Extended Abstract
1. Introduction
Cancer is a rare disease in children and its diagnosis causes significant tension in the families [
1]. Children with cancer have graver psychological stress, depression and despair compared to normal children. One of the supportive services that can be provided to patients with cancer is Neuro-Linguistic Programming (NLP). According to Sadukh and Kaplan (2011), depression and psychological stress such as loss of interest, excessive crying, high emotions and energy loss, are seen in disappointed people; interventions seem to be effective in increasing the hope and reducing depression and stress [
5]. Harris (1999) argues that NLP helps humans feel more optimistic about their thoughts, feelings and actions to achieve positive outcomes. In NLP, effective communication is of particular importance [
7].
Quality of life is a valuable construct that measures one’s feelings about his or her health. Quality of life is well-known for health professionals and one of their main concerns and also an indicator for measuring health status in health-related studies. Access to information about quality of life is not only an effective way of treatment and future development, but also an assistance to promotion of rehabilitation programs and interventions [
14]. Apparently, there is a lack of information in this area that needs to be researched. In this regard, this study aims to investigate whether NLP training could affect the hope and quality of life in children with cancer.
2. Methods
The present study is a quasi-experimental research with pretest, posttest, follow-up and control group. Study population consisted of children (male and female, aged 7-11 years old) with cancer referring to AminrKabir Hospital and Tabassom Cancer Support Community. Of these, 40 were selected by random sampling method, and assigned to control (n=20) and NLP (n=20). At first, a pretest was administered to all of them. The cut-off point for quality of life was considered 104. Then, the NLP group received 8-week NLP training. At the end of the intervention, hope and quality of life of children were assessed again. After one-month, the same tests were administered to the NLP group.
Data collection tools
For collecting data from participants, Children’s Hope Scale (CHS) developed by Snyder (1991) and Generic Children’s Quality of Life (GCQ) inventory designed by KidsCape group in 2005 were used [
19].
Neuro-linguistic protocol
The NLP training intervention which is based on theoretical principles and communication techniques, conducted in eight 45-minute sessions twice a week (In fact, it was 10 sessions by considering one meeting before the beginning of intervention and one follow-up meeting at the end of intervention).
3. Results
The results of this study showed that NLP training had a significant effect on hope and quality of life of children with cancer. This is consistent with the findings in other studies [
23,
24]. Some studies have suggested that NLP training can improve self-efficacy, anxiety and motivation for success in students [
24]. Others have shown that NLP training is effective in motivating students to achieve academic progress. According to the findings of this study and the results of previous studies, NLP group training, based on its basic principles and techniques, affects the relationship of individual with another individual. Using common patterns and tools of NLP and learning hope, cancer patients can discover and model their health status to create effective communication and change attitudes and beliefs of people at different levels. These feelings and thoughts have a direct impact on their health and are real for their bodies. By changing the way they use their feelings, they can change their perceptions and recreate their own world. This helps them to select their health choices. Children with cancer may not be able to change life events, but they can change their response to these events which can reduce their stress and feelings of despair. They use personal skills and perceptions to create and maintain their relationships with others, and use specific goals to create a future that inspires them. The same intervention can be applied to increase the hope and quality of life in children with cancer.
4. Discussion
According to the study results, group training of Neuro-Linguistic Programming (NLP) has a significant effect on the hope and quality of life in children suffering from cancer. Furthermore, NLP training did not significant affect the self-perception and financial resources. Diagnosis of cancer is usually followed by feelings such as fear, depression, hopelessness, and behaviors like self-questioning, denial, refusal and so on, which can greatly influence the quality of life of the patients with cancer. According to researchers, if children become aware of their misbeliefs, they will be able to change them by using the methods discussed in NLP. Many of the tools used in NLP will help the referrals to reinterpret the problematic elements, organize them and take new approaches. In this regard, the NLP techniques by changing the individuals’ beliefs and establishing some skills can have a sustainable effect on the quality of life and hope in children suffering from cancer.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
In this research, the form of ethical considerations was filled by the patients and was followed by the therapist.
Funding
This article is from the MA thesis of Ms. Sanaz Aghakhani in the Department of Psychology, Khomein Branch, Islamic Azad University.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
مقدمه
سرطان یکی از بیماریهای نادر در کودکان است. تشخیص سرطان بین کودکان استرسهای قابل ملاحظهای را برای خانوادهها به همراه دارد [
1]. با وجود طبیعت پراسترس سرطان، پژوهش در این زمینه تغییرات قابل ملاحظهای را در عملکرد بیماران بعد از تشخیص نشان داده است [
2]. در حال حاضر سرطان با اختصاص 21 درصد از مرگها به خود، دومین علت مرگومیر در کشورهای صنعتی محسوب میشود. بیماران سرطانی اضطراب و تنشهای زیادی را تجربه میکنند [
3]. در کشورهای در حال توسعه، سرطان با 95 درصد، چهارمین علت مرگومیر است. در کشورما نیز بر اساس آمار وزارت بهداشت، سرطان پس از بیماریهای قلبی عروقی و سوانح سومین علت مرگومیر محسوب میشود. میزان بروز کلی سرطان در ایران 5/91 در هر صد هزار نفر گزارش شده است [
4].
یکی از خدمات حمایتی که میتوان به کودکان سرطانی ارائه کرد، برنامهریزی عصب زبانشناختی است. کودکان سرطانی در مقایسه با کودکان عادی، سطح بالایی از فشار روانی و افسردگی و ناامیدی را تحمل میکنند. بر اساس نظر کاپلان و سادوک (2001) افسردگی و فشار روانی ملاکهایی ازجمله کاهش علاقه، گریه زیاد، احساس بلاتکلیفی و از دست دادن انرژی دارد که در افراد ناامید نیز وجود دارد. از اینرو به نظر میرسد مداخلات برای افزایش امید، در کاهش افسردگی و استرس نیز مؤثر باشد
[5]. توسی، میتسون و مایکل (2005) عقیده داشتند که برنامهریزی عصب زبانشناختی یک مدل ارتباطی و درباره بازنمایی درونی افراد از تجربه و چگونگی برقراری ارتباط با خودشان و دیگران است؛ همچنین به نوعی روی تجارب ذهنی افراد و مفهوم واقعیت متمرکز است [
6].
هریس (1999) توضیح میدهد که برنامهریزی عصب زبانشناختی با ارائه روشهایی به انسان کمک میکند تا با گواه افکار، احساسات و اعمال خود در انجام کارها تواناتر و نسبت به زندگی خوشبینتر باشد تا بتواند بهتر به نتایج مثبت دست یابد. در برنامهریزی عصب زبانشناختی به ارتباط مؤثر اهمیت ویژهای داده میشود
[7]. برخی محققان تأکید میکنند که آموزههای برنامهریزی عصب زبانشناختی به شادکامی و احساس رضایت فردی و بینفردی منتهی میشود
[8].
برنامهریزی عصب زبانشناختی
برنامهریزی عصب زبانشناختی، فرایند عصبشناختی برای سازماندهی ساختار تجربه درونی انسانها است. فرایند عصبی در سیستمهای انسانی از طریق سیستمهای زبانی و ارتباطات داخل الگوها و راهبردهایی بیان، تنظیم و پیگیری میشوند [
9].
عصب
اعصاب نقش ویژهای در تولید تخیل و کارکرد ذهن و روان دارند. در واقع در این قسمت به جنبههای عملکرد شناختی ذهن توجه میشود.
زبانشناختی
این قسمت شامل دو بخش میشود: 1. زبان دوم که همان قوه تخیل است؛ 2. زبان تکلمی که کاربرد آن در برقراری ارتباط با خود و دیگران است. قسمت دوم تأثیرات عمیقی در بخش اول دارد. در واقع زبان گفتاری بر زبان تخیل اثراتی دارد که میتوان از آن برای برنامهریزی ذهنی استفاده کرد.
برنامهریزی
شامل نحوه سازماندهی زبان دوم برای رسیدن به نتایج خاص در زندگی فرد است. این کار از طریق به خدمت گرفتن تکلم، مدلسازی، تغییر سطوح عصبشناختی و آموزش صورت میپذیرد [
10].
در پژوهشی اثربخشی برنامهریزی عصب زبانشناختی و شناخت درمانی گروهی بیماران زن و مرد افسرده بیمارستان فارابی کرمانشاه مقایسه شدند پژوهش مذکور با 60 نمونه در دسترس با روش نیمهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون انجام شد. ابزار این پژوهش پرسشنامه افسردگی بک (فرم کوتاه) بود که در دو گروه 15 نفری تحت آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی قرار گرفتند و نتایج تفاوت معناداری را بین نمرات پیشآزمون و پسآزمون نشان داد. همچنین نتایج نشان داد روش برنامهریزی عصب زبانشناختی در بهبود افسردگی بیماران زن و مرد بیمارستان فارابی مؤثر بوده است و میتواند به عنوان روش جایگزین درمان افسردگی استفاده شود [
11].
در پژوهش دیگری 86 دانشآموز پیشدانشگاهی بررسی شدند که با روش تصادفی خوشهای از میان دانشآموزان پسر دبیرستانهای شهر تبریز انتخاب شده بودند. آزمودنیها در پژوهش به آزمونهای خودکارآمدی شرر، اضطراب بک و انگیزش پیشرفت هرمنس پاسخ دادند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای برنامهریزی عصب زبانشناختی در خودکارآمدی، کاهش اضطراب و افزایش انگیزه پیشرفت تأثیر مثبت داشته است [
12].
دیویس (2009) اثربخش بودن برنامهریزی عصبی کلامی را در مسائلی همچون اختلالات اضطرابی (بهویژه اختلال وحشتزدگی، وسواس، اختلال استرس پس از آسیب)، استرس، ترسها و فوبیهایی مثل ترس از خون، زمینلرزه، ارتفاع، آسانسور، شکست، صحبت در جمع، امتحان، رانندگی، افزایش عزت نفس، از بین بردن الگوهای ارتباطی مخرب، از بین بردن عادتهای بد و غلط، گواه خشم، کنترل درد، بهبود عملکرد فردی در کار و روابط شخصی بررسی کرد و تأثیرات مثبت آن را به اثبات رساند.
دیویس و دیویس (2009) به استفاده از مداخلات انالپی در خانوادههایی با نوجوانان 13 تا 17 سال پرداختند و اثربخشی این فنون را مطلوب یافتند. جرالد و همکاران (2008) در دانشگاه تگزاس به بررسی اثربخشی فنون برنامهریزی عصب زبانشناختی بر زوجهای خودکشیکرده و بازماندگان آنها پرداختند و به موفقیتهایی در این زمینه دست یافتند.
کیفیت زندگی مقوله پیچیدهای است.کیفیت زندگی بهترین معیار و ملاک اندازهگیری توان فرد برای سازگاری موفقیتآمیز با چالشهای موجود در دنیای واقعی است. محیط کار، خانه و اوقات فراغت ارزیابی میشود. در منابع گوناگون عمومی و تخصصی تعاریف متفاوتی از کیفیت زندگی ارائه شده است که از «رضایت زندگی» تا «توانایی عملکردی فرد» گسترده است [
13]. مفاهیمی که برای فهم کیفیت زندگی به کار میروند شامل خشنودی و ناخشنودی، شرایط زندگی، شادکامی و ناشادکامی، تجربه زندگی و عواملی مانند آسایش، وضعیت عملکردی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، استقلال و شرایط محیطی است [
14].
کیفیت زندگی سازه بسیار ارزشمندی است که احساس فرد را درباره جایگاه سلامتیاش میسنجد. در حال حاضر کیفیت زندگی یکی از نگرانیهای عمده متخصصان بهداشت است و به عنوان شاخصی برای اندازهگیری وضعیت سلامت در پژوهشهای بهداشتی شناخته شده است و به کار میرود. دستیابی به اطلاعات کیفیت زندگی نهتنها راهگشای درمانهای مؤثرتر و پیشرفتهای آینده است، بلکه در ارتقای برنامههای حمایتی و اقدامات توانبخشی بسیار مؤثر است [
15].
عوامل بسیاری در زندگی با کیفیت مطلوب دخالت دارد. یکی از این عوامل حمایت اجتماعی است. حمایت اجتماعی مفهومی است که بیشتر به عنوان کمکی درک میشود که از جانب دیگران در شرایط دشوار زندگی دریافت میشود [
16]. با توجه به مبانی پژوهشی ذکرشده، برنامهریزی عصب زبانشناختی روش تفکر مؤثر درباره سطوح مختلف کنترل و تأثیر را عرضه کرده که بهویژه در زمینه سلامتی مفید و مؤثر است. شروع کار برنامهریزی عصب زبانشناختی، الگوسازی مهارتهای ارتباطی است؛ یعنی کسانی که ارتباطات قوی دارند چگونه از زبانشان برای ایجاد روابط خوب و رسیدن به اهداف استفاده میکنند. در حوزه سلامتی نیز چگونگی ارتباط فرد با خودش حائز اهمیت است. [
17].
به نظر میرسد در این راستا خلأ مطالعاتی وجود دارد. بنابراین انجام این پژوهش میتواند این خلأ مطالعاتی را برطرف سازد. برهمین مبنا مسئله اصلی این پژوهش این است که آیا آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی بر میزان امید و کیفیت زندگی کودکان سرطانی تأثیر معنادار دارد.
روش
پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام کودکان سرطانی دختر و پسر سرپایی در بیمارستان امیرکبیر و انجمن سرطان تبسم بودند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر کودک مبتلا به سرطان بود که با روش نمونهگیری در دسترس و روش گزینش تصادفی 20 نفر در گروه کنترل و 20 نفر در گروه آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی قرار گرفتند. سن این نمونهها بین 7 تا 18 سال بود (طبق تعریف جدید کیفیت زندگی بر اساس پرسشنامه سلامت کودکان و نوجوانان یا تقسیمبندی سنی شدند)؛ حداقل کلاس اول و حداکثر دیپلم بودند و حتماً سواد خواندن و نوشتن داشتند؛ در زمان انجام پژوهش در حال انجام درمان بودند.
آزمودنیهای پژوهش دو گروه از کودکان سرطانی بودند؛ یک گروه آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی گروه محور را دریافت کردند و گروه دوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. ابتدا پیشآزمون روی آنها اجرا شد. سپس نمونهگیری هدفمند انجام شد. بر این اساس کودکانی که نمره امید آنها 9 یا کمتر بود، جزء 15 درصد کمامید قرار گرفتند و نمراتشان حداقل 1 انحراف معیار از میانگین کل پایینتر بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند و کودکانی که کیفیت زندگی آنها از نقطه برش 104 به پایین بود، انتخاب شدند که از میان آن ها دو گروه به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند.
پس از 8 جلسه آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی (برای گروه آزمایش 1) مجدداً آزمونهای امید و کودکان و کیفیت زندگی کودکان در جلسه آخر روی اعضای گروهها اجرا شد. یک ماه بعد از اجرای پسآزمون، به منظور بررسی ماندگاری اثر آموزش روی کودکان گروههای آزمایش 1 مجدداً همان آزمونها اجرا شد.
ملاحظات اخلاقی پژوهش عبارت بودند از: محرمانه بودن اطلاعات آزمودنیها، کسب رضایت شخصی از آزمودنیهایی که به سؤالات پاسخ دادند، استفاده نکردن از نام و اطلاعات شرکتکنندگان در تحلیل دادهها، انجام تجزیهوتحلیل به صورت گروهی، دادن اطمینان به گروه گواه که پس از جلسات گروه آزمایش، به آنها نیز 8 جلسه آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی ارائه شود.
به منظور تجزیهوتحلیل دادهها از آماره میانگین به عنوان شاخص گرایش به مرکز و آماره انحراف استاندارد به عنوان شاخص پراکندگی استفاده شد. همچنین از ضرایب کجی و کشیدگی یا ترسیم بصری نمودار توزیع نرمال برای اطمینان از طبیعی بودن توزیع نمرات استفاده شد. از آزمون لوین به ترتیب برای اطمینان از تساوی واریانس و کوواریانسهای میانگین نمرات در گروه آزمایش و گواه و نیز آزمون تحلیل کوواریانس دومتغیره برای تجزیهوتحلیل آماری دادهها و استنباط آماری آنها و نیز انتخاب سطح معناداری 01/0 یا 05/0 بهره گرفته شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد.
ابزار جمعآوری اطلاعات
در این پژوهش ابتدا از روش اسنادی یا کتابخانهای استفاده شد. به منظور تدوین چارچوب نظری برای پاسخ به مسئله کتابها و مقالات و پژوهشهایی در این زمینه مطالعه شد. در روش میدانی بر اساس روش پژوهش پیمایشی اطلاعات جمعآوری شد. به همین منظور مقیاس امید کودکان اسنایدر [
18] و پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان [
19] استفاده شد که گروه کیداسکرین اروپا در سال 2005 تهیه کردهاند. در سطح عملیاتی با هدف معرفی زمینههای تجربی بخش نظری پژوهش توسط آزمودنیهای گروههای آزمایش و کنترل در هر مرحله پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری روی گروه آزمایش تکمیل شد. ضمناً برای جلوگیری از اثر هالهای، این مطالعه دو سر کور انجام شد و از تأثیر مثبت کاذب و منفی کاذب روی پاسخها جلوگیری شد.
مقیاس امید کودکان در حیطههای زندگی
این مقیاس 30 سؤالی است و اسنایدر (2006) برای کودکان و نوجوانان توسط طراحی کرده است. این مقیاس شامل مقیاس امید کودکان، حیطه تکالیف مدرسه، حیطه خانواده، حیطه ایمنی، و حیطه تفریح و بازی است [
20]. برای پاسخ دادن به سؤالات خردهمقیاس امید کودکان، پیوستاری از 1 (هیچ وقت) تا 6 (همیشه) و برای دیگر مقیاسها پیوستاری از 1 (کاملاً غلط) تا 6 (کاملا درست) در نظر گرفته شد. نمره امید، حاصلجمع این چهار خردهمقیاس است. بنابراین مجموع نمرات بین 36 تا 180 قرار میگیرد [
21].
مقیاس امید کودکان یک مقیاس شش مادهای است که اراده، راهیابی و امید کلی را در کودکان و نوجوانان میسنجد. برخی محققان بیان کردهاند که در حال حاضر یکی از پراستفادهترین مقیاس اندازهگیری امید نوجوانان که تعاریف عملیاتی واضح و روشنی دارد، عناصر تفکر رهیاب و تفکر عاملیتی است [
22]. این مقیاس در ابتدا برای کودکان 7 تا 16 ساله تهیه شد، ولی مطالعات اعتباریابی بعدی نشان داد که برای جوانان تا سن 19 سال نیز مناسب است. در پژوهشی که گلزاری (2007) روی 660 دانشآموز دختر در استان تهران انجام داد، پایایی مقیاس امید اسنایدر با روش همسانی درونی بررسی شد و ضریب آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد [
23].
مقیاس امید با مقیاسهایی که فرایندهای روانشناختی مشابهی را میسنجند، همبستگی بالایی دارد. به عنوان مثال، نمرههای مقیاس امید به میزان 50/0 تا 60/0 با مقیاس خوشبینی شییر و کارور همبستگی دارد. همچنین نمرات این مقیاس با نمرات سیاهه افسردگی بک همبستگی منفی دارد (42/0 تا 51/0). متخصصان بالینی روایی این مقیاس را به روش روایی محتوا تأیید کردهاند [
20]. مارکوس و همکاران (2007) ویژگیهای روان سنجی و ساختاری در گونه پرتغالی CHS یافتند که همانند گونه اصلی آن، میانگین 10/24 و انحراف معیار 01/4 و آلفای کرونباخ 81/0 داشت. پایایی این ابزار در مطالعه حاضر به روش آلفای کرونباخ 85/0 برآورد شد [
21].
پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان
پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان و نوجوانان با روش کید اسکرین 52 اولین نتایج روانکاوی مرتبط با پرسش نامه کیفیت زندگی و وضعیت سلامت عمومی کید اسکرین 52 را در کودکان و نوجوانان (در گروه سنی 7 تا 18 سال) توضیح داده است. این پرسشنامه 52 سؤال دارد و شامل 10 مؤلفه میشود که عبارتند از: رفاه جسمی/ مادی (5 سؤال)، رفاه روانی (6 سؤال)، حالات و انگیزه (7 سؤال)، درک از خود (5 سؤال)، خودمختاری (5 سؤال)، روابط بین والدین و شرایط زندگی (6 سؤال)، پشتیبانی اجتماعی و دوستان (5 سؤال)، محیط مدرسه (6 سؤال)، پذیرش اجتماعی (3 سؤال)، و منابع مالی (3 سؤال). هر یک از سؤالات بر اساس مقیاس لیکرت از 1 تا 5 نمرهدهی میشود. تمامی نمرات برای قرار گرفتن در مقیاس 4 تا 20 برای هر بُعد تبدیل میشوند و نمره بالاتر نشاندهنده کیفیت زندگی بهتر است [
24].
آنالیزهایی با ویژگیهای روانکاوی از جنبه مقیاس آلفای کرونباخ صورت گرفت که ضریب همبستگی آنها از 77/0 تا 89/0 متغییر است و ابعاد آزمایشی کیندلر و کید اسکرین52، (R=0/51 - 0/68) را نشان میداد که آزمایشاتی با ساختار یکسان و مشابه رقم بالایی بود. تمام ابعاد کید اسکرین 52 حاکی از گرادیان مربوط به وضعیت اجتماعی اقتصادی بود. همچنین بیشتر ابعاد آزمایشات حاکی از گرادیان عدم سلامت روانی (شی) بود.
انسجام درونی ابعاد کید اسکرین 52 با استفاده از مقیاس آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضرایب ثابت آلفای 7/0 یا بیشتر مورد قبول واقع شد. ضرایب ثابت همبستگی بین 1/0 و 3/0 میزان کمی محسوب میشود، درحالیکه بین 31/0 و 5/0 متوسط و بیش از 5/0 در سطح بالا محسوب میشود. مدت زمان تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان کید اسکرین 52 در مطالعه حاضر 15 تا 20 دقیقه محاسبه شد [
25].
روش اجرا
روش اجرای پژوهش به این صورت بود که مشاور طی یک آگهی در محل مرکز درمانی کودکان سرطانی بیمارستان امیرکبیر و انجمن سرطان تبسم مبنی بر برگزاری جلسات آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی برای بیماران 7 تا 18 سال به منظور حضور در جلسات اقدام کرد. در این آگهی عناوین جلسات آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی که قرار بود به بیماران 7 تا 18 سال ارائه شود به طور مختصر معرفی شد. همچنین شرایط افرادی که میتوانستند در این جلسات درمانی شرکت کنند بیان و تاریخ برگزاری مصاحبه مقدماتی بیماران مشخص شد.
مصاحبهای که انجام شد یک مصاحبه نیمهساختیافته بر اساس ملاکهای انتخاب بیماران و توضیح ساختار جلسات بود. مصاحبه نیمهساختار یافته، مصاحبهای باز است که در آن اجازه پرداختن به ایدههای جدید داده میشود تا در طول مصاحبه به عنوان یک نتیجه از آنچه مصاحبهشونده میگوید به ارمغان آورد. مصاحبهکننده در مصاحبه نیمهساختاریافته به طور کلی یک چارچوب خاص دارد که باید به آن پرداخته شود (بر اساس ملاکهای انتخاب وتوضیح ساختار جلسات). از بین بیماران مراجعهکننده 40 نفر انتخاب و به روش جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) قرار داده شدند. ابتدا از هر دو گروه پیشآزمون گرفته شد. مرحله مداخله از جلسه اول تا هشتم برای افراد گروه آزمایش انجام شد و پس از گذشت 3 روز از آخرین مداخله ازهر دو گروه پسآزمون گرفته شد. همه جلسات با حضور درمانگر انجام شد.
مداخله بر اساس توصیف عملی جلسات امیددرمانی به شیوه اسنایدر و همکاران و ورثینگتون [
18] اجرا شد. مراحل مداخله بر اساس توصیف عملی جلسات برنامهریزی عصب زبانشناختی به شیوه بند لروگریندر در سال 1979 [
26] اجرا شد.
پروتکل برنامهریزی عصب زبانشناختی
برنامهریزی عصب زبانشناختی نوعی برنامه آموزشی است که بر اساس اصول نظری و فنون ارتباطی تدوین شده است. درمان به شیوه برنامهریزی عصب زبانشناختی در 8 جلسه به صورت دو بار در هفته و هر جلسه به مدت 45 دقیقه به کودکان سرطانی آموزش داده شد (در واقع10 جلسه، زیرا یک پیشجلسه و یک جلسه پیگیری نیز برگزار شد).
مباحث جلسات عبارت بودند از: جلسه اول: شروع آموزش، آشنایی، تحلیل پرسشنامههای امید کودکان و کیفیت زندگی کودکان؛ جلسه دوم: آشنایی با برنامهریزی عصب زبانشناختی، تحلیل مقیاسهای امید و کیفیت زندگی؛ جلسه سوم: بررسی دنیای درونی افراد. جلسه چهارم: آشنایی با سیستم بازنمودی؛ جلسه پنجم: آموزش همگامی و الگوی متا؛ جلسه ششم: آشنایی با عناصر زیرحسی، تجربه ذهنی، کار روی خاطرات آزاردهنده در بیماری؛ جلسه هفتم: آموزش فن سوئیچ، جایگاه ادراکی؛ و جلسه هشتم: تغییر باور، تصویر تازهای از خویشتن.
یافتهها
مطالعه حاضر با یک گروه آزمایش و یک گروه گواه، با حجم 20 نفر در هر گروه انجام شد. همانطور که در جدول شماره 1 ملاحظه میشود وضعیت گروههای مطالعهشده چه در گروه گواه و چه در گروه آزمایش در دو متغیر نشان میدهد که قبل از شروع آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی در پیشآزمون میانگین امید 25/11 و انحراف استاندارد 55/2 است. بعد از آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی در پسآزمون میانگین امید 30/18 و انحراف استاندارد 51/5 است.
همچنین متغیر کیفیت زندگی در پیشآزمون با میانگین 40/93 و انحراف استاندارد 77/13 است. بعد از آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی در پسآزمون میانگین 35/117 و انحراف استاندارد51/11 به دست آمد که این نشان میدهد میانگین نمرات در پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون رشد داشته است. همچنین در مرحله پیگیری هم میانگین متغیر امید 65/20 و انحراف استاندارد89/5 و میانگین کیفیت زندگی90/117 و انحراف استاندارد 28/11 است که نشان میدهد هر دو تقریباً ثابت مانده است و نسبت به مرحله پسآزمون تغییر چندانی نکرده، ولی در مقایسه با پیشآزمون بسیار تغییر کرده است.
تفاوت میانگینها در پیشآزمون و پسآزمون با توجه به اینکه سطح معناداری 0001/0 است نشان میدهد این تفاوت معنادار است و آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی باعث افزایش متغیرهای وابسته امید و کیفیت زندگی شده و تغییر میانگین نمرات از پیشآزمون به پسآزمون معنادار است.
جدول شماره 2 نشان میدهد مقدار F امید 508/14 و 0001/0=P و اندازه اثر امید 377/0 است. بین امید گروه گواه و گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد که حاکی از این است که آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی بر متغیر امید بر اساس میزان اثر 377/0 مؤثر است؛ یعنی آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی توانسته است 37/0 از میزان امید را تببین کند.
همچنین مقدار F کیفیت زندگی 465/69 و 0001/0=P و اندازه اثر 743/0 نشان میدهد که بین کیفیت زندگی گروه گواه و گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد و حاکی از این است که آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی بر متغیر کیفیت زندگی بر اساس میزان اندازه اثر 743/0 مؤثر بوده؛ یعنی آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی توانسته است 74/0 از میزان کیفیت زندگی را تببین کند. علاوه بر این اثرات آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی با توجه به اندازه اثر، درک از خود 016/0 و منابع مالی 021/0، معنیدار نبود؛ زیرا درک از خود و منابع مالی با آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی ارتباطی ندارد.
برای بررسی اینکه آیا آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی پس از یک ماه بر میزان امید و مؤلفههای آن (قدرت اراده و راهیابی) در کودکان سرطانی پایدار است، از آزمون آماری t همبسته استفاده شد. بدین منظور نمرات پسآزمون و پیگیری گروههای آزمایش مقایسه و تغییرات نمرات بررسی شد. نتایج در جدول شماره 3 آمده است.
نتایج حاصل از اجرای آزمون آماری t همبسته نشان داد بین تغییرات میانگین نمرات امید و مؤلفههای آن در بین آزمودنیهای گروه آزمایش در مرحله پیگیری تفاوت معنیداری مشاهده نمیشود. این نتایج تأیید میکند که آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی بر افزایش امید پایداری مناسبی دارد.
برای بررسی اینکه آیا آموزش گروهی برنامهریزی عصب
زبانشناختی پس از یک ماه بر میزان کیفیت زندگی و مؤلفههای آن (رفاه فیزیکی، رفاه روانی، احساسات و عواطف، درک از خود، خودمختاری، روابط والدین و زندگی در خانه (شرایط)، حمایت اجتماعی و دوستان، محیط مدرسه، پذیرش اجتماعی، منابع مالی) در کودکان سرطانی پایدار است، از آزمون آماری t همبسته استفاده شد. بدین منظور نمرات پسآزمون و پیگیری گروههای آزمایش مقایسه و تغییرات نمرات بررسی شد. نتایج در جدول شماره 4 آمده است.
نتایج حاصل از اجرای آزمون آماری t همبسته نشان داد بین تغییرات میانگین نمرات کیفیت زندگی و مؤلفههای آن در بین آزمودنیهای گروه آزمایش در مرحله پیگیری تفاوت معنیداری مشاهده نمیشود. این نتایج تأیید میکند که آموزش برنامهریزی عصب زبانشناختی بر افزایش کیفیت زندگی پایداری مناسبی دارد. این یافته با نتایج بررسیهای حشامی (2012) و عیسیزادگان و همکاران (2012) همسو است. به عنوان مثال، حشامی در سال 1391 پژوهشی را با هدف مقایسه برنامهریزی عصب زبانشناختی و شناختدرمانی گروهی در بیماران زن و مرد افسرده بیمارستان فارابی انجام داد. نتایج نشان داد هر دوی این روشها میتواند به عنوان شیوههای جایگزین برای درمان افسردگی استفاده شود. عیسیزادگان و همکاران (2012) در پژوهشی نشان دادند آموزش راهبردهای برنامهریزی عصب زبانشناختی بر خودکارامدی، کاهش اضطراب و افزایش انگیزه پیشرفت تأثیر مثبتی داشته است.
نتایج بهدستآمده با نتایج پژوهشهای زیر همسو است: دیویس و دیویس (2009) دریافتند برنامهریزی عصب زبانشناختی عملکرد خانوادهها را بهبود میبخشد؛ جرالد و همکاران (2008) نشان دادند برنامهریزی عصب زبانشناختی میتواند در زوجین خودکشیکرده و بازماندگان آنها تأثیرات مثبتی بگذارد. گوردون و دورانا (1999) [
27] بیان کردند برنامهریزی عصب زبانشناختی میتواند در بهبود روابط بین زوجین تأثیر داشته
باشد؛ عرب و همکاران (2012) دریافتند برنامهریزی عصب زبانشناختی موجب بهبود سازگاری زناشویی میشود؛ کجباف و همکاران (2011) اظهار داشتند برنامهریزی عصب زبانشناختی، سازگاری زناشویی را ارتقا بخشیده است.
بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی بر میزان امید و کیفیت زندگی کودکان سرطانی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی بر میزان امید و کیفیت زندگی کودکان سرطانی تأثیر معناداری دارد. این یافته با نتایج پژوهشهای عیسیزادگان و زمانی [
29 ،
28] همسو است. برخی پژوهشها عنوان کردهاند که برنامهریزی عصب زبانشناختی میتواند موجب بهبودی خودکارآمدی، اضطراب و انگیزش پیشرفت دانشآموزان شود [
29]. برخی دیگر نشان دادهاند برنامهریزی عصب زبانشناختی بر انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مؤثر است [
30].
از آنجایی که روش برنامهریزی عصب زبانشناختی و درمان شناختی رفتاری با هم موازی هستند، هر دو نوع درمان بر این عقیده است که اعمال و رفتار انسان مبتنی بر ادراک یا نقشه ذهنی آنها از دنیای واقعی اطرافشان است و شامل پردازش اطلاعات مغز میشود. هر دو در جستوجوی هویت و تغییر شیوههای تحریفی تفکر در فرد هستند. پژوهشگران بیان کردهاند که اگر کودکان از باورهای غلط خود آگاهی یابند، قادر خواهند بود با استفاده از شیوههای مطرحشده در برنامهریزی عصب زبانشناختی، آنها را تغییر دهند. بسیاری از ابزارهای تغییر که در این شیوه به کار میرود، به مراجعهکنندگان کمک میکند تا عناصر مشکل را دوباره تعبیر و تفسیر و آنها را سازماندهی کنند و راههای جدیدی را در پیش گیرند.
نظامهای بازنمایی در برنامهریزی عصب زبانشناختی به فرد کمک میکند تا گواه بیشتری بر ذهن خود پیدا کند و به دنبال آن تعبیر و تفسیر خود را از مسائل گواه کند، بر احساسات و عواطف خود تسلط یابد و باورهای کودکان را در رابطه با نحوه قضاوت و ارزیابی از سوی مردم و دیگران تغییر دهد. همچنین سطوح استدلال منطقی باعث میشود فرد باورهای منفی خود را به چالش بطلبد و با اصلاح باورهای کودکان در زمینه نگرانی از دیدگاه دیگران و خود، امید و کیفیت زندگی بالاتری را به بار آورد. در همین راستا استفاده از مهارتهای مشاهدهای، زبان بدن و لحن کلام، انعطافپذیری و آگاهی از نظامهای تجسمی به بهبود امید و کیفیت زندگی بیشتر کودکان سرطانی میانجامد. برنامهریزی عصب زبانشناختی با تغییر باورهای افراد و استقرار مهارتهایی میتواند بر کیفیت زندگی و امید کودکان سرطانی اثرات پایداری داشته باشد.
نتیجهگیری
با توجه به یافتههای پژوهش حاضر و با در نظر گرفتن نتایج پژوهشهای پیشین میتوان به طور کلی نتیجه گرفت که آموزش گروهی برنامهریزی عصب زبانشناختی با تکیه بر اصول پایهای و تکنیکهای خود با تأثیرگذاری بر سطح ارتباط فرد با دیگران برای برقراری ارتباط مؤثر و تغییر باورها و نگرشهای افراد در سطوح مختلف ذهن با استفاده از الگوی متا و ابزارهای دیگر برنامهریزی عصب زبانشناختی و امیدآموزی، میتواند حالتهای سلامتی کودکان سرطانی را کشف و الگوسازی کند.
با استفاده از برنامهریزی عصب زبانشناختی، کودکان سرطانی درمییابند که حالات، عواطف و افکارشان تأثیر مستقیمی بر سلامتیشان میگذارد و دنیایی که در ذهنشان ایجاد میکنند برای بدنشان دنیای واقعی است. میتوان با تغییر شیوهای که در تعیین احساس درونشان به کار میبرند، برداشتهایشان را تغییر دهند و با کمک نظامهای بازنمایی و ویژگیهای جانبی، دنیای درونشان را طراحی کنند. این کار، حق انتخاب و تسلط بر سلامتی را به نحو گستردهای در اختیار این کودکان قرار میدهد. شاید کودکان سرطانی قادر به تغییر دادن رویدادهای زندگی نباشند، اما میتوانند نوع واکنششان را در قبال این اتفاقات تغییر و از این طریق استرس و ناامیدی خود را کاهش دهند. همچنین میتوانند از مهارتهای برقراری همنوایی و تفاهم برای ایجاد و حفظ روابط دلگرمکننده با دیگران استفاده کنند و از خط زمان ذهنی و اهداف ویژه برای ایجاد آیندهای الهامبخش استفاده کنند. این پژوهشها نشان میدهد که مداخلات روانشناختی منجر به تغییراتی مثبت و افزایش امید و کیفیت زندگی کودکان سرطانی میشود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این پژوهش فرم رعایت نکات اخلاقی توسط درمانجو تکمیل و توسط درمانگر رعایت شده است.
حامی مالی
این مقاله از پایاننامه کارشناسی ارشد خانم ساناز آقاخانی در گروه روانشناسی دانشگاه آزاد خمین گرفته شده است.
تعارض منافع
بنابر اظهار نظر نویسندگان این مقاله متعارض منافع ندارد.
References
- Eiser C. Children with cancer: The quality of life. Journal of the Canadian Academy of Child and Adolescent Psychiatry. 2008; 17(3):161–2. [PMCID]
- Robinson KE, Gerhardt CA, Vannatta K, Noll RB. Parent and family factors associated with child adjustment to pediatric cancer. Journal of Pediatric Psychology. 2007; 32(4):400-10. [DOI: 10.1093/jpepsy/jsl038] [PMID]
- Loprinzi CE, Prasad K, Schroeder DR, Sood A. Stress Management and Resilience Training (SMART) program to decrease stress and enhance resilience among breast cancer survivors: A pilot randomized clinical trial. Clinical Breast Cancer. 2011; 11(6):364-8. [DOI:10.1186/1472-6882-12-S1-P211] [PMID]
- Hossein Qomi T, Salimi H. The effectiveness of resuscitation training on mothers' stress with cancer children at Imam Khomeini Hospital in Tehran. Health Psychology. 2013; 1(4):97-109.
- Tsui HH, Meei SL, Tsung ST, Ghia CL. The relationhip of pain, uncertainy, and hope in Taiwaneslung cancer patients. Journal of Pain and Symptom Management. 2003; 26(3):835-42. [DOI:10.1016/S0885-3924(03)00257-4] [PMID]
- Medina-Franco H, Abarca-Pérez L, Cortés-Gonzlez R, Soto-Germes S, Ulloa JA, Uribe N. [Fine needle aspiration biopsy of breast lesions: institutional experience (Spanish)]. Clinical Research Journal. 2005; 57(3):394-8. [PMID]
- Dilts R, Delozeier JA. Encyclopedia of systemic neuro linguistic programming and NLP new coding. California: Scotts valley; 2000.
- Noori Daloii MR, Fazilaty H, Tabrizi M. Cancer metastasis, genetic and microenvironmental factors of distant tissue: A review article. Tehran University Medical Journal. 2013; 70(11):671-83.
- Savar Delavr M, Vneur JA. [Fundamentals of neurolinguistic programming: NLP in cognitive perspective (Persian)]. Tehran: Arjmand Pub; 2008.
- Whitman GJ, Tracy JL, Adejolu M, Krishnamurthy S, Sheppard D. Lymph node sonography. Journal of Clinical Ultrasound. 2011; 6(3):369–80. [DOI:10.1016/j.cult.2011.05.005]
- Heshami S. [Comparison of the effect of Neuro-Linguistics Programming (NLP) and group cognitive therapy on depressive women and men in Farabi Hospital of Kermanshah (Persian)] [MA thesis]. Tehran: Payame Noor University; 2012.
- Isazadegan A, Dastori R, Abdoli sultan Ahmadi G. The effectiveness of Neurolinguistic Programming (NLP) strategies on self-efficacy, anexity and achievement motivation among boy students. Quartery Journal of Phycological Studies. 2013; 8(4):73-94. [DOI: 10.22051/PSY.2013.1731]
- Shoa'e Kazemi M, Momeni Javid M. [Relationship between quality of life & hope in Breast cancer patients after surgery (Persian)]. Iranian Journal of Breast Diseases. 2009; 2(3, 4):20-7.
- Heidari AR, Jafari F. [Comparison of quality of life, social support and general health of people infected with AIDS with healthy people in Ahvaz (Persian)]. New Findings in Psychology (Journal of Social Psycology). 2008; 2(7):47-60.
- Taylor SE, Welch WT, Kim HS, Sherman DK. Cultural differences in the impact of social support on psychological and bio-logical stress responses. Psychological Science. 2007; 18(9):831-7. [DOI:10.1111/j.1467-9280.2007.01987.x] [PMID]
- Suarez L, Ramirez AG, Villarreal R, Marti J, Mcalister A, Talavera GA, et al. Social networks and cancer screening in four U.S. Hispanic groups. American Journal of Preventive Medicine. 2000; 19(1):47-52. [DOI:10.1016/S0749-3797(00)00155-0]
- McDermott I, O'Connor J. NLP and health: Using enhance your health and well-being. Ontario: Thorsons; 1996.
- Bahari F. [The fundamentals of hope and hope therapy: A guide to hope creation (Persian)]. Tehran: Danzhe; 2011.
- Keenaghan C, Kilroe J. A study on the quality of life tool Kidscreen for children and adolescents in Ireland: Results of the Kidscreen national survey 2005, health service executive and the Kidscreen group Europe. Dublin: Office of the Minister for Children and Young People/Department of Health and Children; 2008.
- Karimi Eyvanaki M. [Standardization of children's hope scale in the sphere of life (Persian)] [MA thesis]. Arak: Islamic Azad University; 2012.
- Golzarie M. [Validation of a Schneider hope scale (Persian)] [Unpublished]. Tehran: Allameh Tabatabai University; 2007.
- Lopez SJ, snyder CR. Positive psychological assessment: A handbook of models and measures. Washington: American Psychological Association; 2008.
- Zeighami M, Hoshmand Sh, Kooshyar MM. Esmaeili H. Quality of life in cancer patients undergoing chemotherapy. Scientific Journal of Hamadan Nursing & Midwifery Faculty. 2008; 16(1):5-15.
- Karimidarmani HR. [Rehabilitation of specific groups (with emphasis on social services) (Persian)]. Tehran: Roshd; 2004.
- Eliott J, Olver I. The discursive properties of “Hope”: A qualitative analysis of cancer patients’ speech. Qualitaive Health Research. 2004; 12(2):173-93.
- Oconor J, Simor J. Neurolinguistic Programming: NLP [M. Gharache Daghi, Persian trans]. Tehran: Alborz Pub; 2008.
- Arab Baferani HR, Abedi A, Behrooz B, Naghavi M, Ashrafabadi M. [The effect of teaching neuro-linguistic programming on the couples’ marital adaptation referring to consultation centers of isfahan (Persian)]. Journal of Modern Psychological Researches. 2012; 7(28):141-57.
- Issazadegan A, Dastorie R, Abdoli Soltanahmadi J. The effectiveness of Neurolinguistic Programming (NLP) strategies on self-efficacy, anexity and motivation of pre-university school students. Quarterly Journal of Psychological Studies. 2013; 8(4):94-73. [DOI: 10.22051/PSY.2013.1731]
- Zamini S, Hoseini Nasab SD, Hashemi T. [The impact of NLP training strategies on achievement motivation and academic achievement among female students (Persian)]. Journal of Research in Psychological Health. 2007; 1(3):51-9.
- Hosseini A. [Basic study of Islamic psychology principles (Persian)]. Tehran: Islamic Culture Publishing Office; 2008.