هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی با درمان فراتشخیصی یکپارچه در درمان افراد مبتلا به اختلالهای اضطرابی و افسردگی همزمان بود. روش: در پژوهش حاضر 45 فرد مبتلا به حداقل یک تشخیص اصلی و یک تشخیص همراه در حوزه اختلالهای اضطرابی و افسردگی به طور تصادفی در سه گروه درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی، درمان فراتشخیصی یکپارچه و گروه لیست انتظار جایگزین شدند و دو گروه درمانی، درمانهای متناظر را دریافت کردند. برای گردآوری دادهها، آزمودنیها پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II)، پرسشنامه اضطراب بک (BAI)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، مقیاس سازگاری اجتماعی و کاری (WSAS) را در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ششماهه تکمیل کردند. دادههای پژوهش از طریق تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مختلط، آزمون تعقیبی اثرات ساده و آزمون معناداری بالینی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که هر دو درمان در مقایسه با گروه لیست انتظار، موفق به کاهش علایم افراد مبتلا به اختلالهای همایند اضطرابی و افسردگی شدند (001/0p<). البته درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی در بهبود اضطراب، عملکرد عمومی و عاطفه منفی نسبت به درمان فراتشخیصی یکپارچه از اثربخشی بهتری برخوردار بوده است (05/0p<)، ولی در کاهش افسردگی تفاوت معنیداری با هم نداشتند (05/0p>). همچنین درمان فراتشخیصی یکپارچه در افزایش عاطفه مثبت عملکرد بهتری داشته است (05/0p<). بررسی ملاکهای معناداری بالینی نیز نشان داد که گروه درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی در مورد اختلالهای اصلی و همراه، در پایان دوره پیگیری، به ترتیب 29 و 23 درصد بیشتر از گروه فراتشخیصی یکپارچه به وضعیت عملکرد طبیعی دست یافتند.
نتیجهگیری: درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی در مقایسه با درمان فراتشخیصی یکپارچه در بهبود علایم افراد مبتلا به اختلالهای همایند اضطرابی و افسردگی از اثربخشی بیشتری برخوردار بود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |