مقدمه
افسردگی یک اختلال خلقی است که امروزه در گروه شایعترین بیماریهای اعصاب و روان جای گرفته است. به دنبال بروز افسردگی، فرد از جامعه، خانواده یا دوستان کنارهگیری میکند و عملکردهای وی اعم از شغلی، تحصیلی و خانوادگی مختل میشود. بنابراین شناسایی علائم این اختلال و فراهم کردن زمینههای درمانی مناسب بیشازپیش ضروری است. افسردگی شایعترین اختلال هیجانی میباشد که هزینههای فردی، اجتماعی و اقتصادی زیادی بر افراد و جامعه انسانی وارد میکند [
1]. باتوجهبه اینکه که افسردگی، ناتوانکننده و غالباً مزمن و عودکننده است، شناخت عوامل مرتبط با آن و مداخله زودهنگام در آن اهمیّت دارد [
2]؛ ازجمله این موارد میتوان به راهبردهای ناسازگارانه نگرانی، انعطافپذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان اشاره کرد که عوامل کلیدی و مهمی در پیدایش افسردگی هستند.
نقص در تنظیم هیجان نقش اساسی در آسیبپذیری روانی دارد. تنظیم شناختی هیجان به شیوه شناختی مدیریت و دستکاری ورود اطلاعات فراخواننده هیجان اشاره دارد [
3]. بهعبارتدیگر، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، به نحوه تفکر افراد پس از بروز یک تجربه منفی یا واقعه آسیبزا برای آنها اطلاق میشود [
4]. تنظیم شناختی هیجان بهعنوان ابزاری برای فهمیدن این مطلب است که چگونه فرد میتواند توجه و فعالیت خود را سازمان دهد و اعمال راهبردی و مصرانه را برای غالب آمدن بر موانع و حل کردن مسائل به دست آورد [
5]. تطبیق و سازگاری روانشناختی تا حد زیادی به تنظیم هیجان بستگی دارد و تنظیم هیجانی یکی از مهمترین تکالیف برای سلامت جسمی و روانشناختی بهویژه در افراد افسرده است، بهطوریکه در پژوهش نولن-هوکسما و همکاران [
6] نشان دادند که ناتوانی در مدیریت پاسخهای هیجانی باعث میشود افراد، دورههای شدیدتر و طولانیتر از پریشانی را تجربه کنند که درنهایت ممکن است به اختلالهای اضطرابی و افسردگی منجر شود. همچنین دادفرنیا و همکاران [
7] در مطالعه دیگری نشان دادند که بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و افسردگی رابطه مثبت وجود دارد و بین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان و افسردگی رابطه معکوس و معنادار است.
از دیگر عوامل مؤثر در پیدایش افسردگی نقص در انعطافپذیری شناختی است. به نظر میرسد نقص در انعطافپذیری شناختی عاملی مهم در افسردگی است [
8]. انعطافپذیری شناختی فرایندی است که طی آن توانایی فرد در برابر چالشهای عاطفی، اجتماعی و جسمی افزایش مییابد [
9]. انعطافپذیری از دیدگاههای مختلفی مورد تعریف قرار گرفته است. انعطافپذیری شناختی را میزان ارزیابی فرد درمورد قابلکنترل بودن شرایط تعریف کردهاند که این ارزیابی در موقعیتهای مختلف تغییر میکند. بنابراین انعطافپذیری بهعنوان توانایی بهدست آوردن نیرو بعد از مواجه شدن با شرایط ناگوار و غلبه بر شرایط دشوار و به معنی بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر است که باعث سازگاری موفقیتآمیز در زندگی میشود، اما باوجوداین تعاریف گوناگون، ظاهراً نقطه مشترک در تمامی این تعاریف دستیابی به سازگاری مثبت در شرایط آسیبزا و خطرآفرین است [
10].
انعطافپذیری شناختی سازه مرتبط با مداخلات ذهنآگاهی است که با ابعاد مختلف سلامت روانی ارتباط دارد و بهعنوان جنبه اساسی بهداشت روانی برای بهدست آوردن سلامتی روانشناختی عمل میکند [
11]. در مطالعه دیک و همکاران [
8] نشان داده شد که افزایش انعطافپذیری شناختی با کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه و اضطراب و افسردگی همراه است. همچنین هو و همکاران [
5] در پژوهشی گزارش کردند که انعطافپذیری با شاخصهای مثبت سلامت روان ارتباط مثبت دارد و در بزرگسالان رابطه بین آن و شاخصهای منفی تعدیل میشود. افراد انعطافپذیر، سبکهای مقابله انطباقی را به کار میبرند و نگرانی کمتر و سلامت هیجانی و روانشناختی بیشتری دارند.
از دیگر عوامل مرتبط با پیدایش افسردگی، نگرانی است. نگرانی یک بخش طبیعی از زندگی افراد است که میتواند تبدیل به یک مشکل شود و تداخل قابلملاحظهای در کارکرد افراد ایجاد کند [
12]. تعاریف متعددی درباره نگرانی بیان میشود. نگرانی بهعنوان یک فرایند شناختی پیشبینی خطر و تهدید است که شامل افکار و تصاویر تکرارشونده، موضوعات اضطراببرانگیز، رویدادهای تنیدگیزای احتمالی و پیامدهای بالقوه فاجعهانگیز آنهاست [
13]. نگرانی را زنجیره غیرقابلکنترلی از افکار و تصاویر منفی میدانند که شامل گوش به زنگی بالا برای شروع نشانههای داخلی و خارجی خطرات آینده میباشد [
14]. بارلو [
15] نشان داد که نگرانی یک علامت حاضر در همه اختلالات اضطرابی به استثناء فوبی ساده میباشد و همچنین در بیشتر مواقع در افسردگی اساسی نیز ظاهر میشود.
گلستانه و سروقد [
2] در پژوهشی که با عنوان نقش واسطهای نگرانی در رابطه بین راهبردهای نظمدهی شناختی هیجان و افسردگی و اضطراب انجام دادند، به این نتیجه دست یافتند که با واسطهگری نگرانی، راهبردهای سازشنایافته نظمدهی شناختی هیجان (راهبرد نشخوار فکری) با افسردگی و اضطراب رابطه مثبت و راهبردهای سازشیافته نظمدهی شناختی هیجان (تمرکز مثبت مجدد) با افسردگی و اضطراب رابطه منفی دارد. درمجموع، میتوان نتیجه گرفت که راهبردهای نظمدهی شناختی هیجان نقش مهمی در پیشبینی نگرانی، افسردگی و اضطراب ایفا میکنند.
باتوجهبه اینکه اختلال افسردگی در فعالیتهای روزانه و اجتماعی فرد خلل ایجاد میکند، درماندگی و اجتناب از روابط اجتماعی را برای افراد درپی دارد. افراد دچار این اختلال با مشکلات متعددی روبهرو هستند، به همین دلیل به دنبال راهکارهای درمانی برای کاهش و از بین بردن علائم میباشند. تاکنون درمانهای متعددی ازجمله درمان دارویی، رواندرمانی بینشگرا، درمان شناختی-رفتاری و غیره برای افراد دارای اختلال افسردگی انجام شده است. شواهد نشان میدهد که رویکرد رفتاردرمانی دیالکتیکی میتواند برای افراد دارای اختلال افسردگی موفقیتآمیز باشد [
16].
رفتاردرمانی دیالکتیکی، یکی از رویکردهای درمانی نوین است که اثربخشی آن بر افسردگی اساسی بسیار امیدوارکننده است و در ابتدا برای درمان افراد خودکشیگرا طراحی شد و بعدها برای درمان بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی گسترش یافت [
17]. ازآنجاکه بدتنظیمی هیجانی اساس نظریه زیستی-اجتماعی لینهان را تشکیل میدهد، این درمان بر بهبود قابلیتهای تنظیم هیجان در افراد تمرکز دارد [
18]. نظریه مبنای این رویکرد میگوید برخی از افراد مستعد آن هستند که به برخی از موقعیتهای هیجانی به شیوهای شدید و نامعمول واکنش نشان دهند؛ موقعیتهایی که بیشتر در روابط عاطفی، خانوادگی یا دوستانه یافت میشوند. نظریه رفتاردرمانی دیالکتیکی بر این اساس استوار است که سطح برانگیختگی برخی افراد در چنان موقعیتهایی و در مقایسه با میانگین مردم سریعتر افزایش پیدا میکند، به سطح بالاتری از تحریک هیجانی میرسد و مدتزمانی بیشتری طول میکشد تا به سطح برانگیختگی پایه بازگردد [
19].
درزمینه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان، انعطافپذیری شناختی و نگرانی در یک جمعیت غیربالینی، مطالعهای اندکی صورت گرفته، اما در بیشتر مطالعاتی که در جمعیتهای مختلف ازجمله اختلال شخصیت مرزی، بزرگسالان مبتلابه اختلال شخصیت، نوجوانان خودکشیگرا و اختلالات رفتار ایذایی صورت گرفته است، کاهش نگرانی و راهبردهای منفی شناختی هیجانی یکی از شاخصهای اصلی بهبودی در این مطالعات بوده است که نشاندهنده مؤثر بودن رفتار درمانی دیالکتیکی بر راهبردهای تنظیم هیجان است [
20]. همچنین در پژوهشی، دیکوئا و همکاران [
21] نشان دادند که رفتاردرمانی دیالکتیکی بر افزایش توانمندیهای مراجع از طریق آموزش مهارتهای جدید و افزایش انگیزه از طریق کمک به کاهش عواملی که در پیشرفت درمان تداخل کرده و با هیجانات، شناختها، رفتار آشکار و محیط، از آن جلوگیری میکنند. درواقع رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث بهبود راهبرد شناختی هیجان و نگرانی میشود.
همچنین مردانی گرمدره و همکاران [
22] در مطالعهای گزارش کردند که رفتاردرمانی دیالکتیک با بهرهگیری از تکنیکهای تحمل پریشانی، پذیرش و خودنظمجویی هیجانی میتواند بهعنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود انعطافپذیری روانشناختی مورد استفاده قرار گیرد.
افسردگی و عدم سازگاری از مهمترین مسائل در بیماران است و بروز افسردگی در سنین جوانی متأسفانه با افت شدید عملکرد اجتماعی و شغلی و نیز عملکرد تحصیلی همراه است. از طرفی افسردگی، سازگاری افراد را در تمام ابعاد (روانشناختی، جسمانی، اجتماعی و هیجانی) تحت تأثیر قرار میدهد و باعث کاهش عملکرد میگردد [
23] و نقش منفی در زندگی دارد. بنابراین افراد دارای راهبردهای ناسازگارانه بیشتر و انعطافپذیری شناختی پایین، فشار روانی بیشتری را تجربه میکنند و ازآنجاییکه تحقیقات انجامشده در این زمینه بهصورت متناقض است، لزوم توجه و بررسی این متغیرها بر افسردگی را نشان دادند. همچنین باتوجهبه اینکه درزمینه رفتاردرمانی دیالکتیکی بر روی این متغیرها تحقیقات کمتری صورت گرفته است و بیشتر تحقیقات انجامشده نیز درمورد سایر اختلالها بوده است. بنابراین توجه به این مؤلفهها میتواند نقش مهمی در افسردگی ایفا کند و لزوم پژوهش حاضر را نشان دهد.
مواد و روش
جامعه آماری پژوهش، کلیه زنانی بودند که با شکایت افسردگی به مراکز روانشناسی شهرستان جهرم در سال 1401 مراجعه و توسط روانشناسان این مراکز و براساس ملاکها و ضوابط راهنمای تشخیصی و آمار اختلالهای روانی (ویرایش پنجـم) تشخیص اختلال افسردگی اساسی دریافـت کردهاند. جهت تعیین حجم نمونه، باتوجهبه آمار 3 کلینیک حامی، رهگشا و فردای بهتر (تعداد 75 نفر) از مراجعان این 3 مرکز به تعداد 60 نفر بهعنوان نمونه اولیه انتخاب شدند. سپس با رعایـت اصول اخلاقی از بین داوطلبان با روش نمونهگیری هدفمند تعداد 30 نفر که در پرسشنامه افسردگی بک [
22] نمره 20 تا 28 (یعنی سطح افسردگی متوسط) کسب کردند، بهعنوان نمونه اصلی انتخاب شدند و با گزینش تصادفی (قرعهکشی) در 2 گروه آزمایش ( 15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. چنانکه گروه آزمایش، رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی را دریافت کرد، درحالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد.
ملاکهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: دریافت تشخیص افسردگی اساسی با شدت متوسط، عدم مصرف دارو و عدم شرکت در هر نوع مداخله درمانی همزمان با پژوهش.
ملاکهای عدم ورود: دریافت تشخیص اعتیاد و سایر اختلالات روانشناختی و روانپزشکی براساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس، وجود مشکلات خلقی ناشی از مصرف دارو یا مشکلات بیولوژیکی و عدم رضایت برای شرکت در تحقیق.
این پژوهش دارای کد کارآزمایی بالینی و اخلاق است که در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بیرجند ثبت شده است. همه شرکتکنندگان فرم رضایت آگاهانه شرکت در پژوهش را تکمیل کردند. در پایان گروه کنترل نیز تحت آموزش قرار گرفت. در پژوهش حاضر برای جمعآوری دادهها از ابزارهای زیر استفاده شد:
پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان
این پرسشنامه خودگزارشی را گارنفسکی و همکاران [
25] برای شناسایی راهبردهای مقابلهای شناختی افراد پس از تجربه کردن وقایع یا موقعیتهای منفی تدوین کردهاند. پرسشنامه 9 زیرمقیاس و 36 ماده دارد که دارای راهبردهای مثبت و سازگار و راهبردهای منفی و ناسازگار است.
راهبردهای مثبت و سازگار
1-پذیرش (سؤالات 5، 6، 7، 8)؛
2-تمرکز مثبت مجدد بر برنامهریزی (سؤالات 13، 14، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22)؛
3-ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاهپذیری (سؤالات 15، 23، 24، 25، 26، 27).
راهبردهای منفی و ناسازگار
1-سرزنش خود (سؤالات 1، 2، 4)؛
2- سرزنش دیگران (سؤالات 34، 35، 36)؛
3- نشخوار فکری (سؤالات 3، 9، 10، 11، 12)؛
4- فاجعه انگاری (سؤالات 29، 30، 31، 32).
پاسخهای این پرسشنامه در یک پیوستار 5 درجهای (تقریباً هرگز=1، گاهی اوقات=2، معمولاً=3، اغلب اوقات=4، تقریباً همیشه=5) جمعآوری میشود. همسانی درونی پرسشنامه برای مقیاس کل 0/93 و برای خردهمقیاسها بین 0/64 تا 0/91 گزارش شده است [
24]. در ایران نیز همسانی درونی پرسشنامه برای مقیاس کل 0/70 و برای خردهمقیاسها بین 0/64 تا 0/77 گزارش شده است [
25].
پرسشنامه انعطافپذیری شناختی
این پرسشنامه را دنیس و وندروال [
26] ساختهاند و یک ابزار خودگزارشی کوتاه است که شامل 20 سؤال است و برای سنجش نوعی از انعطافپذیری شناختی که در موفقیت فرد برای چالش و جایگزینی افکار ناکارآمد با افکار کارآمدتر لازم است، به کار میرود. شیوه نمرهگذاری آن براساس یک مقیاس 7 درجهای لیکرتی میباشد (کاملاً مخالفم=1، مخالفم=2، نه موافق و نه مخالف=4، تا حدی موافقم=5، موافقم=6، کاملاً موافقم=7). سؤالهای 2، 4، 7، 9، 11 و 17 بهطور معکوس نمرهگذاری میشود.(کاملاً مخالفم=7، مخالفم=6، نه موافق و نه مخالف=5، تا حدی موافقم=6، موافقم=7، کاملاً موافقم=8). تلاش دارد تا 3 جنبه از انعطافپذیری شناختی را بسنجد:
1. ادراک کنترلپذیری (سؤالهای 1، 2، 4، 7، 9، 11، 15، 17)؛
2. ادراک توجیه رفتار ( سؤالهای 8 و10)؛
3. ادراک گزینههای مختلف (سؤالهای 3، 5، 6، 12، 13، 14، 16، 18، 19، 20).
دنیس و وندروال [
26] در پژوهشی نشان دادند که پرسشنامه حاضر از ساختار عاملی، روایی همگرا و روایی همزمان مناسبی برخوردار میباشد و ضریب پایایی با روش آلفای کرونباخ برای هر 3 مؤلفه بهترتیب 0/55، 0/72 و 0/57 گزارش کردهاند.در پژوهش بشرپور و شفیعی [
27] روایی پرسشنامه نیز مورد تأیید قرار گرفت و پایایی با مقدار 0/70 معنادار به دست آمد.
پرسشنامه افسردگی بک
این پرسشنامه را بک برای سنجش شدت افسردگی بک [
28] ساخته است. پرسشنامه از 21 ماده تشکیل شده است. هر سؤال پرسش دارای 4 جمله است که هر کدام علامتی از افسردگی را از خیلی کم نمره (0) تا خیلی زیاد نمره (3) نشان میدهد. برای تحلیل، نمرات با هم جمع میشوند و اگر نمره فرد بین (0) تا (9) باشد بدون افسردگی، نمره (10) تا (18) افسردگی خفیف، (19) تا (29) افسردگی متوسط و (30) تا (63) افسردگی شدید در نظر گرفته میشود. پایایی این مقیاس با استفاده از روش آلفای کرونباخ و تصنیف بهترتیب 0/86 و 0/82 گزارش شده است [
29].
پرسشنامه راهبردهای ناسازگارانه نگرانی
این ابزار یک پرسشنامه خودسنجی 16 مادهای است که توسط مییر و همکاران [
30] تدوین شده و نگرانی شدید، مفرط و غیرقابلکنترل را مورد سنجش قرار میدهد. این پرسشنامه بهصورت لیکرت 5 درجهای از اصلاً درست نیست (نمره 1) تا کاملاً درست است (نمره 5) نمرهگذاری میشود و دامنه نمرههای آن از (16) تا (80) متغیر است که نمره بیشتر نشانگر اضطراب بالاتر میباشد. این پرسشنامه در ایران توسط دهشیری و همکاران [
31] هنجاریابی شد و ضریب آلفای کرونباخ 0/88 و ضریب بازآزمایی آن 0/79 برآورد شد.
بسته رفتار درمانی دیالکتیکی
پروتکل آموزش رفتار درمانی دیالکتیکی براساس نظریه مارشال لینهان و توسط علیجانزاده و همکاران [
32] تهیه شد و در 4 هفته (2 جلسه در هفته) بهصورت گروهی بهمدت 8 جلسه 90 دقیقهای اجرا شد. محتوای جلسات به این صورت است:
جلسه اول
پس از آشنایی با اهداف و قوانین، اعضای گروه در بخش مهارتهای هشیاری فراگیر، با سه حالت ذهنیمنطقی، هیجانی و خردگرا آشنا میشوند. به اعضای گروه توضیح داده میشود که منظور از حالات ذهنی در این طرح، سه حالت ذهنی منطقی، هیجانی و خردگرا است.
جلسه دوم
در این جلسه علاوهبر تمرین حالات ذهنی جلسه قبل، به آموزش مهارتهای چه چیز و مهارتهای چگونه هشیاری فراگیر شامل مشاهده، توصیف و شرکت کردن و مهارتهای چگونه شامل اتخاذ موضع غیرقضاوتی، خود ذهنآگاهی و کارآمد عمل کردن است، پرداخته میشود.
جلسه سوم
مهارت چه چیز و چگونه بهطور عملی در گروه آموزش داده میشود. چون این تمرینها هسته مرکزی رفتار درمانی دیالکتیکی هستند؛ بنابراین در ابتدا آموزش داده میشوند.
جلسه چهارم
در این مرحله علاوهبر مرور تمرینهای جلسه قبل، به آموزش بخشی از مهارت تنظیم هیجانی، شامل تعریف هیجان و مؤلفههای آن پرداخته میشود.
جلسه پنجم
در این جلسه بخش دیگری از مهارتهای تنظیم هیجانی، شامل الگوی شناسایی هیجانات و برچسب زدن به آنها که منجر به افزایش توانایی کنترل کردن هیجانات میگردد، آموزش داده میشود.
جلسه ششم
در این جلسه ضمن مرور مهارتهای جلسه قبل، به آموزش مهارتهای پذیرش هیجانها -حتی در صورت منفی بودن- و آموزش مهارتهایی برای کاهش آسیبپذیری نسبت به هیجانهای منفی پرداخته میشود.
جلسه هفتم
در این جلسه به آموزش بخشی از مؤلفه تحمل پریشانی، یعنی راهبردهای بقاء در بحران شامل مهارتهای پرت کردن حواس، خودآرامسازی با حواس 5 گانه پرداخته میشود.
جلسه هشتم
ضمن مرور مهارتهای قبلی، مهارتهای بهسازی لحظات و تکنیک سود و زیان در هنگام مواجهه شدن با ناکامی و احساس خشم بهصورت عملی آموزش داده میشود. همچنین آموزش چگونگی تعمیم مهارتها به خارج از جلسه درمان نیز مدنظر قرار میگیرد.
درنهایت پرسشنامهها جمعآوری و دادههای پژوهشی به کمک نرمافزارSPSS نسخه 24 و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحرافمعیار) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیره) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها
نتایج نشان داد میانگین سن و تحصیلات آزمودنیها در گروه کنترل و آزمایش تقریباً برابر بود. میانگین و انحرافمعیار سنی آزمودنیها بهترتیب در گروه کنترل و آزمایش برابر با 1/83±26/93 و 1/53±26/73 بود. همچنین فراوانی سطح تحصیلات در گروه آزمایش بهترتیب 8 نفر (53/33 درصد) دیپلم، 5 نفر (33/33 درصد) کارشناسی و 2 نفر (13/13 درصد) کارشناسی ارشد بودند. در گروه کنترل سطح تحصیلات 4 نفر (26/66 درصد) دیپلم، 7 نفر (46/67 درصد) کارشناسی و 4 نفر (26/67 درصد) کارشناسی ارشد بودند. همچنین آزمون آماری کایاسکوئر نشان داد اختلاف آماری معناداری بین گروه آزمایش و کنترل ازنظر متغیر تحصیلات وجود ندارد. از سویی آزمون تی مستقل دو گروه مستقل نیز نشان داد که اختلاف آماری معناداری از نظر سن بین دو گروه وجود ندارد (0/27=t و 0/05≤P).
نتایج
جدول شماره 1 نشان میدهد در هر 4 متغیر راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجانی، راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجانی، انعطافپذیری شناختی و راهبردهای ناسازگارانه نگرانی میانگین نمرات مرحله پسآزمون شرکتکنندگان گروه آزمایش در مقایسه با پیشآزمون تغییر یافته است، اما در گروه کنترل، تغییرات محسوسی وجود ندارد.
همچنین، برای بررسی تفاوت میانگین پیشآزمون دو گروه از آزمون تی مستقل استفاده شد که نتایج حاکی از عدم معنیداری این آزمون برای متغیرها بود (0/05<P)
یافتههای جدول شماره 2 نشان میدهد بین میانگین مؤلفههای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد.
بنابراین رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان تأثیر دارد و راهبردهای سازگارنه تنظیم شناختی هیجان را افزایش و راهبردهای ناسازگارنه تنظیم شناختی هیجان را بهطور معناداری کاهش میدهد. همچنین میانگین گروه آزمایش بعد از کنترل اثر پیشآزمون بهطور چشمگیری تغییر کرده است. بنابراین رفتاردرمانی دیالکتیکی بر انعطافپذیری شناختی و مؤلفههای آن تأثیر دارد و انعطافپذیری شناختی را بهطور معناداری در بیماران افسرده افزایش میدهد. باتوجهبه اینکه میانگین گروه آزمایش بعد از کنترل اثر پیشآزمون، بهطور چشمگیری تغییر داشته است، نتیجه میگیریم که رفتاردرمانی دیالکتیکی بر راهبرد ناسازگارانه نگرانی تأثیر دارد و آن را بهطور معناداری کاهش میدهد (جدول شماره 3) (تصویر شماره 1).
بحث
هدف پژوهش حاضر اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، راهبردهای ناسازگارانه نگرانی و انعطافپذیری شناختی در بیماران دارای اختلال افسردگی بود.
پژوهش نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان تأثیر دارد، راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان را افزایش و راهبردهای ناسازگارانه آن را بهطور معناداری کاهش میدهد. این یافته با نتایج پژوهشهای عبدالهیان و همکاران [33]، گلستانه و سروقد [2]، رضایی و همکاران [34] و آسانور و همکاران [18] مطابقت دارد.
در تبیین این یافته میتوان گفت که در فرایند آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی از افراد خواسته میشود با تجارب ناخوشایند خود رابطهای متفاوت ایجاد کنند و با پذیرش و اعتباربخشـی به احساسات ناخوشایند، درمورد تصمیم درباره چگونگی پاسخ به هیجانات، آگاهی داشته باشند. متعاقباً این فرایند باعث کاهش استفاده از راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان و افزایش بهکارگیری راهبردهای مثبت تنظیـم شناختی هیجان در بیماران میشود [32]. در رفتاردرمانی دیالکتیکی به فرد دارای نشـانههای اختلال افسردگی، آموزش داده میشود که در هر لحظه از حالت هیجانی خود آگاهی داشته و توجه خود را به شیوههای مختلف بر ابراز و بیان هیجانات متمرکز سازد و رفتار خود را براساس آنها تنظیم کند. درنتیجـه این رویکرد به بیمار کمک مـیکند با پذیرش حالت هیجانی خود، بـه دور از هرگونه قضاوتی و تغییر عواملی که نیاز به تغییر دارند، از راهبردهای تنظیم شناختی مناسبی متناسب با موقعیتهای شناختی استفاده کند.
تمرینات ذهنآگاهی، تنظیـم هیجان و تحمل پریشانی با زیر نظر گرفتن دائم و بدون قضاوت حسهای بدنی، بدون سعی در فرار یا اجتناب از آنها میتوانند باعث کاهش واکنشهای هیجانی گردند. بررسی میانگین پیشآزمونها نیز حاکی از این بود که این افزایش توانمندی حتی با افرادی که در ابتدا دارای سطح پایینتری از تنظیم هیجان سازگارانه بودهاند، محقق شده است. در تفسیر این یافته میتوان اشاره کرد که افرادی که در ابتدا دارای سطح پایینتری از تنظیم هیجان بودند، ممکن است بهدلیل نیاز به بهبود و تغییر، انگیزه بیشتری برای شرکت فعال در برنامه درمانی داشته باشند و بهبود بالاتری در راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان را تجربه کنند.
پژوهش نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی بر انعطافپذیری شناختی در بیماران دارای اختلال افسردگی تأثیر دارد و انعطافپذیری شناختی را بهطور معناداری افزایش میدهد. این یافته با نتایج پژوهشهای خاکشورشاندیز و همکاران [9]، صالحی [35]، قاسمی و خاکی [36] مطابقت دارد. در تبیین این یافته میتوان گفت که در رفتاردرمانی دیالکتیکی با استفاده از آموزش مهارت ذهنآگاهی و تحمل پریشانی به شخص میآموزد که با فنونی که مربوط به زمان حال است، بهطور موقت از نگرشها و باورهایی که ریشه درگذشته دارد و متأثر از ترسها و نگرانیهای آینده است، رها شود. این نگرش در آنها به وجود میآید که نسبت به تمامی امور اعم از خوشایند و ناخوشایند، پذیرش بدون داوری داشته باشد.
رفتاردرمانی دیالکتیکی و تکنیکها و مهارتهایی که در آن بهکاربرده میشود میتواند به افزایش انعطافپذیری شناختی منجر شود. همچنین میتوان گفت که انجام تمرینات ذهنآگاهی بهوسیله افزایش توانایی فرد در چرخش توجه از آنچه مفید یا مؤثر نیست (مانند تمرکز بر روی افکار منفی) به آنچه مفید و مؤثر است میتواند به تعدیل تجربه هیجانی یا بهعبارتی انعطافپذیری توجه در او کمک کند [12]. ذهنآگاهی با افزایش انعطافپذیری شناختی در افراد افسرده موجب کاهش خلق افسرده میشود. نتایج پژوهش سلطانی و همکاران نشان داد هرچه انعطافپذیری شناختی افراد بالاتر میرود، شدت افسردگی کاهش مییابد [37]. فردی که انعطافپذیری شناختی دارد ازر ویدادها ناخواسته اجتناب نمیکند و سعی در کنترل و تغییر آنها ندارد، بنابراین انرژی خود را بهجای مقابله با اجتناب از رویدادهای ناخواسته صرف ارزشها و کیفیت زندگی میکند [38].
رفتاردرمانی دیالکتیکی با آموزش مهارتهایی چون تحمل پریشانی با افزایش انعطافپذیری و ارائه راهحلهای جدید و تعدیل آثار و شرایط ناراحتکننده به فرد در کنار آمدن بهتر با وقایع دردناک کمک میکند. همچنین با استفاده از مهارتهای تنظیم هیجان به درمانجویان کمک میکند تا احساس خود را دقیقتر تشخیص دهند و سپس هر هیجانی را بدون ناتوان شدن در برابر آن بررسی کنند. چون هدف تعدیل احساسات بدون رفتاری واکنشی و مخرب است. افرادی که اختلال افسردگی دارند دچار درد هیجانی و افرادی که اقدام به خودکشی میکنند دچار رنج هیجانی هستند و از نکات جالب در رفتاردرمانی دیالکتیکی تفاوت بین درد هیجانی و رنج هیجانی است. درد هیجانی واکنش طبیعی به مشکلات زندگی است؛ اما مسئله از اینجا آغاز میشود که افراد نمیخواهند این درد هیجانی طبیعی را بپذیرند و با آن بجنگند و میخواهند سریع از شر آن خلاص شوند و دیگران را مقصر بدانند. بنابراین رفتاردرمانی دیالکتیکی نقش مهمی در بهبود انعطافپذیری شناختی در بیماران دارد [9].
در این روش، سعی بر آن است که ابتدا فعالیتهای فرد تحت کنترل درآید، سپس مهارتهای رفتاری به وی آموزش داده شود تا احساس بهتر بودن در او ایجاد شود و بتواند بر مشکلات زندگی خویش غلبه کند و درنهایت به او کمک شود به دنبال کسب لذت و موفقیت باشد. هسته اصلی رفتاردرمانی دیالکتیکی، مهارتهای ذهنآگاهی و نظمبخشی هیجانی است که به بیماران یاد میدهد نسبت به هیجانات، افکار و رفتارهایشان آگاه باشند. با هیجانات روبهرو شوند و برخلاف امیال شدید هیجانی عمل کنند (افزایش انعطافپذیری شناختی). بهعلاوه تمرین ناهمجوشی فکر و هیجان برای نظمبخشی هیجانی و کاهش بیثباتی و تکانشگری بسیار اثربخش است [33].
نتایج دیگر پژوهش نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیکی بر راهبردهای ناسازگارانه نگرانی در بیماران دارای اختلال افسردگی تأثیر دارد. ازاینرو میتوان نتیجه گرفت که رفتاردرمانی دیالکتیکی بر راهبرد ناسازگارانه نگرانی تأثیر دارد و راهبرد ناسازگارانه نگرانی را به طور معناداری کاهش میدهد. این یافته با نتایج پژوهشهای مداحی و مداح [39]، لشگری و همکاران [40] و هارند و همکاران[41] مطابقت دارد.
نگرانی را میتوان بهعنوان تلاش شناختی غیرمؤثر برای مسئله گشایی و بدین ترتیب حذف تهدیدهای ادراکشده در نظر گرفت. نگرانی در مواجه با رویدادهای اضطراب برانگیز، در تلاش برای کاهش افکار و تصورات مزاحم و بیش برانگیختگی فیزیولوژیکی مرتبط با هیجانهای منفی و مقابله با بدتنظیمی هیجانی و حفظ کنترل بر هیجانهای منفی بهکار گرفته میشود [42].
درمجموع، اثربخشی آموزش مهارتهای چهارگانه رفتاردرمانی دیالکتیکی برکاهش معنادار راهبردهای ناسازگارانه نگرانی و افزایش تحمل بلاتکلیفی شرکتکنندگان در این پژوهش را میتوان براساس نظریه لینهان به شرح ذیل تبیین کرد:
مهارت توجه آگاهی از طریق مشاهده بدون قضاوت هیجانات و افکار، ذهن خردمند بیماران را تقویت و آنان را قادر میکند توجه خود را از جنبههای مبهم و بلاتکلیف رویدادها که معمولاً با فاجعهسازی همراه است، به شرایط اینجا و اکنون تغییر دهند؛ درنتیجه، ذهن خردمند تقویتشده آنان میتواند در شرایط اضطرابزا تصمیمهای متعادل مبتنی بر شهود و واقعیت اتخاذ کند و میزان نگرانی افراد را کاهش دهد. همچنین مهارت تحمل آشفتگی بیماران را قادر میکند در شرایط بحران با پذیرش شرایط موجود که غیرقابل تغییر است، با خودتسکینبخشی، از دست زدن به رفتارهای هیجانی و خودآسیبرسان و نگرانی بیش از حد درهنگام اضطراب خودداری کنند. علاوهبراین، آموزش مهارت تنظیم هیجان به بیماران کمک میکند تا درک عمیقی از هیجانات خود پیدا کنند و درنتیجه، به نگاه تازهای درباره اضطراب و نگرانی خود برسند که این موضوع باعث کاهش اجتناب هیجانی و تجربه اضطراب و پردازش هیجانی میشود [40]
همانطورکه یافتههای پـژوهش حاضر نشان داد مهارتآموزی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی با تکیه بر مؤلفههای ذهنآگاهی، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی و کارآمدی بین فردی در کاهش پریشانی و نگرانی بیماران دارای اختلال افسردگی مؤثر است [9].رفتاردرمانی دیالکتیکی با تغییر سبک زندگی افراد، تغییر در نقشها و درنتیجه تغییر در روابط اجتماعی افراد و نیز منطقی و عینی اندیشی بهجای اغراق درباره رویدادهای اضطراب برانگیز، به نحو مؤثری میتواند کارکردهای روانشناختی افراد را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین میتوان گفت افرادی که نوع نگاه خود را به رویدادها تغییر میدهند و رویدادها را به اشکال مختلف تعبیر و تفسیر میکنند، میتوانند با استفاده از این روش، مهارتهایی به دست آورند، مانند تعاریف متفاوت از یک مشکل یا مسئله خاص، شکلدهی افکار و ایدههای مختلف و متنوع درمورد یک رویداد خاص، سبک و سنگین کردن تفسیرها درمورد یک رویداد خاص و لحاظ کردن نفع یا زیان هریک از آنها و درنهایت تصمیمگیری درمورد انتخاب بهتری تعبیر و تفسیر که ناگفته پیداست به فرد، در پشت سر گذاشتن موانع یا حل مسائل کمک میکنند. افرادی که دارای این مهارتها هستند، در مقایسه با سایر افرادی که فاقد این خصوصیاتاند، اعتماد به نفس بالاتر، احساس خودکارآمدی بیشتر و آرامش خاطر زیادی خواهند داشت و استفاده از تجارب قبلی در حل مسائل گوناگون زندگی، از آنها افرادی متکی به خود خواهد ساخت. بدیهی است که همه این موارد میتوانند سلامت اجتماعی فرد را در سطح بالایی نگهدارند؛ بدین ترتیب رفتاردرمانی دیالکتیکی نقش مهمی در کاهش نگرانی دارد [35].
نتیجهگیری
باتوجهبه نتایج بهدستآمده در این پژوهش، رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم شناختی هیجان، انعطافپذیری شناختی و راهبردهای ناسازگارانه نگرانی تأثیر دارد و باعث افزایش راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان و انعطافپذیری شناختی و کاهش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و راهبردهای ناسازگارانه نگرانی شده است.
پیشنهادات پژوهش
باتوجهبه اینکه نتایج تحقیق در بین بیماران موجود در کلینیک شهرستان جهرم انجام شد، پیشنهاد میشود در بین افراد سایر مراکز و شهرهای دیگر نیز انجام شود. بهتر است در مطالعات موردی آتی این روش درمان با سایر درمانهای شناختی-رفتاری و درمانهای دارویی مقایسه شود.
پیشنهاد می شود کادر درمان هنگام مراقبت از بیماران دارای اختلال افسردگی بر بُعد فیزیولوژیکی به سایر ابعاد نیز توجه کنند و با ارائه حمایتهای روانشناختی و آموزش مناسب نقش مؤثری در افزایش سلامت روانی بیماران و به تبع آن بهبود تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی این بیماران داشته باشند.
باتوجهبه اینکه رفتار درمانی دیالکتیک در کاهش افکار خودکشی اثربخش است، بهعنوان یک روش مداخلهای روانشناختی میتواند در درمان افسردگی و کاهش افکار خودکشی آنان مورد استفاده قرار گیرد.
محدودیتها
به منظور بررسی بهتر نتایج میتوان در پژوهشهای آتی از دورههای طولانی پیگیری نیز استفاده کرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش دارای کد کارآزمایی بالینی با شماره IRCT 20230517058212 N1 از مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران میباشد و با کد اخلاق IR.BUMS.REC.1401.265 در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بیرجند ثبت شد.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رساله دکتری زهره جعفرزاده جهرمی دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد بیرجند است. این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
طراحی مطالعه: زهره جعفرزاده و سید عبدالمجید بحرینیان؛ جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادهها و نگارش پیشنویس اولیه: زهره جعفرزاده؛ مشاوره تحلیل آماری: فاطمه شهابی زاده؛ پیشنهادات فنی: سید عبدالمجید بحرینیان و دکتر شهابی زاده؛ تأیید نسخه نهایی: همه نویسندگان.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمام شرکتکنندگان در این پژوهش تقدیر و تشکر میشود.
References
1.
Sadock BJ, Sadock VA, Kaplan HI. Kaplan & Sadock's comprehensive textbook of psychiatry. Pennsylvania: Lippincott Williams & Wilkins; 2017. [Link]
2.
Golestaneh A, Sarvghads S. [The mediating role of worry in the relationship between the cognitive regulation strategies of excitement and depression and anxiety (Persian)]. Evolutionary Psychology of Iranian Psychologists. 2012; 9(35):259-69. [Link]
3.
Ochsner KN, Gross JJ. The cognitive control of emotion. Trends in Cognitive Sciences. 2005; 9(5):242-9. [DOI:10.1016/j.tics.2005.03.010] [PMID]
4.
Hasni J, Azadfalah P, Rasulzadeh Tabatabai SK, Ashairi H. [Investigating the strategies of cognitive emotion regulation based on narcissism and extroversion (Persian)]. Advances in Cognitive Science. 2007; 10(4):1-13. [Link]
5.
Hu T, Zhang D, Wang J. A meta-analysis of the trait resilience and mental health. Personality and Individual Differences. 2015; 76:18-27. [DOI:10.1016/j.paid.2014.11.039]
6.
Nolen-Hoeksema S, Wisco BE, Lyubomirsky S. Rethinking rumination. Perspectives on Psychological Science. 2008; 3(5):400-24. [DOI:10.1111/j.1745-6924.2008.00088.x] [PMID]
7.
Dadfernia Sh, Hadian Fard H, Rahimi Ch, Aflak Sir AA. [Emotion regulation and its role in predicting depression symptoms in students (Persian)]. Tolo Healt. 2019; 19(1):32-47. [Link]
8.
Dick AM, Niles BL, Street AE, DiMartino DM, Mitchell KS. Examining mechanisms of change in a yoga intervention for women: The influence of mindfulness, psychological flexibility, and emotion regulation on PTSD symptoms. Journal of Clinical Psychology. 2014; 70(12):1170-82. [DOI:10.1002/jclp.22104] [PMID]
9.
Khakshorshandiz F, Shahabizadeh F, Ahi Q, Mujahidi M. [The effectiveness of dialectical behavior therapy on stress and cognitive acceptability of women (Persian)]. Qom University of Medical Sciences Journal. 2021; 15(5):358-67. [DOI:10.32598/qums.15.5.2373.1]
10.
Zong JG, Cao XY, Cao Y, Shi YF, Wang YN, Yan C, et al. Coping flexibility in college students with de-pressive symptoms. Health and Quality of Life Outcomes. 2010; 8:66. [DOI:10.1186/1477-7525-8-66] [PMID]
11.
Woodruff SC, Glass CR, Arnkoff DB, Crowley KJ, Hindman RK, Hirschhorn EW. Comparing self-compassion, mindfulness, and psychological inflexibility as predictors of psychological health. Mindfulness. 2014; 5(4), 410-21. [DOI:10.1007/s12671-013-0195-9]
12.
Chelminski I, Zimmerman M. Pathological worry in depressed and anxious patients. Journal of Anxiety Disorders. 2003; 17(5):533-46. [DOI:10.1016/S0887-6185(02)00246-3] [PMID]
13.
Zinali Sh, Ashrafian P, Bayrami M. [Prediction of depression symptoms based on rumination and self-talk in depressed women (Persian)]. Woman & Study of Family. 2013; 7(25):57-67. [Link]
14.
Borkovec TD, Roemer L. Perceived functions of worry among generalized anxiety subjects: Distraction from more emotionally distressing topics? Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry. 1995; 26(1):25-30. [DOI:10.1016/0005-7916(94)00064-S] [PMID]
15.
Barlow DH. Anxiety and its disorder: The nature and treatment of anxiety and panic. New York: Guilford Press ; 2004. [Link]
16.
Nelson-Gray RO, Keane SP, Hurst RM, Mitchell JT, Warburton JB, Chok JT, et al. A modified DBT skills training program for oppositional defiant adolescents: Promising preliminaryfindings. Behaviour Research and Therapy. 2006; 44(12):1811-20. [DOI:10.1016/j.brat.2006.01.004] [PMID]
17.
Flynn D, Kells M, Joyce M. Dialectical behaviour therapy: Implementation of an evidence-based intervention for borderline personality disorder in public health systems. Current Opinion in Psychology. 2021; 37:152-7. [DOI:10.1016/j.copsyc.2021.01.002] [PMID]
18.
Asarnow JR, Berk MS, Bedics J, Adrian M, Gallop R, Cohen J, et al. Dialectical behavior therapy for suicidal self-harming youth: Emotion regulation, mechanisms, and mediators. Journal of The AmericanAcademy of Child & Adolescent Psychiatry. 2021; 60(9):1105-15. [DOI:10.1016/j.jaac.2021.01.016] [PMID]
19.
Sharifi MA, Alilou MM. [Dialectical behavior therapy for borderline personality disorder (Persian)]. Tehran: Nardis Publications; 2011. [Link]
20.
Turnipseed GR. A treatment tanual using dialectical behavior therapy with impoverished conduct disorder adolescents [PhD Dissertation]. Rockies, USA: Uni of Rockies; 2010.
21.
DeCou CR, Comtois KA, Landes SJ. Dialectical behavior therapy is effective for the treatment of suicidal behavior: A meta-analysis. Behavior Therapy. 2019; 50(1):60-72. [DOI:10.1016/j.beth.2018.03.009] [PMID]
22.
Mardani Gram Dareh M, Ghazanfari A, Ahmadi R, Sharifi T. [Effectiveness of Dialectical Behavior Therapy on psychological flexibility and cognitive avoidance in female students with exam anxiety (Persian)]. Empowering Exceptional Children. 2020; 11(2):63-74. [DOI:10.22034/CECIRANJ.2020.221154.1345]
23.
Thelen H, Miller M. The effect of yoga techniques on improving the mental health of children of divorce. New York: Guilford; 2010.
24.
Garnefski N, Kraaij V, Spinhoven P. Manual for the use of the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire. Leiderdorp: DATEC; 2002. [Link]
25.
Aminabadi Z, Khodapanahi MK, Dehghani M. [Examining the mediating role of cognitive emotion regulation in the relationship between perceived parenting style dimensions and academic achievement (Persian)]. Journal of Behavioral Sciences. 2011; 5(2):109-17. [Link]
26.
Dennis JP, Vander Wal JS. The cognitive flexibility inventory: Instrument development and estimates of reliability and validity. Cognitive Therapy and Research. 2010; 34:241-53. [DOI:10.1007/s10608-009-9276-4]
27.
Beshrpour S, Shafiei M. [The role of self-compassion and cognitive flexibility in predicting post-traumatic stress disorder symptoms in individuals exposed to trauma (Persian)]. Journal of Shahrekord University of Medical Sciences. 2016; 19(4):12-22. [Link]
28.
Beck AT. Cognitive therapy of depression. New Yourk: Guilford Press; 1979. [Link]
29.
Sadeghian A, Heydarianpour A. [Stressful factors and their relationship with the mental health of Hamedan University of Medical Sciences students (Persian)]. The Journal of Faculty of Nursing & Midwifery, Tehran University of Medical Sciences (Hayat). 2009; 15(1):71-80. [Link]
30.
Meyer TJ, Miller ML, Metzger RL, Borkovec TD. Development and validation of the Penn State Worry Questionnaire. Behaviour Research and Therapy. 1990; 28(6):487-95. [DOI:10.1016/0005-7967(90)90135-6] [PMID]
31.
Deshiri GR, Golzari M, Borjali A, Sohrabi F. [Psychometrics particularity of Farsi Version of Pennsylvania State Worry Questionnaire for college students (Persian)]. Journal of Clinical Psychology. 2009; 1(4):67-75. [Link]
32.
Alijanzadeh M, Mekund Hosseini Sh, Kianersi F. [The effectiveness of group dialectical behavior therapy (based on skills training) on aggression in adolescents (Persian)]. Journal of Clinical Psychology. 2015; 6(3):23-32. [Link]
33.
Abdulhian S, Rezaei A, JaliliA, Moheb N. [The effectiveness of group dialectical behavior therapy on cognitive emotion regulation in students with social anxiety disorder (Persian)]. Journal of Nursing Education. 2019; 9(4):61-52. [Link]
34.
Rezaie Z, Afshari B, Balagabri Z. Effects of dialectical behavior therapy on emotion regulation, distress tolerance, craving, and depression in patients with opioid dependence disorder. Journal of Contemporary Psychotherapy. 2021. [DOI:10.1007/s10879-020-09487-z]
35.
Salehi M, Hamid N, Beshlideh K, Arshadi N. [Comparison of the effectiveness of holographic reprocessing and dialectical behavioral therapy on cognitive flexibility and impulsivity among depressed patients with a suicide attempt in Ilam, Iran (Persian)].Journal of Ilam University of Medical Sciences. 2019; 27(5):1-14. [DOI:10.29252/sjimu.27.5.1]
36.
Ghasemi Z, Khaki S. [The effectiveness of dialectical behavior therapy on the psychological flexibility of girls (Persian)]. Paper presented at: The 6
th International School Psychology Conference. 13-14 February, 2021; Tehran, Iran. [Link]
37.
Soltani E, Shareh H, Bahrainian SA, Farmani A. [The mediating role of cognitive flexibility in correlation of coping styles and resilience with depression (Persian)]. Pajoohandeh. 2013; 18(2):88-96. [Link]
38.
Hayes SC, Strosahl KD, Wilson KG. Acceptance and commitment therapy: The process and practice of mindful change. New York, NY: Guilford Press; 2011. [Link]
39.
Madahi ME, Madah L. [Eeffectivness of dialectical behavior therapy in reducing depression and suicide thoughts in girl students (Persian)]. Quarterly Journal of School Psycholog. 2014; 3(3): 74-85. [Link]
40.
Lashgari M, Ahi Q, Shahabizadeh F, Mansouri A. [Effectiveness of dialectical behavior therapy in worry, anxiety, and intolerance of uncertainty in women with COVID-19-induced Anxiety (Persian)]. Journal of Ilam University of Medical Sciences. 2022; 30 (5):1-13. [Link]
41.
Harned MS, Korslund KE, Linehan MM. A pilot randomized controlled trial of Dialectical Behavior Therapy with and without the Dialectical Behavior Therapy Prolonged Exposure protocol for suicidal and self-injuring women with borderline personality disorder and PTSD. Behaviour Research and Therapy. 2014; 55:7-17. [DOI:10.1016/j.brat.2014.01.008] [PMID]
42.
Borkovec T. The nature, functions, and origins of worry. In: Davey GCL, Tallis F, editors. Worrying: Perspectives on theory, assessment and treatment. New Jersey: John Wiley & Sons; 1994. [Link]