P) معنادار به دست آمد. همچنین میانگین و انحراف معیار 30 ماده مقیاس توانمندسازی خانواده 85/105 و 33/22 به دست آمد.
بحث
هدف این پژوهش، بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی مقیاس توانمندسازی خانواده در خانوادههایی با کودکان دارای اختلالهایی همچون بیشفعالی/نقص توجه، اوتیسم و یادگیری بود. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نسخه فارسی مقیاس توانمندسازی خانواده سه عامل توانمندی با توجه به سیستم خانواده، توانمندی با توجه به سیستم خدماتی و توانمندی با توجه به سیستم اجتماعیسیاسی نشان داد این نتایج با پژوهشهای کورن و همکاران [1]، ورنما و همکاران [2]، کاگیاما و همکاران [14] و واکیمیزو و همکاران [12] همسو است. عامل اول با 10 ماده با عنوان توانمندسازی در خانواده، بیانگر این است که والدین به شیوههای فرزندپروری آشنا هستند و توانایی اداره مشکلات در موقعیتهای روزمره را دارند که این عامل نگرش والدین را در به کارگیری شیوههای جدید برای رشد و پیشرفت فرزند خود، احساس خوب به والدبودن، دانش و آگاهی والدین از تواناییشان در حلوفصل مشکلات، توانایی کسب اطلاعات جدید برای درک بهتر اختلال فرزند، آگاهی از اختلال کودک و رفتار هدفمند و عاقلانه والدین هنگام برخورد با مشکلاتی که در خصوص با اختلال فرزندشان به وجود میآید، میآزماید.
نتایج این پژوهش با یافته کورن و همکاران که در پژوهش خود عامل سوم را با عنوان توانمندسازی با توجه به سیستم خانواده معرفی کردند و شامل برداشت والدین از شایستگی و صلاحیت و اعتمادبهنفس در تواناییشان برای کمک به رشد و پیشرفت کودک است و هچنین با یافتههای سینگ و همکاران که به عامل «شایستگی و صلاحیت» دست یافتند، همسو است [9 ،2 ،1]. عامل دوم با 11 ماده شامل مؤلفههای دانش و اطلاعات والدین در کار با مراکز خدمات کودکان با اختلال رشدی، ارتباط و همکاری با متخصصان برای کسب خدمات مورد نیاز برای اختلال فرزندانشان و دانش و آگاهی والدین هنگام برخورد با مشکلات مربوط به فرزند است. نتایج این پژوهش با یافته کورن و همکاران، ورنما و همکاران و سینگ و همکاران که در عامل دوم یافتههایشان با عنوان «توانمندسازی با توجه به سیستم خدماتی» که شامل آگاهی و دانش والدین از سیستم خدمات، اعتمادبهنفس آنها در تصمیمها و ظرفیتشان در اختلال فرزند خود است و میزان توانایی والدین در همکاری با سیستم خدماتی را نشان میدهد، همسو است [9 ،2 ،1]. عامل سوم با 9 ماده با عنوان توانمندی با توجه به سیستم اجتماعیسیاسی بود که این موارد را ارزیابی میکرد: اقدامات والدین برای دفاع یا بهبود خدمات برای کودکان و خانواده، نگرش آنها به مؤثربودن خودشان بر خدمات که احساس مفیدبودن درباره مشکل فرزند خود به آنها را دست میدهد، آگاهی و دانش از حقوق خود و فرزندشان در نظام آموزشی، ترغیب مدیران اجرایی یا قانونگذار مبنی بر اینکه به صحبتهایشان گوش کنند، داشتن ایده درباره نظام ارائه خدمات که والدین بر اساس تجارب خودشان درباره فرزند دارای اختلال میتوانند کارآمدترین ایدهها را در اختیار کارشناسان قرار دهند، ترغیب مدیران به همکاری در برنامههای مورد نیاز فرزند خود، ارتباط با دیگر مؤسسات و مراکز دولتی و کمک به خانوادههای دیگر که نشاندهنده دفاع والدین از خدمات بهتر برای کودک دچار ناتوانی است. نتایج این عامل با عامل سوم کورن و همکاران و سینگ و همکاران با عنوان توانمندسازی با توجه به سیستم اجتماعیسیاسی مؤلفهای که اقدامات والدین برای دفاع یا بهبود خدمات برای کودکان را میسنجد، همسو است (جدول شماره 3) [9 ،1].
نمرههای بیشتر در هر خردهمقیاس منعکسکننده سطوح بالاتری از توانمندسازی است. مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و همکاری بیشتر با سیستم خدماتی نشاندهنده توانمندی زیاد والدین در هر سه سطح توانمندسازی است. شواهد نشان میدهد مشکل برخی از خانوادهها نگرانی در بهدستآوردن خدمات مناسب برای فرزندشان است. نیاز است اطلاعات محکمی مبنی بر اینکه افزایش در یک سطح توانمندسازی باعث تحریک در دیگر سطوح میشود یا به عبارت دیگر آیا توانمندسازی در یک سطح به افزایش آن در سطوح دیگر منجر میشود یا این سطوح مجزا از هم هستند، گردآوری شود.
همکاری بیشتر با سیستم خدماتی با توانمندی زیاد در ارتباط است. با این حال، خدمات ضعیفتر باعث جستوجوی بیشتر والدین برای خدمات بهتر بود. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از کاربرد این مقیاس برای ارزیابی اثربخشی مداخلات یا برنامههایی است که برای افزایش توانمندسازی والدین یا دیگر مراقبان خانواده طراحی شده است. استفاده از توانمندسازی خانواده باید به طراحان برنامهها کمک کند تا با وضوح بیشتری مشخص کنند کدام جنبه از برنامههای خود به معنای ترویج توانمندسازی در سطوح خانواده، سیستم خدماتی و اجتماعیسیاسی است. مفاهیم مربوط به توانمندسازی به طور فزایندهای نقش مهمی در شکلدادن خدمات برای خانوادههایی بازی میکند که فرزندان دارای اختلال دارند. با توجه به اینکه والدین کودکان مبتلا به اختلالهایی همچون بیشفعال و درخودمانده از کاهش کیفیت زندگی رنج میبرند و از طرفی این کودکان به علت نیاز به مراقبت و کنترل سلامتیشان به والدین وابسته هستند و کیفیت مراقبتی که آنها دریافت میکنند تحت تأثیر بهزیستی و احساس خوب بودن والدین قرار دارد، بنابراین مهم است که مراقبان سلامت به ویژه افرادی که با والدین و این کودکان کار میکنند، به این دو قشر توجه کافی داشته باشند.
مقیاس توانمندسازی خانواده و سه خردهمقیاس آن پایایی مناسب و رضایتبخشی داشت. ضرایب سه عامل و کل مقیاس بیشتر از 90/0 بودند که اینها بیانگر همگونی و تجانس مادههای مقیاس هستند و از سازه واحدی خبر میدهند. ضریب بازآزمایی مقیاس هم در دو نوبت معنادار بود. این یافتهها با پژوهشهای کورن و همکاران، خلوتی و همکاران، کاگیاما و همکاران، ورنما و همکاران، فلورین و الد، سینگ و همکاران، پائولین و همکاران و واکیمیزو و همکاران که ضرایب پایایی را مطلوب و رضایتبخش گزارش کردند، همسو است [14-9 ،2 ،1]. ضرایب پایایی بهدستآمده در این پژوهش حتی بیشتر از ضرایب تحقیقات ذکر شدهاند و این نشاندهنده این است که این مقیاس کفایت و همسانی درونی یکنواخت و مناسبی دارد. به عبارت دیگر، این نتایج حاکی از دقت زیاد به دلیل عوامل مربوط به آزمونشونده، عوامل مربوط به آزمون و شرایط برگزاری و همچنین عوامل مرتبط با این ابزار در اندازهگیری است.
بین مقیاس توانمندسازی خانواده و خردهمقیاسهای آن با مقیاس رضایت زناشویی همبستگی مثبت و معنادار مشاهده شد. توانمندسازی خانواده به طورکلی به معنای نقطهقوتها و کارآمدی خانواده در مقابله با مشکلات است و از آنجا که رضایت زناشویی هم به همین شکل سازه مثبتی است که حاکی از رضایت زوجین از کیفیت ارتباطاتشان در برخورد با مسائل روزمره است، در نتیجه توانمندی زیاد خانوادهها با افزایش رضایت زوجین همراه است. به دلیل ارتباط این دو متغیر نیز میتوان گفت رضایت زیاد زوجین هم از توانمندی زیاد خانواده خبر میدهد. این یافتهها با تحقیقات ورنما و همکاران که نشان دادند بین مادههای این مقیاس با خردهمقیاسهای خانواده، سیستم خدماتی و اجتماعیسیاسی [2]، فلورین و الد که نشان دادند بین مقیاس توانمندسازی خانواده با مقیاس عزت نفس روزنبرگ [10]، سینگ و همکاران [9]، کاگیاما و همکاران [14] و کورن و همکاران [1] که دریافتند بین خردهمقیاسهای توانمندسازی خانواده همبستگی وجود دارد، هماهنگ است. مفهوم روایی بیانگر این مطلب است که ابزار اندازهگیری تا چه حد خصیصه مد نظر را میسنجد.
نتیجهگیری
بنابراین بر اساس نتایج میتوان از این مقیاس به عنوان ابزار مناسبی برای اندازهگیری توانمندسازی والدین دارای کودکان با اختلالهایی مانند بیشفعالی/نقص توجه، اوتیسم و یادگیری استفاده کرد. اجرای اصولی توانمندسازی خانواده با تأکید بر اعضای خانواده میتواند به ارتقای دانش، خودکارآمدی و افزایش کیفیت زندگی آنها منجر شود. شاید بتوان از این مدل استخراجشده برای والدین کودکان مبتلا به اختلالهای دیگر استفاده کرد. در تبیین نتایج ذکرشده میتوان به این موضوع اشاره کرد که با توجه به رشد روزافزون تعداد خانوادههای دارای اختلالهای رشدی و بروز چنین مشکلاتی در میان آنها نیاز به وجود ابزاری برای سنجش و شناسایی این اختلالها در جامعه لازم و ضروری به نظر میآید. در همین راستا، مقیاس توانمندسازی خانواده بررسی شد و با دارابودن پایایی و روایی مناسب در مادههای آن مشخص شد که کفایت مورد نیاز برای استفاده در پژوهش را دارد.
این پژوهش تنها به قشر خاصی از جامعه، یعنی والدین کودکان با اختلال بیشفعال، اوتیسم و یادگیری خاص شهر اهواز محدود بود و تعمیم آن به دیگر جامعهها باید با احتیاط صورت گیرد. پیشنهاد میشود درمانگرانی که با این نوع خانوادهها کار میکنند، مدلی از پیشایندها، پیامدها و متغیرهای میانجی را طراحی کنند. در تحقیقات بعدی، توصیه میشود مدل سهعاملی استخراجشده در جامعه دیگر بر اساس مدل تحلیل عاملی تأییدی بررسی شود.
سپاسگزاری
بدین وسیله از همکاری مدیریت مراکز آموزش کودکان استثنایی شهر اهواز و تمامی والدین کودکان که امکان انجام این پژوهش را فراهم آوردند، صمیمانه تشکر میکنیم. این مقاله برگرفته از پایان کارشناسی ارشد مشاوره خانواده زهرا ذوالمجد با مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه شهید چمران اهواز است.
بنا به اظهار نویسنده مسئول مقاله، حمایت مالی از پژوهش و تعارض منابع وجود نداشته است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |