مقدمه
نوجوانی یکی از دورههای بحرانی، حساس و مهم در رشد انسان میباشد. یکی از شایعترین مشکلات هیجانی در نوجوانی، اضطراب اجتماعی است که وقوع زودهنگام آن زندگی روانی و اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، برایمثال مشکلاتی در زمینه ارتباط با همسالان، مشارکت در کارهای گروهی و مدرسه و بیشتر تکالیف اجرایی اجتماعی ایجاد میکند [
1]. تشخیص و درمان بهموقع این اختلال در دوران کودکی یا نوجوانی به رشد ظرفیتها و توانمندیهای فردی، آموزشی و اجتماعی کمک میکند [
2].
اضطراب اجتماعی بهعنوان یکی از مشکلات اجتماعی، سلامت روانی، هیجانی و اجتماعی نوجوانان [
3 ,4] باعث میشود نوجوان از مواجه شدن با افراد غریبه و ارزیابی شدن توسط آنها بترسد و دچار تشویش و اضطراب شدید شود. او از این موقعیتها اجتناب میکند یا با اضطراب زیادی آن موقعیت را تحمل میکند. همچنین از اینکه مورد ارزیابی و تمسخر قرار بگیرد واهمه پیدا میکند [
5, 6]. نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی نسبت به همسالان خود تعاملات اجتماعی کمتری دارند، در برخورد با تقاضاهای وابسته به محیط و اجتماع، مشکلات متعددی را احساس میکنند و سازگاری کمتری با محیط دارند [
7]. برطبق آمارهای منتشرشده، فراوانی و شیوع اضطراب اجتماعی در نوجوانان و جوانان 19 الی 33 درصد و در افراد بزرگسال بین 3 تا 13 درصد گزارش شده است [
8].
روانشناسان تحولی معتقدند فهم رشد بهنجار در دوره نوجوانی، بینش عمیقی در مورد مکانیسمهای منجر به تداوم اختلالات اجتماعی-هیجانی در این دوره فراهم میآورد. شکلگیری هویت یکی از این فرایندهای رشدی بهنجار در این دوره است. با وجود نظریههای جدید، نظریه اریکسون همچنان معتبر است. طبق نظریه اریکسون، نوجوانان از شرایط سردرگمی هویت به انسجام هویت در این دوره گام برمیدارند. فرایند دستیابی به این هویت منسجم در نوجوانی به قدری مهم است که تمام ابعاد زندگی آینده فرد را در برمیگیرد. به همین خاطر علاقه زیادی به بررسی ارتباط بین سلامت روان نوجوانان و رشد هویت در آنها وجود دارد، بهطوریکه پژوهشگران معتقدند بین این دو موضوع ارتباط متقابل و تنگاتنگی وجود دارد. چنانکه اگر فرد به هویت منسجمی در نوجوانی دست نیابد زمینه مشکلات اجتماعی-هیجانی فراهم میشود و ازطرفی اگر فردی دارای اختلالات فوق باشد در روند کسب هویت دچار مشکل میشود [
9]. به همین دلیل بررسی عوامل شکلگیری، تداومبخش و زمینهساز اختلالات هیجانی بهویژه اختلال اضطراب اجتماعی، بینش بسیار مهمی در فهم این اختلالات در این دوره به وجود میآورد و با در نظر داشتن این عوامل ازنظر تربیتی، پیشگیری و حتی درمانی کمک شایان توجهی به نوجوانان در کسب هویت منسجم خواهد کرد. در همین راستا، عواملی مثل سبکهای دلبستگی، قدرت ایگو و ظرفیت ذهنیسازی ازجمله عوامل بسیار مهم رشدی هستند که اگر بهدرستی رشد نیافته باشند مشکلات اجتماعی-هیجانی زیادی برای فرد بهویژه در دوره نوجوانی و کسب هویت به وجود میآورند. مطالعه حاضر به دنبال فهم ارتباط متغیرهای فوق با اضطراب اجتماعی است.
دیدگاه دلبستگی به تجارب اولیه اجتماعی مؤثر در رشد شناختی و عاطفی فرد میپردازد. در دهههای اخیر، پژوهشهای فراوانی به بررسی علل یا تداوم اختلالات روانی از دیدگاه دلبستگی پرداخته شده است. برایمثال اوزتورک و همکاران [
10]، رابطه معنیداری بین اضطراب اجتماعی و سبکهای دلبستگی نوجوانان پیدا کردند. در مطالعهای دیگر [
11] آمده است که دلبستگی نقش بسیار مهمی در اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال شخصیت اجتنابی ایفا میکند. افرادی که در دوران کودکی، مراقب پاسخگویی به نیازهای جسمانی و عاطفی نداشتهاند بیشتر در معرض سبکهای ناایمن دلبستگی قرار دارند و چون احساس اضطراب در مورد پاسخدهی مراقب را درونی کردهاند در موقعیتهای ناآشنا احساس گسستگی از تصاویر والدینی را درونی میکنند.
مانینگ و همکاران [
12] بیان کردند که تعاملهای منسجم و حساس با مراقب و فرد مهم زندگی، بهویژه در پاسخ به استرس میتواند به دلبستگی ایمن منجر شود و به شکلگیری الگوی کاری درونی از خود بهعنوان فردی توانمند و دوستداشتنی و دیگران بهعنوان افرادی مراقبتکننده و باثبات منجر شود. سبک دلبستگی اضطرابی با الگوی ذهنی منفی به خود رابطه دارد. به این معنا که افراد با سبک دلبستگی اضطرابی خود را دوستداشتنی نمیبیند و سبک دوریگزین با الگوی ذهنی منفی در مورد دیگران ارتباط دارد؛ به این معنا که افراد با این سبک دلبستگی دیگران را غیرقابل اعتماد و طردکننده میدانند. پژوهشها نشان میدهند که الگوی ذهنی درونی که انتظار طرد شدن از جانب دیگران در موقعیتهای اجتماعی را تصور میکند، ممکن است به اضطراب در موقعیتهای اجتماعی منجر شود.
قدرت ایگو عبارت است از توانایی حفظ هویت خود بدون توجه کردن به استرسهای روانی، رنج و تعارضی که بین نیازهای درونی و تقاضاهای بیرونی میباشد. بهعبارتدیگر توانایی حفظ ثبات ایگو براساس مجموعه نسبتاً پایداری از ویژگیهای شخصیتی است که در توانایی حفظ سلامت روان منعکس میشود [
13]؛ درواقع قدرت ایگو نشاندهنده ظرفیت فرد در تحمل استرس بدون تجربه اضطراب فلجکننده است. وجود یک ایگوی قدرتمند موجب میشود افراد کمتر نشانههای آسیب روانی را بروز دهند و در برابر تنشهای ناشی از شرایط فشارزای زندگی تحمل و ظرفیت کافی داشته باشند. ازسویدیگر، ضعف ایگو باعث میشود فرد به دنیای درونی خود برگردد و از دنیای بیرون فرار کند که این به عقبنشینی و ناتوانی در رویارویی با مسائل زندگی منجر میشود.
طبق دیدگاه فروید نیرومندی ایگو به توانایی آن در مواجهه با خواستههای اید، سوپرایگو، مقتضیات محیط و مدیریت این شرایط اطلاق میشود، اما گاهی تعارضهای ناشی از اید و سوپرایگو به قدری شدید هستند که میتوانند اضطراب در فرد ایجاد کنند. در این حالت فرد برای جلوگیری از ورود تکانههای ناخواسته به هوشیاری، مقدار زیادی انرژی صرف میکند [
14]. مطالعات گذشته بین قدرت ایگو و انعطافپذیری مکانیسمهای دفاعی، اطمینان در تعاملات اجتماعی و اضطراب کمتر در موقعیتهای اجتماعی، مهارت بیشتر در کنترل اضطراب اجتماعی و عملکرد اجتماعی بهتر، ارتباط معنیداری به دست آوردهاند [
15-
17]. کلارک و ولز [
18]، یک مدل شناختی از فوبیای اجتماعی را با تمرکز بر نقش ایگو در مدیریت اضطراب اجتماعی ارائه دادند و نتیجهگیری اصلی این بود که توانایی ایگو در مدیریت اضطراب اجتماعی تحت تأثیر عوامل شناختی مانند خودباوری منفی و توجه متمرکز بر خود قرار دارد.
در کنار سبکهای دلبستگی و قدرت ایگو یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر اضطراب اجتماعی ظرفیت ذهنیسازی میباشد که در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است [
19]. ذهنیسازی، ظرفیت درک احساسات، نیازها، خواستها و اهداف خود و دیگران است. فانگی و همکاران معتقدند عملکرد اجتماعی موفق، به استدلال دقیق باورها، قصدها، خواستهها و هیجانات خود و دیگران وابسته میباشد و افراد با اختلال اضطراب اجتماعی دارای نقص در توانایی ذهنیسازی هستند [
20, 21]. ترس از ارزیابی منفی و حالات ذهنی که به دیگران نسبت میدهند و سوء تفسیر نیات و افکار دیگران بهعنوان هسته مرکزی اضطراب اجتماعی در نظر گرفته میشود. برایناساس به نظر میرسد نقص در ذهنیسازی نقش مهمی در مفهومسازی، ایجاد و تدوام اختلال اضطراب اجتماعی دارد. مشکلات ذهنیسازی میتوانند خود را بهوضوح در رفتارها، بهویژه در دلبستگی نوجوانان نشان دهند.
باتوجهبه پژوهشها [
19]، افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در شرایط استرس، دارای توانایی ذهنیسازی کمتری هستند. در این حالتهای ذهنی، تجربهها خیلی واقعی به نظر میرسند و برای فرد اضطراب بالایی ایجاد میکنند یا از آنها اجتناب میشود. افرادی که از راهبردهای مقابله منفعلانه مانند کنارهگیری هیجانی استفاده میکنند، ممکن است توانایی ذهنیسازی را برای مدت طولانیتری حفظ کنند، اما در مواجهه با استرسهای بینفردی، از لحاظ هیجانی فاصله میگیرند و در شرایط استرس زیاد، این راهبردها شکست میخورند و باعث فعالسازی مجدد احساس ناامنی و بازنمایی منفی شدید از خود و افزایش استرس درونی میشود. تحقیقات نشان میدهد این افراد نشانههای اضطرابی را خیلی زیاد تجربه میکنند و میتوانند هم نقص مشخصی در ذهنیسازی داشته باشند و هم میل به بیشذهنیسازی نشان دهند [
19].
جهت دستیابی به تصویری روشن از یک اختلال در نظر داشتن عوامل زمینهساز و تداومبخش از اهمیت زیای برخوردار است. به این معنا که هم باید فهم درستی از نحوه شکلگیری اختلال در فرایند رشدی هم نحوه تداوم آن بهواسطه مکانیسمهای تداومبخش وجود داشته باشد. با تکیه بر این عقیده که اختلال اضطراب اجتماعی یک اختلال هیجانی و اجتماعی میباشد، پژوهشگران حاضر تصمیم گرفتند سبکهای دلبستگی را بهعنوان عامل زمینهساز در نظر بگیرند.
علاوهبرآن، مکانیسمهای دفاعی و ظرفیت ذهنیسازی بهعنوان عوامل تداومبخش در نظر گرفته شد. بهدلیل اینکه این عوامل فقط در بستر دلبستگی ایمن میتوانند رشد پختهای داشته باشند، در غیر این صورت احتمال شکلگیری مشکلات هیجانی و اجتماعی بالاست. درنتیجه باتوجهبه نقش سبکهای دلبستگی، قدرت ایگو و ذهنیسازی در شکلگیری و تداوم اضطراب اجتماعی، بررسی چگونگی و سهم ارتباط آنها با اضطراب اجتماعی بسیار اهمیت دارد، به این دلیل که عوامل فوق با تأثیر بر شکلگیری هویت و شخصیت در نوجوانان میتوانند مسیر زندگی آینده آنها را تعیین کنند. هرچند در مطالعات مختلف رابطه عوامل فوق با اضطراب اجتماعی بررسی شده است اما هدف پژوهش حاضر تعیین نقش و سهم هر کدام از عوامل فوق در قالب یک مطالعه و پیشبینی اضطراب اجتماعی نوجوانان براساس سبکهای دلبستگی، قدرت ایگو و ظرفیت ذهنیسازی میباشد.
مواد و روشها
پژوهش از نوع همبستگی میباشد. جامعه موردبررسی در پژوهش حاضر شامل کلیه دانشآموزان نوجوان دختر و پسر مقطع متوسطه اول و دوم شهر قزوین میباشند. تعداد نمونه با فرمول کوکران 380 نفر به دست آمد که از این تعداد بعد از افت آزمودنی 152 دختر و 165 پسر باقی ماند. بنابراین از تعداد 380 پرسشنامه جمعآوریشده، 317 پرسشنامه وارد مطالعه شد و 63 پرسشنامه به دلایل مختلف مخدوش بود که 38 پرسشنامه متعلق به دختران و 25 پرسشنامه متعلق به پسران بود. برای انتخاب نمونه از روش تلفیقی نمونهگیری طبقهای چند مرحلهای تصادفی استفاده شد. در این فرایند با در نظر داشتن تعداد نمونه محاسبهشده، ابتدا نسبت دانشآموزان دوره متوسطه اول و دوم براساس نواحی دوگانه شهر قزوین محاسبه شد. سپس نسبت دانشآموزان براساس دوره متوسطه اول و دوم و درنهایت بر طبق پایه تحصیلی محاسبه شد. درنهایت نمونه مطالعه براساس نسبتهای محاسبهشده در پایههای تحصیلی از مدارس موردنظر بهصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آمار مربوط به تعداد دانشآموزان به تفکیک مقطع و پایه تحصیلی و جنسیت در
جدول شماره 1 ارائه شده است.

جهت حفظ پراکندگی مناسب، تصادفی بودن و ترکیب مناسب نوجوانان انتخابشده، پرسشنامهها از طریق انتخاب تصادفی دانشآموزان دبیرستانی شهر قزوین تکمیل گردید. در این تحقیق، جمعآوری دادهها با استفاده از تکمیل پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور (SpI)، پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازن و شاور، پرسشنامه روانشناختی قدرت ایگو (PIES)، پرسشنامه ذهنیسازی یا ظرفیت بازتابی (RfQ) توسط دانشآموزان متوسطه اول و دوم شهر قزوین انجام شده است.
باتوجهبه تفاوتهای اجتماعی، فرهنگی و علمی دانشآموزان مدارس شهر قزوین، جهت حفظ پراکنش مناسب نمونهها سعی شد دانشآموزان از مدارس بخشهای مختلف شهر قزوین انتخاب شوند. سپس جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامههای مذکور در اختیار دانشآموزان دختر و پسر مدارس انتخابشده قرار گرفت و سپس از پرسشنامههایی که بهطور کامل تکمیل شده بودند در فرآیند تحلیل اطلاعات استفاده شد.
ملاکهای ورود به مطالعه عبارت بودند از: تحصیل در دوره متوسطه اول و دوم، سواد خواندن و نوشتن و توانایی هوشی متوسط به بالا.
ملاکهای عدم ورود به مطالعه عبارت بودند از: سابقه اختلالات روانی شدید از جمله اختلالات سایکوتیک و اختلالات شخصیت شدید مثل مرزی و اسکیزوتایپال و عقبماندگی ذهنی.
تشخیص این اختلالات بر مبنای ملاکهای تشخیصی دفترچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانپزشکی (DSM-V) در نظر گرفته شد که در صورت مشاهده نشانههای اختلال یا داشتن سابقه بستری وارد مطالعه نشدند.
معیار خروج نیز عبارت بود از: عدم تکمیل پرسشنامهها و مخدوش بودن آنها.
برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از روش رگرسیون چندگانه استفاده شد و متغیرها بهصورت همزمان وارد تحلیل شدند.
پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور
این پرسشنامه را کانور و همکاران در سال 2000 جهت سنجش اضطراب اجتماعی طراحی کردهاند. پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور سه بخش بالینی اضطراب اجتماعی یعنی اجتناب، ترس و علایم فیزیولوژیکی این اختلال را ارزیابی میکند. این پرسشنامه یک مقیاس خودسنجی شامل 17 ماده است و از سه زیرمقیاس فرعی ترس (6 ماده)، اجتناب (7 ماده) و ناراحتی فیزیولوژیک (4 ماده) تشکیل شده است. نمرهگذاری این مقیاس براساس مقیاس لیکرت 5 درجهای است.
اعتبار و روایی پرسشنامه کانور با استفاده از روش بازآزمایی انجام شده است که تشخیص اختلال هراس اجتماعی برابر با 78 تا 89 درصد میباشد و ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه در یک گروه بهنجار 94 درصد گزارش شده است. همچنین ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه کانور در مقیاسهای فرعی ترس برابر با 89 درصد، اجتناب برابر با 91 درصد و ناراحتی فیزیولوژیکی برابر با 80 درصد گزارش گردیدهاند [
22]. کانور و دیگران [
23] پایایی باز آزمایی این مقیاس در افراد مبتلا به هراس اجتماعی را 78 تا 89 درصد اعلام کردهاند و همسانی درونی پرسشنامه کانور نیز در گروههای بهنجار برای کل مقیاس برابر با 94 درصد اعلام شد. همچنین در پژوهشی حسنوند عموزاده [
24] مقدار آلفای کرونباخ این پرسشنامه را برابر با 0/94، ضریب بازآزمایی آن را برابر با 0/96 و روایی همگرای آن را برابر با 0/7 به دست آوردهاند.
پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازن و شاور
پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازن و شاور دارای 15 سؤال میباشد که هازن و شاور در سال 1986 تهیه و تنظیم کردهاند. این آزمون در یک مقیاس لیکرتی 5 درجهای میباشد که نمره 1 و 5 بهترتیب برای جوابهای «هرگز» و «تقریباً همیشه» درنظر گرفته شده است. همچنین این پرسشنامه دارای 3 خردهمقیاس است که 5 ماده اول آن به سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی پرداخته است و 5 مقیاس دوم آن درارتباطبا سبک دلبستگی ایمن و 5 ماده سوم نیز درارتباطبا سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا میباشند. هازن و شاور پایایی بازآزمایی کل پرسشنامه خود را برابر با 81 درصد و پایایی با آلفای کرونباخ را برابر با 78 درصد به دست آوردهاند.
کولینز و رید ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه را برابر با 79 درصد که حاکی از پایایی زیادی است به دست آوردهاند. در یک تحقیق نیز اعتبار و پایایی قابلقبولی برای این آزمون به دست آوردهاند. رحیمیان [
25] روایی همزمان این پرسشنامه را با استفاده از آلفای کرونباخ به دست آوردند که براساس نتایج بهدستآمده این ضریب برای سبک دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا بهترتیب برابر با 77، 81 و 83 درصد تعیین شده است. روایی همزمان پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازن و شاور با مصاحبه ساختاریافته ماین برای دلبستگی بزرگسالان بهترتیب ایمن (79 درصد)، ناایمن اجتنابی (84 درصد) و ناایمن اضطرابی (87 درصد) به دست آمده است [
26].
پرسشنامه روانشناختی قدرت ایگو
پرسشنامه روانشناختی قدرت ایگو بهوسیله مارکستروم و دیگران در سال 1997 ارائه شده است. این پرسشنامه 8 نقطه قدرت ایگو شامل شایستگی، وفاداری، عشق، امید، خواسته، هدف، مراقبت و خرد را مورد سنجش قرار میدهد که دارای 64 سؤال میباشد. عبارتهای این پرسشنامه بر روی یک مقیاس 5 درجهای لیکرت انجام شده است. مارکستروم و دیگران روایی صوری، محتوا و پرسشنامه روانشناختی قدرت ایگو را تأیید کردهاند. آنها همچنین پایایی این پرسشنامه را با ضریب آلفای کرونباخ برابر با 68 درصد تأیید کردهاند. الطافی [
27] در تحقیق خود مقدار آلفای کرونباخ سیاهه را با استفاده از نمونههای ایرانی برابر با 91 درصد و پایایی دو نیمهسازی مقیاس را برابر با 77 درصد به دست آورده است. پایایی پرسشنامه روانشناختی قدرت ایگو در پژوهش آقامحمدیان و همکاران [
28] با استفاده از روش آلفای کرونباخ برابر با 64 درصد تعیین شده است.
پرسشنامه ظرفیت ذهنیسازی یا ظرفیت بازتابی
پرسشنامه ذهنیسازی یا ظرفیت بازتابی [
20] دارای 14 گویه میباشد که بهوسیله فوناگی و دیگران جهت سنجش ظرفیت بازتابی در کاربردهای پژوهشی تدوین شده است. این پرسشنامه در یک مقیاس 7 درجهای لیکرت تهیه شد. فانگی و دیگران [
20] پایایی درونی پرسشنامه ظرفیت ذهنیسازی را برای خردهمقیاس اطمینان از حالات ذهنی و عدم اطمینان از حالات ذهنی، در یک نمونه بالینی بهترتیب برابر با 65 و 77 درصد تعیین کردهاند و در یک نمونه عادی این ضریب را بهترتیب برابر با 67 و 63 درصد به دست آوردهاند. پایای بازآزمایی در یک دوره 3 هفتهای، برای خردهمقیاسهای اطمینان از حالات ذهنی و عدم اطمینان از حالات ذهنی، بهترتیب برابر با 75 و 84 درصد گزارش شدهاند. در ایران درودگر و همکاران [
29] برای خردهمقیاسهای این پرسشنامه آلفای کرونباخ 0/88 و 0/66 به دست آوردند.
یافتهها
جدول شماره 2 میانگین و انحرافمعیار مربوط به متغیرهای پژوهش را نشان میدهد.

در این جدول شاخصهای فوق به تفکیک جنسیت و پایه تحصیلی در گروه نمونه ارائه شده است.
در
جدول شماره 3 همبستگی بین متغیرهای پژوهش ارائه شده است.

براساس این جدول متغیرهای قدرت ایگو (0/0001=P و 0/464-=r)، ذهنیسازی بعد قطعیت (0/0001=P و 0/294-=r)، ذهنیسازی بعد عدم قطعیت (0/0001=P و 0/325=r)، دلبستگی اجتنابی (0/0001=P و 0/369=r)، دلبستگی ایمن (0/033=P و 0/146-=r) و دلبستگی دوسوگرا (0/0001=P و 0/455=r) ارتباط معنیداری با اضطراب اجتماعی دارند.
بین ذهنیسازی بعد قطعیت با ذهنیسازی بعد عدم قطعیت (0/0001=P و 0/608-=r)، بین ذهنیسازی بعد قطعیت و دلبستگی دوسوگرا (0/0001=P و 0/285-=r)، بین ذهنیسازی بعد قطعیت و قدرت ایگو (0/0001=P و 0/237=r)، بین ذهنیسازی بعد عدم قطعیت و دلبستگی اجتنابی (0/05=P و 0/135=r)، بین ذهنیسازی عدم قطعیت و دلبستگی ایمن (0/011=P و 0/175-=r)، بین ذهنیسازی عدم قطعیت و دلبستگی دوسوگرا (0/0001=P و 0/263=r)، بین ذهنیسازی عدم قطعیت و قدرت ایگو (0/0001=P و 0/291-=r)، بین دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا (0/002=P و 0/209=r)، بین دلبستگی اجتنابی و قدرت ایگو (0/019=P و 0/161-=r)، یبن دلبستگی ایمن و دوسوگرا (0/027=P و 0/152-=r)، بین دلبستگی ایمن و قدرت ایگو (0/011=P و 0/173=r) و بین دلبستگی دوسوگرا و قدرت ایگو (0/002=P و 0/211-=r) ارتباط معنیداری وجود دارد.
جدول شماره 4 نتایج تحلیل مدل رگرسیون خطی چندگانه را برای تبیین اضطراب اجتماعی نشان میدهد.

باتوجهبه نتایج رگرسیون خطی چندگانه برازشیافته (0/001>P و 27/28=f) مشخص شد متغیرهای واردشده به مدل بهطور مشترک 42/8 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی را تبیین کردهاند.
باتوجهبه ضرایب رگرسیون بهدستآمده در
جدول شماره 5 مشخص شد متغیر قدرت ایگو (0/001>P و 0/281-=β) و سبک دلبستگی ایمن (0/003=P و 0/167-=β) با اضطراب اجتماعی رابطه منفی و معنیدار داشتند.

متغیرهای سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی (0/001>P و 0/229=β) و سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا (0/001>P و 0/324=β) با اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معنیداری داشتند. همچنین ابعاد ذهنیسازی یعنی قطعیت (0/302=P و 0/069=β) و عدم قطعیت (0/095=P و 0/115-=β) رابطه معنیداری با اضطراب اجتماعی نداشتند.
هرچند بررسی رابطه بین متغیر ذهنیسازی و اضطراب اجتماعی بهصورت خطی با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین ذهنیسازی (بعد قطعیت) و اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معنیدار (0/001>P و 0/279=r) و ذهنیسازی (بعد عدم قطعیت) و اضطراب اجتماعی رابطه منفی و معنیدار (0/001>P و 0/320=r) وجود دارد. ازطرفی بررسی رابطه بین قدرت ایگو و ابعاد ذهنیسازی با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین قدرت ایگو و ذهنیسازی در بعد قطعیت (0/001>P و 0/237- =r) رابطه منفی و معنیدار و بعد عدم قطعیت (0/0001>P و 0/291=r) رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. البته باید به یاد داشته باشیم که در اینجا بهعلت نمرهگذاری معکوس نمره قطعیت پایین حاکی از اطمینان از ذهنیسازی و بالعکس و نمره پایین عدم قطعیت حاکی از اطمینان بالا از ذهنیسازی و بالعکس تلقی میشود.
بحث
مطالعه حاضر با هدف پیشبینی اضطراب اجتماعی براساس سبکهای دلبستگی، ظرفیت ذهنیسازی و قدرت ایگو در نوجوانان شهر قزوین طراحی و اجرا شد. با استفاده از تحلیل رگرسیون خطی چندگانه، متغیرهای پیشبین بهطور همزمان وارد مدل شدند و رابطه آنها با متغیر ملاک مورد بررسی قرار گرفت. باتوجهبه نتایج مدل رگرسیون خطی چندگانه در گام اول، متغیرهای پیشبین مقدار 42/8 درصد از تغییرات اضطراب اجتماعی را تبیین کردند. باتوجهبه ضرایب رگرسیون بهدستآمده متغیر قدرت ایگو و سبک دلبستگی ایمن با اضطراب اجتماعی رابطه منفی و معنیدار داشتند. متغیرهای سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا با اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معنیداری داشتند. باوجوداین ابعاد قعطیت و عدم قطعیت ذهنیسازی رابطه معنیداری با اضطراب اجتماعی نداشتند. هرچند ضریب همبستگی مطابق با نتایج
جدول شماره 3 نشان داد که بین ابعاد ذهنیسازی و اضطراب اجتماعی رابطه معنیداری وجود دارد. براساس این یافته، هرچه میزان قطعیت و اطمینان نوجوانان درزمینه درکشان از احساسات و حالتهای ذهنی خود و دیگران اطمینان بیشتری داشته باشند میزان اضطراب آنها در جمع کمتر است.
دروگر و همکاران [
29] در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که ذهنیسازی نقش واسطهای معنیداری بین سبکهای دلبستگی و اضطراب اجتماعی دارد. همچنین هایدن و همکاران [
30] نیز در مطالعه خود نشان دادند ذهنیسازی نقش واسطهای معنیداری بین سبک دلبستگی و پریشانی فردی دارد. منصوری و بشارت [
31] نیز در مطالعه خود نشان دادند قدرت ایگو دارای نقش واسطهای بین سبکهای دلبستگی و ذهنآگاهی میباشد. صفری موسوی و همکاران [
32] بیان کردهاند که سبک دلبستگی ناایمن بهطور مستقیم و بهواسطه ذهنآگاهی بهصورت غیرمستقیم بر ذهنیسازی تأثیر دارد.
در تفسیر این یافتهها تلویحاً باید بیان کرد که ظرفیت ذهنیسازی با اینکه با اضطراب اجتماعی ارتباط دارد اما وقتی اثر آن در ترکیبی از متغیرهای دیگر بهویژه سبکهای دلبستگی و قدرت ایگو در اضطراب اجتماعی در نظر گرفته میشود تعدیل میشود و ارتباط معنیدار خود را از دست میدهد. باتوجهبه اینکه ذهنیسازی نوعی ظرفیت درک احساسات و حالتهای ذهنی خود و دیگران است، اساساً در بدنه کارکردهای ایگو قرار میگیرد و جزئی یا عملکردی از عملکردهای ایگو میشود. درنتیجه با اینکه با اضطراب اجتماعی بهطور خطی ارتباط معنیداری دارد اما وقتی در کنار دیگر عملکردهای ایگو قرار میگیرد در بدنه عملکردهای کلی ایگو تحت عنوان قدرت ایگو اثر خودش را بهصورت غیرمستقیم بر اضطراب اجتماعی اعمال میکند. به همین دلیل محققین تحقیق حاضر تصمیم گرفتند رابطه قدرت ایگو و ذهنیسازی را بررسی کنند. همانطور که در بخش یافتهها مشاهده شد، بین قدرت ایگو و ذهنیسازی رابطه معنیداری وجود دارد. براساس این رابطه هرچه میزان قدرت ایگو بیشتر باشد، اطمینان از ذهنیسازی بالا و عدم اطمینان پایین است. در صورتی که قدرت ایگو پایین باشد اطمینان از ذهنیسازی پایین و عدم اطمینان بالا است.
ظرفیت ذهنیسازی در تنظیم هیجان و رشد احساس یکپارچه هویت نقش اساسی دارد. این ظرفیت در بستر یک رابطه مبتنی بر دلبستگی ایمن شکل میگیرد. درواقع زمانی که یک مراقب ایمن درمورد کودک بهعنوان سوژهای دارای حالتهای ذهنی فکر میکند. در حالت معکوس، مراقب در حساسیت و پاسخدهی به نیاز کودک به حفاظت و حمایت شکست میخورد و زمینه رشد دلبستگی ناایمن و به تبع آن مشکل در رشد توانایی ذهنیسازی ایجاد میشود. والدینی که نمیتوانند بهصورت همدلانه تجارب درونی کودک را منعکس کنند باعث تحریف شدید توانایی ذهنیسازی، مانند بیشذهنیسازی و دلیلتراشی و تفسیر مفرط حالتهای ذهنی، آسیب به حس خویشتن یکپارچه، شکست ذهنیسازی، ظرفیت انطباقی در تنظیم هیجان و روابط بینفردی باثبات و رضایتبخش متقابل میشوند. این تعاملات بهصورت «مدلهای کاری درونی» کدگذاری و درونی میشوند که بازنمایی از خود، مراقب و رابطه بین آنهاست و اتفاقات هیجانی و اجتماعی بعدی کودک را پیشبینی میکند. درواقع این توانایی افراد را قادر میسازد تا هم بر حالات روانی خود و هم دیگری تأمل کنند و پایه و اساس تعاملات اجتماعی را میسازد [
33-
37].
افراد با سطوح بالایی از اضطراب دلبستگی که با دید منفی درونیشده نسبت به شایستگی خود و ترس از پیامدهای منفی بین فردی مشخص میشود، تمایل به بروز اضطراب در زمینههای اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی دارند. ازسویدیگر، بزرگسالان با سطوح بالای اجتناب از دلبستگی، بهشدت خودانتقادگر هستند، نسبت به عدم اطمینان تحمل ندارند، دیگران را غیرقابلاعتماد میبینند و از نزدیکی احساس ناراحتی میکنند. این دیدگاههای دلبستگی از خود و دیگران میتواند افراد را از طریق فرآیندهای متمایز مستعد نشانهشناسی اضطراب اجتماعی کند. درواقع ظرفیت ذهنیسازی در دل قدرت کلی ایگو رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب اجتماعی را با تأثیرگذاری بر نحوه تنظیم احساسات افراد در موقعیتهای اجتماعی واسطهگری میکند.
مکانیسمهای دفاعی فرایندهای ناخودآگاه هستند که واکنش فرد به تعارضهای هیجانی و اضطرابی و موقعیتهای بیرونی و استرسزای ناکامکننده را میانجیگری میکنند [
38]. مکانیسمهای دفاعی ناپخته باعث تحریف زیاد تصویر فرد از خودش و کنارهگیری هیجانی میشود، درحالیکه دفاعهای پخته باعث آگاهی از احساسات، ایدهها و نهایتاً تابآوری و رضایت بالا میشود [
39, 40].
کسانی که قدرت ایگوی بالایی دارند بهتر میتوانند با حقایق ناراحتکننده، انتقادات، اشتباهات یا موقعیتهای ناخوشایند دیگر بدون اینکه حالت تدافعی یا ناامنی پیدا کنند، مقابله کنند و از آنها درس بگیرند. آنها مسئولیت اعمال خود را بر عهده میگیرند و هرگونه عواقب مثبت یا منفی را بدون سرزنش عوامل خارجی میپذیرند. اگرچه براساس نتایج جستوجو، هیچ رابطه مستقیمی بین قدرت ایگو و اضطراب اجتماعی بهعنوان میانجی بین سبکهای دلبستگی و اضطراب اجتماعی وجود نداشت، بااینحال، قدرت ایگو ارتباط نزدیکی با ظرفیت ذهنیسازی دارد که مشخص شده است رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب اجتماعی را واسطهگری میکند.
ظرفیت ذهنیسازی به توانایی درک و تفسیر افکار، احساسات و نیات خود و دیگران اشاره دارد [
19]. بزرگسالان با سطوح بالای اضطراب دلبستگی یا اجتناب تمایل دارند سطوح بالاتری از علائم اضطراب اجتماعی را نشان دهند و ظرفیت ذهنیسازی تا حدی واسطه این رابطه است. بنابراین، درحالیکه قدرت ایگو بهطور مستقیم رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب اجتماعی را واسطهگری نمیکند، ارتباط نزدیکی با ظرفیت ذهنیسازی دارد که نقش میانجی ایفا میکند. قدرت ایگو عامل مهمی در سلامت روان کلی است و میتواند بر نحوه پاسخ افراد به چالشها و استرس ازجمله اضطراب اجتماعی تأثیر بگذارد [
14].
نتیجهگیری
یافته های این مطالعه میتواند در محیطهای بالینی برای کمک به نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی با گنجاندن نتایج در ارزیابیها و مداخلات بالینی استفاده شود. این مطالعه رابطه معنیدار بین سبکهای دلبستگی، ظرفیت ذهنیسازی و قدرت ایگو را در توسعه و حفظ اضطراب اجتماعی در نوجوانان برجسته میکند. درواقع دیدگاه یکپارچهای در زمینه علل و عوامل شکلگیری و تداوم اضطراب اجتماعی ارائه میدهد که براساس آن سبکهای دلبستگی ناایمن و رابطه عاطفی ضعیف والدین با نوجوان زمینهساز شکلگیری مکانیسمهای دفاعی ناپخته و ظرفیت ذهنیسازی ضعیف در نوجوان میشود و سرانجام شرایط فوق به بروز علائم اضطراب اجتماعی نوجوان منجر میشود. درواقع به نظر میرسد نوجوان در شرایط اجتماعی درک درستی از هیجانات و حالتهای ذهنی خود و دیگران پیدا نمیکند و به همین دلیل اضطراب شکل میگیرد.
با ارزیابی این عوامل در یک محیط بالینی، متخصصان سلامت روان میتوانند مداخلات هدفمندتر و مؤثرتری را برای رسیدگی به اضطراب اجتماعی ایجاد کنند. برایمثال، سبکهای دلبستگی ایمن، ظرفیت ذهنی بالا و قدرت ایگوی قوی با سطوح پایینتر اضطراب اجتماعی مرتبط است. بنابراین، مداخلاتی که بر بهبود سبکهای دلبستگی، ظرفیت ذهنیسازی و قدرت ایگو تمرکز دارند، میتوانند در کاهش علائم اضطراب اجتماعی مفید باشند. این میتواند شامل رویکردهای درمانی مانند درمان مبتنی بر دلبستگی، درمان مبتنی بر ذهنیسازی، یا درمان شناختی-رفتاری باشد که اضطراب اجتماعی و عوامل مرتبط را هدف قرار میدهد. حتی از نقطهنظر تربیتی میتوان با شناسایی ضعف و عدم آگاهی والدین در رشد و تربیت صحیح نوجوانان در زمینههای فوق، با مداخلات مؤثر از شکلگیری مشکلات بعدی رشدی پیشگیریهای لازم را به عمل آورد.
محدودیتهای پژوهش
مطالعه حاضر از نوع همبستگی است به همین خاطر در مورد رابطه علتومعلولی متغیرها نمیتوان قضاوت کرد و نیازمند بررسیهای مداخلهای درمورد رابطه متغیرهای مورد مطالعه است. جامعه آماری مطالعه حاضر محدود به نوجوانان دانشآموز است، به همین خاطر نتایج آن برای همه نوجوانان قابلتعمیم نیست.
محدودیت بعدی این است که اضطراب اجتماعی مقولهای است که عوامل زیادی در آن دخیل است، بهدلیل حجم زیاد پرسشنامهها و ایجاد مشکلاتی در زمینه تکمیل آنها صرفاً متغیرهای مطالعه حاضر مورد بررسی قرار گرفت.
پیشنهادهای پژوهشی
پیشنهاد میشود:
-روایی مدل موردنظر در گروههای دیگر سنی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
- مطالعه موردنظر در نوجوانان غیردانشآموزی نیز انجام شود.
- مداخلهای مبتنی بر مدل فوق برای نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی انجام شود و نتایج آن گزارش شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
پژوهش حاضر با دریافت کد اخلاق از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی قزوین با کد IR.QUMS.REC.1403.003 انجام شده است.
حامی مالی
مقاله حاضر برگرفته از پایاننامه معصومه عیسیزاده مقطع کارشناسی ارشد، رشته روانشناسی عمومی، دانشکده علوم انسانی مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی علامه قزوینی است. این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، نظارت، تحلیل دادهها، بررسی، ویرایش و نگارش: محمود بهرامخانی؛ نگارش، مرور پیشینه و جمعآوری دادهها: معصومه عیسیزاده.
تعارض منافع
هیچ گونه تضاد منافعی بین نویسندگان مقاله وجود ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمام شرکتکنندگان در این پژوهش جهت همکاری در این مطالعه سپاسگزاری میشود.