دوره 28، شماره 2 - ( تابستان 1401 )                   جلد 28 شماره 2 صفحات 221-210 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Behvandi N, Khayatan F, Golparvar M. Comparing of Compassion-Based Emotion Focused Therapy With Compassion-Focused Treatment on Quality of Life of Primary Headache Patients. IJPCP 2022; 28 (2) :210-221
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3567-fa.html
بهوندی ندا، خیاطان فلور، گل پرور محسن. مقایسه درمان هیجان مدار مبتنی بر شفقت با درمان متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی بیماران سردرد اولیه. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1401; 28 (2) :210-221

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3567-fa.html


1- گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
2- گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران. ، f.khayatan@yahoo.com
واژه‌های کلیدی: کیفیت زندگی، سردرد اولیه
متن کامل [PDF 5283 kb]   (872 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (3050 مشاهده)
متن کامل:   (919 مشاهده)
مقدمه
طبق ملاک تشخیص و طبقه‌بندی انجمن بین‌المللی سردرد (2018)، عمومی‌ترین اختلال درد، سردرد است. ساده‌ترین تعریف سردرد براساس ملاک تشخیص و طبقه‌بندی انجمن بین‌المللی سردرد (2018)، احساس درد از ناحیه چشم تا پشت سر بوده و ‌به 2 دسته سردردهای اولیه و سردردهای ثانویه دسته‌بندی می‌شوند [1]. 
مطابق تعریف کاسپر، فوسی، هوسر، لونگو، جیمسون و لوسکالزو سردرد‌های اولیه به سردردهایی گفته می‌شود که بر اثر عارضه‌ای دیگری به وجود نیامده‌اند، ولی کیفیت زندگی را به شدت کاهش می‌دهند [2]. مطالعات نشان داده‌اند شایع‌ترین سردردهای اولیه میگرنی، تنشی و خوشه‌ای هستند [3]. 
مطالعات انجمن روان‌پزشکی ایالات متحده نشان می‌دهد سردردهای ثانویه به‌دلیل بیماری دیگری (مانند سینوزیت حاد) رخ می‌دهند [4]. درباره زمینه سبب‌شناسی علائم سردرد اولیه مطالعات نشان می‌دهد، علاوه بر متغیرهای فیزیولوژیک (مانند تغییر در خواب یا اشتها)، عوامل روان‌شناختی و اجتماعی نیز می‌توانند موجب شروع، تداوم و تشدید علائم سردرد اولیه شوند [5, 6]. در مطالعات انجام‌شده اضطراب و فشار روانی به‌عنوان عوامل زمینه‌ساز و آشکارساز علائم سردرد اولیه معرفی شده‌اند [7]. 
بررسی پژوهش‌های اورز و مارزینیگ و نیز اُر و همکاران نشان می‌دهد سردرد‌های اولیه با کیفیت زندگی همبستگی منفی دارد و افراد مبتلا به سردردهای اولیه مزمن کیفیت زندگی پایین‌تری نسبت به افراد سالم تجربه می‌کنند [8, 9]. از نمودهای احساسات مثبت، کیفیت زندگی است که شامل رضایت از زندگی احساس خوشبختی و شادکامی است که جنبه‌هایی از سلامت به‌شمار می‌روند. این سازه ارتباط تنگاتنگی با اهداف، انتظارات، استانداردها و علائق، اعتقادات شخصی، وضعیت جسمی و روانی و میزان خوداتکایی دارد [10]. 
پژوهش ملک‌پور و همکاران نشان داد کیفیت زندگی پایین می‌تواند راه‌انداز، تشدید‌کننده یا تداوم بخش حملات سردرد باشد؛ بر ناتوانی و آشفتگی همراه با سردرد بیافزاید و نگرش و شناخت بیمار درباره رویدادهای زندگی و استرس‌های ناشی از آن را تغییر دهد [11]. با توجه به اینکه طی سال‌های اخیر درمان‌های رفتاری درباره علائم سردرد اولیه گسترش یافته‌است؛ صورت‌بندی درمان هیجان‌مدار توأم با شفقت می‌تواند رابطه‌ بین ابعاد ‌مشکلات و ارتقای سلامت مبتلایان به علائم سردرد را تبیین و به‌عنوان اولین درمان تلفیقی برای مشکلات هیجانی و تسکین نظام عصبی بسترهایی جهت بررسی و پیشگیری ‌جامع از علائم سردرد اولیه فراهم کند. 
درمان متمرکز بر هیجان گرینبرگ، درمانی نوانسان‌گرا و تجربی است که تمرکز درمانگر، نه‌تنها بر به آگاهی در آوردن محتوای ذهنی است که از جانب درمان‌جو انکار یا تحریف شده است، بلکه ایجاد معنای تازه متأثر از تجربه بدنی درمان‌جو را نیز در‌نظر دارد [12]. 
گرینبرگ معتقد است رویکرد متمرکز بر هیجان بیشتر روی شناخت و تجربیات هیجانی افراد تأکید می‌کند. فرض اصلی این درمان مبنی بر انطباقی بودن ذاتی هیجان‌هاست. هدف اصلی درمان متمرکز بر هیجان، تغییر شکل دادن هیجانات غیرانطباقی، با افزایش آگاهی و بیان هیجانات، آموختن نظم‌جویی هیجانات و فعال‌سازی هیجانات انطباقی است [13]. پژوهش لطفی و همکاران نشان داد درمان هیجان‌مدار کمک می‌کند تا روحیه و هیجانات مراجع بازیابی شود و تأثیر هیجانات مخرب تسکین یابد و با بازبینی در افکار و هیجانات، به درمان نشانگان اضطراب و افسردگی می‌پردازد [14]. 
پژوهش فتحی و همکاران به مقایسه اثربخشی درمان هیجان‌مدار بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به سردرد مزمن پرداخت. این پژوهش نشان داد درمان هیجان‌مدار موجب تنظیم هیجان به‌صورت سازگار می‌شود که این امر موجب کاهش علائم سردرد مزمن شده و احساس رضایت و درک فرد ‌از سلامت عمومی‌اش را افزایش می‌دهد و موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران می‌شود [15]. 
پژوهش دیلون و همکاران نشان داد درمان هیجان‌مدار بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به سردرد مزمن اثربخش است. این پژوهش نشان داد درمان هیجان‌مدار با راهبردهای مثبت تنظیم هیجان مانند پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی و ارزیابی مجدد مثبت و با کاهش خودسرزنشگری، نشخوار فکری و فاجعه‌انگاری، از تشدید و عود سردرد مزمن بیماران جلوگیری و به بهبود کیفیت زندگی این افراد کمک می‌کند [16]. 
درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت براساس نظریه تکاملی بر تعامل بین سیستم‌های تهدید، انگیزشی و آرام‌بخش با زیرمجموعه عصب‌شناختی تأکید می‌کند [17]. کالتز معتقد است نگرش حمایت‌گرانه نسبت به خود و دیگران با پیامدها روان‌شناختی مثبت مانند کاهش هیجانات منفی و افزایش سلامت جسمانی در ارتباط است [18]. مطالعه ارکمن به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی زنان پرداخته‌است. این پژوهش با تأثیر مهرورزی با خود و دیگران، شرطی‌زدایی و تقویت روابط یاری‌رسان به بهبود کیفیت زندگی زنان کمک کرد [19]. 
پژوهش یارنل و نف نشان داد درمان متمرکز بر شفقت با تفسیر مجدد رویدادها از‌طریق بخشش و همدلی با خود به بهبود کیفیت زندگی کمک می‌کند [20]. با توجه با اینکه سلامت حق همه افراد است این امر بر اهمیت علائم سردرد اولیه و پیشگیری از مشکلات آن می‌افزاید. چالش اصلی بهداشت بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه، زندگی با‌ کیفیت بهتر است. از‌سوی‌دیگر، این بیماران به‌دلیل شدت علائم جسمانی‌شان دچار مشکلاتی مانند حساسیت و زودرنجی در مقابل مشکلات، احساس ناتوانی و بی‌کفایتی، نشخوار فکری، تمایل به دوری از جمع و سایر مشکلات روان‌شناختی می‌شوند که بر اهمیت بالای کیفیت زندگی این بیماران می‌افزاید. از‌این‌رو، پژوهش حاضر به‌دنبال پاسخ به 2 پرسش اصلی است: 1. بسته درمان تلفیقی هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت و درمان متمرکز بر شفقت چـه تأثیری بـر کیفیت زندگی بیمـاران مبـتلا بـه علائم سردرد اولیه دارند؟ 2. آیا این 2 شیوه آزمایش بـه نتـایج متفاوتی از نظر اثربخشی منجر می‌شوند؟
روش
 این پژوهش از‌نظر روش مطالعه نیمه‌آزمایشی 3 گروهی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری همه بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه مراجعه‌کننده به درمانگاه بیمارستان خاتم‌الانبیای تهران در زمستان‌ 1400 در سنین 18 تا 45 سال بودند که از میان آنان 45 نفر بیمار به شکل هدفمند انتخاب شدند. پس از انتخاب هدفمند اعضای نمونه، افراد انتخاب‌شده به شیوه تصادفی (قرعه‌کشی) در 3 گروه 15 نفری (در تحقیقات نیمه‌آزمایشی حداقل 15 نفر برای هر گروه توصیه شده است) قرار گرفتند. آزمودنی‌ها پس از نمونه‌گیری در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل قرار گرفتند. 
روش اجرای پژوهش 
پس از نمونه‌گیری در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل، بسته درمانی هیجان‌مدار متمرکز بر شفقت در 10 جلسه 60 دقیقه ای و روان‌درمانی متمرکز بر شفقت در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای برای گروه‌های آزمایش اجرا شد. گروه کنترل نیز هیچ‌گونه درمانی دریافت نکرد. پس از جمع‌آوری داده‌ها، اطلاعات وارد نرم‌افزار SPSS نسخه 24 شده و شاخص‌های آمار توصیفی (شامل میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (شامل تحلیل واریانس تکرار شده و‌ آزمون‌های تعقیبی بونفرونی) برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. 
ملاک ورود در پژوهش: قرار داشتن در رده سنی 18 تا 45 سال، نمره بالا در مقیاس کیفیت زندگی، تشخیص سردرد اولیه توسط متخصص و داشتن پرونده، تحت درمان‌های روان‌پزشکی و روان‌شناختی موازی نباشند. 
ملاک‌های خروج از پژوهش: نمره پایین در مقیاس کیفیت زندگی، تحت درمان روان‌پزشکی یا روان‌شناختی موازی بودن. 
پرسش‌نامه کیفیت زندگی وار و شربون‌: 
فرم 36 عبارتی کیفیت زندگی توسط وار و شربون [21] در سال 1992 در کشور ایالات متحده طراحی شد. پرسش‌نامه کیفیت زندگی (SF-36) شامل 36 عبارت است و 8 ‌حیطه مختلف سلامت را ارزیابی می‌کند. این 8 خرده‌مقیاس کیفیت زندگی در 2 بُعد کلی سلامت جسمانی و سلامت روانی هستند که 14 خرده‌مقیاس اول در بُعد سلامت جسمانی، شامل کارکرد جسمانی، نقش جسمانی، درد جسمانی و سلامت عمومی و 4 خرده‌مقیاس آخر سلامت روانی، شامل سرزندگی، کارکرد اجتماعی، نقش هیجانی و سلامت روانی است. 
همچنین این پرسش‌نامه یک سؤال نیز دارد که در آن فرد به ارزیابی سلامت خود در 1 ماه گذشته می‌پردازد. کارکرد جسمانی (10 عبارت)، نقش جسمانی (4 عبارت)، درد جسمانی (2 عبارت)، سلامت عمومی (5 عبارت)، سرزندگی (4 عبارت)، کارکرد اجتماعی (2 عبارت)، نقش هیجانی (3 عبارت) و سلامت روانی (5 عبارت) است که کیفیت زندگی افراد ارزیابی می‌شود. پایین‌ترین نمره در این پرسش‌نامه امتیاز 0 و بالاترین امتیاز 100 است. نمره بالاتر به‌‌منزله کیفیت زندگی بهتر است. امتیاز هر بُعد با امتیاز عنوان‌ها در آن بُعد مشخص می‌شود. اعتبار و پایایی آن در گروه‌های مختلف بیماران بررسی شده است. 
این پرسش‌نامه معتبر به‌طور گسترده برای ارزیابی کیفیت زندگی به‌کار برده می‌شود. در ایران این فرم توسط منتظری و همکاران با روش ترجمه مجدد به فارسی برگردانده شده و روی 4163 نفر در رده سنی 15 سال به بالا که 52 درصد آن‌ها زن بودند، هنجاریابی شده است. ضریب پایایی گزارش‌شده برای خرده‌مقیاس‌ها از 0/77 تا 0/90 به‌غیر از خرده‌مقیاس سر زندگی که 0/65 بوده‌است. در‌مجموع یافته‌ها نشان داده‌اند نسخه ایرانی این پرسش‌نامه ابزاری مناسب برای اندازه‌گیری کیفیت زندگی است. در پژوهش حاضر آلفای کرونباخ پرسش‌نامه کیفیت زندگی 0/81 به‌دست آمد.
درمان تلفیقی هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت: در پژوهش حاضر از پکیج درمان تلفیقی هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت (بهوندی و همکاران) 10 جلسه 60 دقیقه‌ای به‌منظور درمان گروهی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه استفاده شد (جدول شماره 1) [22].


درمان متمرکز بر شفقت: در پژوهش حاضر از پکیج درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت) 8 جلسه 60 دقیقه‌ای به‌منظور درمان گروهی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه استفاده شد (جدول شماره 2) [23].


یافته‌ها
ابتدا متغیرهای جمعیت‌شناختی تجزیه‌و‌تحلیل شد. چنان‌که در جدول شماره 3 مشاهده می‌شود، در تحلیل داده‌های جمعیت‌شناختی توسط آزمون کای‌دو (معناداری) تفاوت آماری معناداری در نتایج نشان می‌دهد که بین متغیرهای جمعیت‌شناختی 3 گروه تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<P).


 چنان‌که در جدول شماره 3 مشاهده می‏‏شود در هر 3 مرحله پیش‏‏آزمون، پس‏‏آزمون و پیگیری کیفیت زندگی دارای توزیع نرمال در سطح مساوی یا کوچک‌تر از 0/01 (0/01<P) و برابری واریانس خطا (P>0/05) بوده است. همچنین چنانکه در جدول شماره 4 مشاهده میشود، آزمون ماکلی (ماچلی) معنادار است، یعنی پیشفرض کرویت رعایت نشده است.


در مواردی که پیشفرض کرویت رعایت نمیشود، میتوان به آماره گرین هاوس / گیزر در جداول تحلیل نهایی مراجعه کرد. برابری ماتریس واریانس / کوواریانس (ازطریق آزمون ام باکس) و شیب خطوط رگرسیون بهع نوان آخرین پیشفرض نیز بررسی شد.
در جدول شماره 5 میانگین و انحراف معیار مراحل پیش ‏‏آزمون و پس ‏‏آزمون متغیر کیفیت زندگی، گروه هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت و گروه درمان متمرکز بر شفقت در کنار گروه کنترل در مرحله پس‌آزمون و مرحله پیگیری تغییراتی داشته‌اند.


چنان‌که در جدول شماره 6 مشاهده می‏‏شود، در بخش اثر درون‌گروهی، عامل زمان (3/47=F و 1/15=df و 0/05P) نشان می‏‏دهد در کیفیت زندگی بین پیش ‏‏آزمون، پس‏‏ آزمون و پیگیری و تعامل زمان با 3 گروه پژوهش تفاوت معناداری (01/P<0) وجود دارد.


مجذور سهمی اتا برای عامل تعامل زمان با گروه برابر با 0/28 و توان آزمون برابر با 0/97 است. همچنین در بخش اثر بین‌گروهی مشاهده می‏‏شود در کیفیت زندگی تفاوت معناداری (01/P<0) وجود ندارد. 
چنان‌که در جدول شماره 7 مشاهده می‌شود در کیفیت زندگی در مرحله پس‌آزمون گروه درمان هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت با‌ گروه درمان متمرکز بر شفقت و با گروه کنترل تفاوت معنادار دارد (0/01>P)، ولی بین گروه درمان متمرکز بر شفقت و گروه کنترل با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<P).


همچنین کیفیت زندگی در مرحله پیگیری بین هیچیک از 2 گروه درمان با گروه کنترل تفاوت معنادار به دست نیامده است (P<0/05).
بحث
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان تلفیقی هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت و درمان متمرکز بر شفقت بر ‌کیفیت زندگی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه انجام شد. فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه آیا اثربخشی درمان تلفیقی هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت با درمان متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه متفاوت است؟ به این صورت پاسخ داده می‌شود که در کیفیت زندگی در مرحله پس‌آزمون گروه درمان تلفیقی هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت با گروه درمان متمرکز بر شفقت و با گروه کنترل دارای تفاوت معنادار و در مرحله پیگیری بین هیچ‌یک از 2 گروه درمان با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد.
در‌واقع، در مقایسه 2 درمان، درمان نوین تلفیق هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت در مرحله پس‌آزمون بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به علائم سردرد تأثیر معناداری داشته، اما درمان متمرکز بر شفقت تأثیر معناداری بر کیفیت زندگی بیماران نداشته است و در مرحله پیگیری هم درمان نوین تلفیق هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت و هم درمان متمرکز بر شفقت تأثیر معناداری بر کیفیت زندگی بیماران نداشته‌اند. 
در پژوهش فتحی و همکاران به مقایسه اثربخشی درمان هیجان‌مدار بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به سردرد مزمن پرداخت. این پژوهش نشان داد درمان هیجان‌مدار موجب تنظیم هیجان به‌صورت سازگار می‌شود که این امر موجب کاهش علائم سردرد مزمن شده و احساس رضایت و درک فرد‌ از سلامت عمومی‌اش را افزایش می‌دهد و موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران ‌می‌شود [15]. 
پژوهش دیلون و همکاران نشان داد درمان هیجان‌مدار بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به سردرد مزمن اثربخش است. این پژوهش نشان داد درمان هیجان‌مدار از‌طریق راهبردهای مثبت تنظیم هیجان مانند پذیرش تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی و ارزیابی مجدد مثبت با کاهش خودسرزنشگری، نشخوار فکری و فاجعه‌انگاری کیفیت زندگی از تشدید و عود سردرد مزمن بیماران جلوگیری می‌کند [16]. 
پژوهش واتسون و گرینبرگ نشان داد درمان هیجان‌مدار از‌طریق رها شدن از حلقه افکار و احساسات منفی، مانند افسردگی، ناامیدی، یأس، اضطراب و تنش ‌بر کیفیت زندگی افزایش می‌یابد [24]. پژوهش تیمولاک و الوانی نشان داد درمان هیجان‌مدار از‌طریق روبه‌رو شدن با تجارب و هیجانات درونی به جای اجتناب از آن‌ها به بهبود کیفیت زندگی زوجین نابارور کمک کرد. آگاه شدن از تجارب، احساسات و نیازهای درونی و هیجانی و ‌استفاده متعادل از آن‌ها موجب می‌شود از‌طریق بهبود تعاملات و ارزیابی مجدد تجربیات، ‌کیفیت زندگی بهبود یابد [25]. 
نتایج لوکاس نشان داد درمان هیجان‌مدار بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به درد مزمن تأثیرگذار است [26]. پژوهش‌های [24 ,23 ,1415] نشان داد عوامل گوناگونی مانند تجربه درد و پیامدهای روانی‌اجتماعی همراه آن بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن تأثیر می‌گذارند و آن را کاهش می‌دهند. ازاین‌رو، هر عاملی که بتواند روی این عوامل تأثیر بگذارد و آن‌ها را بهبود بخشد، کیفیت زندگی را نیز ارتقا می‌بخشد. 
مطالعه کاتز به بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی پرداخته‌است. این پژوهش با تأثیر مهرورزی با خود و دیگران، شرطی‌زدایی و تقویت روابط یاری‌رسان به بهبود کیفیت زندگی کمک کرد [17]. پژوهش یارنل و نف نشان داد درمان متمرکز بر شفقت با تفسیر مجدد رویدادها از‌طریق بخشش و همدلی با خود به بهبود کیفیت زندگی کمک می‌کند [19]. 
در تبیین اثربخشی درمان نوین هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه نسبت به درمان متمرکز بر شفقت می‌توان گفت درمان نوین هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت سبب تنظیم هیجان به‌صورت سازگارانه از‌طریق ‌ارزیابی مجدد مسائل به شیوه مثبت و همدلانه می‌شود که این امر موجب کاهش علائم سردرد اولیه می‌شود. بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه با ورود به درمان هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت فرا می‌گیرند تا با سازگاری موفقیت‌آمیز با شرایط تهدیدکننده و آسیب‌زا، از احساس اعتماد به نفس و کارآمدی برخوردار شوند و در‌نتیجه با موفقیت علائم سردرد و مشکلات زندگی‌شان را پشت سر بگذارند. 
در‌واقع، درمان نوین هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت احساس ترس و نگرانی بیش از حدی را که بیماران نسبت به مشکلات زندگی داشته‌اند ‌از‌طریق رهایی از افکار ناامیدی، احساس ضعف و ناتوانی و همچنین توجه به تجارب حال و گذشته‌شان بدون قضاوت کاهش می‌دهد. کاهش حساسیت و ادراک بیش‌از‌حد نسبت به مشکلات زندگی به احساس رضایت و حل مشکلات‌شان بیماران کمک می‌کند و سبب بهبود کیفیت زندگی به‌رغم داشتن مشکلات می‌شود. 
نتایج مرحله پیگیری به‌رغم مرحله پس‌آزمون نشان می‌دهد بین درمان هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت و‌ روان درمانی متمرکز بر شفقت تفاوت آماری معناداری وجود نداشت؛ بنابراین در تبیین این نتایج می‌توان گفت این 2 درمان برای تأثیر‌گذاری درازمدت و در شرایط خارج از آزمایش به زمان بیشتری احتیاج دارند. به‌عبارتی، بسته نوین درمان تلفیقی هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت و درمان متمرکز بر شفقت برای تأثیرگذاری پایدار نیازمند تعداد بیشتر جلسات درمان بودند. 
با توجه به اینکه پژوهش حاضر بر روی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه در شهر تهران اجرا شد، بنابراین در تعمیم نتایج به مناطق و شهرهای دیگر باید جانب احتیاط رعایت شود.
پیشنهاد می شود جهت تعمیم‌پذیری و مقایسه نتایج، پژوهش حاضر در سایر شهرها نیز تکرار شود. همچنین توصیه می‌شود نتایج این پژوهش با سایر درمان ها نیز مقایسه شود.
نتیجه‎ گیری
درمان هیجان‌مدار مبتنی بر شفقت به بیماران با علائم سردرد اولیه کمک می‌کند تا ضمن تنظیم‌ هیجان‌ها به شکل مثبت، تجارب حال و گذشته‌شان را همان‌گونه که هست و بدون قضاوت بپذیرند و از این طریق کیفیت زندگی‌شان (مانند انگیزه تغییر، احساس رضایت و درک از سلامت عمومی) را افزایش دهند.

ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش 

حفظ اصل رازداری کامل برای شرکت‌کنندگان، داشتن اختیار کامل برای کناره‌گیری از پژوهش، کسب رضایت‌نامه کتبی و استفاده از داده‌ها در جهت اهداف پژوهش بود. این مطالعه برگرفته از رساله دکتری با کد اخلاق IR.IAU.KHUISF.REC.1399.063 است و در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران با کد IRCT20210901052355N1 به ثبت رسیده است.

حامی مالی
این پژوهش هیچ‌گونه کمک مالی از سازمان‌های دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.

مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان به طور یکسان در تهیه این مقاله مشارکت داشتند.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.

تشکر و قدردانی
از مسئولان بیمارستان خاتم‌الانبیا که در اجـرای ایـن پژوهـش بـا ما همـکاری داشـتند، تشکر و قدردانی می‌کنیم.
 
References
1.No author. Headache classification committee of the international headache society (IHS), the international classification of headache disorders, 3rd edition. Cephalalgia. 2018; 38(1):1-211. [DOI:10.1177/0333102417738202] [PMID]
2.Casper D, Fossi A, Husser A, Longo D, Jameson L, Loskalzo J. Principles of Harrison internal medicine [A. Mansoori Rad, Persian trans]. Tehran: Arjmand; 2015. [Link]

3.Gatta M, Spitaleri C, Balottin U, Spoto A, Balottin L, Mangano S, et al. Alexithymic characteristics in pediatric patients with primary headache: A comparison between migraine and tension-type headache. The Journal of Headache and Pain. 2015; 16:98. [DOI:10.1186/s10194-015-0572-y] [PMID] [PMCID]

4.American Psychiatric Association. Diagnostic and statistical manual of mental disorders (DSM-5). Washington: American Psychiatric Association; 2016. [DOI:10.1176/appi.books.9780890425596]

5.Azizi M, Agha-MohammadiyanShaarbaf H, Mashhadi A, Asghari-Ebrahimabaad M. [The comparison of psychological status in people suffering from migraine with healthy people (Persian). Journal of Sabzevar University of Medical Sciences. 2016; 23(4):706-13. [Link]

6.Herpertz SC, Herzog W, Taubner, S. Prevention of mental and psychosomatic disorders in occupational and training settings. Mental Health & Prevention. 2016; 4(1):1-2. [DOI:10.1016/j.mhp.2016.02.004]

7.Balottin U, Ferri M, Racca M, Rossi M, Rossi G, Beghi E, et al. Psychotherapyversus usual care in pediatric migraine and tensiontype headache: A single-blind controlled pilot study. Italian Journal of Pediatrics. 2018; 40:6-18. [DOI:10.1186/1824-7288-40-6] [PMID] [PMCID]

8.Evers S, Marziniak M. Clinical features, pathophysiology and treatment of medication-overuse headache. Lancet Neurology. 2017; (4):391-401. [DOI:10.1016/S1474-4422(10)70008-9] [PMID]

9.Orr SL, Christie SN, Akiki S, McMillan HJ. Disability, quality of life, and pain coping inpediatric migraine: An observational study. Journal of Child Neurology. 2017; 32(8):717-24. [DOI:10.1177/0883073817702025] [PMID]

10.D'Amico D, Grazzi L, Usai S, Raggi A, Leonardi M, Bussone G. Disability in chronic daily headache: State of the art and future directions. Neurological Sciences. 2011; 32(Suppl 1):S71-6 [DOI:10.1007/s10072-011-0552-1] [PMID]

11.Malekpouer F, Marashi SA, Bashlideh K. [Designing and testing a model of outbreaks and consequences of migraine headaches in the non-clinical population (Persian)]. Journal of Research in Psychological Health. 2017; 12(3):19-33. [Link]

12.Greenberg L. Emotion-focused therapy: A clinical synthesis. Focus: The Journal of Lifelong Learning in Psychiatry. 2010; 8(1):32-42. [DOI:10.1176/foc.8.1.foc32]

13.Sanagavi Moharrar G, Shirazi M, Mohammadi R, Maghsoodloo F. [Effectiveness of emotional therapy on reducing anxiety and depression in patients with multiple sclerosis (Persian)]. Medical Journal of Mashhad University of Medical Sciences. 2019; 61(supplment1):190-200. [DOI:10.22038/MJMS.2019.14605]

14.Lotfi M, Amini M, Shiasy Y. [Comparison of interpersonal and intrapersonal emotion regulation models in explaining depression and anxiety syndrome (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2021; 27(3):288-301. [DOI:10.32598/ijpcp.27.2.2359.2]

15.Fathi S, Pouyamanesh C, Qamari M, Fathi Aqdam Q. Comparison of the effectiveness of emotion-oriented therapy and acceptance-based therapy on the severity of pain experience and resilience of women with chronic headache. Journal of Community Health. 2020; 14(4):75-87. [DOI:10.22123/CHJ.2021.219287.1441]

16.Dillon A, Timulak L, Greenberg LS. Transforming core emotional pain in a course of emotion- focused therapy for depression: A case study. Psychotherapy Research. 2018; 28(3):406-22. [DOI:10.1080/10503307.2016.1233364] [PMID]

17.Gilbert P. The origins and nature of compassion focused therapy. Brithish Journal of Clinical Psychology, 2010; 53(1):6-41. [DOI:10.1111/bjc.12043]

18.Kolts R. CFT made simple: A clinician’s guide to practicing compassion-focused therapy. Oakland: New Harbinger Publications; 2016. [Link]

19.Cummins RA. Gender dimensions of life quality for adults in Australia. In: Eckermann E, editor. Gender, lifespan and quality of life: An international perspective. Berlin: Springer Science & Business Media; 2013. [Link]

20.Yarnell LM, Neff KD. Self-compassion, interpersonal conflict resolutions, and well-being. Self and Identity. 2013; 12(2):146-59. [Link]
21.Ware JE Jr, Sherbourne CD. The MOS 36-item short-form health survey (SF-36) I. Conceptual framework and item selection. Medical Care. 1992; 30(6):473-83. [DOI:10.1097/00005650-199206000-00002] [PMID]

22.Behvandi N, Khayatan F, Golparvar M. [Comparing the effectiveness of compassionate emotion-based integrated therapy with compassion focused therapy on perfectionism and intolerance of uncertainty irrational beliefs in patients with early headache symptoms (Persian)]. Psychological Methods and Models. 2021; 12(43):114-30. [DOI:10.30495/JPMM.2021.4727]

23.Gilbert P. Compassion: From its evolution to a psychotherapy. Frontiers in Psychology. 2020; 11:586161. [DOI:10.3389/fpsyg.2020.586161] [PMID] [PMCID]

24.Watson J C, Greenberg L S. Emotion-focused therapy for generalized anxiety. Washington: American Psychological Association; 2017. [DOI:10.1037/0000018-001]

25.Timulak L, Mc Elvaney J. Transforming generalized anxiety: An emotionfocused approach. Oxfordshire: Taylor & Francis; 2017. [Link]

26.Lucas S. Migraine and other headache disorders: ACOG clinical updates in women’s health care primary and preventive care review summary volume XVIII. Obstetrics & Gynecology. 2019; 134(1):211. [DOI:10.1097/AOG.0000000000003322] [PMID]
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1400/6/15 | پذیرش: 1400/8/10 | انتشار: 1401/4/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb