مقدمه
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، چاقی یکی از 10 مشکل شایع سلامتی در جهان است و شیوع چاقی در همه گروههای سنی و در اغلب کشورها در حال افزایش است [
1]. مطالعات انجامشده برای شناسایی عوامل خطرساز بیماریهای غیرواگیر نشان داده است 37 درصد از مردان و 48 از درصد زنان ایرانی اضافه وزن دارند [
2].علاوهبر تأثیر عوامل ژنتیکی، زیستی و محیطی بر چاقی، عوامل روانشناختی نیز یک عامل مهم در نظریههای آسیبشناسی چاقی هستند [
3]. اختلالات اضطرابی، افسردگی، مصرف الکل و سیگار در افراد چاق یا دارای اضافهوزن بیشتر از افراد عادی است [
4]. یکی از شایعترین مشکلات روانشناختی افراد مبتلابه چاقی، وجود نقص در تصویر بدن است. تصویر بدنی دربرگیرنده عقاید، احساسات آگاهانه و غیرآگاهانه درمورد بدن [
5] و هیجانهای منفی و مثبتی است که فرد درباره شکل و اندازه بدن خود دارد [
6].
ازنظر تامپسون [
7] تصویر بدنی دارای سه بعد است: بعد ادراکی که مربوط به ادراک فرد از ظاهر فیزیکی خود است و شامل ارزیابی از وزن بدن، اندازه و شکل بدن است. بعد ذهنی (شناختی، عاطفی) که مربوط به جنبههایی مانند رضایت، نگرانی و اضطراب نسبت به ظاهر است و بعد رفتاری که به اجتناب از شرایطی مربوط است که باعث میشود فرد در معرض دید و ارزیابی قرار بگیرد [
8]. طبق یافتههای پژوهشی، درونمایه غالب طرحوارههای افراد مبتلابه چاقی، تصور خود بهعنوان افرادی بیارزش، ناقص یا بیکفایت است [
9]. یافتههای پژوهشی نشان دادند شدت چاقی با شرم نسبت به تصویر بدنی و خودانتقادگری رابطه مثبت دارد [
10]. تصویر بدنی تحتتأثیر ایدئال فرهنگی و اجتماعی قرار داد و چگونگی مقایسه خود با این ایدئالها، احساس فرد را درمورد بدنش و همچنین رضایت از آن شکل میدهد [
11] بهدلیل ننگ اجتماعی درباره چاقی، افراد مبتلابه چاقی درگیر گفتوگوهای درونی تنبیهی و انتقادی نسبت به خود (خودانتقادگری) میشوند [
12]. ازاینرو افراد مبتلابه چاقی، بهخصوص زنان جوان فاقد اعتمادبهنفس هستند و احساس میکنند از سوی دیگران موردقضاوت قرار میگیرند [
13]، این احساسات و هیجانات ناشی از این تفکرات میتواند به دید منفی به خود منجر شود.
خودشفقتورزی سازهای است متضاد با قضاوت خود که ریشه در فلسفه بودائیسم دارد. این سازه تجربیات شخصی را در قالب تجربیات معمول انسانی میبیند و رنج، شکست و بیکفایتی را بهعنوان بخشی از شرایط انسان میپذیرد، همه انسانها را شایسته مهرورزی میداند [
14]، خودشفقتورزی بهعنوان هیجان مثبتی که فرد نسبت به خود دارد تعریف میشود که مانع پیامدهای منفی خود قضاوتگری، منزویسازی و نشخوار فکری میشود. خود شفقتورزی در برابر شکست و ناکامی و رنج همانطور که نف و پامییر [
15] توصیف کردهاند، در چهارچوب دو مؤلفه مجزا اثرگذار است:
- مهربانی با خود که نیازمند این است که فرد توانمندیها و نقایص خود را با درک و همدلی بپذیرد. در سوی دیگر این طیف، خودقضاوتگری است که عیبها، شکستها و نواقص فرد را بدون بخشش، مورد قضاوت و انتقاد قرار میدهد.
-احساسات مشترک انسانی به این معنی که فرد احساسات و تجربیات هیجانیاش را مشابه تجربیات دیگر انسانها و جهانشمول میداند. در این بُعد، در سوی دیگر طیف، فرد خود را در تجربه برخی هیجانها و مشکلات تنها و مجزا از دیگر انسانها میبیند.
یافتههای پژوهشی نشان داده است افرادی که از شفقتبهخود بالاتری برخوردار هستند، سطوح پایین افسردگی، اضطراب و نشخوار را در موقعیتهای اجتماعی تجربه میکنند و از رضایت زندگی بالاتری برخوردارند [
16]. درمان متمرکز بر شفقت باعث کاهش نگرانی از تصویر بدنی سانحه در زنان مبتلابه سرطان پستان میشود [
16] و رابطه بین شفقتبهخود و کاهش وزن [
17] نشان داده شده است.
خودشفقتورزی را میتوان بهعنوان یک راهبرد تنظیم هیجان در نظر گرفت که در آن از تجربه هیجانهای آزاردهنده و نامطلوب جلوگیری نمیشود، بلکه تلاش میشود احساسات بهصورتی مهربانانه موردپذیرش واقع شوند. بنابراین احساسات منفی به احساسات مثبت تغییر میکنند و فرد راههای جدیدی برای مقابله پیدا میکند [
18]. تنظیم هیجان را میتوان بهصورت فرایندهایی تعریف کرد که از طریق آن، افراد میتوانند بر اینکه چه هیجانی داشته باشند و چه وقت آنها را تجربه و ابراز کنند، تأثیر بگذارند [
19]؛ فرایندهایی که افراد از طریق آنها با منحرف کردن توجه خود از هیجاناتشان، شدت و مدتزمان برانگیختگی هیجاناتشان را تنظیم میکنند و در مواجهه با شرایط استرسزا و ناراحتکننده، ویژگیها و معنای حالتهای احساسی خود را تغییر میدهند [
7].
در مدل تنظیم هیجانی گروس [
20] ارزیابی مجدد شناختی و بازداری بیانگر دو راهبرد تنظیم هیجانی است؛ در ارزیابی مجد شناختی شخص درباره یک موقعیت فکر میکند تا اثر هیجانی آن را تغییر دهد. برای مثال، تفسیر مصاحبه شغلی، بهعنوان فرصتی برای یادگیری بیشتر است نه یک موقعیت قضاوتی درباره توان بالقوه فرد مصاحبهشونده [
21]. درمقابل، بازداری رفتارِ بیانگرِ هیجان به معنی پنهان کردن هیجانهای بهوجود آمده است، مثلاً فرد احساس رنجش و عصبانیتش را در طول یک بحث سرکوب میکند [
22].
بررسی پیشینه پژوهش نشانگر میزان بالاتر نگرانی از تصویر بدنی [
23-25] و میزان پایینتر خودشفقتورزی [
2،
26، 27] در افراد مبتلابه چاقی نسبت به افراد با وزن عادی است. همچنین شیوههای تنظیم هیجانی در افراد مبتلا و غیرمبتلا به چاقی تفاوت دارد [
28، 29]. پژوهش حاضر با تکیه بر این یافتههای پژوهشی، درپی پاسخگویی به این پرسش است که «آیا این متغیرها میتوانند بر شیوه انتخابی کاهش وزن در افراد مبتلا به چاقی نیز تأثیر بگذارند». بهعبارتدیگر آیا میتوان گفت نگرانی بیشتر از تصویر بدنی یا میزان پایینتر خودشفقتورزی با انتخاب شیوههای پرخطرتر کاهش وزن مرتبط است؟ امروزه جراحیهای زیبایی لاغری به یکی از شایعترین عملهای جراحی در سطح جهان تبدیل شده و ایران نیز جزء کشورهای با رتبه بالا در عملهای لاغری و زیبایی است [
30]. با در نظر گرفتن هزینههای مالی، مشکلات جسمی پس از عمل، شیوع این نوع جراحیها در نسل جوان و احتمال برگشت وزن پس از جراحی، توجه به عوامل روانشناختی تأثیرگذار در انتخاب شیوه کاهش وزن میتواند تأثیر بسزایی بر هدایت مبتلایان به چاقی برای انتخاب شیوه مناسب داشته باشد. در صورتی که نقش عوامل روانشناختی در درخواست این نوع جراحیها نشان داده شود، میتوان امیدوار بود که از طریق درمانهای روانشناختی مناسب، از عملهای جراحی متابولیک لاغری غیرضروری در جمعیت هدف جلوگیری کرد و شیوههای درمانی مداخلهگر را برای موارد ضروری باقی گذارد.
بنابراین باتوجهبه مطالب بیانشده، پژوهش حاضر برای پاسخگویی به این پرسش انجام شد که «آیا در دو گروه از زنان مبتلابه چاقی متقاضی و غیرمتقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری ازنظر متغیرهای نگرانی از تصویر بدنی، خودشففقتورزی و تنظیم هیجان تفاوتی وجود دارد». فرض این پژوهش بر این است که زنان مبتلابه چاقی متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری علیرغم داشتن توده بدنی یکسان با زنان مبتلابه چاقی غیرمتقاضی، تصویر بدنی منفیتر از خود دارند و کمتر از شیوههای مثبت خودشفقتورزی و تنظیم هیجان استفاده میکنند.
روش
طرح پژوهش علیمقایسهای بود و دو گروه از زنان متقاضی و غیرمتقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری ازنظر نگرانی از تصویر بدنی، خودشفقتورزی و تنظیم هیجان مورد مقایسه قرار گرفتند. جامعه آماری دربرگیرنده دو گروه بود؛
1- زنان مبتلابه چاقی متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری که در دوره زمانی بهار و تابستان سال 1402 برای انجام ویزیت و مشاوره عمل جراحی متابولیک لاغری به بیمارستان میلاد تهران مراجعه کرده بودند.
2- زنان مبتلابه چاقی دارای اضافهوزن که در دوره زمانی بهار و تابستان سال 1402 برای کاهش وزن به بخش تغذیه بیمارستان میلاد مراجعه کرده بودند، اما خواهان عمل جراحی متابولیک لاغری نبودند.
برای پژوهشهایی که تفاوت بین گروهها را بررسی میکنند، حداقل تعداد 7 نفر برای هر خانه ضروری است [
31]. در پژوهش حاضر تعداد مقیاسها و خردهمقیاسهای موردمقایسه بین دو گروه 11 مورد بود. بنابراین باتوجهبه محدویتهای زمانی و اجرایی، نمونهگیری بهشیوه هدفمند، تا رسیدن به 80 نفر برای هر گروه ادامه یافت.
ملاکهای ورود عبارت بود از: شاخص توده بدن بیشتر از 30، قرار گرفتن در گروه سنی 25-40 و سکونت در شهر تهران. برای گروه اول متقاضی عمل متابولیک لاغری بودن و برای گروه دوم متقاضی عمل متابولیک لاغری نبودن نیز جرء ملاکهای ورود به پژوهش بود. پرسشنامهها بدون نام و نام خانوادگی تکمیل شد و شرکتکنندگان نسبت به تکمیل پرسشنامهها رضایت آگاهانه داشتند. برای گردآوری دادهها، افزون بر اطلاعات جمعیتشناختی، از ابزارهای زیر استفاده شد:
پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی
این پرسشنامه را لیتلتون و همکاران [
32] ساختهاند و 19 گویه دارد که نارضایتی و نگرانی فرد درباره ظاهر را بررسی میکند. بررسی ساختار عاملی پرسشنامه لیتلتون و همکاران [
32] دو عامل را نشان داد: عامل اول از 11 ماده (1، 5، 3، 8، 9، 14، 15، 16، 17، 18، 19) تشکیل شده و نارضایتی فرد از ظاهر خود، وارسی کردن و مخفی کردن نقایص ادراکشده را دربرمیگیرد و عامل دوم با 8 ماده (2، 4، 6، 7، 10، 11، 12، 13) میزان تداخل نگرانی درباره ظاهر در عملکرد اجتماعی فرد را بررسی میکند. در این ابزار از آزمودنی خواسته میشود درمورد هریک از مادهها، میزان تطابق با احساسات یا رفتار را روی مقیاسی از 1 (کاملاً مخالف) تا 5 (کاملاً موافقم) درجهبندی کند. نمره کل پرسشنامه بین 19 تا 95 متغیر است و کسب نمره بیشتر، نشانگر بالا بودن میزان نارضایتی از تصویر بدنی یا ظاهر فرد است. ضریب آلفای کرونباخ 0/93 و ضریب همبستگی هریک از مادهها با نمره کل پرسشنامه، از 0/32 تا 0/72 با میانگین 0/62 گزارش شده است. همچنین ضریب آلفای کرونباخ عامل اول و دوم بهترتیب 0/92 و 0/76 و ضریب همبستگی بین دو عامل 0/69 گزارش شده است [
32]. سجادینژاد و محمدی [
33] میزان آلفای کرونباخ کلی نسخه فارسی را 0/84 گزارش کردند. آلفای کرونباخ این پرسشنامه در پژوهش حاضر 0/91 به دست آمد.
مقیاس خودشفقتورزی
نف در سال 2003 این مقیاس خودگزارشی را ساخته است. دارای ۲۶ گویه است و جنبههای مثبت و منفی سه بعد اصلی خود شفقتورزی را میسنجد: مهربانی به خود (۵ گویه) در برابر قضاوت خود (5 گویه)، اشتراکات انسانی (4 گویه) در برابر انزوا (4 گویه) و ذهنآگاهی (4 گویه) در برابر فزون همانندسازی (4 گویه). نف [
14] آلفای کرونباخ کل پرسشنامه را 0/87 گزارش کرده است. پاسخدهی به سؤالات بهصورت مقیاس لیکرت ۵ درجهای از تقریباً هرگز تا تقریباً همیشه است. میانگین نمرات این ۶ مؤلفه (با احتساب نمرات معکوس) نمره خودشفقتورزی را به دست میدهد. برای بهدست آوردن نمره کلی خودشفقتورزی باید زیرمقیاسهای منفی (قضاوت خود، انزوا و فزون همانندسازی) آن بهطور معکوس نمرهگذاری شود. ضریب آلفای نسخه انگلیسی 0/55 تا 0/76 برای کل مقیاس و خردهمقیاسها گزارش شده است [
34]. همچنین نف [
14] نشان داد خودشفقتورزی با شاخصهای سلامت روان، مانند افسردگی و اضطراب کمتر و رضایت از زندگی بیشتر مرتبط است. درمورد نسخه فارسی آلفای کرونباخ مهربانی با خود 0/81، قضاوت خود 0/79، اشتراکات انسانی 0/84، انزوا 0/85، ذهنآگاهی 0/80، فزونهمانندسازی 0/83 و کل مقیاس 0/76 گزارش شده است [
35]. آلفای کرونباخ این پرسشنامه در پژوهش حاضر 0/84 به دست آمد.
پرسشنامه تنظیم هیجان گروس
این پرسشنامه را که گروس و جان [
36] طراحی کردهاند، راهبردهای تنظیم هیجان را میسنجد. فرم اولیه آن 16 گویه داشت و گروس و جان [
36] آلفای کرونباخ آن را 0/86 گزارش کرده بودند. فرم کوتاه و تجدیدنظرشده آن 10 گویه دارد و روی مقیاس 7 درجهای لیکرت (1=کاملاً ناموافق تا 7=کاملاً موافق) پاسخ داده میشود و دو خردهمقیاس ارزیابی مجدد شناختی (6 گویه) و فرونشانی ابزاری (4 گویه) را بررسی میکند. همسانی درونی نسخه اصلی 0/80 و پایایی بازآزمایی دوماهه برای زیرمقیاس ارزیابی مجدد شناختی و فرونشانی ابزاری بهترتیب 0/67 و 0/7 گزارش شده است [
36]. بیرامی و همکاران [
37] درمورد نسخه فارسی مقیاس، آلفای کرونباخ خردهمقیاس ارزیابی مجدد را 0/79، فرونشانی ابزاری را 0/52 و کل مقیاس را 0/71 گزارش کردهاند. آلفای کرونباخ این مقیاس در پژوهش حاضر 0/68 بهدست آمد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه 26 و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافتهها
ویژگیهای جمعیتشناختی گروه نمونه در
جدول شماره 1 ارائه شده است. تفاوت معناداری بین دو گروه ازنظر سن و وضعیت تأهل وجود نداشت.
میانگین و انحرافمعیار متغیرهای مورد بررسی به تفکیک دو گروه زنان مبتلابه چاقی متقاضی و غیرمتقاضی در
جدول شماره 2 قابلمشاهده است. درمورد مقیاس خودشفقتورزی، لازم است توجه شود که درمورد نمره کلی مقیاس و خردهمقیاسهای مثبت، داشتن نمره پایینتر نشانه خودشفقتورزی بیشتر است و درمورد خردهمقیاسهای منفی (قضاوت خود، انزوا و فزونهمانندسازی) داشتن نمره بالا نشانه خودشفقتورزی بیشتر است.
بهترین روش برای بررسی نرمال بودن دادههای طیف لیکرت بررسی چولگی و کشیدگی دادهها است [
38]. مقادیر کجی و کشیدگی برای تمام متغیرها (نمره کلی و خردهمقیاسها) در دامنه 2- و 2+ قرار داشت و بنابراین توزیع دارای منحنی نرمال بود. شرط برابری واریانسها نیز با استفاده از آزمون لون تأیید شد. تحلیل واریانس چندمتغیره برای بررسی تفاوت میان متغیرها در دو گروه (
جدول شماره 3) نشان داد بین دو گروه، در تمام متغیرها بهجز متغیر ارزیابی مجدد شناختی تفاوت معنیدار وجود داشت.
بحث
یافتهها نشان دادند زنان مبتلابه چاقی متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری، نگرانی بیشتری از تصویر بدنی خود داشتند. این یافته با یافتههای دیگر پژوهشها [
23-25] هماهنگ بود. درمورد خودشفقتورزی یافتههای پژوهش، نشانگر وضعیت بهتر و معنادار گروه غیرمتقاضی نسبت به گروه متقاضی در تمامی خردهمقیاسها بود. پژوهشها [
2،
27] میزان پایینتر خودشفقتورزی در افراد مبتلابه چاقی را نشان دادهاند. پژوهش دیگری [
26] نشان داد افراد بدون عمل جراحی زیبایی (بدون اشاره به نوع آن) از شفقتبهخود بالاتری نسبت به افراد با عمل جراحی زیبایی برخوردار بودند. درمورد وضعیت خودشفقتورزی در افراد با سابقه عمل جراحی متابولیک لاغری، تاآنجاکه بررسی بهعمل آمد، پژوهشی یافت نشد، اما میتوان از پژوهشهای مشابه برای بیان همسویی با این یافته استفاده کرد؛ مثلا پیکو و همکاران [
39] نشان دادند خودشفقتورزی بیشتر با کیفیت زندگی بهتر و رضایت بیشتر از تصویر بدنی همراه است. همچنین نوروزی و همکاران [
27] نشان دادند درمان متمرکز بر شفقت باعث افزایش خودمهارگری و انعطافپذیری تصویر ذهنی از بدن در افراد مبتلابه چاقی میشود. یافته دیگر پژوهش مبتنی بر تفاوت دو گروه متقاضی و غیرمتقاضی در یکی از شیوههای تنظیم هیجان، فرونشانی ابزاری بود. درمورد این یافته نیز تاآنجاکه بررسی بهعمل آمد، پژوهشی دقیقاً مشابه انجام نشده بود، اما دیگر پژوهشها نشان دادهاند دشواری در تنظیم هیجان، نقش مهمی در چاقی دارد [
29] و پردازشها و تحریفهای هیجانی نقش مهمی در اختلالات خوردن دارند [
28]. در ادامه به تبیین یافتهها پرداخته میشود.
سازه شفقتبهخود با سبکهای مقابله و تنظیم هیجانات مرتبط است [
40]. خودشفقتورزی در مواجهه یا یادآوری تجارب منفی با سطوح پایینتر عواطف منفی در ارتباط است و به تسهیل توانایی افراد در مقابله با عواطف منفی منجر میشود. خودشفقتورزیِ بیشتر با تمایل بیشتر برای پذیرش نقش و مسئولیت خود در تجارب منفی و همزمان نشخوار کمتر تجارب منفی همراه است [
41]. خودشفقتورزی در بهبود نارضایتی از بدن سودمند است، زیرا بهعنوان نوعی راهبرد تنظیم هیجان به افراد کمک میکند خود را با وجود معایبی که در بدن مییابند (در مقایسه با بدن ایدئالیشان) بپذیرند [
42].
در همین راستا، پژوهشی [
27] نشان داد درمان مبتنی بر شفقت باعث افزایش خودمهارگری و انعطافپذیری تصویر ذهنی از بدن در افراد مبتلابه چاقی میشود. نبود مهرورزی به خود در افراد با تنظیم هیجان پایین، باعث بیشتر به چشم آمدن نقاط ضعف و مشکلات میشود. براساس یافتههای پژوهشی، در زنان، نداشتن شفقتبهخود اغلب با ویژگیهای منفی مانند نارضایتی بدنی همراه است [
40]. بنابراین نگرانی بیشتر از تصویر بدنی (علیرغم توده بدنی مشابه) در زنان مبتلابه چاقی متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری میتواند در یک چرخه معیوب، از طریق مداخله هیجانی، تمایل ایشان به کاهش وزن از طریق عمل جراحی را تبیین کند؛ وقتی تصویر بدنی فرد خیلی منفی است، تصور اینکه در یک روند نسبتاً طولانی، با شیوههایی مانند ورزش و رژیم غذایی بتواند به وزن موردنظر برسد، قابلقبول نیست و برای فرار هرچه سریعتر از هیجانهای منفی، شیوههای کوتاهمدت و زودبازده ترجیح داده میشود.
یافتههای پژوهشی نشان دادهاند ارزیابی مجدد بهعنوان یکی از شیوههای تنظیم هیجان در دو گروه تفاوتی نداشت، این شیوه با تلاش برای تغییر معنای وقایع، سعی در تعدیل پیامد هیجانی دارد. پژوهشها نشان دادهاند استفاده از این شیوه با آسیبشناسی روانی رابطه معکوس و با بهزیستی روانشناختی رابطه مستقیم دارد [
36،
43]. درمقابل فرونشانی بهعنوان یک شیوه ناسازگارانه تنظیم هیجان شناخته میشود که بروز نشانههای هیجانی را بازداری میکند. گروه متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری نمره بالاتری در این خردهمقیاس داشتند. پژوهشها درمورد دیگر مشکلات، مانند مصرف سیگار، نشان دادهاند مصرفکنندگان سیگار نسبت به غیرمصرفکنندگان بیشتر از راهبرد فرونشانی استفاده میکنند [
5]؛ فرونشانی با جلوگیری از بروز هیجان و سرکوب رفتاری، باعث افزایش ولع شده، درنهایت به افزایش رفتار آسیبزا مانند مصرف بیشتر سیگار یا پرخوری منجر میشود. بنابراین زنان مبتلابه چاقی متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری علاوهبر خودشفقتورزی کمتر، برای تنظیم هیجانی نیز از روش ناسازگاری استفاده میکنند که در یک دور باطل میتواند با پرخوری بیشتر، به تصویر منفی از بدن دامن بزند.
نتیجهگیری
در جمعبندی میتوان گفت نگرانی بیشتر از تصویر بدنی در زنان مبتلابه چاقی متقاضی عمل جراحی متابولیک لاغری، درارتباطبا خودشفقتورزی کمتر و فرونشانی ابزاری بیشتر در تنظیم هیجانها، میتواند تمایل آنان به عمل جراحی لاغری متابولیک را تبیین نماید.
در پژوهش حاضر نمونهگیری فقط از یک بیمارستان انجام شد و امکان همتاسازی دو گروه ازنظر متغیرهای اقتصادی و زمینهای مانند ویژگیهای شخصیتی وجود نداشت. بررسی نتایج بهدستآمده در پژوهش حاضر با یک گروه کنترل میتواند تفاوتهایی را که ممکن است هر دو گروه با افراد با وزن عادی داشته باشند، مشخص نماید. بررسی دیگر متغیرهای مرتبط با چاقی، ازجمله بهشیاری و عادات خوردن میتواند دید کاملتری در این حوزه فراهم کند. بهکارگیری شیوههای درمانی مبتنی بر شفقتبهخود در افراد مبتلابه چاقی متقاضی عمل جراحی و سپس بررسی گرایش ایشان به عمل جراحی در یک دوره پیگیری نسبتاً طولانی میتواند به یافتههای پژوهش حاضر و پژوهشهای مشابه غنای بیشتری ببخشد.
ملاحظات اخلاقی
این پژوهش در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز با کد IR.IAU.CTB.REC.1401.140 تأیید شده است.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: سودابه دادایی و اشرفالسادات موسوی؛ تحقیق و بررسی: سودابه دادایی؛ نظارت، نگارش پیشنویس، ویراستاری و نهاییسازی: اشرف السادات موسوی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمامی شرکتکنندگان در پژوهش، همچنین پزشکان محترم بیمارستان میلاد که امکان نمونهگیری را فراهم کردند، صمیمانه تشکر میشود.