دوره 26، شماره 2 - ( تابستان 1399 )                   جلد 26 شماره 2 صفحات 169-154 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Mam Salehi H, Moradi O, Arefi M, Yar-Ahmadi Y. Mediating Role of Communication Patterns in Relationship Between Self-differentiation and Sexual Satisfaction. IJPCP 2020; 26 (2) :154-169
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3016-fa.html
مام صالحی حسین، مرادی امید، عارفی مختار، یاراحمدی یحیی. نقش واسطه‌ای الگوهای ارتباطی در رابطه بین تمایزیافتگی خود و رضایت جنسی زوجین. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1399; 26 (2) :154-169

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-3016-fa.html


1- گروه روانشناسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران.
2- گروه روانشناسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران. ، moradioma@gmail.com
3- گروه روانشناسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی،کرمانشاه، ایران.
متن کامل [PDF 6474 kb]   (2359 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (3469 مشاهده)
متن کامل:   (3346 مشاهده)
مقدمه
میل جنسی حالتی از بیان عشق و تقلیدی از عمل آفرینش الهی است [1]. عشق و علیت در روابط جنسی یک واسطه برای رسیدن به وحدت و وسیله‌ای برای کسب فضیلت و راهی برای تجدید آفرینش است. ازدواج رابطه‌ای انسانی، پیچیده، ظریف و پویاست که از ویژگی‌های خاصی برخوردار است. باید اذعان داشت که زن و مرد در صورتی که به بینش کامل از ازدواج برسند، می‌توانند با رابطه جنسی به بهترین آرامش جسمی و روانی دست یابند [2]. از طرفی لذت جنسی آدمیان بیشتر محصول ذهن است تا جسم و عوامل روان‌شناختی معمولاً سهم مهمی در فعالیت جنسی دارند و قادرند موجب بروز یا جلوگیری از این فعالیت شوند [3]. در سایه ارضای میل جنسی علاوه بر نیاز جسمانی، فرد از لحاظ اخلاقی، فکری و روانی نیز به آرامش می‌رسد این غریزه تأثیرانکارناپذیری در زندگی زناشویی و انسجام و پایداری آن و نقش سازنده و پراهمیت و بنیادینی در مسیر سلامت و تعادل روانی زوجین ایفا می‌کند [4]. همچنین یکی از عوامل بین‌فردی مؤثر و کارآمد در رابطه و رضایت جنسی و زناشویی، نوع و ماهیت الگوهای ارتباطی زوجین است که برای ثبات بخشیدن به زندگی زناشویی زوجین و صمیمیت بین آن‌ها و به‌ویژه افزایش رابطه و رضایت جنسی ضروری به نظر می‌رسد [5]. 
الگوهای ارتباطی یکسری کانال‌های ارتباطی خاص است که از طریق آن زن و شوهر با هم تعامل دارند و مجموعه این الگوها شبکه ارتباطی خانواده را تشکیل می‌دهند. به عبارتی، انسان‌ها در رابطه‌ها متولد می‌شوند، بعد زندگی می‌کنند و سپس می‌میرند و از این رو ارتباط و تعامل با دیگران از اساسی‌ترین نیازها به شمار می‌رود و انسان به وسیله این ارتباط‌ها نیازهایش از هر نوعی که باشد را برطرف می‌کند و رشد و تکامل می‌یابد؛ درنتیجه می‌توان گفت سعادت و خوشبختی انسان تا حد زیادی به ماهیت و چگونگی الگوهای ارتباطی او چه با همسر و اعضای خانواده‌اش و چه با دیگران در جامعه مرتبط است [6]. بدین مفهوم که مهارت‌های ارتباطی زوجین در تمامی ابعاد زندگی مشترک آن‌ها تأثیر شگرفی دارد و رضایت فردی هریک از زوجین در جنبه‌های دیگر زندگی‌شان متأثر از مهارت‌های او در برقراری ارتباط بوده و این خود در تعارضات جنسی و شکست زوجین در ازدواجشان نقش ویژه‌ای دارد؛ یعنی الگوی ارتباطی نامؤثر، به یقین درک و فهم صحیح زوجین از یکدیگر را کاهش داده و باعث می‌شود همسران در ارضای نیازهای خود و یکدیگر ناتوان شده و درنتیجه به افرادی ناسازگار، ناموفق، مأیوس و بیمار بدل شوند [7]. 
از دیگر مؤلفه‌های مؤثر بر رابطه و رضایت جنسی افراد، تمایزیافتگی خود است که یکی از مفاهیم کلیدی نظریه نظام‌های خانواده درمانی بوئن است و عبارت از توانایی فرد در تعریف خود است با پاسخ به چنین پرسش‌هایی: من کیستم، چه می خواهم؛ به چه می‌اندیشم، هدف‌های من در زندگی چیست و آماده انجام چه کاری هستم؟ مجموعه پاسخ به این پرسش ها، هر فرد را با دیگر افراد متمایز می‌کند [8]. بوئن به عنوان درجه‌ای که در آن فرد قادر است بین کارکرد عقلانی ـ هیجانی‌، صمیمیت و خودمختاری در روابط خویش تعادل برقرار کند، تعریف می‌کند که سطح تمایزیافتگی خود می‌تواند در تمام روابط بین زوجین به‌ویژه رابطه و رضایت جنسی آن‌ها مهم و تأثیرگذار باشد [9]. 
مفهوم تمایزیافتگی خود در نظریه نظام‌ها تحت عنوان هم آمیختگی ـ تمایزیافتگی تعریف شده که هر دو اصطلاح مؤید این مطلب است که بلوغ و تحقق فرد، نیازمند آن است که او از وابستگی‌های عاطفی حل نشده خانواده اصلی خود رهایی یابد [10]. میزر معتقد است تمایزیافتگی، خود یک ویژگی شخصیتی است که در سطوح مختلف درون‌روانی و برون‌روانی نمایان می‌شود. از نظر او تمایزیافتگی در سطح درون‌روانی به عنوان فرایندی است که در درون فرد رخ می‌دهد و شامل مؤلفه‌های جایگاه من و واکنش‌پذیری عاطفی است و تمایزیافتگی در سطح برون‌روانی نیز به عنوان فرایندی است که در روابط بین افراد به وقوع می‌پیوندد و شامل مؤلفه‌های هم‌آمیختگی و گسلش عاطفی است. در دیدگاه وی مؤلفه جایگاه من به معنای داشتن حس روشنی از خود و استقلال در افکار و باورهاست و واکنش‌پذیری عاطفی به غلبه بر احساس‌های فرد بر عقل و منطقش و پاسخگویی بر پایه هیجان‌ها اشاره دارد. اما در سطح بین‌فردی، هم‌آمیختگی با دیگران اشاره به از دست دادن استقلال خود و انحلال و هم‌آمیختگی در طی روابط صمیمانه با دیگران، به‌خصوص افراد مهم زندگی دارد [11]. 
درواقع ضرورت مهمی که انجام این مطالعه را با عنوان بررسی نقش الگوهای ارتباطی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین تمایزیافتگی خود و رضایت جنسی در زوجین بیشتر توجیه‌پذیر کرد، آمار رو به افزون عدم رضایت و صمیمیت جنسی در زوجین بود که منجر به طلاق جنسی و درنتیجه کم شدن متوسط مدت‌زمان ازدواج زوج‌ها و یا زندگی اجباری و تحمیلی آن‌ها در کنار هم می‌شود [12]. بنابراین به‌جرئت می‌توان رابطه و رضایت جنسی زوجین را یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار دوام و بقای ازدواج‌ها قلمداد کرد و از سوی دیگر نیز بهبود و ارتقای آن در روابط بین زوجین می‌تواند به کاهش مشکلات و تعارضات جنسی و بالتبع پایین آمدن آمار بالای پدیده خانمان‌سوز طلاق منجر شود که بر اساس آمارهای رسمی، نتایج پژوهش‌ها از جمله مطالعه بابکی و همکاران نشان می‌دهند 50 درصد علت طلاق‌هل مشکلات جنسی است [12]. اما بر اساس فرا‌تحلیل‌ها در این زمینه بالای 78 درصد علت طلاق‌ها به مسائل جنسی مربوط می‌شود که در این راستا نیز می‌توان علاوه بر مطالعه بابکی همکاران به مطالعات سعیدی و شکوری، همچنین پژوهش پینتو و نوبل اشاره کرد [12، 1]. 
 بنابراین، با توجه به اینکه سطح عملکرد و رضایت جنسی مابین زوجین شکل‌دهنده بخشی از تصورات و ادراکات مثبت و منفی آن‌ها از یکدیگر و نیز یکی از عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی زوجین است، درواقع، ادراکات و رضایت جنسی هریک از زوجین رابطه قوی و مثبتی با رفتارهایی دارد که نگهدارنده و تداوم‌بخش ازدواج آن‌هاست؛ بنابراین اهمیت این پژوهش بیش از پیش احساس می‌شود. 
بدیهی است یافته‌های این پژوهش می‌تواند، در درک اینکه عملکرد و رضایت جنسی و عوامل مؤثر بر آن به جهت تأثیری که بر حفظ و تداوم ازدواج زوجین دارد، اثربخش باشد؛ به‌ویژه برای درمانگران در حوزه زوج و خانواده استفاده از این رویکرد برای درمان تعارضات جنسی زوجین جهت پیشگیری از طلاق مهم است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه‌ای الگوهای ارتباطی در رابطه بین تمایزیافتگی خود و رضایت جنسی زوجین انجام گرفت.
روش 
پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود.جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین ساکن شهرستان بوکان در سال 1398 بودند. بر اساس جدیدترین اطلاعات مرکز آمار ایران (1395) جمعیت شهری بوکان 197 هزار نفر بود که بر اساس این آمار، تعداد خانوارهای معمولی ساکن شهر بوکان 74250 خانوار بود. با توجه به دقیق نبودن آمار جامعه، تعداد زیاد متغیرهای پژوهش و عدم دسترسی عملی به کلیه اعضای جامعه و نیز با توجه به نظر متخصصین و پژوهشگران در این زمینه و در نظر گرفتن پژوهش‌های مشابه، به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند‌مرحله‌ای، پانصد نفر از زوجین به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که با توجه به موقعیت جغرافیایی و بافت فرهنگی و اجتماعی ساکنین شهرستان مربوطه، کل شهر به پنج منطقه و هر منطقه به عنوان یک خوشه در نظر گرفته شد و از میان هر خوشه پنجاه زوج (صد نفر) از بین محلات مختلف هر منطقه به روش داوطلبانه انتخاب شدند. 
در این تحقیق نحوه دسترسی به افراد هم به صورت حضوری و هم به صورت تلفنی بوده است. همچنین از فضای مجازی نیز استفاده شده است. به همین منظور گروهی نیز به نام آزمودنی‌های پژوهش مربوطه در فضای مجازی تشکیل شد و برای دسترسی به اعضا و دعوت آن‌ها به جلسات و ارائه هر نوع اطلاعات مقتضی در این راستا از آن استفاده می‌شد.
ملاک های ورود در این پژوهش عبارت بودند از: داشتن حداقل یک سال زندگی مشترک زوجین و حداکثر 35 سال، عدم بارداری، یائسگی و شیردهی زنان، عدم سوء‌مصرف به الکل، مواد و دارو (با توجه به مصاحبه بالینی و تشخیصی که به این منظور با زوجین مربوطه مصاحبه انجام گرفت و همچنین خودگزارشی آن‌ها)، نداشتن بیماری های جسمی و روانی مزمن (با توجه به عدم سابقه بستری در بیمارستان و نداشتن هیچ‌گونه پرونده پزشکی به دلیل بیماری‌های جسمی و روانی مزمن بر مبنای مصاحبه تشخیصی که با زوجین به این منظور انجام گرفت و همچنین خودگزارشی آن‌ها)، داشتن سوادکافی (حداقل در سطح متوسطه) جهت درک سؤالات و پاسخ به آن‌ها و همکاری داوطلبانه با پژوهشگر در راستای اهداف علمی پژوهش مورد‌نظر.  شرکت‌کنندگان اجازه داشتند هر زمان به هر دلیلی که مایل بودند، بدون هیچ‌گونه محدودیتی از پژوهش خارج شوند.  
پس از کسب رضایت آگاهانه از آزمودنی‌ها و توضیحات مقتضی در این راستا (مبنی بر ارزش و اهمیت این مطالعه) و هماهنگی‌های لازم با آن‌ها، زوجین جهت شرکت در آزمون در یک زمان از پیش تعیین‌شده (در یک روز تعطیل) به یک سالن فرهنگی‌هنری در سطح شهر که قبلاً به این منظور تدارک دیده شده بود دعوت شدند. ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات که در داخل پاکت قرار گرفته بودند بعد از توضیحات و راهنمایی‌های لازم توسط آزمونگران مربوطه به زبانی ساده و قابل فهم و یکسان برای همه آزمودنی‌ها، در اختیار زوجین قرار داده شد تا هریک از زوجین به صورت انفرادی آن‌ها را تکمیل کند. جهت همکاری حداکثری آزمودنی‌ها و به منظور رعایت ملاحظات اخلاقی در اجرای مطالعه، تکمیل پرسش‌نامه‌ها بی‌نام و با کدگذاری انجام شد و اصل محرمانه بودن پاسخ‌های آزمودنی‌ها رعایت شد. مشارکت‌کنندگان با آگاهی کامل در مطالعه شرکت کردند. آن‌ها در صورت تمایل می‌توانستند با وارد کردن ایمیل خود در قسمت جمعیت‌شناختی از نتایج داده‌های خود و همچنین نتایج کلی پژوهش اطلاع یابند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه رضایت جنسی، پرسش‌نامه تمایزیافتگی خود و مقیاس الگوهای ارتباطی بودند. 
در این تحقیق به منظور برآورد میزان رضایت جنسی زوجین در عملکرد و رابطه جنسی خود، از مقیاس رضایت جنسی لارسون (1998) که دارای 25 سؤال است و چهار مؤلفه تمایل به برقراری روابط جنسی، نگرش جنسی، کیفیت زندگی جنسی و سازگاری جنسی زوجین را می‌سنجد، استفاده شد. این پرسش‌نامه بر اساس طیف پنج‌گزینه‌ای لیکرتی (1 تا 5) در نظر گرفته می‌شود و با سؤالاتی مانند من احساس می‌کنم که همسرم از روابط جنسی‌مان لذت می‌برد، به سنجش رضایت جنسی می‌پردازد. حداقل نمره این پرسش‌نامه برای هر فرد 25 و حداکثر آن 125 و حد متوسط آن نیز 62/5 است. روایی و پایایی این پرسش‌نامه در پژوهش بهرامی و همکاران سنجیده شده است [13]. ضریب آلفای کرونباخ این پرسش‌نامه در پژوهش بهرامی و همکاران بالای 0/87 برآورد شده است [13].
 همچنین در پژوهش حاضر به منظور سنجش سطح تمایزیافتگی خود در زوجین، یعنی ارتباط‌های مهم زندگی و روابط جاری آن‌ها با اعضای خانواده اصلی خود، از پرسش‌نامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر) که یک ابزار 45‌سؤالی است و دارای چهار خرده‌مقیاس واکنش‌پذیری عاطفی، جایگاه من، گریز عاطفی و هم‌آمیختگی با دیگران است، استفاده شد. این پرسش‌نامه با مقیاس لیکرتی در یک طیف شش‌گزینه‌ای از 1 (ابداً در مورد من صحیح نیست) تا 6 (کاملاً در مورد من صحیح است) درجه‌بندی شده است. حداکثر نمره پرسش‌نامه 270 است. سؤال‌های 4، 7، 11، 15، 19، 23، 27، 31، 37، 41 و 43 به صورت مثبت و سایر سؤال‌ها به صورت معکوس نمره‌گذاری می‌شود. نمره کمتر در این پرسش‌نامه نشان‌دهنده سطوح پایین‌تر تمایزیافتگی است. در پژوهشی توسط خطیبی انجام شده است روایی محتوایی و صوری و ملاکی این پرسش‌نامه مناسب ارزیابی شده است [14]. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه‌شده در پژوهش خطیبی برای این پرسش‌نامه بالای 0/7 برآورد شد [14]. ضریب آلفای گزارش‌شده توسط اسکورن و فریدلندر برای پرسش‌نامه تمایزیافتگی خود 0/88 است [15]. همین ضریب آلفا در پژوهش پلج‌ ـ پوپکو که در سال 2004 انجام گرفت 0/86 است (نقل از خطیبی، 1394) [14].
 در این مطالعه از پرسش‌نامه الگوهای ارتباطی زوجین (CPQ) که توسط کریستنسن و سولاوای در سال 1984 طراحی و تدوین شده است به منظور برآورد نوع الگوهای ارتباط زناشویی زوجین با همدیگر استفاده شد که از 35 سؤال تشکیل شده است و رفتارهای زوجین را در طی سه مرحله تعارض زناشویی برآورد می‌کند: الف) هنگامی که مشکلی در رابطه زوجین به وجود می‌آید؛ ب) در طول بحث راجع به مشکل ارتباطی؛ ج) بعد از بحث راجع به مشکل ارتباطی. بدین‌گونه که زوجین هر رفتار را روی یک مقیاس 9‌درجه‌ای لیکرت که از 1 (اصلاً امکان ندارد) تا 9 (خیلی امکان دارد) تنظیم شده، درجه‌بندی می‌کنند؛ بنابراین حداقل نمره این پرسش‌نامه برای هر فرد 35 و حداکثر آن 315 و حد متوسط آن نیز 165 است.
کریستنسن و هیوی و هیوی و همکاران پایایی این پرسش‌نامه را برآورد کردند. آلفای کرونباخ برای خرده‌مقیاس‌های CPQ از 0/50 تا 0/78 گزارش شده است [16]. بودنمن و همکاراننیز پایایی خرده‌مقیاس‌های این پرسش‌نامه را روی آزمودنی‌های آلمانی و سوئیسی به‌دست آورده‌اند که آلفای کرونباخ به‌دست‌آمده در پژوهش این محققان روی خرده‌مقیاس‌های این پرسش‌نامه از 0/44 تا 0/85 و برای مقیاس ارتباط سازنده / متقابل بین 0/74 تا 0/78 گزارش شده است. آن‌ها نتایج را با نمونه آمریکایی (کریستنسن و هیوی، 1990) مقایسه کردند که رضایت‌بخش بود [16]. در ایران صمد‌زاده و همکاران پرسش‌نامه فوق را هنجاریابی کرده و به منظور برآورد روایی این پرسش‌نامه، همبستگی بین مقیاس‌های این پرسش‌نامه و پرسش‌نامه‌های پرخاشگری، رضایت زناشویی انریچ، عاطفه مثبت ـ منفی، سازگاری زناشویی، عزت نفس و رضایتمندی زناشویی زوجین را به دست آورده‌اند که به منظور بررسی ارتباط بین متغیرها، آزمون همبستگی پیرسون و به منظور بررسی همسانی درونی متغیرها، آلفای کرونباخ به کار گرفته شد. 
تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که پرسش‌نامه الگوهای ارتباطی (CPQ) از اعتبار مناسبی (آلفای کرونباخ 0/76) برخوردار و در سطح آلفای 0/01 معنی‌دار است. همچنین، روایی همگرای پرسش‌نامه با مقیاس‌های ذکرشده از 0/30 تا 0/95 به دست آمد که نشانگر این است اعتبار و روایی پرسش‌نامه الگوهای ارتباطی (CPQ) در نمونه‌ای از زنان و مردان متأهل ایرانی، علاوه بر اینکه با نتیجه دیگر کشورها هم‌خوانی دارد، امکان به‌کارگیری آن را در گستره‌های پژوهشی و شناسایی نوع مهارت‌های ارتباطی افراد متأهل را در محیط‌های مشاوره‌ای فراهم می‌‌کند [17].
برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در کنار بررسی و توصیف آماری داده‌ها با استفاده از شاخص‌های گرایش مرکزی و پراکندگی (میانگین و انحراف معیار)، بررسی همبستگی بین متغیرها و میزان تأثیر هریک از متغیر‌ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام در نرم‌افزار SPSS نسخه 25 استفاده شده است. در ادامه برای بررسی مدل علّی روابط متغیرها تحقیق، از قابلیت مدل‌سازی معادلات ساختاری در نرم‌افزار PLS استفاده شده است.
یافته‌ها
 در پژوهش حاضر از پانصد نفر (افراد نمونه)، 250 نفر (50 درصد) زن و 250 نفر (50 درصد) مرد بودند. همچنین نتایج بررسی اطلاعات جمعیت‌شناختی افراد نمونه نشان داد 246 نفر (49/2 درصد) از زوجین دارای سابقه ازدواج زیر ده سال، 114 نفر (22/8 درصد) دارای سابقه ازدواج ده تا نوزده سال، 66 نفر (13/2 درصد) دارای سابقه ازدواج 20 تا 29 سال و 74 نفر (14/8 درصد) دارای سابقه ازدواج بالای 29 سال بودند. میانگین مدت ازدواج در شرکت‌کنندگان هفده سال بود. همچنین 53 درصد بدون فرزند، 22/5 درصد از شرکت‌کنندگان دارای یک فرزند، 23/2 درصد دارای دو فرزند و 25/6 درصد دارای سه فرزند بودند. در رابطه با متغیرهای مورد مطالعه، میانگین نمرات آزمودنی‌ها در متغیر رضایت جنسی 73/40، تمایزیافتگی خود 154/73، الگوی سازنده / متقابل 26/34، الگوی توقع / کناره‌گیری 25/75 و الگوی اجتناب / متقابل 13/34 بود. بین متغیر تمایزیافتگی خود با متغیرهای رضایت جنسی و الگوی سازنده / متقابل، الگوی توقع /کناره‌گیری و الگوی اجتناب/ متقابل رابطه مستقیم و معنادار دیده شد (0/01≥P).
 برای بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق با توجه به مقیاس فاصله‌ای متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد که در جدول شماره 1 این همبستگی‌ها مشاهده می‌شود.



 چنان‌که در جدول شماره 1 مشاهده می‌شود، همبستگی بین تمایزیافتگی خود با رضایت جنسی مثبت و معنی دار است (0/307=r و 0/001=sig) که نشان می‌دهد با افزایش نمره تمایزیافتگی خود، نمره رضایت جنسی نیز افزایش می‌یابد. از طرفی از بین مؤلفه‌های الگوهای ارتباطی نیز، الگوی سازنده / متقابل رابطه مثبت و معنی‌داری با رضایت جنسی (0/156=r‌ و 0/001=sig) دارد که نشان می‌دهد با افزایش نمره الگوی سازنده / متقابل، رضایت جنسی نیز افزایش می‌یابد. برای بررسی بیشتر و امکان پیش‌بینی رضایت جنسی بر اساس تغییرات متغیرهای پیش‌بین، از تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام استفاده شد.
نتایج محاسبات در جدول شماره 2 نشان می‌دهد که در گام اول مقدار همبستگی چندگانه برابر 0/307 و ضریب تعیین برابر 0/094 است که در سطح معنی‌داری 0/01 معنی‌دار است.  



این مطلب نشان می‌دهد مدل رگرسیونی در گام اول دارای قدرت پیش‌بینی مناسبی است و با ورود اولین متغیر (تمایزیافتگی خود) 5/9 درصد از تغییرات رضایت جنسی قابل پیش‌بینی است. در گام دوم و با اضافه شدن مؤلفه‌های الگوهای ارتباطی (الگوی سازنده / متقابل، الگوی توقع / کناره‌گیری و الگوی اجتناب / متقابل) مقدار همبستگی چندگانه برابر 0/347 و ضریب تعیین افزایش یافته و به 0/120 رسیده است که در سطح 0/01 معنی‌دار است. این مطلب نشان می‌دهد که مدل رگرسیونی در گام دوم نیز دارای قدرت پیش‌بینی مناسبی است و با ورود دومین متغیر (الگوهای ارتباطی) حدود 12 درصد از تغییرات خودکارآمدی قابل پیش‌بینی است.
جدول شماره 3 ضرایب رگرسیون استاندارد‌شده و غیراستاندارد متغیرها در تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام را نشان می‌دهد. 



نتایج بررسی تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام در دو گام در جدول شماره 4 نشان می‌دهد که در گام اول تمایزیافتگی خود معنی‌دار بوده و ضریب رگرسیون غیر‌استاندارد 0/199 است که در سطح معنی‌داری 0/01 معنی‌دار است. 



همچنین در گام دوم با ورود مؤلفه‌های الگوهای ارتباطی و معنی‌دار بودن مؤلفه الگوی سازنده / متقابل، ضریب غیر‌استاندارد تمایزیافتگی خود به 0/193 افزایش یافته که در سطح معنی‌داری 0/01 معنی‌دار است. همچنین از بین الگوهای ارتباطی، ضریب الگوی سازنده / متقابل (3/084=t و 0/001=sig) و الگوی توقع / کناره‌گیری (2/173=r و 0/030=sig) معنی‌دار بود. به عبارت دیگری، الگوی سازنده / متقابل و الگوی توقع / کناره‌گیری تأثیر معنی‌داری داشته است. برای بررسی بیشتر، از قابلیت معادلات ساختاری در نرم‌افزار PLS استفاده شده است.
 شاخص ضریب تعیین، نشان‌دهنده قدرت پیش‌بینی متغیر وابسته از روی متغیرهای مستقل است. بر اساس نتایج تصویر شماره 1 مقدار ضریب تعیین رضایت جنسی در حالت بدون حضور متغیر میانجی برابر با 0/788 است که نشان می‌دهد بدون در نظر گرفتن سایر متغیرها، تمایزیافتگی خود به‌تنهایی قادر به تبیین 78 درصد از تغییرات رضایت جنسی است. 

نتایج شاخص ضریب تعیین در حالتی که متغیر واسطه‌ای الگوهای ارتباطی وارد مدل شد، در تصویر شماره 2 نشان داده شده است. 
 

بر اساس نتایج این آزمون تمایزیافتگی خود با حضور متغیر واسطه‌ای الگوهای ارتباطی نیز قادر به تبیین 86 درصد از تغییرات رضایت جنسی است. 
همچنین یکی از شاخص‌های تأیید روابط در مدل ساختاری معنادار بودن ضرایب مسیر است. معناداری ضرایب مسیر مکمل بزرگی و جهت علامت ضریب بتای مدل است. چنان‌که مقدار به‌دست‌آمده بالای حداقل آماره در سطح مورد اطمینان در نظر گرفته شده باشد، آن رابطه یا فرضیه تأیید می‌شود. در سطح معناداری 90، 95 و 99 درصد این مقدار به ترتیب با حداقل آماره t برابر 1/64، 1/96 و 2/58 مقایسه می‌شود (تصویر شماره 3). 
 

در ادامه به منظور بررسی معناداری نقش واسطه‌ای الگوهای ارتباطی در بین متغیرهای تمایزیافتگی خود و رضایت جنسی از آزمون سوبل استفاده شد.
 در ادامه و با حضور متغیر میانجی الگوهای ارتباطی در تأثیر تمایزیافتگی خود بر رضایت جنسی مقدار آماره سوبل آزمون برابر با 18/663 بود که در سطح اطمینان 99 درصد، معنادار گزارش شد (P≤‌0/01). بر این اساس می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که متغیر الگوهای ارتباطی در تأثیر بین تمایزیافتگی خود بر رضایت جنسی، نقش میانجی دارد. از دیگر سو از آنجا که تأثیر تمایزیافتگی خود بر رضایت جنسی هم به صورت مستقل و هم با حضور متغیر میانجی الگوهای ارتباطی معنادار گزارش شد، می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که متغیر الگوهای ارتباطی یک متغیر واسطه‌ای، نسبی است و نقش مطلق ندارد.
بحث
یافته‌های این پژوهش نشان داده است که در بررسی معناداری نقش واسطه‌ای الگوهای ارتباطی در رابطه بین تمایزیافتگی خود و رضایت جنسی مقدار آماره آزمون سوبل برابر با 18/663 است (P‌≤‌0/01). بر این اساس می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که متغیر الگوهای ارتباطی در تأثیر بین تمایزیافتگی خود بر رضایت جنسی می‌تواند نقش میانجی مثبت و معنی‌داری ایفا کند و از سوی دیگر نیز تأثیر تمایزیافتگی خود بر رضایت جنسی هم به صورت مستقل و هم با حضور متغیر میانجی الگوهای ارتباطی مثبت و معنادار و دارای دو جهت است؛ بدین‌گونه که با افزایش نمرات افراد در تمایزیافتگی خود، نمرات آن‌ها در متغیر الگوهای ارتباطی نیز به‌مراتب افزایش می‌یابد و به دنبال این افزایش نمرات رضایت جنسی هم افزایش می‌یابد و این اثر معنی‌دار است. در مورد نتیجه این پژوهش هم در برخی از تحقیقات داخلی و خارجی نتایج همسو و هم‌گرا با نتایج این مقاله به دست آمده است که این امر نیز می‌تواند به افزایش اعتبار این تحقیق بیفزاید. از جمله در داخل کشور بنی اسدی و همکاران در پژوهش خود اهمیت رضایت جنسی در تبیین الگوهای ارتباطی و سبک‌های حل تعارض زوج‌ها را نشان دادند [17]. حسینیان و همکاران نیز در تحقیق خود نشان دادند که نوع الگوهای ارتباطی زوجین و میزان رضایت جنسی آن‌ها می‌توانند تعیین‌کننده گرایش یا عدم گرایش زوجین به سمت طلاق باشند [18]. 
همچنین در رابطه با تحقیقات انجام‌گرفته در خارج کشور آرینتوس و همکاران در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که ارتباط مثبت و معنی‌داری بین ناامیدی زناشویی زوجین و عوامل مختلفی از جمله الگوهای ارتباطی، شخصیت، تمایزیافتگی خود و خودکارآمدی در پرستاران وجود دارد [19]. استیون و همکاران در پژوهش دیگری، نشان دادند رابطه متقابلی بین عملکرد جنسی با تمایزیافتگی خود و نوع الگوهای ارتباطی زوجین وجود دارد [1]. در تبیین نتایج یافته‌های مطالعه حاضر، می‌توان این‌گونه استنباط کرد که پژوهشگران بسیاری معتقدند عوامل گوناگونی در سطوح فرد، خانواده و جامعه به تفکیک و نیز در تعامل با یکدیگر می‌توانند بر رضایت جنسی زوجین تأثیرگذار باشند، ولی از این میان نقش الگوهای ارتباطی و تمایزیافتگی خود برجسته‌تر است [20]. 
طبق نظر بوئن سطح تمایزیافتگی فرد از همان ابتدا از خانواده اصلی رشد می‌کند و به‌شدت تحت تأثیر پویایی‌ها و تعاملات بین اعضای خانواده قرار دارد و در زندگی آینده فرد تأثیر جدی می‌گذارد. متأسفانه بسیاری از زوجین به دلیل امتزاج شدیدی که با خانواده مبدأ خود دارند، این مجال و اجازه را به آن‌ها می‌دهند که از همان روزهای اول زندگی مشترکشان در زندگی زناشویی آن‌ها دخالت کنند؛ به طوری که هرچه امتزاج فرد با خانواده مبدأ بیشتر باشد احتمال وجود اضطراب، بی‌ثباتی، ناسازگاری و تعارضات بین زوجین در اکثر ابعاد زندگی زناشویی‌شان به‌ویژه در زمینه رابطه و رضایت جنسی بیشتر خواهد شد [21]. تمایزیافتگی تا حد زیادی به نوع الگوهای ارتباطی فرد با اعضای خانواده اصلی مربوط می‌شود که این الگوها بر اساس رمزگردانی و رمزگشایی پیام‌هایی که بین افراد خانواده رد و بدل می‌شود شکل گرفته و در نحوه به‌کارگیری داده‌ها در تعاملات آینده فرد مورد استفاده قرار می‌گیرد [22]. بدین مفهوم که این الگوها و مهارت‌های ارتباطی در رابطه با اکثر امورات زندگی، همچنین در بهبود فضای روانی خانواده و به‌ویژه در زمینه فعالیت و رضایت جنسی و زناشویی می‌تواند تأثیرگذار و کارآمد باشد [23]. به عبارت دیگری، الگوهای ارتباطی مؤثر بین زوجین پیش‌بینی‌کننده قوی رابطه جنسی رضایت‌بخش و بالتبع رضایت زناشویی است و در مقابل الگوهای ارتباطی نامؤثر از جمله اجتناب و کناره‌گیری بین زوجین سطح عملکرد و رضایت جنسی آن‌ها را کاهش می‌دهد [24]. بنابراین می‌توان در یک بررسی اجمالی و کلی بدین‌گونه تبیین کرد که خانواده‌های غیرسالم به دلیل نقص در الگوهای ارتباطی خود در تعاملات درونی بین اعضا با مشکلاتی جدی روبه‌رو می‌شوند که این مشکلات موجب گفت و شنود محدود بین آن‌ها شده و درنتیجه می‌تواند بر رابطه و رضایت جنسی زوجین تأثیر منفی داشته باشد، در مقابل در خانواده‌های سالم کفایت الگوهای ارتباطی متنوع و مؤثر زمینه و شرایط مطلوبی را برای تأمین و اجابت احساس‌ها و نیازهای جنسی فراهم می‌‌کند که موجب تسهیل ابراز خود، افکار و احساسات و درنتیجه منجر به بهبود و ارتقای رابطه جنسی رضایت‌بخش در زوجین می‌‌شود [25]. از این رو به نظر می‌رسد از یکسو عدم تمایزیافتگی خود در هریک از زوجین و از سوی دیگر استفاده زوجین از الگوهای ارتباطی غیرمؤثر در روابط بین خود می‌تواند به‌یقین، درک و فهم صحیح زوجین را در زمینه احساس‌ها و نیازهای جنسی یکدیگر کاهش داده و سطح عملکرد و رضایت جنسی آن‌ها را پایین بیاورد؛ تا جایی که زوجین در ارضای نیازهای جنسی خود و یکدیگر ناتوان شده و این را می‌توان به عنوان تعارضات جنسی زوجین قلمداد کرد. در صورتی که این مشکل به شیوه‌ای علمی و اساسی درمان نشود، می‌تواند باعث طلاق زوجین شود. بنابراین می‌توان در یک نگاه جامع با توجه به نتایج یافته پژوهش حاضر، این‌گونه نتیجه گرفت که الگوهای ارتباطی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین تمایزیافتگی خود و رضایت جنسی می‌تواند اثر غیرمستقیم کارآمد، معنی‌دار و مثبتی داشته باشد.
نتیجه‌گیری
 یافته‌های پژوهش حاضر نشانگر این است که بین تمایزیافتگی خود و رضایت جنسی با واسطه‌گری الگوهای ارتباطی رابطه معناداری وجود دارد؛ به طوری که با افزایش نمرات افراد در متغیر تمایزیافتگی خود، نمرات آن‌ها در متغیر الگوهای ارتباطی افزایش و سپس نمرات رضایت جنسی هم افزایش می‌یابد که با یک نگاه جامع و بررسی اجمالی از ماهیت و یافته‌های این مطالعه می‌توان این‌گونه از آن نتیجه‌گیری کرد که در تحقیقات گذشته روابط بین متغیرهای پژوهش فعلی به صورت مجزا به‌خوبی مورد بررسی قرار نگرفته‌اند. به عبارت دیگری، هیچ پژوهش یکپارچه‌نگری که روابط این متغیرها را در قالب یک رویکرد جامع‌نگر مورد بررسی قرار دهد، وجود نداشت. به این علت بود که پژوهش فعلی گامی مهم در جهت ارائه یک رویکرد منسجم از روابط درونی بین متغیر تمایزیافتگی خود به عنوان متغیر مستقل و متغیر الگوهای ارتباطی به عنوان متغیر میانجی و نیز متغیر رضایت جنسی به عنوان متغیر وابسته است؛ بنابراین در مورد این ادعا، نتایج پژوهش فعلی گواهی بر تأیید معنی‌داری روابط بین متغیرهای آن‌هاست که درواقع، خلأ پژوهش‌های گذشته را ندارد و می‌توان از آن را یک رویکرد تبیین‌کننده جدید برای بررسی روابط درونی بین متغیرهای پژوهش فعلی قلمداد کرد و از سوی دیگر با توجه به نتایج یافته‌ها در پژوهش حاضر می‌توان گفت در یک ازدواج موفق، رابطه رضایت‌بخش جنسی هم می‌تواند به عنوان یکی از عوامل مؤثر و مهم باعث تداوم و بقای ازدواج‌ها شود و هم می‌تواند در بهبود و ارتقای ارتباط متقابل مؤثر مابین زوجین نقش مثبت و کارآمدی را ایفا کند. 
 بنابراین، نتایج این تحقیق را می‌توان به وسیله کارشناسان، مجریان، مسئولان و سازمان‌های ذی‌صلاح همچون سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، مراکز مشاوره بهزیستی، بهداشت و درمان، دادگاه‌های خانواده و متخصصین در جهت شناسایی زوجینی که مشکلات و تعارضات جنسی دارند و از رابطه و رضایت جنسی سطح پایینیدارند و حتی در آستانه طلاق هستند، به کار بست تا برنامه ریزی و مداخلات روان‌شناختی و مشاوره‌ای مقتضی جهت بهبود و ارتقای رضایت جنسی آن‌ها انجام گیرد.
با توجه به مسائل و ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و زناشویی، جامعه مورد پژوهش در خصوص بحث و سؤال کردن در مورد مسائل جنسی مقاومت و واکنش‌های منفی بسیاری ـ چه در زمان انتخاب نمونه و چه در نحوه پاسخ‌دهی به سؤالات پرسش‌نامه‌ها که در مورد رابطه و رضایت جنسی بودند ـ نشان می‌دادند. به عبارت دیگر، بعضی از زوجین حاضر به همکاری در راستای مسائل و رابطه جنسی خود نبودند و یا از پاسخ دادن به برخی از سؤالات که در زمینه رابطه جنسی بودند به گونه‌ای امتناع می‌کردند. با توجه به عدم توانایی پژوهشگر در کنترل تمامی متغیرهای جمعیت‌شناختی، تعمیم نتایج با محدودیت مواجه است.
 استفاده از مقیاس خودگزارشی برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش از جمله محدودیت‌های پژوهش حاضر بود که احتمال دارد بعضی از آزمودنی‌ها تعمداً یا سهواً به جای گزارش واقعی و معتبری از سطح تمایزیافتگی خود، نوع الگوهای ارتباطی و روابط جنسی خود با همسرانشان، به دلایل مختلفی (از جمله ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و زناشویی) سعی بر ایده‌آل جلوه دادن خود در پاسخ به مقیاس‌ها کرده باشند که این عامل می‌تواند منجر به سوگیری پاسخ آزمودنی‌ها شود.
همچنین با توجه به اینکه شرکت‌کنندگان اجازه داشتند هر زمان به هر دلیلی که مایل بودند از پژوهش خارج شوند، سی نفر از آزمون‌شوندگان در حین تکمیل پرسش‌نامه‌ها از پژوهش حاضر انصراف دادند و دوازده نفر نیز پرسش‌نامه‌ها را ناقص پر کردند که ما با توجه به اختصاصی بودن پرسش‌نامه‌های پژوهش (مسائل جنسی) از قبل پنجاه نفر از زوجین را برای چنین موقعیت هایی به عنوان افراد ذخیره آماده کرده بودیم که برای شرکت در پژوهش اعلام رضایت کرده بودند و به اندازه کافی نیز در این راستا راهنمایی و توجیه شده بودند و از آن‌ها در شرایط مذکور استفاده کردیم؛ بنابراین تعمیم نتایج حاصل به سایر جوامع بهتر است با احتیاط صورت گیرد.
1. از آنجایی که رضایت جنسی و عوامل مؤثر بر آن به جهت تأثیری که در روابط بین زوجین دارد، از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار است و با توجه به اهمیت روزافزون موضوع و نیاز خانواده‌ها و به‌ویژه زوج‌ها به صمیمیت، تفاهم و سازگاری و همچنین کاهش تعارضات جنسی و زناشویی و لزوم پایین آمدن آمار بالای پدیده خانمان‌سوز طلاق، آموزش آن در قالب دوره‌های تخصصی به زوجین می‌تواند نتایج سودمندی در بهبود صمیمیت جنسی و زناشویی در هر دوره‌ای از زندگی جنسی آنان داشته باشد.
2. با توجه به نقش الگوهای ارتباطی در رضایت جنسی پیشنهاد می‌شود آموزش‌های لازم در قالب دوره‌ها یاکارگاه‌های مرتبط به زوج‌ها ارائه شود.
3. با توجه به نتایج، پیشنهاد می‌شود ، به وسیله سازمان‌های مربوطه و ذی‌صلاح همچون سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره، بهزیستی، بهداشت و درمان و دادگستری در جهت شناسایی و درمان زوجینی که تعارضات و نارضایتی جنسی دارند و صمیمیت جنسی پایینی دارند، متناسب با شرایط و مشکلات موجود، مداخلات روان‌شناختی و مشاوره‌ای لازم جهت ارتقای رضایت جنسی آن‌ها انجام گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
همه اصول اخلاقی در این مقاله رعایت شده است (کد اخلاق IR.MUK.REC.1398.066). شرکت‌کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند، از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت‌کنندگان در جریان روند پژوهش بودند و اطلاعات آن‌ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
 این مقاله از رساله دکترای نویسنده اول در گروه روان‌شناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج استخراج شده است و هیچ‌گونه حامی مالی ندارد. 
مشارکت نویسندگان
مفهوم‌سازی، روش‌شناسی، تحلیل و تحقیق و بررسی: تمام نویسندگان؛ نگارش پیش‌نویس، ویراستاری و نهایی‌سازی متن: حسین مام صالحی و امید مرادی؛ نظارت و مدیریت پروژه: امید مرادی.
تعارض منافع
 هیچ گونه تعارض منافع چه در زمان پژوهش و چه در زمان تدوین این مقاله در بین نویسندگان آن وجود نداشته است.


 
References
1.Mam Salehi H, Moradi O, Arefi M, Yar Ahmadi Y. [The relationship between sex schemas and sexual satisfaction of couples: The mediating role of communication patterns (Persian)]. Journal of Health and Care. 2019; 21 (3):242-251. http://hcjournal.arums.ac.ir/article-1-1079-en.html
2.Shafiabadi A, Nubuccinrace H, Delaware A, Darrini M. [The effectiveness of planar therapy on increasing women’s sexual satisfaction (Persian)]. Journal of Educational Management. 2013; 3(15):33-42. https://jearq.riau.ac.ir/article_534_b42bada3511fe36abc01d40c3ad55557.pdf
3.Lee T, Sun G, Chao S. Investigating the Impact of Infertility on Marital and Sexual Satisfaction between Couples in Taiwan. Journal of Human and Marital Relations. 2015; 16(8):1762-67.
4.Moradi Oregani I. [Relationship between sexual schemas with sexual satisfaction and marital adjustment in married cultures in Falavarjan (Persian)] [MA. thesis]. Isfahan: University of Isfahan; 2012. https://ganj.irandoc.ac.ir//#/articles/4124ddd3bbc75b777f0b5fff6be983d5
5.Matza LS, Revicki DA, Davidson JR, Stewart JW. Depression with atypical features in the National Comorbidity Survey: Classification, description, and consequences. Archives of General Psychiatry. 2003; 60(8):817-26. [DOI: 10.1001/archpsyc.60.8.817]
6.Christensen A, Shenk JL. Communication, conflict, and psychological distance in nondistressed, clinic, and divorcing couples. Journal of consulting and Clinical Psychology. 1991; 59(3):458. https://doi.org/10.1037/0022-006X.59.3.458
7.Gottman JM, Levenson RW. The timing of divorce: Predicting when a couple will divorce over a 14-year period. Journal of Marriage and Family. 2000; 62(3):737-45. https://doi.org/10.1111/j.1741-3737.2000.00737.x
8.Bowen MD. Therapeutic family at clinical hospital. New York: Aronson; 2005.
9.Skowron EA. The role of differentiation of self in marital adjustment. Journal of counseling Psychology. 2000; 47(2):229. https://doi.org/10.1037/0022-0167.47.2.229
10.Goldenberg E, Goldenberg H. Family therapy [H Shahi Browati, R Hamid, S Naqshbandi, E Arjomand, Persian trans]. First, Tehran: Ravan Publishing; 2000.
11.Mazer MJ. A creates the credibility of identifying and solidifying one’s own tendencies. [PhD. dissertation]. Birmingham: University of Aston; 2011.
12.Bolhari J, Ramezanzadeh F, Abedinia N, Naghizadeh M, Pahlavani H, Saberi S. [To explore identifying the influencing factors of divorce in Tehran (Persian)]. Iranian Journal of Epidemiology. 2012; 8(1):83-93. https://irje.tums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-25-23&sid=1&slc_lang=fa
13.Bahrami N, Yaghoobzadeh A, Sharif Nia H, Soliemani MA, Haghdoost AA. [Psychometric properties of the persian version of Larson's Sexual Satisfaction Questionnaire in a sample of Iranian infertile couples (Persian)]. Iranian Journal of Epidemiology 2016; 12(2):18-31. https://irje.tums.ac.ir/article-1-5513-fa.pdf
14.Skowron EA,  Schmitt T A. Assessing interpersonal fusion: Reliability and validity of a new DSI Fusion with Others subscale. Journal of Marital and Family Therapy. 2003; 29(2):209–22. https://doi.org/10.1111/j.1752-0606.2003.tb01201.x
15.Skowron EA, Schmitt TA. Interpersonal fusion evaluation: Reliability and validity of new fusion with others. Marriage and Family Therapy Journal. 2003; 29: 209-222. [DOI:10.1111/j.1752-0606.2003.tb01201.x] [PMID]
16.Babaie Z, Keshvari M, Zamani A. Investigating the relationship between watching satellite channels and intimacy and marital satisfaction of couples in Isfahan, Iran, in 2014. Iranian Journal of Nursing and Midwifery Research. 2016; 21(6):562. [PMCID] [PMID]
17.Samadzadeh M, Shaieri MR, Javidi N. Communication Patterns Questionnair: The reliability and validity. Journal of Family Counseling and Psychotherapy. 3(1):9124-150. http://fcp.uok.ac.ir/article_9782.html
18.Rezaeian H, Massumy S, Hosseinian S. [The study and comparison self-differentiation, communication patterns, and sexual satisfaction in divorce-applicant and normal couples (Persian)]. Biannual Journal of Applied Counseling. 2017; 7(2):17-32. https://jac.scu.ac.ir/article_13352_c69fc053bb404cbb6fd7e15b06a3d976.pdf
19.Pop MV, Rusu AS. Couple Relationship and Parent-Child Relationship Quality: Factors Relevant to Parent-Child Communication on Sexuality in Romania. Journal of Clinical Medicine. 2019; 8(3):386. https://www.mdpi.com/2077-0383/8/3/386
20.Tavakol Z, Nikbakht Nasrabadi A, Behboodi Moghadam Z, Salehiniya H, Rezaei E. A review of the factors associated with marital satisfaction. Galen Medical Journal. 2017; 6(3). https://www.gmj.ir/index.php/gmj/article/view/641/html
21.Bowen MD. Therapeutic family at clinical hospital. New York: Aronson; 1978.
22.Goldenberg H. Family therapy. California: Colecafe Publishing; 2003.
23.Jeffrey U, Janet K, Marjorie W. Communication problems and couples conflicts. Tehran: Arjomand Publication; 2007.
24.Smith A. The choice theory. Tehran: Publications of Rasa Cultural Services Institute; 2006.
25.Fournier B, Brassard A, Shaver PR. Adult attachment and male aggression in couple relationships: The demand-withdraw communication pattern and relationship satisfaction as mediators. Journal of Interpersonal Violence. 2011; 26(10):1982-2003. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/20587474/
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1398/3/7 | پذیرش: 1398/11/8 | انتشار: 1399/4/11

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb