مقدمه
بیماریهای جسمی مزمن بنابر ماهیت خود، مجموعهای از عوامل فشارزای شدید، پیچیده و مداوم را بر بیماران، اطرافیان و جامعه وارد میکنند [
1، 2]. در سراسر دنیا، تقریباً از هر 3 بزرگسال، 1 نفر از چندین بیماری مزمن رنج میبرد [
3]. شیوع بیماریهای مزمن در سراسر جهان رو به افزایش است [
4]، بهگونهایکه بیماریهای مزمن از نگرانیهای مهم بهداشت جهانی بوده و تقریباً 46 درصد از بار کلی بیماری را در سراسر جهان تشکیل داده است [
5]. به گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال 2019 بیماریهای مزمن به 42 میلیون مرگ منجر شدهاند [
5]. این نسبت در طول زمان افزایش یافته است و از 67 درصد مرگومیر در سراسر جهان در سال 2010 به 74 درصد در سال 2019 رسیده است [
6].
مطالعات، تفاوتهای جنسیتی را در شیوع بیماریهای مزمن و مرگومیر ناشی از آن نشان دادهاند، بهطوریکه طی سالهای اخیر میزان شیوع و مرگومیر در زنان بیشتر شده است. بااینحال، تفاوت میزان شیوع در بیماریهای مختلف متفاوت گزارش شده است. چنانکه به گزارش مرکز مراقبت پزشکی و بیمه بهداشت در سال 2020، بیماریهای فشارخون، آرتریت، پوکی استخوان، آسم و دمانس در زنان شیوع بیشتری داشته است [
7]. دررابطهبا عامل سن نیز با وجود اینکه تعداد بیماران مزمن با افزایش سن بالا میرود [
8]، طی سالهای اخیر افزایش شیوع بیماریهای مزمن در بزرگسالان جوان نیز قابلتوجه است، بهطوریکه به گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری، در سال 2019 حدود 53 درصد از افراد بزرگسال 18 تا 34 ساله دارای حداقل یک بیماری مزمن و 22 درصد بیش از 1 مورد را گزارش کردند که 62/3 درصد بیکار و 45/5 درصد دانشجو بودند و بهطورکلی تقریباً 75 درصد از این بیماران، شکایت از ناتوانی داشتند [
9].
بیماریهای مزمن اغلب دارای پیشرفت اندک میباشند و بیماران معمولاً با دورههای مکرر بهبودی و عود مواجه هستند [
10]. ازآنجاکه بیماری مزمن فراتر از کنترل فرد میباشد، بیماران را با تهدیدها و چالشهای بسیاری در حوزههای جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی مواجه میکند، به کاهش عملکرد جسمی، هیجانی و اجتماعی در بیماران منجر میشود و احساسات ناکامی و ناامیدی را بر آنها متحمل میکند [
11-
13]. ازاینرو، بیماری مزمن با خطر بالای بروز مشکلات سلامت روان ازجمله افسردگی، اضطراب و نگرانی و افت کیفیت زندگی در افراد همراه است [
14]. این بیماران علاوهبر تحمل درد و رنج ناشی از علائم و نشانههای بیماری، درگیر برنامههای درمانی مداوم و دشوار مانند مصرف منظم دارو و تحمل عوارض جانبی آنها، خدمات پاراکلینیکی و نگرانی و ترس درخصوص نتایج آن و عوارض جسمی ناشی از بیماری مانند محدودیتها و مشکلات فیزیکی و نهایتاً افت کارکرد جسمانی میباشند که خود میتواند برای سلامت روان این افراد تهدیدکننده باشد [
11،
15].
علاوهبر مشکلات مرتبط با ماهیت بیماری، مسائلی در سایر حوزهها همچون محدود شدن دایره روابط اجتماعی، جدایی از دوستان و همسالان، محدودیت یا از بین رفتن موقعیتهای شغلی و اقتصادی [
13،
16]، کاهش استقلال و افزایش وابستگی به اطرافیان [
11] به افت قابلتوجه عزتنفس در بیماران منجر میشود و با آسیبپذیرتر کردن این افراد به مشکلات روانشناختی، سلامت روان آنان را تحت تأثیر قرار میدهد [
3،
10]. بهگونهایکه این بیماران درمعرض خطر مشکلات سلامت روان میباشند [
17]. ازجمله مشکلات شایع سلامت روان در این بیماران، میتوان به افسردگی، اضطراب و نگرانی، احساسات ناامیدی، خستگی، اختلال در خودانگاره [
18-20]، سوءمصرف مواد [
18،
19] و افت کیفیت زندگی اشاره کرد [
19،
20]. مطالعات، همبودی اختلال افسردگی را با انواع بیماریهای مزمن ازجمله بیماریهای پوستی، دیابت، انسداد ریوی مزمن، بیماریهای قلبی، روماتولوژی نشان دادهاند [
10]. علاوهبراین، بیماران اغلب تجارب ترس، اضطراب و نگرانی را درخصوص بیماری، عود علائم و نشانهها و بدتر شدن بیماری گزارش میکنند که به تشدید افکار فاجعهآمیز و برانگیختگی هیجانی منجر میشود [
20].
بهطورکلی، سلامتی، بیماری و ناتوانی از تعیینکنندههای اساسی بهزیستی و کیفیت زندگی هستند [
21]. هنگامی که درمان مؤثری برای بیماری وجود ندارد، ارتقای راهبردهای مقابلهای مؤثر برای بهبود کیفیت زندگی ضروری است [
22]. تقسیمبندیهای متعددی از راهبردهای مقابلهای ارائه شده است که یکی از دستهبندیهای اولیه مربوط به لازاروس و فولکمن (2004) میباشد که 4 گروه متمرکز بر مسئله، متمرکز بر هیجان، حمایتطلبی و ایجاد معنا را شامل میشود [
23]. در طبقهبندی دیگری، راهبردهای مقابلهای را میتوان به دو دسته سالم که مثبت، سازگارانه و سازنده هستند و به کاهش فشار هیجانی منجر میشود و ناسالم که منفی، ناسازگارانه و اجتنابی هستند تقسیم کرد [
24]. طبق یکی از مطالعات، در بیماران مبتلابه سرطان پیشرفته، هر دو دسته راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه گزارش شد. راهبردهای مقابلهای سازگارانه شامل پذیرش، حمایت هیجانی و شوخطبعی بودند و مقابلههای ناسازگارانه که شامل انکار، سوءمصرف مواد و حواسپرتی بودند با میزان بالای درد و افسردگی همراه بودند [
24]. در یک مطالعه کیفی درخصوص بررسی تجارب بیماران مبتلابه درد مفاصل دررابطهبا مقابلههای سازگارانه در نتایج، چهار تم یادگیری زندگی کردن با بیماری، تابآوری در مواجهه با درد، حفظ نگرش و خودانگاره مثبت و مقابله معنوی را گزارش کردند [
22]. طبق مطالعات انجامشده، مقابلههای سازگارانه با کاهش درد هیجانی، درجات اندک اضطراب و افسردگی [
24] و مقابلههای ناسازگارانه با اجتناب، حواسپرتی و انکار با کاهش نتایج درمانی، فشار هیجانی و افسردگی، افت کیفیت زندگی، اختلالات خواب [
24]، تخریب کارکرد و کاهش درگیر شدن در برنامههای زندگی [
18] همراه بودند.
باتوجهبه موارد پیشگفت، شناسایی راهبردهای مقابلهای در این بیماران و ارتقای مقابلههای سازگارانه به منظور پیشگیری از بروز مشکلات سلامت روان و بهبود کیفیت زندگی آنها از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است [
11]. ازآنجاکه در بیماران لاعلاج یا صعبالعلاج، بهبودی کامل وجود ندارد، بیماران ناگزیر به پذیرش و سازگاری با شرایط بیماری میباشند [
25]باسینگ و همکاران در مطالعات خود نشان دادند بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن، راهبردهای مقابلهای سازگارنه را به کار میبرند که میتواند باتوجهبه استفاده از منابع بیرونی و درونی کنترل سلامتی متفاوت باشد. در این راستا، به منظور شناسایی راهبردهای مقابلهای سازگارانه با بیماری، به طراحی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری پرداختند که شامل 6 راهبرد مقابلهای سازگارانه و مقابلهای اجتناب میباشد [
26]. این پرسشنامه به دو زبان آلمانی و انگلیسی بوده و بر روی بیماران حوزه مختلف پزشکی ازجمله سرطان، درد مزمن، میگرن، آرتریت موردمطالعه قرار گرفته است و ویژگیهای روانسنجی آن مورد تأیید بوده که در یکی از مطالعات بر روی یک نمونه گسترده 6963 نفری آلمانیزبان، ضریب آلفای کرونباخ 0/867 به دست آمد [
26-29].
بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری در بیماران مبتلابه بیماریهای مزمن پزشکی در جمعیت ایرانی است تا بدین وسیله ابزار مناسبی به منظور شناسایی راهبردهای مقابلهای سازگارانه درزمینه بالینی به منظور پیشگیری و مداخلات درمانی و نیز در زمینه پژوهشی در راستای مطالعات آتی در دسترس پژوهشگران و متخصصین بالینی قرار گیرد.
روش
نوع پژوهش
طرح پژوهش حاضر از نوع طرحهای توصیفی ارزشیابی است که در آن از شاخصهای توصیفی ضرایب اعتبار، روایی و تحلیل ساختار عاملی به منظور بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری استفاده شده است.
شرکتکنندگان
جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلابه بیماریهای مزمن پزشکی مراجعهکننده به مراکز درمانی دولتی و خصوصی شهر تهران در طیف سنی نوجوان و بزرگسال در هر دو جنس بودند. باتوجهبه اینکه برای انجام مطالعات اعتباریابی و تحلیل عاملی حجم نمونه باید بیش از 100 نفر بوده و محدوده بین 250 تا 400 نفر موردنیاز است [
30]، حجم نمونه بالاتر از 400 نفر تعیین شد. نمونه پژوهش شامل 477 بیمار مبتلابه بیماریهای مزمن پزشکی بودند که بهمدت 12 ماه، از اواخر سال 1400 تا سال 1401 به روش نمونهگیری دردسترس از بخشهای بستری و سرپایی مرکز آموزشی درمانی بیمارستان رسول اکرم (ص)، بیمارستان فیروزگر و کلینیک ستون فقرات آبادیس انتخاب شدند.
ابزارهای پژوهش
پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری
این پرسشنامه را باسینگ و همکاران در سال 2004 به منظور تشخیص و شناسایی راهبردهای مقابلهای سازگارانه طراحی کردهاند. این پرسشنامه در ابتدا دارای ساختار 4 عاملی بوده که ضریب پایایی عوامل بین 0/67 تا 0/82 گزارش شده است [
31]و در پژوهشهای بعدی ساختار 6 عاملی به دست آمده و مورد تأیید قرار گرفته است [
26]. مفهوم اساسی این ابزار بر کانون کنترل درونی و بیرونی بیماری/سلامتی، براساس تحقیقات راتر و لونسون اشاره دارد. مقیاسهای این پرسشنامه عبارتاند از: ایمان به کمک الهی، اعتماد به کمک پزشکی، جستوجوی اطلاعات و کمک متناوب، روشهای آگاهانه زندگی کردن، نگرش مثبت و ارزیابی مجدد. این پرسشنامه دارای یک مقیاس 3 آیتمی مستقل به نام اجتناب از بیماری نیز میباشد. پاسخگویی به سؤالها براساس مقیاس لیکرت 5 نقطهای بین «صفر= کاملاً مخالفم» و «4= کاملاً موافقم» میباشد [
4]. مجموع نمرات از 100 در نظر گرفته میشود. نمرات بالای 50 درصد نشاندهنده نگرش مثبت و بهکارگیری بیشتر راهبردهای مقابلهای سازگارانه و نمرات زیر 50 درصد نشاندهنده نگرش منفی و استفاده کمتر از راهبردهای سازگارانه است. اخیراً این پرسشنامه را باسینگ و همکاران در سال 2008 در یک نمونه 6963 نفری آلمانی مورداعتباریابی مجدد قرار دادهاند و یک ساختار 6 عاملی با ثبات درونی مناسب به دست آمد. ضریب آلفای کرونباخ 0/867 به دست آمد [
26]. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل معادل 0/82 و برای عوامل بین 0/59 تا 0/81 محاسبه شد.
پرسشنامه سبکهای مقابلهای لازاروس
این پرسشنامه از یک نظریه شناختی-پدیدارشناختی درباره استرس و مقابله مشتق شده و دارای مقیاسهای مقابله رویاروی، دوری گرینی، خویشتن داری و اجتناب و گریز که تشکیلدهنده مقابله هیجانمدار و جستوجوی حمایت اجتماعی، مسئولیتپذیری، حل مدبرانه مسئله و ارزیابی مثبت است که مقابله مسئلهمدار را تشکیل میدهد. پرسشنامه دارای 66 گویه است و پاسخگویی به سؤالهای براساس مقیاس لیکرت 4 نقطهای بین (0) تا (4) نمرهگذاری میشود. طبق لازاروس پایایی این آزمون در یکی از مطالعات اعتباریابی 0/79 به دست آمد [
32]. در ایران علیپور و همکاران میزان ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0/85 بر روی 384 نفر از دانشجویان به دست آوردند [
33]. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای زیرمقیاس مقابله مسئلهمدار معادل 0/86 و مقابله هیجانمدار معادل 0/76 محاسبه شد.
پرسشنامه کیفیت زندگی (Sf-36)
پرسشنامه کیفیت زندگی ۳۶ سؤالی (Sf-36) از ۸ زیرمقیاس تشکیل شده است. زیرمقیاسها شامل عملکرد جسمی، اختلال نقش به خاطر سلامت جسمی، اختلال نقش به خاطر سلامت هیجانی، انرژی/خستگی، بهزیستی هیجانی، کارکرد اجتماعی، درد و سلامت عمومی میباشد. همچنین از ادغام زیرمقیاسها دو زیرمقیاس کلی با نامهای سلامت جسمی و سلامت روانی به دست میآید. در این پرسشنامه نمره پایینتر نشاندهنده کیفیت زندگی پایینتر است و نمره بالاتر نشانگر کیفیت زندگی بالاتر است. طبق مطالعه وو و همکاران، ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه معادل 0/87 گزارش شد [
34].
در ایران در سال 1384 منتظری و همکاران پایایی و روایی پرسشنامه بر روی جمعیت 15 سال به بالا را مورد بررسی قرار دادند و بهجز مقیاس نشاط (0/65=ά) سایر مقیاسها از حداقل ضرایب استاندارد پایایی در محدوده 0/77 تا 0/90 برخوردار بودند [
35]. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای بعد سلامت جسمی 0/67 و برای بعد سلامت روانی معادل 0/76 محاسبه شد.
روند اجرا
دستورالعملهای موجود برای هنجاریابی ابزارها، شامل مراحل ترجمه، ترجمه برگردان و بررسی و اطمینان از تطبیق و همارزی مفهومی مقیاسها میباشد [
36]. بدین ترتیب، در پژوهش حاضر، فرایند ترجمه به این صورت بود که پس از ترجمه پرسشنامه به زبان فارسی توسط پژوهشگر، توسط دو متخصص روانشناسی بالینی مسلط به زبان انگلیسی اصلاح و پس از تأیید محتوای پرسشنامه، ترجمه برگردان پرسشنامه توسط یک مترجم حرفهای انجام شد. سپس، فرم ترجمه برگردان همراه با فرم اصلی پرسشنامه توسط یک متخصص روانشناسی بالینی مسلط به زبان انگلیسی مورد بررسی قرار گرفت و پس از تأیید و تطبیق ترجمه، پرسشنامه مذکور به زبان فارسی ترجمه شد. پس از اتمام فرایند ترجمه، مقیاس مذکور همراه با فرم رضایت آگاهانه، پرسشنامه متغیرهای جمعیتشناختی و سایر پرسشنامهها بر روی شرکتکنندگان اجرا شدند.
پس از هماهنگی با مسئولین مراکز درمانی مذکور و ارائه نامه کد اخلاق پژوهش، به بیمارانی که تمایل به شرکت در پژوهش داشتند پرسشنامهها داده شد؛ بدین گونه که پیش از دادن فرم رضایتنامه به بیماران، اهداف پژوهش بهصورت خلاصه به آنها توضیح داده شده و ضمن تأکید بر شرکت داوطلبانه آنها در پژوهش، از آنها درخواست شد رضایتنامه پژوهش را مطالعه و در صورت تمایل در پژوهش شرکت کنند. پس از تکمیل پرسشنامه توسط بیماران، پژوهشگر به بررسی پرسشنامهها پرداخت و درصورت عدم پاسخگویی به برخی سؤالها، پرسشنامهها را به بیماران بازگردانده و با توضیح ضرورت پاسخدهی به تمام سؤالها، درخواست کرد پرسشنامه را تکمیل کنند. اجرای پرسشنامهها به این صورت بود که نسخه فارسی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری بر روی تمام شرکتکنندگان اجرا شد و جهت تعیین روایی همگرا، دو پرسشنامه سبکهای مقابله لازاروس و کیفیت زندگی Sf-36 بر روی 153 نفر از بیماران نمونه موردنظر اجرا شد.
تجزیهوتحلیل دادهها
به منظور ارزیابی همسانی درونی، ضریب آلفای کرونباخ و به منظور بررسی روایی سازه، تحلیل عاملی تأییدی انجام شد و شاخصهای میانگین واریانس استخراجشده و اعتبار مرکب محاسبه شد. روایی همگرا نیز با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون بین پرسشنامه-مقابله سازگارانه با بیماری (AKU) و پرسشنامههای سبکهای مقابله لازاروس و کیفیت زندگی Sf-36 مورد ارزیابی قرار گرفت. درنهایت، محاسبات با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 27 و پکیج Lavan در نرمافزار R.4.3.2 در سطح معنیداری 0/05 انجام شد.
یافتهها
بخش توصیفی
ویژگیهای توصیفی شرکتکنندگان در
جدول شماره 1 ارائه شده است.
میانگین سنی آنها 39 سال بود (13/43=انحرافمعیار) (
جدول شماره 2). میانگین طول مدت بیماری در بیماران شرکتکننده در پژوهش حدوداً 6 سال بود. یافتههای حاصل از آزمون تی مستقل برای گروههای مستقل نشان داد بین شرکتکنندگان در متغیرهای جنسیت (P=0/730 و t=0/345) و وضعیت تحصیلی (P=0/381 و t=0/877) تفاوت معنیداری در مقابله سازگارانه با بیماری وجود نداشت. همچنین طبق نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه، تفاوت معنیداری بین شرکتکنندگان در متغیرهای وضعیت تأهل (P=0/324 و F
(473/3)=1/161) و وضعیت شغلی (P=0/632 و F
(473/3)=1/944) نیز مشاهده نشد.
اعتبار سازه
پیش از انجام تحلیل عاملی، مناسب بودن عبارتهای آزمون برای تحلیل عاملی با استفاده از شاخص همبستگی نمرههای هر گویه با نمره کل تصحیحشده مورد محاسبه قرار گرفت (
جدول شماره 3) و نتایج نشان داد تمام گویهها به استثنای گویههای 6 و 19 از همبستگی مناسبی با نمره کل تصحیحشده برخوردارند و سؤالهای مذکور از مقیاس بهعلت غیرمعنیدار بودن بارهای عاملی تأییدی حذف شدند و برای بهبود شاخصهای برازندگی مدل دو سؤال 15 و 16 با یگدیگر و 1 و 2 نیز باهم همبسته شدند. سؤالهای 15 و 16 مربوط به عامل جستوجوی اطلاعات و کمکهای کوناگون و سؤالهای 1 و 2 متعلق به عامل روشهای آگاهانه زندگی کردن بود.
به منظور بررسی اعتبار سازه، تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. ابتدا به منظور بررسی برازش مدل، از شاخصهای نیکویی برازش کایاسکوئر نسبی، شاخص برازش هنجارنشده، شاخص برازش هنجارشده، شاخص برازش تطبیقی، شاخص نیکویی برازش، ریشه میانگین مجذور باقیمانده استاندارد و شاخص برازش رشدی استفاده شد (
جدول شماره 4). بررسی آزمون کایاسکوئر بهعنوان یک شاخص استاندارد در ارزیابی برازندگی مدل، نشانگر عدم معنیداری آن در سطح 05/0 بوده و بر برازندگی این مدل دلالت دارد. بااینحال، باتوجهبه اینکه شاخص کایاسکوئر به حجم نمونه حساس است، از شاخص کایاسکوئر نسبی استفاده شد که مقادیر کمتر از 5 نشانگر نسبت قابلقبول میباشد [
37].
درصورتیکه شاخص ریشه میانگین مجذور خطای تقریب کوچکتر از 0/08 و شاخص ریشه میانگین مجذور باقیمانده استاندارد کوچکتر از 0/09 باشد، نشانگر مناسب بودن مدل است. شاخصهای شاخص نیکویی برازش تعدیلشده، برازش هنجارنشده، شاخص برازش هنجارشده، شاخص برازش تطبیقی، شاخص نیکویی برازش و شاخص برازش رشدی نیز باید در محدوده (0) و (1) قرار بگیرند و هرچه متمایل به مقدار (1) باشند، مدل از برازش بهتری برخوردار است [
18] که باتوجهبه مقادیر محاسبهشده که بهترتیب عبارتاند از 0/905، 0/923، 0/873، 0/910، 0/880 و 0/923، این ملاک نیز برآورده شده است (
جدول شماره 4). ازاینرو مدل وارد تحلیل عاملی تأییدی شد.
جدول شماره 5، نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری را نشان میدهد. طبق این جدول، بنابر مقادیر P و t گویهها دارای بار عاملی معنیدار هستند و میزان بار عاملی استاندارد نیز برای تمام عوامل مثبت است که نشانگر همبستگی مناسب بین تمامی عوامل است.
تصویر شماره 1 نیز بارهای عاملی را نشان میدهد.
طبق
جدول شماره 6 میانگین واریانس استخراجشده برای هریک از عوامل محاسبه شد که میزان قابلقبول AVE مقادیر بالاتر از 0/5 است که دررابطهبا عوامل اعتقاد به کمک الهی، اعتماد به کمک پزشکی و نمره کل مقابله سازگارانه با بیماری بالاتر از آن و درمورد ارزیابی مجدد مثبت بسیار نزدیک به مقدار 0/5 میباشد. علاوهبراین، به منظور بررسی اعتبار نسخه فارسی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری، ضریب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و اعتبار مرکب موردبررسی قرار گرفت.
باتوجهبه اینکه مقدار مناسب آلفا برای اعتبار یک مقیاس بزرگتر از 0/7 است، میزان آلفای محاسبهشده مقیاس حاضر، بیانگر اعتبار مناسب است. دررابطهبا اعتبار مرکب نیز باتوجهبه مقدار بالاتر از 0/7، اعتبار مقیاس قابلقبول است [
38]. علاوهبراین، روایی ملاکی همزمان این پرسشنامه از طریق محاسبه همبستگی پیرسون با مقیاسهای سبکهای مقابلهای لازاروس و مقیاس کیفیت زندگی Sf-36 مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد (
جدول شماره 7).
بحث
پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری انجام شد. باتوجهبه اینکه اغلب ابزارهای اندازهگیری سبکهای مقابلهای بر روی تمام جمعیتها قابلاجراست و مختص عامل فشارزای منحصربهفردی نیست، ابزارهایی که منحصراً مختص یک جمعیت خاص مانند بیماران مبتلابه بیماریهای مزمن پزشکی بوده و متناسب با عامل فشارزای آن جمعیت بهخصوص طراحی شود به نظر میرسد با دقت بالاتری سبکهای مقابلهای افراد را مورد ارزیابی قرار میدهد. پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری یکی از این ابزارهاست که در پژوهش حاضر به بررسی ویژگیهای روانسنجی آن در جمعیت بیماران ایرانی پرداخته شد.
نتایج این مطالعه نشان داد نسخه فارسی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری دارای همسانی درونی (آلفای کرونباخ) خوب بوده و ساختار 6 عاملی این پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. طبق یافتههای بهدستآمده، میزان ضریب آلفای کرونباخ برای خردهمقیاسها بین 0/59 تا 0/81 و برای نمره کل معادل 0/82 بهدست آمد که نشانگر همسانی درونی خوب پرسشنامه است که با مطالعات باسینگ و همکاران همسو است [
26،
39]. طبق فدراسیون انجمنهای روانشناسان اروپا، میزان آلفای کرونباخ بین 0/80 تا 0/90 در محدوده خوب میباشد [
30].
پس از بررسی مناسب بودن گویههای پرسشنامه برای تحلیل عاملی، دو گویه 6 (وقتی بیمار میشوم، سعی میکنم زندگیام را طوری تغییر دهم که سریعتر بهبود یابم) و 19 (بهطور منظم داروهایم را مصرف میکنم) بهعلت غیرمعنیداربودن بارهای عاملی تأییدی حذف شدند. در یکی از مطالعات باسینگ و همکاران، برخلاف مطالعه اولیه وی درخصوص این پرسشنامه، عامل اعتماد به کمک پزشکی بهدلیل همسانی درونی پایین حذف شد [
39]. دررابطهبا پژوهش حاضر، این نکته قابلطرح است که طی اجرای ابزارها، درمورد پاسخ به سؤال 19، بسیاری از بیماران این توضیح را مطرح کردند که «دارویی ندارند». این موضوع از سوی بیمارانی مطرح شد که بیماری آنها مانند ضایعات ستون فقرات، اغلب مستلزم درمانهای توانبخشی است؛ ازاینرو، این موضوع که در بسیاری از بیماران پژوهش حاضر بنابر ماهیت بیماری، نیازمند درمان دارویی نمیباشند، این امر ممکن است بر پاسخدهی به این سؤال و همبستگی آن با سایر سؤالهای این مقیاس مؤثر باشد؛ علاوهبراین، درخصوص سؤال 6 نیز بسیاری از بیماران، این موضوع که «در بیماری آنها بهبودی امکانپذیر نیست» را مطرح کردند که باز هم ممکن است در پاسخدهی به این سؤال و میزان همبستگی آن با سایر سؤالهای مقیاس مربوطه مؤثر باشد. بااینحال، باتوجهبه اهمیت گویه 19 در مقابله سازگارانه با بیماری، بهنظر میرسد بهتر است بهطورکل حذف نشود و صرفاً دررابطهبا بیماریهایی که نیازمند مصرف دارو نمیباشند حذف گردد.
در بررسی روایی ملاکی همزمان نیز همبستگی معنیدار نمره کل مقیاس مقابله سازگارانه با بیماری با خردهمقیاسهای اصلی دو پرسشنامه سبکهای مقابلهای لازاروس و پرسشنامه کیفیت زندگی 36 سؤالی (Sf-36)، از روایی ملاکی همزمان نسخه فارسی این پرسشنامه حمایت کرد که با مطالعات انجامشده درخصوص رابطه بین سبکهای مقابلهای با کیفیت زندگی همخوان است [
12،
15،
24،
25،
40، 41].
یکی از یافتههای قابلتوجه در این مطالعه، وجود همبستگی مثبت و معنیدار بین مقابله سازگارانه با بیماری که خود شامل دو بعد کلی کانون کنترل درونی و بیرونی میباشد، با هر دو نوع مقابله هیجانمدار و مسئلهمدار است. طبق مطالعات انجامشده در حوزه سبکهای مقابلهای، در اغلب موارد، مقابلههای هیجانمدار با میزان سازگاری اندک و سطح پایینتر کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی مرتبط میباشد [
25] که مغایر با یافته پژوهش حاضر است؛ اما این نکته را باید مدنظر قرار داد که مقابلههای هیجانمدار، لزوماً ناسازگارانه نبوده و با در نظر گرفتن راهبردهای مسئلهمدار و هیجانمدار بر روی یک طیف، هر دو در جایگاه خود در راستای حل مشکل بوده و سازگارانه محسوب میشوند [
12،
40، 41].
ازطرفدیگر، در اغلب مطالعات درخصوص مفهوم کانون کنترل، کانون کنترل درونی با سازگاری بالاتری نسبت به کانون کنترل بیرونی مرتبط است [
42] اما دررابطهبا فشارزاهایی مانند شرابط بیماری مزمن، علاوهبر مقابلههایی که متمرکز بر کانون کنترل درونی است و بیماران را در جهت پذیرش شرایط جدید ناشی از بیماری و سازگاری با تغییرات جدید ناشی از بیماری سوق میدهند، مقابلههایی که متمرکز بر کانون کنترل بیرونی هستند مانند اقدامات درمانی در جهت بهبودی یا کنترل بیماری و مقابلههای مذهبی/معنوی در جهت پذیرش شرایط دشوار ناشی از بیماری و افزایش سطح تحمل بیماران نیز در راستای سازگاری با شرایط بیماری میباشند [
12،
26،
43].
فرایند انطباق با بیماری مزمن، پیچیده و چالشبرانگیز است. بیماران مبتلابه بیماری مزمن، باتوجهبه ماهیت بیماری خود نیازمند روشهای مسئلهمدار یا هیجانمدار میباشند که باتوجهبه استفاده از منابع کنترل درونی یا بیرونی مرتبط با سلامتی، میتواند در جایگاه خود مفید و کارآمد باشد. بهعنوانمثال، مقابله مذهبی یک روش هیجانمدار و متمرکز بر کانون کنترل بیرونی است که نقش مهمی در انطباق با بیماری دارد و میتواند مشوق بیماران در جهت تلاش جهت ارتقای سلامتی آنها باشد [
12]. در مطالعه حاضر نیز عامل اعتقاد به کمک الهی نیز از رایجترین روشهای مورداستفاده بوده که با برخی مطالعات مشابه در این زمینه مبنی بر سودمندی مقابله مذهبی/معنوی و ارتباط آن با سطوح بالاتر کیفیت زندگی همخوان بود [
12،
43-46].
باتوجهبه مطالعات انجامشده در این حوزه، استفاده بسیار زیاد از مقابله مذهبی/معنوی، به دو دلیل عمده تبیین میشود. شرایط بیماری مزمن معمولاً بیماران را در وضعیت تعادل بین پذیرش و تغییر قرار میدهد و این نوع مقابله بهخصوص مواقعی که نیاز به پذیرش بیش از تغییر مطرح میباشد، میتواند مفید باشد. بیماران در سیر بیماری خود، در بازههایی از زمان در انتظار نتایج برنامههای درمانی خود هستند یا باتوجهبه عود بیماری با فقدانهایی در کارکرد جسمانی خود مانند از دست دادن عضوی از بدن مواجه میشوند که افت کارکرد روزمره را نیز به دنبال دارد و این امر ضرورت سازگاری و پذیرش با این شرایط دشوار را موردتأکید قرار میدهد؛ ازاینرو، روشهای هیجانمدار مانند مقابلههای مذهبی/معنوی جهت کاهش استرس و تنش و افزایش سطح تحمل در اولویت میباشند. علاوهبراین، استفاده بسیار زیاد از این مقابله، نقش و تأثیر فرهنگ بر انتخاب روش مقابلهای را برجسته میکند [
12،
46] که در پژوهش ما باتوجهبه بافت مذهبی جامعه ایران نیز قابلتوجیه میباشد که از رایجترین روشهای مقابلهای افراد در این فرهنگ در مواجهه با استرسورها، انواع مقابلههای مذهبی است.
یافته دیگر این پژوهش، همبستگی مثبت بین نمره کل مقابله سازگارانه با بیماری با بعد سلامت جسمانی و سلامت روانی پرسشنامه Sf-36 بود که میزان شدت آن ضعیف تا متوسط به دست آمد. این یافته با مطالعه باسینگ و همکاران مبنی بر وجود همبستگی ضعیف بین مقابلههای سازگارانه با بیماری با سلامت جسمانی و سلامت روانی SF-12 همخوان بود. همبستگی مثبت بهدستآمده نیز بهطورکل با اغلب مطالعاتی که ارتباط بین مقابلههای کارآمد و سازگارانه را با سطح بالای کیفیت زندگی مورد بررسی و تأیید قرار دادهاند، همخوان بود؛ بااینحال، دررابطهبا همبستگی ضعیف تا متوسط بهدستآمده، باید توجه داشت که صرفنظر از میزان استفاده افراد از مقابلههای سازگارانه، بخش قابلتوجهی از کیفیت زندگی فرد بهخصوص در بعد جسمانی باتوجهبه اینکه امکان بهبودی کامل وجود ندارد، خارج از کنترل کامل فرد بوده و تحت تأثیر ماهیت، شدت و سیر بیماری قرار گرفته و فرد را ناگزیر به تغییر شرایط زندگی همسو با وضعیت جسمانی میکند. بدین ترتیب، فرد ناگزیر به مواجهه با تغییر نقش و کارکرد در حوزههای مختلف زندگی، پذیرش و سازگاری با آن میباشد.
از نقاط قوت این پژوهش میتوان به میزان حجم نمونه نسبتاً بالا و اجرا بر روی اغلب انواع بیماریهای مزمن پزشکی در دو جنس که بازه سنی گسترده بین 14 تا 70 سال را نیز دربر میگرفت، اشاره کرد. بااینحال، این امر باتوجهبه اینکه میزان تعمیمپذیری نتایج را کاهش میدهد میتواند از محدودیتهای مطالعه حاضر به شمار رود. در پژوهش حاضر، نمونه مطالعه هر دو گروه بیماریهای نیازمند مداخلات دارویی و فاقد آن را دربر میگرفت؛ ازاینرو، دررابطهبا حذف سؤال 19 که مرتبط با مصرف دارو بوده وگویه بسیار مهمی میباشد، تعمیمپذیری این یافته دشوار بوده و پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی در گروههای بیماری دارای فرایند دارودرمانی و بدون مداخلات دارویی این موضوع مجدداً موردمطالعه قرار گیرد.
نتیجهگیری
مقابلههای سازگارانه با بیماری، روشهای سازگارانهای هستند که براساس استفاده از کانون کنترل درونی و بیرونی متفاوت و در جایگاه خود سودمند بوده و با راهبردهای مقابلهای هیجانمدار و مسئلهمدار نیز همبستگی مثبت و معنیداری دارد. این امر نشانگر این است که هر دو نوع راهبرد مذکور در بافت مناسب خود سازگارانه بوده و دارای اولویت و اهمیت میباشند. شرایط بیماری مزمن، باتوجهبه عدم بهبودی کامل، بیماران را ناگزیر به سازگاری با وضعیت جدید ناشی از بیماری میکند و افراد علاوهبر روشهای فعالانه مانند اقدامات درمانی، نیازمند روشهای هیجانمداری همچون مقابله مذهبی نیز در مقابله با هیجانات منفی اجتنابناپذیر و تحمل شرایط دشوار میباشند. ازاینرو، تمام سبکهای مقابلهای سازگارانه صرفنظر از هیجانمدار یا مسئلهمدار بودن و یا تمرکز بر کانون کنترل درونی یا بیرونی، در جایگاه خود دارای اولویت و ضرورت جهت سازگاری با شرایط دشوار و مزمن بیماری میباشند.
نسخه فارسی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری دارای همسانی درونی خوب و روایی همگرا مناسب بوده و ساختار 6 عاملی نسخه اصلی با حذف دو سؤال 6 و 19 مورد تأیید است که دررابطهبا سؤال 19 که دررابطهبا مصرف دارو میباشد میتوان در مورد بیماریهایی که فرایند درمانی آنها شامل دارو نمیباشد، حذف نمود اما دررابطهبا سایر بیماران اجرا کرد.
بهطورکلی، نسخه فارسی پرسشنامه مقابله سازگارانه با بیماری را میتوان با اطمینان در پژوهش و درمان به کار برد و دررابطهبا حذف سؤال 19، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی در گروههای بیماری دارای فرایند دارودرمانی و بدون مداخلات دارویی این موضوع مورد مطالعه قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
این پژوهش توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران با (کد اخلاق: IR.IUMS.REC.1399.950) تأیید شد.
حامی مالی
این مطالعه با حمایت مالی مرکز تحقیقات سلامت روان، پژوهشکده سلامت روان اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران انجام شد.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، روششناسی و اعتبارسنجی: سارا سبحانی، فهیمه فتحعلی لواسانی و حجت اله فراهانی؛ اجرای طرح: سارا سبحانی، ریحانه منیری و آرزو صمدی؛ تجزیهوتحلیل: حجت اله فراهانی؛ تحقیق و بررسی، نگارش پیشنویس: سارا سبحانی؛ نظارت: فهیمه فتحعلی لواسانی؛ویراستاری و نهاییسازی: تمام نویسندگان.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمامی بیمارانی که در این پژوهش شرکت کردند، از پرسنل محترم بیمارستان رسول اکرم (ص)، بیمارستان فیروزگر و کلینیک خصوصی ستون فقرات آبادیس که ما را در فرایند نمونهگیری و ایجاد فضایی مناسب جهت اجرای پژوهش یاری کردند، همچنین از مرکز تحقیقات بهداشت روان، مؤسسه تحقیقات سلامت روانی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران جهت تأمین بودجه این پژوهش، قدردانی میشود.