مقدمه
داشتن فرزند، ازجمله اتفاقات مهم در زندگی والدین محسوب میشود و والدگری علاوه بر جنبه لذتبخش و شادیآفرین آن میتواند برای برخی منبع استرس و تنیدگی تلقی شود [
1]. بهعبارتی دوره کودکی برای اینکه موجب تحولات زیادی در زندگی خانوادگی و نحوه مراقبت از کودک میشود، برای همه مادران استرسزا است، اما ممکن است برای کسانی که رشد فرزندشان با تأخیر یا رشد غیرمعمولی دارد، تنیدگی بیشتری به همراه داشته باشد [
2].
تنیدگی یک جنبه اجتنابناپذیر والدگری و یک واکنش روانشناختی منفی است و زمانی تجربه میشود که والدین ادراک میکنند خواستههای مراقبت از فرزندشان از ظرفیت ادراکشده آنها بیشتر است که شامل نوعی حس ناکافی بودن در توانایی تربیت فرزند، ارزیابی منفی از تعاملات خود با کودک و تجربه خواستههایی که نیازهای کودک را بیش از حد میداند، درنظر گرفته میشود. حتی اگر تنیدگی والدگری در بیشتر خانوادهها رایج باشد، داشتن یک کودک مبتلا به اختلال طیف اُتیسم خطر بیشتری برای تنیدگی هر 2 والد، بهویژه مادران که اغلب مراقبتکننده اصلی کودک هستند، دربردارد [
1]، زیرا ممکن است با چالشها و خواستههای والدگری منحصربهفردی مواجه شوند. همانطور که ادبیات بهطور گسترده نشان دادهاست مادران کودکان اُتیسم سطوح بالاتری از تنیدگی والدگری را نسبت به مادران کودکان مبتلا به سایر اختلالات عصبی رشدی، ازجمله سندرم داون و رشد معمولی تجربه میکنند [
3 ,4].
اختلال طیف اُتیسم یک اختلال عصبی رشدی پیچیده مادامالعمر است که با اختلالات پایدار در حوزه ارتباطات اجتماعی، تعامل در زمینههای مختلف و همچنین الگوهای محدود و تکرارشونده در رفتارها، علائق و فعالیتها مشخص میشود [
5]. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی از هر 160 کودک، یک کودک مبتلا به اُتیسم در جهان وجود دارد که 0/3 درصد از بار بیماری جهانی را شامل میشود [
6]. در ایران میزان شیوع اختلال طیف اُتیسم در کودکان ایرانی 10 نفر در هر 10 هزار نفر گزارش شده است [
7].
بهطورخاص، تبادلات دوتایی والد / فرزندی در اختلال طیف اُتیسم را میتوان با نداشتن سازگاری مکرر، کم بودن احساسات مثبت پایدار و الگوهای تعاملی غیر متوالی مشخص کرد [
8] که این وضعیتهای بغرنج رابطهای میتواند تفسیر و درک مقاصد و نیازهای عاطفی کودک را برای والدین دشوارتر کند و منبع قابلتوجهی از تنیدگی را تشکیل دهد. بنابراین والدین ممکن است اغلب تعامل با فرزندشان را بینتیجه، چالشبرانگیز و مملو از احساسات منفی ادراک کنند که میتواند بهطور قابلتوجهی تنیدگی والدگری و مشکلات سلامت روانی را افزایش دهد [
9].
شناسایی عوامل مرتبط با سلامت روانی و کیفیت کلی زندگی والدین، بهویژه مادران کودکان اُتیسم بسیار مهم است، زیرا این امر پیامدهایی را برای خدمات و راهبردهای آزمایشی جهت حمایت از خانوادههای کودکان اُتیسم ارائه میدهد. بااینحال، بیشتر عواملی که تاکنون شناسایی شدهاند، مانند تشخیص و علائم اصلی اختلال طیف اُتیسم، مشکلات رفتاری همبود و بار مالی سنگین، مسائلی نسبتاً پایدار بوده و کمتر مستعد تغییر هستند [
10]. بدین سبب بررسی عوامل قابل تغییر برای حمایت از والدین در مقابله بهتر با تنیدگی والدگری کودک مبتلا به اُتیسم مهم است. یکی از این عوامل، بهشیاری والدگری است. بهشیاری را میتوان «پدیدار شدن آگاهی معطوف به هدف، بودن در لحظه حال و بدون قضاوتگری در آشکار شدن لحظه به لحظه تجارب» درنظر گرفت [
11].
شواهد حاکی از آن است والدینی که سطح بهشیاری بالاتری دارند، هنگام تربیت فرزند اُتیسم خود، سطوح پایینتری از استرس و مشکلات سلامت روان و بهزیستی کلی بالاتری را تجربه میکنند [
12]. ازاینرو، والدگری بهشیارانه به حفظ تعادل بین مراقبت و توجه به خود و کاهش تنیدگی والدگری کمک کرده و درنهایت موجب تسهیل بهزیستی و بهبود روابط والد / فرزندی میشود [
13].
همچنین ازطرفدیگر، هولدن و هاوک معتقدند فراوالدگری شامل تلاش و کنکاش والدین برای شناخت، انتخاب و گسترش راهبردهایی است که والدین درزمینه مسائل و مشکلات فرزندان خود دارند و 4 مؤلفه اصلی پیشبینی، ارزیابی، حل مسئله و انعکاسگری دارد [
14] که ازطریق این مؤلفهها میتوان رابطه والدگری با کودکان دارای نیازهای ویژه، اختلال شدید ارتباطی یا ناتوانیهای رشدی را بهطور مؤثرتر تعدیل کرد. انتظار میرود والدینی که به دلایلی در مواجهه با تنیدگیها و استرس روزمره هستند، بعید است بتوانند زمان و انرژی خود را به فراوالدگری اختصاص دهند. بااینحال، اگر عامل استرسزا ناشی از رابطه والد / فرزندی باشد، این احتمال وجود دارد که این موقعیت باعث فراوالدگری بیشتری شود [
15].
پژوهشها حاکی از آن است که خلقوخوی دشوار یا سایر ناتوانیهای کودک اعم از وجود نیازهای ویژه در فرزندان با تنیدگی والدگری بیشتر و بهدنبال آن فراوالدگری بیشتری همراه است [
16]، زیرا وقتی بچهها تقاضاگری و تحریکپذیری بیشتری دارند، والدین باید برنامهریزان بهتری برای برآورده کردن نیازهای کودک و انجام کارهای روزانه باشند [
17]. علاوهبراین، ادبیات حاکی از آن است خودکارآمدی والدینی بهعنوان یک عامل میانجی برای کاهش تأثیر مشکلات رفتاری کودک بر اضطراب و تنیدگی والدگری عمل میکند، زیرا والدین با خودکارآمدی بالاتر نسبت به والدین با خودکارآمدی پایین اضطراب و تنیدگی کمتری گزارش میدهند [
18].
خودکارآمدی والدینی اعتماد مراقب را درباره تواناییاش جهت انجام مثبت تکالیف والدگری، برآورده کردن نیازهای مراقبتی و رشدی کودکان توصیف میکند که با رضایت از مراقبت، عملکرد مؤثر خانواده و بهزیستی عمومی والدین علیرغم شرایط دشوار زندگی مرتبط است [
19]. بااینحال، جهت خلأ پژوهشی در این حیطه ضرورت دارد به ارزیابی نقش میانجی خودکارآمدی در ارتباط با تنیدگی والدگری در والدین کودکان اُتیسم پرداخته شود، زیرا به زعم بندورا، خودکارآمدی مستقیماً تحتتأثیر تجربه و انتظارات شخصی قرار میگیرد و موفقیت یا شکست والدین در موقعیتهای مراقبتی بر خودکارآمدی درکشده آنها تأثیر میگذارد، به این صورت که نشان داده شده والدین کودکان طیف اُتیسم در مقایسه با والدین کودکان با رشد معمولی، خودکارآمدی کمتر، افزایش اضطراب و افسردگی را گزارش میکنند [
20].
از آنجا که فقدان اطلاعات درباره عوامل مرتبط با تنیدگی والدگری توانایی ما را جهت ارائه آزمایشات مناسب برای والدین در طول دوره تشخیصی و پس از آن محدود میکند و متأسفانه، وجود سطوح بالای تنیدگی والدگری نیز ممکن است اثربخشی آزمایشات اولیه طراحیشده برای کاهش رفتارهای مشکلساز کودک را کاهش دهد. به این ترتیب، درک بهتر تنیدگی والدگری ازطریق عوامل مرتبط با آن به جهتدهی بهتر برنامههای مربیگری و توانبخشی برای دوره منتهی به تشخیص اُتیسم و پس از آن کمککننده است و موجب ارتقای بهزیستی والدین و بهبود روابط والد / فرزندی نیز میشود [
21].
با استناد به مبانی نظری و یافتههای پژوهشی مذکور و با توجه به نقص پژوهشهای پیشین در بررسی روابط این متغیرها مبنی بر اینکه تاکنون بهطور اختصاصی پیشبینی تنیدگی والدگری براساس بهشیاری و فراوالدگری در مادران کودکان دارای نیازهای ویژه، خصوصاً کودکان اُتیسم با نقش میانجیگر خودکارآمدی والدینی در جامعه ایرانی بررسی نشده، در پژوهش حاضر به مدلیابی تنیدگی والدگری براساس بهشیاری و فراوالدگری با نقش میانجیگر خودکارآمدی والدینی در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم پرداخته شده است.
روش
پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی، ازنظر روش توصیفی همبستگی و ازنظر نوع مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر همه مادران دارای کودک 2 تا 14 سال مبتلا به اختلال اُتیسم مراجعهکننده به انجمن اُتیسم ایران، مراکز درمانی، مطبها و بیمارستانهایی که روانپزشک فوق تخصص کودک و نوجوان جهت غربالگری اختلال اُتیسم حضور داشت، در شهر تهران در سال 1400 درنظر گرفته شد.
روش نمونهگیری بهصورت هدفمند بوده و همچنین براساس
فرمول شماره 1 محاسبه حجم نمونه در مطالعات رگرسیون چندمتغیره جهت تعیین حجم نمونه استفاده شد که برایناساس 205 نفر به عنوان حداقل حجم نمونه تعیین شد و همچنین با توجه به اینکه در سالهای اخیر، روش نسبت آزمودنی به پارامترهای برآوردشده به وسعت بین پژوهشگران با رویکرد الگویابی استفاده شده است؛ براساس این روش نسبت 1:5 آزمودنیها به پارامترهای برآوردشده، حجم نمونه کوچک، نسبت 1:10 حجم نمونه مناسب و نسبت 1:20 حجم نمونه مطلوب را بهوجود میآورد [
22].
با توجه به تعداد مؤلفههای کلی متغیرهای مطالعه حاضر که در مجموع 11 متغیر است، برای انتخاب نمونه، برای هر مؤلفه 20 نمونه پیشنهاد شد و تعداد 220 نفر محاسبه شد که برای دستیابی به نتایج معتبرتر و با احتمال تکمیل نبودن کامل پرسشنامهها تعداد نمونه به 250 نفر افزایش یافت. برای جمعآوری دادههای پژوهش، آزمودنیها پس از احراز ملاکهای ورود که شامل داشتن کودک 2 تا 14سال با تشخیص اُتیسم توسط روانپزشک کودک و نوجوان و روانشناس بالینی، ابتلا نداشتن به اختلالات سایکوتیک و سوءمصرف مواد، داشتن سواد خواندن و نوشتن، انگیزه برای شرکت در این پژوهش و معیارهای خروج شامل تکمیل نبودن پرسشنامهها و تمایل نداشتن به شرکت در مطالعه بود، به پرسشنامههای تنیدگی والدگری، بهشیاری، فراوالدگری و خودکارآمدی والدینی پاسخ دادند.
بدینترتیب که با مراجعه به انجمن اُتیسم ایران، مراکز درمانی، مطبها و بیمارستانهایی که روانپزشک فوق تخصص کودک و نوجوان جهت غربالگری اختلال اُتیسم حضور داشت در بازه زمانی فروردین تا مهر به جمعآوری دادهها پرداخته شد که برخی از آزمودنیها با مراجعه به مراکز مربوطه به روش مداد / کاغذی و برخی نیز بهدلیل شرایط پاندمی کرونا بهصورت برخط به پرسشنامهها پاسخ دادند.
بهمنظور رعایت ملاحظات اخلاقی در اجرای مطالعه، تکمیل پرسشنامهها بینام و با کدگذاری انجام شد و محرمانه بودن پاسخهای آزمودنیها رعایت شد و مشارکتکنندگان با آگاهی کامل در مطالعه شرکت کردند. همچنین تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوریشده در این پژوهش با استفاده از نرمافزار AMOS نسخه 24 و با روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی و مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد.
پرسشنامه تنیدگی والدگری
آبیدین فرم کوتاه این پرسشنامه را طراحی کرد که 36 سؤال دارد و 3 مؤلفه آشفتگی والدین، تعاملات ناکارآمد کودک، ویژگیهای کودک مشکل آفرین را اندازهگیری میکند. نمرهگذاری براساس طیف لیکرت 5 درجهای انجام میشود. دامنه نمرات از 36 تا 180 است و نمرات بیشتر نشاندهنده تنیدگی بالاتر است. این پرسشنامه همسانی درونی بالا (0/78 تا 0/80) و همبستگی بالایی با فرم بلند مقیاس تنیدگی والدین نشان داد [
23].
در ایران، فدایی و همکاران، ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه را بررسی کردند. در این مطالعه، پایایی به 2 روش بازآزمایی و محاسبه همسانی درونی بررسی شد. نتایج بازآزمایی به فاصله 18روز (0/80 تا 0/90) و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای هر 3 خردهمقیاس (0/71 تا 0/82) از پایایی آن حمایت کرد.
همچنین در تحلیل عاملی تأییدی الگوی 3 عاملی پرسشنامه تأیید شد. اعتبار همگرای مقیاس ازطریق محاسبه همبستگی میان پرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی و چکلیست مشکلات رفتاری کودکان بررسی شد که نتایج حاکی از اعتبار ابزار بود [
24]. شیرزادی و همکاران نیز ضریب آلفای کرونباخ بین 0/59 تا 0/86 و ضریب پایایی بازآزمایی در طول 16 روز بعد از اجرای دور اول، بین 0/92 تا 0/97 بهدست آمدهاست [
25].
پرسشنامه بهشیاری
براون و رایان این مقیاس را در سال 2003 که شامل 15 سؤال و 3 خردهمقیاس تمرکز، غیرواکنشی بودن و هوشیار بودن است بهمنظور سنجش بهشیاری تدوین کردند. این مقیاس دامنه پاسخ 6 درجهای دارد که حداقل نمره و حداکثر نمره آن بهترتیب 15 و 90 است. نمرات بالا در این مقیاس نشاندهنده بهشیاری بالاتر است. همسانی درونی سؤالهای آزمون براساس ضریب آلفای کرونباخ از 0/80 تا 0/87 گزارش شده است [
26]. آلفای کرونباخ برای پرسشهای نسخه فارسی این مقیاس درباره یک نمونه 723 نفری از دانشجویان 0/81 محاسبه شده است [
27].
پرسشنامه فراوالدگری
هاوک و هولدن این ابزار را در سال 2006 برای اندازهگیری افکار حسابشده (شناخت تلاشمند) تهیه کردهاند و 24 سؤال دارد که 4 مؤلفه ارزیابی، پیشاپیشگری، انعکاسگری و حل مسئله را اندازهگیری میکند. نمرهگذاری پرسشنامه در طیف لیکرت 5 درجهای نمرهگذاری میشود. هاوک و هولدن آلفای کرونباخ زیرمقیاسها را از 0/64 تا 0/77 گزارش کردند [
15]. در ایران نیز جولانیها و همکاران با اجرا روی 170 نفر از مادران ویژگیهای روانسنجی این پرسشنامه را به شرح زیر گزارش کردند: نتایج تحلیل عاملی وجود 4 عامل در سؤالات را تأیید کرد که 38/63 درصد واریانس کل مقیاس را تبیین کرد. تحلیل عامل تأییدی، نتایج حاصل را از تحلیل عامل اکتشافی تأیید کرد و روایی سازه با ضریب همبستگی بررسی و ضرایب مؤلفهها در دامنه 0/61 تا 0/80 و معنادار در سطح 0/01 گزارش شده است [
29].
پرسشنامه خودکارآمدی والدینی
دومکا و همکاران این مقیاس را در سال 1996 جهت ارزیابی خودکارآمدی والدینی ساختهاند و شامل 10 سؤال است که 5 عبارت مثبت و 5 عبارت منفی دارد و حس کلی والدین از اطمینان در نقش پدر یا مادر را میسنجد. نمرهگذاری آن براساس مقیاس لیکرت از 1 (بهندرت) تا 7 (همیشه) است که حداقل و حداکثر نمره بهترتیب 10 و 70 است. هرچه نمره این مقیاس بالاتر باشد، نشاندهنده خودکارآمدی بیشتر است.
تیلور پایایی این پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ 0/54 گزارش کرد. در ایران نیز طالعی و همکاران (1390) پایایی این مقیاس را با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0/70 گزارش کردهاند. همچنین 3 نفر از استادان روانشناسی روایی محتوایی این پرسشنامه را تأیید کردند [
29].
یافته ها
در این بخش به نتایج اطلاعات جمعیتشناختی افراد پژوهش با میانگین و انحراف معیار اشاره شده که در
جدول شماره 1 پرداخته شده است.
جدول شماره 2 میانگین، انحراف معیار و ضرایب همبستگی بین مؤلفههای فراوالدگری (ارزیابی، پیشبینیگری، انعکاسگری و حل مسئله)، بهشیاری (تمرکز، غیرواکنشی بودن و هشیار بودن)، خودکارآمدی والدینی و تنیدگی والدینی (آشفتگی والدینی، تعاملات ناکارآمد والد / فرزند و ویژگیهای کودک مشکل آفرین) را نشان میدهد.
جدول شماره 2 نشان میدهد مؤلفه آشفتگی والدینی تنیدگی والدینی با مؤلفههای ارزیابی و حل مسئله فراوالدگری بهصورت منفی و در سطح 0/05 و با دیگر مؤلفههای آن بهصورت منفی و در سطح معناداری 0/01 همبسته بود. مؤلفه ویژگیهای کودک مشکلآفرین با مؤلفه حل مسئله فراوالدگری بهصورت منفی و در سطح معناداری 0/05 و با مؤلفههای ارزیابی و پیشبینیگری آن بهصورت منفی و در سطح معناداری 0/01 همبسته بود. همچنین مؤلفه تعاملات ناکارآمد والد / فرزند تنیدگی والدینی با همه مؤلفههای فراوالدگری بهصورت منفی و در سطح معناداری 0/01 همبسته بود. مؤلفههای 3 گانه تنیدگی والدینی با هر 3 مؤلفه بهشیاری و خودکارآمدی والدینی بهصورت منفی و در سطح معناداری 0/01 همبسته بود.
جدول شماره 3 کشیدگی و چولگی همه متغیرها و عامل تورم واریانس و ضریب تحمل متغیرهای پیشبین را نشان میدهد.
جدول شماره 3 نشان میدهد مقادیر کشیدگی و چولگی همه مؤلفهها و متغیرها در محدوده 2± قرار دارد. برایناساس، نتیجهگیری شد که مفروضه نرمال بودن توزیع دادهها برقرار است. همچنین نشان میدهد مقادیر ضریب تحمل متغیرهای پیشبین بزرگتر از 0/1 و مقادیر عامل تورم واریانس هریک از آنها کوچکتر از 10 است. این یافته نشان میدهد مفروضه همخطی بودن نیز بین دادههای پژوهش حاضر برقرار است.
در این پژوهش برقراری / نبود برقراری مفروضه نرمال بودن توزیع دادههای چندمتغیری با استفاده از تحلیل اطلاعات «فاصله مهلنوبایس» بررسی شد. مقادیر چولگی و کشیدگی اطلاعات مربوط به فاصله مهلنوبایس بهترتیب برابر با 1/28 و 0/88 بهدست آمد که بیانگر برقراری مفروضه نرمال بودن توزیع دادههای چندمتغیری بود.
تحلیل مدل
الف) مدل اندازهگیری: در پژوهش حاضر متغیرهای فراوالدگری، بهشیاری و تنیدگی والدینی متغیرهای مکنون بوده و مدل اندازهگیری پژوهش را تشکیل میدادند. چنین فرض شده بود که متغیر مکنون فراوالدگری بهوسیله نشانگرهای ارزیابی، پیشبینیگری، انعکاسگری و حل مسئله، متغیر مکنون بهشیاری بهوسیله نشانگرهای تمرکز، غیرواکنشی بودن و هشیار بودن و متغیر مکنون تنیدگی والدینی بهوسیله نشانگرهای آشفتگی والدینی، تعاملات ناکارآمد والد / فرزند و ویژگیهای کودک مشکلآفرین سنجیده میشود. چگونگی برازش مدل اندازهگیری پژوهش بهوسیله تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرمافزارAMOS نسخه 24 و برآورد بیشینه احتمال ارزیابی شد.
جدول شماره 4 شاخصهای برازندگی مدل اندازهگیری را نشان میهد.
جدول شماره 4 نشان میدهد همه شاخصهای برازندگی بهدستآمده از برازش قابلقبول مدل اندازهگیری با دادههای گردآوریشده حمایت میکنند (1/98=df/2χ و 0/968= CFIو 0/953=GFI و 0/919=AGFI و 0/063=RMSEA). در مدل اندازهگیری بزرگترین بار عاملی متعلق به نشانگر غیرواکنشی بودن (0/904=β) و کوچکترین بار عاملی متعلق به نشانگر انعکاسگری (0/365=β) بود. بدینترتیب با توجه به شاخصهای برازندگی بهدستآمده و بارهای عاملی نشانگرها که همه بالاتر از 32/0 بود، چنین نتیجهگیری شد که همه نشانگرها از توان لازم برای اندازهگیری متغیرهای مکنون پژوهش حاضر برخوردارند.
ب) مدل ساختاری: پس از اطمینان از برازش مطلوب مدل اندازهگیری با دادهها، در مرحله بعد شاخصهای برازندگی مدل ساختاری (
تصویر شماره 1) برآورد و ارزیابی شد.
در مدل ساختاری این پژوهش چنین فرض شده بود که بهشیاری و فراوالدگری هم بهصورت مستقیم و هم با میانجیگری خودکارآمدی والدینی، تنیدگی والدگری را در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم پیشبینی میکند.
مدل تحلیل و نتایج نشان داد همه شاخصهای برازندگی حاصل از تحلیل، از برازش قابلقبول مدل ساختاری با دادههای گردآوریشده حمایت میکند
(86/57=(250=N و 39=df)2χ)، 2/23=df/2χ و 0/959=CFI و 0/942=GFI و 0/901=AGFI و 0/070=RMSEA).
جدول شماره 5 ضرایب مسیر کل، مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرهای پژوهش در مدل ساختاری را نشان میدهد.
براساس نتایج
جدول شماره 5، ضریب مسیر کل بین بهشیاری (0/01>P و 0/671-=β) و فراوالدگری (0/01>P و 0/256-=β) با تنیدگی والدگری منفی و در سطح 0/01 معنادار است. همچنین ضریب مسیر بین خودکارآمدی والدینی و تنیدگی والدگری (0/01>P و 0/352-=β) نیز منفی و در سطح 0/01 معنادار بود.
جدول شماره 5 نشان میدهد ضریب مسیر غیرمستقیم بین بهشیاری و تنیدگی والدگری (0/01>P و 0/153-=β) ازیکسو و فراوالدگری و تنیدگی والدگری (0/01>P و 0/116-=β) ازسویدیگر، منفی و در سطح 0/01 معنادار است. برایناساس، چنین نتیجهگیری شد که خودکارآمدی والدینی رابطه بین بهشیاری و تنیدگی والدگری را ازیکسو و رابطه بین فراوالدگری و تنیدگی والدگری را ازسویدیگر، در مادران کودکان مبتلا به اتیسم میانجیگری میکند.
تصویر شماره 1 مدل ساختاری پژوهش در تبیین رابطه بین فراوالدگری، بهشیاری، خودکارآمدی والدینی و تنیدگی والدگری را در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم نشان میدهد.
همچنان که در مدل
تصویر شماره 1 ملاحظه میشود، مجموع مجذور همبستگیهای چندگانه (R2) برای متغیر تنیدگی والدگری برابر با 0/63 بهدست آمدهاست. این موضوع بیانگر آن است که فراوالدگری، بهشیاری، خودکارآمدی والدینی در مجموع 63 درصد از واریانس تنیدگی والدگری را در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم تبیین میکند.
بحث
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیشبینی تنیدگی والدگری براساس بهشیاری، فراوالدگری با میانجیگری خودکارآمدی والدینی در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم بود که یافتههای حاصل از مدلیابی ساختاری نشان داد بهشیاری و فراوالدگری هم بهصورت مستقیم و هم با میانجیگری خودکارآمدی والدینی، تنیدگی والدگری را در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم پیشبینی میکند.
چنانچه نتایج یافتهها نشان داد فراوالدگری، بهشیاری، خودکارآمدی والدینی در مجموع 63 درصد از واریانس تنیدگی والدگری را در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم تبیین میکند. هرچند مدلی مشابه مدل حاضر جهت مقایسه وجود نداشت، اما یافتههای نسبتاً مشابه نشان از وجود مشابهتها دارد.
یافته بهدستآمده حاکی از آن است بهشیاری اثر مستقیم منفی و معناداری در پیشبینی تنیدگی والدگری مادران کودکان مبتلا به اُتیسم دارد که این یافته با نتایج مطالعات [
1,
21,
30 ,31] همسو است که در این راستا میتوان اذعان داشت از آنجا که والدین، بهویژه مادران کودکان اُتیسم با چالشهای متعددی، ازجمله علائم بالینی فرزندان، مشکلات رفتاری همبود، نیازهای موجود زندگی و همچنین اَنگ اجتماعی، خودسرزنشگری بهدلیل مشکلات اجتماعی و عاطفی فرزندشان مواجه هستند، والدین ازطریق والدگری بهشیارانه میتوانند در طول تعامل با فرزندان قضاوتگری کمتر، توجه بیشتر و پاسخگوتر باشند و آگاهی و پذیرش آنها را نسبت به خود و وضعیت کودک افزایش دهند [
32].
در فرزندپروری مبتنی بر بهشیاری والدین میآموزند که به جای توجه به رفتارهای مشکلآفرین کودک و تنیدگی والدگری، بر لحظه حال و آنچه بهصورت ناب و خالص در حال اتفاق افتادن است، تمرکز کنند. بهشیاری در بستر والدگری با شکستن چرخه افکار منفی و تکراری به والدین کمک میکند تا به جای توجه افراطی به نشخوارهای ذهنی خود، به نحوه تعامل با کودک توجه داشته باشند که به والدین یاد میدهد چگونه بدون قضاوت به لحظه حال توجه کنند و این مهارتها به پاسخهای انطباقیتر در برخورد با فشار و استرس روانی ناشی از داشتن کودک استثنایی میشود [
33].
بهعبارتی، آزمایشات مبتنی بر بهشیاری و برنامههای آموزشی والدگری بهشیارانه، تنیدگی والدگری ادراکشده را کاهش داده و درنتیجه پیامدهای انطباقی را در والدین ارتقا دهند. از دیگر یافتههای پژوهش، اثر مستقیم منفی و معنادار فراوالدگری در پیشبینی تنیدگی والدگری مادران کودکان مبتلا به اُتیسم بود که این یافته با پژوهشهای [
28 ,
35,
34] همسو است که در جهت تبیین آن میتوان گفت با نظر به اینکه هاوک و هولدن اظهار داشتند میزان فراوالدگری والدین میتواند تحتتأثیر ویژگیهای والدین، ویژگیهای کودک و عوامل محیطی مانند استرسهای زندگی و حمایتهای اجتماعی موجود قرار گیرد و همچنین با تکیه بر نظریهشناختی اجتماعی البرت بندورا که پدیدآیی رفتار در چارچوب تعاملات فرایند علیت متقابل 3 گانه (فرد (شناخت / عواطف / رویدادهای زیستی) / رفتار / محیط بیرونی) رخ میدهد که طی این فرایند، سیستم پیچیدهای ایجاد میشود که در آن افراد میتوانند بر شناخت خود سیطره یابند تا بر محیط تأثیر گذاشته و به نوبه خود اطلاعات محیط را پردازش کنند تا بر شناخت خود تأثیر بگذارند.
با استناد به این نظریه، مفهوم فراوالدگری در درون فرد رخ میدهد و ممکن است بر عوامل محیطی مانند ویژگیهای کودک و رفتارهای مشکلآفرین و تنیدگیزای وی تأثیر گذاشته و تحتتأثیر آن واقع شود [
34]. بهعبارتی، تمایل به انجام و پشتکار داشتن در تکالیف والدگری، بهویژه زمانی که شرایط دشواری حاکم است، ممکن است با فراوالدگری بیشتر همراه باشد، زیرا والدین ممکن است زمان بیشتری را صرف توسعه و ارزیابی راهبردهای والدگری خود کنند. ادبیات حاکی از آن است فراوالدگری بهعنوان یکی از منابع روانشناختی بالقوه در مواقع پریشانی و تنیدگی، ازجمله فرایندهای مقابلهای محسوب میشوند که به والدین اجازه میدهد تا مقابله انطباقیتری اتخاذ کنند [
17].
همچنین این یافته با ادعای گودنو مطابقت دارد که افراد در مواجهه با شرایط جدید برای مثال، برخورد با کودک دارای نیازهای ویژه به احتمال زیاد نسبت به اطلاعات گشودگی بیشتری دارند و همچنین خلقوخوی دشوار کودک که از بدو تولد وجود دارد، ممکن است با افزایش فراوالدگری در 2 سال اول زندگی همراه باشد و زمانی که والدین راهبردهای خود را که شامل 4 مؤلفه اصلی پیشبینی، ارزیابی، حل مسئله و انعکاسگری است با نیازهای فرزندشان تنظیم میکنند، موجب خودکنترلی بیشتر والدین بر خود و شرایط زندگی شده که ممکن است صحهگذار کاهش تنیدگی والدگری آنان شود.
از دیگر یافتههای حاصل اثر مستقیم و منفی خودکارآمدی والدینی در پیشبینی تنیدگی والدگری بود که این یافته نیز با مطالعات [
36 ،
18] مطابقت دارد. یکی از جنبههای فرزندپروری که بهدلیل ارتباط معنادار با تنیدگی والدگری در خانوادههایی که کودک مبتلا به اُتیسم وجود دارد، نویدبخش بودهاست، خودکارآمدی والدینی است که میتوان آن را بهعنوان باور والدین به توانایی آنها برای عملکرد خوب در نقش والدین توصیف کرد [
36].
درهمینراستا، بهزعم بندورا خودکارآمدی، تعیین سطح ادراک ما از میزان کنترلی است که بر زندگیمان داریم و تواناییهای یک فرد برای سازماندهی و عملی کردن مسیرهای عملی موردنیاز در مدیریت شرایط آینده تعریف میشود. بهعبارتی، خودکارآمدی والدینی به شناختی که والدین در مورد تواناییهای والدگریشان دارند، اشاره دارد که این شناختها بر باورهای والدین در مورد اینکه چقدر میتوانند به نیازهای فرزندشان توجه کنند، متمرکز است. همچنین این سازه، ساختاری کلیدی برای درک تجربهای است که همه میتوانند از والدین بودن بهدست آورند. پژوهشها حاکی از آن است که خودکارآمدی والدینی بالاتر با رضایت از مراقبت، عملکرد مؤثر خانواده و بهزیستی عمومی والدین باوجود شرایط دشوار زندگی مرتبط است که موجب پیشبینی مقابله مؤثر، کاهش ناامیدی و تنیدگی والدگری میشود [
18].
همچنین نتایج نشان داد خودکارآمدی والدینی میتواند رابطه بین بهشیاری و فراوالدگری را با تنیدگی والدگری میانجیگری کند که درخصوص رابطه غیرمستقیم بهشیاری با تنیدگی والدگری ازطریق خودکارآمدی بهزعم بندورا که بر این باور است، حس خودکارآمدی میتواند در رویکرد و نگاه فرد به اهداف، تکالیف و چالشهایش نقش مهمی داشته باشد. درواقع، افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند، نهتنها معتقدند که تواناییهایشان فراتر از تکالیف و موقعیتهای دشواری است که با آن مواجه میشوند، بلکه به مسائل چالشبرانگیز بهعنوان تکالیفی برای یادگیری و مهارتیابی مینگرند. بنابراین این افراد در مواجهه با موانع از راهبردهای شناختی و فراشناختی خود، ازجمله روشهای مبتنی بر بهشیاری استفاده بیشتری میکنند و استقامت بیشتری نسبت به افراد دیگر از خود نشان میدهند، درنتیجه عملکرد آنها در سطح بالایی است و در انجام کارها تنیدگی کمتری دارند [
37] که نتایج حاصل همسو با پژوهشهای [
39 ،
38 ،
36] است.
همچنین در جهت تبیین رابطه غیرمستقیم فراوالدگری با تنیدگی والدگری ازطریق خودکارآمدی نیز میتوان گفت شناخت خودکارآمدی والدینی بر درک والدین از توانایی آنها در اجرای موفقیتآمیز راهبردهای فراوالدگری که درنظر گرفتهاند، نشأت میگیرد. برای مثال، شناختهای فراوالدگری به افکاری درباره کارهایی که باید هنگام غمگین بودن کودک انجام داد، اشاره دارد. درحالیکه خودکارآمدی والدینی شامل افکار مربوط به باورهای والدین درباره اینکه چقدر میتوانند به کودک خود هنگام غمگینی کمک کنند، توجه دارد.
براساس یافتهها حاصل برخی ویژگیهای والدین، ازجمله خودکارآمدی والدینی بر فراشناختهای آنها تأثیر میگذارد و انتظار میرود والدینی که اعتماد بیشتری به تواناییهای والدگری خود دارند (خودکارآمدی والدگری) نسبت به والدینی که اعتماد کمتری به تواناییهای والدگری خود گزارش میکنند، فراوالدگری بیشتری نشان دهند. بنابراین خودکارآمدی والدینی مفهومی مرتبط، اما متمایز از فراوالدگری است. از این منظر، ایجاد اعتماد والدین نسبت به تواناییهایشان (خودکارآمدی والدینی) تأثیر مستقیمی بر فراوالدگری داشته که در پیشبینی تنیدگی والدگری نیز امری مؤثر است، چراکه خودکارآمدی والدینی به عنوان یک عامل میانجی برای کاهش تأثیر مشکلات رفتاری کودک بر اضطراب و تنیدگی والدین عمل میکند و والدین با خودکارآمدی بالاتر نسبت به والدین با خودکارآمدی پایین اضطراب کمتری را گزارش میدهند که یافته حاصل با مطالعه [
18] مطابقت دارد.
دگی والدگری که این والدین تجربه میکنند در قالب کارگاههای آموزشی یا تدوین پروتکلهای حمایتی برای خانوادههای دارای کودک با نیازهای ویژه در جهت ارتقای بهزیستی والدین و بهبود روابط والد / فرزندی از یافتههای حاصل بهره گرفته شود.
همچنین از آنجا که سازوکارهای تنیدگی والدگری در مادران و پدران کودکان اُتیسم ممکن است به نحو متفاوتی عمل کند، ضرورت دارد در مطالعات آینده به نقش و تأثیر چگونگی والدگری پدران کودکان اُتیسم نیز توجه شود. همچنین از محدودیتهای دیگر این بود که ضرورت در دسترس بودن آزمودنیها باعث شد نمونه مورد مطالعه فقط به شهر تهران محدود شود. بنابراین تعمیم نتایج حاصل به سایر شهرها، اقوام و فرهنگها بهتر است با احتیاط انجام شود.
نتیجهگیری
بهطورکلی نتایج حاصل از مطالعه نشان داد بهشیاری و فراوالدگری هم بهصورت مستقیم و هم با میانجیگری خودکارآمدی والدینی، تنیدگی والدگری را در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم پیشبینی میکند. بنابراین با توجه به اینکه والدین کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم نسبت به والدین کودکان معمولی در حال رشد، رضایت کمتری از کیفیت کلی زندگی خود دارند که این عامل و همچنین بالطبع اضطراب و افسردگی آنان، ممکن است ظرفیت والدین را برای ارائه فرزندپروری مناسب و حمایتی به فرزند مبتلا به اختلال طیف اُتیسم کاهش دهد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
بهمنظور رعایت اصول اخلاقی، پیش از اجرای پژوهش تمام شرکتکنندگان از اهداف پژوهش آگاه شده و با رضایت کامل ابزارها را تکمیل کردند. همچنین به شرکتکنندگان در پژوهش اطمینان داده شد که تمام اطلاعات آنان محرمانه باقی میماند. این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.TMU.REC.1400.034 به ثبت رسیدهاست.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از رساله دکتری نویسنده اول از دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: هایده صابری و میترا حکیم شوشتری؛ تحقیق و بررسی: فرحناز امیرلو؛ ویراستاری و نهاییسازی نوشته: هایده صابری و فرحناز امیرلو.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله هیچگونه تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از شرکتکنندگان در پژوهش حاضر صمیمانه سپاسگزاریم.