مقدمه
اختلال وسواسیاجباری رابطهای یکی از ابعاد اختلال وسواسیاجباری با محوریت مشکلات رابطهای است [
1،
2]. اختلال وسواسیاجباری رابطهای اغلب دربرگیرنده شک و تردیدها و مشغولیتهایی متمرکز بر مناسب بودن یک رابطه بهخودیخود است، که شامل احساسات فرد نسبت به شریک صمیمیاش؛ «درست بودن» یک رابطه صمیمی و احساسات شریک صمیمی نسبت به خود فرد است [
2،
3]. علائم اختلال وسواسیاجباری رابطهای معمولاً بهصورت افکار (مانند آیا شریک صمیمیام شخص مناسبی است؟) و یا تصاویر (مانند چهره شریک صمیمی در رابطه) و همچنین بهصورت احساس اجبار (مانند ترک کردن شریک صمیمی) تجربه میشود. چنین افکار مزاحمی معمولاً خودناهمخوان بوده و میتوانند با ارزشهای شخصی فرد و یا تجربه ذهنی از رابطه در تضاد باشند. رفتارهای اجباری در اختلال وسواسیاجباری رابطهای ممکن است شامل پایش مداوم احساساتِ فردی، مقایسه کردن شریک صمیمی کنونی با دیگر شریکهای احتمالی، خنثیسازی (تصور اینکه با یکدیگر خوشحال هستند) و یا رفتارهای اطمینانجویی باشد [
2]. اختلال وسواسیاجباری رابطهای نمایهای در حال مطالعه از وسواس است که چالشهای بخصوصی را برای مداخلات روانشناسی مبتنی بر درمان شناختیرفتاری ازجمله قطع ناگهانی درمان و یا بازگشت علائم به وجود آورده است [
2]. علیرغم پژوهشهای روزافزون درباره اختلال وسواسیاجباری رابطهای، پژوهشها درزمینه مکانیسمهای سببشناسی مطرح در این اختلال، نسبتاً اندک است.
یکی از عوامل زیربنایی که ممکن است به شکلگیری اختلال وسواسیاجباری رابطهای منجر شود، احساس عدم امنیت در رابطه با افراد مهم زندگی یا به عبارت دیگر دلبستگی ناایمن است. مطابق با نظریه دلبستگی، تعاملهای بینفردی با دیگریِ محافظتکننده (چهرههای دلبستگی) در سالهای اولیه زندگی بهعنوان بازنماییهای روانی از خود و دیگری، درونسازی میشوند (مدل فرضی درونی) [
4،
5]. جهتگیریهای دلبستگی را میتوان به 2 بعد متعامد که شامل 2 الگوی دلبستگی ناایمن اضطرابی و اجتنابی میشوند، تقسیمبندی کرد [
5].
بعد اول، دلبستگی اضطرابی، منعکسکننده درجاتی است که فرد نگران است که دیگری مهم در زمانهای مورد نیاز دردسترس و یا پاسخگو نباشد. میزانی که فرد به راهبردهای دلبستگی بیشفعالشده پاسخ میدهد، مانند تلاش پیدرپی برای به دست آوردن مراقبت، پشتیبانی و عشق از شریک صمیمی، موجب بروز رفتارهای اطمینانجویی اجباری و رفتارهای وارسی بهویژه درزمینه روابط صمیمانه در این افراد میشود. این راهبردها بهعنوان وسیلهای برای تنظیمپریشانی و مقابله با خطر و عوامل استرسزا استفاده میشود [
6]. افراد دارای سبک دلبستگی اضطرابی درباره خطرهای خیالی و واقعی مرتبط با رابطه، گوشبهزنگ هستند که ممکن است به طرز بخصوصی این افراد را نسبت به افکار مزاحمی که ادراک از خودِ افراد را در بعد رابطهای به چالش میکشد، آسیبپذیر کند [
7]. بُعد دوم، دلبستگی اجتنابی، منعکسکننده این موضوع است که فرد به انگیزههای مثبت شریک صمیمیاش اعتماد ندارد و سعی میکند استقلال خودش را حفظ کرده و فاصله هیجانی خود را از وی رعایت کند. فرد دارای دلبستگی اجتنابی به راهبردهای نافعالسازی متکی است که شامل انکار نیازهای دلبستگی و سرکوبی افکار و هیجانات مرتبط با دلبستگی است [
6]. در میان افرادی که دارای سطوح بالای دلبستگی اضطرابی و دلبستگی اجتنابی هستند، افزایش گرایش به اختلال وسواسیاجباری رابطهای وجود دارد [
8].
پژوهشها نشان دادهاند که سبکهای دلبستگی با راهبردهای تنظیم هیجانی ارتباط دارند. یافتههای پژوهشی حاکی از این است که سبکهای دلبستگی ناایمن و آشفته با راهبردهای بخصوصی از تنظیم هیجان رابطه دارند [
9, 10]. بهعنوان مثال افراد دارای سبکهای دلبستگی ناایمن یا از راهبردهای مبتنی بر ابراز هیجانی کم، مانند عدم درگیری هیجانی و یا از راهبردهای مبتنی بر ابراز هیجانی بالا مانند نشخوار استفاده میکنند [
11].
یکی از مفاهیم مهم دیگری که در نظریه دلبستگی، هنگام تجربه تجارب متضادی مانند عشق و از دست دادن مطرح است، اجتناب تجربهای است [
12]. اجتناب تجربهای مفهومی اصلی در درمانهای مبتنی بر پذیرش و تعهد است که شامل عدم تمایل برای تحمل هیجانات منفی، افکار، خاطرات و دیگر تجربیاتِ خصوصی (مانند احساسهای بدنی) است. این عدم تمایل به تلاشهای ناسالم برای فرار و اجتناب از چنین تجربههایی و مقاومت در برابر آنها منجر میشود [
13]. پژوهشها نشان دادهاند که افراد برای مدیریت مشکلاتی که پریشانیهای مرتبط با سبکهای دلبستگی ایجاد میکنند، از راهبردهایی مانند اجتناب تجربهای استفاده میکنند [
9,
14, 15].
یافتههای پژوهشی حاکی از این است که افراد مبتلا به اختلال وسواسیاجباری دارای دشواری در تنظیم هیجان هستند و از سویی دیگر دشواری در تنظیم هیجان، پیشبینیکننده علائم این اختلال است [
16]. استرن و همکارانش در مطالعاتشان دریافتند که علائم وسواسیاجباری با درک پایین هیجانات و واکنشپذیریِ منفی نسبت به آنها در ارتباط است. به اعتقاد آنها، انگیزه اجتناب از هیجانات ممکن است به اختلال وسواسیاجباری منجر شود، بهطوریکه اجبارها برای کاهش پریشانی هیجانی افکار مزاحم که غیرقابلکنترل ادراک میشوند، به کار میروند [
17].
پژوهشها نشان داده است که محدودیت دسترسی به راهبردهای تنظیم هیجان با علائم اختلال وسواسیاجباری ارتباط قدرتمندی دارد [
18, 19]. 3 متغیر تنظیم هیجان شامل سرکوبی بیانی، مشکل در بازداری رفتارهای تکانهای هنگام تجربه هیجانهای منفی و عدم شفافیت در هیجانها رابطه خاصی با علائم اختلال وسواسیاجباری دارند [
20]. از سوی دیگر، برخی از پژوهشگران پیشنهاد دادهاند که اجتناب تجربهای نقش مهمی را در اختلال وسواسیاجباری اختلال وسواسیاجباری ایفا میکند [
21]. پژوهشها نشان دادهاند که هدف قرار دادن رفتارهای مرتبط با اجتناب تجربهای، در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواسیاجباری تأثیرگذار است [
21،
22]. همچنین رابطه بین اختلال وسواسیاجباری و اجتناب تجربهای و شدت علائم در دامنههای متفاوت اختلال وسواسیاجباری تأیید شده است [
23].
به نظر میرسد دلبستگی ناایمن ممکن است به روشهای مختلفی به اختلال وسواسیاجباری رابطهای منجر شود. یکی از مسیرهایی که مورد توجه بسیار قرار گرفته، راهبردهای تنظیم هیجان است. پژوهشها نشان داده است که در بیماران مبتلا به اختلال وسواسیاجباری رابطهای دلبستگیهای ناایمن بخصوص سبک دلبستگی اضطرابی مانع استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان سازگارانه میشود [
1،
8]. علاوهبر مشکل در تنظیم هیجان، یکی از روشهای دیگر مدیریت احساس عدم امنیت که میتواند مسیری به سمت اختلال وسواسیاجباری رابطهای باشد، اجتناب تجربهای است [
13].
درمجموع، 2 شکل از عملکردهای هیجانی که توجه تجربی و نظری بسیاری را در ارتباط با اختلالات وسواسیاجباری جلب کردهاند، تنظیمهیجان و اجتنابتجربهای هستند که در درمان بیماران مقاوم به درمان وسواسی نیز به آنها توجه شده است [
9,
22]. پژوهشهای قبلی نیز رابطه میان دلبستگیهای ناایمن و علائم اختلال وسواسیاجباری رابطهای را اثبات کردهاند [
1،
3]. علاوهبراین، چگونگی ارتباط سبکهای دلبستگی با تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای نیز در پژوهشهای فراوانی سنجیده و اثبات شده و همچنان نیز مورد توجه پژوهشگران قرار دارد [
6, 5,
24, 25, 26].
با توجه به بررسیهای بهعملآمده، تابهحال نقش میانجی 2 متغیر مشکل در تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای در رابطه بین سبکهای دلبستگی و علائم اختلال وسواسیاجباری رابطهای بررسی نشده است. به همین دلیل، هدف پژوهش حاضر سنجش نقش میانجی متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و اجتنابتجربهای در رابطه بین سبکهای دلبستگی و شدت علائم اختلال وسواسیاجباری رابطهای است. امید است که با شناسایی نقش متغیرهای میانجی دخیل در شدت علائم وسواسیاجباری رابطهای، گام مفیدی در جهت طراحی مداخلات مؤثر جهت درمان این مشکلات برداشته شود.
روش
مطالعه حاضر بر روی 531 شرکتکننده (455 زن و 76 مرد) از جمعیت عمومی ایران با استفاده از نمونهگیری دردسترس انجام شد. پژوهش حاضر مقطعی و روش آن همبستگی و توصیفی به روش معادلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت عمومی بالای 18 سال ساکن ایران بود. برای تعیین حجم نمونه 1 سؤال بسیار مهم در مدلسازی معادلات ساختاری، تعیین حداقل حجم نمونه لازم برای گردآوری دادههای مربوط است. کلاین معتقد است در تحلیل عاملی اکتشافی برای هر متغیر 15 تا 25 نمونه لازم است و حداقل حجم نمونه قابل دفاع 255 نفر است [
27]. اگر از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شود، حدود 25 نمونه برای هر متغیر مشاهدهشده لازم است [
28]. همچنین حجم نمونه توصیهشده برای تحلیل عامل تأییدی حدود 255 نمونه برای 10 عامل توصیه شده است [
27]. باتوجهبه تعداد متغیرهای مشاهدهشده این پژوهش که 12 متغیر بود و نظر کلاین، حجم نمونه موردنیاز برای این پژوهش بین 180 تا 300 است. بنابراین در پژوهش حاضر برای برازش بهتر دادهها با مدل مفهومی پژوهش، همچنین با در نظر گرفتن ریزش افراد در کل، 543 نفر با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس پرسشنامهها را تکمیل کردند. 12 پرسشنامه باتوجهبه تکمیل ناقص پرسشنامه ها کنار گذاشته شدند و در کل 531 پرسشنامه تجزیهوتحلیل شدند.
ابزارهای پژوهش
پرسشنامه تجدیدنظرشده تجربه رابطه نزدیک: این پرسشنامه یک ابزار 36 گزارهای خودسنجی است که برنان و همکاران [
29] در سال 1998 آن را طراحی کردند و هماهنگ با نظریه دلبستگی شامل 2 خردهمقیاس اجتنابی و اضطرابی است. این پرسشنامه برای هریک از ابعاد اضطراب و اجتناب دارای 18 ماده است. مقیاس اجتنابی میزان پذیرش صمیمیت و نزدیکی و مقیاس اضطرابی نگرانی درباره طرد شدن و رها شدن را اندازهگیری میکند. نمرهگذاری براساس طیف لیکرت 7 درجهای، از 1 برای کاملاً مخالفم تا 7 برای کاملاً موافقم است. مادههای 1 تا 18 به خردهمقیاس اضطراب و 19 تا 36 به خردهمقیاس اجتناب مربوط است. با محاسبه میانگین نمرات 18 ماده در هر بُعد میتوان به نمره ابعاد اضطراب و اجتناب دست یافت [
29]. در مطالعه آلونسو و همکاران ساختار عاملی این پرسشنامه تأیید شده است [
30]. پژوهشها نشان داده است که خردهمقیاسهای اضطراب و اجتناب تجربه رابطه نزدیک از ثبات بالایی برخوردارند، بهطوریکه فریلی و همکاران با استفاده از روش بازآزمایی، ضریب پایایی 0/94 را برای خردهمقیاس اضطراب و ضریب پایایی 0/95 را برای خردهمقیاس اجتناب گزارش کردند [
31]. همسانیِ درونی نسخه فارسی این پرسشنامه برای خردهمقیاس اضطراب 0/92 و برای خردهمقیاس اجتناب 0/91 گزارش شده است [
32].
مقیاس دشواری در تنظیم هیجان: این مقیاس یک ابزار خودگزارشی است که در سال 2004 برای ارزیابی دشواری در تنظیم هیجان ازلحاظ بالینی تدوین شده است. این مقیاس از 36 ماده تشکیل شده که 1 نمره کل و 6 خردهمقیاس را شامل میشود. طیف پاسخها در مقیاس لیکرت بین 1 تا 5 قرار میگیرند. نتایج تحلیل عاملی وجود 6 عامل عدم پذیرش پاسخهای هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و فقدان شفافیت هیجانی را برای این مقیاس نشان داده است. نمرات بالاتر نشاندهنده دشواریهای بیشتر در تنظیم هیجان است [
33]. این مقیاس را در ایران شمس و همکاران [
34] هنجاریابی کردهاند که ضریب آلفای کرونباخ آن 0/92 برآورد شده است. همسانی درونی برای کل مقیاس 0/86 و برای خردهمقیاسهای عدم پذیرش پاسخهای هیجانی 0/75، دشواری در کنترل تکانه 0/74، فقدان آگاهی هیجانی 0/63، دسترسی محدود به راهبردهای هیجانی 0/74 و شفافیت هیجانی 0/85 گزارش شده است [
35].
پرسشنامه پذیرش و عمل (نسخه دوم): این پرسشنامه را بوند و همکاران [
36] در سال 2011 ساختند و یک نسخه 10 گزارهای از پرسشنامه پذیرش و عمل هیز [
37] است. این پرسشنامه، سازهای را میسنجد که با تنوع، پذیرش، اجتناب تجربهای و انعطافپذیری روانشناختی مرتبط است. نمرات بالاتر نشاندهنده انعطافپذیری روانی بیشتر است. نتایج هنجاریابی بر 2816 شرکتکننده در 6 نمونه نشان داد این ابزار پایایی، روایی و اعتبار سازه رضایتبخشی دارد. میانگین ضریب آلفا 0/84 (0/88-0/78) و پایایی آزمون بازآزمون در فاصله 3 و 12 ماه به ترتیب 0/81 و 0/79 به دست آمد [
38]. همسانی درونی و ضریب تصنیف نسخه فارسی این پرسشنامه در 4 گروه دانشجویان، جمعیت عمومی، افراد مبتلا به افسردگی و افراد مبتلا به اضطراب منتشر ساکن تهران بین 0/71 تا 0/89 گزارش شده است [
39].
پرسشنامه وسواسیاجباری رابطهای: پرسشنامه وسواسیاجباری رابطهای [
1] یک ابزار مختصر 12 گزارهای خودسنجی برای سنجش شدت پدیده وسواسیاجباری متمرکز بر رابطه است که در سال 2012 ساخته شد و 3 بعد وسواسیاجباری رابطهای را میسنجد. این ابعاد شامل احساسات فرد نسبت به شریک صمیمیاش؛ «مناسب بودن» یک رابطه صمیمی و احساسات شریک صمیمی نسبت به خود فرد است. چنین نشانههایی بهعنوان علائم وسواسیاجباری متمرکز بر رابطه در نظر گرفته میشوند [
3]. نمرهگذاری این پرسشنامه براساس توصیف تجربیات بیمار در روابط نزدیک و براساس مقیاس نمرهگذاری از صفر (بههیچعنوان) تا 4 (بسیار زیاد) است. این پرسشنامه با ابزارهای کیفیت رابطه، استرس، اضطراب، افسردگی و علائم اختلال وسواسیاجباری مرتبط بوده است [
40]. همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و پایایی آزمون بازآزمون در یک فاصله 2 هفتهای در نسخه اصلی این پرسشنامه در جمعیت عمومی به ترتیب 0/93 و 0/97 به دست آمده است [
1]. در نسخه ایرانی همسانی درونی (آلفای کرونباخ) پرسشنامه در جمعیت عمومی 0/88 به دست آمد.
نحوه اجرای پژوهش
پس از دریافت کد اخلاق و کسب مجوز از دانشگاه، مرحله جمعآوری دادهها آغاز شد. باتوجهبه شیوع بیماری کووید-19، جمعآوری دادهها بهصورت آنلاین و ازطریق فضای مجازی صورت گرفت. ابتدا لینک سؤالات پرسشنامههای موردنظر به همراه توضیحاتی در مورد ملاکهای ورود ازجمله داشتن حداقل 18 سال سن، تجربه حداقل یک رابطه عاطفی و سکونت در ایران، در نمایه اینترنتی گوگلداک ایجاد و سپس در فضای مجازی در اختیار داوطلبین شرکت در پژوهش قرار گرفت. لینک پرسشنامه در گروههای مختلف تلگرامی و واتساپ منتشر شد. همچنین لینک پرسشنامه در صفحههای معروف اینستاگرامی هم منتشر شد. افرادی که از شرکت در پژوهش رضایت داشتند پرسشنامه را تکمیل کردند.
برای ورود به پژوهش، تمامی شرکتکنندگان رضایتنامه پژوهش را تکمیل کردند. هدف پژوهش بهصورت شفاف برای شرکتکنندگان توضیح داده شده و به آنها اطلاع داده شد که پس از جمعآوری دادهها تنها پژوهشگر اصلی به دادهها دسترسی داشته و اطلاعات آنها محرمانه باقیمانده و بهصورت گروهی تحلیل خواهد شد. تمامی شرکتکنندگان بهصورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به آنها اطلاع داده شد که میتوانند در هر زمان که بخواهند از شرکت در پژوهش انصراف دهند. معیارهای خروج شامل عدم تمایل به شرکت در مطالعه و عدم تجربه رابطه عاطفی در زمان اجرای پژوهش بود. شرکتکنندگانی که مایل به دریافت پاسخ آزمونها و نتایج مطالعه بودند، ایمیل خود را در اختیار پژوهشگر گذاشتند و پس از اتمام مطالعه، نتایج بهصورت محرمانه برای آنها ارسال شد. مطالعه حاضر با شناسه اخلاق IR.SBMU.MSP.REC.1398.848 در کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی ثبت شده است. این پژوهش حاصل پایاننامه خانم فاطمه ناجی میدانی در گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی است.
تحلیل دادهها
اطلاعات جمعآوریشده به کمک روشهای آماری در 2 بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. در بخش آمار توصیفی به شاخصهای فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار پرداخته شد و در بخش آمار استنباطی فرضیهها و سؤالات به کمک روش مدلسازی معادلات ساختاری تجزیهوتحلیل شد. همچنین ابزار مورد استفاده برای تجزیهوتحلیل دادهها نرمافزار SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 24 بود.
یافتهها
در
جدول شماره 1 شاخصهای آمار توصیفی هریک از متغیرهای پژوهش و همبستگی بین متغیرهای پژوهش قابلمشاهده است.
ارزیابی مدل اندازهگیری با طی کردن مراحل معناداری بار عاملی بین گویهها و متغیر مکنون، روایی همگرا، روایی واگرا و پایایی انجام گرفت. بار عاملی مقدار عددی است که میزان شدت رابطه بین یک متغیر پنهان و متغیر آشکار مربوطه را طی فرایند تحلیل مسیر مشخص میکند. حداقل مقدار قابلقبول برای بار عاملی هریک از متغیرهای آشکار با متغیر پنهان مربوطه 0/4 است [
41]. بنابراین با توجه به این مقدار، سؤالات 10 و 17 در پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان و سؤالات 11، 33، 34 و 36 در پرسشنامه سبکهای دلبستگی در مدلیابی معادلات ساختاری استفاده نشدند. علاوهبرآن، دو سؤال 2 و 8 در پرسشنامه علائم وسواسیاجباری بهمنظور راستیآزمایی پاسخها مطرح شده بودند که از تحلیلها حذف شدند.
روایی همگرای سؤالات پرسشنامهها با شاخصی به نام شاخص متوسط واریانس استخراجشده سنجیده شد. مگنر و همکاران [
42] مقادیر بالای 0/4 را برای شاخص متوسط واریانس استخراجشده مناسب دانستهاند و شاخص متوسط واریانس استخراجشده برای تمام متغیرهای پژوهش بیشتر از 0/4 بود. روایی واگرای سازههای هریک از متغیرها نیز به روش ماتریس فورنل و لارکر بررسی شد و روایی واگرای متغیرهای سبکهای دلبستگی، دشواری در تنظیم هیجان و علائم وسواسیاجباری رابطهای تأیید شد. ازآنجاییکه متغیر پنهان اجتناب تجربهای فاقد بُعد (خردهمقیاس) است، نیازی به بررسی روایی واگرا ندارد. در انتها نیز آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای متغیرهای مکنون و ابعاد آن بالای 0/7 گزارش شده است که نشان از پایایی مطلوب دارد.
بهمنظور ارزیابی مدل ساختاری از 3 شاخص ضریب تعیین R2، اندازه تأثیر F2 و Q2 استفاده شد. 3 مقدار 0/19، 0/33 و 0/67 به ترتیب نشاندهنده مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای شاخص R2 هستند [
41] و 3 مقدار 0/02، 0/15 و 0/35 بهعنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای 2 شاخص F2 و Q2 در نظر گرفته میشوند [
41,
43]. شاخص اندازه تأثیر برای 2 متغیر اجتناب تجربهای (0/023) و دشواری در تنظیم هیجان (0/006) ضعیف، اما برای سبکهای دلبستگی (0/532) بسیار قوی است. در ارتباط با ارزیابی مدل کلی نیز مقدار شاخص نیکویی برازش برای مدل این پژوهش 0/578 به دست آمد که نشان میدهد برازش کلی مدل در سطح قوی است. اکنون باتوجهبه تأیید مدل در 3 بخش مدل اندازهگیری، مدل ساختاری و برازش کلی مدل میتوان به نتایج آن اعتماد کرد و به بررسی و تحلیل فرضیههای تحقیق پرداخت.
در این پژوهش 531 نفر شرکت داشتند که 455 نفر از شرکتکنندگان زن (85/7 درصد) بودند. از نظر دامنه سنی، تعداد افراد با سن 20 سال وکمتر 53 نفر (10 درصد)، با سن بین 21 تا 25 سال، 210 نفر (39/5 درصد)، با سن 26 تا 30 سال، 129 نفر (24/3 درصد)، با سن 31 تا 35 سال، 81 نفر (15/3 درصد)، با سن 36 تا 40 سال، 43 نفر (8/1 درصد) و با سن بیشتر از 40 سال، 15 نفر (2/8 درصد) بود. از نظر وضعیت شغلی، تعداد افراد شاغل 186 نفر (35 درصد)، تعداد دانشجویان 256 نفر (48/2)، تعداد افراد خانهدار 38 نفر (7/2 درصد)، تعداد افراد دارای درآمد اما بدون کار 11 نفر (2/1 درصد) و تعداد افراد بیکار 40 نفر (7/5 درصد) بود. از نظر مدرک تحصیلی شرکتکنندگان در پژوهش، 48 نفر (9 درصد) دارای تحصیلات دیپلم و پایینتر، 35 نفر (6/6 درصد) دارای تحصیلات فوق دیپلم، 225 نفر (42/4 درصد) دارای تحصیلات لیسانس، 177 نفر (33/3 درصد) دارای تحصیلات فوقلیسانس، 29 نفر (5/5 درصد) دارای تحصیلات دکتری حرفهای و 17 نفر (3/2 درصد) دارای دکتری تخصصی بودند.
با توجه به
جدول شماره 1 نمره کل سبکهای دلبستگی و سبک دلبستگی اضطرابی با دشواری در تنظیم هیجان و تمام مؤلفههای دشواری در تنظیم هیجان رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین سبک دلبستگی اجتنابی با نمره کل دشواری در تنظیم هیجان و با مؤلفههای فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان و فقدان شفافیت هیجانی رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین نتایج همبستگی حاکی از این بود که اجتناب تجربهای با سبکهای دلبستگی بهطورکلی و سبک دلبستگی اضطرابی و سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معنادار دارد. نمره منفی برای ضریب همبستگی به دلیل نمرهگذاری معکوس متغیر اجتناب تجربهای است. همچنین نتایج نشان داد علائم وسواسیاجباری رابطهای و مؤلفههای آن با سبک دلبستگی ناایمن (و مؤلفههای آن شامل سبک دلبستگی اضطرابی و سبک دلبستگی اجتنابی) همبستگی مثبت و معنادار دارد.
نتایج ضریب همبستگی پیرسون حاکی از این است که علائم وسواسیاجباری رابطهای و مؤلفههای آن با دشواری در تنظیم هیجان و مؤلفههای دشواری در تنظیم هیجان رابطه مثبت و معنادار دارد. نتایج همبستگی حاکی از این بود که اجتناب تجربهای با علائم وسواسیاجباری رابطهای و مؤلفههای آن رابطه معنادار و منفی دارد. نمرهگذاری اجتناب تجربهای بهصورت معکوس انجام شده بود. بنابراین میتوان گفت با افزایش اجتناب تجربهای، علائم وسواسیاجباری رابطهای و مؤلفههای آن نیز افزایش پیدا میکند. مفروضه نرمال بودن دادهها با استفاده از کجی و کشیدگی بررسی شد و هیچکدام کمتر از 1/96- و یا بیشتر از 1/96+ نبود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت دادهها از نرمالیتی کافی برخوردار بودند و مفروضه نرمالیتی برقرار است. همچنین مفروضه همخطی بین متغیرها با استفاده از همبستگی بررسی شد و نتایج همبستگی حاکی از این بود که همبستگی هیچکدام از متغیرها بالاتر از 0/90 نبود. بنابراین این مفروضه نیز تأیید میشود. همچنین مفروضه همخطی با استفاده از رگرسیون نیز بررسی شد و مقدار R2 از 0/60 بالاتر نبود که مفروضه را تأیید کرد.
تجزیهوتحلیل با کاربرد روش حداکثر درستنمایی برای تخمین پارامترها، صورت گرفت. برای ارزیابی برازش مدل از شاخص کایاسکوئر، شاخص نسبت کایاسکوئر به درجه آزادی، ریشه میانگین مربعات خطای برآورد، شاخص نیکویی برازش، شاخص برازش مقایسهای، شاخص برازش هنجارشده و شاخص برازندگی فزاینده استفاده شد. وضعیت شاخصهای برازش مدل در
جدول شماره 2 آورده شده است.
نتایج مدل مفهومی نشان داد اثر مستقیم و استانداردشده سبکهای دلبستگی (001/P<0 و 0/82-=β) بر روی دشواری در تنظیم هیجان مثبت و معنادار است. بهطوریکه دلبستگی ناایمن میتواند دشواری در تنظیم هیجان را پیشبینی کند. بدینمعنی که با افزایش دلبستگی ناایمن میزان دشواری در تنظیم هیجان نیز افزایش پیدا میکند و برعکس. همچنین اثر مستقیم دلبستگی ناایمن (001/P<0 و 0/79-=β) بر روی اجتناب تجربهای معنادار و منفی بود و حاکی از این است که با افزایش دلبستگی ناایمن، میزان اجتناب تجربهای فرد افزایش پیدا میکند و با کاهش دلبستگی ناایمن، میزان اجتناب تجربهای فرد کاهش پیدا میکند. توضیح اینکه نمرهگذاری اجتناب تجربهای بهصورت معکوس انجام شده است. همچنین نتایج نشان داد اثر مستقیم و استانداردشده تنظیم هیجان (001/P<0 و 0/57-=β) بر روی علائم وسواسیاجباری رابطهای، مثبت و معنادار است. بهطوریکه تنظیم هیجانی میتواند علائم وسواسیاجباری رابطهای را پیشبینی کند. بدینمعنی که با افزایش تنظیم هیجانی میزان علائم وسواسیاجباری رابطهای نیز افزایش پیدا میکند و برعکس.
اثر مستقیم اجتناب تجربهای (001/P<0 و 0/48-=β) بر روی علائم وسواسیاجباری رابطهای، معنادار و منفی بود و حاکی از این است که با افزایش اجتناب تجربهای، میزان علائم وسواسیاجباری رابطهای فرد افزایش پیدا میکند و با کاهش اجتناب تجربهای، میزان علائم وسواسیاجباری رابطهای فرد کاهش پیدا میکند. همچنین ضرایب اثر غیرمستقیم سبکهای دلبستگی (01/P>0 و 0/41=β) بررسی شد که نتایج نشان داد متغیر سبکهای دلبستگی بهصورت غیرمستقیم و با میانجیگری تنظیم هیجانی و اجتناب تجربهای میتواند علائم وسواسیاجباری رابطهای را پیشبینی کند. بدینمعنا که در افراد با سبکهای دلبستگی اضطرابی و اجتنابی، هرچه میزان دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای بیشتر باشد، علائم وسواسیاجباری رابطهای نیز افزایش پیدا خواهد کرد و برعکس (
جدول شماره 2). برای درک بهتر ضرایب استانداردشده تحلیل مدلسازی معادلات ساختاری صورتپذیرفته، مدل مفهومی و ضرایب استانداردشده معنادار مدل در
تصویر شماره 1 همسو با
جدول شماره 2 گزارش شده است.
بهمنظور حصول اطمینان از نتیجه بهدستآمده برای فرضیه اصلی، به کمک آزمون سوبل نیز این فرضیه را تحلیل و بررسی کردیم. آماره سوبل با مقدار 2/38 با سطح معناداری 0/017 میانجیگری اجتناب تجربهای در رابطه بین سبکهای دلبستگی و علائم وسواسیاجباری رابطهای را تأیید کرد. همچنین آماره سوبل با مقدار 2/08 با سطح معناداری 0/012 میانجیگری تنظیم هیجان در رابطه بین سبکهای دلبستگی با وسواس رابطهای را تأیید کرد. سبکهای دلبستگی ازطریق متغیر میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای تأثیر معنیداری بر علائم وسواسیاجباری رابطهای دارد.
بحث
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای در ارتباط بین سبکهای دلبستگی و شدت علائم وسواسیاجباری رابطهای انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد بین سبکهای دلبستگی و شدت علائم وسواسیاجباری رابطهای، همسو با نتایج پژوهشهای قبلی [
44, 45, 46, 47, 48, 49]، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. در تببین این رابطه میتوان به نظریه دلبستگی اشاره کرد [
50, 51]. سبکهای دلبستگی نشاندهنده میزان امنیت افراد در روابطشان است. این امنیت متعاقباً در واکنش به حوادث تهدیدآمیز یا پریشانی عمومی در روابط، بر افکار، عواطف و رفتارهای فرد تأثیر میگذارد [
52].
میکولنسر و شاور [
5] پیشنهاد کردهاند افرادی که دارای سبک دلبستگی اضطرابی هستند، بیشتر مراقب لغزشها یا تهدیدهای احتمالی هستند و ترس از عدم رضایت یا طرد شدن توسط شرکای عاطفی خود دارند. برعکس، افراد دارای سبک دلبستگی اجتنابی به نظر میرسد تهدیدها و آسیبپذیریها را کماهمیت جلوه میدهند [
5].
در پژوهش دورون و همکاران [
53] نیز رابطه معنیداری بین سبکهای دلبستگی ناایمن و علائم وسواسیاجباری رابطهای به دست آمده است. به عقیده آنها عوامل اجتماعیفرهنگی و عوامل دخیل در رشد روانی، مانند رابطه با والدین به شکلگیری دامنههای بخصوصی از خود منجر میشود که عزت نفس فرد بهشدت به آنها وابسته است. به این دامنهها، دامنههای حساس گفته میشود. آسیبپذیریهای از قبل موجود در دامنههای خود مثل دامنه رابطه و غیره موجب افزایش توجه و گوشبهزنگی در ارتباط با این دامنهها میشود. دلبستگیهای ناایمن بر مکانیسمهای مقابلهای کارآمد در مواجهه با افکار مزاحمی که از تجربههای بالقوه تهدیدآمیز بر دامنههای حساس به خود نشئت میگیرند، تأثیر میگذارند. بنابراین دلبستگیهای ناایمن بدینطریق میتوانند در شکلگیری افکار و رفتارهای وسواسیاجباری رابطهای همانند دیگر نمایههای وسواسیاجباری اثرگذار باشند [
53].
از سویی دیگر نتایج نشان داد بین سبکهای دلبستگی و دشواری در تنظیم هیجان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. این یافته همسو با پژوهشهای قبلی [
5,
54, 55 ,56, 57] است که نشان دادهاند افراد با سبکهای دلسبتگی ناایمن در مواجهه با موقعیتهای تنشزا در تنظیم هیجان مشکلاتی دارند. نظریه دلبستگی، جستوجو برای نزدیکی را بهعنوان روشی برای کنار آمدن با احساس اضطراب یا هیجانهای شدید، در نظر میگیرد. تجربه جستوجو برای نزدیکی بهعنوان یک موقعیت بدون پاداش / تنبیه برای سبک دلبستگی اجتنابی و احساس درماندگی و ترس از تنها ماندن برای سبک دلبستگی اضطرابی به راهبردهای تنظیم هیجان متفاوت در افراد با سبکهای دلبستگی ناایمن منجر میشود [
58]. بهعبارتدیگر، دلبستگی بهعنوان یک سیستم رفتاری عمل کرده و در نحوه برخورد فرد با پریشانی در طول زندگی نقش بازی میکند. به نظر میرسد که سبکهای دلبستگی در تعیین اینکه فرد دیدگاه منفی یا مثبتی نسبت به دیگران داشته باشد [
59] نقش مهمی ایفا میکنند و سپس راهبردهای تنظیم هیجانی پیرامون این مجموعه از باورها سازمان مییابند [
58].
همسو با نتایج پژوهشهای قبلی [
60, 61, 62, 63, 64]، یافتههای پژوهش حاضر نشان داد بین سبکهای دلبستگی و اجتناب تجربهای رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. در تبیین این رابطه میتوان گفت افراد با سبک دلبستگی اجتنابی که از وابستگی احساس ناراحتی میکنند و تمایل دارند که تجربه پریشانی خود را به حداقل برسانند، ممکن است در توانایی مشاهده وقایع داخلی و خارجی که هیجانهای شدید را تحریک میکنند، ضعیف باشند و یا افراد با سبک دلبستگی اضطرابی با سرد برخورد کردن و با واکنشهای اجتنابی در ارتباط برقرار کردن، شانس برقراری یک ارتباط مثبت و سازنده و به چالش کشیده شدن افکار تعمیمیافته ناسالم رابطهای از کودکی به بزرگسالی را از دست میدهند.
سطوح بالاتر دلبستگی ناایمن با توانایی محدود در توصیف وقایع برجسته هیجانی و توانایی محدود در پذیرش و پاسخدهی مؤثر به آن وقایع مرتبط است. یافتههای پژوهش حاضر همچنین با نظریههای اخیر که دلبستگی ایمن را با مهارتهای ذهنآگاهی پیوند میدهد، همسو است [
62, 63, 64].
یافتههای پژوهش حاضر هماهنگ با پژوهشهای قبلی [
13،
19،
65،
66] نشان داد اجتناب تجربهای بر شدت علائم وسواسیاجباری رابطهای اثر مستقیم و معناداری دارد. اختلال وسواسیاجباری با وسواسها (فکرها، تصاویر و ایدههای غیرقابلقبول) و اجبارها (اعمالی در جهت کاهش اضطراب ناشی از وسواس) شناخته میشود. بعضی از پژوهشها بهطورکلی اجبارها را رفتارهایی اجتنابی در نظر میگیرند، زیرا بهطورکلی اجبارها در جهت کاهش اضطراب برانگیختهشده توسط وسواسها انجام میپذیرند [
67]. اجبارها همانند آنچه در فرایند اجتناب تجربهای رخ میدهد به علت کاهش فوری پریشانی، از یادگیری راهبردهای سازندهتر روانی جهت کاهش اضطراب جلوگیری کرده و این چرخه معیوب به علت کاهش فوری و موقت اضطرابها تداوم مییابد [
68].
علائم اجباری نقش مهمی را در تداوم اختلال وسواسیاجباری رابطهای مانند تمام دامنههای دیگر اختلال وسواسیاجباری دارند. اجبارهای مرتبط با اختلال وسواسیاجباری رابطهای شامل راهبردهای گستردهای جهت کاهش پریشانی ناشی از تفسیرهای منفی از افکار منفی مرتبط با رابطه افراد است. این رفتارها میتواند شامل مقایسه کردن (آیا ما مانند دیگران خوشحال هستیم؟) و یا خنثیسازی (مانند به یاد آوردن خاطرات خوش با شریک صمیمی) باشند [
69]. تمامی این رفتارها جهت کاهش پریشانی ناشی از افکار وسواسی صورت میپذیرند و به نوعی از روبهرو شدن فرد با افکار و حالتهای درونی ناخوشایند محافظت میکنند [
21].
همچنین نتایج پژوهش حاضر هماهنگ با پژوهشهای قبلی [
16،
17،
20،
70،
71]، نشان داد دشواری در تنظیم هیجان بر شدت علائم اختلال وسواسیاجباری رابطهای اثر مستقیم و معناداری دارد. دشواری در تنظیم هیجان بهخصوص در ابعاد عدم پذیرش پاسخهای هیجانی، فقدان شفافیت هیجانی و دسترسی محدود به راهبردها به اجتناب از محرکهای دارای بار هیجانی، انجام دادن رفتارهای اجبارگونه و اطمینانجویی برای از بین بردن هیجانهای منفی در اختلال وسواسیاجباری منجر خواهد شد. اما بهطور متناقضی، ترس از هیجانات و تلاش برای اجتناب از آنها به علت استفاده از راهبردهای ناکارآمد، مانند اطمینانجویی افراطی به عدم کنترل بر هیجانات منجر میشود. بهطور اختصاصیتر نیز شک و تردید و چک کردنهای مداوم، وسواسهای فکری و خنثیسازی ذهنی و نظمدهی با عدم پذیرش پاسخهای هیجانی و شک و تردید و چک کردنهای مداوم با عدم آگاهی هیجانی مرتبط هستند [
16،
53،
70،
71]. در اختلال وسواسیاجباری رابطهای نیز دشواری در تنظیم هیجان به استفاده از راهبردهای ناکارآمد منجر میشود و این راهبردها مانند اطمینانجویی از همسر و دیگران، چک کردن رفتارها و غیره در پاسخ به استرس و تنش موجب کاهش اضطراب میشوند و این کاهش اضطراب به تداوم چرخه وسواسهای رابطهای منجر میشود [
72].
نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری در این پژوهش نشان داد نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبکهای دلبستگی و علائم وسواسیاجباری رابطهای تأیید میشود. باتوجهبه جستوجوی پژوهشگر، تاکنون پژوهشی که رابطه بین سبکهای دلبستگی و علائم وسواسیاجباری رابطهای را با میانجیگری دشواری در تنظیم هیجان بررسی کرده باشد، یافت نشد. بالبی [
4،
73] پیشنهاد کرده است که تعاملهای بینفردی با مراقبان اصلی در اوایل زندگی به شکل بازنمایی ذهنی از خود و دیگران درونی میشود. هنگامی که چهرههای دلبستگی وجود نداشته باشد یا بهطور ناقص در دسترس باشند یا درمواقع نیاز طردکننده باشند، احساس دلبستگی ایمن تضعیف میشود و مدلهای ذهنی منفی از خود و دیگران درونی میشود. چنین مدلهایی احتمال شک به خود و مشکلات هیجانی بعدی را در زندگی افزایش میدهد [
5]. والدین اغلب شخصیت اصلی دلبستگی در دوران کودکی هستند. بااینحال، در بزرگسالی، شریکهای عاطفی اغلب جای والدین را بهعنوان چهره اصلی دلبستگی میگیرند.
پژوهشها از بازنمایی 2 بُعدی از تفاوتهای فردی در دلبستگی ناایمن در بزرگسالی پشتیبانی کرده که در 2 بُعد متعامد اضطرابی و اجتنابی سازمان یافته است [
29،
63]. دلبستگی ناایمن ممکن است با فعال کردن راهبردهای ناکارآمد تنظیمکننده پریشانی، تشدید اضطراب و پاسخهای بیاثر، مانع مقابله سازگارانه با چالشهای مربوط به خود شود [
74]. همچنین سطوح بالاتر دلبستگی ناایمن با توانایی محدود در توصیف وقایع برجسته هیجانی (فقدان شفافیت هیجانی) و توانایی محدود در پذیرش و پاسخدهی مؤثر (دشواری در کنترل تکانه) به آن وقایع مرتبط است [
62, 63, 64] و متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان ازجمله فقدان شفافیت هیجانی و دشواری در کنترل تکانهها میتواند در ایجاد رفتارهای اجباری در دامنههای مختلف اختلال وسواسیاجباری، ازجمله اختلال وسواسیاجباری رابطهای دخیل باشند [
26]. همچنین یافتههای اخیر بهوضوح نشان میدهد حساسیت خود در دامنه رابطه با ایجاد مشکل در راهبردهای تنظیم هیجانی مؤثر به ایجاد و حفظ علائم وسواسیاجباری رابطهای کمک میکند [
25].
در ارتباط با متغیر اجتناب تجربهای نیز نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری نقش میانجی اجتناب تجربهای را در رابطه بین سبکهای دلبستگی و علائم وسواسیاجباری رابطهای تأیید کرد. باتوجهبه جستوجوی پژوهشگر، تاکنون مطالعهای که رابطه بین سبکهای دلبستگی و علائم وسواسیاجباری رابطهای را با میانجیگری اجتناب تجربهای را بررسی کند، یافت نشد. در تبیین این یافته میتوان گفت سبک دلبستگی اضطرابی توجه به افکار مزاحم را ازطریق تأثیر آن بر فعالسازی سوگیری شناختی مرتبط با اختلال وسواسیاجباری و راهبردهای مقابلهای ناکارآمد افزایش میدهد [
75].
توجه به افکار مزاحم و فعالسازی سوگیری شناختی مرتبط با اختلال وسواسیاجباری و راهبردهای مقابلهای ناکارآمد نیز به اجتناب تجربهای منجر میشود و افزایش اجتناب از تجارب نیز به افزایش علائم وسواسیاجباری رابطهای منجر میشود [
8،
76]. سبک دلبستگی اجتنابی نیز میتواند به اجتناب از تجارب ناخواسته در روابط عاشقانه و بهطورکلی اجتناب تجربهای منجر شود. فعالسازی اجتناب از تجارب مختلف در روابط عاشقانه میتواند به وسواسهایی در روابط بینفردی منجر شود و روابط عاشقانه افراد را تحت تأثیر علائم وسواسیاجباری رابطهای قرار دهد [
26،
76].
نتیجهگیری
نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد سبکهای دلبستگی ناایمن با تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای رابطه معناداری داشته و تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای نیز با شدت علائم وسواسیاجباری رابطهای، ارتباط معناداری دارند. سبکهای دلبستگی ناایمن ازطریق متغیرهای میانجی دشواری در تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای میتوانند علائم وسواسیاجباری رابطهای را تحت تأثیر قرار دهند.
پژوهش حاضر، مشابه سایر پژوهشها دارای برخی محدودیتها است، اول، این پژوهش یک طرح همبستگی مقطعی است که نمیتوان براساس آن به نتایج علیتی دست یافت، بنابراین میتوان در پژوهشهای بعدی از طرحهای آزمایشی استفاده کرد. علاوهبراین، مطالعات طولی بعدی میتوانند ارتباط بین سبکهای دلبستگی، تنظیم هیجانی، اجتناب تجربهای و علائم وسواسیاجباری رابطهای را در یک بازه زمانی طولانیتر بررسی کنند. دوم، باتوجهبه اینکه دادههای پژوهش حاضر ازطریق ابزارهای خودگزارشدهی جمعآوری شده است، این احتمال وجود دارد که سوگیریهای ذهنی شرکتکنندگان نتایج پژوهش را تحت تأثیر قرار داده باشد. توصیه میشود در پژوهشهای بعدی جهت سنجش متغیرها، علاوهبر ابزارهای خودگزارشدهی از ابزارهایی مانند مصاحبه نیز استفاده شود. سوم، اکثر جمعیت موردمطالعه در پژوهش حاضر زنها بودند که این یافته میتواند امکان تعمیم نتایج به جامعه مردان را کاهش دهد. چهارم، در این مطالعه نمونه موردبررسی با استفاده از شیوه نمونهگیری دردسترس ازطریق اینترنت جمعآوری شد و این امر هم میتواند تعمیم نتایج را با محدویت مواجه کند، چراکه تنها کسانی که به اینترنت دسترسی داشتند میتوانستند در پژوهش شرکت کنند. درنهایت، باتوجهبه اینکه نمونه پژوهش حاضر جمعیت عمومی بوده، توصیه میشود پژوهشهای بعدی رابطه بین متغیرها را در سایر نمونهها، برای مثال نمونههای بالینی بررسی کنند. همچنین توصیه میشود در محیطهای درمانی ازطریق مداخله بر روی سبکهای دلبستگی و همچنین تنظیم هیجان و اجتناب تجربهای، علائم وسواسیجبری رابطهای را بهبود ببخشند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
مطالعه حاضر با شناسه اخلاق IR.SBMU.MSP.REC.1398.848 در کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی ثبت شده است.
حامی مالی
این پژوهش حاصل پایاننامه خانم فاطمه ناجی میدانی در گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی است و حامی مالی نداشت.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، نگارش پیشنویس، تحقیق و بررسی، اعتبارسنجی و نهاییسازی: فاطمه ناجی میدانی؛ اعتبارسنجی، نظارت و بازنگری و ویراستاری: هدی دوسعلیوند، روششناسی: ایمانه عباسی، محمد نوری.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.