در متون علمی نگاشتهشده درباره اختلال دوقطبی تند چرخش، واژههای چرخه، اپیزود و دیگر واژههای مرتبط با آنها، اغلب به جای هم و با تعریفهای گوناگون و مختلفی بهکار رفته و باعث شده است فضای تشخیصی و پژوهشی از نداشتن یک تعریف ثابت و فراگیر برای این اصطلاحها دچار مشکل و سردرگمی باشد. برای نمونه، در فردی که دارای اختلال دوقطبی است، اگر بهمدت شش ماه، هر روز دو مرتبه چرخش خلقی دیده شود، آیا باید این حالت را یک اپیزود مستقل به طول ششماه به شمار آورد؟ یا او 360 (180×2) اپیزود را که هرکدام زیر یک روز طول کشیده تجربه کرده است؟ یا اگر در فرد دیگری، خلق به مدت یکسال، پیدرپی و هر دو روز، بین مانیا و افسردگی نوسان کند و 182 چرخه را ایجاد نماید، آیا او یک اپیزود را که یک سال طول کشیده از سر گذرانده است؟ یا میتوان این حالت را 182 (365/2) اپیزود که هر کدام دو روز طول کشیده، به شمار آورد؟
در راستای روشنتر شدن تعاریف این واژهها و همچنین برای یافتن پاسخی دقیق برای پرسشهای تشخیصی یادشده، متون علمی کتابهای مرجع و پایگاههای آگاهیرسانی جهانی شامل اسکوپوس، سایکاینفو، و مدلاین بررسی و برای جستوجو از کلیدواژههای episode, cycle, period, phase, mood cycling, rapid cycling bipolar disorder, ultra rapid cycling, ultra ultra rapid cycling, ultradian cycling و ترکیبهای آنها استفاده شد. همچنین منابعی که مقالهها به آن استناد داده بودند نیز مرور و در کنار آن، دیدگاههای کارشناسان زبده نیز در نظر گرفته شد که برونداد این گردآوری در ادامه ارائه خواهدشد.
چرخه و اپیزود در الگوی تندچرخش
دانر و فیو واژه تندچرخش را اولینبار در سال 1974 برای توصیف نوعی از اختلال دوقطبی که حداقل چهار اپیزود در سال دارد، ابداع کردند. آنها دریافتند که برخی بیماران چرخههای بسیار کوتاه دارند که فقط چند روز طول میکشد یا حتی کمتر از یک روز طول میکشد، ولی تعریفی برای آن ارائه نشده است
[1]. در تدوین ویرایش چهارم کتابچه تشخیصی آماری اختلالات روان پزشکی واژه تندچرخش به عنوان ویژهساز سیر بیماری در معیارهای تشخیصی اختلال دوقطبی وارد شد
[2].
چرخههای بسیار کوتاه (با طول چند روز) یا بسیار بسیار کوتاه (با طول کمتر از یک روز) به ماهیت ناپایداری خلق که وجه ذاتی اختلال دوقطبی است و نخستینبار کرپلین آن را مطرح کرده بود، اسناد داده شد و در معیارهای DSM وارد نشد
[3]. در تحقیقاتی که در سال 1994 بر روایی معیارهای تند چرخش انجام گرفت، بائر و همکاران
[4] و ماژ و همکاران
[5] اپیزود را برابر یک فاز خلقی از هر قطب که باشد (مانیا/هیپومانیا یا افسردگی) درنظر گرفتند و برای جداکردن اپیزودهای هم قطب پشت هم، حداقل زمان لازم برای طول دوره فروکش علائم بین دو اپیزود هم قطب، در پژوهش بائر و همکاران حدوداً به اندازه طول خود اپیزود
[4] و در پژوهش ماژ و همکاران هشت هفته در نظر گرفته شد
[5]. دانر در سال 1998
[6] و بائر و همکاران در سال 2008
[7] در مقالههایی مروری درباره اختلال دوقطبی تند چرخش، اپیزود را برابر هر فاز خلقی (مانیا/هیپومانیا یا افسردگی) و مجموع یک فاز مانیا/هیپومانیا با افسردگی را یک چرخه نامیدند.
بنا بر این تعریف، آنها حداقل زمان لازم را برای پرکردن یک چرخه در اختلال دوقطبی نوع یک، 21 روز (7 روز مانیا و 14 روز افسردگی) و در اختلال دوقطبی نوع دو، 18 روز (4 روز هیپومانیا و 14 روز افسردگی) دانستند. دانر بر همین اساس حداکثر چرخههای ممکن در سال را برای اختلال دوقطبی نوع یک 17 و برای اختلال دوقطبی نوع دو 20 چرخه اعلام کرد
[7]. ماژ و همکاران در سال 1999 در تحقیقی بر پایایی و روایی تعریف معیار تندچرخش، افزون بر چارچوبهای DSM-IV فازهای خلقی را که حداقل یک روز علائم شدید یا یک چرخش مستقیم به قطب مخالف داشتند نیز اپیزود محسوب کردند
[8].
چرخه و اپیزود در الگوی فراتند و فرافراتند/فراروز چرخش
در سال 1995 گلر و همکاران در پژوهش خود، چرخههایی را با طول حداقل چهار ساعت در روز گزارش کردند که حداقل 180 روز تکرار میشد، و اطلاعاتی مقدماتی را درباره چرخههای فراتند و فرافرا تند/فراروز فراهم میکرد
[9]. در سال 1996، کراملینگر و پست اولین کسانی بودند که برای چرخشهای فراتند و فرافرا تند/فراروز، تعریفهایی را ارائه کردند. آنها اپیزودهایی را که چند روز یا چند هفته طول بکشد، چرخش فراتند و اپیزودهایی را که چند ساعت و کوتاهتر از یک روز طول بکشد، چرخش فرافرا تند/فراروز نامیدند
[10]. گلر و همکاران در سال 2000 تغییراتی در این تعریفها وارد کردند و در پژوهش خود حداقل پنج چرخه در سال را چرخش فراتند و حداقل 365 چرخش در سال را چرخش فرافرا تند/فرا روز تعریف کردند
[11]. ساپس و همکاران در سال 2001 چرخش فراتند را داشتن حداقل چهار اپیزود در ماه و چرخشهای فرافراتند/فراروز را داشتن حداقل یک اپیزود در روز برای حداقل چهار روز در هفته تعریف کردند
[12].
تیلمن و گلر درسال 2003 اپیزود را هر دورهای به طول حداقل دو هفته که همه آن با قطب خلقی ثابت یا با چرخه های فراتند یا فرافراتند/فراروز پر شود، تعریف کردند. همچنین واژه چرخه را به چرخش قطبهای خلقی که طی یک اپیزود و هر روز یا هر چند روز رخ دهد، اطلاق کردند
[13]. آنان بنا بر تعریف خود مثال زدند که اگر فردی به مدت دو سال، هر روز و روزی دو مرتبه چرخش قطبهای خلقی داشته باشد، دارای یک اپیزود از اختلال دوقطبی محسوب میشود که دو سال طول کشیده است، الگوی فرافراتند/فراروز چرخش داشته و در آن 1460 چرخه رخ داده است
[3]. در پژوهشی که کرانی و گلر در سال 2003 انجام دادند، چرخههایی را که حداقل یکبار در روز رخ دهد، هر بار حداقل چهار ساعت طول بکشد و هرروز به مدت حداقل دو هفته ادامه داشته باشد، چرخشهای فراتند به شمار آوردند
[14]. آلارکون و همکاران در سال 1985
[15] و ویلک و هگرل در سال 2010
[16]، در مقالههایی مروری، چرخه را برابر هر فاز خلقی (مانیا/هیپومانیا یا افسردگی) تعریف و حداقل طول هر چرخه را در نوع فراتند چرخش، 48 ساعت اعلام کردند.
هرچند هنوز ارزش بالینی یا پژوهشی تغییراتی که پژوهشگران در تعریفها ایجاد کردند روشن نیست
[3] ولی واضح است که این گوناگونی تعاریف (جدول شماره 1)، یکی از عواملی است که موجب شده است شیوع گزارششده از پژوهشهای مختلف درباره اختلال دوقطبی تند چرخش، دارای دامنه گستردهای باشد که در کودکان از 41 تا 87/1 درصد و در بزرگسالان از 15 تا 53/6 درصد را دربرگرفته است
[3]. این مسئله در حالی است که کارشناسان بر این باورند که الگوی اختلال دوقطبی در کودکان در بیشتر موارد به صورت چرخشهای پیدرپی روزانه و ساعتی است و این حالت را معیار مهمی برای تشخیص اختلال دوقطبی در سنین کم میدانند
[7]. همچنین در بزرگسالان، در مواردی که چرخشهای فراتند و فرافراتند/فراروز برای درازمدت پایدار بماند، بالینگران بین انتساب آن به اختلال دوقطبی یا اختلال شخصیت مرزی، به سردرگمی و ناهمرایی دچار میشوند، در حالی که تشخیص دقیق در تعیین سیر و پیشآگهی و گزینش روشهای درمانی نقشی پایهای دارد
[19-17].