مقدمه
اقدام به خودکشی یکی از مهمترین شاخصهای بهداشت روانی افراد اجتماع محسوب میشود و یک رخداد فاجعهبار برای خانوادهها و جوامع است که به صورت بالقوه نیز میتوان از آن پیشگیری کرد [
1]. هرچند که تمام گروههای سنی متأثر از این پدیده هستند ولی بیشترین میزان بروز آن در گروه سنی ۱۵ تا ۳۰ است [
2]. مطالعات محدودی در زمینه رفتار خودکشی در کودکان انجام شده است و این مطالعات عمدتاً در کشورهای پیشرفته و با حجم نمونه اندک انجام پذیرفته. بنابراین، اپیدمیولوژی و ریسک فاکتورهای اقدام به خودکشی در گروه سنی زیر۱۰ ناشناخته است [
3]. در بعضی گزارشها فراوانی اقدام به خودکشی در کودکان سن مدرسه یک درصد گزارش شده است [
5 ،
4]. در فاصله سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ در ایالات متحده، ۱۴۸۵۲ نفر ۵ تا ۱۱سال با تفکر خودکشی و یا اقدام به خودکشی در بیمارستان بستری شده بودند که بیشترین علت بستری این افراد، مربوط به افزایش شیوع اختلالات رفتاری به خصوص اختلال خلقی و افسردگی بوده است [
7 ،
6]. در بین سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ در ایران، ۳۲۲۵ مورد خودکشی در بین کودکان و نوجوانان رخ داده است که نسبت آن در پسران به دختران 3/7 به ۱ بوده است [
8]. هدف از مطالعه حاضر گزارش سهبار اقدام به خودکشی به روش حلقآویز در یک پسر بچه ۸ساله و توصیف زمینههای خانوادگی و اختلالات عاطفی رفتاری در کودک و ارتباط آن با اقدام به خودکشی است.
گزارش مورد
بیمار یک پسر بچه ۸ساله است که والدین با شکایت اقدام به خودکشیهای مکرر او را به کلینیک روانپزشکی بیمارستان شهید مصطفی خمینی (ره) شهر ایلام آوردند. این خانواده ساکن یکی از روستاهای شهرستان ایلام هستند که شغل آنها دامداری و کشاورزی است. این خانواده دارای پنج فرزند بوده و کودک مذکور چهارمین فرزند آنهاست و در کلاس دوم ابتدایی تحصیل میکند. ازنظر تحصیلی از سال اول تاکنون در بین بچههای کلاس نمرات متوسطی داشته، اما بیشفعالی و رفتارهای پرخاشگرانه نداشته است. طبق گفته والدین، این کودک در فاصله سالهای ۱۳۹۷ـ۱۳۹۸ سهبار در محل زندگی احشام، اقدام به حلقآویز کردن خود کرده است که خودش با برنامه قبلی طراحی کرده و در هر سه مورد خواهر بزرگترش او را از مرگ نجات داده است. اقدام به خودکشی اول در دی ماه 1397، دومی در فروردین 1398 و سومین اقدام در مهر ماه 1398 بوده است. مُراجع میگفت حلقآویز کردن را در تلویزیون دیده است و هنوز هم افکار خودکشی با استفاده از همان وسیله را دارد. والدین بیمار دارای تحصیلات ابتدایی بوده و از نظر اقتصادی درآمد خانواده ماهیانه ۱ تا ۱/۵ میلیون تومان است. خانواده بیمار بیان کردند که هیچگونه سابقه اقدام به خودکشی و بیماری روانی در فامیل نداشتهاند. نوع زندگی روستایی خانواده، تعداد زیاد فرزندان، مقایسه وضعیت با سایر خانوادهها، خواستهها و توقعات بالای فرزندان، سطح پایین ارتباطات در خانواده و وضعیت مالی ضعیف باعث شده به فرزندان کوچکتر ازنظر روانی و عاطفی توجه نشود و از آنها حمایت صورت نگیرد.
کودک قبل از سال 1397 در برقراری ارتباط کلامی با سایرین به دلیل لکنت زبان مشکلاتی داشته است که برای آن هیچگاه به متخصص اعصاب و روان مراجعه نکرده و درمانی دریافت نکرده است. این موضوع در کاهش اعتمادبهنفس و عزتنفس وی در آن زمان نقش داشته، اما در مصاحبه اخیر با وی اثری از لکنت زبان دیده نشد، هرچند خیلی کند به سؤالات پاسخ میدهد. علیرغم بیانگیزگی، ناامیدی، افکار خودکشی فعال و کاهش اعتمادبهنفس گاه حین مصاحبه میخندید و برای این خندیدن علتی وجود نداشت. او در بیان و ابراز هیجانات و احساسات مشکل داشت. در معاینه وضعیت روانی کندی فعالیت حرکتیروانی (سایکوموتور)، ارتباط چشمی ضعیف، سطح رسیدگی به بهداشت پایین، پاسخ دادنهای با تأخیر و کُند، تمرکز و توجه پایین و تفکر عینی دیده شد. بر اساس علائم مذکور تشخیص اختلال افسردگی اساسی برای کودک داده شد. ارزیابی رفتار کودک با استفاده از چکلیست CBCL از والدین نیز انجام گرفت. چکلیست رفتاری کودکان ابزاری است که یکی از والدین یا فرد دیگری که با شایستگیها و مشکلات رفتاری کودک بهخوبی آشناست آن را تکمیل میکند. این ابزار را هم میتوان به صورت خودگزارشی و هم به صورت مصاحبه اجرا کرد.
همچنین CBCL را میتوان برای اندازهگیری تغییرات رفتاری کودک در زمان یا به دنبال درمان استفاده کرد. این پرسشنامه را تهرانی دوست، شهریور، پاکباز، رضایی، رضایی و احمدی (۲۰۱۱) ترجمه و هنجاریابی کردهاند. در پژوهش مینایی (1385) دامنه ضرایب همسانی درونی مقیاسها با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ از 0/63 تا 0/95 گزارش شده است. این پرسشنامه هشت مشکل یا سندرم عاطفی رفتاری را اندازه میگیرد. همچنین CBCL سه نمره پهنباند شامل: مشکلات رفتاری درونیسازیشده، مشکلات برونیسازیشده و مشکلات کلی را نیز اندازه میگیرد [
8]. در مشاوره روانپزشکی برای کودک اخلال افسردگی اساسی تشخیص داده شد.
تجزیه و تحلیل پرسشنامه CBCL نشان داد که این کودک نمرات بالایی در رفتار پرخاشگرانه، مشکلات توجه، رفتار قانونشکن و اختلال افسردگی اضطراب دارد. در بررسی نمرات پهنباند پرسشنامه، مشکلات رفتاری برونسازیشده در کودک غالب بودند. بلافاصله درمانهای روانشناختی و دارویی در راستای جلوگیری از ارتکاب مجدد او به خودکشی شروع شد. وی تحت درمان با داروی سرترالین (12/5 میلیگرم روزانه) به مدت یک هفته قرار گرفت و پس از آن به میزان ۲۵ میلیگرم در روز رسانده شد. درمان شناختی رفتاری همزمان با شروع درمان دارویی با تأکید بر ارزیابی شرایط و موقعیت وی در خانواده، خواستهها و نیازها، نوع ارتباط والدین و سایر فرزندان با وی، استرسها و عوامل ناراحتکننده و شناسایی عوامل محافظتکننده و حمایتی در جلسات متعدد آغاز شد.
در طول جلسات از تکنیک گوش دادن فعال استفاده شد تا کودک هیجانات، احساسات و عواطف خویش را نشان دهد و تخلیه هیجانی صورت گیرد. در تمامی جلسات از افکار خودکشی به صورت مستقیم سؤال شد تا وضعیت تفکر وی در لحظه ثبت گردد. در این مرحله از مهارت حل مسئله استفاده شد و برخورد وی با مسائل و مشکلات ارزیابی شد تا با کمک این کار بتواند بهترین تصمیم را در برابر مشکلات بگیرد. خانواده درمانی در بین جلسات برای بهبود تعاملات خانواده و ارتباط میان اعضای خانواده و نحوه گفتوگو با یکدیگر نیز انجام شد. در جلسات متفاوت به رابطه مثبت کودک با خانواده بیشتر توجه شد و کودک توانایی بیشتری در برقراری رابطه و ابراز نیازها، احساسات و تفکراتش پیدا کرد، سپس ارزیابی رفتار کودک با استفاده از چکلیست اختلالات عاطفی رفتاری کودکان از والدین انجام شد. اکنون کودک زیر نظر روانپزشک بوده و ماهیانه به صورت رایگان ویزیت میشود و کاملاً زیر نظر و حمایت والدین و سایر اعضای خانواده است و خوشبختانه تا بهمن ماه ۱۳۹۹ اقدام به خودکشی مجدد نداشته است.
بحث
هدف این مطالعه تعیین اختلالات رفتاری عاطفی در یک پسر بچه ۸ساله اقدامکننده به خودکشی با استفاده از چکلیست اختلالات رفتاری CBCL و تشخیص روانپزشکی کودکان است. در تجزیه و تحلیل چکلیست CBCL این کودک نمرات بالایی در رفتار پرخاشگرانه، مشکلات توجه، رفتار قانونشکن و اختلال افسردگی اضطراب دارد. در ارزیابی نمرات پهنباند، مشکلات رفتاری برونسازیشده در کودک غالب بودند و در مشاوره روانپزشکی، برای کودک اخلال افسردگی اساسی تشخیص داده شد. اقدام به خودکشی در کودکان زیر ۱۰ سال کمتر گزارش میشود، معمولاً رخداد آن دلیل بر وجود اختلال عاطفی رفتاری خاصی در کودک است [
10 ،
9]. اختلال در سلامت روان کودک مانند افسردگی، یک عامل محرک برای اقدام به خودکشی در کودکان است. این نوع کودکان معمولاً نگران و کمفعالیت هستند و سریعاً تغییر رفتار میدهند.
افسردگی درماننشده یک فاکتور مهم برای اقدام به خودکشی در کودکان است، کمااینکه در این کودک این نوع افسردگی وجود داشت و به علت عدم حمایت روانی و عاطفی خانواده، منجر به رفتار خطرناکتری مثل اقدام به خودکشی شده است [
11]. تنش در رابطه کودک و والدین یک عامل مخفی تسریعکننده اقدام به خودکشی در بین کودکان است و معمولاً حلقآویز کردن هم شایعترین روش اقدام به خودکشی در این کودکان است [
12]. ظاهراً این کودک خواستههایی مانند دوست داشته شدن و داشتن اسباب بازی و لباس از والدین داشته است که نتوانستهاند آن را برایش بر آورده کنند، دلیل آن هم تعداد زیاد فرزندان و عدم توانایی مالی خانواده بوده است. به هر حال عواملی مانند فقر و نبود منابع مالی کافی باعث ناتوانی خانواده در تأمین نیازهای گوناگون در کودکان میشود و این شرایط غفلت از بچه را در خانواده ایجاد میکند. اغلب این کودکان در معرض مشکلات روانی و رفتاری فراوانی مانند افسردگی هستند؛ در صورتی که این افسردگی دیر تشخیص داده یا درمان شود (افسردگی پنهان)، ممکن است باعث اختلالاتی مانند پرخاشگری، اختلال توجه و اقدام به خودکشی در کودک شود [
15,
14,
13]. کودکان و نوجوانان افسرده معمولاً تمایل بیشتری به ارتکاب به خودکشی دارند و قرارگیری آنها در معرض استرسهای حاد باعث تشدید این حالت میشود. یکی از عوامل دخیل در این مسئله درگیری با والدین است [
16]. بنابراین، اصلاح الگوی ارتباطی والد کودک و برطرف کردن محرومیتهای عاطفی کودکان در کاهش بروز اقدام به خودکشی در آنها بسیار مؤثر خواهد بود.
اختلالات رفتاری عاطفی در دوران کودکی با آسیبهای کارکردی فراوانی در حیطههای مختلف زندگی فرد مرتبط است. بنابراین، در نظام مراقبتهای بهداشتی خدمات پیشگیری مانند برنامه مراقبتی ایمن به صورت آموزش در منزل با تأکید بر تقابل کودک والدین، محیط خانوادگی امن و سلامت کودک در کاهش این اختلالات قطعاً مؤثر خواهد بود. از آن جایی که معلمان در مدارس زمان زیادی با دانشآموزان میگذرانند، قطعاً آموزش آنها در زمینه بهداشت روان و شناخت تغییرات رفتاری در کودکان میتواند هم در اطلاعرسانی به موقع به والدین و تیم بهداشت مدارس و هم در شناسایی و درمان به موقع اختلالات روانی در کودکان مؤثر باشد و از طرفی میتواند از پیامدهای ناگوار اختلالات روانی از جمله خودکشی جلوگیری کند.
از آنجایی که محل سکونت کودک در روستا بوده و دسترسی به محل سکونت او سخت بود، تعداد موارد دسترسی به کودک و سایر اعضای خانواده آن به مراتب کمتر میشد.
با توجه به اینکه بروز افسردگی در سنین کودکی نیز وجود دارد و ممکن است علائم آن با افراد بزرگسال متفاوت باشد، گوش دادن فعال و فهم صحبتهای کودکان، اعتبار دادن به حرفهای آنها و تشویق آنها به درخواست کمک موقع نیاز بسیار حائز اهمیت است. تأکید بر روابط مثبت در زندگی بچهها نقش مهمی در ارتقا سلامت روان آنها خواهد داشت.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله برگرفته از موارد ثبت شدهی اقدام به خودکشی استان ایلام مصوب دانشگاه علومپزشکی ایلام است (کد اخلاق: IR.MEDILAM.REC.1398.056) .
حامی مالی
این تحقیق هیچ گونه کمک مالی از سازمانهای تأمین مالی در بخشهای عمومی ، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرد.
مشارکت نویسندگان
مفهومپردازی و نظارت: امیر ادیبی؛ تحقیق و جمعآوری دادهها: علی اشرف مظفری و علی صاحبی؛ نوشتن - پیش نویس اصلی: الهام شفیعی؛ بررسی و ویرایش: علی صاحبی و علی اشرف مظفری.
تعارض منافع
طبق اعلام نویسندگان این مطالعه تعارض منافع ندارد.
تقدیر و تشکر
بدینوسیله از واحد توسعه تحقیقات بالینی بیمارستان شهید مصطفی خمینی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام تشکر مینمائیم.