مقدمه
خواب از فرایندهای حیاتی درزمینه رفتاری و روانی برای عملکرد مناسب ارگانیسم انسان است [
1]. خواب شبانه، خلقوخو در طول روز، واکنش هیجانی و ظرفیت تنظیم هیجانات مثبت و منفی را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین فعالیت در طول روز هم بر کیفیت خواب شبانه تأثیر میگذارد و این یک رابطه دوسویه است. ازاینرو، یک تعامل پیچیده میان خواب و تنظیم هیجانی وجود دارد [
2].
بیخوابی مزمن یک مشکل شایع بین افراد جوامع است و بیخوابی بهعنوان یک اختلال رو به افزایش شناخته میشود. بیماران مبتلا به بیخوابی اغلب بهره کافی از خواب به دست نمیآورند [
3]. بین 35 تا 48 درصد جمعیت بهطور معمول علائم بیخوابی را گزارش کردهاند، اما بیخوابی مزمن فقط بین 6 تا 15 درصد از مردم گزارش شده است. این مسئله نشاندهنده یک چالش عمده در سطح فردی و اجتماعی برای همگان است [
4]. بیخوابی مزمن بسیار شایع و پرهزینه است، هزینههای مستقیم بیخوابی مزمن به تنهایی سالانه در آمریکا 13/9 میلیارد دلار تخمین زده شده است [
5].
بیخوابی در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی بهعنوان مشکل در به خواب رفتن، بیدار شدن مکرر در خلال شب همراه با ناتوانی یا اشکال در به خواب رفتن مجدد، بیدار شدن خیلی زود در صبح، همراه با اختلال عملکرد روزانه برای دستکم 4 هفته تعریف شده است [
6]. بیخوابی میتواند یک اختلال اولیه باشد یا همچنین با سایر اختلالات جسمی یا روانی همراه شود [
7]. باید این نکته را درنظر گرفت که برخی از بیداریهای زودگذر موقت که در عملکرد روزانه مشکلی ایجاد نمیکند، اختلال بیخوابی به شمار نمیآید [
8].
سلامت انسان با کمیت و کیفیت خواب او در ارتباط است. بیخوابی میتواند کیفیت زندگی را تحتتأثیر قرار دهد، بهگونهای که احتمال ابتلا به افسردگی و اضطراب افزایش و توانایی مقابله با استرسهای روزمره کاهش مییابد [
9]. مطالعات همهگیرشناسی نشان داده که بیش از 57 درصد از سالمندان، مشکل خواب خود را گزارش میکنند و تنها 12 درصد از مشکلات خواب شاکی نیستند. بیش از 40 درصد از افراد که سن بیشتر از 60 سال دارند، کیفیت خوابشان ضعیف است. شیوع اختلالات بیخوابی در بزرگسالان در مطالعات بهدلیل روشهای ارزیابی مختلف استفادهشده مختلف است. ازاینرو، آمارها شیوع را از 9 تا 44 درصد تخمین زدهاند [
10]. در استرالیا بین 13 الی 23 درصد از افراد بزرگسال بهطور منظم در به خواب رفتن یا در خوابیدن مشکل دارند و بهنوعی دچار اختلالات خواب هستند. همچنین در آمریکا 35 درصد از بالغین دستکم یک بار از بیخوابی در طول یک سال زندگی خود شکایت داشتهاند [
11].
در ایران احمدوند و همکاران در مطالعه خود فراوانی بیخـوابی در 684 نفر از افراد را 59 درصد بیان کردند و نشان دادند مشکل بیخوابی در زنان بیشتر از مردان است. همچنین به بررسی شیوع بیخوابی پرداختند که نتایج نشان دادند59 درصد شرکتکنندگان مبتلا به بیخوابی هستند و گروه سنی 41 تا 65 سال با دارا بودن 67/9 درصد بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادند [
12].
در مطالعه امیزاده و همکاران به بررسی شیوع اختلالات خواب بر 561 کودک در شهر کرمان پرداختند. نتایج نشان داد شیوع اختلالات خواب در این مطالعه بین کل جمعیت 7/26 درصد (150 بیمار) بود. 51/3 درصد آنها دختر بودند. این مطالعه شیوع نسبتاً بالایی از اختلالات خواب بین کودکان این منطقه را نشان داد [
13].
جلالی و همکاران بیان کردند یکی از مهمترین مشکلات بزرگسالان، اختلالات خواب است که در آن کیفیت نامناسب خواب، سومین مشکل بزرگسالان را به خود اختصاص میدهد. آنها در مطالعه خود که با هدف بررسی شیوع اختلالات خواب در میان بزرگسالان ایرانی ازطریق مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شده است، شیوع اختلال خواب در بزرگسالان ایرانی 48/9 درصد به دست آوردند [
14].
الگوهای مختلفی برای توضیح بیخوابی وجود دارند و بر فرایندهای شناختی و هیجانی مختلف متمرکز شدهاند. این فرایندهای شناختی شامل نگرانی بیش از حد، نشخوار فکری، باورهایی درباره خواب و عواقب بیخوابی و توجه انتخابی میشوند. افراد بیخواب همواره با دامنهای از مشکلات هیجانی برخورد میکنند که راهبردهای مختلف تنظیم هیجان را طلب میکند. تنظیم هیجانی به راهبردهایی اطلاق میشود که بهمنظور کاهش، افزایش یا نگهداری تجارب هیجانی استفاده میشود. تنظیم هیجان فرایندی است که موجب تغییر در نوع، شدت، مدت یا بیان احساسات میشود که باعث پرورش سطح بهینهای از تعامل با محیط میشود [
15].
از طرفی، بازخوردها و باورهای ناکارآمد خواب، در بیخوابی نقش دارند و آنها یک مؤلفه اصلی در الگوهای نظری مختلف برای بیخوابی هستند. تحقیقات مختلف نشان دادهاند فرایندهای شناختی، بهویژه پدیده ناتوانی برای قطع یا کنترل این افکار، یک عامل مهم در حفظ بیخوابی هستند. نشخوار فکری، نوعی از افکار تکراری است. فعالیتهای شناختی منفی موجب برانگیختگی فیزیولوژیکی و پریشانی میشوند. هر 2 برانگیختگی با آمادگی ابتلا به بیخوابی در ارتباط هستند. سطوح بالای استرس روزانه با سطوح بالاتر برانگیختگی جسمانی و شناختی همراه است. علاوهبراین، تحقیقات اخیر نشان دادهاند رابطه نزدیکی بین نگرانی و بیخوابی وجود دارد. ازلحاظ توصیفی، نگرانی تحت سلطه فعالیت فکر منفی است و اغلب درباره رویدادهای منفی است که فرد میترسد در آینده رخ دهند. بیشتر اختلالهای اضطرابی بهطور نسبی با کاهش کیفیت خواب ارتباط دارند. همچنین تجربه نگرانی روزانه، آشفتگی خواب را پیشبینی میکند [
16].
برای درمان بیخوابی باید ماهیت و شدت علائم بیخوابی را درنظر گرفت و سپس در جستوجوی علتهای آن برآمد و درمان را آغاز کرد. درمانهای روانشناختی در مقایسه با درمانهای دارویی ارزانتر هستند و اثرات جانبی کمتری دارند [
17]. یافتههای اخیر با استفاده از درمانهای شناختیرفتاری برای اختلالات خواب حمایت میکنند [
18]. شواهد نشان میدهد این درمان نهتنها برای بیخوابی اولیه مؤثر است، بلکه برای بیمارانی که بیخوابی آنها ناشی از مشکلاتی مانند اختلالات روانپزشکی و بیماریهای مزمن باشد نیز مفید است [
19].
درمان شناختیرفتاری بیخوابی، رفتارهای ناسازگارانه و افکاری را که موجب بیخوابی شده یا در پیشرفت آن نقش دارد، هدف قرار میدهند. سانگ و همکاران بیان کردند درمان شناختیرفتاری بیخوابی موجب کاهش باورهای ناکارآمد خواب بین جانبازان مسن میشود. همچنین ونک و همکاران به بررسی تأثیر تنظیم هیجانات منفی پیش از خواب بر بیخوابی پرداختند و بیان کردند که تنظیم هیجانات منفی تأثیر زیادی بر بهبود بیخوابی دارد و درمان شناختیرفتاری بیخوابی یک روش مؤثر برای تنظیم هیجانات منفی و بهبود بیخوابی است [
20]. فرخی و همکاران بیان کردند که درمان شناختی رفتاری بیخوابی تأثیر مثبتی بر شاخصهای خواب سالمندان دارد [
21].
با توجه به مطالب مطرحشده و اهمیت تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب بر سلامت روان و عملکرد افراد در پژوهش حاضر تلاش شده تا به بررسی تأثیر درمان شناختیرفتاری بیخوابی بر تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب افراد مبتلا به بیخوابی پرداخته شود. نتایج پژوهش حاضر آماری را در اختیار درمانگران اختلالات خواب و همچنین افراد مبتلا به اختلال بیخوابی مزمن قرار میدهد که این اطلاعات را میتوان در جهت بهبود و درمان این اختلال مزمن و آزاردهنده بهکار برد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا درمان شناختیرفتاری بیخوابی بر تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب افراد مبتلا به بیخوابی تأثیر دارد؟
روش
این پژوهش با کد IRCT20210714051894N1 در سایت کارآزمایی بالینی کشور ثبت شده است. روش تحقیق پژوهش حاضر یک روش آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل است که در آن از یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال بیخوابی در سال 1399 است که به آزمایشگاه اختلالات خواب بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) و 2 کلینیک خصوصی متخصصان روانپزشک دارای فلوشیپ خواب شهر تهران مراجعه کردهاند و بهصورت در دسترس انتخاب شدند.
تمام 68 بیمار مراجعهکننده برای درمان، براساس ویژگیهای ذکرشده در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی که در
جدول شماره 1 آورده شده، مورد مصاحبه روانپزشک قرار میگرفتند.
در طی سال 1399 فقط 43 نفر تشخیص اختلال بیخوابی دریافت کردند. از بین این 43 نفر 36 نفر با درنظر گرفتن معیارهای ورود بهعنوان نمونه پژوهش درنظر گرفته شدند که بهصورت تصادفی در گروههای پژوهش معادل شدند. درنهایت، با توجه به ریزش نمونههای بررسیشده 20 بیمار بهعنوان نمونه آماری اصلی، 10 نفر در گروه آزمایش (درمان شناختیرفتاری بیخوابی) و 10 نفر در گروه کنترل مورد تحلیل قرار گرفتند. ملاک ورود به پژوهش: ابتلا به بیخوابی بهمدت 3 ماه یا بیشتر؛ داشتن سابقه بیخوابی؛ گرفتن نمره پایینتر از میانگین در پرسشنامههای کیفیت خواب و تنظیم هیجانی؛ گرفتن نمره بالاتر از میانگین در پرسشنامههای شدت بیخوابی و باورهای ناکارآمد خواب؛ سن بین 20 تا 49 سال؛ مصرف نکردن داروی خوابآور همزمان با اجرای پژوهش؛ ابتلا نداشتن به بیماری جسمی؛ نداشتن بیماریهای ماژور روانپزشکی (اختلالات سایکوتیک، اسکیزوفرنیا، اختلالات خلقی (دوقطبی) و افسردگی)؛ نداشتن اختلال عقبماندگی ذهنی یا ناتوانی ذهنی ؛ نداشتن علت بیخوابی ناشی از مواد؛ نداشتن اعتیاد و مصرف الکل 6 ماه قبل از مطالعه.
معیارهای عدم ورود به مطالعه: تمایل نداشتن به ادامه حضور در جلسات؛ مصرف دارو برای اختلال بیخوابی؛ مصرف داروهای سنتی مثل دمنوشهای خوابآور؛ مصرف مواد و الکل در زمان اجرای آزمایش؛ همبودی با سایر اختلالات خواب (آپنسه انسدای خواب، سندرم پاهای بیقرار، اختلال حرکت متناوب پا و اختلال رفتار خواب REM)؛ داشتن شیفت کاری متغیر (یک هفته روزانه، یک هفته شبانه) یا شیفتکاری شبانه
معیارهای خروج: غیبت بیش از 2 جلسه در درمانها و انجام ندادن تمرینات شناختیرفتاری بیخوابی و تمرینات ذهنآگاهی.
ابزار
پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس
گراس و جان پرسشنامه تنظیم هیجان را بهمنظور اندازهگیری راهبردهای تنظیم هیجان تدوین کردهاند. این پرسشنامه مشتمل بر 2 مقیاس ارزیابی مجدد با 6 گویه و سرکوبی با 4 گویه است. شرکتکنندگان در یک مقیاس لیکرت 7 درجهای از به شدت مخالفم (با نمره 1) تا به شدت موافقم (با نمره 7) پاسخ میدهند. در پژوهش گراس و جان همبستگی درونی برای ارزیابی مجدد 0/79 و سرکوبی 0/73 به دست آمدهاست. کاریمن و وینگرهوتس همبستگی درونی را برای ارزیابی مجدد 0/83 و برای سرکوبی 0/79 گزارش کردند. در ایران، حسینی میزان ضریب آلفای کرونباخ 0/79 برای ارزیابی مجدد گزارش کردهاست [
22, 23].
پرسشنامه باورهای ناکارآمد خواب
مورین پرسشنامه باورهای ناکارآمد خواب را ساختهاست و شامل 28 ماده مرتبط با باورها و نگرشهای ناکارآمد پیش از خواب است که فرض میشود در تداوم مشکلات خواب نقش دارند. آزمودنیها باید میزان موافقت خود را با هر گویه روی یک مقیاس نمرهگذاری براساس طیف لیکرت از 0 تا 10 نمرهگذاری کنند. نمرات بالا با سطح بالاتری از باورها و نگرشهای ناکارآمد درباره خواب مرتبط است. همسانی درونی این مقیاس بهروش آلفای کرونباخ برای جمعیت بالینی 0/77 و برای جمعیت عادی 0/79 گزارش شده است [
24]. در ایران دوسعلیوند و همکاران در پژوهش خود بیان کردند مقیاس باورهای ناکارآمد خواب از روایی و پایایی خوبی بین دانشجویان برخوردار است [
25].
شرح جلسات درمانی
درمان شناختیرفتاری بیخوابی (CBT-I)
ادینگر و کارنی، پروتکل درمان شناختیرفتاری بیخوابی را طراحی کردهاند [
26]. این روش درمان حضوری و چهره به چهره است و در 6 جلسه 60 دقیقهای روی گروه آزمایشی اول انجام شد. خلاصه جلسات درمان در زیر ارائه شده است.
یافتهها
ابتدا برای استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر پیشفرضهای مورداستفاده برای این روش آماری بررسی شد. در ادامه، جدولهای یافتههای توصیفی و جدولهای پیشفرضها و درنهایت، جدول تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر آورده شده است.
در
جدول شماره 1 توزیع آزمودنی برحسب جنسیت و سن آورده شده است. در
جدول شماره 2 پروتکل درمان شناختیرفتاری بیخوابی آورده شده است.
همانطور که در
جدول شماره 3 ملاحظه میشود، میانگین و انحراف معیار گروه درمان شناختیرفتاری بیخوابی و گروه کنترل آورده شده است.
در
جدول شماره 4 مشاهده میشود که نمرات تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب، در هر 2 گروه و در تمام مراحل ارزیابی سطح معناداری بزرگتر از (0/05) دارند، پس شرط نرمال بودن دادهها پذیرفته شده است.
بهمنظور بررسی برابری واریانسها از آزمون لوین استفاده شد، که نتایج آن در
جدول شماره 4 آمده است. طبق
جدول شماره 4 اطلاعات جمعآوریشده در پژوهش حاضر سطح معناداری بالاتر از (0/05) دارد؛ بنابراین واریانسها برابر هستند و استفاده از تحلیل واریانس بلامانع است.
به منظور بررسی تساوری کوواریانسها از جدول آزمون باکس استفاده میشود.
همانطور که در
جدولهای 5،
6،
7،
8 مشاهده میشود آزمون باکس برای تساوی کوواریانسها متغیرهای تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب از سطح معناداری بالاتر از (0/05) برخوردار است، پس تساوی کوواریانسها برقرار است.
همانطور که در
جدولهای شماره 4،
5،
6،
7،
8 مشاهده میشود، با کنترل اثر نمرات پیشآزمون برای متغیرهای پژوهش، تفاوت میانگینهای تعدیلشده 2 گروه در هر 2 مرحله پسآزمون و پیگیری برای تمام متغیرهای پژوهش بهلحاظ آماری معنادار است (عضویت گروهی معنادار است)؛ بنابراین فرضیههای پژوهش مورد تأیید است.
بحث
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر درمان شناختیرفتاری بیخوابی بر تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب افراد مبتلا به بیخوابی بود. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازگیری مکرر نشان داد درمان شناختیرفتاری بیخوابی بر تنظیم هیجان و باورهای ناکارآمد خواب در افراد مبتلا به اختلال بیخوابی اثربخش هستند و موجب افزایش معنادار (05/P<0) تنظیم هیجان و کاهش معنادار (05/P<0) باورهای ناکارآمد خواب در افراد مبتلا به اختلال بیخوابی میشود.
علاوهبراین، نتایج افزایش معنادار (05/P<0) تنظیم هیجان و کاهش معنادار (05/P<0) نمرات باورهای ناکارآمد خواب در افراد مبتلا به اختلال بیخوابی در مرحله پسآزمون و مراحل پیگیری نسبت به پیشآزمون را نشان داد. بررسی پیشینه و ادبیات تحقیق نشان میدهد پژوهش حاضر با پژوهشهایی که در این راستا انجام شدهاند، مرتبط هستند. با توجه به این تحقیقات، نتیجه پژوهش حاضر با تحقیقات سانگ، ونک، جنکارلی، خزایی و زکییی، هرتناستین و همکاران، رضایی و همکاران و نیز فرخی و همکاران همسو است.
سانگ و همکاران در پژوهش خود به بررسی تأثیر رفتار درمانیشناختی بیخوابی بر باورهای ناکارآمد مربوط به خواب پرداخت. نتایج کاهش قابلتوجه باورهای ناکارآمد خواب و بهبود خواب را نشان داد [
20]. ونک و همکاران در یک پژوهش مروری بیان کردند بیخوابی و اختلالات عاطفی از رایجترین و ناتوانکنندهترین مشکلات بهداشتی جامعه ما هستند. خواب هم در افراد عادی و هم در افراد دچار اختلالات روانی مختلف در تنظیم هیجان نقش دارد.
چندین مطالعه نشان داد فعالسازی عاطفی منفی و مثبت قبل از خواب با افزایش هیجان عاطفی خواب ارتباط داشته و خواب را مختل میکند. نتایج پژوهش ونک و همکاران نشان داد که درمان شناختیرفتاری مبتنی بر بیخوابی یک درمان مناسب برای تنظیم هیجانات منفی پیش از خواب و کاهش بیخوابی است [
21].
خزایی و همکاران به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشکلات تنظیم هیجان و کیفیت خواب در بیماران مبتلا به بیخوابی مزمن پرداختند و نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد سبب ارتقای کیفیت خواب بیماران مبتلا به بیخوابی شده و این درمان میتواند به کاهش مشکلات تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به بیخوابی کمک کند [
27]. در مطالعه هرتناستین و همکاران که به بررسی تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت خواب افراد مبتلا به بیخوابی اولیه پرداخته شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، تأثیر معناداری بر کیفیت خواب آزمودنیها دارد [
28].
رضایی و همکاران به بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر بیماران مبتلا به بیخوابی پرداختند. نتایج این پژوهش نشان میدهد درمان فراشناختی با تمرکز بر تکنیکهایی که بهطور مستقیم نشانههای بیماری را هدف میگیرد و نشخوار فکری اصلاح و تعدیل میکند، میتواند در درمان بیماران مبتلا به بیخوابی مؤثر باشد [
28]. فرخی و همکاران به بررسی تأثیر درمان شناختیرفتاری بیخوابی بر سالمندان مبتلا به بیخوابی پرداختند و نتایج حاکی از افزایش کیفیت خواب سالمندان بود [
29].
افراد بیخواب همواره با دامنهای از مشکلات هیجانی برخورد میکنند که راهبردهای مختلف تنظیم هیجان را طلب میکند. تنظیم هیجان به راهبردهایی اطلاق میشود که بهمنظور کاهش، افزایش یا نگهداری تجارب هیجانی استفاده میشود. راهبردهای تنظیم هیجان، فعالیتهایی هستند که افراد برای کنار آمدن با شرایط استرسزا و یا اتفاقات ناگوار از آنها استفاده میکنند. فورد و گروس در توضیح نظریههای مربوط به راهبردهای تنظیم هیجان بیان کردند اختلال و آشفتگی در هیجانها و اهمیت تنظیم آنها به دلیل ارزش ذاتیشان در زندگی روزمره و پیامدهای آسیبشناختیشان مورد توجه قرار میگیرند [
8].
در سالهای اخیر به جایگاه عوامل شناختی در درک و سازگاری بیماران در ارتباط با هیجانات آنها توجه بیشتری شده است. درمان شناختیرفتاری بر نوعی رفتار درمانی مبتنی است که در بطن موقعیتهای رواندرمانی سنتی بهوجود آمدهاند و نشاندهنده علاقه فزاینده درمانگران به اصلاح شناخت، به عنوان عامل مؤثر بر هیجانها و رفتارها است. هدف این شیوه آموزشی اصلاح عقاید غیرمنطقی، باورهای ناکارآمد، تفسیرهای غلط و خطاهای شناختی، احساس کنترل بر زندگی، تسهیل خودگوییهای سازنده و تقویت مهارتهای مقابلهای است. این درمان هم به حوزه شناختی (اطلاعات و دانش)، هم به حوزه عاطفی (احساسات، ارزشها و نگرشها) و هم به حوزه رفتاری (مهارتهای ارتباطی و تصمیمگیری) مربوط میشود [
30].
بیشتر مطالعاتی که به بررسی نقش فرایندهای شناختی در بیخوابی پرداخته و به تأثیر شناختهای پیش از خواب یا شناختهای شبانه مربوط به خواب توجه کردهاند. مطالعات نشان دادهاند افراد مبتلا به بیخوابی، افکار منفی بیشتری را در طول بیداریهای شبانه نسبت به افراد دارای خواب بهنجار گزارش میکنند [
31].
همچنین شناختهای منفی پیش از خواب (برای مثال، افکاری درباره به خواب نرفتن) با افزایش مشکلات خواب همراه است، درمجموع به این شناختهای ناکارآمد پیش از خواب، باورهای ناکارمد خواب میگویند. 2 مجموعه شواهد از نقش عوامل شناختی در بیخوابی حمایت میکنند. بعضی از مطالعات بر افکار مهاجم در شب تمرکز کرده و سایر مطالعات، باورها و نگرشهای بنیادین و احتمالاً دارای بار عاطفی درباره کمبود خواب را بررسی کردهاند که در طول روز و شب به ذهن خطور میکند. سایر پژوهشها نشان دادهاند که محتوا و بار عاطفی شناختهای مرتبط با خواب ممکن است نقش بیشتری در تعدیل بیخوابی نسبت به میزان فعالیت شناختی بهتنهایی داشته باشد [
32].
بهترین راه برای درمان بیخوابی در بیشتر افراد، استفاده از روش درمان شناختیرفتاری بیخوابی است. هدف این شیوه آموزشی اصلاح عقاید غیرمنطقی، باورهای ناکارآمد، تفسیرهای غلط و خطاهای شناختی، احساس کنترل بر زندگی، تسهیل خودگوییهای سازنده و تقویت مهارتهای مقابلهای است [
33].
در پژوهش حاضر با استفاده از درمان شناختیرفتاری بیخوابی روی افراد مبتلا به اختلال خواب، به آنها یاد داده شد که با نوشتن افکار منفی پیش از خواب، آگاهی از این افکار منفی، نگرانیها، نشخوارها و چالش با این افکار همچنین پی بردن به زیربنای این عقاید غیرمنطقی، اصلاح آنها و جایگزین کردنشان با عقاید منطقیتر و سازندهتر میتوانند احساس کنترل بر خود، افکار و زندگیشان را تقویت کنند و درنهایت با کنترل این افکار ناکارآمد و هیجانهای حاصل از آنها به بهبود بیخوابی در افراد مبتلا به اختلال بیخوابی کمک شد.
درمان شناختیرفتاری به بیماران کمک میکند تا افکار و احساساتی را که روی رفتارشان تأثیر میگذارد، درک کنند، زیرا افکار و احساساتی که فرد مبتلا به اختلال خواب، قبل از خواب تجربه میکند، موجب برانگیختگی هیجانات منفی در او میشود و درنتیجه این هیجانات بر رفتار و افزایش بیخوابی در این افراد اثر میگذارد، اما تکنیکهای درمان شناختیرفتاری بیخوابی به افراد مبتلا به این اختلال کمک میکند تا افکار و احساسات آسیبرسان و ناکارآمد خود را بشناسند و بتوانند نسبت به هیجانات حاصل از آنها آگاهی پیدا کنند.
این آگاهی به افراد مبتلا به اختلال بیخوابی کمک میکند تا بتوانند با چالش شناختی و گفتوگوی سقراطی و آگاهی از زیربنای این افکار ناکارآمد به بهبود این افکار و هیجانات خودآیند کمک کرده و هیجانات منفی کمتری تجربه کنند. درنهایت با تنظیم هیجانات پیش از خواب و کاهش هیجانات منفی افراد مبتلا به اختلال بیخوابی، بهبود زیادی را تجربه کردند.
نتیجهگیری
با توجه به پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختیرفتاری با کمک به بیماران برای آگاهی به افکار و احساساتشان که بر رفتارشان تأثیر میگذارد، میتواند به بهبود اختلال خواب در آنها کمک کند، زیرا افکار و احساساتی که فرد مبتلا به اختلال خواب، قبل از خواب تجربه میکند، موجب برانگیختگی هیجانات منفی و افزایش بیخوابی در این افراد میشود. درنهایت با تنظیم هیجانات پیش از خواب و کاهش افکار ناکارآمد خواب افراد مبتلا به اختلال بیخوابی، بهبود زیادی تجربه کردند و میتوان از درمان شناختیرفتاری بیخوابی برای کمک به افراد مبتلا به اختلال خواب بهره برد.
یکی از مهمترین محدودیتهای پژوهش حاضر، کم بودن تعداد افراد نمونه موردنظر است. همچنین همراه شدن پژوهش حاضر با شیوع بیماری کرونا و ریزش تعدادی از افراد نمونه و درنهایت بررسی هر گروه با 10 نفر و همچنین تعطیل شدن و محدودیت پذیرش بیماران در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) به دلیل اینکه بیمارستان مذکور یکی از مراکز اصلی درمان بیماری کووید-19 از محدودیتهای اصلی پژوهش حاضر است.
پیشنهاد میشود درمان شناختیرفتاری بیخوابی بهعنوان یک درمان مؤثر برای درمان افراد مبتلا به اختلال بیخوابی و همچنین تنظیم هیجان و کاهش افکار ناکارآمد خواب مورداستفاده متخصصین قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش با کد IRCT20210714051894N1 در سایت کارآزمایی بالینی کشور ثبت شده است. کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز این تحقیق را با کد اخلاق IR.IAU.AHVAZ.REC.1399.051 تأیید کرده است. شرکتکنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکتکنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آنها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکردهاست.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، تحقیق و بررسی، ویراستاری و نهاییسازی: معصومه یاراحمدی. نظارت: دکتر فریبا حافظی، دکتر بهنام مکوندی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مقاله بر خود لازم میدانند از همه کسانی که در انجام پژوهش یاریرسان بودند، تشکر کنند. از معاونت محترم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی واحد بینالمللی خلیج فارس و همه بیماران مبتلا به بیخوابی جهت شرکت در پژوهش سپاسگزار هستیم.