چاقی بیماری مزمنی اسـت کـه بـروز و توسـعه آن تحـت تـأثیر مجموعه عوامـل مختلـف، بـهویـژه عوامـل اجتمـاعی، رفتـاری، فرهنگی، فیزیولوژیکی، متابولیکی، و ژنتیکی قرار دارد [
1]. چاقی اغلب به واسطه مصرف بیش از حد مواد غذایی، عدم فعالیت بدنی و حساسیت ژنتیکی ایجاد میشود [
2]. چاقی مانند بسیاری از بیماریهای دیگر، نتیجه اثر متقابل بین عوامل ژنتیکی و محیطی است [
3]. چاقی یکی از علل قابل پیشگیری از مرگومیر در سراسر جهان است که با افزایش نرخ در بزرگسالان و کودکان همراه است [
4]. بر اساس نتایج یک پژوهش گسترده،پرخوری اصلی ترین علت چاقی یا اضافه وزن گزارش شده است [
5]. این سازمان پیشبینی میکند که اضافهوزن و چاقی ممکن است بهزودی جایگزین بهداشت عمومی سنتی مانند مواردی چون کمبود غذایی، بیماریهای عفونی و مهمترین علت سلامت نامطلوب باشد [
7 ،
6]. آدنو کارسینومای معده یکی از شایعترین انواع سرطان در جهان است که عوارض ناشی از این بیماری به علت اختلال خوردن اشتباه است [
8]. کمبود ویتامین D با بیماریهای مربوط به چاقی مرتبط است [
9]. عصبانیت، تکانشگری و حساسیت به پاداش در افرادی که چاقاند رایجتر است، در حالی که وظیفه و خودکنترلی در افراد چاق کمتر رایج است [
11 ،
10].
اعتیاد غذایی، مفهومی است که به طور گسترده توسط عموم مردم پذیرفته شده است و یکی از مواردی است که در تحقیقات علمی توجه بیشتری به خود جلب کرده است [
12]. تحقیقات نشان داده شده است که رفتارهای تغذیهای شبهاعتیادی میتوانند عامل دیگری باشند که موجب بیشخواری و چاقی مفرط میشوند [
13]. شباهتهای متعددی در رفتارهای عصبشناسی بین خویشاوندی مختلف مواد غذایی، مواد مخدر و عوامل رفتاری وجود دارد [
14]. با این حال، شناخت «اعتیاد به مواد غذایی به عنوان یک اختلال بالینی همچنان بحث روز است [
15].
یکی از مشکلات اصلی در حوزه سنجش اعتیاد به غذا، عدم وجود پرسشنامهها یا به طور کلی، ابزارهای خودگزارشی استاندارد و قابل استفاده بوده است [
16]. علاوه بر این، معلوم نیست که آیا رفتارهایی که همراه خوردن بروز می کنند در طول زمان پایدار هستند یا گذرا. شواهد فزایندهای، تعداد شباهتهای بین اعتیاد به مواد غذایی و اعتیاد به مواد مخدر یافت شده که بهشدت از مفهوم اعتیاد به مواد غذایی پشتیبانی میکنند.
برخی غذاها بهویژه آنهایی که دارای چربی و قند بالا هستند، فرایندهای روانشناختی مشابه با اعتیاد به مواد مخدر و الکل را میتوانند تحریک کنند [
18 ،
17]. تحقیق مهمی نشان داده است که مناطقی از مغز که پاسخگو به غذا هستند و گرایش به مصرف دارو و مواد مخدر دارند، همپوشانی دارند [
19]. به علاوه، تحقیقات نشان داده است که مصرف مواد مخدر یا مواد غذایی لذیذ باعث تولید الگوهای مشابه فعالسازی عصبی مرتبط با دوپامین میشوند [
20]. تحقیقات بیوشیمیایی نشان داده است که چاقی و وابستگی به مواد هر دو به سازندگان عصبی مشابه، مانند گیرنده DRIL2 کاهشیافته، مرتبط هستند [
21]. اعتیاد به مواد غذایی شامل هوسکردن، نوشیدن و مصرف بیش از حد غذاست. علاوه بر این، علائم رفتاری در وابستگی به مواد غذایی، در بیماران مبتلا به پراشتهایی عصبی غیرعادی با اختلال در خوردن غذا و چاقی، حتی در جمعیت طبیعی ظاهر میشوند [
23 ،
22].
معیارها و روشهای تشخیصی زیادی برای ارزیابی اعتیاد به مواد غذایی پیشنهاد شده است [
24 ،
23]. به عنوان مثال، مصاحبه در مورد غذای اعتیادآور [
25] و مقیاس اعتیاد مواد غذایی یل [
26]. اعتیاد به مواد غذایی در صورتی تشخیص داده میشود که سه نشانه از هفت نشانه ذیل در طی سال گذشته وجود داشته باشند و اختلال بالینی و یا سطح اضطراب بالا تأیید شده باشد. این هفت نشانه عبارتند از: 1. با وجود احساس سیری اغلب دریافت غذاهای خاصی را هوس میکنید. 2. هنگامی که شروع به غذا خوردن میکنید با ولع میخورید و اغلب خودتان احساس میکنید خیلی بیشتر از آنچه برایتان در نظر گرفته شده است، مصرف کردهاید. 3. هنگام غذاخوردن با ولع میخورید و گاهی احساس بیش از حد خوردن دارید. 4. بعد از خوردن غذاهای خاص اغلب احساس گناه دارید و هنوز خوردن پایان نیافته دوباره به زودی شروع به غذا خوردن میکنید. 5. با وجود دانستن اینکه غذاهای خاص باعث آسیب فیزیکی شامل افزایش وزن میشوند، ولی احساس ناتوانی در کنترل مصرف مواد غذایی ناسالم را دارید. 6. بارها و بارها سعی به ترک خوردن و یا تنظیم مقرراتی در مورد غذاهای خاص کردهاید، ولی ناموفق بودهاید. 7. اغلب مصرف مواد غذایی ناسالم را از دیگران مخفی میکنید.
اصطلاح اعتیاد به مواد غذایی اغلب در گفتمانی عمومی استفاده میشود، مانند این واقعیت ساده که مواد غذایی بر خلاف مواد مخدر برای زندهماندن ضروری هستند [
27]. تغییرات بالینی و علمی جالبی در الهای اخیر رخ داده است و بسیاری معتقدند که تعریف واژه اعتیاد باید بسط داده شود تا فعالیتهای اجباری شامل رفتارهایی که به طور بنیادین برای بقای ما ضروری هستند را دربر گیرد؛ از جمله رابطه جنسی، قمار و غذا خوردن و مواردی که آزادانه برای لذتبردن و بدون تحریم اجتماعی انجام میدهیم [
28]. این بخشی از رفتار موسوم به اعتیاد است که در بسیاری از ویژگیهای فیزیولوژیکی و روحی، شبیه اعتیاد به مواد شیمیایی یا مواد مخدر است [
29].
علیرغم شواهد قوی و افزایش تعداد مطالعاتی در باره ارزیابی اعتیاد به مواد غذایی، این پژوهش از یک ابزار استانداردشده استفاده میکند [
30]. مقیاس اعتیاد به مواد غذایی در سال 2009 برای ارزیابی شاخصهای رفتاری وابستگی به خوردن قند (یا سایر مواد مغذی با چربی و قند بالا) در حیوانات ساخته شد. با این حال، برخی یافتههای دانش دماغی (مغزی) بسیار دلگرمکننده هستند. در حال حاضر تغییرات زیادی در YFAS روی داده است؛ از جمله یک نسخه کوتاه (YFAS تعدیلشده) [
31] و همچنین یک نسخه برای ارزیابی کودکان فراهم شده است [YFAS-C) [
32). اگر چه YFAS به طور گستردهتر مورد استفاده قرار میگیرد، تنها یک مطالعه از YFAS استفاده کرده است تا ساختار اعتیاد به مواد غذایی را در بیش از یک نقطه زمانی با تأثیر عمل جراحی چاقی، در خوردن اعتیادآور ارزیابی کند [
33]. پپینو و همکارانش از YFAS در یک نمونه بالینی جراحی بایپس قبل و بعد از جراحی استفاده کردند (n-44) و گزارش دادند که شیوع اعتیاد به مواد غذایی در 9 ماه، از 32 درصد شروع و تا 2 درصد ادامه مییابد [
34].
YEAS ابزار روانسنجی صحیحی است که اعتبار کافی در نمونههای بالینی و غیربالینی دارد [
34 ،
26]. علاوه بر این، گرهارد و همکاران (2011) [
35]، نشان دادهاند که نمره آن کاملاً با فعالسازی عصبی مدار پاداش ارتباط دارد. در YEAS میتوان برای ارزیابی اختلال غذا خوردن افراد از نمرات علائم و نشانههای بیماری استفاده کرد. در پنج سال گذشته، YEAS به چند زبان ترجمه شده و به طور گسترده در کشورهای غربی مورد استفاده قرار میگیرد [
12]. مطالعات با استفاده با نمونههای بالینی و غیربالینی، شاخصهای مشابه از اعتبار این روش را نشان میدهد؛ مانند ساختار یکعاملی، سازگاری مناسب داخلی و همبستگی مثبت متوسط تا بالا با سایر اختلالات خوردن غذا [
36 ،
34]. مطالعات با استفاده از YEAS نشان داد که میزان شیوع اعتیاد به مواد غذایی بین 5 تا 10 درصد در کل جمعیت و بین 15 تا 25 درصد در نمونههای چاق است [
12]. علاوه بر این، 40 تا 60 درصد از بیماران چاق به اختلال در غذاخوردن مبتلا هستند و کسانی که تحت عمل جراحی چاقی قرار میگیرند، به معیارهای اختلال پرخوری میرسند[
38 ،
37].
در کشورهای توسعهیافته اختلال خوردن غذا در حدود 6/1 درصد از زنان و 0/8 درصد مردان را در یک سال تحت تأثیر قرار میدهد [
37]. اختلالات در غذا خوردن در زنان بالغ و جوان در کشورهای غربی رایج است [
40 ،
39]. این یافتهها حاکی از مناسببودن این مقیاس برای ارزیابی اعتیاد به مواد غذایی است. با توجه به رشد سریع مطالعات اعتیاد به مواد غذایی شناسایی ابزارهای مناسب برای ارزیابی میزان مواد غذایی اعتیادآور ضروری به نظر میرسد [
41]. در بین پرسشنامههای داخلی، هنوز YEAS به لحاظ روایی و اعتبار مورد بررسی قرار نگرفته است که این مورد باعث محدودیتهایی در این زمینه در کشورمان شده است. بنابراین هدف پژوهش، بررسی و استانداردسازی YEAS به عنوان یک ابزار مهم در این زمینه بوده است.
روش
جامعه و نمونه
این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی مقطعی بوده و جامعه آماری آن کلیه افراد مصرفکننده مفرط مواد غذایی شهر اصفهان در فاصله زمانی اسفند 1396 تا خرداد 1397 بودند که به مرکز درمانی این شهر مراجعه کردهاند. با استفاده از نمونهگیری دردسترس، نمونهای به حجم 180 نفر شامل 110 نفر از افراد مبتلا به اختلال پرخوری که کنترلی بر خوردن خود نداشتند (بر اساس فرم تهیهشده ملاکهای تشخیصی DSM-5 اختلال پرخوری توسط یک دکترای متخصص تغذیه و یک همکار روانشناس بالینی ارزیابی شد) و همچنین 70 نفر افراد بدون مشکل پرخوری، انتخاب و از آنها خواسته شد به سؤالات دفترچه شامل پرسشنامه یل و مشخصات جمعیتشناختی که همراه با فرم رضایت آگاهانه در شرکت در پژوهش بود پاسخ دهند بدین صورت و مؤلفه اعتیاد به غذا در پژوهش ارزیابی شد.
از تعداد کل پرسشنامه توزیعی تعداد 15 پرسشنامه، به دلیل ناقص بودن (عدم تکمیل پرسشنامه و یا عدم تحویل) حذف شدند و حجم نمونه نهایی به 165 نفر رسید. در این پژوهش ملاکهای ورود بیماران عبارت بودند از دارا بودن ملاک تشخیصی DSM-5 برای اختلال پرخوری (در مورد گروه وابسته به غذا)، عدم ابتلا به بیماریهای متابولیک (مانند دیابت، تیروئیدیسم و غیره)، عدم مصرف داروهای مکمل، داشتن حداقل 18 سال سن، داشتن حداقل مدرک ابتدایی. همچنین معیارهای خروج عبارت بودند از: دارا نبودن ملاک تشخیصی اختلال پرخوری بر اساس DSM-5 (در مورد گروه غیروابسته به غذا) و عدم تکمیل پرسشنامه.
ابزار
پرسشنامه اعتیاد به غذا(YFAS) : یک پرسشنامه شناختهشده در زمینه سنجش وابستگی به مصرف غذاست که توسط گرهارد و همکاران (2009)، برای تعیین علائم اعتیاد به غذا طراحی شده است. این علائم عبارتند از: تحمل، روگردانی، مقدار مصرفشده بیشتر از آنچه در نظر گرفته شده، تمایل دائمی یا تلاش ناموفق برای کاهش آن، صرف زمان زیاد برای مصرف یا بازیافت مواد، استفاده مداوم با وجود آگاهی از پیامدها و فعالیتهایی که به دلیل استفاده از مواد ترک شدهاند. این پرسشنامه همچنین اختلالات بالینی یا ناراحتی را به عنوان نتیجه عادات غذایی اعتیادآور ارزیابی میکند.
پرسشنامه اعتیاد به غذا دو خروجی دارد که شامل مجموع «نمره علائم» و «تشخیص» اعتیاد به مواد غذایی است. «نمره گزارششده در رابطه با شدت علائم» از صفر تا هفت است که به تعداد معیارهای تشخیص غذایی است. علاوه بر این، «تشخیص» اعتیاد به مواد غذایی به شرکتکنندگانی اختصاص داده میشود که سه نشانه یا بیشتر را همراه با نقصهای بالینی و یا ناراحتی بالقوه را مطابق با معیارهای تشخیص وابستگی به مواد اعلام میکنند.
اعتیاد به مواد غذایی به عنوان اختلال بالینی شناخته نشده است، اما اصطلاحات ذکرشده در بخشهای بعدی، نظیر «علائم» و «تشخیص» در چارچوب خروجیهای پیشبینیشده این مقاله به اختصار مورد استفاده قرار میگیرند. اعتبار اصلی (0/86=α) نشاندهنده سازگاری کافی داخلی است. گرهارد و همکاران، (2009) [
23]. ضریب آلفای کرونباخ برای مطالعه حاضر 0/87 بود که نشاندهنده قابلیت اطمینان داخلی کافی از پرسشنامه بود.این پرسشنامه شامل 27 گزینه است و 9 خردهمقیاس را بررسی میکند. سؤال 26 و 27 که بدون نمره هستند در مورد واکنشها به انتخاب غذای مشخص میپرسند و اطلاعات بیشتری در مورد آنها نسبت به عادات غذایی مشکلساز به دست میدهند. 25 آیتم اول، گزینههای نمرهدهی متفاوتی (معیارهای پنجامتیازی و چهارجوابی) برای اندازهگیری تجربیات رفتارهای غذایی اعتیادآور در طول 12 ماه گذشته دارند. سه سؤال [
23 ،
18 ،
17] به عنوان شروعی برای سایر سؤالات هستند و در ارزیابی دخیل نیستند.
20 آیتم از 22 آیتم باقیمانده شاخص وابستگی به هفت غذای بیان شده در DSM-IV-TR (انجمن روانشناسی آمریکا 2000) را اندازه میگیرند و دو آیتم باقیمانده [
15 ،
12] در مورد واکنشها به بیماریها یا افسردگی حاصلشده به وسیله عادات غذایی میپرسند و آزمودنی یک گزینه از چهار گزینه بهندرت یا هرگز، گاهی اوقات، اغلب و تقریباً همیشه را انتخاب میکند.
ضریب اعتبار این آزمون به روش بازآزمایی در فاصله یک هفته 0/85 گزارش شده است [
26]. این آزمون به صورت دستی اجرا و به صورت نمرهگذاری 1 و 2 و 4 و 5 برای سؤال 1 الی 24 و برای سؤال 25 به صورت 1 و 2 و 3 و 4 و 5 نمرهگذاری شد. سؤالهای 1 و 2 و 3 خردهمقیاس مقدار مصرفشده بیشتر از آنچه در نظر گرفته شده، سؤالهای 4 و 22 و 24 و 25 خردهمقیاس تمایل دائمی یا تلاش ناموفق برای کاهش آن، سؤالهای 5 و 6 و 7 خردهمقیاس صرف زمان زیاد برای مصرف یا بازیافت مواد، سؤالهای 8 و 9 و 10 و 11خردهمقیاس کنارگذاشتن یا کاهش فعالیتهای مهم اجتماعی، کاری و تفریحی، سؤال 19 خردهمقیاس ادامه استفاده از مواد با وجود مسائل روانشناختی و فیزیکی، سؤالهای 20 و 21 خردهمقیاس تحمل، سؤالهای 12 و 13 و 14 خردهمقیاس روگردانی یا ترک و سؤال 15 و 16 خردهمقیاس علل ناراحتی یا بالینی قابل توجه پزشکی را بررسی میکند. سؤالهای 17 و 18 و 23 برای شروع دیگر پرسشها و بدون ارزیابی هستند [
23].
شیوه اجرا
ابتدا YFAS توسط یک مترجم ترجمه و سپس ویراستاری شد. به منظور بررسی روایی صوری پرسشنامه ترجمهشده به سه نفر داده شد و از آنها خواسته شد سؤالاتی را که ابهام دارد مشخص کنند. چند سؤال که دارای ابهام تشخیص داده شده بود، جملهبندی آن به صورتی که قابل فهمتر باشد، اصلاح و پرسشنامه آماده استفاده شد. به منظور بررسی روایی محتوایی، ابتدا از پنج متخصص و پژوهشگر که در حیطه اختلالات خوردن فعالیت داشتند، خواسته شد هر سؤال را در یک طیف لیکرت ارزشیابی کنند. نتایج CVR حاکی از آن بود که تمامی سؤالات مساوی یا بزرگتر از ضرایب اعداد جدول لاوش بود.
پس از مراجعه به یک مرکز تغذیه در شهر اصفهان،هماهنگیهای لازم با متخصص تغذیه مربوطه انجام و از ایشان خواسته شد بعد از بررسی وجود یا عدم وجود اختلال پرخوری، پرسشنامه را به مراجعین داده تا تکمیل کنند. به مراجعین اطمینان داده شدکه جمعآوری اطلاعات صرفاً جنبه پژوهشی داشته و اطلاعات آنان بینام و محرمانه باقی خواهد ماند. دادههای جمعآوری شده وارد نرمافزار آماری و توسط متخصص آمار تجزیه و تحلیل شدند.
تجزیه و تحلیل آماری
در سطح توصیفی از درصد فروانی، فروانی، میانگین و انحراف استاندارد، دادههای جمعیتشناختی و مردمسنجی تجزیه و تحلیل شد و در سطح آمار استنباطی، از تحلیل واریانس چندمتغیری برای بررسی فرضیات پژوهش استفاده شد. نتایج آماری با استفاده از نسخه 24 نرمافزار آماری SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تعیین روایی سازه، از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد.
یافتهها
با توجه به بررسی اولیه در ویژگیهای جمعیتشناختی، سن افراد نمونه به صورت میانگین برابر با 31/33 سال با انحراف معیار 8/74 سال بود. کوچکترین فرد نمونه دارای سن 18 سال و مسنترین فرد نمونه دارای 59 سال بود. 75/2 درصد (124 نفر) از افراد نمونه را زنان و 24/8 درصد (41 نفر) از افراد نمونه را مردان تشکیل میدادند که از این میان 44/8 درصد (74 نفر) مجرد، 54/6 درصد (90 نفر) متأهل و 0/06 (1 نفر) مطلقه بودند. 97 نفر (58/8 درصد) از افراد نمونه شاغل و 67 نفر (40/6 درصد) از افراد نمونه بیکار و یک نفر (0/06 درصد) بازنشسته بودند. در میان افراد نمونه 50/9 درصد (84 نفر) دارای دیپلم، 44/9 درصد (74 نفر) دارای لیسانس و 4/2 درصد (7 نفر) دارای فوق لیسانس بودند. در
جدول شماره 1 دادههای توصیفی بر اساس جنسیت، وضعیت تأهل، وضعیت شغل و تحصیلات لحاظ شده است.
یافتههای توصیفی در
جدول شماره 2 ارائه شدهاند.
روایی سازه
در این پژوهش برای تعیین روایی سازه، از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. جهت اعتبارسنجی پرسشنامه مدل پیشفرض پژوهش و برای اعتبارسنجی، سؤالات مربوط به وابستگی به غذا و زیرمقیاسهای مربوطه وارد نسخه 18 نرمافزار Amos شدند تا روابط میان متغیرهای پژوهش سنجیده شود. پس از برازش مدل معادلات ساختاری، ضرایب رگرسیونی و ضرایب رگرسیونی استاندارد، همچنین کوواریانسها و ضرایب همبستگی بین زیرمقیاسهای پرسشنامه و نسبت بحرانی و سطح معناداری برای متغیرهای پژوهش به دست آمدند که در
جدول شماره 3 و
تصویر شماره 1 و
تصویر شماره 2 ارائه شدند.
با توجه به
جدول شماره 3 و این که سطح معناداری برای تمام سؤالات پژوهش کمتر از 0/05 بود، میتوان نتیجه گرفت هر یک از سؤالات پرسشنامه بهخوبی میتواند مقیاس مورد نظر را ارزیابی و تبیین کند. ترتیب زیرمقیاسهای مربوط به وابستگی به غذا به این ترتیب بود: به زیرمقیاس تحمل با ضریب رگرسیون 1/099، زیرمقیاس ترک و حذفکردن با ضریب 0/988، زیرمقیاس کنار گذاشتن یا کاهش فعالیتهای مهم اجتماعی، کاری و تفریحی با ضریب 0/986، زیرمقیاس مواد، اغلب در مقادیر بیشتر یا بیش از یک دوره طولانی استفاده شوند با ضریب 0/940، زیرمقیاس ادامه مصرف مواد با وجود مسائل روانشناختی و فیزیکی با ضریب 0/910، زیرمقیاس تلاشهای ناموفق مکرر یا تمایل مداوم به ترک با ضریب 0/782، زیرمقیاس شاخص منفرد با ضریب 0/727، زیرمقیاس زمان یا فعالیت زیاد برای دستیابی، استفاده و بازیابی با ضریب 0/523 و زیرمقیاس از علل ناراحتی یا بالینی قابل توجه پزشکی استفاده کنید با ضریب 0/449؛ این زیرمقیاسها به نظر افراد نمونه به ترتیب روی وابستگی به غذا تأثیر معنادار و مثبت دارند.
در ج
دول شماره 4 شاخصهای برازش مدل گزارش شده است. مقدار p-value مناسببودن برازش مدل را مشخص میکند. با توجه به اینکه سطح معناداری برابر 0/157 و بیش از 0/05 محاسبه شده است، برازش مناسب بوده است. هرچه شاخصهای GFI و AGFI به عدد یک نزدیکتر باشند، نیکویی برازش مدل با دادههای مشاهدهشده بیشتر است. در تحقیق حاضر، 0/953=GFI و 0/954=GFI است که نشاندهنده برازش مناسب مدل است و مدل تأیید میشود. شاخص RMSEA برای مدلهایی که برازندگی خوبی داشته باشد، کمتر از 0/05 است و مقادیر بالاتر از آن تا 0/08 نشاندهنده خطای معقولی برای تقریب در جامعه است. مدلهایی که شاخص برازش آنها 0/1 یا بیشتر باشد برازش ضعیفی دارند. بدین ترتیب مدل استفادهشده در این پژوهش با توجه به اینکه RMSEA آن برابر 0/021 است، خطای معقولی برای تقریب در جامعه دارد.
روایی افتراقی
به منظور بررسی روایی تفکیکی، بعد از تأیید پیشفرضهای نرمالبودن و تساوی واریانسها، نمرات خردهمقیاسها و نمره کل بین دو گروه وابسته به غذا و غیروابسته به غذا مقایسه شد. نتایج در
جدول شماره 5 ارائه شده است.
همانطور که در
جدول شماره 5 مشخص است در همه متغیرهای وابستگی به غذا در گروه، سطح معنیداری کمتر از 0/05 به دست آمده که معنیدار است. این یافته حاکی از آن است که بین افراد دو گروه از لحاظ تمام زیرمقیاسهای وابستگی به غذا تفاوت معناداری وجود دارد و روایی تفکیکی پرسشنامه مورد تأیید است.
روایی درونی
به منظور بررسی روایی درونی پرسشنامه، روابط خردهمقیاسها با یکدیگر بررسی شد و نتایج در
جدول شماره 6 ارائه شدهاند. نظر به اینکه سطح معناداری به دست آمده در آزمون برابر با 0/000 و کمتر از سطح معنیداری 0/05 است، فرض صفر برای رابطه بین زیرمقیاسهای وابستگی به غذا رد میشود؛ بنابراین میتوان ادعا کرد بین هر دو زیرمقیاسهای وابستگی به غذا رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به مثبتبودن ضریب همبستگی بهدستآمده این رابطه از نوع مستقیم است.
اعتبار درونی
اعتبار درونی پرسشنامه با شاخص آلفای کرونباخ بررسی شده و همچنین نتایج ضریب تنصیف هریک از خردهمقیاسها در
جدول شماره 7 ارائه شدهاند.
با توجه به نمره آلفای کرونباخ بهدستآمده از خردهمقیاسها در
جدول شماره 7 ، نتایج نشان داد که سؤالات هماهنگ، متغیر مورد نظر را بررسی میکنند (به غیر از خردهمقیاس G) و همچنین با توجه به نمره کل آلفای کرونباخ پرسشنامه وابستگی به غذا (0/86=α)، به اعتبار درونی کل پرسشنامه میتوان اطمینان کرد. در نتایج ضرایب تنصیف دامنه مقادیر به دستآمده بین 0/62 تا 0/9 بود که نسبتاً مطلوب هستند.
بحث
نتایج پژوهش حاضر در حیطه نتایج حاصل از بررسی اعتبار و روایی مقیاس اعتیاد در جامعه ایرانی قابل بررسی و روایی این مقیاس به روش تحلیل عاملی اکتشافی روی تکتک گویهها بار عاملی مناسبی داشته است و با توجه به مقادیر RMSEA و ،CFI ،IFI، NFI ،GFI ،AGFI که به ترتیب برابر با 0/21 ،0/965 ،0/915 ،0/982 ،0/953 و 0/954 بود، ساختار عاملی مقیاس اعتیاد به غذا برازش مناسبی داشت که بیانگر همسویی گویههای این مقیاس با سازه اعتیاد به غذاست. در بررسی روایی به روش همبستگی گویهها با نمره کل، همبستگی همه گویهها با نمره کل این مقیاس معنادار بود که نشاندهنده قدرت تشخیص گویههای این مقیاس است. با توجه به نتایج بهدستآمده در سطح گروه برای متغیرهای وابستگی غذا، سطح معنیداری کمتر از 0/05 ،حاکی از آن است که بین افراد دو گروه از لحاظ تمام زیرمقیاسهای وابستگی به غذا تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین بهدستآمده تمام زیرمقیاسهای وابستگی به غذا و نمره کل افراد بیمار به صورت معنادار، کمتر از افراد سالم بود.
در وابستگی به غذا و مؤلفههای آن، نظر افراد نمونه کمتر از حد متوسط (کمتر از 3) است. همچنین نتایج ت
صویر شماره 1 نشان میدهد تمامی زیرمقیاسها، بار عاملی قابل قبولی دارند. با توجه به اینکه تمام بارهای عاملی بیش از 0/50 است، میتوان نتیجه گرفت سؤالات در نظر گرفتهشده هر زیرمقیاس بهخوبی متغیر مورد نظر را مورد ارزیابی قرار میدهد. نمره کل ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه وابستگی به غذا برابر با 0/87 به دست آمد. این نتایج بیانگر اعتبار رضایتبخش مقیاسهای این پرسشنامه است. نتایج پژوهش با تحقیق قبلی گرهارد و وایت که نشاندهنده ارتباط قوی بین اعتیاد به غذا و اختلالات خوردن بود مطابقت دارد [
37 ،
35].
مطابق با نسخههای اصلی انگلیسی یا زبانهای دیگر، همه 25 آیتم اصلی، با نمره کل آنها همبستگی دارند. تحلیل عامل آزمایشی با ساختار، عامل منفرد قابل قبولی را برای آنها پیشنهاد داد و ثبات داخلی آنها نیز خوب بود. برخلاف نتایج پژوهشهای خارج کشور که آیتم 22 (من میخواهم خوردن نوع مشخصی از غذا را کاهش دهم یا قطع کنم) و آیتم 25 (در سال گذشته چندبار برای کاهش یا قطع خوردن غذاها تلاش کردی؟) همبستگی پایین با نمره کل و بار عامل پایینی دارند [
34]، همه آیتمهای پژوهش ما همبستگی بالایی با نمره کل داشتند.
مطالعات قبلی در مورد پایینبودن بار عامل و همبستگی آیتم کلی برای این معیار بحث کردهاند و پیشنهاد شد که این آیتم ها تفاوت روشنی بین شرکتکنندگان با اعتیاد و بدون اعتیاد به غذا انعکاس میدهند [
36]. این مطلب احتمالاً مدرکی را که تمایل مداوم برای کنترل رژیم، یک پدیده شایع برای برخی دختران نوجوان است، منعکس میکند. ولی نتایج تحقیق انجامگرفته حاکی از آن است که نمره کل 25 آیتم پرسشنامه در زنان و مردان دارای اعتیاد به غذا، همبستگی و بار عاملی بالایی با نمره کل دارد.
همانطور که در تحقیقات قبلی یافته شده بود، بررسی ها روی معیار تشخیصی دوباره این را تأیید کرد که YFAS ارتباط ساختاری خوب و قابلیت اطمینان کافی را دارد [
37]. علاوه بر این، بررسیهای آزمون مجدد قابلیت اطمینان YFAS نشان میدهد که تعداد علائم و نسخههای تشخیصی در بازه زمانی 20-26 روز پایدار هستند و همانطور که انتظار داشتیم هبستگیهای متوسط تا شدیدی بین YFAS و انداژههای اختلالات خورد (تعداد علائم و نسخههای تشخیص) پیدا شده است که نشان میدهد YFAS دارای روایی همگرای بالایی است. این نتیجه با تحقیق قبلی (گرهارد و همکاران، 2011، 2012) که نشاندهنده ارتباط قوی بین اعتیاد به غذا و اختلالات خوردن بود مطابقت دارد [
37 ،
35]. به نظر میرسد در تحقیقات بعدی باید از سؤالات ساختاری بیشتر (مثلاً وضعیت رژیم غذایی) برای ارزیابی تغییرات در رژیم غذایی و شیوههای رفتاری زندگی در طول زمان استفاده شود.
ممکن است تغییرات یک شرکتکننده در این مطالعه ناشی از عوامل دیگر مانند تغییر در تأثیرات محیطی از جمله در دسترس بودن و قرار گرفتن در معرض انواع خاصی از مواد غذایی باشد که به طور بالقوه میتواند دسترسی به بخشی از خوردن اعتیادآور را تسهیل کند [
42 ،
15]. در حالی که جنس زن و افزایش سن با رفتارهای تغذیهای اعتیادآور همراه است [
43]؛ اضافهکردن این متغیرها در نمونهها بر تغییر نمرات در طول زمان تأثیر نمیگذارد. این ممکن است با بیان بیش از حد زنان در این نمونه توضیح داده شود.
نتیجهگیری
محدودیت این مطالعه تعداد شرکتکننده و محدودیت زمانی و محدویت مالی و عدم همکاری برخی از شرکتکنندگان در فرایند پژوهش بود. این مطالعه با نمونههای جوان زن که دارای وزن غیر نرمال بودند محدود شده است که ممکن است تعمیم یافتههای تحقیق را به جمعیت وسیع و سایر گروههای جمعیتی محدود کند؛ از این رو نتایج این مطالعه باید با احتیاط تفسیر شود. بنابراین، یافتههای این مطالعه مستلزم تکرار در یک نمونه بزرگتر است، خصوصا این که در روش تحلیل عاملی به حجم نمونه نسبتا بالایی نیاز است. مطالعات آینده این پرسشنامه باید روابط احتمالی بین دیگر عادت رفتاری خوراکی را در طول زمان بررسی کنند.
واضح است همانطور که اختلالات خوردن یک مسئله اساسی در اروپا و آمریکا، حداقل در بین دختران نوجوان است، در کشور ایران اعتیاد به غذا باعث مشکلات عدیده جسمی از قبیل ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، دیابت نوع 2 و سرطان در افراد و نیز رشد نرخ مرگومیر و هزینههای درمان در جامعه شده است. با توجه به آثار نامطلوب اختلال پرخوری و ضرورت پیشگیری از عوارض آن، استفاده از دادههای حاصل از این پژوهش، به دلیل عدم سوگیری در سنجشهای مکرر آسیبشناسی خوردن و حجم نمونه بالای جامعه، نسبت به مصاحبههای روانپزشکی ارزان و سریعتر خواهد بود.
این پرسشنامه برای اولینبار است که در ایران اعتباریابی شده است و نمونه داخلی ندارد. بنابراین هدف عمده این پژوهش ترجمه و هنجاریابی مقیاس تشخیص اعتیاد به غذا برای استفاده پژوهشگران و متخصصان بالینی جهت اهداف پژوهشی یا تشخیصی در جامعه ایرانی است.
ملاحظات اخلاقی
همه اصول اخلاقی در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این پژوهش حامی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخشهای پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این پژوهش هیچگونه تعارض منافعی نداشته است.
تشکر و قدردانی
از کادر درمانی مرکز پزشکی نوین و تمامی بیماران شرکتکننده در پژوهش که در فرایند نمونهگیری و تکمیل پرسشنامهها ما را یاری کردند، کمال تشکر و قدردانی را داریم.