دکتر زهرا زنجانی، دکتر حمید یعقوبی، دکتر لادن فتی، دکتر محمدرضا شعیری، دکتر محمد غلامی فشارکی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
اهداف هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه گرایش به تجربه چندش، ترس از آلودگی و ترس از سرایت و همچنین تعیین نقش واسطه ای ترس از سرایت در این رابطه بود.
مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع طرحهای همبستگی است. جامعه تحت مطالعه، دانشجویان دانشگاه شاهد تهران بودند که از بین آنها، ۳۹۱ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه آلودگی فزاینده، خردهمقیاس ترس از آلودگی پرسشنامه وسواس پادوا و خردهمقیاس پرسشنامه گرایش و حساسیت به چندش را کامل کردند. به منظور تحلیل دادهها از spss ۲۲ و از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی براساس روش بارون و کنی (۱۹۸۷) و آزمون سوبل استفاده شد.
یافته ها نتایج آزمون رگرسیون مشخص کرد که بین گرایش به تجربه چندش با ترس از سرایت (۰۰۱/۰>P، ۳۵/۰=β) و ترس از آلودگی (۰۰۱/۰>P، ۴۱/۰=β) رابطه وجود دارد. علاوه براین، رابطه معناداری بین ترس از سرایت و ترس از آلودگی مشاهده شد (۰۰۱/۰>P، ۴۱/۰=β). همچنین، تحلیل های رگرسیون نشان داد که ترس از سرایت، نقش واسطه ای در ارتباط بین گرایش به تجربه چندش و ترس از آلودگی ایفا میکند (۰۰۱/۰>P، ۲۶/۰=β) و نتایج آزمون سوبل این نقش واسطهای را تأیید کرد (۰۰۱/۰>P، ۳۶/۶=Z).
نتیجه گیری ترس از سرایت، متغیری واسطهای بین گرایش به تجربه چندش و ترس از آلودگی است. در نتیجه، به نظر میرسد این سازه، در تبیین ترس از آلودگی اهمیت داشته باشد. میتوان گفت که چنانچه در ارزیابی و درمان ترس از آلودگی به ترس از سرایت توجه شود، اثربخشی درمان افزایش مییابد.