دوره 25، شماره 3 - ( پائیز 1398 )                   جلد 25 شماره 3 صفحات 307-292 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Amiri S, Jamali Y. The Mediating Role of Empathy and Emotion Regulation in Attachment Styles and Dark Personality Traits in Adolescents. IJPCP 2019; 25 (3) :292-307
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-2860-fa.html
امیری سهراب، جمالی یوسف. بررسی نقش میانجی‌گری همدلی و تنظیم هیجانی در ارتباط بین سبک‌های دلبستگی با صفات تاریک شخصیت در نوجوانان. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1398; 25 (3) :292-307

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-2860-fa.html


1- دکتری روان‌شناسی، مرکز تحقیقات علوم رفتاری، پژوهشکده سبک زندگی، دانشگاه علوم پزشکی بقیۀ‌الله، تهران، ایران. ، amirysohrab@yahoo.com
2- دکتری روان‌شناسی، مرکز تحقیقات علوم رفتاری، پژوهشکده سبک زندگی، دانشگاه علوم پزشکی بقیۀ‌الله، تهران، ایران.
واژه‌های کلیدی: شخصیت، هیجان، همدلی
متن کامل [PDF 3301 kb]   (3682 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4334 مشاهده)
متن کامل:   (5472 مشاهده)
مقدمه
در سال‌های اخیر، در پرداختن به صفات تاریک شخصیت شخصیت تاریک تلاش‌های بسیاری شده است. مدل استانداردی که سه‌گانه تاریک را نشان می‌دهد، مدلی است که سه ویژگی متمایز را فرض می‌کند: ماکیاولیسم، خودشیفتگی، و پسیکوپاتی [1]. افراد ماکیاولیسم به جاه‌طلبی، تأخیرانداختن لذت، کنترل‌گری و امور غیراخلاقی تمایل دارند [2]. خودشیفتگی با تعدادی از اختلالات بین‌فردی شامل اعتماد‌به‌نفس بیش از حد و رفتارهای خصومت‌آمیز مشخص می‌شود [3]. پسیکوپاتی شامل کندی عاطفی، سبک بین فردی فریب‌آمیز، رفتار تکانشی و بی‌مسئولیتی است [4]. از دیدگاه پولهاوس و ویلیام سه‌گانه تاریک متمایز است و در عین حال، هسته مشترک آن‌ها ویژگی‌هایی نظیر توافق‌نداشتن، خشونت، فریب‌کاری، خودمحوری، گرایش به اداره‌کردن دیگران و فقدان همدلی است [5]. 
 از نظر روان‌شناسان تکاملی صفات تاریک شخصیت می‌‌توانند تحت‌تأثیر شرایط اقتصادی‌اجتماعی دوران کودکی قرار گیرند. استر‌س‌ها، ناملایمت‌ها، خشونت‌ها یا روابط والدینی بی‌ثبات ممکن است رویکردی به زندگی را فعال سازند که در تسخیر صفات سه‌گانه تاریک است[6]. 
اگرچه سبب‌شناسی آشفتگی‌های شخصیت چندعاملی است [7]، شواهد نشان می‌دهد یکی از عواملی که در آسیب‌شناسی روانی شخصیت نقش دارند، اختلال‌های دلبستگی است [8]. جان بالبی در چارچوب تئوری دلبستگی، بر اهمیت روابط اولیه و ماهیت ارتباط بین کودک و سرپرست، که بیشتر اوقات ارتباط والد-کودک است، تأکید می‌کند. تحقیقات بالبی نشان می‌دهد این روابط اولیه به تشکیل سبک‌های دلبستگی کودک کمک می‌کند که ممکن است بر روابط و ویژگی‌های شخصیتی در طول رشد و گستره زندگی فرد تأثیر بگذارد [9]. 
الگوی دلبستگی ایمن را می‌توان تجربه‌ای توصیف کرد که از «ارزیابی مظاهر دلبستگی به عنوان دردسترس و پاسخگو» نشئت می‌گیرد. در حالی که الگوی ناایمن به صورت تجربه غم‌افزای گسستگی پایدار از مظهر دلبستگی توصیف می‌شود [10] که به نوبه خود بر تظاهرات صفات تاریک در بزرگ‌سالی تأثیر می‌گذارد [11]. بر این اساس، یکی از عوامل محیطی که می‌تواند رشد صفات تاریک شخصیت را تحت‌تأثیر قرار دهد، دلبستگی ناایمن است [12]. این شرایط استرس‌زا ممکن است رویکرد زندگی فرد را به وسیله بسط صفات شخصیتی او تغییر دهد [11]. به نظر می‌رسد علائم اختلال دلبستگی با صفات تاریک در ارتباط باشد. از طرفی با توجه اینکه دلبستگی به عنوان مؤلفه‌ای عاطفی و هیجانی است، به نظر می‌رسد ابعاد تنظیم هیجانی و همدلی نیز در میزان تأثیر دلبستگی بر رشد صفات تاریک شخصیتی تأثیر داشته باشد. 
تنظیم هیجان به فرایندی اشاره می‌کند که افراد تلاش می‌کنند روند تولید هیجان را اغلب با هدف کاهش شدت هیجانی خود، بهبود بخشند [13]. دشواری در تنظیم هیجان، سبک‌های مشکل‌ساز مختلفی را نشان می‌دهد که افراد آن‌ها را تجربه می‌کنند و به حالات هیجانی واکنش نشان می‌دهند [14]. مدیریت هیجانات دیگران به صورت مثبتی با صفات تاریک شخصیت مرتبط شده است، به طوری که افراد با سطوح بالای صفات تاریک در ارتباط با دشواری تنظیم هیجانی مشکلی را تجربه نمی‌کنند [15]. با این حال صفات تاریک شخصیت به‌ویژه خودشیفتگی و شخصیت ضد‌اجتماعی (پسیکوپات)، با دشواری در تنظیم هیجان به دنبال رویدادهای منفی مرتبط هستند [16]. وای و تیلوپولوس اظهار می‌کنند افراد با ویژگی‌های تاریک شخصیتی قادر به شناسایی تجارب هیجانی دیگران هستند، اگرچه آن‌ها هنگام قرارگرفتن در معرض رنج‌کشیدن دیگران، ناراحتی هیجانی را تجربه نمی‌کنند. وای و تیلوپولوس چنین استدلال می‌کنند که این فقدان پاسخگویی هیجانی، ممکن است به افراد با سطوح بالای صفات سه‌تایی تاریک، اجازه بهره‌کشی از دیگران بدون هیچ نگرانی از عواقب آن را می دهد [17]. از طرفی گرایشی که ابعاد هیجانی و شناختی دارد و به نظر می‌رسد با صفات تاریک مرتبط باشد، همدلی است [5]. 
محققان بر نقش نبود همدلی در صفات سه‌گانه تاریک تأکید دارند [18]. همدلی سازه‌ای چندوجهی است که به منظور برآورد توانایی برای به‌اشتراک‌گذاشتن و درک افکار و احساسات دیگران به کار می‌رود. به طور کلی این سازه چندین مؤلفه مرتبط باهم دارد: 1. اشتراک عواطف (سرایت هیجانی هم نامیده می‌شود) که نشان‌دهنده توانایی برای به‌اشتراک‌گذاشتن یا برانگیخته‌شدن به وسیله حالات هیجانی دیگران است؛ 2. همدلی نگرانی، که با انگیزش برای مراقبت از رفاه دیگری مرتبط است و 3. اتخاذ دیدگاه (یا همدلی شناختی)، توانایی آگاهانه برای قراردادن خود در ذهن شخص دیگر برای درک اینکه او چه فکری می‌کند یا چه احساسی دارد [20 ،19]. 
صفات تاریک به طور منفی با همدلی مرتبط‌اند [22 ،21]، اما پژوهش وای و تیلوپولوس در بررسی ارتباط بین سه‌گانه تاریک و همدلی شناختی و هیجانی نشان می‌دهد ماکیاولیسم، خودشیفتگی و پسیکوپاتی به صورت منفی با همدلی عاطفی (یا هیجانی) مرتبط‌اند و ارتباط ضعیفی با همدلی شناختی دارند [17]. 
درمجموع با توجه به آنچه بیان شد و مروری بر پیشینه متغیرهای پژوهش، نشان می‌دهد شرایط ناایمن و عدم پاسخگویی و دردسترس‌بودن والدین در دوران کودکی ممکن است زمینه‌ساز بروز صفات شخصیتی تاریک در دوران بزرگ‌سالی باشد. درنتیجه افراد دارای صفات تاریک شخصیتی در بزرگ‌سالی ظرفیت کمی برای برقراری روابط صمیمانه بین‌فردی و همدلی با دیگران ازخود نشان می‌دهند، تجربه هیجانات برای آنان دردناک است و دشواری در تنظیم هیجانات در آنان نمایان است. با توجه به اینکه تاکنون نقش همدلی و دشواری در تنظیم هیجانات در ارتباط بین صفات تاریک شخصیت و سبک‌های دلبستگی بررسی نشده است، در پژوهش حاضر قصد داریم در چارچوب یک مدل به بررسی نقش میانجی همدلی و دشواری در تنظیم هیجانات در ارتباط با صفات تاریک و سبک‌های دلبستگی بپردازیم. نتایج این پژوهش می‌تواند به پژوهشگران و افرادی یاری برساند که با اشخاص با علائم شخصیتی تاریک ارتباط دارند. 
روش­
این پژوهش به طرح‌های توصیفی‌تحلیلی از نوع مقطعی تعلق دارد. جامعه آماری پژوهش حاضر دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر بوشهر در سال تحصیلی 97-1396 هستند. حجم نمونه براساس جدول مورگان انتخاب شد. همچنین با درنظرگرفتن حداقل حجم مورد نیاز، هنگامی که متغیرهای مشهود مدل بین 10 تا 15 متغیر باشد، حجم نمونه باید بین 200 تا 400 نفر باشد [23]. بنابراین در مجموع 350 دانش‌آموز به روش دردسترس انتخاب شدند و پرسش‌نامه‌ها بین آنان توزیع شد که با حذف داده‌های مخدوش (پرسش‌نامه‌های ناقص یا سفید برگردانده شده) 318 پرسش‌نامه وارد مرحله تحلیل آماری شدند. 
ملاک‌های ورود در این پژوهش عبارت بودند از اینکه نمونه‌ها در سال تحصیلی 97-1396 دانش‌آموز پسر مقطع متوسطه اول شهر بوشهر بوده باشند و برای شرکت در پژوهش رضایت کامل داشته باشند. ملاک‌های خروج از پژوهش نیز عبارت بودند از: ابتلا به اختلالات روانی نظیر سوء‌مصرف مواد و اختلالات شخصیتی و انصراف از ادامه شرکت در پژوهش. روش اجرای پژوهش این‌گونه بود که ابتدا درباره موضوع پژوهش برای آزمودنی‌ها توضیح ارائه شد. سپس به آن‌ها اطمینان داده شد که از داده‌­های پرسش‌نامه فقط برای اهداف پژوهش استفاده می‌شود. بعد از جلب رضایت آزمودنی‌ها، پرسش‌نامه‌ها توزیع شد و در حین پرکردن ماده‌های پرسش‌نامه به سؤالات آزمودنی‌ها پاسخ داده شد. 
داده‌ها با استفاده از نسخه ۲۲ نرم‌افزار SPSS و نرم‌افزار Lisrel تجزیه و تحلیل شدند. برای تلخیص داده‌ها از آماره‌های توصیفی درصد، فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد. همچنین برای آزمون مدل مفروض از نرم­‌افزار EQS برای تحلیل مسیر استفاده شد. 
ابزارهای پژوهش
مقیاس سه‌گانه تاریک نوجوانان: مقیاس صفات سه‌گانه شامل 12 ماده و سه زیرمقیاس است که کبسمتا در سال 2014 به منظور سنجش صفات تاریک در نوجوانان، آن را ساخته است. هر یک از سه زیرمقیاس این پرسش‌نامه نیز شامل چهار ماده است که برای ارزیابی سه صفت شخصیتی ماکیاولیسم، خودشیفته و پسیکوپات به کار می‌روند. ماده‌های این مقیاس بر اساس میزان موافقت یا مخالفت شرکت‌کننده با سؤال‌های مقیاس از طریق طیف لیکرت پنج‌درجه‌ای یک (کاملاً مخالفم) تا پنج (کاملاً موافقم) نمره‌گذاری می‌شود. در پژوهش کلیمسترا، سیجتسما، هریچس و سیما ضرایب آلفا برای خرده‌مقیاس خودشیفته در نمونه‌های مختلف 85/0 و 84/0، ماکیاولیسم 79/0 و 74/0 و پسیکوپات 74/0 به دست آمده است [24]. این مقیاس تا به اکنون در ایران ارزیابی روان‌سنجی نشده است. 
سبک‌های دلبستگی: این پرسش‌نامه را هافسترا در سال 2009 برای سنجش سبک‌های دلبستگی ساخته شده است. پرسش‌نامه سبک‌های دلبستگی به دلبستگی به سایر افراد به طور کلی اشاره دارد [25]. این پرسش‌نامه 24 ماده دارد و چهار سبک شامل دلبستگی ایمن (7 ماده)، دل‌مشغول (7 ماده)، بیمناک (5 ماده) و دوسوگرا (5 ماده) را می‌سنجد. ماده‌ها براساس طیف لیکرت 5‌درجه‌ای از کاملاً موافق (=5) تا کاملاً مخالف (=1) نمره‌گذاری می‌شوند. همسانی درونی این مقیاس 75/0 برای سبک دلبستگی ایمن، 80/0 برای دل‌مشغول، 79/0 برای سبک بیمناک و 62/0 برای دوسوگراست. این مقیاس تااکنون در ایران ارزیابی روان‌سنجی نشده است. 
فرم کوتاه دشواری تنظیم هیجان: این پرسش‌نامه نسخه کوتاه‌شده مقیاس دشواری‌های تنظیم هیجانی است و یک شاخص خودگزارشی است که گراتز و رومر آن را برای ارزیابی دشواری‌های موجود در تنظیم هیجان به شکل جامع‌تری نسبت به ابزارهای موجود در این زمینه ساخته‌اند [26] و 16 عبارت دارد. پاسخ‌ها بر اساس مقیاس 5‌درجه‌ای لیکرت 1 (تقریباً هرگز) تا 5 (تقریباً همیشه) نمره‌گذاری می‌شوند. نتایح مربوط به پایایی، نشان می‌دهند این مقیاس همسانی درونی مطلوبی دارد [27]. در ایران ضریب همسانی درونی مقیاس دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومر برحسب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 86/۰ گزارش شده است [28]. بررسی‌ها حاکی از روایی سازه و پیش بین کافی برای این مقیاس است [26]. 
مقیاس همدلی و همدردی: این مقیاس به منظور سنجش همدلی و همدردی در نوجوانان شکل یافت که بین همدلی و همدردی تمایز قائل می‌شود و به طور متوازن بر همدلی شناختی و عاطفی تأکید دارد. ویژگی‌های روان‌سنجی این مقیاس در نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته است. در یک مطالعه بر روی 499 نوجوان سنین 10-15 سال ساختار عاملی این مقیاس بررسی شده و در مطالعه دیگر روی 450 نوجوان پایایی آزمون‌بازآزمون و روایی سازه آن مطالعه شد. نتایج نشان‌دهنده پایایی و روایی استاندار مقیاس همدلی و همدردی است. ضریب آلفای کرونباخ سه خرده‌مقیاس همدلی شناختی، همدلی عاطفی و همدردی به ترتیب برابر 86/0، 75/0 و 76/0 به دست آمده است [29]. ابوالقاسمی ضریب اعتبار همسانی درونی مطلوب و همچنین روایی همزمان مقیاس بهره را با مقیاس هوش هیجانی و مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس، بـه ترتیب ۲۷/۰ و ۳۲/۰ به دست آورد [30]. 
یافته­‌ها
شرکت‌کنندگان پژوهش حاضر 318 نفر از دانش‌آموزان نوجوان سطح شهر بوشهر بودند. از مجموع شرکت‌کنندگان، میزان دانش‌آموزان کلاس دوم متوسطه 245 نفر (04/77 درصد) و مقطع سوم 73 نفر (96/22 درصد) بودند. در جدول شماره 1 به ترتیب میانگین و انحراف معیار متغیرهای صفات تاریک شامل ماکیاولیسم، خودشیفته و جامعه‌ستیزی، همدلی شناختی و عاطفی، سبک‌های دلبستگی ایمن، بیمناک، دل‌مشغول و دوسوگرا، مؤلفه‌های دشواری تنظیم هیجان شامل دشواری در رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، نبود وضوح هیجانی و راهبردهای محدود درج شده است. 

پیش از ارزیابی و ارائه مدل علّی و استفاده از تحلیل مسیر، لازم است پیش‌فرض‌های مهم تحلیل مسیر شامل عادی‌بودن چندمتغیری و نبود هم‌خطی چندگانه بررسی شود. فرضیه عادی‌بودن چندمتغیری با محاسبه شاخص کشیدگی چندمتغیری نسبی بررسی شد. همچنین به منظور بررسی پیش‌فرض نبود هم‌خطی چندگانه، از ماتریس‌های همبستگی استفاده می‌شود. جدول شماره 2 دربردارنده ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش است. از آنجا که هم‌خطی چندگانه به وجود همبستگی زیاد بین متغیرهای پیش‌بین موجود در مدل اطلاق می‌شود [31]، با توجه به ضرایب همبستگی این مفروضه نیز رعایت می‌شود. 

 نتایج جدول شماره 2 نشان‌دهنده وجود روابط معنادار بین متغیر مؤلفه‌های صفات تاریک شخصیتی، همدلی، دشواری تنظیم هیجانی و سبک‌های دلبستگی است. به طوری که رابطه مثبت معناداری بین صفات تاریک با سبک‌های دلبستگی (05/0>P) به دست آمد. بین اغلب مؤلفه‌های دشواری تنظیم هیجان و صفات تاریک همبستگی مثبت به دست آمد (05/0>P). همدلی شناختی همبستگی مثبت با دلبستگی ایمن و دوسوگرا و همبستگی منفی با دلبستگی مشغول داشت (01/0>P). بین همدلی شناختی با دشواری تنظیم هیجان همبستگی منفی و بین همدلی عاطفی با دشواری تنظیم هیجان، همبستگی مثبت به دست آمد (05/0>P). بین سبک‌های دلبستگی بیمناک و مشغول با دشواری تنظیم هیجان رابطه مثبت وجود داشت (01/0>P). توجه به معناداربودن تعدادی از روابط بین متغیرها، برای آزمون مدل صفات تاریک شخصیت، از طریق متغیرهای سبک‌های دلبستگی با نقش میانجی‌گری دشواری تنظیم هیجان و همدلی از تحلیل مسیر استفاده شد. 

تصویر شماره 1 نتایج آزمون فرضیه اصلی به روش تحلیل مسیر را نشان می‌دهد. این تصویر نمایانگر ضرایب مسیر در رابطه عِلّی بین متغیرهای پژوهش و مؤلفه‌های آن‌هاست. همچنین مقادیر اثرات مستقیم متغیرهای سبک‌های دلبستگی، دشواری تنظیم هیجان، همدلی و صفات تاریک در مدل تحلیل مسیر را می‌توان در جدول شماره 3 مشاهده کرد. 

همان‌طور که تصویر شماره 1 و جدول شماره 3 نشان می‌دهد، دلبستگی ایمن اثر مستقیم بر مؤلفه همدلی، صفت ماکیاولیسم و خودشیفته دارد. دلبستگی بیمناک اثر مستقیم بر دشواری تنظیم هیجانی، صفت پسیکوپات و خودشیفته دارد. دلبستگی مشغول اثر مستقیم بر دشواری تنظیم هیجان و ماکیاولیسم نشان می‌دهد. همچنین دلبستگی دوسوگرا اثر مستقیم بر دشواری تنظیم هیجانی، صفت ماکیاولیسم و پسیکوپات دارد. بین همدلی با صفات ماکیاولیسم و پسیکوپات اثرمستقیم منفی وجود دارد و همچنین اینکه دشواری تنظیم هیجان بر صفت ماکیاولیسم و خودشیفته اثر مستقیم دارد. با توجه به معناداربودن اکثر مسیرها این بخش از مدل تأیید می‌شود. باید در نظر داشت شاخص تی، معیار سنجش معناداری روابط مستقیم در تحلیل مسیر است و این مقدار در صورتی که بزرگ‌تر و مساوی قدر مطلق 96/1 باشد، روابط معنادار را نشان می‌دهد. مقادیر اثرات غیرمستقیم بین متغیرهای سبک‌های دلبستگی و صفات تاریک در مدل تحلیل مسیر را می‌توان در جدول شماره 4 ملاحظه کرد. 

با توجه به نتایج جدول شماره 4 در مورد تأثیر غیرمستقیم متغیر پژوهش، دلبستگی ایمن با صفات شخصیتی ماکیاولیسم و پسیکوپات رابطه غیرمستقیم با میانجی‌گری همدلی وجود دارد و با صفت خودشیفته رابطه غیرمستقیم ندارد. دلبستگی بیمناک با صفات خودشیفته، ماکیاولیسم و سایکوپات رابطه غیرمستقیم به واسطه دشواری تنظیم هیجان دارد. رابطه بین دلبستگی دوسوگرا و صفات ماکیاولیسم و خودشیفته نیز توسط دشواری تنظیم هیجان میانجی‌گری می‌شود، همچنین دشواری تنظیم هیجان تاحدی رابطه بین سبک دلبستگی دوسوگرا و سایکوپات را تعدیل می‌کند. دلبستگی مشغول با صفت ماکیاولیسم، خودشیفته و سایکوپات رابطه غیرمستقیم از طریق دشواری تنظیم هیجان ندارد. 

برای بررسی معناداری ضرایب غیرمستقیم از شاخص‌های مختلفی استفاده می‌شود که معتبرترین و شناخته‌شده‌ترین این شاخص‌ها آزمون Z سوبل است. این آزمون با استفاده از ضرایب مستقیم و خطای استاندارد محاسبه‌پذیر است و درنهایت معناداری رابطه را نشان می‌دهد که بر این اساس روابط غیرمستقیم پژوهش حاضر در جدول شماره 4 را معنادار نشان داد. برای بررسی مدل نهایی از شاخص‌های برازندگی مدل استفاده شد که نتایج آن در جدول شماره 5 مشاهده می‌شود. 
تحلیل مسیر با استفاده از نرم‌افزار EQS سه طبقه از شاخص‌های برازش مدل را ارائه داد [33 ،32]. میزان 2>X2/df نشان‌دهنده برازش خوب مدل و میزان X2/df در حدود 3 نشان‌دهنده برازش پذیرفتنی مدل است. میزان X2/df برابر 91/1 بود که در حدود 2 است و بنابراین نشان‌دهنده برازش مطلوب مدل است. علاوه بر این شاخص برازندگی SRMR =0/۰1نشان‌دهنده برازش مطلوب مدل بود و شاخص‌های برازش CFI=۰/95 و RMSEA=۰/01 برازش خوب مدل را نشان داد. با توجه به نتایج جدول شماره 5، شاخص‌های برازندگی نشان‌دهنده برازش مطلوب مدل با داده‌های پژوهشی است، می‌توان نتیجه گرفت فرضیه پژوهشی در این مدل تأیید می‌شود. 
بحث 
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سبک‌های دلبستگی بر صفات تاریک شخصیت با توجه به نقش میانجی تنظیم هیجان و همدلی در میان نوجوانان انجام شد. یافته‌ها نشان می‌دهد تأثیر مستقیم سبک‌های دلبستگی بر صفات تاریک به گونه‌ای است که سبک دلبستگی بیمناک بر صفات تاریک جامعه‌ستیزی و خودشیفته، سبک مشغول بر ماکیاولیسم، سبک دوسوگرا بر ماکیاولیسم و جامعه‌ستیزی و سبک ایمن بر صفات ماکیاولیسم و خودشیفته تأثیر مستقیم دارد. 
نتایج این پژوهش از جهات زیادی با پژوهش‌های قبلی همسو و از برخی جهات نیز ناهمسو بود. برای مثال یافته‌های پژوهش اسچیماتی و همکاران نشان داد کاهش پیوندهای دلبستگی صفت جامعه‌ستیزی را پیش‌بینی می‌کند [34]، به علاوه ارتباط دلبستگی ناایمن بزرگ‌سال با آسیب‌پذیری خودشیفتگی بیان شده است [35]، همچنین سبک دلبستگی ناایمن در افراد ماکیاولیسم مشاهده شده است [36]. نتایج پژوهش جاناسونو همکاران نیز نشان داده است کیفیت پایین مراقبت والدین و الگوهای دلبستگی بی‌قائده هر سه صفت تاریک و بخصوص ماکیاولیسم را پیش‌بینی می‌کنند [11]. این یافته‌ها با نتایج پژوهش حاضر مبنی بر سهم سبک‌های دلبستگی در پیش‌بینی صفات تاریک همسو است. 
بررسی تجارب دلبستگی و کیفیت روابط والدینی در افراد ماکیاولیسم و جامعه‌ستیز نشان داده است افرادی که نمرات خیلی بالا در این صفات داشتند، با کاهش پیوندهای دلبستگی مشخص می‌شدند، علاوه بر این، سبک‌های دلبستگی ناامن و مختل و نشانه‌های آن‌ها در میان مجرمان خشونت رایج است که محیط نامساعد کودکی احتمالاً نقش بسزایی در رشد شخصیت‌های جامعه‌ستیز دارد، به طوری که مطالعات اخیر روی جامعه‌ستیزی این واقعیت را نشان داده و به وسیله برخی شواهد تجربی تأیید شده است [38 ،37]. بنابراین می‌توان گفت از عوامل زمینه‌ساز شخصیت جامعه‌ستیز، قصور سیستم‌های دلبستگی دوران کودکی افراد است [39]. از طرفی شواهد نشان می‌دهد که نبود، سوء‌استفاده و یا بی‌اعتنایی از طرف والدین ممکن است با نوسان‌های خلقی منفی مانند بی‌عاطفگی ‌بی‌هیجانی منجر به آسیب بر رشد مغزی، سیستم دلبستگی شود [40]. ظهور زمینه ژنتیکی صفات تاریک می‌تواند نتیجه راهبردهای تحولی متفاوت باشد [12]. 
یافته‌های مربوط به نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان در ارتباط بین سبک‌های دلبستگی و صفات تاریک نشان می‌دهد ارتباط غیرمستقیم از طریق نقش واسطه دشواری تنظیم هیجان بین سبک بیمارگون با ماکیاولیسم، خودشیفته و سایکوپاتی و سبک دوسوگرا با خودشیفته و ماکیاولیسم وجود دارد. بنابراین یافته‌ها نقش واسطه‌ای و تعدیل‌کننده دشواری در تنظیم هیجان بین سبک‌های دلبستگی مختل و صفات تاریک را تأیید می‌کند. سوءرفتار کودکی عامل قوی روانی‌اجتماعی خطرساز است که با دامنه وسیعی از رفتار‌های خطرساز در بین بزرگ‌سالان جوان مرتبط است. سبک دلبستگی بزرگ‌سال و تنظیم هیجان دو سازوکار بالقوه هستند که به واسطه سوءرفتار دوران کودکی منجر به رفتارهای خطرساز می‌شوند [41]. 
شواهد پژوهشی نشان می‌دهد سوءاستفاده عاطفی (هیجانی) در دوران کودکی با رفتارهای خطرساز مرتبط است. در این راستا تحقیقات روبه‌رشد روان‌فیزیولوژی روی ارتباط بین سوءاستفاده آسیب‌زای دوران کودکی و اختلال عملکرد سیستم لیمبیک، اختلال در تنظیم هیجان در بین نمونه‌های نوجوان و بزرگ‌سال را نشان داده است [42]. بنابراین به نظر می‌رسد سبک‌های مختل دلبستگی در ایجاد اختلال در تنظیم هیجان نقش دارند. از طرفی پژوهش‌ها نشان می‌دهد صفات آسیب‌شناختی شخصیت با ابعاد مختلف دشواری در تنظیم هیجان ارتباط قوی دارند، به طوری که در بررسی ارتباط صفات آسیب‌شناختی شخصیت و واکنش‌پذیری هیجانی به وقایع روزانه شواهد نشان می‌دهد، هیجان‌پذیری منفی، گسلش و خصومت ارتباط بین رویدادهای بین فردی منفی روزانه با حالت عاطفی منفی را تعدیل می‌کند. همچنین در افراد با سطوح بالای گسلش، فقدان وضوح هیجانی مشاهده شده است. این یافته‌ها نشان می‌دهد صفات آسیب‌شناختی شخصیت با واکنش‌پذیری هیجانی بالا به رویدادهای بین‌فردی منفی روزانه مرتبط است [43]. بنابراین می‌توان گفت در افراد با صفات آسیب‌شناختی تاریک شخصیت که سبک‌های دلبستگی مختل داشته‌اند، تجارب منفی دوران کودکی زمینه‌ساز دشواری در تنظیم هیجان در این افراد شده است، از این رو عامل واکنش‌پذیری هیجانی بالا به رویدادهای بین‌فردی منفی و دشواری در تنظیم هیجان می‌تواند بستر بروز صفات آزارنده نظیر خصومت در بزرگ‌سالی را در این افراد فراهم کند. 
بررسی روابط مربوط به نقش همدلی در رابطه بین سبک‌های دلبستگی و صفات تاریک نشان داد همسو با پژوهش‌های پیشین [45 ،44] همدلی ارتباط مستقیم مثبت با سبک دلبستگی ایمن دارد و با وجود نبود ارتباط مستقیم بین سبک ایمن و صفت سایکوپات، بین این دو از طریق نقش واسطه همدلی رابطه غیرمستقیم وجود دارد و ارتباط بین صفت ماکیاولیسم و سبک ایمن نیز به وسیله همدلی تعدیل می‌شود. با توجه به ارتباط مستقیم و منفی همدلی با صفات سایکوپات و ماکیاولیسم متوجه می‌شویم که همدلی، ارتباط بین سبک ایمن و صفات سایکوپات و ماکیاولی راکاهش می‌دهد، یعنی افرادی که سبک ایمن و روابط همدلانه دارند، کمتر صفات سایکوپات و ماکیاولی از خود نشان می‌دهند. 
شواهد پژوهشی نشان می‌دهد زمینه فعال‌کننده احساس دلبستگی ایمن، افراد را به ارائه پاسخ همدلانه و اضطراب بین‌فردی کمتر در واکنش به نیازهای دیگران ترغیب می‌کند. درواقع حس دلبستگی ایمن عمدتاً توسط تعاملات همدلانه و دوستانه با دیگران فعال می‌شود [46]. بنابراین می‌توان گفت برقراری روابط مثبت و دوستانه توأم با همدلی با اطرافیان به‌ویژه والدین و تشویق فرزندان در جهت برقراری روابط مثبت با اطرافیان (از سوی والدین) می‌تواند به کاهش ظهور علائم صفات تاریک شخصیتی ماکیاولیسم و سایکوپات کمک کند. 
 طبق نتایج، همدلی در برقراری رابطه غیرمستقیم بین سبک‌های دلبستگی مختل (بیمناک و دوسوگرا و مشغول) با سه صفت تاریک نقشی ندارد. بنابراین یافته‌های موجود نشان می‌دهد در ارتباط بین سبک‌های دلبستگی مختل و سه‌تایی تاریک نقش میانجی وجود ندارد. از طرفی همان‌طور که قبلاً گفته شد، همدلی ارتباط منفی مستقیم با صفات سایکوپات و ماکیاولیسم دارد. این یافته تا حد زیادی با نتایج پژوهش‌هایی همسوست که نبود ارتباط بین همدلی کلی با سه‌تایی تاریک [21 ،18] و همدلی با سبک‌های دلبستگی مختل را تأیید می‌کنند [47]. 
نظریه و پژوهش نشان می‌دهد مراقبت‌های ناسازگار و غیرمسئولانه (که احتمالاً با پاسخ‌دهی همدلی کم مرتبط است) نقش ابتدایی در رشد اولیه دلبستگی ناایمن دارد، به نظر می‌رسد مادران نوجوانانی که سبک‌های دلبستگی مختل دارند درک کمتری از هم‌گامی بین عواطف خود و عواطف فرزندانشان دارند، اگرچه توانایی همدلی مادران درطول زمان ممکن است دستخوش تغییر شود. همچنین عامل دیگر در در طول سال‌های نوجوانی درک پاسخ‌دهی همدلانه مادران است که می‌تواند ارتباط قوی‌تری با دلبستگی ایمن در نوجوانان نسبت به پاسخ‌دهی همدلانه واقعی مادران داشته باشد [47]. بنابراین مشخص می‌شود همدلی کم در دوران اولیه زندگی در روابط بین کودک‌ سرپرست می‌تواند منجر به سبک‌های دلبستگی مختل شود که این فقدان همدلی به نوبه خود، می‌تواند زمینه‌ساز علائم صفات تاریک مانند خصومت در سنین بیشتر شود. از این رو وجود روابط همدلانه در روابط بین کودک و سرپرست، ارتباط بین سبک‌های دلبستگی مختل و صفات تاریک را واسطه‌گری نمی‌کند. در حالی که تعدیل رابطه توسط همدلی در ارتباط سبک دلبستگی ایمن (که روابط همدلانه در آن وجود دارد) با صفات تاریک شخصیت امکان‌پذیر است؛ نکته‌ای که پژوهش حاضر آن را نشان می‌دهد. 
نتیجه‌گیری
به طور کلی، نتایج پژوهش حاضر نشان داد سبک دلبستگی مختل پیش‌بینی‌کننده بروز صفات تاریک در بزرگ‌سالی است و سبک‌های دلبستگی مختل به واسطه اختلال در تنظیم هیجان، زمینه‌ساز بروز صفات تاریک در بزرگ‌سالی می‌شوند. همچنین همدلی باعث کاهش ارتباط بین سبک ایمن و صفات سایکوپات و ماکیاولیسم می‌شود، بنابراین احتمال بروز صفات سایکوپات و ماکیاولیسم در افراد با سبک ایمن که روابط همدلانه دارند، نسبت به دیگران کمتر است. همچنین همدلی نقش میانجی بین سبک‌های مختل و صفات تاریک ندارد. این یافته‌ها نشان می‌دهد مشاوران و روان‌درمانگران می‌توانند در ارتباط با مراجعانی که علائم صفات تاریک شخصیتی را دارند، مهارت‌های تنظیم هیجان و همدلی را آموزش دهند و از درمان‌هایی نظیر درمان‌های مبتنی بر هیجان برای بروز هیجانات اولیه، تعدیل سبک‌های مختل و ایجاد سبک ایمن بهره گیرند. 
یکی از محدودیت‌های پژوهش حاضر استفاده از ابزار خودگزارشی بود، بنابراین پیشنهاد می‌شود برای جمع‌آوری دقیق‌تر اطلاعات از دیگر ابزارهای گردآوری اطلاعات استفاده شود. همچنین نمونه‌گیری دردسترس انجام شد، بنابراین لازم است پژوهش‌های بیشتری برای تأیید صحت اطلاعات به‌دست‌آمده در این پژوهش روی نمونه‌های دیگر انجام شود. با توجه به اینکه نمونه تحقیق حاضر نوجوانان پسر بودند، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی دو الگوی ساختاری برای نوجوانان دختر و پسر تدوین و روابط مشاهده‌شده مقایسه شود. 
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
رضایت آگاهانه از شرکت‌کنندگان گرفته شد و اصل محرمانه‌بودن اطلاعات هم کامل رعایت شد. ضمناً شرکت‌کنندگان در صورت عدم تمایل می‌توانستند از شرکت در پژوهش انصراف دهند. 
حامی مالی
ما هیچ کمک مالی خاصی از سازمانهای تأمین مالی در بخش های دولتی ، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکردیم.
مشارکت نویسندگان
 طرح موضوع، نوشتن پیش‌نویس و اصلاح مقاله، تحلیل نتایج: سهراب امیری؛ جمع‌آوری داده و نوشتن مقاله: یوسف جمالی. 

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد. 


References
Furnham A, Richards SC, Paulhus DL. The dark triad of personality: A 10 year review. Social and Personality Psychology Compass. 2013; 7(3):199-216. [DOI:10. 1111/spc3. 12018]
Miller JD, Hyatt CS, Maples‐Keller JL, Carter NT, Lynam DR. Psychopathy and Machiavellianism: A distinction without a difference? Journal of Personality. 2017; 85(4):439-53. [DOI:10. 1111/jopy. 12251] [PMID]
American Psychiatric Association. Diagnostic and Statistical Manual of mental disorders (DSM-5®). Philadelphia: American Psychiatric Association; 2013. [DOI:10. 1176/appi. books. 9780890425596]
Hoppenbrouwers SS, Bulten BH, Brazil IA. Parsing fear: A reassessment of the evidence for fear deficits in psychopathy. Psychological Bulletin. 2016; 142(6):573-600. [DOI:10. 1037/bul0000040] [PMID]
Paulhus DL, Williams KM. The dark triad of personality: Narcissism, Machiavellianism, and psychopathy. Journal of Research in Personality. 2002; 36(6):556-63. [DOI:10. 1016/S0092-6566(02)00505-6]
Jonason PK, Webster GD. A protean approach to social influence: Dark triad personalities and social influence tactics. Personality and Individual Differences. 2012; 52(4):521-6. [DOI:10. 1016/j. paid. 2011. 11. 023]
Gabbard GO. Mind, brain, and personality disorders. American Journal of Psychiatry. 2005; 162(4):648-55. [DOI:10. 1176/appi. ajp. 162. 4. 648] [PMID]
Levy KN, Beeney JE, Temes CM. Attachment and its vicissitudes in borderline personality disorder. Current Psychiatry Reports. 2011; 13(1):50-9. [DOI:10. 1007/s11920-010-0169-8] [PMID]
Bowlby J. Attachment and Loss, Vol 1: Attachment. New York: Basic Books; 1969. 
Mikulincer M, Shaver PR. Attachment in adulthood: Structure, dynamics, and change. New York: Guilford Press; 2007. 
Jonason PK, Lyons M, Bethell E. The making of darth vader: Parent-child care and the dark triad. Personality and Individual Differences. 2014; 67:30-4. [DOI:10. 1016/j. paid. 2013. 10. 006]
Jonason PK, Webster GD, Schmitt DP, Li NP, Crysel L. The antihero in popular culture: Life history theory and the dark triad personality traits. Review of General Psychology. 2012; 16(2):192-9. [DOI:10. 1037/a0027914]
Gross JJ, Jazaieri H. Emotion, emotion regulation, and psychopathology: An affective science perspective. Clinical Psychological Science. 2014; 2(4):387-401. [DOI:10. 1177/2167702614536164]
Werner K, Gross JJ. Emotion regulation and psychopathology: A conceptual framework.  In Kring AM, Sloan DM, editors.  Emotion Regulation and Psychopathology: A Transdiagnostic Approach To Etiology And Treatment. New York: The Guilford Press; 2010. 
Austin EJ, Saklofske DH, Smith M, Tohver G. Associations of the Managing the Emotions of Others (MEOS) scale with personality, the Dark Triad and trait EI. Personality and Individual Differences. 2014; 65:8-13. [DOI:10. 1016/j. paid. 2014. 01. 060]
Harenski CL, Kiehl KA. Reactive aggression in psychopathy and the role of frustration: Susceptibility, experience, and control. British Journal of Psychology. 2010; 101(3):401-6. [DOI:10. 1348/000712609X471067] [PMID] [PMCID]
Wai M, Tiliopoulos N. The affective and cognitive empathic nature of the dark triad of personality. Personality and Individual Differences. 2012; 52(7):794-9. [DOI:10. 1016/j. paid. 2012. 01. 008]
Jonason PK, Lyons M, Bethell EJ, Ross R. Different routes to limited empathy in the sexes: Examining the links between the dark triad and empathy. Personality and Individual Differences. 2013; 54(5):572-6. [DOI:10. 1016/j. paid. 2012. 11. 009]
Decety J. The neural pathways, development and functions of empathy. Current Opinion in Behavioral Sciences. 2015; 3:1-6. [DOI:10. 1016/j. cobeha. 2014. 12. 001]
Decety J, Svetlova M. Putting together phylogenetic and ontogenetic perspectives on empathy. Developmental Cognitive Neuroscience. 2012; 2(1):1-24. [DOI:10. 1016/j. dcn. 2011. 05. 003] [PMID]
Jonason PK, Krause L. The emotional deficits associated with the dark triad traits: Cognitive empathy, affective empathy, and alexithymia. Personality and Individual Differences. 2013; 55(5):532-7. [DOI:10. 1016/j. paid. 2013. 04. 027]
Barnett MA, Thompson S. The role of perspective taking and empathy in children’s Machiavellianism, prosocial behavior, and motive for helping. The Journal of Genetic Psychology. 1985; 146(3):295-305. [DOI:10. 1080/00221325. 1985. 9914459]
Kline RB. Principles and practice of structural equation modeling. New York: Guilford Press; 2015. 
Klimstra TA, Sijtsema JJ, Henrichs J, Cima M. The dark triad of personality in adolescence: Psychometric properties of a concise measure and associations with adolescent adjustment from a multi-informant perspective. Journal of Research in Personality. 2014; 53:84-92. 
Hofstra J. Attaching cultures: the role of attachment styles in explaining majority members’ acculturation attitudes [PhD. dissertation]. Groningen: University of Groningen; 2009. 
Gratz KL, Roemer L. Multidimensional assessment of emotion regulation and dysregulation: Development, factor structure, and initial validation of the difficulties in emotion regulation scale. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment. 2004; 26(1):41-54. [DOI:10. 1023/B:JOBA. 0000007455. 08539. 94]
Bjureberg J, Ljótsson B, Tull MT, Hedman E, Sahlin H, Lundh LG, et al. Development and validation of a brief version of the difficulties in emotion regulation scale: The DERS-16. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment. 2016; 38(2):284-96. [DOI:10. 1007/s10862-015-9514-x] [PMID] [PMCID]
Alavi K, Modarres Gm, Amin Ys, Salehi Fj. Effectiveness of group dialectical behavior therapy (based on core mindfulness, distress tolerance and emotion regulation components) on depressive symptoms in university students. Journal of Fundamentals of Mental Health. 2011; 13(2):124-35. 
Vossen HG, Piotrowski JT, Valkenburg PM. Development of the Adolescent Measure of Empathy and Sympathy (AMES). Personality and Individual Differences. 2015; 74(1):66-71. [DOI:10. 1016/j. paid. 2014. 09. 040]
Abolghasemi A. [The reliability and validity of empathy benefit scale for high school students (Persian)]. Psychological Studies. 2009; 5(4):9-25. 
Chou CP, Bentler PM. Estimates and tests in structural equation modeling. In Hoyle RH, editors. Structural equation modeling: Concepts, issues and applications. Thousand Oaks: Sage; 1995. 
Brown TA. Confirmatory factor analysis for applied research. New York: Guilford Press; 2006. 
Schermelleh-Engel K, Moosbrugger H, Müller H. Evaluating the fit of structural equation models: Tests of significance and descriptive goodness-of-fit measures. Methods of Psychological Research Online. 2003; 8(2):23-74. 
Schimmenti A, Passanisi A, Pace U, Manzella S, Di Carlo G, Caretti V. The relationship between attachment and psychopathy: A study with a sample of violent offenders. Current Psychology. 2014; 33(3):256-70. [DOI:10. 1007/s12144-014-9211-z]
Fossati A, Feeney J, Pincus A, Borroni S, Maffei C. The structure of pathological narcissism and its relationships with adult attachment styles: A study of Italian nonclinical and clinical adult participants. Psychoanalytic Psychology. 2015; 32(3):403-31. [DOI:10. 1037/a0037175]
Ináncsi T, Láng A, Bereczkei T. Machiavellianism and adult attachment in general interpersonal relationships and close relationships. Europe’s Journal of Psychology. 2015; 11(1):139-54. [DOI:10. 5964/ejop. v11i1. 801] [PMID] [PMCID]
Láng A, Birkás B. Machiavellianism and parental attachment in adolescence: Effect of the relationship with same-sex parents. Sage Open. 2015; 5(1):2158244015571639. [DOI:10. 1177/2158244015571639]
Craparo G, Schimmenti A, Caretti V. Traumatic experiences in childhood and psychopathy: A study on a sample of violent offenders from Italy. European journal of psychotraumatology. 2013; 4:1-8. [DOI:10. 3402/ejpt. v4i0. 21471] [PMID] [PMCID]
Caretti V, Ciulla S, Schimmenti A. La diagnosi differenziale nella valutazione della psicopatia e del comportamento violento. New York: Rivista Sperimentale di Freniatria; 2012. 
Schimmenti A. Unveiling the hidden self: Developmental trauma and pathological shame. Psychodynamic Practice. 2012; 18(2):195-211. [DOI:10. 1080/14753634. 2012. 664873]
Oshri A, Sutton TE, Clay-Warner J, Miller JD. Child maltreatment types and risk behaviors: Associations with attachment style and emotion regulation dimensions. Personality and Individual Differences. 2015; 73:127-33. [DOI:10. 1016/j. paid. 2014. 09. 015]
Dackis MN, Rogosch FA, Oshri A, Cicchetti D. The role of limbic system irritability in linking history of childhood maltreatment and psychiatric outcomes in low-income, high-risk women: moderation by FK506 binding protein 5 haplotype. Development and Psychopathology. 2012; 24(4):1237-52. [DOI:10. 1017/S0954579412000673] [PMID] [PMCID]
Pollock NC, McCabe GA, Southard AC, Zeigler-Hill V. Pathological personality traits and emotion regulation difficulties. Personality and Individual Differences. 2016; 95:168-77. [DOI:10. 1016/j. paid. 2016. 02. 049]
Stern JA, Borelli JL, Smiley PA. Assessing parental empathy: A role for empathy in child attachment. Attachment & Human Development. 2015; 17(1):1-22. [DOI:10. 1080/14616734. 2014. 969749] [PMID]
Wei M, Liao KY, Ku TY, Shaffer PA. Attachment, self‐compassion, empathy, and subjective well‐being among college students and community adults. Journal of Personality. 2011; 79(1):191-221. [DOI:10. 1111/j. 1467-6494. 2010. 00677. x] [PMID]
Mikulincer M, Gillath O, Halevy V, Avihou N, Avidan S, Eshkoli N. Attachment theory and rections to others’ needs: Evidence that activiation of the sense of attachment security promotes empathic responses. Journal of Personality and Social Psychology. 2001; 81(6):1205. [DOI:10. 1037//0022-3514. 81. 6. 1205] [PMID]
Diamond LM, Fagundes CP, Butterworth MR. Attachment style, vagal tone, and empathy during mother-adolescent interactions. Journal of Research on Adolescence. 2012; 22(1):165-84. [DOI:10. 1111/j. 1532-7795. 2011. 00762. x]
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1397/4/5 | پذیرش: 1398/9/4 | انتشار: 1398/7/9

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb