محمد سبزی خوشنامی، فهیمه شیبانی، الهام محمدی، ملیحه عرشی، لیلا استاد هاشمی، ملیحه خلوتی،
دوره ۲۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: پدیده کارتنخوابی در شهرهای بزرگ ایران بهخصوص تهران پدیده نسبتاً جدیدی است که به عنوان یک معضل جدی اجتماعی در عرصه عمومی مطرح میشود. اصطلاح کارتنخوابی عمدتاً در خصوص کسانی به کار میرود که شبها را در فضاهای عمومی مانند پیادهروها، پارکها یا زیرپلها سپری میکنند. مطالعات نشان میدهد که کارتنخوابی با اختلال مصرف مواد گره خورده است. هدف این پژوهش بررسی فرایند و تحلیل تجربیات افراد کارتنخواب دارای اختلال مصرف مواد است.
مواد و روش ها: این تحقیق کیفی و به روش گراندد تئوری صورت گرفته است. با روش نمونهگیری هدفمند و سپس نظری درنهایت بیست نفر (نه مرد و یازده زن) از کارتنخوابهای شهرستان تهران در مطالعه شرکت کردند و نمونهگیری تا اشباع دادهها ادامه یافت. دادهها از طریق مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته و مشاهده گردآوری شد. تحلیل دادهها برای مشخص کردنِ روند به روش توصیهشده توسط اشتراوس و کوربین (۱۹۹۸) انجام شد.
یافته ها: میانگین سن مشارکتکنندگان ۲/۳۶ بود. یافتهها نشان داد که فرایند کارتنخوابی فرد دچار اختلال مصرف مواد دارای دو مرحله است که هرکدام دارای طبقاتی هستند؛ مرحله اول: مرحله جدایی از مأوای پایدار، از دو طبقه اصلی تشکیل شده است: جدایی مبتنی بر تصمیم فرد و جدایی خارج از اختیار. مرحله دوم: مرحله بیخانمانی (بقا به هر قیمتی)، شامل چهارطبقه اصلی است: مأواگزینی گریزان، امرار معاش غیررسمی و متخلفانه، حضور در شبکه روابط بهرهجویانه و مقوله هویتباختگی فردی و اجتماعی.
نتیجه گیری: در مرحله جدایی از مأوای پایدار و مرحله بیخانمانی فرد، علاوه بر مسئله مصرف مواد با توجه به ابعاد جدیدی که این نوع زندگی دارد هویت فرد به بیخانمان گریزان، خلافکار، آسیبدیده و طردشده اجتماعی تبدیل میشود. همین امر او را در این سیکل معیوب بقا به هر قیمتی قرار میدهد. از این روست که میتوان این گروه را قشری شدیداً آسیبدیده و درگیر مسائل اجتماعی، قانونی و روانی گوناگون دانست. با توجه به پیچیدگی ابعاد بیخانمانی معتادان، به مداخلات هماهنگ بین فرد، خانواده و سیستمهای حمایتکننده در تمام سطوح نیاز است.