتیب در بستر فرهنگی که هر فرد در آن به دنیا می‌آید و رشد می‌کند، داستان‌های فرهنگی با تعیین‌کننده‌های اجتماعی در زمینه امور جنسی مشخص می‌کند که چه چیزی معمولی، مورد نیاز، مهم، یا غیرمعمول است [10]. سازه طرح‌واره جنسی زنان شرکت‌کننده این پژوهش در بستر جامعه سنتی و مردمحور، ترکیبی خاص و نه‌چندان ناهمگون دارد. به‌خصوص که بیشتر شرکت‌کنندگان این پژوهش را زنان نسل اول و دوم تشکیل می‌دادند. در این طرح‌واره خاص و نه‌چندان ناهمگون، استفاده جنسی از رسانه‌ها غالباً پذیرفته‌شده نیست، درحالی‌که به نظر می‌رسد در طرح‌واره جنسی همسران آن‌ها که بسته به جنسیتشان طرح‌واره جنسی با محدودیت کمتری دارند، استفاده جنسی از رسانه به مراتب پذیرفته‌شده‌تر است.
به نظر می‌رسد استفاده از رسانه‌های شنیداری و دیداری به‌خصوص کانال‌های ماهواره‌ای یکی از تأثیرگذارترین بسته‌های فرهنگی در روابط جنسی خانواده‌ها باشد. تقریباً در تمام جلسات گروه متمرکز و حتی مصاحبه‌های فردی، بحث درباره این رسانه‌ها به میان آمد و تأثیرپذیری چشمگیر انگیزش جنسی مردان از این برنامه‌ها مطرح شد. زنان عمدتاً از تقلید این اشکال خاص روابط جنسی ناراضی‌اند. از نظر شرکت‌کنندگان زنانی که در چنین صحنه‌هایی نمایش داده می‌شوند، زنان روسپی هستند که شکل‌های نامأنوسی از روابط جنسی را نمایش می‌دهند. گروهی از شرکت‌کنندگان تصور می‌کنند همسرانشان حین برقراری روابط جنسی با آن‌ها، با مردان فیلم‌ها هم‌ذات‌پنداری می‌کنند و زن روسپی فیلم را به جای زن خود تصور می‌کنند. «در جوابش اون موقع‌هایی که می‌گفت من می‌گفتم این‌ها که می‌بینی از این راه دارن پول درمیارن. دارن نون می‌خورن. نه لذتی می‌برن. نه... . یه زنای خرابی هستن که از این راه پول درمیارن. اگه این کارها را نکنن، پس چکار کنن. اینا را بهش می‌گفتم من هیچ‌وقت به خودم اجازه نمی‌دم مثل اینا باشم» (ندا، ف-ج7).
طبق صحبت‌های شرکت‌کنندگان، انگیزش جنسی مردان به شدت تحت تأثیر دیدن این صحنه‌ها قرار می‌گیرد و تمایل شدید مردان برای تقلید از این صحنه‌ها در صحبت‌های زنان به چشم می‌خورد. شاید زنان به دلیل جامعه‌پذیری جنسی خاص همواره محدوده‌ای خاص را در روابط جنسی برای خود قائلند و زیرپاگذاشتن این مرزها را غیراخلاقی و غیرموجه و شدیداً نهی‌شده می‌پندارند. درحالی‌که جامعه‌پذیری جنسی مردان در بستر اجتماعی مردمحور همواره مجال مانور گسترده‌ای را به آن‌ها داده است. «می‌گفت خوشم نمیاد این کارها دوره از... . می‌گفت روم نمی‌شه. می‌گفت من تا حالا این کار را نکردم. بعد تو ماهواره دیدم پسره تلویزیون را باز کرد گفت ببین اینجوری. طریقش را یادم داد. از من خواست من هم کردم. می‌گفت اگه نکنم می‌ره یه زن دیگه می‌گیره. اونم مجبور شده این کار را کرده» (حنا، ف-ج1).
بروز چنین انگیزشی در مردان به دنبال تماشای کانال‌های ماهواره‌ای که باعث بروز ناهماهنگی بین انگیزش جنسی مردان و زنان می‌شود، مشکل‌آفرین است و زنان از این پدیده با ناراحتی یاد می‌کنند. «مخصوصا با دیدن این فیلم‌ها. خانم‌ها می‌گن آقا می‌خواد من مثل حیوان هر چیزی امشب این فیلم دیده... . تا دیروقت فیلم می‌بینه، بعد هم که ما خوابیدیم نصف شب مرا از خواب بیدار می‌کنه و توقع داره به صورت اون فیلم من هم همان شکل باشم» (لاله، ف-ج6). اجماع گسترده‌ای بین زنان درباره اثرات منفی تمایل مردان به تقلید از این برنامه‌های سمعی و بصری وجود دارد. به نظر می‌رسد زنان تمایل کمتری به تقلید و تجربه اشکال جدید روابط جنسی دارند و تمایل یک‌طرفه مردان را نوعی آزار و خشونت و اجبار جنسی به حساب می‌آورند.
خواسته‌های فردی
 زنان می‌خواهند همسرشان به ترجیحات آن‌ها هم به عنوان یکی از دو طرف رابطه جنسی دقت کنند و در تعاملات جنسی آن‌ها را مدنظر قرار دهند. این ترجیحات شامل زمان مناسب برقراری رابطه جنسی و نوع این رابطه می‌شود. شروع رابطه در زمانی که مطلوب زنان نیست و تمایل به برقراری تعاملاتی که از نظر ایشان خارج از معمول است، همه می‌تواند این حس را در زن برانگیزد که شریک جنسی‌اش به او نه به عنوان یکی از دو طرف یک رابطه لذت‌بخش، بلکه به عنوان وسیله التذاذ می‌نگرد و این از تکریم مقام همسری او بعید است. چنین حسی اثرات منفی‌ای بر انگیزش جنسی زنان می‌گذارد.
«از صبح که مرد سر کار است، عصر هم که آمد چایش را بخوره، شامش را بخوره. اصلاً هیچ اهمیتی نده که این خانم لباسش عوض شده، خوراکش تنوع توش بوده، خونه... . هیچ اهمیتی به این‌ها نده. خیلی با بی‌میلی، با بی‌محبتی خوابش را هم بکنه. ساعت دو نصفه شب یادش بیاد باید غریزه‌اش ارضا بشه. آن وقت بیاد طرف زن با یک حالت طلبکارانه. انگار زن وظیفه‌اش است این کار را برای او انجام بده و مثل یک حیوان تو دست و پاش باشه. الان هم یک موردی پیش آمده سر دیدن فیلم‌های مبتذل و ماهواره خیلی مردها، 60 یا 70درصد مردها وقتی این فیلم‌ها را می‌بینند، اعمال زناشویی‌شان خشن می‌شه. یعنی توقع دارن این فیلم را که می‌بینن خانمشان هم همین کار را براشون انجام بده» (لاله، ف-ج6).
مسئولیت‌های مادری و خانه‌داری زنان نیز یکی از عواملی است که به انتظار زنان از وقت‌شناسی مردان دامن می‌زند و مستقیماً بر انگیزش جنسی زنان تأثیر می‌گذارد. زنان اکثراً از همسر و همراه زندگی‌شان توقع دارند به محدودیت‌های زمانی آن‌ها در برنامه‌ریزی ارتباط زناشویی توجه کنند و همراه آن‌ها باشند. 
«اینکه به موقع کار انجام بشه خیلی مهمه. آقا از سر کار میاد خستگی‌اش را رفع کنه. خب الان تلویزیون هست، فوتبال هست، تا چه موقع شب. خب خانم خونه هم در طول روز خستگی‌اش را هم داره. صبح زود هم باید پاشه بچه را روانه مدرسه کنه، به وقتش. حالا امشب اگر برنامه‌ای هست، از یکی از این کارها صرف‌نظر کنه. مثلاً امشب باشگاه نره. آقا میاد تلویزیونش را می‌بینه، خانمش خوابه، میگه خب بیدار می‌شه. حالا خانم وقتی یک ساعت خوابیده بیدارش کنی تا اون بخواد هوا بیاد. من شب یک ساعت خوابیدم، شوهرم بیدارم کرده، خانم ها هم که دوست دارند طول بکشه. دیگه دیر خوابیده باشم. صبح هم که پاشم بچه را روانه کنم» (هستی، ف-ج6).
در همه موقعیت‌های مذکور آنچه برای زنان غیرقابل پذیرش است، بی‌توجهی شوهر به زن است. خواه این بی‌توجهی در ندیدن تغییرات مثبت محیط منزل و ظاهر فردی زن متجلی شود، یا در اهمیت‌ندادن به خواسته‌ها و ترجیحات زن در شکل و زمان تعاملات جنسی نمود پیدا کند. هر چه باشد و به هر شکل که نمود پیدا کند، بی‌توجهی مرد اثر مخرب چشمگیری بر انگیزش جنسی زنان دارد.
بحث
بررسی روایات زنان در این تحقیق نشان داد در درجه اول آنچه باعث می‌شود پاسخ‌گویی رضایت‌بخش جنسی آن‌ها مختل شود، دریافت‌نکردن توجه و محبت کافی از سوی همسر است. زنان شرکت‌کننده در تحقیق بیان کردند که نحوه مطلوب برخورد مرد با زن و توجه و تعامل با او و درنظرگرفتن ترجیحات و خواسته‌های او سبب ایجاد انگیزش قوی در زن برای ورود به تعاملات جنسی می شود، عکس این مطلب نیز صادق است. عجین‌کردن ارتباطات جنسی با عاطفه و صمیمیت اصلی است که در تحقیقات و متون مختلف به آن پرداخته شده است [12 ,11 ,7].
در همه تحقیقات به این موضوع اشاره شده است که زنان از رابطه جنسی توقع دریافت عاطفه دارند و پیش‌شرط آن‌ها برای ورود به تعامل جنسی رضایت‌بخش، تعادل عاطفی است. همچنین عشق و احساسات مثبت انگیزشی قوی برای ورود آن‌ها به تعامل جنسی خواهد بود. سیمز نیز بیان می‌کند زنان متأهل از اینکه عشق‌ورزی و صمیمیت در رابطه جنسی آنان با گذشت زمان کاهش یافته است ناراضی‌اند. زنان به روابط صمیمانه به عنوان هسته اصلی برای ترغیب به تعاملات جنسی اشاره می‌کنند [13].
رگان (1995) نیز در تحقیق خود بر تفاوت‌های میل جنسی در زنان و مردان اشاره می‌کند و نتیجه می‌گیرد زنان و مردان معتقدند که ریشه میل جنسی زنان بیش از هر چیز در روابط دوجانبه با همسر است و از احساس عشق تأثیر می‌پذیرد [14].
زنان شرکت‌کننده در تحقیق معتقد بودند شوهرانشان به استفاده از فیلم‌ها و صحنه‌های تحریک‌آمیز علاقه‌مندند و از اینکه مردان تمایل دارند صحنه‌های این فیلم‌ها را تقلید کنند، شکایت داشتند. محققان زیادی تمایل مردان را به استفاده از فیلم‌های هرزه‌نگاری از فرهنگ‌های مختلف گزارش کرده‌اند [17-15]
تحقیقات نشان می‌دهد تفاوت جنسیتی در استفاده از محصولات هرزه‌نگاری به شکل‌های مختلفی وجود دارد. اگرچه مردان و زنان با دیدن فیلم‌های محرک خود را در وضعیت فیلم تصور می‌کنند و دچار تحریک جنسی می‌شوند، اما مردان بیشتر سعی می‌کنند هنرپیشه فیلم را به شکل عینی تصور کنند [18].
تحقیق روی نگاه‌های زنان و مردان هنگام تماشای فیلم محرک نشان می‌دهد که مردان بیشتر به صحنه محرک فیلم توجه دارند، درحالی‌که زنان توجه بیشتری به پس‌زمینه و موقعیت و جزئیات غیرمحرک فیلم نشان می‌دهند [19].
در تحقیقی که برای پیداکردن تفاوت‌های جنسیتی در میزان تحریک با دیدن مکرر فیلم‌های محرک انجام شد، به مدت چهار روز فیلم واحدی به مردان و زنان نشان داده شد. در روز پنجم به هر دو گروه دو فیلم دیگر ارائه شد. یک فیلم با هنرپیشه‌های قبلی و نوع جدیدی از روابط، فیلم دیگر با هنرپیشه‌های جدید و شکل قبلی روابط. مردان از دیدن هنرپیشه‌های جدید و زنان از دیدن هنرپیشه‌های قبلی و نوع جدید ارتباط بیشتر تحریک شدند. نتایج این تحقیق این فرضیه را مطرح می‌کند که مردان به تنوع شریک جنسی بیشتر علاقه‌مندند، اما زنان ترجیح می‌دهند شریک جنسی ایمن و همیشگی داشته باشند [20].
 پژوهشگر معتقد است در شرکت‌کنندگان تحقیق حاضر که در طرح‌واره جنسی سنتی، جامعه‌پذیری جنسی را پشت سر گذاشته‌اند، محدودیت‌های درک‌شده از نقش جنسیتی این اجازه را به آن‌ها نمی‌دهد که از تماشای فیلم‌های هرزه‌نگاری احساس خوشایندی داشته باشند. در مقابل شوهران این زنان که در بستر سنتی مردمحور، طرح‌واره سنتی لیبرال و اغماض‌گر را درونی کرده‌اند، به خود اجازه می‌دهند با تمایل بیشتری به تماشای این فیلم‌ها بنشینند. این ناهماهنگی در انتخاب جنسی باعث می‌شود پاسخگویی جنسی زنان کاهش یابد.
توجه به خواسته‌های فردی زنان یکی دیگر از عواملی بود که طبق روایات زنان، پاسخگویی جنسی آنان را تحت تأثیر قرار می‌داد. یکی از این خواسته‌ها توجه به زمان‌بندی رابطه جنسی با توجه به مسئولیت‌های خانه‌داری و مادری آنان بود. 
سیمز (2010) در تحقیقی کیفی بر دلایل کاهش میل جنسی زنان آمریکایی پس از ازدواج به دلایل مشابهی اشاره می‌کند. سیمز این عوامل را «اثر تضعیف‌کننده مسئولیت» می‌نامد. از نظر زنان شرکت‌کنندگان در پژوهش سیمز، مسئولیت‌های مختلف خانه‌داری و درگیری فکری برای متعادل‌کردن بودجه خانواده ذهن آنان را چنان مشغول می‌کند که جایی برای افکار و احساسات شهوانی باقی نمی‌ماند. مادربودن نیز نقش جنسیتی این زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این مادران اشاره می‌کنند که وقتی 90درصد ذهن آن‌ها با مادربودن اشغال شود، معشوقه‌بودن برایشان احساس خجالت به همراه می‌آورد [13]. در شرکت‌کنندگان مطالعه حاضر به چنین مفهومی اشاره نشده است که قابل انتظار است. زنان آمریکایی قبل از ازدواج و مادرشدن، معشوقه‌بودن را تجربه کرده‌اند و پس از اینکه نقش مادری را می‌پذیرند، بین این دو نقش تضاد ایجاد می‌شود. درحالی‌که در شرکت‌کنندگان پژوهش حاضر، معشوقه‌بودن زمینه را برای مادرشدن فراهم می‌کند و هم‌زمانی و توالی این نقش‌ها به یکی‌شدن آن‌ها می‌کند.
در تحقیق حاضر با درنظرگرفتن فرهنگ بومی، تأمین عواطف زنان و ورود رضایت‌بخش آنان به رابطه جنسی به شکل انتظار از همسر برای دیده‌شدن، جداکردن رابطه واقعی جنسی با هرزه‌نگاری، توجه به مشکلات و زمان‌بندی مناسب برای رابطه جنسی نمود پیدا کرده است. از نظر پژوهشگر درنظرگرفتن این توقعات زنان و گوشزد به مردانی که از کاهش پاسخگویی رضایت‌بخش جنسی زنان شکایت دارند، توسط مشاوران و درمانگران خانواده ضروری است.
نتیجه‌گیری
در ارتقای سلامت جنسی زنان و به‌ویژه ارتقای کیفیت زندگی زناشویی لازم است که متخصصان حوزه سلامت جنسی به تغییرات در رفتارهای جنسی زنان، توقعات و انتظارات و اقتدار جنسی آنان توجه کنند. این توقعات و انتظارات شامل طیف وسیعی از خواسته‌ها و افکار و احساسات است که باید آشکار شود و به گفتار درآید. پیشنهاد می‌شود این موارد در آموزش‌های جنسی قبل و حین ازدواج برای زنان و مردان لحاظ شود.
سپاسگزاری
این مقاله بر اساس بخشی از پایان‌نامه مقطع دکترای بهداشت باروری خانم زهره قرشی نوشته شده است. بدین‌وسیله از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برای تأمین مالی طرح تحقیقاتی سپاسگزاری می‌شود.
[بنا به اظهار نویسنده مسئول مقاله، تعارض منافع وجود نداشته است]
 
References
  1. Maines RP. The technology of orgasm: “Hysteria” the vibrator, and women’s sexual satisfaction. Baltimore, Maryland: Johns Hopkins University Press; 1999.
  2. Shrier L, Blood E. Momentary desire for sexual intercourse and momentary emotional intimacy associated with perceived relationship quality and physical intimacy in heterosexual emerging adult couple. Journal of Sex Research. 2015; 53(8):968-78. doi: 10.1080/00224499.2015.1092104
  3. Tolman DL, Diamond LM. Desegregating sexuality research: Cultural and biological perspectives on gender and desire. Annual Review of Sex Research. 2001; 12:33-74. PMID: 12666736
  4. Zurbriggen E, Yost M. Power, desire, and pleasure in sexual fantasies. Journal of Sex Research. 2004; 41(3):288-300. doi: 10.1080/00224490409552236
  5. Basson R. The female sexual response: a different model. Journal of Sex & Marital Therapy. 2000; 26(1):51-65. doi: 10.1080/009262300278641
  6.  Hayes RD, Dennerstein L, Bennett CM, Sidat M, Gurrin LC, Fairley CK. Risk factors for female sexual dysfunction in the general population: exploring factors associated with low sexual function and sexual distress. Journal of Sexual Medicine. 2008; 5(7):1681–93. doi: 10.1111/j.1743-6109.2008.00838.x
  7. Levine SB. Reexploring the concept of sexual desire. Journal of Sex & Marital Therapy. 2002; 28(1):39-51. doi: 10.1080/009262302317251007
  8. Merghati-khoei E. Language of love in culture of silence: Sexual understanding of Iranian women and socio-cultural determinants [PhD thesis]. Kensington, Sydney: University of New South Wales; 2005.
  9. Merghati-Khoei E, Ghorashi Z, Yousefi A, Smith TG. How do Iranian women from Rafsanjan conceptualize their sexual behaviors. Sexuality & Culture. 2014; 18(3):592-607. doi: 10.1007/s12119-013-9212-3
  10. Gagnon JH, Simon W. Sexual conduct; The social sources of human sexuality. Chicago: Aldine Publications; 1973. 
  11. Simon w, Gagnon JH. Sexual scripts. In P. Aggleton & R. Parker editors. Culture, Society and Sexuality: A Reader. London: UCL Press; 1999.
  12. Westheimer R. Human Sexuality: A Psychosocial Perspective. 2nd edition. Philadelphia: Williams & wilkins; 2004.
  13. Sims KE, Meana M. Why did passion wane? A qualitative study of married women’s attributions for declines in sexual desire. Journal of Sex & Marital Therapy. 2010; 36(4):360-80. doi: 10.1080/0092623x.2010.498727
  14. Regan P, Berscheid E. Gender differences in beliefs about the causes of male and female sexual desire. Personal Relationships. 1995; 2:345-58. doi: 10.1111/j.1475-6811.1995.tb00097.x
  15. Sigusch V, Schmidt G, Reinfeld A, Wiedemann-Sutor I. Psychosexual stimulation: Sex differences. Journal of Sex Research. 1970; 6(1):10-24. doi: 10.1080/00224497009550639
  16. Reed JP, Reed RS. Pornography research using direct erotic stimuli. Journal of Sex Research. 1972; 8(3):237-46. doi: 10.1080/00224497209550756
  17. Petersen JL, Hyde JS. A Meta-Analytic Review of research on gender differences in sexuality, 1993-2007. Psychological Bulletin. 2010; 136(1):21-38. doi: 10.1037/a0017504
  18. Money J, Ehrhardt A. Man and woman boy and girl: The differentiation and dimorphism of gender identity from conception to maturity. Baltimore: Johns Hopkins University Press; 1972.
  19. Rupp HA, Wallen K. Sex differences in viewing sexual stimuli: An eye-tracking study in men and women. Hormones & Behavior. 2007; 51(4):524-33. doi: 10.1016/j.yhbeh.2007.01.008
  20. Kelley K, Musialowski D. Repeated exposure to sexually explicit stimuli: Novelty, sex, and sexual attitudes. Archives of Sexual Behavior. 1986; 15(6):487-98. doi: 10.1007/bf01542313
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1395/12/22 | پذیرش: 1395/10/12 | انتشار: 1395/12/22

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb