مقدمه
در زیستشناسی انسان خصوصاً دنیای آکنده از تجارب و فراز و نشیب زنان، سیکلهای گوناگونی وجود دارد، که هر کدام با ضرب آهنگ و ریتم خاص خود، تعادل درونی و سلامت جسمی و روان فرد را مهیا میسازند. یکی از مهمترین آنها سیکل قاعدگی است [1]. اختلال ملال پیش از قاعدگی، اختلالی نسبتاً شایع در میان زنان در سنین باروری است [2]. این اختلال از نظر تاریخی «تنش پیش از قاعدگی« نامیده میشود. این اختلال مجموعهای از نشانههای بدنی، روانشناختی و هیجانی است که با تغییرات دورهای مربوط به سیکل قاعدگی، در خلق، احساس کلی، سلامت اجتماعی و روانی و همچنین کیفیت زندگی زنان مشخص میشود. تمام گروههای سنی، تحتتأثیر این اختلال قرار دارند، اما شایعترین سن ابتلا به آن 25 تا 45 سال و زمان مراجعه برای درمان آن، اواسط یا اواخر دهه سوم زندگی است و به نظر میرسد که افزایش سن، نقش مهمی در افزایش علائم آن داشته باشد [3].
بنا به تعریف سازمان بهداشت روانی، سلامت روانی حالتی از رفاه و بهبودی است که طی آن، هر فرد میتواند تواناییهای بالقوه خویش را تحقق بخشد، با استرسهای معمول در زندگی مقابله کند، به شکل سازندهای به کار و فعالیت بپردازد و در اجتماعی که به آن تعلق دارد، نقشی مؤثر ایفا کند [4]. همچنین کیفیت زندگی بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی، درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی میکنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویتهایشان است. پس کیفیت زندگی موضوعی کاملاً ذهنی است و دیگران نمیتوانند آن را مشاهده کنند.
این مفهوم چندبعدی شامل 9 بُعد است. هشت بعد به قابلیتهای افراد مربوط میشود در تعریفی که آنها برحسب ارزشها و اولویتهایشان در زندگی، از خوشبختی دارند. این هشت بعد عبارتاند از: موقعیتهای مادی زندگی، اشتغال، سلامت، تحصیلات، روابط اجتماعی و فراغت، امنیت فیزیکی و اقتصادی، دولت و حقوق اساسی و نهایتاً محیط زندگی و طبیعی. آخرین بعد برآیند کلی تجربهای است که هر فرد، با توجه به درک شخصی از کیفیت زندگی دارد. [5].
طرحواره بر پایه تجربههای ذهنی زندگی و رشد هوشیارانه و ناهوشیارانه اوایل کودکی شکل میگیرد. به طور معمول ماهیت ناسازگار طرحوارهها وقتی ظاهر میشود که افراد در روند زندگی خود و در تعامل با دیگران، به گونهای عمل میکنند که طرحوارههای آنها تأیید شود، حتی اگر برداشت اولیه آنها نادرست باشد [6]. روش طرحوارهدرمانی که یانگ آن را به وجود آورده، درمانی نوین و یکپارچه است که عمدتاً بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روشهای درمان شناختیرفتاری کلاسیک بنا شده است [7]. در دیدگاههای شناختیرفتاری با تلفیق در مدلهای درمانی دلبستگی، گشتالتدرمانی و روابط شیء و ساختارگرایی در روانکاوی روبهرو هستیم. با وجود این، هیچ یک از این مکاتب با طرحواره درمانی همپوشانی کامل ندارند. بهکارگیری تکنیکهای طرحوارهدرمانی باعث افزایش احساس ارزشمندی، باکفایتی، شایستگی، مثبتنگری و اعتمادبهنفس میشود [8].
طرحوارهدرمانی در دو مرحله سنجش و آموزش، همچنین تغییر طرحوارهها تقسیم میشود. برای تغییر طرحوارهها از چهار گروه تکنیک استفاده میشود: تکنیکهای شناختی که باور مرکزی را هدف تغییر قرار میدهند؛ تکنیکهای تجربی که روی خاطرات، تصاویر ذهنی، احساسات بدنی و احساسات عاطفی کار میکنند؛ الگوشکنی رفتاری که سبکهای مقابلهای ناکارآمد را هدف قرار میدهند و رابطهدرمانی که در رفع پنج نیاز هیجانی برطرفنشده مؤثر است [7]. امروزه تأمین سلامت زنان بهعنوان یکی از حقوق مسلم آنها و یکی از اهداف جامعه برای توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامع محسوب میشود. بنابراین با توجه به مشکلات و بیماریهای تهدیدکننده سلامت جسمی و روانی زنان، کنترل این مشکلات، ازجمله اولویتهای بهداشتی است [9].
طبق معیارهای DSM-5 برای اختلال ملال پیش از قاعدگی در هر چرخه یک یا تعداد بیشتری از این نشانهها وجود دارند: 1. ناپایداری عاطفی محسوس مثل نوسانات خلقی، احساس غمگینی یا دمبهساعت در حال گریهبودن و حساسیت بیشتر نسبت به طرد؛ 2. تحریکپذیری یا خشم محسوس یا افزایش تعارضات میانفردی؛ 3. خُلق افسرده محسوس، احساس ناامیدی یا افکار محکومکردن خود؛ 4. اضطراب ، تنش محسوس یا احساس برانگیختگی یا کُفریبودن.
تغییر این موارد طبق زیرمقیاسهای پرسشنامه، سبب کاهش سلامت روان در زنان مبتلا به این اختلال میشود. طبق همین معیارها از نشانههای این اختلال این موارد است: 1. کاهش علاقه به فعالیتهای معمول (مثل کار، تحصیل، دوستان، سرگرمی)؛ 2. مشکل ذهنی در تمرکز؛ 3. رخوت، خستگیپذیری راحت، افت انرژی محسوس؛ 4. افت غیرمحسوس در اشتها، پرخوری یا اشتیاق به غذایی خاص؛ 5. پرخوابی یا بیخوابی؛ 6. احساس ازتوانافتادن. کاهش این علائم، طبق زیر مقیاسهای پرسشنامه، نشاندهنده کاهش کیفیت زندگی در زنان مبتلا به این اختلال است [10].
پیش از این هیچ پژوهشی مبتنی بر اثربخشی فنون طرحوارهدرمانی بر جامعه آماری زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی در داخل یا خارج از ایران، مشاهده نشد، اما بر روی مؤلفههای سنجشپذیر پرسشنامههای سلامت روان و کیفیت زندگی (افسردگی، اضطراب، کارکردهای اجتماعی،کیفیت زندگی و سلامت روان) در جوامع آماری، مطالعات مختلفی وجود دارد که در بحث و نتیجهگیری به آنها اشاره شده است. البته پژوهشهایی برای سنجش میزان اثربخشی درمان شناختیرفتاری بر این جامعه آماری وجود دارد. بنابراین لازم است در زمینه آموزش تکنیکهای طرحوارهدرمانی به زنان دارای اختلال ملال پیش از قاعدگی بررسی و مطالعهای دقیق صورت پذیرد تا اثربخشی آموزش فنون طرحوارهدرمانی بر ارتقای کیفیت زندگی و سلامت روان این افراد سنجیده شود و درنهایت پاسخ به این سؤال ضروری است: آیا آموزش فنون طرحوارهدرمانی بر کیفیت زندگی و سلامت روان زنان دارای اختلال ملال پیش از قاعدگی تأثیر دارد؟
روش
در پژوهش حاضر آزمودنیها از طریق نمونهگیری هدفمند (با توجه به جامعه آماری مشخصشده در پژوهش، یعنی زنان دارای اختلال ملال پیش از قاعدگی) انتخاب شدند، از طرح نیمهآزمایشی، از نوع پیشآزمون و پسآزمون، با گروه کنترل استفاده شد. برای انتخاب جامعه آماری، در ابتدا با روش تصادفی از بین پنج بخش تهران (شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز)بخش مرکزی انتخاب و سپس از بین چهار منطقه موجود در این قسمت، به صورت تصادفی منطقه 10 انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مراجعهکننده به فرهنگسراها و سراهای محله منطقه 10 تهران (قسمت مرکزی تهران) در سه ماه اول سال 1397 بود. دامنه سنی افراد جامعه 25 تا 45 سال و حداقل سطح تحصیلات کارشناسی، بدون درنظرگرفتن وضعیت تأهل و طبقه اجتماعیاقتصادی آنها بود.
در این پژوهش، افراد مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی، مطابق پرسشنامه غربالگری علائم قبل از قاعدگی و پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار یانگ فرم 90سؤالی به منظور انتخاب نمونه و بر پایه مصاحبه محققساخته برای همگنترشدن حجم نمونه از نظر ویژگیهای فردی و اجتماعی انتخاب شدند. پرسشنامه محققساخته با راهنمایی جناب آقای دکتر حسن عشایری تنظیم شد و هدف از آن، آگاهی بیشتر از اطلاعات جمعیتشناختی، مسائل فرهنگی و کنترل اختلالاتی بود که به صورت همبود ممکن بود وجود داشته باشد و در نتیجه پژوهش مؤثر باشد، مانند کمکاری یا پرکاری تیروئید، افسردگی و غیره. این پرسشنامه را شرکتکنندگان تکمیل کردند.
نخست از بین 135 پرسشنامه غربالگری علائم قبل از قاعدگی تکمیلشده در فرهنگسراها و سراهای محله منطقه ده شهرداری تهران، 46 نفر از زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی به صورت هدفمند (با توجه به نوع اختلال در جامعه آماری) انتخاب شدند و پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار یانگ (فرم 90سؤالی) را تکمیل کرده و پس از مشخصشدن تعداد طرحوارههای ناسازگار آنها، تعداد 36 نفر به صورت تصادفی در دو گروه 18 نفری (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. (در هر گروه سه نفر بیشتر از تعداد معمول، برای جلوگیری از ریزش نمونه و تهدیدِ علمینبودن نتیجه پژوهش حضور داشتند).
گروه آزمایش در یک جلسه توجیهی، پس از پرکردن تعهدنامه اخلاقی و فرم مصاحبه تشخیصی محققساخته، وارد مداخله آموزشی شدند و 10 جلسه 120دقیقهای داشتند که شامل 105 دقیقه آموزش و 15 دقیقه استراحت و پذیرایی (یک جلسه در هفته) بود. جلسات آموزشی به صورت گروهی و توسط شخص پژوهشگر اجرا شد (جدول شماره 1). محقق فنون طرحوارهدرمانی را در دورههای تخصصی آموخته و مدرک دریافت کرده بود. در این پژوهش از بسته طرحوارهدرمانی 10 جلسهای از برنامه طراحیشده درمان جفری یانگ در کتاب طرحوارهدرمانی استفاده شد [7]. محل برگزاری کلاسهای آموزشی در فرهنگسرای قرآن واقع در خیابان قزوین (منطقه 10 شهرداری تهران) بود. آزمون سلامت روان و کیفیت زندگی به صورت پیشآزمون و پسآزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. درنهایت دادههای پژوهش با 15نفر گروه آزمایش و 17 نفر گروه کنترل با روش بررسی کوواریانس چندمتغییره و تیتست انجام گرفت.
معیارهای ورود به پژوهش عبارت بودند از: داشتن اختلال ملال پیش از قاعدگی؛ داشتن 1تا 10 طرحواره ناسازگار؛ قرارداشتن در بازه سنی بین 25 تا 45 سال و حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی. شرایط خروج از پژوهش هم عبارت بودند از: دریافت خدمات مداخلهای روانپزشکی و دارویی در طول جلسات آموزش و حضورنداشتن بیش از سه جلسه در کلاسهای آموزشی.
در پایان به منظور پیگیری میزان ماندگاری اثربخشی آموزش فنون طرحوارهدرمانی، پس از گذشت یک ماه مجدداً دو آزمون سلامت روان و کیفیت زندگی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. به دلیل ملاحظات اخلاقی، در پایان دوره آموزش گروه آزمایش، این دوره 10جلسهای برای گروه کنترل نیز برگزار شد.
ابزار پژوهش
پرسشنامه غربالگری علائم ملال پیش از قاعدگی
این پرسشنامه 19 سؤال دارد و در سال 2003، استینر، مگ دوگال و براون آن را طراحی کردهاند و هدف آن بررسی علائم اختلال ملال پیش از قاعدگی و تأثیر آن در زندگی افراد است. این پرسشنامه دو بخش دارد (بخش اول که شامل ١٤ علائم خلقی، جسمی و رفتاری است و بخش دوم که تأثیر این علائم را بر زندگی افراد میسنجد و شامل 5 سؤال است). نقطه برش در این آزمون برای پیداکردن زنان مبتلا به این اختلال، عدد بزرگتر از 28، در مجموع است. پایایی پرسشنامه با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. کرونباخ 9/0 به دست آمد. مقادیر نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا به ترتیب 7/0 و 8/0 است و حاکی از روایی محتوایی این پرسشنامه است[11].
پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار یانگ
در این پرسشنامه 90سؤالی، که یانگ در سال 2005 طراحی کرده، بیمار خود را بر اساس مقیاس ششدرجهای لیکرت بر مبنای این رتبهبندی میکند که تا چه اندازه هر سؤال وی را توصیف میکند. در این حالت طرحوارههای ناسازگار آزمودنیها در پنج حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر جهتمندی، گوشبهزنگی بیش از حد و بازداری، محدودیتهای مختل، با 18 عنوان مشخص میشود. برای مشخصکردن طرحواره ناسازگار در گروه سؤالات مربوط به هر طرحواره، فرد باید بیشتر از نمره 5 یا 6 داشته باشد. روایی و پایایی این پرسشنامه در هر طرحواره به صورت زیر است:
محرومیت هیجانی ۷۶/۰؛ رهاشدگی ۷۵/۰؛ بیاعتمادی ۶۵/۰؛ انزوای اجتماعی ۶۸/۰؛ نقص/شرم 8/۰؛ شکست ۸۱/۰؛ وابستگی / بیکفایتی ۸۱/۰؛ آسیبپذیری در برابر ضرر و بیماری۷۰/۰؛ بههمریختگی ۶۳/۰؛ ایثارگری ۷۹/۰؛ خودقربانیکردن ۶۲/۰؛ بازداری هیجانی ۶۵/۰؛ معیارهای سختگیرانه ۶۲/۰؛ استحقاق ۶۲/۰؛ خویشتنداری/ خودانضباطی ناکافی ۵۰/۰؛ جلب توجه ۷۸/۰؛ بدبینی / نگرانی ۴۸/۰؛ تنبیه ۵۹/۰؛ انفصال و طرد ۸۷/۰؛ خودگردانی و عملکرد مختل ۸۶/۰؛ دیگر جهتمندی ۷۶/۰؛ حد و مرزهای مختل ۶۰/۰؛ گوشبهزنگی بیش از حد و بازداری ۷۵/۰؛ نمره کل ۹۴/۰ [12].
پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ
این پرسشنامه آزمونی است با ماهیت چندگانه و خوداجرا که به منظور بررسی اختلالات غیرروانگسسته که در وضعیتهای مختلف جامعه یافت میشود، در سال 1989 توسط گلدبرگ و هیلیر طراحی شده است. این پرسشنامه ممکن است برای نوجوانان و بزرگسالان در هر سنی و به منظور کشف ناتوانی در عملکردهای نابهنجار و وجود حوادث آشفتهکننده در زندگی استفاده شود.
پرسشنامه 28سؤالی سلامت روان از چهار خردهآزمون تشکیل شده است که هرکدام از آنها 7 سؤال دارد. سؤالهای هر خردهآزمون بهترتیب پشت سر هم آمده است. خردهآزمون نشانههای جسمانی، خردهآزمون اضطراب و بیخوابی، خردهآزمون اختلال در کارکرد اجتماعی و خردهمقیاس آزمون افسردگی است. نمره پایینتر نشاندهنده سلامت روان بیشتر است. اعتبار پرسشنامه مذکور از طریق سه روش دوبارهسنجی، تنصیفی، و آلفای کرونباخ بررسی شده است که بهترتیب ضرائب اعتبار 70/0 ،93/0 ،90/0حاصل شد. برای بررسی روایی پرسشنامه سلامت روان از طریق اجرای همزمان با پرسشنامه بیمارستان میدلسکس انجام شد که ضریب همبستگی 55/0 حاصل آن بود [13].
پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی
این پرسشنامه شامل ۲۶ پرسش است که در سال 1996، گروهی از کارشناسان سازمان بهداشت جهانی و با تعدیل فرم 100سؤالی آن را ساختهاند و در مقیاس لیکرت پنجبخشی است. این پرسشنامه چهار حوزه سلامت جسمانی، سلامت روان کلی، روابط اجتماعی و سلامت محیط را در ۲۶ رویه انسجامیافته اندازهگیری میکند: حوزه جسمی (۷ سؤال)، حوزه سلامت روان کلی (۶ سؤال) حوزه روابط اجتماعی (۳ سؤال) و درنهایت حوزه سلامت محیط (۸ سؤال).
این پرسشنامه با کمک مقیاس پنجنقطهای لیکرت از ۱ تا ۵ سؤالات را ارزیابی میکند، ۲ سؤال هم به هیچ حیطهای تعلق ندارد. همچنین وضعیت سلامت و کیفیت زندگی کلی فرد را میسنجد. دامنه نمرات پرسشنامه کیفیت زندگی بین ۴ تا ۲۰ است. ۴ نشانه بدترین و ۲۰ نشانه بهترین وضعیت است.
اسکوبنگتون و همکاران در گزارشی از طرف گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، اعتبار این پرسشنامه را در بین گروههای نمونهای از ۲۳ کشور، بیشتر از 70/0 ذکر کرده و روایی آن را تأیید کردهاند [14].
یافتهها
به منظور بررسی اثربخشی آموزش فنون طرحوارهدرمانی بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ملال پیش از قاعدگی، از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره مانکووا استفاده شد. پیش از انجام این آزمون، بررسی چند مفروضه آماری الزامی است. مفروضه اول بر اساس نتایج آزمون کالموگروفاسمیرنوف برای بررسی نرمالبودن توزیع نمرات پیشآزمون و پسآزمون، سطح معناداری آماره محاسبهشده برای تمامی متغیرها بزرگتر از 05/0، در متغیر سلامت روان سطح معناداری 921/0و در متغیر کیفیت زندگی سطح معناداری 310/0 است. بنابراین فرض نرمالبودن توزیع نمرات پذیرفته میشود.
یکی دیگر از مفروضات اجرای آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، همسانی ماتریس کوواریانسهاست که برای بررسی برقراری این مفروضه از آزمون باکس استفاده شده است. سطح معناداری آزمون باکس برابر 959/0است. از آنجا که این مقدار بزرگتر از سطح معناداری 01/0 است، فرض صفر مبنی بر همسانی ماتریس کوواریانسها برقرار است.
یکی دیگر از مفروضات اجرای آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، همگنی واریانس متغیرهای وابسته در بین گروههاست که برای بررسی برقراری این مفروضه از آزمون لوین استفاده شده است. نتایج آزمون لوین برای بررسی همگنی واریانسها در هیچیک از متغیرها معنادار نیست. از این رو فرض صفر ما مبنی بر همگنی واریانس متغیرها تأیید نمیشود. بدین ترتیب نتیجه میگیریم مفروضه دیگر آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، همگنی واریانسها، برای متغیر سلامت روان با سطح معناداری 555/0 و برای متغیر کیفیت زندگی با سطح معناداری 217/0برقرار است.
با توجه به جدول شماره ۲، میانگین نمرات گروه کنترل در پیشآزمون و پسآزمون تفاوت زیادی را نشان نمیدهد، ولی در گروه آزمایش شاهد کاهش نمرات نشانههای جسمانی، اضطراب و بیخوابی و افسردگی، همچنین افزایش نمرات کارکرد اجتماعی در پسآزمون و پیگیری، نسبت به پیشآزمون هستیم. با توجه به جدول شماره ۳ میانگین نمرات گروه کنترل در پیشآزمون و پسآزمون تفاوت زیادی را نشان نمیدهد، ولی در گروه آزمایش شاهد افزایش بیشتر نمرات در پسآزمون و پیگیری نسبت به پیشآزمون هستیم.
بحث
یافتههای این پژوهش در دو مرحله تبیین میشود. مرحله اول: آموزش فنون طرحوارهدرمانی، بر سلامت روان زنان مبتلا به ملال پیش از قاعدگی تأثیر دارد. نتایج پژوهش نشان داد که آزمودنیهای گروه آزمایش در پایان دوره آموزش در زیرمقیاسهایی که سلامت روان را میسنجیدند، در سه مؤلفه (یعنی علائم افسردگی، علائم اضطرابی و بیخوابی و اختلال در کارکرد اجتماعی) بهبود چشمگیری را نشان دادند. در دوره پیگیری یکماهه نیز این نتایج همچنان پایدار بودند.
بنا به تعاریف، علائم اضطرابی و اختلال خواب شامل مواردی است که با اضطراب شدید، تحت فشار بودن، عصبانیت و دلشوره، بیخوابی و داشتن وحشت و هراس مشخص میشود. اختلال در کارکرد اجتماعی گستره توانایی افراد در انجام کارهای روزمره، داشتن قدرت تصمیمگیری، احساس رضایت از انجام وظایف، احساس مفیدبودن و لذتبردن در زندگی را شامل میشود و علائم افسردگی دربرگیرنده مواردی است که با احساس ناامیدی، احساس بیارزشی، داشتن افکار خودکشی و آرزوی مردن مرتبطاند [15]. این یافتهها با تعدادی از پژوهشها همسوست که نشان دادهاند طرحوارهدرمانی بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش کارکرد اجتماعی که از مؤلفههای پرسشنامه سلامت روان هستند، تأثیر دارد [30-16].
اختلال ملال پیش از قاعدگی به طور مستقیم بر خلقوخوی فرد و میزان اضطراب و افسردگی و کارکرد اجتماعی او در این دوران تأثیر دارد و همان طور که نتایج حاصل از پژوهش نشان داد، آموزش فنون چندگانه طرحوارهدرمانی سبب کاهش زیرمقیاسهای افسردگی، اضطراب و افزایش کارکرد اجتماعی افراد میشود.
مرحله دوم: آموزش فنون طرحوارهدرمانی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی تأثیر دارد. نتایج نشان داد آزمودنیهای گروه آزمایش در پایان دوره آموزش در زیرمقیاسهایی که کیفیت زندگی را میسنجیدند، از بین چهار مؤلفه، در دو مؤلفه سلامت روان و سلامت جسمانی، تفاوت معناداری را با گروه کنترل نشان میدهد و در دوره پیگیری یکماهه مشخص شد تأثیر آموزش فنون طرحوارهدرمانی بر ارتقای سلامت روان پایدار و بر سلامت محیط زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی، مؤثر است.
طبق تعاریف، حوزه سلامت جسمی شامل فعالیتهای روزمره زندگی، وابستگی به مواد دارویی و کمکهای پزشکی، انرژی و فرسودگی، پویایی، درد، ناراحتی، خواب و استراحت و ظرفیت کار است. حوزه سلامت روان کلی شامل تصویر بدنی، شکل ظاهری، احساسات منفی، احساسات مثبت، حرمت خود، معنویت و مذهب، عقاید شخصی و تفکر، یادگیری، حافظه و تمرکز است و حوزه سلامت محیط شامل منابع مالی، آزادی، ایمنی جسمانی و امنیت، دسترسیپذیری و کیفیت مراقبتهای بهداشتی و اجتماعی، محیط خانه، فرصتهای فراگیری مهارتها و اطلاعات جدید، میزان مشارکت و فرصت فعالیتهای تفریحی و سرگرمکننده، محیط فیزیکی (آلودگی، سر و صدا، ترافیک، آب و هوا) و حمل و نقل است [13]. اثر طرحوارهدرمانی بر افزایش کیفیت زندگی با تعدادی از پژوهشها همسوست [33-31].
اختلال ملال پیش از قاعدگی به دلیل تغییرات مخرب و ایجاد خلق منفی سبب سوگیریهای تحریفشده، گمانههای نادرست و چشمداشتهای غیرواقعبینانه از حوادث اطراف میشود و وجود طرحوارههای ناسازگار اولیه نیز تفسیرها و سوگیریهای منفی را شدت میبخشد. درنتیجه این افراد در خردهمقیاسهای سلامت روان و کیفیت زندگی، به طور کلی نسبت به افراد فاقد اختلال و طرحوارههای ناسازگار اولیه در شرایط نامناسبتری قرار دارند.
بیشتر باورهای ناکارآمدی که در افراد گروه آزمایش مشاهده شد، از نوع باورهای فرهنگی از جمله علاقه به فرزند پسر و مردسالاری در خانوادهها و مانند اینها بود که خاطرات هیجانی آنها نشاندهنده برطرفنشدن نیازهایی مثل امنیت، محبت، درک، همدلی، تفریح و ابراز خود بود، این نیازهای برطرفنشده سبب شکلگیری طرحوارههای ناسازگار در کودکی شده و فعالشدن این طرحوارهها در زندگی کنونی، همچنان سبب رفعنشدن این نیازها میشود.
آموزش فنون شناختی در طرحواره درمانی سبب شد آزمودنیها متوجه شوند که از دلایل افزایش اضطراب و افسردگی و کاهش کارکردهای اجتماعی در آنها، صرف نظر از مسائل فیزیولوژیک، بهخصوص در دوران اختلال، باورهای ناکارآمد آنهاست که با کمک تکنیکهای شناختی در مرحله اول، آنها را شناسایی و در مراحل بعد آنها را به چالش کشیدند. طرحوارهها را به عنوان مؤلفه ساختاری و سازمانی شناختی که از طریق آن، انسانها میتوانند تجربهشان را تعیین، تفسیر، طبقهبندی و ارزشیابی کنند، در نظر میگیرند. این سازمان ساختاریافته، اغلب سازگارانه است و تا جایی بااهمیت است که پردازش اطلاعات را تسهیل میکند و به منابع شناختی کنترلشده کمتری نیاز دارد. این طرحوارهها به صورت گسترده منعکسکننده دیدگاههای منفی مطلق فرد نسبت به خود، دنیا و آینده است.
از سوی دیگر با باورهایی مثل فقدان، بیارزشی، بیکفایتی، دوستنداشتنیبودن و شکست نفس، که از عوامل ایجادکننده استرس، اضطراب و افسردگی است، هماهنگی دارد. نتایج پژوهش نشان داد افراد گروه آزمایش، توانستند با استفاده از تکنیکهای شناختی به فرضیهآزمایی طرحوارهها بپردازند. این تکنیکها به بیماران کمک میکند تا با زیرسؤالبردن طرحوارهها، صدای سالمی را در ذهن خود به وجود بیاورند و بدین ترتیب ذهنیت سالم خود را توانمند سازند.
این رویکرد درمانی به بیماران کمک میکند تا درستی طرحوارههایشان را ارزیابی کنند. درواقع افراد، طرحواره را به عنوان حقیقتی بیرونی مینگرند و میتوانند با استفاده از شواهد عینی (ناشی از تکنیکهای شناختی) و تجربی (نتایج تکنیکهای تجربی) علیه آن بجنگند؛ یعنی ابتدا شناخت باورهای مرکزی ناکارآمد خود، سپس واژههای کلیدی باور و معنای آنها، درصد اعتقاد به باورهای ناکارآمد، پیداکردن ریشههای تحولی باور مرکزی،یافتن مزایا و معایب آن، شواهد تأییدکننده و ردکننده طرحوارهها را پیدا کنند و درنهایت با نوشتن چکیده تمام این تکنیکها به صورت کارت آموزشی، زمینه را برای شناخت بیشتر طرحوارههای ناسازگار خود فراهم آورند و ارتباط آن را با مسائل کنونی و مشکلات خود در زندگی تشخیص دهند. بر اساس این رویکرد در هر نوع از آسیبهای روانشناختی، ردپایی از فعالبودن طرحوارههای خاص وجود دارد.
تکنیکهای شناختی به مراجعان کمک میکند تا از طرحوارهها فاصله بگیرند. همچنین کمک میکنند تا به جای اینکه طرحواره را یک حقیقت مسلم درباره خود بدانند، آن را به صورت یک موجود مزاحم بدانند. پس کاهش فعالیت طرحوارههای ناسازگار میتواند نقش مهمی در افزایش سلامت روان وکیفیت زندگی افراد داشته باشد.
تکنیکهای تجربی نیز با تغییردادن خاطرات تلخ دوران کودکی، به تغییر تصاویر ذهنی، احساسات بدنی و احساسات عاطفی میپردازد و کمک میکند یادآوری خاطرات تلخ گذشته، تأثیر مخربی بر روی فرد نداشته باشد. از آنجا که تأیید تکنیکهای تجربی بر روی هیجانات است، به نظر میرسد این تکنیکها کمک میکنند فرد نسبت به هیجانات خود آگاهی یافته و آنها را بپذیرد و با سازماندهی مجدد هیجانی، به بررسی خود پرداخته و بایادگیریهای جدید، تنظیم عاطفه بینفردی و نیز خودآرامشدهی، زمینه را برای بهبود طرحوارهها مهیا سازد.
تکنیکهای تجربی مانند استفاده از تصویرسازی ذهنی باعث میشود فرد طرحوارههای اصلی را شناخته و ریشههای تحولی آن را درک کند و خاطراتش را به زندگی فعلی خود ربط دهد. علاوه بر این، موجب ارتقای درک بیمار می شود و به او کمک میکند از شناخت عقلانی به سمت تجربهکردن هیجانی حرکت کند و از شناخت سرد به شناخت داغ برسد. یکی از تکنیکهای عمده تجربی مواجهه و تصویرسازی ذهنی است. درواقع هر مداخلهای که تلاش میکند طرحوارههای مرتبط با تهدید یا ضربه را فعال و اصلاح کند، ضرورتاً مستلزم مواجهه مراجع با مواردی است که از آنها اجتناب میکند. که مراجع در تلاش برای اجتناب از آنهاست. در تکنیک گفتوگوی خیالی، بروز هیجانات اصلی مثل خشم، زمینه را برای تخلیه هیجانی مهیا میسازد و باعث فاصلهگرفتن ازطرحوارهها میشود و درنهایت احساس شفقت نسبت به فرد آسیبرسان در آن خاطره و سرانجام شفقت به کودک آسیبدیده را باعث میشود.
از مزایای دیگر طرحوارهدرمانی در تکنیکهای تجربی اختصاصیبودن آن است، از جمله بازآفرینی نقش والدین مناسب، برای هر فرد با توجه به نوع نیاز مغفولمانده در آن خاطره. معمولاً افراد مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی، نیاز بیشتری به درک شدن، همدلی و محبت دارند. این نیازهای آنها در کودکی در مقابل افراد مهم زندگی مانند والدین برطرف نشده است. با کمک تکنیکهای تجربی، خاطرات تلخ کودکی آنها مجدد بازسازی میشود، به صورتی که نیاز کودک در آن تصویر ذهنی با کمک درمانگر برطرف شود. فرد میآموزد در زندگی کنونی خویش نیز این نیازها را چگونه برطرف کند. همچنین با استفاده از تکنیک نوشتن نامه، بیماران فرصتی برای بیان حقوقشان و شناخت احساساتشان و نیازهای رفعنشدهشان مییابند. بر اساس دیدگاه یانگ و همکاران هدف طرحوارهدرمانی کمک به رفع نیازهای هیجانی بیمار است.
زمانی که در طی فرایند درمان این نیازهای هیجانی تاحدودی برطرف میشود، زمینه را برای بهبود طرحوارهها مهیا میسازد، چرا که طرحوارههای ناسازگار اساساً به خاطر برطرف نشدن نیازهای هیجانی ایجاد میشود و این، از علل تأثیر آموزش فنون طرحواره درمانی بر سلامت روان و کیفیت زندگی افراد است [34].
مهمترین موضوعی که میتوان در فرایند درمانی در مقایسه با درمانهای متداول به آن اشاره کرد، جنبه بسیار دلسوزانه و انسانیبودن این درمان است. طرحوارهدرمانی به جای اینکه اختلالات روانشناختی را امری غیرعادی بداند، با عادیتلقیکردن آنها، سعی میکند به تغییر و اصلاح جنبههای ناکارآمد و ناسازگارانه آنها بپردازد و نقش مؤثری در سلامت روان و به طور کلی کیفیت زندگی افراد داشته باشد.
تکنیکهای رفتاری به مراجعان کمک میکنند تا به جای الگوهای رفتاری طرحواره، سبک مقابله سالمتری را جانشین سازند. تصویرسازی ذهنی به منظور الگوشکنی رفتاری نیز باعث فاصلهگرفتن از سبکهای مقابلهای اجتناب، جبران افراطی و تسلیم میشود. در این حالت درمانگر و بیمار، فهرستی از رفتارهای جدید تهیه میکنند و در مورد مزایا و معایب هریک از آنها به بحث و تبادل نظر میپردازند و آنگاه درباره چگونگی جانشینسازی رفتارهای سالم به جای رفتارهای مشکلساز به جمعبندی میرسند و سپس ترتیب هدفهای رفتاری درمان را مشخص میکنند.
مهمترین دلیل شکلگیری طرحوارههای ناسازگار، برطرفنشدن نیازهای هیجانی است که در آموزش گروهی، در هنگام ارتباط با درمانگر و سایر اعضای گروه تا حدودی برطرف شده و درنهایت فرد میآموزد این نیازها را در زندگی شخصی و در رابطه با افراد مهم زندگی خود چگونه برطرف کند. اتحاددرمانی عامل مهمی در ایجاد تغییرات درمانی است. درواقع اتحاددرمانی مثبت با درمانگر، تجربه هیجانی تصحیحکنندهای برای بیماران فراهم میآورد. بنابراین ممکن است یکی از دلایل درمان مؤثر باشد. اتحاددرمانی مثبت یک محیط راحت و امن ایجاد میکند که در آن، بیمار برای نزدیکشدن به عواطف و هیجانات ترسناک خود به اندازه کافی احساس ایمنی کند. محیط امن ناشی از اتحاددرمانی، میتواند به بیمار اجازه دهد که کمتر تدافعی برخورد کند و به ترسهایی که در حالت عادی به آنها فکر نمیکند، آگاهی پیدا کند. این محیط نهتنها به بیمار اجازه میدهد که به عواطف دردناک خود آگاهی پیدا کند، بلکه او را در انجام رفتارهای جدید حمایت میکند. در این محیط معمولاً نیازهای هیجانی فرد تقریباً با کمک درمانگر و سایر اعضای گروه برطرف شده و نوعی بازوالدینی انجام میگیرد.
یکی دیگر از دلایل اثربخشی طرحوارهدرمانی استفاده از راهبردهای شناختی، هیجانی، تجربی و بینفردی به طور همزمان است که درمانگر بر حسب نیاز، هرگاه بخواهد آنها را به کار میگیرد و همچنین در بهکارگیری تکنیکها و راهبردهای درمانی دیگر، علیرغم داشتن چارچوب درمانی آزاد است. درواقع درمانگر هر زمان احساس کند که بایستی از راهبردهای نظری خاصی برای تبیین و درمان استفاده کند، مجاز به استفاده از آن خواهد بود. این موارد همه بیانگر نقش آموزش فنون طرحوارهدرمانی در کمک به بالابردن کیفیت زندگی و سلامت روان زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی است.
نتیجهگیری
طبق نتایج آماری و مشاهدات بالینی بهدستآمده از این پژوهش، آموزش فنون طرحوارهدرمانی به خانمهای مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی در سطح تکنیکهای شناختی و تجربی و بینفردی، تأثیر بسزایی در مسائل خلقی مانند اضطراب، افسردگی، احساس بیارزشی و ناامیدی و در سطح رفتاری بر نشانگان بیخوابی و بهبود انواع کارکردهای اجتماعی و فعالیتهای روزمره آنها مؤثر واقع شد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله کد اخلاق ندارد. پژوهشگر از کلیه شرکتکنندگان در طرح پژوهشی رضایتنامه کتبی دریافت کرده است و متعهد شد کلیه اطلاعات شخصی ایشان به صورت محرمانه نزد پژوهشگر محفوظ میماند.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسیارشد نویسنده اول مقاله، سارا مهتدی جعفری، در گروه روانشناسی عمومیِ دانشگاه آزاد اسلامیِ واحد تهران غرب است [35]. ضمناً این مقاله هیچگونه پشتیبانی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
References
Baghdassarians A, Bagheri Karimi A. Applied treatment of PMS. Tehran: The Voice of Light; 2014
Navabinejad S, Dadvandi M. [Step by step guide to the treatment of mental and physical problems in menstruation (Persian)]. Tehran: Perkas; 2013.
Armand A, Talaei A. Effect of cognitive-behavioral stress management training on reducing psychological problems and symptoms of premenstrual dysfunction in affected women (Persian)]. Journal of Women. 2012; 15(21):31-24.
Puriyamanesh L, Shahrjerdi SH, Karimizadeh Ardakani M, Ansari MA. [Relationship Between Abnormalities Between Quality of Life and Mental Health of Female Students of Faraghani University of Arak (Persian)]. Journal of Shahrekord University of Medical Sciences. 2017; 19(2):41-8.
Theofilou, P. Quality of life: Definition and measurement. Europe’s Journal of Psychology. 2013; 9(1):150-62. [DOI:10. 5964/ejop. v9i1. 337]
Akbari E, Mahmoud Aliloo M, Khanjani Z, Poursharifi H, Fahimi S, Amiri Pichakolaei A, et al. [Early maladaptive schemas and parenting styles of students who have failed in love with and without the clinical syndrome (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry & Clinical Psychology. 2012; 18(3):184-94.
Young J, Colosco J, Vishar M. Health Plan. A Guide for Clinical Practitioners. [ H Hamidpour, Z Andouz, Persian Trans.]. Tehran: Arjmand; 2012.
Sayadi G, Golmohammadian M, Rashidi A. [The effectiveness of schema therapy on the undermining of teenager girls of divorce families (Persian)]. Journal of Clinical Psychology Researches and Advice of Ferdowsi University of Mashhad. 2017; 7(1):1-8
Ramazanpour F, Bahri N, Fathi Najafi T. [Status and severity of premenstrual syndrome and its relationship with the personal and social characteristics of Gonabad students (Persian)]. Iranian Journal of Obstetrics and Gynecology and Infertility. 2015; 18(169):21-8.
Hallgin R, Whitburne P, Cross S, Seyyed Mohammadi Y. [Psychological pathology, clinical perspectives on psychiatric disorders (Persian)]. Teharn: Ravand; 2013.
Siahbazi SH, Hariri F, Montazeri A, Moghadam L. [Standardization of PSST Screening Questionnaire (Persian)]. Iranian Translations and Psychometrics. 2011; 10(4):422-7.
Young JV, Klosko J, Wieshaar M. Schema therapy: Apractitioner’s guide. New York: Guilford Press; 2003. [DOI:10. 1007/s11630-003-0064-2]
Taghavi SMR. Validity and validity of General Health Questionnaire (Persian)]. Journal of Psychology; 5(4):381-98.
Nejat SN. [Quality of life and measurement (Persian)]. Iranian Journal of Epidemiology. 2008; 4(2):5-7.
Aminpour H, Zare H. Application of psychological tests. Tehran: Payame Noor University; 1395
Malekpour Dehkordi E. [The effect of schematic therapy on depression depression, ineffective attitude and negative self-concept in students (Persian)] [MSc. thesis]. Payame Noor University, Tehran, Isfahan University of Medical Sciences.
Zerehpoush A, Neshatdoust HT, Asgari K, Abedi MR, Sadeghi Otejia AH. [The effectiveness of schema therapy on chronic depression in students (Persian)]. Journal of Behavioral Sciences Research. 2012; 10(4):285-91.
Tabatabaeibarzaki S, Sohrabi S. [The effectiveness of training schema therapy’s experiential techniques on the depressed persons’ schemas (Persian)]. Counseling Culture and Psychotherapy. 2012; 3(11):75-86.
Majid Saffarinia, Hossein Zare, Jahangir Karami, Zahra Solgi. [The efficacy and continuing impact of group schema therapy in treating students’ social anxiety disorder (Persian)]. Pajoohande. 2014; 19(4):211-8.
Amirahmadi M, Razeghi N, Aghaee H. [Comparing the effectiveness of neurofeedback and schematherapy on symptoms of depression in depressed women in Tehran (Persian)]. Neuropsychology. 2016; 1(3):97-114.
Asefi R, Alipour A, Safari Nia M. [Comparison of the effectiveness of therapeutic spirituality and schema therapy on depression of students (Persian)]. Ravanshenasi. 2016; 9(2):27-42.
Hemmati Sabet Vahid, Rouhani Shahrakestani N, Hemmati Sabet A, Panah Mohammad A. [The effectiveness of schema therapy in reducing aggression and social anxiety in adolescents of Hamedan City aged 17 to 18 years (Persian)]. Shenakht Journal of Psychology and Psychiatry. 2016; 3(2):82-93.
Homayoun M. [The effectiveness of schema therapy on the treatment of general anxiety disorder (Persian)] [MSc. Thesis]. Islamic Azad University of Marvdasht; 2017.
Mozamzadeh T, Gholamrezai S, Rezaei F. [The effect of schema therapy on severity of depression and suicidal thoughts in patients with resistant to depression (Persian)]. Armaghan-e Danesh. 2018; 23(2):253-66.
Hosseini Fard SM. [Depression, despair, initial maladaptive schemes, increased self-esteem and self-esteem (Persian)] [PhD. dissertation]. Tehran: University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences; 2018.
Jovev M, Jackson HJ. Early maladaptive schemas in personality disordered individuals. Journal of Personality Disorders. 2004; 18(5):467-78. [DOI:10. 1521/pedi. 18. 5. 467. 51325] [PMID]
Lumley MN, Harkness KL. Specificity in the relations among childhood adversity, early maladaptive schemas, and symptom profiles in adolescent depression. Cognitive Therapy and Research. 2007; 31(5):639-57. [DOI:10. 1007/s10608-006-9100-3]
Hawke LD. Schema theory and schema therapy in mood and anxiety disorders: A review. Journal of Cognitive Psychotherapy. 2011; 25(4):257-79. [DOI:10. 1891/0889-8391. 25. 4. 257]
Malogiannis IA, Arntz A, Spyropoulou A, Tsartsara E, Aggeli A, Karveli S, Vlavianou M, Pehlivanidis A, Papadimitriou GN, Zervas I. Schema therapy for patients with chronic depression: A single case series study. Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry. 2014; 45(3):319-29. [DOI:10. 1016/j. jbtep. 2014. 02. 003] [PMID]
Carter JD, McIntosh VV, Jordan J, Porter RJ, Douglas K, Frampton CM, et al. Patient predictors of response to cognitive behaviour therapy and schema therapy for depression. Australian & New Zealand Journal of Psychiatry. 2018; 52(9):887-97. [DOI:10. 1177/0004867417750756] [PMID]
Dickhaut V, Arntz A. Combined group and individual schema therapy for borderline personality disorder: A pilot study. Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry. 2014; 45(2):242-51. [DOI:10. 1016/j. jbtep. 2013. 11. 004]
Mohammad Nezhady B, Rabiei M. The effect of schema therapy on quality of life and psychological well-being in divorced women. Journal of Police Medicine. 2015; 4(3):179-90.
Rahimaghaee F, Hatamipour K, Ashoori J. [The effect of group schema therapy on symptoms of depression and quality of life among nurses (Persian)]. Journal of Nursing Education. 2017; 6(23):17-23. [DOI:10. 21859/jne-06033]
Kellogg SH, Young JE. [Schema therapy for borderline personality disorder (Persian)]. Journal of Clinical Psychology. 2006; 62(4):445-58. [DOI:10. 1002/jclp. 20240] [PMID]
Mohtadi Jafari S, Ashayeri H, Banisi P. [The effectiveness of teaching schema therapy techniques in mental health and quality of life of women with premenstrual dysphoric disorder (Persian)][MSc. thesis]. Tehran: Islamic Azad University; 2018.