۱۳ نتیجه برای گودرزی
دكتر شاهرخ سردار پور گودرزی، دكتر احمد سلطانی زرندی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( پاييز ۱۳۸۱ )
چکیده
چکیده
هدف: این بررسی به منظور ارزیابی رابطه روزهداری در ماه رمضان و سلامت روانی، انجام شده است.
روش: ۷۵ مرد مسلمان به ظاهر سالم که تصمیم به روزهداری در ماه مبارک رمضان ۱۴۱۸ قمری (۱۳۷۶ خورشیدی) را داشتند و این فریضه را در سالهای پیش نیز انجام داده بودند طی یک دوره زمانی دو ماهه مورد بررسی قرار گرفتند. آزمودنیها به کمک پرسشنامه SCL-۹۰-R در سه مرحله آغاز، پایان و یکماه پس از ماه رمضان از نظرسلامت روانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها به کمک آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : میانگین نمرات آزمودنیهایی که در ماه رمضان روزه گرفتند با کاهش در تمامی مقیاسها پس از ماه رمضان و یکماه بعد تفاوت معنیدار دیده شد. روزهداری در ماه رمضان تنها باعث کاهش معنیدار درمیانگین نمره مقیاس افکار پارانوئیدی گردید. این کاهش در مرحله پیگیری یک ماه پس از ماه رمضان نیز معنیدار بود. این بررسی نشان داد که نمره افراد متأهل در مقیاسهای وسواس و اجبار و افکار پارانوئیدی پس از ماه رمضان بیشتر از افراد مجرد و افکار پارانوئیدی و ضریب کلی علائم مرضی در شاغلهای روزهدار بیش از روزهداران غیر شاغل کاهش یافت.
نتیجه: روزهداری در ماه مبارک رمضان سبب کاهش برخی ناراحتیهای روانی شده اما در بسیاری از موارد آن کاهش معنیدار نیست و نیاز به مطالعات کنترلشده بیشتری است.
دكتر رضا رستمی، دكتر شاهرخ سردار پورگودرزی، دكتر جعفر بوالهری،
دوره ۸، شماره ۴ - ( بهار ۱۳۸۲ )
چکیده
چکیده
هدف: هدف از این بررسی بازنگری بررسیهای انجامشده در زمینه مزایا و نارساییهای روش سم زدایی فوق سریع که بیشتر با نالوکسان و نالتروکسان صورت می گیرد و نشانههای ترک در زیر بیهوشی عمومی یا خواب عمیق میباشد.
روش: بیش از ۷۰ مقاله کامل از بانک اطلاعات پزشکی از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۲ برای واژه های نالتروکسان ، نالوکسان، سمزدایی فوق سریع و درمان ترک با بیهوشی عمومی مورد بررسی قرار گرفت. در تهیه مقاله حاضر از اطلاعات ۴۲ مقاله مرتبط با موضوع استفاده شده است.
نتیجه: مقالات موجود در مورد سمزدایی فوق سریع برای قضاوت درست و تصمیمگیری قطعی از نظر تعداد کافی نیست و بیشتر بررسیها نیز دارای معیارهای اصلی پژوهش همچون داشتن گروه گواه و نمونهگیری تصادفی نیستند و تنها به روشهای گوناگون، خطرها و نتیجه کوتاه مدت این روش اشاره کردهاند. لازم است پژوهشهای بیشتری که از نظر روش، گروه مقایسه با دارونما، گروههای تحت درمان و مدت پیگیری قابل مقایسه با همدیگر باشند، انجام گیرد و تا دستیابی به نتیجههای جدید همچنان مصرفکنندگان مزمن و مشکل با روشهای جایگزینی و مراجعین دارای سابقه کوتاهمدت و انگیزه بالا از نالتروکسان بهگونهای که در مقاله آمده است تحت درمان قرار گیرند.
دكتر شاهرخ سردارپورگودرزی، دكتر فیروزه درخشانپور، دكتر سيد سعید صدر، دكتر محمدتقی یاسمی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( تابستان ۱۳۸۲ )
چکیده
چکیده
هدف: بررسی حاضر بهمنظور ارزیابی فراوانی اختلالهای رفتاری در میان کودکان خانوادههای تکفرزند و چندفرزند انجام شده است.
روش: برای ارزیابی فراوانی این اختلالها ۸۳۷ دانش آموز مدارس ابتدایی شهر تهران شامل ۴۲۲ کودک تکفرزند و ۴۱۵ کودک چند فرزند از طریق نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای مورد بررسی قرار گرفتند. پرسش نامه علائم کودکان (CSI-۴) را پدران و مادران، همچنین آموزگاران برای هر دانش آموز بهطور جداگانه تکمیل کردند. دادههای پژوهش بهکمک آزمونهای آماری خیدو و رگرسیون اسمی تحلیل گردید.
یافتهها: این بررسی نشان داد که میزان فراوانی اختلال سلوک بر اساس گزارش پدران و مادران و اختلال کمبود توجه – بیش فعالی و سایر اختلالهای رفتاری بر اساس گزارش آموزگاران در کودکان خانوادههای چند فرزند بهمراتب بیشتر از تک فرزند میباشد. همچنین بود یا نبود یکی از والدین در تفاوت اختلالهای رفتاری یادشده بین کودکان تک فرزند و چند فرزند دخالت دارد. بهطوریکه تعامل دو عامل تک فرزندی و تعداد والدین تغییر دهنده میزان فراوانی اختلالهای مربوطه میباشد.
نتیجه: این باور که فراوانی مشکلات رفتاری در کودکان خانوادههای تک فرزند بیشتر است، در این پژوهش تأیید نشد.
دكتر رضا رادگودرزی، دكتر سيد محمد اسعدی، دكتر سيد علی احمدی ابهری،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ويژهنامه اعتياد، زمستان ۱۳۸۳ )
چکیده
هدف: هدف از انجام این بررسی نشان دادن تأثیر باکلوفن در نگهداشتن معتادان مواد افیونی در درمان نگهدارنده و کاهش مصرف مواد افیونی و برتری آن بر دارونما است.
روش: در یک بررسی آزمایشی دوسوکور۴۰ بیمار با تشخیص وابستگی به مواد افیونی (برپایهی معیارهایDSM-IV) پس از دورهی سمزدایی بهتصادف در دو گروه جای داده شدند. در یک گروه، ۲۰ نفر باکلوفن (۶۰ میلی گرم روزانه در ۳ دوز جداگانه) و در گروه دیگر ۲۰ نفر دارونما، به مدت ۱۲ هفته دریافت کردند. سنجههای اصلی شامل ماندن بیماران در درمان نگهدارنده و آزمایشهای ادراری مثبت بودند. دادههای پژوهش بهکمک آزمونهای آماری من- ویتنی و خیدو تحلیل گردید.
یافتهها: ماندن بیماران در درمان در گروه باکلوفن از گروه دارونما بهطور معنیداری بیشتر بود. بیماران گروه باکلوفن کمتر از گروه دارونما، علایم ترک و افسردگی داشتند. دو گروه از نظر آزمایشهای ادراری مثبت، شدت گرایش به مصرف مواد افیونی، عوارض جانبی دارویی و میانگین روزهای مصرف مواد افیونی و الکل در طی درمان تفاوت معنیداری نداشتند.
نتیجه: اثر بخشی باکلوفن از نظر ماندن بیماران در درمان و کاهش علایم ترک و افسردگی بر دارونما برتری چشمگیری دارد.
دكتر محمد علی گودرزی، مینا زرنقاش، مریم زرنقاش،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ويژهنامه اعتياد، زمستان ۱۳۸۳ )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف مقایسهی برداشت افراد سوءمصرف کنندهی سیگار، تریاک و هرویین از شیوههای انضباطی والدین خود با افراد بهنجار انجام شده است.
روش: در این پژوهش بهکمک یک شیوهی گذشتهنگر و مقایسهای و با بهرهگیری از پرسشنامهی ”محیط خانوادگی“، برداشت چهار گروه ۳۰ نفره از آزمودنیها (سوءمصرف کنندگان سیگار، تریاک، هرویین و افراد بهنجار) از شیوههای انضباطی والدین خود مورد بررسی قرار گرفتهاند.
یافتهها: بر اساس نتایج به دست آمده، هر سه گروه سوءمصرف کنندهی مواد در روش انضباطی والدین خود بیشتر از افراد بهنجار عاملهای ”خشم و خشونت“ و ”طرد“ و کمتر ”ابراز محبت“ و ”مشارکت دادن در امور زندگی“ را یادآور شدند. گروههای سوءمصرف کنندهی تریاک و هرویین نمرهای کمتر از گروه بهنجار در خرده مقیاس ”حمایت عاطفی“ و بیشتر از گروه یادشده در خرده مقیاس ”نادیده گرفتن فرزند“ به والدین خود دادند. گروه سوءمصرف کنندهی هرویین نسبت به سایر گروهها نمرهی کمتری در خرده مقیاس ”انضباط ملایم“ به والدین خود دادند. همچنین، یافتهها گویای آن بودند که الگوی انضباطی حاکم بر خانوادههای افراد سوءمصرف کنندهی هرویین و تریاک روش خشونتآمیز و محدود کننده میباشد.
نتیجه: یافتهها نشاندهندهی ارتباط روش انضباطی والدین و سوءمصرف مواد در فرزندان میباشد.
شاهرخ سردارپور گودرزی، محمد اربابی، سيد مهدی صمیمی اردستانی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده مقدمه:�با توجه به نقش اپیوییدها و داروهای مهارکننده گیرندههای اپیوییدی در ترشح دوپامین، اثر افزودن این دارو در درمان اسکیزوفرنیا بررسی شد.
روش:�این بررسی بهصورت کارآزمایی بالینی دوسوکور انجام شد. روزانه نالترکسون (۵۰ میلی گرم دوبار در روز به ۱۷ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا) و یا دارونما (دوبار در روز به ۱۷ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا) به درمان نگهدارنده با داروی آنتیسایکوتیک آنان افزوده شد. بیماران در آغاز بررسی، هفته سوم و هفته ششم بهکمک مقیاس علایم منفی و مثبت ارزیابی شدند.
یافتهها:�در بیماران گروه نالترکسون بهبودی در علایم مثبت از هفته سوم تا هفته ششم و نیز بهبودی در علایم منفی از هفته اول تا هفته سوم دیده شد.
نتیجهگیری:�نالترکسون تفاوت معنیدار با دارونما در کاهش علایم مثبت و منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا ندارد.
جمال شمس، شاهرخ سردارپور گودرزی، محمد اربابی، محمدتقی یاسمی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده مقدمه:�این پژوهش با هدف بررسی تأثیر لاموتریژین در پیشگیری از تغییرات رفتاری و بیوشیمیایی ناشی از استرس در یک الگوی جانوری اختلال پس از استرس ضربهای انجام شده است.
روش:�۱۹ موش پس از رویارویی با جریان الکتریسیته بهعنوان عامل استرسزا در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. تغییرات رفتاری در دستگاه ماز مرتفع در ۲۴ ساعت، هفته سوم و هفته ششم و کورتیزول پلاسما نیز بهعنوان نشانهای از تغییرات بیوشیمیایی، در هفته هفتم پس از استرس اندازهگیری شد. یک دوز خوراکی از لاموتریژین یک ساعت پس از رویارویی با استرس به گروه آزمایش و نرمالسالین به گروه گواه داده شد. دادهها بهکمک آزمونهای آماری t ، t مزدوج و اندازهگیریهای مکرر تحلیل شدند.
یافتهها:�رفتار ناشی از اضطراب در گروه آزمایش کمتر از گروه گواه و تفاوت از نظر آماری معنیدار بود. همچنین سطح سرمی کورتیزول موشهای گروه آزمایش در هفته هفتم بهطور معنیداری کمتر از گروه گواه بود. بین گروهها از نظر تغـییرات رفتاری
در ۲۴ ساعت اول و هفته سوم تفاوتی دیده نشد.
نتیجهگیری:� لاموتریژین از تغییرات رفتاری و بیوشیمیایی ناشی از استرس پیشگیری میکند.
دكتر علی فرهودیان، دكتر رضا رادگودرزی، دكتر آفرین رحیمیموقر، دكتر ونداد شریفی، دكتر محمد رضا محمدی، دكتر الهه سهیمی ایزدیان، نغمه منصوری، دكتر علی اکبر نجاتی صفا،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده
هدف:�هدف از انجام این بررسی، تحلیل کمی پژوهشهای انجامشده در زمینه اختلالهای روانپزشکی طی یک دوره سیساله در ایران بوده است.
روش:�همه مقالههای علمی منتشرشده از سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۸۱ خورشیدی مربوط به اختلالهای روانپزشکی، برای استخراج دادههای مربوط به مشخصات نویسنده یا نویسندگان، حوزه پژوهش، موضوع پژوهش، روششناسی، مکان گردآوری دادهها، گستره جغرافیایی، حمایت مالی و وضعیت همکاری بین نویسندگان بررسی شدند.
یافتهها: از ۳۰۳۱ مقاله، ۱۱۷۱ (۶/۳۸%) در زمینه اختلالهای روانپزشکی بودند. بیشترین مقالههای منتشرشده در زمینه اختلالهای وابسته به مصرف مواد ( ۶/۲۴%) بود. بیشترین اختلال مورد پژوهش، افسردگی (۹/۱۶%) و بیشترین حوزه مورد پژوهش، علامتشناسی و تشخیص بود. روششناسی ۸/۵۱% از مقالهها، مقطعی بود. روند پژوهشها با روششناسی کارآزمایی بالینی افزاینده بود. شمار مقالهها در طی زمان بهویژه پس از سال ۱۳۷۲ رو به افزایش بوده است.
نتیجهگیری:�در دهه پیش بر پایه تحلیل انجامشده، رشد چشمگیری در زمینه پژوهشهای اختلالهای روانپزشکی در ایران دیده میشود. بهنظر میرسد «پژوهش بر پژوهش» ابزاری ارزشمند برای پایش پژوهشهای انجامشده و پیشرفت آن در هر موضوع است و برای انجام قضاوت کارآمد، در زمینه شیوه بهکارگیری منابع محدود، لازم میباشد.
صمد شیرینزاده دستگیری، دكتر محمدعلی گودرزی، دكتر احمد غنیزاده، دكتر سیدمحمدرضا تقوی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش باورهای مسئولیتپذیری و فراشناختی در اختلال وسواسی- اجباری در صورت کنترل نگرانی و بررسی روابط درونی بین مسئولیتپذیری و باورهای فراشناختی بود.
روش: گروه مورد بررسی ۲۵ بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، ۲۵ بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و ۲۵ فرد بهنجار بودند که به روش نمونهگیری در دسترس از میان مراجعهکنندگان به بیمارستانهای روانپزشکی شهر شیراز انتخاب شده بودند. برای اندازهگیری باورهای فراشناختی پاسخگویان پرسشنامه باورهای فراشناخت-۳۰، برای اندازهگیری باور مسئولیتپذیری پرسشنامه نگرش مسئولیتپذیری و برای اندازهگیری نگرانی، پرسشنامه نگرانی ایالت پنیسلوانیا بهکار برده شد. دادهها بهکمک روشهای آماری تحلیل واریانس یکراهه و چند راهه، تحلیل کوواریانس یکراهه و آزمونهای تعقیبی مناسب تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که با کنترل مسئولیتپذیری و نگرانی، گروههای وسواسی و اضطراب منتشر در باورهای فراشناختی با گروه بهنجار تفاوت معنیداری دارند (۰۰۱/۰p<)، اما با کنترل باورهای فراشناختی و نگرانی، گروههای وسواسی، اضطراب منتشر و افراد بهنجار در باور مسئولیتپذیری تفاوت معنیداری نداشتند. همچنین، گروههای وسواسی و اضطراب منتشر به غیر از باور نیاز به کنترل افکار در سایر باورهای فراشناختی باهم تفاوت معنیداری نداشتند.
نتیجهگیری: یافتههای بررسی حاضر بیشتر از مفهومبندی فراشناختی اختلال وسواسی-اجباری حمایت میکند.
حسن شفیعی، دكتر محمدعلی گودرزی، دكتر سیدمحمدرضا تقوی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اضطراب خصلتی کودکان در سوگیری توجه نسبت به چهرههای هیجانی (خشمگین، شاد، خنثی) انجام شده است. روش: سی کودک دارای اضطراب خصلتی بالا و ۳۰ کودک دارای اضطراب خصلتی پایین، بهکمک آزمون اضطراب خصلتی کودکان و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته برگزیده شدند و آزمایه اصلاحشده داتپروب تصویری بر روی آنها اجرا گردید. تحلیل واریانس چندعاملی و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر برای تحلیل دادهها بهکار برده شد. یافتهها: این بررسی نشان داد که تعامل اضطراب خصلتی و نمرات سوگیری توجه، تنها در چهره خشمگین معنیدار بوده (۰۰۱/۰p<) و در سایر چهرهها معنیدار نمیباشد. همچنین میزان اضطراب خصلتی همبستگی مثبت و معنیداری با نمرات سوگیری توجه نسبت به چهره خشمگین داشت (۰۰۱/۰p<). نتیجهگیری: کودکان دارای اضطراب خصلتی بالا نسبت به چهره هیجانی خشمگین گوش بهزنگی توجهی نشان میدهند، در حالیکه کودکان دارای اضطراب خصلتی پایین نسبت به همین چهره اجتناب توجهی نشان میدهند.
غلامرضا چلبیانلو، دكتر محمدعلی گودرزی، دكتر حسن حقشناس، دكتر سید محمدرضا تقوی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده
چکیده
هدف: نظر به اهمیت مشکلات حافظه در ایجاد و تداوم اختلال وسواسی- اجباری، پژوهش حاضر با هدف بررسی برخی از کارکردهای حافظه بیماران مبتلا به این اختلال انجام شده است. روش: برای بررسی سوگیری و اطمینان به حافظه و آثار مسئولیتپذیری بر آن در بیماران مبتلا به وسواس وارسی، نُه بیمار مبتلا به وسواس وارسی، ۱۱ بیمار مبتلا به وسواس شستشو، هفت بیمار مبتلا به اضطراب منتشر و ۱۰ فرد عادی در دو موقعیت مسئولیتپذیری بالا و پایین با بهرهگیری از سه طبقه اشیای بیخطر، خطرناک و خنثی در سه مرحله انجام تکلیف، به روش بررسی شبه آزمایشی، ارزیابی شدند. دادهها بهکمک تحلیل واریانس چندمتغیره عاملی با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند. یافتهها: بیماران مبتلا به وسواس وارسی نسبت به یادآوری اشیای خطرناک، سوگیری بیشتری داشتند (۰۱/۰p<). در زمینه اطمینان به حافظه نیز، بیماران مبتلا به وسواس وارسی از اطمینان کمتری نسبت به حافظه خود برخوردار بودند (۰۵/۰p<). این میزان در مورد اشیای خطرناک و در موقعیت مسئولیتپذیری بالا کمتر بود (۰۱/۰p<). شمار دفعات انجام تکلیف، اثر تعاملی معنیداری نشان نداد. نتیجهگیری: بهنظر میرسد که مشکل اصلی این بیماران در فرآیند فراحافظه آنان میباشد و در این میان کاهش اطمینان به یادآوریها، نقش اصلی را در تبیین این بیماری بر عهده دارد. نتایج این پژوهش در تأیید شکلگیری یک ساز و کار خودتداومبخش در وسواس وارسی میباشد.
�
دكتر معصومه امین اسماعیلی، دكتر شاهرخ سردارپور گودرزی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ويژهنامه اختلالات دوقطبي، تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
هدف: از آنجا که اختلالهای روانی از نظر بار بیماریها در ایران رتبه دوم را در میان بیماریهای پزشکی دارا هستند و افسردگی نخستین بیماری در میان زنان است، این پژوهش با هدف تعیین دورنمای پژوهشهای مرتبط با اختلالهای خلقی در ایران انجام شده است. روش: مطالعه حاضر یک بررسی توصیفی از نوع مطالعات ثانویه و پژوهش بر پژوهش است که در آن چهار پایگاه اطلاعرسانی شامل دو بانک ایرانی Iranmedex و Iranpsych و دو بانک بینالمللی Medline و EMBASE توسط دو روانپزشک با پایایی بین آزماینده قابل قبول مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: از مجموع ۹۷۳ مقاله دارای معیارهای ورود، اختلالهای افسردگی در۴/۷۸%، اختلالهای دوقطبی در ۸/۷% و خودکشی در ۴% مقالهها بهعنوان موضوع پژوهش برگزیده شده بودند. پژوهشهای همهگیرشناختی با ۸/۵۳% بیش از بقیه حوزهها مورد توجه پژوهشگران بودهاند. روششناسی ۸/۳۲% مقالهها، توصیفی، ۵/۳۹% توصیفی- تحلیلی و ۲۸% آنها تحلیلی بود. ۸/۳۲% پژوهشها مقطعی بوده و مطالعات همگروهی، نظریهپردازی، مرور نظاممند و اقتصادی هر کدام کمتر از ۱% را به خود اختصاص دادند. نزدیک به دوسوم مقالهها در نشریههای ایرانی به چاپ رسیده بودند. نتیجهگیری: مقالههای منتشرشده در مورد اختلالهای خلقی و پژوهش در زمینه اختلالهای خلقی رشد فزاینده دارند، ولی با توجه به شیوع این اختلالها هنوز کاستیهایی در برخی از زمینهها و موضوعها وجود دارد.
نجمه فتح، دكتر محمدعلی گودرزی، دكتر چنگیز رحیمی، دكتر محمدرضا تقوی، دكتر علی فیروزآبادی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: شواهد بالینی و عصبروانشناختی نشانگر اشکال در مراحل اولیه پردازش محرکهای کلی- جزیی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری است. هدف این پژوهش مقایسه پردازش محرکهای دیداری کلی- جزیی و برتری جانبی مغزی آنها در بیماران وسواسی و افراد بهنجار بود. روش: در یک طرح علّیمقایسهای، ۱۸ فرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و ۱۸ فرد بهنجار، که از نظر متغیرهای سن، جنسیت، میزان تحصیلات و وضعیت تأهل با گروه بیمار همتا شده بودند، با استفاده از آزمایه کامپیوتری پردازش کلی- جزیی و پرسشنامههای افسردگی و اضطراب بک مورد آزمون قرار گرفتند. دادهها در یک طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازهگیریهای مکرر تحلیل شدند. یافتهها: بیماران وسواسی محرکهای جزیی را بهطور نسبی سریعتر از محرکهای کلی پردازش کرده، در پردازش محرکهای کلی در نیمکره راست با دشواری روبهرو هستند. نتیجهگیری: نقص نسبی پردازش محرکهای کلی در بیماران وسواسی نشانگر عملکرد معیوب این بیماران در مراحل اولیه پردازش اطلاعات است و احتمال ناکارآمدی نیمکره راست را در این بیماران مطرح میکند.