دوره 27، شماره 4 - ( زمستان 1400 )                   جلد 27 شماره 4 صفحات 491-474 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Nasiri P, Mousavi S F, Mollazadeh J. Mediating Role of Cognitive Emotion Regulation Strategies in the relationship between Brain-Behavioral System Activity and Marital Satisfaction. IJPCP 2022; 27 (4) :474-491
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3288-fa.html
نصیری پگاه، موسوی سیده فاطمه، ملازاده جواد. مطالعه الگوی زیستی شخصیت مبتنی بر فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری و رضایت زناشویی: نقش واسطه‌ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1400; 27 (4) :474-491

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3288-fa.html


1- گروه روان‌شناسی بالینی، دانشکده علوم‌تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. ، pegahnasiri55@yahoo.com
2- گروه روان شناسی، پژوهشکده زنان دانشگاه الزهراء(س) ، تهران، ایران.
3- گروه روان‌شناسی بالینی، دانشکده علوم‌تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
متن کامل [PDF 7177 kb]   (1569 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4749 مشاهده)
متن کامل:   (1224 مشاهده)
مقدمه
ازدواج یکی از قدیمی‌ترین پیوندهای انسانی و مبدأ تشکیل خانواده، ارضاکننده و رشددهنده شخصیت آدمی است و خانواده به عنوان یک گروه کوچک طبیعی همواره کانون توجه محققان بوده است [1]، به‌ گونه‌ای که برخی ریشه تمام ناسازگاری‌‌های روانی را در خانواده جست‌وجو می‌کنند [2]. از نظر روزن ـ گرندون و همکاران یک ازدواج موفق، ازدواجی است که در آن افراد ارزش‌های یکدیگر را به ‌طور کامل پذیرفته، علائق و منافع متقابل داشته، نسبت به هم احساس تعهد کرده و با یکدیگر همکاری دارند [3]. از این ‌رو، رضایت زناشویی مهم‌ترین برآیند یک ازدواج است که به صورت نگرش‌ها یا احساسات کلی فرد درباره همسر و رابطه فی‌مابین تعریف می‌شود [1] و از میزان تطابق بین انتظارات فرد از رابطه زناشویی و تجربه وی از زندگی مشترک حاصل می‌آید [4]. برخی از مطالعات، عواملی چون ساختار خانواده، ادراک مثبت از همسر، تجارب استرس‌زای زندگی و شیوه‌های مقابله با آن، اختلالات روانی و سلامت روان، روان‌رنجورخویی، برون‌گرایی، هوش هیجانی، سلامت روان و صفات شخصیتی را بر رضایت زناشویی مؤثر دانستند [5, 6, 7, 8, 9, 10, 11, 12]. این مطالعات به رابطه برخی صفات شخصیتی چون روان‌رنجورخویی و صفات اضطرابی [13] و نیز رفتارهای اجتنابی، استرس و خشم با کاهش رضایت زناشویی و صمیمیت بین زوجین استناد کرده [14] و به‌ طور ضمنی یا صریح به اهمیت ویژگی‌های پایدار شخصیتی که گاه دارای منشأ زیستی است، در تضعیف یا تقویت کیفیت زناشویی اشاره کردند [15]. برخی مطالعات نیز به مداخلات درمانی مبتنی بر فرآیندهای زیستی بر رضایت زناشویی صحه گذاشتند [16]. در بررسی رابطه الگوی زیستی شخصیت با رضایت زناشویی مشخص شده است که رضایت زناشویی به صورت مثبت با سیستم روی‌آورد رفتاری و به طور منفی با سیستم بازداری رفتاری همبسته است [1718].
این الگوی زیستی از شخصیت منبعث از نظریه زیست‌شناختی شخصیت گری و بازنگری صورت‌گرفته بر دیدگاه حساسیت تقویت مشتمل بر 3 سیستم مغزی‌رفتاری است [19]. مک‌‌ناتون و گری بر این باورند که شخصیت از فعالیت‌های مغزی مجزا نیست و با فعالیت هر قسمت از مغز، نوعی از ویژگی شخصیتی در فرد بارز می‌شود [20]. مطابق با نظریه شخصیتی گری، 3 سیستم جداگانه، اما در تعامل، در مغز پستانداران وجود دارد که رفتارهای هیجانی آن‌ها را کنترل می‌کند [21]. فعالیت هریک از این سیستم‌ها در فرد، منجر به حالت‌های هیجانی متفاوت چون اضطراب، زودانگیختگی و ترس شده و شیوه‌های رویارویی و واکنش‌های رفتاری متفاوتی را در فرد برمی‌انگیزاند [22]. این 3 سیستم شامل سیستم فعال‌ساز رفتاری (پاسخ‌دهی به محرک‌های شرطی پاداش و فقدان تنبیه و فراخوانی هیجان‌های مثبت، گرایش و اجتناب فعال)؛ سیستم بازداری رفتاری (پاسخ‌دهی به محرک‌های شرطی تنبیه و فقدان پاداش و محرک‌های ترس‌آور ذاتی، با فراخوانی حالت عاطفی اضطراب و بازداری رفتاری، اجتناب فعل‌پذیر، خاموشی و افزایش توجه)؛ سیستم جنگ و گریز‌ (حساسیت به محرک‌های آزارنده با پاسخ جنگ و گریز)  بازتابی از انگیزش‌های کلی رفتار (اجتناب از عملکرد و گرایش به عملکرد) به حساب می‌آیند [23 ،20]. هریک از این سیستم‌ها در 3 سطح رفتاری (تحلیل درون‌شد / برون‌شد)، عصبی (کنش‌وری و ساختار مغز) و سطح شناختی (کارکردهای پردازش اطلاعات حاصل از فرایندهای عصبی مربوط) توصیف می‌شوند [20].
مطابق این رویکرد، تفاوت‌های فردی در شخصیت، بازتاب تفاوت در حساسیت افراد در سیستم فعال‌ساز و بازدارنده رفتار است [24]. درواقع دو سیستم هیجانی به واسطه تنظیم حساسیت فرد به تهدیدها و پاداش‌های ادراک‌شده، شخصیت را شکل می‌دهند [25]. افرادی که سیستم فعال‌ساز رفتاری نیرومندی دارند، در پی کسب پاداش‌اند، با احتمال بیشتری دست به رفتارهای پرمخاطره می‌زنند، هیجان‌های مثبت بیشتری تجربه کرده و رفتارهای تکانشی بیشتری از خود نشان می‌دهند. در حالی ‌که افراد دارای سیستم بازدارنده رفتاریِ نیرومند، محافظه‌کارند، رفتارهای اجتنابی بیشتری انجام داده و اضطراب بیشتری را تجربه می‌کنند [26]. طبق نظر کر تفاوت‌های فردی در فعالیت سیستم‌های فعال‌ساز و بازدارنده، زمینه بروز صفات اصلی نوروز (روان آزردگی) و برون‌گرایی است [27]. به‌گونه‌ای که افراد نوروز (روان آزرده) فعالیت نیرومندی در هر دو سیستم داشته، اما افراد برون‌گرا سیستم فعال‌ساز قوی و سیستم بازدارنده ضعیفی دارند. بنابراین در مقایسه با پیامدهای منفی، واکنش بیشتری نسبت به نتایج و پیامدهای مثبت دارند [24]. از نظر کر سیستم بازداری رفتاری ترکیبی از دو ویژگی نوروتیک و درون‌گرایی است که معمولاً موجب آشکار شدن اختلالات اضطرابی می‌شود [27]. از این روست که گفته می‌شود فعالیت بالای مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری، زمینه‌ساز بروز رفتارهای ناسازگار تلقی می‌شود [27]. افرادی که سیستم بازدارنده رفتاری فعالی دارند، معمولاً خجالتی، مضطرب، ترسو و در کل مستعد اختلالات هیجانی هستند.
کر فرض می‌کند که حساسیت به تنبیه و پاداش یک زمینه بیولوژیکی و پیش‌بینی‌کننده رفتار است [27]. هسینگ این ارتباط را از دو طریق تصور می‌کند: الف) حساسیت بالای سیستم بازدارنده رفتار موجب استفاده بیشتر از مهارت‌های مقابله اجتنابی، چون انکار محرک‌های منفی می‌شود؛ ب) مهارت‌های مقابله‌ای ممکن است رابطه بین حساسیت تقویت و رفتارهای منفی را تحت‌ تأثیر قرار دهد[28]. ممکن است رابطه مثبتی بین سیستم فعال‌ساز رفتاری و یک عادت منفی وجود داشته باشد، اما این رابطه تنها در افرادی مثبت است که درگیر مهارت‌های مقابله‌ای اجتنابی هستند. در حالی که برای افراد دارای مهارت حل مسئله، این رابطه منفی است. به ‌طور کلی مهارت مقابله‌ای انتخاب‌شده توسط فرد، رابطه بین حساسیت تقویت و رفتارهای منفی را در فرد میانجی‌گری می‌کند [27].
نقش دو سیستم فعال‌ساز رفتاری و بازداری رفتاری در بروز اختلالات اضطرابی، و رفتارهای ضداجتماعی نشان داده شده است [29 ،23]. برخی مطالعات نیز به رابطه فعالیت بالای سیستم فعال‌ساز رفتاری با بیش‌فعالی و اختلال سلوک، رابطه فعالیت بالای سیستم بازداری رفتار با سلامت روان، اختلالات خُلقی‌افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و افکار خودکشی و اختلالات شخصیت پی برده‌اند [3031, 3233, 34 ,3536]. مطالعات مختلف نشان دادند که افراد دارای مشکلات زمینه‌ای و سیستم فعال‌ساز رفتاری غالب، به محرک‌های تنش‌زا واکنش‌های بدنی و هیجانی شدیدتری نشان می‌دهند و از مشکلات خُلقی و هیجانی بیشتری رنج می‌برند [3738]. از آنجا که دیدگاه حساسیت تقویت یک نظریه عصب‌شناختی است که شخصیت را از منظر انگیزه، یادگیری و هیجان توصیف کرده [39] و بر ارتباط بین سیستم مغزی‌رفتاری و هوش هیجانی صحه می‌گذارد، برخی مطالعات نیز روابط بین هوش هیجانی وRST را تأیید کردند، این مطالعات نشان دادند که افراد با هوش هیجانی پایین بی‌قرارترند و در محیط‌های پاداش‌دهنده اقدامات کمتری انجام می‌دهند، در حالی‌ که افراد دارای صفات هوش هیجانی بالا هدف‌محورند، به پاداش حساسیت نشان داده و از انگیزه اجتناب و هیجانی منفی پایین‌تری برخوردارند [40]. مطالعات پیشین نشان دادند که سیستم بازداری رفتاری با خلق‌وخوی و هیجان منفی و سیستم فعال‌ساز رفتاری با تجربیات مثبت همراه است [4142, 43]. بنابراین از این مطالعات، نتیجه می‌شود که سیستم مغزی‌رفتاری به‌خوبی قادرست بروز اختلالات خُلقی و هیجانی را در افراد پیش‌بینی کرده [44] و نقش مهمی در فعال‌سازی یا بازدارندگی هیجان ایفا کند. 
هیجان نقش مهمی در سازگاری با تغییرات زندگی و رویدادهای تنش‌زا ایفا می‌کند. هیجان‌ها واکنش‌های زیست‌شناختی موقعیت‌هایی است که به عنوان یک فرصت مهم و چالش‌انگیز ارزیابی می‌شوند [45]. یک حالت هیجانی با ارزیابی فرد از معنای شخصی موقعیت هیجانی آغاز شده و سپس با تجربه ذهنی رویداد، واکنش بدنی و عاطفی نسبت به آن و درنهایت تمایل به فکر و عمل به شیوه‌ای خاص به نمایش درمی‌آید [46]. هیجان‌ها اگرچه مبنای زیستی دارند، ولی افراد قادرند بر شیوه‌های ابراز هیجانی اثر بگذارند، این توانایی که تنظیم هیجان نامیده می‌شود، به فرایندهای اثرگذار بر هیجان‌های کنونی فرد و چگونگی تجربه و ابراز آن‌ها اشاره دارد [47] و مفهومی پیچیده و دربرگیرنده طیف گسترده‌ای از فرایندهای زیستی، اجتماعی، رفتاری و همچنین فرایندهای شناختی هشیار و ناهشیار [48] و مشتمل بر راهبردهایی است که باعث کاهش، حفظ و یا افزایش یک هیجان می‌شوند [49]. تنظیم هیجان که به‌ طور خودکار یا کنترل‌شده و به شکل هشیار یا ناهشیار می‌تواند عمل کند [50]، عنصر مرکزی سازمان‌دهی رفتار سازگارانه در مواجهه با موقعیت‌های تنش‌زا، بهزیستی روانی و کارکرد مؤثر [51] و شامل فرایندهای بیرونی و درونی مسئول برای نظارت، ارزیابی و اصلاح واکنش‌های هیجانی به منظور نیل به اهداف فردی است [52]. 
راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دو دسته راهبردهای منفی و مثبت با تأکید بر جنبه شناختی مقابله شامل فرایندهای شناختی ا‌ست که افراد آن‌ها را برای مدیریت اطلاعات هیجان‌زا و برانگیزاننده به‌کارمی‌گیرند [47]. راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان شامل خودسرزنش‌گری، سرزنش دیگران، نشخوار فکری و فاجعه‌سازی، با انواع مشکلات هیجانی و اختلالات روانی رابطه مستقیمی داشته و پیش‌بینی‌کننده مشکلات هیجانی در افراد است [53]. راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان شامل تمرکز مجدد مثبت، دیدگاه‌گیری، پذیرش و توجه مجدد بر برنامه‌ریزی با انواع مشکلات هیجانی رابطه معکوس دارد [45].
از آنجایی که تنظیم هیجان نقش محوری در تحول بهنجار داشته و ضعف در آن، عامل مهمی در ایجاد اختلال‌های روانی به‌شمار می‌رود، افرادی که قادر به مدیریت صحیح هیجاناتشان در برابر رویدادهای روزمره نیستند، بیشتر نشانه‌های تشخیصی، اختلال‌های درونی‌سازی چون افسردگی و اضطراب از خود نشان می‌دهند [51]. شواهد پژوهشی حاکی از ارتباط تنظیم هیجانی مثبت با سازگاری و پیامدهای مثبت رفتاری و سلامت جسمی ، برآیندهای اجتماعی مثبت، بهزیستی روان‌شناختی بیشتر و آسیب روانی کمتر است [5455 ,5657]. همچنین مطالعات بر رابطه استفاده از راهبردهای تنظیم منفی شناختی هیجان چون ملامت خودنشخوارگری، فاجعه‌سازی و ملامت دیگران و اختلالات درون‌سازی‌شده و نشانگان اختلالات خُلقی، چون افسردگی و اضطراب، بروز مشکلات هیجانی، روان‌نژندی و برون‌گرایی و رابطه راهبردهای شناختی مثبت هیجان، چون ارزیابی مثبت و تمرکز مثبت با کاهش علائم خُلقی و هیجانی منفی، افزایش کیفیت و رضایت در زوجین و کاهش تنش‌های زناشویی صحه گذاشته‌اند [5859, 606162 ،51]. مطالعات اخیر نیز به شواهدی جدیدی از نقش مؤثر عوامل هیجانی در کیفیت رابطه میان زوجین اشاره کردند [64] و نشان دادند که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نقش پیش‌آگهی و درمان را برای مشکلات روان‌شناختی دارند [65] و در تضعیف یا تقویت پیوندهای زناشویی و رضایت بین زوجین نیز نقش دارند [66]. این مطالعات تأیید کردند که راهبردهای تنظیم شناختی مثبت هیجان، چون تمرکز مثبت، برنامه‌ریزی مجدد با تقویت توان مقابله‌ای زوجین در مواجهه با مشکلات رابطه‌ای به رضایت زناشویی در زوجین می‌انجامد [67].
با عنایت به آنچه گفته شد این پرسش مطرح می‌شود که رضایت زناشویی افراد به چه میزان متأثر از فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری و به چه میزان متأثر از تنظیم ارادی هیجان است. از این ‌رو، پژوهش حاضر برای پاسخ‌گویی به سؤال فوق درصدد است تا میزان اثر مستقیم و غیرمستقیم راهبردهای تنظیم هیجان و سیستم‌های مغزی‌رفتاری را بر رضایت زناشویی افراد شرکت‌کننده‌ پژوهش حاضر تعیین کند. با توجه به هدف پژوهش، مدل مفهومی مطالعه در تصویر شماره 1 به نمایش درآمده است: 

روش 
روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی به شیوه تحلیل مسیر است. در این مطالعه فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری متغیر کمی ـ گسسته به عنوان متغیر برون‌زاد یا مستقل و تنظیم شناختی هیجان، متغیر کمی ـ گسسته، به عنوان متغیر واسطه‌ای یا وابسته میانی و نیز رضایت زناشویی به عنوان متغیر درون‌زاد یا وابسته نهایی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. 
جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان و مردان متأهل ساکن بندر ماهشهر تشکیل می‌دادند. از آنجایی ‌که توصیه شده است که به ازای هر پارامتر موردمطالعه در روش تحلیل مسیر، 20 نمونه در نظر گرفته می‌شود [68]، تحلیل مسیر به عنوان یک روش تحلیل رگرسیون چندگانه، گونه‌ای از تحلیل معادلات ساختاری محسوب شده، متأثر از پارامترهای مورد‌مطالعه، توزیع طبیعی داده‌ها و تعداد خطاهای قابل برآورد بوده و بر پایه نمونه بزرگ قرار دارد. تفاسیر مختلفی از نمونه بزرگ توسط محققین شده است. در مجموع، هر و همکاران حداقل حجم نمونه را در مدل‌های شامل 5 سازه یا کمتر با تعداد بیش از 3 نشانگر، 100 نفر و برای مدل‌های دارای 7 سازه، بدون سازه‌های دارای 1 یا 2 نشانگر، 150 نفر با رعایت فرض نرمال‌ بودن داده‌ها مناسب تشخیص دادند. از این‌ رو تلاش شد تا با احتساب ریزش و پرسش‌نامه‌های ناقص ‌تکمیل‌شده، نمونه‌ای با حجم 200 نفر در پژوهش در نظر گرفته شود. با این توضیح، شرکت‌کنندگان پژوهش، کارکنان شاغل در صنایع پتروشیمی بندر ماهشهر و همسران آن‌ها بودند که پیش‌تر به دو درمانگاه خانواده صنایع پتروشیمی مراجعه کرده بودند و دارای پرونده پزشک خانواده بودند [69]. از بین آن‌ها، ابتدا به صورت تصادفی متناسب با تعداد پرونده‌های پزشک خانواده موجود در هر درمانگاه، تعداد 250 نفر انتخاب شدند که پس از تماس و جلب رضایت آن‌ها برای شرکت در پژوهش، درنهایت 200 فرد متأهل به صورت داوطلبانه پرسش‌نامه‌های پژوهش را به طور کامل تکمیل کردند. از ملاک‌های ورود به پژوهش داشتن سطح تحصیلات دیپلم، نداشتن بیماری‌های جسمانی حاد، چون بیماری‌های قلبی‌عروقی، آسم، دیابت، فشار خون بالا و اختلالات هورمونی شدید وکنترل‌نشده که سلامت عمومی فرد را به خطر می‌اندازد، نداشتن بیماری روانی نیازمند بستری، گذشت حداقل 3 سال از زندگی مشترک و داشتن رضایت برای شرکت در پژوهش بود. داشتن هریک از بیماری‌های زمینه‌ای جسمی و روانی، ناباروری زوجین، طول مدت ‌ازدواج زیر 3 سال، تحصیلات پایین‌تر از دیپلم و عدم رضایت برای شرکت در پژوهش نیز از جمله ملاک‌های خروج از پژوهش محسوب می‌شدند. 
از 200 فرد متأهل شرکت‌کننده در پژوهش حاضر، 106 زن با میانگین و انحراف ‌معیار سنی 3/5±34/6، با دامنه سنی 48-25 سال و میانگین و انحراف‌معیار طول ‌مدت ازدواج 2/88±8/14 در دامنه 12-3 سال و 94 مرد با میانگین و انحراف‌معیار سنی 3/91±38/5 در دامنه سنی 50-27 و میانگین و انحراف‌معیار طول مدت ازدواج 2/81±8/59 سال در دامنه 12-3 سال بودند.
 پرسش‌نامه شخصیتی گری ـ ویلسون
پرسش‌نامه شخصیتی گری ـ ویلسون شامل 120 پرسش برای ارزیابی هریک از سیستم‌های فعال‌ساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ و گریز (هریک شامل 40 پرسش) توسط گری ـ ویلسون ساخته شد. از 40 پرسش مربوط به فعالیت سیستم بازداری رفتاری، 20 پرسش به مؤلفه اجتناب منفعل و 20 پرسش به مؤلفه خاموشی اختصاص دارد؛ از40 پرسش مربوط به فعالیت سیستم فعال‌ساز رفتاری،20 پرسش به مؤلفۀروی‌آورد و 20 پرسش به مؤلفه اجتناب فعال و در‌نهایت، از 40 پرسش مربوط به فعالیت سیستم جنگ / گریز، 20 پرسش به مؤلفه جنگ و 20 پرسش به مؤلفه گریز اختصاص دارد [70]. پرسش‌های پرسش‌نامه در طیف لیکرت 3 درجه‌ای بله، خیر و علامتِ سؤال (؟) تنظیم شده است. گزینه ؟ زمانی است که شرکت‌کننده قادر نیست یکی از دو گزینه بله یا خیر را انتخاب کند. پاسخ‌ها به صورت مثبت یا منفی نمره‌گذاری می‌شود. به این ترتیب که برای پرسش‌های مثبت به هر پاسخ بلی 2، علامت سؤال 1 و پاسخ خیر صفر امتیاز تعلق می‌گیرد و در پرسش‌های منفی، برای پاسخ بلی صفر، علامت سؤال 1 و پاسخ خیر 2 امتیاز تعلق می‌گیرد. ویلسون و همکاران ضرایب آلفای کرونباخ ابعاد این پرسش‌نامه را در محدوده 0/06 تا 0/70 گزارش کردند [71]. میکائیلی منیع و امیری پایایی ابعاد این پرسش‌نامه را 0/86 گزارش کرده است. در پژوهش حاضر، ضرایب پایایی ابعاد روی‌آورد، اجتناب فعال، اجتناب فعل‌پذیر، خاموشی و جنگ و گریز به ترتیب 0/68، 0/65، 0/79، 0/69 ، 0/71 و 0/74 محاسبه شده است [70]. 
مقیاس رضایت زناشویی انریچ 
مقیاس رضایت زناشویی انریچ توسط اولسون و همکاران برای ارزیابی زمینه‌های بالقوه مشکل‌زا یا شناسایی زمینه‌های قوت و غنی‌سازی رابطه زناشویی ساخته شد [72]. اولسون و همکاران از این پرسش‌نامه برای ارزیابی رضایت زناشویی استفاده کرده و معتقدند که این مقیاس به تغییراتی که در طول دوره زندگی هر فرد رخ می‌دهد، مربوط شده و نسبت به تغییرات رخ‌داده برای خانواده‌ها حساس است [73 ،72]. هریک از موضوعات این مقیاس، به یکی از حوزه‌های مهم زندگی زناشویی فرد مربوط می‌شود. ارزیابی هریک از این حوزه‌ها در درون یک رابطه زناشویی می‌تواند مشکلات بالقوه زوج‌ها را مشخص کند. این ابزار همچنین می‌تواند به عنوان یک ابزار تشخیصی برای زوج‌هایی که در جست‌وجوی مشاوره زناشویی و تقویت رابطه زناشویی هستند استفاده شود، مقیاس رضایت‌مندی زناشویی انریچ، دارای فرم بلند (115‌گویه‌ای) و فرم کوتاه (47گویه‌ای) است. مقیاس در طیف لیکرت 5‌درجه‌ای از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم در 12 خرده‌مقیاس شامل پاسخ قراردادی، رضایت زناشویی، موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارض، نظارت مالی، فعالیت‌های مربوط به اوقات فراغت، روابط جنسی، ازدواج و فرزند، بستگان و دوستان، نقش‌های مربوط به توزیع قدرت و جهت‌گیری عقیدتی تنظیم شده است. عرب علیدوستی، نخعی و خانجانی ضریب همسانی درونی پرسش‌نامه را 0/74 گزارش کردند.  ضریب همسانی درونی کل مقیاس در پژوهش حاضر با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0/87 محاسبه شده است [74].
پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان (فرم کوتاه)
فرم کوتاه پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان یک ابزار خودگزارشی در 18 گویه شامل دو دسته راهبردهای شناختی مثبت در تنظیم هیجان (تمرکز مجدد مثبت، دیدگاه‌گیری، پذیرش و توجه مجدد بر برنامه‌ریزی) و راهبردهای شناختی منفی در تنظیم هیجان (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوارگری، فاجعه‌سازی) در طیف لیکرت 5‌درجه‌ای از هرگز (1) تا همیشه (5) توسط گارانفسکی و همکاران برای شناسایی راهبردهای مقابله شناختی افراد پس از تجربه وقایع منفی و آسیب‌زا برای افراد 12 سال به بالا طراحی شده است. نمره هر راهبرد از طریق جمع نمرات هریک از گویه‌های تشکیل‌دهنده آن راهبرد به دست می‌آید [45]. در پژوهش حسنی پایایی مقیاس بر اساس روش‌های همسانی درونی با دامنه آلفای کرونباخ 0/76 تا 0/92 و بازآزمایی با دامنه همبستگی 0/51 تا 0/77 و روایی پرسش‌نامه مذکور از طریق تحلیل مؤلفه اصلی با استفاده از چرخش واریماکس همبستگی بین خرده‌مقیاس‌ها با دامنه همبستگی 0/32 تا 0/67 و روایی ملاکی مطلوب گزارش شده است [75].
 روش اجرای پژوهش
برای انتخاب افراد شرکت‌کننده در پژوهش از دو درمانگاه خانواده صنایع پتروشیمی ماهشهر، ابتدا شماره پرونده‌های پزشک خانواده در هر درمانگاه به صورت تصادفی انتخاب شدند، پس از بررسی ملاک‌های ورود و خروج، طی تماس تلفنی از آن‌ها دعوت به همکاری شد. در صورتی که فرد انتخاب‌شده حائز ملاک‌های خروج بود، شماره‌های بعدی فهرست انتخاب می‌شدند. این فرایند تا آنجا انجام شد که تعداد افراد دارای تمایل به شرکت در پژوهش به حد نصاب رسید، علی‌رغم وجود اطلاعات مربوط به وجود بیماری‌های جسمی و روانی در پرونده افراد، آن‌ها به صورت خودگزارشی نیز مورد پرسش قرار گرفتند تا اطمینان لازم نسبت به رعایت ملاک‌های ورود به پژوهش حاصل شود. به همه افراد توضیحاتی در مورد اهداف پژوهش و اطمینان لازم در مورد محرمانگی اطلاعات فردی داده شد. برای گزارش یافته‌های توصیفی، از میانگین و انحراف‌معیار و برای آزمون فرض‌های پژوهش از روش تحلیل همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر با استفاده از  نسخه 17 نرم‌افزار SPSS و نسخه 8/8 نرم‌افزارLISREL  استفاده شده است. 
یافته‌ها
جدول شماره 1 میانگین و انحراف‌معیار رضایت زناشویی، راهبردهای مثبت و منفی هیجانی و مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری زنان و مردان متأهل را نشان می‌دهد.


این جدول نشان می‌دهد میانگین رضایت زناشویی در مردان بالاتر از زنان بوده. همچنین میانگین استفاده از راهبردهای مثبت در مردان بالاتر از زنان و میانگین استفاده از راهبردهای منفی در زنان بالاتر از مردان است. همچنین زنان در مقایسه با مردان میانگین بالاتری در مؤلفه‌های اجتناب فعال، سیستم فعال‌ساز رفتاری، اجتناب منفعل، خاموشی، سیستم بازداری رفتاری، جنگ، گریز و سیستم جنگ و گریز رفتاری کسب کردند. به منظور پاسخ به پرسش‌های پژوهش مبنی بر پیش‌بینی رضایت زناشویی بر اساس راهبردهای تنطیم هیجان و سیستم مغزی‌رفتاری از تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه در جداول شماره 2 و 3 استفاده شده است. 


جدول شماره 2 نشان می‌دهد که همه متغیرهای پژوهش شامل راهبردهای منفی (P<0/01، r=‌-0/27) و مثبت هیجان (P<0/01، r=‌0/27) و مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری شامل روی‌آورد (P<0/01، r=‌-0/20)، اجتناب فعال (P<0/01، r=‌-0/26)، اجتناب منفعل (P<0/01، r=‌-0/28)، خاموشی (P<0/01، r=‌-0/21)، جنگ (P<0/01، r=‌-0/24)، گریز (P<0/01، r=‌-0/25)، اجتناب رفتاری (P<0/01، r=‌-0/28) جنگ و گریز رفتاری (P<0/01، r=‌-0/29) به جز سیستم فعال‌ساز رفتاری (P>0/05، r=‌0/04) با رضایت زناشویی همبستگی معناداری دارند.
نتایج جدول شماره 3 نشان می‌دهد مدل پیش‌بینی رضایت زناشویی توسط فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری و تنظیم شناختی هیجان به‌خوبی قادر به برازش داده‌ها در این زمینه است.


به‌ علاوه، میزان همبستگی چندمتغیره و ضریب تطبیق‌یافته نیز نشان می‌دهد که مدل رگرسیونی حاضر می‌تواند داده‌های تجربی موجود را به‌خوبی برازش دهد. به ‌طوری که مؤلفه‌های جنگ و گریز، اجتناب فعال و راهبردهای منفی و مثبت هیجان، قادر به تبیین 19 درصد از تغییرات رضایت زناشویی است. همچنین با توجه معناداری آماره‌ها، از بین مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری، جنگ و گریز، اجتناب فعال و راهبردهای منفی و مثبت تنظیم هیجان، تأثیر معناداری در تبیین رضایت زناشویی دارند. به ‌علاوه، میزان ضرایب تأثیر نیز نشان می‌دهد که از بین متغیرهای پیش‌بین وارد‌شده در معادله رگرسیون، اجتناب فعال با ضریب تأثیر 0/40 بیشترین تأثیر و متغیر جنگ و گریز با ضریب تأثیر 0/17 کمترین تأثیر را در تبیین مدل و تغییرات رضایت زناشویی در زوجین دارند. به ‌طور کلی، این نتایج نشان می‌دهند زمانی که مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به صورت هم‌زمان وارد معادله رگرسیون می‌شوند، اجتناب فعال و راهبردهای منفی هیجان بیشترین نقش را در پیش‌بینی رضایت زناشویی دارند. تصویر شماره 1 نتایج حاصل از این بررسی را به صورت خلاصه نمایش می‌دهد. 

برای بررسی نقش واسطه‌ای راهبردهای شناختی هیجان در رابطه بین سیستم مغزی‌رفتاری و رضایت زناشویی از تحلیل مسیر و مدل‌سازی معادلات ساختاری به روش بارون و کنی استفاده شد. در تصویر شماره 2 مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری به عنوان متغیر برون‌زاد یا متغیر مستقل، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به عنوان متغیر وابسته میانی و رضایت زناشویی به عنوان متغیر درون‌زاد یا وابسته نهایی در نظر گرفته شده است [76].

بررسی روابط نشان می‌دهد که ضرایب تأثیر فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری زمانی که با مؤلفه‌های تنظیم شناختی هیجان وارد معادله رگرسیون می‌شوند، به ‌طور جزئی کاهش می‌یابند. بنابراین می‌توان به نقش مؤلفه‌های تنظیم شناختی هیجان به عنوان واسطه بین فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری و رضایت زناشویی پی برد. 
در روش بارون و کنی چند گام صورت می‌گیرد: 1. رگرسیون هم‌زمان برای پیش‌بینی متغیر وابسته نهایی (رضایت زناشویی) توسط متغیرهای برون‌زاد (مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری)؛ 2. رگرسیون هم‌زمان برای پیش‌بینی متغیر وابسته میانی (تنظیم شناختی هیجان) توسط متغیرهای برون‌زاد (مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری)؛ 3. رگرسیون هم‌زمان برای پیش‌بینی متغیر وابسته نهایی (رضایت زناشویی) توسط متغیر وابسته میانی (راهبردهای تنظیم شناختی هیجان) و متغیرهای برون‌زاد (مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری)، و در پایان، مقایسه ضرایب تأثیر متغیرهای برون‌زاد (مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری) در گام‌های اول و دوم [76]. کاهش ضرایب تأثیر متغیرهای برون‌زاد بر متغیر وابسته نهایی از گام اول به گام سوم، حاکی از نقش واسطه‌گر متغیر وابسته میانی (تنظیم شناختی هیجان) است (مدل بارون و کنی) [76]. به ‌علاوه، این کاهش می‌تواند به صورت جزئی یا کاملرخ دهد. به‌ عبارتی، اگر کاهش ضرایب تأثیر از گام 1 به گام 3 به حدی باشد که معناداری خود را از بین ببرد، این کاهش (واسطه‌گری) به صورت کامل اتفاق می‌افتد.اما اگر کاهش رخ‌داده از گام 1 به گام 3 به حدی نباشد که معناداری خود را در گام 3 از دست بدهد، کاهش (واسطه‌گری) به صورت جزئی رخ داده است. 
برای بررسی میزان برازش مدل استخراج‌شده از طریق تحلیل مسیر، از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری از نسخه 8/8 نرم‌افزار LISREL استفاده شد. به طور کلی، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. جدول شماره 4 شاخص‌های برازش مدل تجربی را نشان می‌دهد.


برای بررسی و تخمین برازش یک مدل، شاخص‌های متعددی در نرم‌افزار LISREL تعریف شده است که در اینجا به مهم‌ترین شاخص‌ها در این زمینه اشاره شده است. در ادامه به بررسی هریک از این شاخص‌ها پرداخته شده است.
شاخص مجذور خی، که به ارزیابی کل مدل می‌پردازد، روشی سنتی برای تعیین برازش مدل است که عدم معناداری آن نشان‌دهنده برازش مدل با داده‌هاست [77]. بنابراین با توجه به عدم معناداری این شاخص، به نظر می‌رسد مدل دارای برازندگی مطلوبی میباشد. دومین شاخص، ریشه توان دوم تقریب است. منابع موجود در زمینه مدل‌سازی معادلات ساختاری پیشنهاد می‌کنند که اگر مقدار این شاخص کمتر از 0/05 باشد، مدل از برازش مطلوب و اگر مقدار این شاخص بین 0/05 و 0/08 باشد، مدل از برازش قابل قبولی برخوردار است. همچنین اگر شاخص‌های نیکویی برازش، نیکویی برازش تعدیل‌شده  و شاخص برازش مقایسه‌ای از مقدار 0/9 بالاتر باشند، مدل از برازش مطلوبی برخوردارست [78]. بنابراین با توجه به مقادیر این شاخص‌ها در جدول شماره 4 می‌توان گفت که مدل تجربی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. 
بحث 
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش واسطه‌ای تنظیم شناختی هیجان بین فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری و رضایت زناشویی در زنان و مردان متأهل مراجعه‌کننده به واحد پزشک خانواده درمانگاه‌های تحت‌پوشش صنایع پتروشیمی بندر ماهشهر انجام شد. 
نتایج نشان داد که بازداری رفتاری، رابطه مستقیم و معناداری با راهبردهای منفی تنظیم شناختی و رابطه معکوس و معناداری با راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان دارد. این نتایج نشان داد که بازداری رفتاری اثر معناداری بر استفاده از راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان دارد. این یافته با نتایج مطالعات مشابهی همسوست [80 ،79 ،35 ،33 ،31]. این مطالعات نشان دادند که افرادی که سیستم بازداری فعالی دارند، بیشتر مستعد مشکلات خُلقی بوده و به وقایع محیطی با واکنش‌های نوروزگونه (روان آزردگی) واکنش نشان می‌دهند. افراد روان‌رنجور در برخورد با وقایع دارای بار منفی، بیشتر از راهبردهای خودسرزنشی، پذیرش، نشخوارگری، فاجعه‌سازی و ملامت دیگران و افراد پایدار از نظر هیجانی و نیز افراد برون‌گرا از راهبردهای تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی بهره می‌گیرند [62]. نتایج مطالعات نیز حاکی است که از میان راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان، فاجعه‌انگاری و سرزنش دیگری، پیش‌بین نیرومندتری برای تهدید سلامت روانی است [53] و از میان رفتارهای مثبت تنظیم شناختی هیجان، تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت پیش‌بین نیرومندتری برای سلامت روان‌شناختی است [45]. سیستم بازداری رفتاری نه‌تنها با بروز مشکلات هیجانی مرتبط است، بلکه در بروز مشکلات جسمی متأثر از مشکلات هیجانی نیز تأثیرگذار است. برای نمونه افراد دارای مشکلات زمینه‌ای از مشکلات خُلقی بیشتری چون افسردگی رنج برده و سیستم بازداری فعال‌تری دارند [60]. این‌گونه می‌توان نتیجه گرفت که نوع راهبردهای تنظیم هیجان با صفات شخصیتی غالب در افراد تناسب دارد.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که استفاده از راهبردهای منفی تنظیم هیجان با رضایت زناشویی رابطه غیرمستقیم و استفاده از راهبردهای مثبت تنظیم هیجان با رضایت زناشویی رابطه مستقیم دارند. این نتایج با یافته‌های مطالعات لیو و همکاران و سایر پژوهش‌ها که به مطالعه سازگاری زناشویی، تنظیم هیجان و صفات عاطفی و بررسی نقش تنظیم هیجان در رضایتمندی زناشویی پرداخته‌اند، همسوست [67 ،66 ،63 ،62]. این مطالعات نشان می‌دهند که افرادی که برای تنظیم هیجان خود، رفتارهایی چون ملامت خود و دیگری و نشخوار فکری از خود نشان می‌دهند، کارکردهای فردی و تعاملی پایین‌تری نسبت به افرادی دارند که از رفتارهای مثبت تنظیم هیجان، چون ارزیابی مجدد واقعه و تلاش برای برنامه‌ریزی مجدد دارند [67]. بنابراین به‌کارگیری راهبردهای مثبتِ همراه با عاطفه مثبت، با افزایش رضایت در رابطه و استفاده از راهبردهای منفی که با افزایش عاطفه منفی همراه است، با کاهش رضایت در رابطه همبسته است. درواقع کاهش رضایت زناشویی با افزایش سطوح عاطفه منفی و کنش متقابل منفی مرتبط است. این الگوی ارتباطی، تقابل عاطفه منفی نامیده می‌شود و به گرایش یک همسر برای منفی ‌بودن در پیِ احساس منفی به‌وجود‌آمده در دیگری اشاره دارد [80]. در‌واقع زوجینی که با احتمال بیشتری هیجان منفی موجود در رابطه زناشویی را تلافی می‌کنند، نسبت به زوجینی که گرایش به قطع ‌کردن یا پیشگیری از تقابل عاطفه منفی دارند، رضایت کمتری را در روابط خود احساس می‌کنند [81].
یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد از مؤلفه‌های سیستم مغزی‌رفتاری نیرومندترین اثر را سیستم (پاداش) اجتناب فعال و سیستم (تنبیه) جنگ و گریز بر رضایت زناشویی دارد.به این ‌صورت که سیستم جنگ و گریز رابطه معکوس و اجتناب فعال، رابطه مستقیم با رضایت زناشویی دارند. این یافته با نتایج بررسی رابطه رضایتمندی زناشویی و سیستم مغزی‌رفتاری، روان‌رنجورخویی و نیز رفتارهای اجتنابی، استرس و خشم و همچنین بررسی‌های سیستماتیک و تحلیلی سایه‌میری و همکاران مبنی بر ارتباط ویژگی‌های شخصیتی با برآیندهای زناشویی همسوست [18 ،15 ،14 ،10].
مطابق با دیدگاه مک‌ناتون و گری سیستم فعال‌ساز رفتاری در افراد با فراخوانی هیجان‌های مثبت و گرایش به واکنش‌های هیجانی مثبت، موجب اجتناب فعال از واکنش‌های هیجانی منفی شده و رضایت از عملکرد فردی افزایش می‌یابد [20].همچنین افرادی که سیستم جنگ و گریز فعالی دارند، با گریز از محرک‌های آزارنده نسبت به محرک‌های منفی حساسیت و واکنش نشان داده و بدین‌طریق پیامدهای رفتاری و اثرات آن بر محیط را تحت کنترل دارند.
اگرچه مطالعات موجود، بین فعالیت بالای سیستم فعال‌ساز رفتاری با تکانش‌گری و بروز رفتارهای ضداجتماعی رابطه یافتند، برخی شواهد نشان می‌دهند که فعالیت بالای سیستم فعال‌ساز رفتاری، گاه موجب بروز واکنش‌های محافظتی در برابر حالات هیجانی منفی چون حالات اضطرابی می‌شود [30]. این شواهد نشان می‌دهند که عوامل محیطی یا مهارت‌های فردی قادرند تأثیر عملکرد سیستم‌های سیستم فعال‌ساز رفتاری و سیستم بازداری رفتاری را بر سازگاری اجتماعی تعدیل کند [79]. از آنجایی که پژوهش‌های انجام‌شده در مورد سیستم مغزی‌رفتاری بر روی گروه‌های بالینی بوده، می‌توان به نقش عوامل فردی و محیطی در اثرگذاری مثبت یا منفی این سیستم‌ها بر برآیندهای فردی یا تعاملی پی برد.
نتایج پژوهش همچنین نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بین فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری و رضایت زناشویی نقش میانجی دارد. طبق نظر مک‌ناتون و گری واکنش گرایشی یا اجتنابی به یک محرک، محصول تعامل چند سیستم به طور هم‌زمان است، سیستم جنگ و گریز با ارائه بازخورد منفی در جهت کاهش ناهم‌خوانی بین تهدید فوری و موقعیت مطلوب، به تمامی محرک‌های آزارنده واکنش نشان می‌دهد و سیستم گرایش رفتاری از طریق ارتباط با اصل لذت‌جویی در واکنش به محیط، مسئول پاسخ‌دهی به محرک‌های لذت‌بخش و ارضاکننده است و سیستم بازداری رفتار، گذشته از پاسخ به محرک‌های آزارنده شرطی، به حل تعارضات افراد در پاسخ‌گویی به محرک‌های هم‌عرض و در تعارض باهم واکنش نشان می‌دهد و درگیر ارزیابی خطرهاست [20]. افراد با فعالیت بالای این سیستم، دائم نگران‌اند و همواره در پی علائم خطر در اطراف خود هستند.در عین‌ حال، فعالیت پایین این سیستم، افراد را مستعد انجام رفتارهای خطرناک می‌کند. مطابق این دیدگاه، با دریافت پاداش سیستم فعال‌ساز رفتاری و با دریافت تنبیه، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ و گریز  فرد فعال می‌شود. هنگام بروز تعارض بین سیستم پاداش و تنبیه، رفتارهای بازداری در فرد فعال شده، برانگیختگی تشدید شده و با فعال‌سازی مکانیسم تنظیم هیجان نسبت به تعارض ایجادشده واکنش نشان می‌دهد و برآیندهای رفتار فرد را در سطح فردی یا تعاملی تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین با افزایش فعالیت سیستم بازداری رفتاری به‌کارگیری راهبردهای منفی تنظیم هیجان افزایش و به‌کارگیری راهبردهای مثبت تنظیم هیجان کاهش می‌یابد و با فعال شدن هریک از راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان، رضایت افراد از رابطه زناشویی کاهش یا افزایش پیدا می‌کند.
نتیجه‌گیری
با توجه به نتایج پژوهش حاضر، فعالیت سیستم مغزی‌رفتاری به عنوان الگوی زیستی و پایدار شخصیت و استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نقش مؤثری در پیش‌بینی رضایت زناشویی، به عنوان برآیند کلی فرد از تعاملات درازمدت بین همسران دارند. دو مؤلفه سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ و گریز هم به شکل مستقیم و هم از طریق تأثیر بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر رضایت زناشویی اثر می‌گذارند. با توجه به اینکه با افزایش فعالیت سیستم بازداری رفتاری به‌کارگیری راهبردهای منفی افزایش یافته و این خود موجب کاهش رضایت از رابطه در همسران می‌شود، پس سیستم بازداری رفتاری به طور غیرمستقیم و به واسطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر رضایت زناشویی اثرگذار است. از آنجایی که رضایت زناشویی محصول یک رابطه درازمدت بین همسران است و اثرات غیرقابل انکاری بر سلامت زوجین و فرزندان دارد، شناسایی ترکیبی از عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی در جهت بهبود و ارتقای کیفیت این رابطه ارزشمند به نظر می‌رسد. 
نمونه‌گیری از خانواده‌های مراجعه‌کننده به مرکز بهداشت (تمرکز بر گروه بالینی) و غربالگری سلامت روان آن‌ها از طریق پرونده‌ها، عدم‌ مطالعه عوامل اثرگذار بر سیستم مغزی‌رفتاری در جهت غنی‌سازی کارکردهای فردی و تعاملی و بررسی متغیرها به صورت همبستگی می‌تواند پیشنهاداتی را برای بررسی علّی پیشایندها و برآیندهای تعامل زوجین در نمونه‌های بالینی و نیز در نمونه‌های بزرگ‌تر از جامعه ارائه کند. تلاش این پژوهش برای تدوین مدل آسیب‌شناختی، حاوی تلویحاتی کاربردی در حوزه درمان با تأکید بر نقش تنظیم هیجانی در کنترل برآیندهای تعاملی است.

ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

کلیه فرایند پژوهش مطابق با استانداردهای اعلامیه هلسینکی 1964 و با رعایت کدهای اخلاقی پژوهش شامل کسب رضایت مدیریت درمانگاه‌ها و نیز خانواده‌ها برای شرکت در پژوهش و دادن اطمینان از محرمانگی اطلاعات شرکت‌کنندگان صورت گرفت. این مطالعه از نظر اخلاق پژوهش به تأیید گروه روانشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز رسیده است.

حامی مالی
حامی مالی ندارد

مشارکت نویسندگان
نظارت بر اجرای پژوهش و صحت داده‌ها: پگاه نصیری؛ تهیه پیش‌نویس مقاله، انجام اصلاحات و نظارت علمی بر شیوه نگارش گزارش مطابق با استانداردها: سیده فاطمه موسوی؛ استاد راهنمای پایان‌نامه: جواد ملازاده.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان هیچ‌گونه تضاد منافعی در این پژوهش وجود ندارد.

تقدیر و تشکر
نویسندگان از کادر مدیریتی کلینیک‌های خانواده صنایع پتروشیمی شهرستان ماه‌شهر و تمامی زنان و مردان متأهلی که در پژوهش حاضر شرکت کردند، تشکر و قدردانی می‌کنند.
 

References
1.Goldenberg H, Goldenberg I. Counseling today’s families. Monterey: Thomson Brooks/Cole Publishing Co; 1998. https://books.google.com/books?id=rSU6934pQ3cC&q=Counseling+today%27s+families&dq=Counseling+today%27s+families&hl=en&sa=X&ved=2ahUKEwjp4MrX59n1AhVIiqQKHc4zC18Q6AF6BAgJEAI
2.Day RD. Introduction to family processes. New York: Routledge; 2014. [DOI:10.4324/9780203805435]
3.Rosen‐Grandon JR, Myers JE, Hattie JA. The relationship between marital characteristics, marital interaction processes, and marital satisfaction. Journal of Counseling & Development. 2004; 82(1):58-68. [DOI:10.1002/j.1556-6678.2004.tb00286.x]
4.Oprisan E, Cristea D. A few variables of influence in the concept of marital satisfaction. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2012; 33: 468-72. [DOI:10.1016/j.sbspro.2012.01.165]
5.Jones BJ. Social Capital in American Life. In: Social Capital in American Life. London: Palgrave Pivot, Cham; 2019. pp. 181-201. [DOI:10.1007/978-3-319-91180-9_10]
6.Luo S, Zhang G, Watson D, Snider AG. Using cross-sectional couple data to disentangle the causality between positive partner perceptions and marital satisfaction. Journal of Research in Personality. 2010; 44(5):665-8. [DOI:10.1016/j.jrp.2010.08.006]
7.Bakhshayesh A, Mortazavi M. [The relationship between sexual satisfaction, general health and marital satisfaction in couples (Persian)]. Journal of Applied Psychology. 2010; 3(4(12)):73-85. https://www.sid.ir/en/journal/ViewPaper.aspx?id=189915
8.Malouff JM, Thorsteinsson EB, Schutte NS, Bhullar N, Rooke SE. The five-factor model of personality and relationship satisfaction of intimate partners: A meta-analysis. Journal of Research in Personality. 2010; 44(1):124-7. [DOI:10.1016/j.jrp.2009.09.004]
9.Riahi F, Khajeddin N, Izadi-Mazidi L. Evaluation of Relationship Between Mental Health and Marital Satisfaction in Male Married Students. Jentashapir Journal of Health Research. 2017; 8(1): e36630. [DOI:10.5812/jjhr.36630]
10.Amiri M, Farhoodi F, Abdolvand N, Bidakhavidi AR. A study of the relationship between big-five personality traits and communication styles with marital satisfaction of married students majoring in public universities of Tehran. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2011; 30: 685-9. [DOI:10.1016/j.sbspro.2011.10.132]
11.Gannon N, Ranzijn R. Does emotional intelligence predict unique variance in life satisfaction beyond IQ and personality? Personality and individual Differences. 2005; 38(6):1353-64. [DOI:10.1016/j.paid.2004.09.001]
12.Tavakol Z, Nikbakht Nasrabadi A, Behboodi Moghadam Z, Salehiniya H, Rezaei E. A review of the factors associated with marital satisfaction. Galen Medical Journal. 2017; 6(3):197-207. https://www.gmj.ir/index.php/gmj/article/view/641
13.O’Meara MS, South SC. Big five personality domains and relationship satisfaction: Direct effects and correlated change over time. Journal of Personality. 2019; 87(6):1206-20. [DOI:10.1111/jopy.12468] [PMID]
14.Bayrami M, Heshmati R, Karami R. Anxiety: Trait/Sate, sensation seeking and marital satisfaction in married women. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2011; 30:765-70. [DOI:10.1016/j.sbspro.2011.10.149]
15.Sayehmiri K, Kareem KI, Abdi K, Dalvand S, Gheshlagh RG. The relationship between personality traits and marital satisfaction: Asystematic review and meta-analysis. BMC Psychology. 2020; 8(1):15. [DOI:10.1186/s40359-020-0383-z].] [PMID] [PMCID]
16.Noorbala AA, Ramezanzadeh F, Malak-Afzali Ardakani H, Abedinia N, Rahimi Foroushani A, Shariat M. [Efficacy of psychiatric interventions on the level of marital satisfaction in infertile couples in a reproduction health research centre (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2007; 13(2):104-11.  http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-159-en.html
17.Chehreh H, Ozgoli G, Abolmaali k, Nasiri M. The Relationship between Personality Traits and Marital Satisfaction Based on Five Factors of Personality: A systematic review. Scientific Journal of kurdistan University of Medical Sciences. 2017; 22(5):121-32. [DOI:10.22102/22.5.121]
18.Pourmohseni KF. [The relation between behavioral-brain systems activity with forgiveness and marital satisfaction in couples (Persian)]. 2014; 8(2):17-26. http://bjcp.ir/article-1-385-en.html
19.Gray JA. The neuropsychology of temperament. In: Strelau J, Angleitner A, editors. Explorations in temperament. New York: Plenum Press; 1991. pp. 105-128. [DOI:10.1007/978-1-4899-0643-4_8]
20.McNaughton N, Gray JA. Anxiolytic action on the behavioural inhibition system implies multiple types of arousal contribute to anxiety. Journal of Affective Disorders. 2000; 61(3):161-76. [DOI:10.1016/S0165-0327(00)00344-X]
21.De Pascalis V, Arwari B, Matteucci M, Mazzocco A. Effects of emotional visual stimuli on auditory information processing: A test of JA Gray’s reinforcement sensitivity theory. Personality and Individual Differences. 2005; 38(1):163-76. [DOI:10.1016/j.paid.2004.03.017]
22.Kelly D. The neuropsychology of anxiety: An enquiry into the functions of the septo-hippocampel system. By Jeffrey A. Gray, Oxford University Press. 1982. p. 548. The British Journal of Psychiatry. 1982; 141(6):634. [DOI:10.1017/S000712500011373X]
23.Corr PJ, Perkins AM. The role of theory in the psychophysiology of personality: From ivan pavlov to jeffrey gray. International Journal of Psychophysiology. 2006; 62(3):367-76. [DOI:10.1016/j.ijpsycho.2006.01.005] [PMID]
24.Corr PJ. Reinforcement sensitivity theory of personality questionnaires: Structural survey with recommendations. Personality and Individual Differences. 2016; 89:60-4. [DOI:10.1016/j.paid.2015.09.045]
25.Collins MD, Jackson CJ, Walker BR, O’Connor PJ, Gardiner E. Integrating the context-appropriate balanced attention model and reinforcement sensitivity theory: Towards a domain-general personality process model. Psychological Bulletin. 2017; 143(1):91-106. [DOI:10.1037/bul0000082] [PMID]
26.Papachristou H, Theodorou M, Neophytou K, Panayiotou G. Community sample evidence on the relations among behavioural inhibition system, anxiety sensitivity, experiential avoidance, and social anxiety in adolescents. Journal of Contextual Behavioral Science. 2018; 8:36-43. [DOI:10.1016/j.jcbs.2018.03.001]
27.Corr PJ. Reinforcement sensitivity theory and personality. Neuroscience & Biobehavioral Reviews. 2004; 28(3):317-32. [DOI:10.1016/j.neubiorev.2004.01.005] [PMID]
28.Hasking PA. Reinforcement sensitivity, coping, and delinquent behaviour in adolescents. Journal of Adolescence. 2007; 30(5):739-49. [DOI:10.1016/j.adolescence.2006.11.006] [PMID]
29.Bacon AM, Corr PJ, Satchell LP. A reinforcement sensitivity theory explanation of antisocial behaviour. Personality and Individual Differences. 2018; 123:87-93. [DOI:10.1016/j.paid.2017.11.008]
30.Hundt NE, Kimbrel NA, Mitchell JT, Nelson-Gray RO. High BAS, but not low BIS, predicts externalizing symptoms in adults. Personality and Individual Differences. 2008; 44(3):565-75. [DOI:10.1016/j.paid.2007.09.018]
31.Harnett PH, Loxton NJ, Jackson CJ. Revised reinforcement sensitivity theory: Implications for psychopathology and psychological health. Personality and Individual Differences. 2013; 54(3):432-7. [DOI:10.1016/j.paid.2012.10.019]
32.Atadokht A, Majdy N. [Comparison of Brain/Behavioral Systems, Cognitive Emotion Regulation and Cognitive Failures in Patients with Schizophrenia Disorder, Major Depression Disorder and Normal Individuals (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatric Nursing. 2017; 5(4):8-18. [DOI:10.21859/ijpn-05042]
33.Amiri S, Sepehrian Azar F. [Examination of the relationship of difficulties in emotion regulation, behavioral activation and behavioral inhibition system in the prediction of social anxiety (Persian)]. Qom University of Medical Sciences Journal. 2017; 11(5):85-97. https://journal.muq.ac.ir//article-1-827-en.html
34.Komasi S, Saeidi M, Soroush A, Zakiei A. The relationship between brain behavioral systems and the characteristics of the five-factor model of personality with aggression among Iranian students. Journal of Injury and Violence Research. 2016; 8(2):67. [DOI:10.5249/jivr.v8i2.696]
35.Azadi S, Khosravani V, King S, Mohammadzadeh A, Baseri A. Correction to: Effects of neuropsychological systems on psychopathology through cognitive emotion regulation strategies in individuals with suicide attempts. Cognitive Therapy and Research. 2020; 44(1):240. [DOI:10.1007/s10608-019-10040-z]
36.Ross SR, Keiser HN, Strong JV, Webb CM. Reinforcement sensitivity theory and symptoms of personality disorder: Specificity of the BIS in cluster C and BAS in cluster B. Personality and Individual Differences. 2013; 54(2):289-93. [DOI:10.1016/j.paid.2012.09.020]
37.Sadeghi MT, Namdar H, Vahedi S, Aslanabadi N, Ezzati D, Sadeghi B. Effects of emotional stimuli on cardiovascular responses in patients with essential hypertension based on brain/behavioral systems. Journal of Cardiovascular and Thoracic Research. 2013; 5(4):167-71. [Doi: 10.5681/jcvtr.2013.036] [PMID] [PMCID]
38.Merchán-Clavellino A, Alameda-Bailén JR, Zayas García A, Guil R. Mediating effect of trait emotional intelligence between the behavioral activation system (BAS)/behavioral inhibition system (BIS) and positive and negative affect. Frontiers in psychology. 2019; 10:424. [DOI:10.3389/fpsyg.2019.00424] [PMID] [PMCID]
39.McNaughton N, Corr P. The neuropsychology of fear and anxiety: A foundation for reinforcement sensitivity theory. In: Corr P, editor. The reinforcement sensitivity theory of personality. Cambridge: Cambridge University Press; 2008. pp. 44-94. [DOI:10.1017/CBO9780511819384.003]
40.Bacon AM, Corr PJ. Motivating emotional intelligence: A reinforcement sensitivity theory (RST) perspective. Motivation and Emotion. 2017; 41(2):254-64. [DOI:10.1007/s11031-017-9602-1]
41.Meyer TD, Hofmann BU. Assessing the dysregulation of the behavioral activation system: The hypomanic personality scale and the BIS-BAS scales. Journal of Personality Assessment. 2005; 85(3):318-24. [DOI:10.1207/s15327752jpa8503_08] [PMID]
42.Hundt NE, Brown LH, Kimbrel NA, Walsh MA, Nelson-Gray R, Kwapil TR. Reinforcement sensitivity theory predicts positive and negative affect in daily life. Personality and Individual Differences. 2013; 54(3):350-4. [DOI:10.1016/j.paid.2012.09.021]
43.Li Y, Xu Y, Chen Z. Effects of the behavioral inhibition system (BIS), behavioral activation system (BAS), and emotion regulation on depression: A one-year follow-up study in Chinese adolescents. Psychiatry Research. 2015; 230(2):287-93. [DOI:10.1016/j.psychres.2015.09.007] [PMID]
44.Zargham Hajebi M, Pourabdol S, Beyki M, Sajjadpour SH. The Role of Brain/Behavioral Systems and Emotional Processing in Predicting Social Anxiety of Students. International Journal of School Health. 2019; 6(3): e85784. [DOI:10.5812/intjsh.85784]
45.Garnefski N, Van Den Kommer T, Kraaij V, Teerds J, Legerstee J, Onstein E. The relationship between cognitive emotion regulation strategies and emotional problems: Comparison between a clinical and a nonclinical sample. European Journal of Personality. 2002; 16(5):403-20. [DOI:10.1002/per.458]
46.Lazarus RS. From psychological stress to the emotions: A history of changing outlooks. Annual Review of Psychology. 1993; 44(1):1-22. [DOI:10.1146/annurev.ps.44.020193.000245] [PMID]
47.Gross JJ. The emerging field of emotion regulation: An integrative review. Review of General Psychology. 1998; 2(3):271-99. [DOI:10.1037/1089-2680.2.3.271]
48.Garnefski N, Kraaij V, Spinhoven P. Negative life events, cognitive emotion regulation and emotional problems. Personality and Individual Differences. 2001; 30(8):1311-27. [DOI:10.1016/S0191-8869(00)00113-6]
49.Jermann F, Van der Linden M, d’Acremont M, Zermatten A. Cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ). European Journal of Psychological Assessment. 2006; 22(2):126-31. [DOI:10.1027/1015-5759.22.2.126]
50.Mauss IB, Cook CL, Cheng JY, Gross JJ. Individual differences in cognitive reappraisal: Experiential and physiological responses to an anger provocation. International Journal of Psychophysiology. 2007; 66(2):116-24. [DOI:10.1016/j.ijpsycho.2007.03.017] [PMID
51.Carthy T, Horesh N, Apter A, Gross JJ. Patterns of emotional reactivity and regulation in children with anxiety disorders. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment. 2010; 32(1):23-36. [DOI:10.1007/s10862-009-9167-8]​​​​​​
52.Gan Y, Zhang Y, Wang X, Wang S, Shen X. The coping flexibility of neurasthenia and depressive patients. Personality and Individual Differences. 2006; 40(5):859-71. [DOI:10.1016/j.paid.2005.09.006

53.Gross JJ, Thompson RA. Handbook of emotion regulation. New York: Guilford; 2011. https://www.google.com/books/edition/Handbook_of_Emotion_Regulation_First_Edi/Jh81lZKqFH8C?hl=en&gbpv=0
54.Appleton AA, Loucks EB, Buka SL, Kubzansky LD. Divergent associations of antecedent-and response-focused emotion regulation strategies with midlife cardiovascular disease risk. Annals of Behavioral Medicine. 2014; 48(2):246-55. [DOI:10.1007/s12160-014-9600-4] [PMID] [PMCID
55.English T, John OP, Srivastava S, Gross JJ. Emotion regulation and peer-rated social functioning: A 4-year longitudinal study. Journal of Research in Personality. 2012; 46(6):780-4. [DOI:10.1016/j.jrp.2012.09.006] [PMID] [PMCID
56.Gross JJ, John OP. Individual differences in two emotion regulation processes: Implications for affect, relationships, and well-being. Journal of Personality and Social Psychology. 2003; 85(2):348-62. [DOI:10.1037/0022-3514.85.2.348] [PMID
57.Cludius B, Mennin D, Ehring T. Emotion regulation as a transdiagnostic process. Emotion. 2020; 20(1):37. [DOI:10.1037/emo0000646] [PMID
58.Dochnal RB, Vetró Á, Kiss E, Baji I, Lefkovics E, Bylsma LM, et al. Emotion regulation among adolescents with pediatric depression as a function of anxiety comorbidity. Frontiers in Psychiatry. 2019; 10:722. [DOI:10.3389/fpsyt.2019.00722].] [PMID] [PMCID
59.Salehi A, Baghaban I, Bahrami F, Ahmadi SA. [Relationships between cognitive emotion regulations strategies and emotional problems with regard to personal and familial factors (Persian)]. Family Counseling and Psychotherapy. 2011; 1(1):1-19. https://fcp.uok.ac.ir/article_9399_en.htm
60.Atashkr R, Fathi-Ashtiani A, Azad-Fallah P. [The rlationship between extraversion, neuroticism and psychoticism with brain/behavioral systems (Persian)]. Journal of Behavioral Sciences. 2008; 2(1).103-11. http://www.behavsci.ir/article_67565.html
61.Ludwig L, Werner D, Lincoln TM. The relevance of cognitive emotion regulation to psychotic symptoms-a systematic review and meta-analysis. Clinical Psychology Review. 2019; 72:101746. [DOI:10.1016/j.cpr.2019.101746] [PMID]
62.Liu S, Wang Z, Lu S, Shi J. Dyadic analysis of childhood emotional maltreatment and marital satisfaction during the transition to parenthood: The mediating effects of emotion regulation strategies and psychological distress. Journal of Aggression, Maltreatment & Trauma. 2019; 28(10):1216-31. [DOI:10.1080/10926771.2018.1466381]
63.Isanejad O, Alizade Z. [The effectiveness of couples coping enhancement training (CCET) on marital adjustment and marital coping strategies (Persian)]. Journal of Applied Psychological Research. 2020; 11(1):67-85. [DOI:10.22059/japr.2020.277483.643200]
64.Shareh H, Eshaghi Sani M. [Predictive role of morningness-eveningness personality, cognitive flexibility and cognitive emotion regulation in marital satisfaction in middle-aged women (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2019; 24(4):384-99. [DOI:10.32598/ijpcp.24.4.384]
65.Lasa-Aristu A, Delgado-Egido B, Holgado-Tello FP, Amor PJ, Domínguez-Sánchez FJ. Profiles of cognitive emotion regulation and their association with emotional traits. Clínica y Salud. 2019; 30(1):33-9. [DOI:10.5093/clysa2019a6]
66.Shahid H, Kazmi SF. Role of emotional regulation in marital satisfaction. International Journal for Social Studies. 2016; 2(4):47-60. [DOI:10.26643/ijss.v2i4.6769]
67.Rusu PP, Bodenmann G, Kayser K. Cognitive emotion regulation and positive dyadic outcomes in married couples. Journal of Social and Personal Relationships. 2019; 36(1):359-76. [DOI:10.1177/0265407517751664]
68.Hair JF, Black WC, Babin BJ, Anderson RE. Multivariate data analysis. New Jersey: Prentice Hall; 2010. https://www.google.com/books/edition/Multivariate_Data_Analysis/JlRaAAAAYAAJ?hl=en
69.Kline TJB. Sample issues, methodological implications, and best practices. Canadian Journal of Behavioural Science/Revue canadienne des sciences du comportment. 2017; 49(2):71-7. [DOI:10.1037/cbs0000054]
70.Mikaeili Manee F, Amiri S. [Evaluation of psychometric properties of sensitivity to punishment and sensitivity to reward scale in normal population (Persian)]. Journal of Modern Psychological Researches. 2016; 11(42):211-36. https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_5561.html?lang=en 
71.Wilson GD, Gray JA, Barrett PT. A factor analysis of the Gray-Wilson personality questionnaire. Personality and Individual Differences. 1990; 11(10):1037-44 [DOI:10.1016/0191-8869(90)90131-A]
72.Olson DH, Fournier DG, Druckman JM. Counselor’s manual for Prepare/Enrich (revised edition). Minneapolis: Prepare/Enrich; 1990. https://books.google.com/books?id=DqyHngEACAAJ&dq=Counselor%27s+manual+for+PREPARE/ENRICH&hl=en&sa=X&ved=2ahUKEwido-7njtr1AhXKiv0HHdgDBHIQ6AF6BAgJEAE
73.Sanaei B, Hooman A. Alaqmand S. [Family and marriage assessment scales (Persian)]. Tehran: Besat Publisher; 2000. http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=708439&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author
74.Arab Alidousti A, Nakhaee N, Khanjani N. [Reliability and validity of the Persian Versions of the Enrich Marital Satisfaction (Brief Version) and kansas marital satisfaction scales (Persian)]. Health and Development Journal. 2015; 4(2):158-67. https://www.sid.ir/en/journal/ViewPaper.aspx?ID=460965
75.Hasani J. [The psychometric properties of the cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ) (Persian)]. Journal of Clinical Psychology. 2010; 2(3): 73-83. [DOI:10.22075/jcp.2017.2031]
76.Baron RM, Kenny DA. The moderator-mediator variable distinction in social psychological research: Conceptual, strategic, and statistical considerations. Journal of Personality and Social Psychology. 1986; 51(6):1173-82. [DOI:10.1037//0022-3514.51.6.1173] [PMID]
77.Hooman HA. [Multivariate data analysis in scientific research (Persian)]. Tehran: Nasher Parsa; 1380. http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=626383&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author
78.Kalantari K. [Structural Equation Modeling in Socio-Economic Research (Persian)]. Tehran: Farhang Saba Publications; 2009. https://scholar.google.com/citations?view_op=view_citation&hl=en&user=qZEyW-QAAAAJ&citation_for_view=qZEyW-QAAAAJ:pqnbT2bcN3wC
79.Corr PJ. Erratum to “reinforcement sensitivity theory and personality” [Neuroscience and Biobehavioral Reviews (2004) 317-332]. Neuroscience and Biobehavioral behavioral Reviews. 2005; 8(28):875. [DOI:10.1016/j.neubiorev.2004.10.001]
80.Levenson RW, Gottman JM. Physiological and affective predictors of change in relationship satisfaction. Journal of Personality and Social Psychology. 1985; 49(1):85-94. [DOI:10.1037/0022-3514.49.1.85] [PMID]
81.Scott RM. Restrictive emotionality and marital satisfaction. [PhD dissertation]. Norman, Oklahoma: University of Oklahoma; 2009. https://hdl.handle.net/11244/319305
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1399/4/9 | پذیرش: 1399/10/2 | انتشار: 1400/10/11

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb