مقدمه
رشته خانواده و ازدواج از ابتدا بر ارائه نظریه سیستمی درباره خانواده و روشهای نو برای مداخله در خانواده متمرکز بود. دوران اولیه خانوادهدرمانی، دوران ایدههای بزرگ مانند شناختشناسی، نظریه سیستمها و سیبرنتیک بود. رویکرد سیستمی بر آن بود تبیینی برای تمام آسیبشناسیهای روانی اکثر رفتارهای انسان ارائه کند و مداخلههای خانوادهدرمانی هم پادزهر تمام مشکلات انسان تلقی میشد. اثر مثبت انقلاب سیستمی قابل اغماض نیست. این انقلاب جهانبینی اکثر متخصصان بالینی و بهداشت روانی را نسبت به رفتار فرد متحول کرد. با این حال، کارهای نظری و مداخله سیستمی اولیه، فاقد ابزارهای اندازهگیری فرایندهای زناشویی و خانوادگی بود. بنابراین، کسانی که علاقهمند به درک این فرایندها بودند، وقتی به اطلاعاتی برای اندازهگیری فرضیههای خود نیاز داشتند، چارهای جز اتکا به مهارتهای مشاهدهای خود و همکاران خود نداشتند. تعبیر پدیدهها و فرایندهای خانوادگی بستگی به دید ناظر آن داشت و تابع ذهنیت فاعلی درمانگران بود [1].
علیرغم تمام دستاوردهای مهم و چشمگیر خانواده درمانگران، باید گفت ظهور علم واقعی درباره روابط خانوادگی مستلزم بهوجودآمدن روشهایی برای ارزیابی زوجها و خانوادههاست. اینگونه روشها و ابزارها، عناصر اساسی خلق دانش و کارهای بالینی است. علم، به ساختن ابزار سنجش متکی است. بدون تلاش برای سنجش، ابزاری برای کاربردیکردن متغیرهای مستقل و وابسته و آزمون فرضیه نداریم [2].
مدل مدور ترکیبی خانواده و ابزارهای خودسنجی آن (FACES-II، FACES-III و FACES-IV) یکی از پرکاربردترین ابزارهای ارزیابی و سنجش خانواده در جهان به شمار میرود. این مدل، شامل سه مفهوم کلیدی برای درک کارکرد خانواده است. انسجام به بندهای عاطفیای که بین اعضای خانواده وجود دارد، اشاره دارد. انعطافپذیری خانواده به کیفیت و ابراز رهبری و سازماندهی، روابط نقش و اصول روابط و مذاکرات تعریف میشود. ارتباط نیز به عنوان تعامل مهارتهای مثبت استفادهشده در سیستم زوج یا خانواده در نظر گرفته شده است. این بُعد به عنوان بُعد تسهیلگری شناخته میشود که به خانوادهها کمک میکند سطوح انسجام و انعطافپذیریشان را اصلاح کنند [3].
نسخه اولیه پرسشنامه FACES اصلی که یک ابزار خودسنجی 111سؤالی بود که السون، بل و پورتر در سال 1978 آن را طراحی کردند و ساختند. این ابزار به منظور بهبود و ارتقای ویژگیهای روانسنجی چندینبار بازبینی شد و نسخههای FACES-II و FACES-III به وجود آمدند. محدودیتهای ابزارهای FACES-II و FACES-III نیز شکلگیری FACES-IV را در پی داشت [6-3]. FACES-IV آخرین نسخه از این ابزار است. اساس FACES-IV مطالعاتی است که گورال و تیسل برای بهبود کفایت این ابزارها و سنجش کامل ابعاد انسجام و انعطافپذیری، طراحی و اجرا کردهاند [7].
FACES-IV با استفاده از شش زیرمقیاس فرعی، دو زیرمقیاس اصلی، یعنی انسجام و انعطافپذیری خانواده را به طور کامل و جامع میسنجد و ارزیابی میکند [8]. این زیرمقیاسها هم جنبههای متوازن (سالم) و هم جنبههای نامتوازن (مشکلدار) کارکرد خانواده را میسنجند. زیرمقیاسهای انسجام و انعطافپذیری متوازن دو زیرمقیاس متوازن FACES-IV هستند و زیرمقیاسهای بههمتنیده، گسسته، آشفته و نامنعطف زیرمقیاسهای نامتوازن جدید FACES-IV هستند. سه زیرمقیاس (گسسته، انسجام متوازن و بههمتنیده) بُعد انسجام و سه مقیاس (نامنعطف، انعطافپذیری متوازن و آشفته) بُعد انعطافپذیری را ارزیابی میکنند [9]. این ابزار تاکنون به بسیاری از زبانها همچون سوئدی، نروژی، ژاپنی، چینی، لهستانی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی و عبری ترجمه شده است [22-10].
ضرورت اصلی انجام پژوهش از این جهت است که علیرغم نیاز محققان و درمانگران حوزه خانواده به ابزارهای معتبر همچون FACES-IV، این ابزار تاکنون در ایران ترجمه و آمادهسازی نشده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی و بررسی ساختار عاملی این ابزار در هفت استان کشور انجام شده است.
روش
هدف نهایی این پژوهش اعتباریابی بود، اما با توجه به روش اجرا میتوان آن را در قالب روشهای زمینهیابی قرار داد. جامعه آماری عبارت بود از تمامی خانوادههای ایرانی که در سال 1388 در ایران زندگی میکردند. با توجه به حجم جامعه، بهترین روش نمونهگیری، روش خوشهای چندمرحلهای بود، بدین منظور ایران در پنج قطب خوشهای شمالی، جنوبی، شرقی و غربی و مرکزی طبقهبندی و از هر خوشه یک استان به تصادف انتخاب شد. سپس در مرکز هر استان انتخابشده، با درنظرگرفتن روش نمونهگیری تصادفی بلوکی، منازل به تصادف انتخاب شد. گفتنی است در خانوادههای انتخابشده، هریک از زوجین و در خانوادههایی که فرزند مجرد 12 تا 18ساله داشتند، فرزند ارشد خانواده نیز به پرسشنامهها پاسخ داد. درمجموع 1652 آزمودنی از اعضای خانوادههای هفت استان کشور (558 پدر، 576 مادر و 518 فرزند) نمونه بخش هنجاریابی را تشکیل دادند.
ابتدا گویههای مقیاس انسجام و انعطافپذیری خانواده را چهار نفر متخصص روانشناسی (دو نفر عضو هیئتعلمی و دو نفر دانشجوی دکترا) ترجمه کردند و سپس استادان روانپزشکی و روانشناسی صحت و روایی محتوایی را بررسی کردند. در مرحله بعد گویههاس مقیاس را یک عضو هیئتعلمی رشته زبان انگلیسی با استفاده از روش ترجمه وارون از فارسی به انگلیسی برگرداند و صحت ترجمه عبارتها تأیید شد. پس از این مرحله، طی یک بررسی مقدماتی روی 30 خانواده عادی، میزان قابل درکبودن نسخه اولیه فارسی مقیاس انسجام و انعطافپذیری خانواده بررسی شد و پس از رفع نواقص، پرسشنامه برای اجرا در نمونه اصلی آماده شد.
گنجینه 84سؤالی مقیاس FACES-IV از روی بانک سؤالات نسخههای FACES-I و FACES-II و چهار خردهمقیاس سنجش ابعاد کرانهای بالا و پایین تیسل اقتباس شده است [23]. 37 سؤال از بین 111 سؤال FACES-I [3] شامل سؤالهایی با هدف پوشش کامل بر تمام ابعاد دو بعد انسجام و انعطافپذیری خانواده انتخاب شد. انتخاب این 37 سؤال بر اساس پژوهش قبلی تورثلوند و تحلیل عاملی عملکردی این سؤالها و بالابودن روایی تفکیکی آنها انتخاب شد. 23 سؤال از بین 30 سؤال FACES-II نیز با هدف پوشش انعطافپذیری متوازن و انسجام متوازن انتخاب شدهاند [25 ،24].
24 آیتم برگرفته از کار تیسل چهار خردهمقیاس نامتوازن را تشکیل میدهند [23]. درمجموع 42 سؤال انتخابشده از این منابع مختلف با عنوان FACES-IV با استفاده از شش زیرمقیاس فرعی، دو زیرمقیاس اصلی انسجام و انعطافپذیری خانواده را به طور کامل و جامع میسنجد و ارزیابی میکند [8]. این زیرمقیاسها هم جنبههای متوازن (سالم) و هم جنبههای نامتوازن (مشکلدار) کارکرد خانواده را میسنجند. زیرمقیاسهای انسجام و انعطافپذیری متوازن دو زیرمقیاس متوازن FACES-IV هستند و زیرمقیاسهای به هم تنیده، گسسته، آشفته و نامنعطف زیرمقیاسهای نامتوازن جدید FACES-IV هستند. سه زیرمقیاس (گسسته، انسجام متوازن و بههمتنیده) بُعد انسجام و سه مقیاس (نامنعطف، انعطافپذیری متوازن و آشفته) بُعد انعطافپذیری را ارزیابی میکنند [9]. این پرسشنامه را هریک از اعضای خانواده میتواند تکمیل کند و برای تکمیل پرسشنامه، زمانی در حدود 30 الی 40 دقیقه لازم است.
برای بررسی روایی تفکیکی آزمون، ابتدا آزمون روی خانوادههای مشکلدار در گروه نمونه بالینی اجرا شد و سپس با استفاده از دو روش، اعتبار زیرمقیاسها و کل آزمون به دست آمد. به این ترتیب که ابتدا میانگین نمرات خانوادهها در هر زیرمقیاس با میانگین نمرات گروه بهنجار در همان مقیاس از طریق آزمون آماری مقایسه شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی شفه و منحنی ویژگی عملیاتی و نسخه 22 نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها
میانگین و انحراف معیار سن شرکتکنندگان مرد 77/43 (10/9)، شرکتکنندگان زن 80/39 (65/7) و فرزندان 12/15 (18/4) بود. از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره جهت بررسی اثر متغیر گروههای عادی و بالینی روی خردهمقیاسهای انسجام متوازن و انعطاف متوازن (به عنوان کارکردهای مثبت خانواده) خردهمقیاسهای بههمتنیده، گسسته، آشفته و نامنعطف (به عنوان کارکردهای منفی خانواده) و مقیاسهای تکمیلی وقایع و حوادث ناگوار زندگی، تعامل و رضایت خانوادگی استفاده شد (جدول شماره ۱).
نتایج بررسی اثر متغیر گروههای عادی و بالینی با استفاده از آزمون لامبدای ویلکز روی ترکیب خطی خردهمقیاسهای کارکرد خانواده، حاکی از وجود اثر معنیدار گروه (5/0=001 ،2η/0P< ،1/62=(1309 و 27)F) است، جهت بررسی اثر متغیر گروههای عادی و بالینی در هریک از خردهمقیاسها از آزمون تحلیل واریانس یکمتغیره استفاده شد.
بر اساس نتایج تحلیل واریانس تکمتغیره برای بررسی اثر گروه هنجار و بالینی در جدول شماره 2 و تصویر شماره 1 میتوان گفت بین گروه بهنجار و بالینی در مقیاسهای وقایع و حوادث ناگوار زندگی (01/0P< ،1151=(456/3)F)، تعامل خانوادگی (05/0P< ،2/29=(456/3)F)، رضایت خانوادگی (01/0P< ،6/76=(456/3)F)، انسجام متوازن (01/0P< ،4/95=(456/3)F)، انعطافپذیری متوازن (01/0P< ،1/35=(456/3)F)، گسسته (01/0P< ،8/37=(456/3)F)، بههمتنیده (01/0P< ،3/18=(456/3)F)، نامنعطف (01/0P< ،7/10=(456/3)F) و آشفته (01/0P< ،45=(456/3)F) تفاوت معنیداری به لحاظ آماری مشاهده شد.
نتایج آزمون تعقیبی شفه در جدول شماره 3 حاکی از آن است که بین میانگین خانوادههای گروه عادی با هر سه گروه بالینی مشاره روانشناسی، اعتیاد و دادگاه خانواده تفاوت معنیداری از لحاظ خردهمقیاس مقیاسهای وقایع و حوادث ناگوار زندگی، تعامل خانوادگی، رضایت خانوادگی، انسجام متوازن، انعطافپذیری متوازن، بههمتنیده، گسسته، آشفته و نامنعطف وجود دارد (05/0P<).
برای تعیین نمره برش خردهمقیاسهای انسجام متوازن و انعطافپذیری متوازن بههمتنیده، گسسته، آشفته و نامنعطف برای مقیاس FACES-IV و مقیاسهای حوادث ناگوار زندگی، تکمیلی تعاملات خانوادگی و رضایت خانوادگی در این پژوهش از روش منحنی ویژگی عملیاتی استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملیاتی تعیین برش میتوان گفت در مقیاسهای حوادث ناگوار زندگی، نمره برش 14 با حساسیت 1/94 و ویژگی 7/99؛ تعاملات خانوادگی نمره برش 34 با حساسیت 2/59 و ویژگی 8/68؛ رضایت خانوادگی نمره برش 31 با حساسیت 4/72 و ویژگی 6/82؛ انسجام متوازن 24 با حساسیت 4/71 و ویژگی 3/77؛ انعطافپذیری متوازن نمره برش 22 با حساسیت 4/57 و ویژگی 6/74؛ بههمتنیده نمره برش 21 با حساسیت 1/46 و ویژگی 5/84، گسسته نمره برش 17 با حساسیت 7/78 و ویژگی 2/63، آشفته نمره برش 16 با حساسیت 7/83 و ویژگی 64 و نامنعطف نمره برش 19 با حساسیت 5/70 و ویژگی 2/51 میتواند بین دو گروه هنجار و بالینی تشخیص بهینهای ایجاد کند.
بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی روایی تفکیکی خردهمقیاسهای انسجام و انعطافپذیری خانواده FACES-IV در بین خانوادههای مراجعهکننده به مشاوره، دادگاه خانواده، اعتیاد و عادی و تعیین نمره برش برای تفکیک گروه عادی از بالینی انجام شد. به طور کلی، نتایج این مطالعه نشان داد مقیاس مدنظر روایی تفکیکی مناسبی در میان خانوادههای مذکور دارد.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد بین گروه بهنجار و بالینی در خردهمقیاسهای کارکرد خانواده تفاوت معنیداری به لحاظ آماری وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که بین میانگین خانوادههای گروه عادی با هر سه گروه بالینی مشاوره، اعتیاد و دادگاه خانواده تفاوت معنیداری از لحاظ خردهمقیاسهای وقایع و حوادث ناگوار زندگی، تعامل خانوادگی، رضایت خانوادگی، انسجام متوازن، انعطافپذیری متوازن، بههمتنیده، گسسته، آشفته و نامنعطف وجود دارد.
بدین معنا که خانوادههای عادی تعامل خانوادگی، رضایت خانوادگی، انسجام و انعطافپذیری متوازن بیشتری نسبت به خانوادههای گروه بالینی (مشاوره، دادگاههای خانواده و اعتیاد) داشتند و از سوی دیگر، گروههای بالینی در خردهمقیاسهای وقایع و حوادث ناگوار، بههمتنیدگی، گسستگی، آشفتگی و انعطافناپذیری در مقایسه با گروه بهنجار نمرات بالاتری دریافت کردند که این مسئله نشاندهنده روایی تفکیکی مناسب نسخه چهارم مقیاس انسجام و انعطافپذیری خانواده است؛ چراکه مقیاس مدنظر بهخوبی توانسته است دو گروه بهنجار و بالینی را از یکدیگر متمایز کند.
نتایج این مطالعه همسو با پژوهش های قبلی است [28-26]. همچنین از آنجایی که فرضیه اصلی مدل مدور ترکیبی این است که سطوح متوازن انسجام و انعطافپذیری خانواده، مهمترین عامل پیشبینیکننده عملکرد سالم خانواده هستند و در مقابل، در مؤلفه نامتوازن با عملکرد خانوادههای دشوار و مشکلدار در ارتباط است [30 ،29]، میتوان نتیجه گرفت خانوادههای گروه عادی انسجام و انعطاف بیشتری نسبت به گروههای دیگر دارند و این مسئله با فرضیه زیربنایی ابزار استفاده شده کاملاً همگام و همسو است.
از جمله محدودیتهای پژوهش حاضر این بود که تعداد استانهای بررسیشده در کل کشور زیاد نبود و شاید این مسئله، معرفبودن نمونه را با مشکل مواجه کند. از دیگر محدودیتهای پژوهش دربر گرفتن نوجوانان حاضر در منازل و در خانواده بود و نوجوانان شاغل به کار، ساکن دارالتأدیبها و زندانها را دربر نمیگرفت. بر اساس نتایج تحلیل منحنی ویژگی عملیاتی تعیین نمره برش نیز میتوان گفت نمره برش در مقیاسهای حوادث ناگوار زندگی، تعاملات خانوادگی، رضایت خانوادگی، انسجام متوازن، انعطافپذیری متوازن، بههمتنیده، گسسته، آشفته و نامنعطف بین دو گروه هنجار و بالینی، تشخیص بهینهای ایجاد کرد.
نتیجه گیری
تاکنون پژوهشی درباره تعیین نمره برش خردهمقیاسهای نسخه چهارم انسجام و انعطافپذیری خانواده صورت نگرفته است. با وجود یافتههای قابل توجه پژوهش حاضر، درباره استفاده از یافتهها، این موارد باید مدنظر قرار گیرد: در تهیه جدولهای هنجاری، معرفبودن نمونه و حجم نمونه اهمیت بالایی دارد. هر چقدر افراد گروه نمونه بیشتر باشند، واریانس خطا بیشتر و توزیع نمرههای تی بهنجارتر میشود. بنابراین پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی افزون بر افزایش حجم نمونه هر استان، تعداد استانهای بیشتری بررسی شود تا ویژگیهای جمعیتشناختی گروه نمونه معرفتر باشد.
همچنین در صورتی که پژوهشهای دیگر با همین روش انجام شوند، احتمال ترکیب یافتهها و افزایش حجم نمونه وجود دارد. گروه نمونه نوجوان پژوهش حاضر در رده سنی 18-12 سال در نظر گرفته شد، بنابراین باید نمونهگیری خانوادهمحور و مراجعه حضوری به منازل را مدنظر قرار داد. این نوع نمونهگیری به احتمال زیاد نوجوانان شاغل به کار، ساکن دارالتأدیبها و زندانها را دربر نمیگیرد. بنابراین در تعمیم یافتهها به این گروه باید احتیاط شود و در نمونهگیریهای بعدی این افراد نیز در نظر گرفته شوند. همچنین پیشنهاد میشود پیش از استفاده گسترده از این مقیاس برای خانوادههای ایرانی، پژوهشهای بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
. پژوهش حاضر از نظر رعایت مسائل اخلاقی در پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی تأیید شد.
حامی مالی
این پژوهش با حمایت مالی قطب خانواده ایرانی اسلامی دانشگاه شهید بهشتی به انجام رسیده است
References
Sanaei Zaker B. [Overview of marriage and family assessment (Persian)]. Journal of Conseling Association Press. 2005; 14(4):9-24.
Olson DH, Gorall DM, Tiesel JW. FACES IV manual: Administration manual. Minneapolis: Life Innovations; 2007.
Olson DH, Bell RQ, Portner J. FACES II: Family adaptability and cohesion evaluation scales. Beverly Hills: Sage Publications; 1982.
Olson D. FACES IV and the circumplex model: Validation study. Journal of Marital and Family Therapy. 2011; 37(1):64-80. [DOI:10.1111/j.1752-0606.2009.00175.x] [PMID]
Baiocco R, Cacioppo M, Laghi F, Tafà M. Factorial and construct validity of FACES IV among Italian adolescents. Journal of Child and Family Studies. 2013; 22(7):962-70. [DOI:10.1007/s10826-012-9658-1]
Koutra K, Triliva S, Roumeliotaki T, Lionis C, Vgontzas AN. Cross-cultural adaptation and validation of the Greek version of the family adaptability and cohesion evaluation scales IV Package (FACES IV Package). Journal of Family Issues. 2013; 34(12):1647-72. [DOI:10.1177/0192513X12462818]
Pereira MG, Teixeira R. Portuguese validation of FACES-IV in adult children caregivers facing parental cancer. Contemporary Family Therapy. 2013; 35(3):478-90. [DOI:10.1007/s10591-012-9216-4]
Kim YS, Sunwoo S, Kim B, Park HK, Ok SW, Cha D. Reliability and validity of family communication scale in the FACES IV Package: Korean Version. Korean Journal of Family Medicine. 2012; 17(1):241-58.
Everri M, Mancini T, Fruggeri L. The role of rigidity in adaptive and maladaptive families assessed by FACES IV: The points of view of adolescents. Journal of Child and Family Studies. 2016; 25(10):2987-97. [DOI:10.1007/s10826-016-0460-3] [PMID] [PMCID]
Sprenkle DH, Olson D, Russell CS. Circumplex model: Systemic assessment and treatment of families. Abingdon: Routledge; 2014.
Higgins DJ, Bailey SR, Pearce JC. Factors associated with functioning style and coping strategies of families with a child with an autism spectrum disorder. Autism. 2005; 9(2):125-37. [DOI:10.1177/1362361305051403] [PMID]
Altiere MJ, von Kluge S. Family functioning and coping behaviors in parents of children with autism. Journal of Child and Family Studies. 2009; 18(1):83. [DOI:10.1007/s10826-008-9209-y]
Pilowsky DJ, Wickramaratne P, Nomura Y, Weissman MM. Family discord, parental depression, and psychopathology in offspring: 20-year follow-up. Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry. 2006; 45(4):452-60. [DOI:10.1097/01.chi.0000198592.23078.8d] [PMID]
Gau SS, Chou MC, Chiang HL, Lee JC, Wong CC, Chou WJ, et al. Parental adjustment, marital relationship, and family function in families of children with autism. Research in Autism Spectrum Disorders. 2012; 6(1):263-70. [DOI:10.1016/j.rasd.2011.05.007]
Franko DL, Thompson D, Bauserman R, Affenito SG, Striegel‐Moore RH. What’s love got to do with it? Family cohesion and healthy eating behaviors in adolescent girls. International Journal of Eating Disorders. 2008; 41(4):360-7. [DOI:10.1002/eat.20517]
Schrodt P. Family communication schemata and the circumplex model of family functioning. Western Journal of Communication. 2005; 69(4):359-76. [DOI:10.1080/10570310500305539]
Kirchler E. Diary reports on daily economic decisions of happy versus unhappy couples. Journal of Economic Psychology. 1988; 9(3):327-57. [DOI:10.1016/0167-4870(88)90039-6]
Kirchler E. Everyday life experiences at home: An interaction diary approach to assess marital relationships. Journal of Family Psychology. 1989; 2(3):311-36. [DOI:10.1037/h0080501]
Scabini E, Galimberti C. Adolescents and young adults: A transition in the family. Journal of Adolescence. 1995; 18(5):593-606. [DOI:10.1006/jado.1995.1041]
Rivero N, Martínez-Pampliega A, Olson DH. Spanish Adaptation of the FACES IV Questionnaire: Psychometric Characteristics. The Family Journal. 2010; 18(3):288-96. [DOI:10.1177/1066480710372084]
Ersche KD, Turton AJ, Chamberlain SR, Müller U, Bullmore ET, Robbins TW. Cognitive dysfunction and anxious-impulsive personality traits are endophenotypes for drug dependence. American Journal of Psychiatry. 2012; 169(9):926-36. [DOI:10.1176/appi.ajp.2012.11091421] [PMID] [PMCID]
Teichman M, Basha U. Codependency and family cohesion and adaptability: Changes during treatment in a therapeutic community. Substance Use & Misuse. 1996; 31(5):599-615. [DOI:10.3109/10826089609045829] [PMID]
Wong ML, Lau EY, Wan JH, Cheung SF, Hui CH, Mok DS. The interplay between sleep and mood in predicting academic functioning, physical health and psychological health: A longitudinal study. Journal of Psychosomatic Research. 2013; 74(4):271-7. [DOI:10.1016/j.jpsychores.2012.08.014] [PMID]
Knafl KA, Deatrick JA, Knafl GJ, Gallo AM, Grey M, Dixon J. Patterns of family management of childhood chronic conditions and their relationship to child and family functioning. Journal of Pediatric Nursing. 2013; 28(6):523-35. [DOI:10.1016/j.pedn.2013.03.006] [PMID] [PMCID]
Olson DH, Portner J, Bell R. FACES I manual. Minneapolis: University of Minnesota and Life Innovations; 1986.
Gorall DM, Tiesel J, Olson DH. FACES IV & the circumplex model. Roseville: Life Innovations; 2006.
Franko D, Thompson D, Bauserman R, Affenito S, Striegel-Moore, R. What’s love got to do with it? Family cohesion and healthy eating behaviors in adolescent girls. International Journal of Eating Disorders. 2008; 41(4):360-7. [DOI:10.1002/eat.20517] [PMID]
Gorbett K, Kruczek T. Family factors predicting social self-esteem in young adults. The Family Journal. 2008; 16(1):58-65. [DOI:10.1177/1066480707309603]
Gau SS, Chou MC, Chiang HL, Lee JC, Wong CC, Chou WJ, et al. Parental adjustment, marital relationship, and family function in families of children with autism. Research in Autism Spectrum Disorders. 2012; 6(1):263-70. [DOI:10.1016/j.rasd.2011.05.007]
Welsh EM, French SA, Wall M. Examining the relationship between family meal frequency and individual dietary intake: does family cohesion play a role? Journal of Nutrition Education and Behavior. 2011; 43(4):229-35. [DOI:10.1016/j.jneb.2010.03.009] [PMID] [PMCID]