هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه نقص کنترل تکانه و خودجرحی بدون خودکشی با اثر واسطهای خودبیکفایتپنداری در نوجوانان با سابقه بدرفتاری دوران کودکی انجام شد. روش: در قالب یک طرح همبستگی، 169 نفر از نوجوانان با سابقه بدرفتاری دوران کودکی، به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. از شرکتکنندگان خواسته شد به فهرست رفتارهای خودجرحی بدون خودکشی، مقیاس مشکلات تنظیم هیجانی (DERS) و مقیاس انواع خودانتقادی/ خوداطمینانبخشی (FSCSR) پاسخ دهند. از همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا)، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واسطهای برای تحلیل آماری دادهها استفاده شد. یافته ها: در 49درصد شرکتکنندگان حداقل یک نوع رفتار خودجرحی وجود داشت و سابقه خودجرحی در دختران بیشتر از پسران بود. بین نمره کلی مشکلات تنظیم هیجانی و خودانتقادی با فراوانی خودجرحی بدون خودکشی رابطه وجود داشت. نتایج تحلیل واسطهای نشان داد خودبیکفایتپنداری، در رابطه نقص کنترل تکانه و فراوانی خودجرحی بدون خودکشی، نقش واسطهای دارد. نتیجه گیری: به نظر میرسد نقص کنترل تکانه، بهعنوان نوعی آسیبپذیری هیجانی، و خودبیکفایتپنداری، در نقش سازوکار واسطهای، پیشبینیکنندههای خودجرحی بدون خودکشی باشند. این یافتهها از مدل تنظیم هیجانی و مدل آسیبشناسی تحولی خودجرحی بدون خودکشی حمایت میکند؛ نوجوانان دچار خودجرحی دچار نقص پایدار درونی در کنترل تکانهها هستند، اما علت خودجرحیشان بیزاری و تنفر از خود و مازوخیسم نیست.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |