جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای گیلانی

صابر لطفی افشار، دکتر حبیب ا... قاسم زاده، دکتر حسن عشایری، دکتر بیژن گیلانی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( بهار ۱۳۷۷ )
چکیده

اضطراب و افسردگی از رایجترین پدیده‌های هیجانی هستند که انسان از آنها رنج می برد. یافته‌های پژوهشی نشان داده‌اند که سوگیری توجه برای اطلاعات هماهنگ با خلق، مشخصه افسردگی است. عطف به نظریات ویلیامز، واتز، مک لود و ماتیوز، در اضطراب منابع شناختی، بیشتر به وارسی اطلاعات مربوط به تهدید احتمالی در محیط و اجتناب از بسط بیشتر این اطلاعات اختصاص دارد؛ اما در افسردگی منابع شناختی، اختصاص به وارسی اطلاعات بیرونی مربوط به افسردگی ندارند، بلکه بیشتر بر افزایش بسط اطلاعات و رمزگردانی موارد منفی تاکید می‌شود. دراین پژوهش الگوی سوگیری حافظه ضمنی و آشکار ۹ نفر (۷ مرد و ۲ زن) با تشخیص اختلال افسرده خویی، ۹ نفر (۳ مرد و ۶ زن) با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر و ۹ نفر (۴ مرد و ۵ زن) بدون سابقه اختلالهای هیجانی به عنوان گروه گواه مورد بررسی قرار گرفت. دوگروه نخست از بین مراجعه کنندگان به دو درمانگاه شهید اسماعیلی و انستیتو روانپزشکی تهران و براساس ملاکهای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، تجدیدنظر چهارم (DSM-IV) انتخاب شدندو از نظر متغیرهایی چون سن و میزان تحصیلات با دو گروه دیگر همتاسازی شدند. هدف از اجرای این پژوهش شناسایی فرایندهای بنیادی شناختی بودکه نقش اساسی در ایجاد سوگیری پردازش اطلاعات هماهنگ با خلق در بیماران افسرده و مضطرب دارند. ابزار به کاربرده شده در این پژوهش به شرح زیر بوده است: پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب موقعیتی – خصیصه‌ای اشپیلبرگر،‌تکلیف رمزگردانی نامیدن رنگ کلمه‌ها، تکلیف حافظه آشکار (بازشناسی) و تکلیف حافظه ضمنی (شناسایی تاکیستوسکوپی کلمه). برای تجزیه و تحلیل داده‌های پژوهش، تحلیل واریانس سه عاملی با اندازه‌گیریهای مکرر به کار برده شده است. یافته‌های پژوهش نشان داد که بیماران افسرده خو، سوگیری هماهنگ با خلق در حافظه آشکار دارند. اما این سوگیری رادر حافظه ضمنی نشان نمی‌دهند. اما بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، درحافظه آشکار، سوگیری‌های هماهنگ با خلق ندارند. همچنین نتایج نشان داد که آزمودنیهای هر سه گروه در حافظه ضمنی عملکرد مشابهی داشته‌اند. به طور کلی این بررسی نشان داد که سوگیری حافظه آشکار می‌تواند به عنوان یک ویژگی بارز، اختلال افسرده خویی را از اختلال اضطراب فراگیر و آزمودنیهای بهنجار جدا کند.


دكتر رضا باقریان سرارودی، دكتر بیژن گیلانی، دكتر هادی بهرامی احسان، دكتر حمید صانعی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین عملکرد بطن چپ و بروز افسردگی پس از سکته قلبی انجام شده است.

روش: در یک بررسی آینده‌نگر ۱۷۶ بیمار ۳۲ تا ۸۴ ساله با میانگین سنی ۵۶ سال (انحراف معیار ۰۵/۱۰) که با تشخیص قطعی انفارکتوس میوکارددر  یکی از واحدهای مراقبت قلبی (CCU)  شهر اصفهان طی پنج ماه اول سال ۱۳۸۵ بستری شده بودند، به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و  بررسی شدند. ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و پزشکی بیماران و نتیجه ارزیابی عملکرد بطن چپ LVEF)) به‌کمک اکوکاردیوگرافی یا آنژیوگرافی بلافاصله پس از سکته قلبی گردآوری شد. سپس بیماران به‌کمک مقیاس افسردگی بک برای مراقبت‌های اولیه سه ماه پس از سکته قلبی ارزیابی شدند. داده‌های گردآوری‌شده طی دوره بستری و مرحله پی‌گیری با بهره‌گیری از روش رگرسیون لجستیک تحلیل شدند.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان دادند که عملکرد پایین بطن چپ که با شاخص LVEF مشخص می‌شود با افسردگی سه ماه پس از سکته قلبی ارتباط‌ معنی‌دار دارد (۰۱/۰p<). هم‌چنین مدل اکتشافی (که تنها شامل متغیر LVEF می‌باشد) دارای اعتبار پیش‌بین ۸/۶۴% با حساسیت ۷/۵۵% و ویژگی ۱/۷۲% بود.

نتیجه‌گیری: اختلال در عملکرد بطن چپ  با افزایش خطر بروز افسردگی پس از سکته قلبی ارتباط دارد.  

 



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb