مقدمه
همانگونه که بردلی و کالدول تعریف کردهاند، فرزندپروری تنظیم رفتار و رشد کودکان است، با این قصد که بتوانند زندگی اجتماعی پسندیدهای داشته باشند، با محیطشان سازگار شوند و هدفهایشان را تعقیب کنند
[1]. برای بامریند که یکی از پیشگامان مطالعه سبک فرزندپروری است، اجتماعیکردن کودک بر اساس خواست جامعه، اما همزمان حفظ احساس تمامیت فردی عنصر کلیدی نقش فرزندپروری است
[2]. بر اساس کارهای اولیه بامریند، والدین با توجه به سبک تربیتیشان به سه گروه تقسیم میشوند: مقتدرانه، استبدادی و آسانگیر
[3]. در اوایل دهه 80 میلادی، این مدل سهبخشی در حوزه رشد کودکان عمیقاً تثبیت شد. دگرگونی سنخشناسی بامریند که ماکوبی و مارتین آن را توسعه دادند، کار محققان را برای تعمیمدادن مدل بامریند به جمعیتهای بسیار متفاوت تسهیل کرد
[4].
امروزه سبک طبقهبندی انواع فرزندپروری که بیشترین و گستردهترین استفاده را در میان پژوهشگران و محققان دارد، توسط ماکوبی و مارتین
[4] معرفی شده است که بر اساس کار بامریند
[2] تهیه شده است. آنها سبکهای فرزندپروری را بر اساس دو بعد طبقهبندی کردند: پاسخگری (گرمی) و درخواستگری (کنترل). بعد پاسخگری با مهربانی، پذیرش و مراقبت مشخص میشود. بعد درخواستگری با محدودیت، دخالت و نظم مشخص میشود که تعامل این دو بعد چهار نوع سبک فرزندپروری میسازد: سبک فرزندپروری مقتدارنه (نمرات بالا در هر دو بعد درخواستگری و پاسخگری)، سبک فرزندپروری استبدادی (نمرات بالا در درخواستگری و پایین در پاسخگری)، سبک فرزندپروری سهلگیرانه (نمرات بالا در پاسخگری و پایین در درخواستگری) و سبک فرزندپروری غافلانه (نمرات پایین در هر دو بعدپاسخگری و درخواستگری)
[5]. در میان تحقیقات درباره سبکهای فرزندپروری به طور مکرر مشخص شده است سبکهای فرزندپروری نقش مهمی در دستاوردهای رشدی اشخاص بازی میکند
[13-6]. از دیدگاه ابعادی دستاوردهای رشدی مثبت کودکان تقریباً همیشه با تأمین تربیتبرای مثال، گرمی و پاسخگری، تشویق استقلال برای مثال دموکراسی و خودمختاری و کنترل مناسب مرتبط بوده است
[21-14].
به دلیل همین اهمیت رشدی سبکهای فرزندپروری برای فرزندان پرسشنامههای بسیاری برای سنجش سبکهای فرزندپروری ساخته شده است که تعدادی از آنها به فارسی ترجمه شده و در تحقیقات فارسی استفاده شدهاند. از جمله آنها میتوان به پرسشنامه شیوههای فرزندپروری بامریند
[22] (BPSI)، ابزار ارتباط والدینی
[23] (PBI)، پرسشنامه اقتدار والدین
[24] (PAQ)، پرسشنامه شیوههای فرزندپروری رابینسون
[25] (PSDQ)، پرسشنامه سبکهای فرزندپروری ادراکشده
[26] (PPSQ)، پرسشنامه شیوه های فرزندپروری والدینی ادراک شده
[27] (s-EBMU) و پرسشنامه سبکهای فرزندپروری شیفر
[28] (PSQ) اشاره کرد.
پرسشنامه BPSI اقتباسی است از نظریه اقتدار والدین که بر اساس نظریه بامریند از سه الگوی آزادگذاری، استبدادی و اقتدار منطقی والدین برای بررسی الگوهای نفود و شیوههای فرزندپروری ساخته شده است. این پرسشنامه سه شیوه فرزندپروری ذکرشده را هرکدام با 10 عبارت و جمعاً با 30 عبارت توسط پاسخ والدین آنها در مقیاس لیکرت میسنجد
[29]. پارکر، توپلینگ و براون پرسشنامه PBI را ساختهاند که با 25 ماده در طیف لیکرت ادراک اشخاص از پدر و مادر خود را در دو زیرمقیاس مراقبت یا دلسوزی و حمایت افراطی میسنجد
[30]. روایی پرسشنامه از طریق مصاحبه با 65 آزمودنی و همبستگی بالای نمرات مصاحبه و نمرات آزمون ارزیابی شده است و آلفای کرونباخ نسخه فارسی پرسشنامه برای ابعاد مراقبت مادرانه، حمایت افراطی مادرانه، مراقبت پدرانه و حمایت افراطی پدرانه به ترتیب برابر 0/85، 0/90، 0/90 و 0/85 به دست آمد
[31].
بوری
[24] پرسشنامه PAQ را بر اساس نظریه بامریند
[2] برای اندازهگیری سه شیوه مقتدرانه، استبدادی و سهلگیرانه ساخته است که نظر دانشجویان را درباره فرزندپروری والدینشان با 30 بخش روی طیف لیکرت میسنجد. در مطالعهای با بررسی نسخه فارسی پرسشنامه، آلفای کرونباخ برای سبکهای مقتدرانه، استبدادی و سهلگیرانه به ترتیب 0/95، 0/89 و 0/84 به دست آمده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است که شاخصهای برازش عبارت بودند از 0/90=GFI، 0/89=AGFI، و 0/04=RMSEA که حاکی از نقش مهم و معنادار هریک از سؤالها در اندازهگیری عاملهای سبکهای فرزندپروری است
[32].
رابینسون و همکاران
[25] پرسشنامه PSDQ را بر اساس نظریه بامریند
[2] ساختهاند که سه سبک فرزندپروری مقتدرانه، استبدادی و سهلگیرانه را با 62 بخش روی طیف لیکرت میسنجد که والدین به آن پاسخ میدهند. مکلون و مررل
[26]پرسشنامه PPSQ را بر اساس نظریه بامریند
[2] ساختهاند که شامل سه گروه ششجملهای برای شناسایی سه سبک مقتدرانه، استبدادی و سهلگیرانه است که فرزندان به آن پاسخ می دهند. مقیاس اندازهگیری در این آزمون مقیاس اسمی است
[34 ،33]. آریندل و همکاران
[27] پرسشنامه s-EMBU را ساختهاند که 23 بخش با مقیاس اندازهگیری لیکرت دارد و فرزندان به آن پاسخ میدهند و سه بعد طرد، صمیمیت عاطفی و حمایت افراطی را میسنجد
[35].
نیومیستر و فینچ
[36] بر اساس تئوری بامریند
[2] و ماکوبی و مارتین
[4] که در کتاب شیفر
[28] ذکر شده است، پرسشنامه PSQ را ساختهاند که فقط برای همان مطالعه
[36] ساخته و استفاده شده است. گفته شده است پایایی و روایی برای این پرسشنامه وجود ندارد؛ در نتیجه این ادعای زینالی و همکاران
[28] که شیفر پرسشنامه را ساخته است، اشتباه است. این پرسشنامه شامل چهار بند درباره ادراک فرد از رابطهاش با والدین است که یکی از چهار سبک مقتدرانه، استبدادی، سهلگیرانه و غافلانه را با انتخاب یکی از بندها توسط فرد مشخص میکند
[36].
برخی از پرسشنامههای ذکرشده تنها سه سبک فرزندپروری مدنظر بامریند
[2] را اندازهگیری میکنند و برخی فقط یک بعد مطابق با بعد پاسخگری در نظریه ماکوبی و مارتین
[4] را مدنظر قرار داده بودند و به درخواستگری توجه نکرده بودند. برخی از پرسشنامه ها نیز به جای سنجش نظر فرزندان و بررسی سبک فرزندپروری ادراکشده، نظر والدین درباره نحوه فرزندپروری را سنجش کرده بودند. تنها پرسشنامهای که همه مشکلات ذکرشده را برطرف کرده بود، پرسشنامه PSQ است که به دلیل سبک انتخاب اجباری آن از میان چهار بند، امکان انتخاب بخشهایی از هر سبک را که حالت متعادلتری است، از فرد میگیرد. همچنین فرد نمرهای در سبک انتخابشده نمیگیرد که قابل مقایسه با نمره دیگران باشد. به طور کلی، نیز هیچکدام از پرسشنامههای ذکرشده به غیر از پرسشنامه PAQ در روند ترجمه و بازگردانی به زبان فارسی از نظر روایی سازه بررسی نشده بودند و فقط به گزارش ضرایب پایایی بازآزمایی و پایایی درونی اکتفا کرده بودند. پرسشنامه PAQ نیز همانطور که پیشتر ذکر شد، تنها سه سبک را میسنجد.
با این حال، دارلینگ و تویوکاتا
[37] پرسشنامهای که چهار سبک فرزندپروری مدنظر ماکوبی و مارتین
[4] را بسنجند، نظر فرزندان را درباره سبک ادراکشده جویا شود و کوتاه و قابل فهم باشد، با نام پرسشنامه سبک فرزندپروری 2 (PSI II) ارائه کردند. پرسشنامه سبک فرزندپروری 1 (PSI I) به منظور اندازهگیری سازه سبک فرزندپروری مستقل از کردار فرزندپروری ساخته شد، زیرا یکی از اهداف پرسشنامه مذکور، مهیاکردن امکان مقایسه رابطه سبک فرزندپروری با دستاورد فرزندان در جمعیت و دامنه سنی نسبتاً وسیع بود. همچنین تمایل بر این بود پرسشنامه طوری طراحی شود تا کوتاه و از لحاظ مفهومی ساده و پایا باشد. پرسشنامه PSI I شامل سه خردهمقیاس پاسخگری، درخواستگری و خودمختاری دادن است که گرچه آزمونهای اولیه پایایی در جمعیت دانشآموزان سال آخر دبیرستان و دانشجویان سال اول مقادیر قابل قبولی از پایایی را نشان میداد (برای هرکدام از خردهمقیاسهای پاسخگری، درخواستگری و خودمختاری به ترتیب 0/87، 0/68 و 0/82)، آزمون پایایی در جمعیت سال هفتمیها اندکی مشکلزا بود (برای هرکدام از خردهمقیاس های پاسخگری، درخواستگری و خودمختاری به ترتیب 0/62، 0/68 و 0/58).
به همین منظور در ابزار بازنگری انجام گرفت که هدف آن افزایش هماهنگی و تغییرپذیری درونی بخشها در عین حفظ وضوح مفهومی سازه و فرمت کوتاه آن بود. در نتیجه PSI II ارائه شد که باعث دو تغییر اساسی شد. آن دو تغییر عبارت بودند از: 1. بخشهایی اضافه در نظر گرفته شدند تا سوگیری مثبت در پاسخها را کاهش دهند و دامنه وسیعتری از سازه درخواستگری را بسنجند. 2. ابزار از فرمت لیکرت چهارگزینهای که فقط گزینههای مثبت و منفی با درجات متفاوت داشت، به لیکرت پنجگزینه ای با قابلیت انتخاب پاسخ خنثی تغییر کرد
[37].
دارلینگ و تویوکاتا
[37] آلفای کرونباخ برای خردهمقیاسهای درخواستگری، پاسخگری و خودمختاری را در PSI II که هرکدام با پنج بخش بر روی طیف لیکرت پنجگزینهای شامل کاملاً مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم و کاملاً موافقم، سنجیده می شوند، به ترتیب برابر 0/74، 0/72 و 0/75 گزارش کردند. بعد خودمختاری، سازه مشابه بعد حمایت افراطی در PBI و s-EMBU را میسنجد؛ در نتیجه در ابزارهای ذکرشده سازه درخواستگری سنجیده نمیشود و نمیتوان در آنها با تلفیق پاسخگری و درخواستگری به چهار سبک فرزندپروری مدنظر یعنی مقتدرانه، استبدادی، سهلگیرانه و غافلانه دست یافت.
با توجه به مطالب ذکرشده هدف و علت اصلی اجرای پژوهش حاضر فراهمکردن ابزاری معتبر، کامل، جامع و جدید برای سنجش سبکهای فرزندپروری برای استفاده در جامعه ایران بود که در این راستا مطالعه حاضر به ترجمه و بازگردانی پرسشنامه سبک فرزندپروری 2 به دلیل مزیتهای آن بر دیگر پرسشنامههای موجود به فارسی و همچنین به بررسی ساختار عاملی و همسانی درونی مقیاس در جامعه ایران میپردازد.
روش
این مطالعه توصیفی و از نوع ارزیابی خصوصیات روانسنجی پرسشنامه PSI II بود. تیم پژوهش، این پرسشنامه را به زبان فارسی ترجمه کردند و سپس دو تن از اعضای هیئت علمی گروه روانشناسی دارای دکتری روانشناسی بالینی، متن ترجمهشده را از نظر قابل فهم و رسابودن بازبینی کردند و اصلاحات اعلامشده اعمال شد. سپس دو نفر فوق لیسانس رشته مترجمی زبان انگلیسی با روش ترجمه معکوس، پرسشنامه ترجمهشده را به انگلیسی برگرداندند. پس از تأیید تغییرنکردن مفاهیم بر اثر ترجمه، پرسشنامهها به 50 نفر از دانشجویان مقطع ارشد و دکتری رشته های روانشناسی، ادبیات و تربیتبدنی داده شد و از آنها خواسته شد نظر خود را درباره سؤالات اعلام کنند تا اشکالات احتمالی موجود مشخص شود. سپس پرسشنام نهایی تهیه و اجرا شد. ملاک ورود به مطالعه دانشجو بودن افراد و پاسخنامه با کمتر از پنج درصد اندازه ازدسترفته بود و ملاک خروج از مطالعه پرسشنامهای با بیشتر از پنجدرصد اندازه ازدسترفته و پاسخگویی تصادفی به سؤالات بر اساس متن کتاب میرز، در کتابی با عنوان «تحلیل واریانس چندگانه» بود.
برای بررسی اعتبار ساختار پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. کفایت اندازه نمونه بر اساس شاخص کایزر-مایر-اولکین (KMO) و آزمون کرویت بارتلت قابل قبول بود. اندازه شاخص KMO برابر 0/79 بود که نشاندهنده کفایت اندازه نمونه برای انجام تحلیل عاملی است و آزمون کرویت بارتلت معنادار شد (Sig.=0/000) که فرضیه نبود همبستگی کافی بین متغیرها را رد کرد؛ در نتیجه پیشفرضهای انجام تحلیل عاملی اکتشافی برقرار بود. تعداد عوامل سازنده مقیاس با توجه به اندازه ارزشهای ویژه عوامل، واریانس تببینشده هر عامل، واریانس تجمعی و با توجه به نمودار اسکری تعیین شد و در نهایت تحلیل عاملی تأییدی آن را بررسی و تأیید کرد.
آزمودنیها
حجم نمونه پژوهش با استفاده از جدول مورگان تعیین شد که شامل 381 نفر بود که به صورت تصادفی خوشهای از فهرست جامعه 7700 نفری دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری انتخاب شدند. 800 پرسشنامه توزیع شد که 563 عدد از آنها برگشت داده شد و پس از حذف پرسشنامههای ناقص و غربالگری دادهها، این تعداد به 381 پرسشنامه کاهش یافت.
ابزار پژوهش
پرسشنامه سبک فرزندپروری 2 (PSI II)
دارلینگ و تویوکاوا برای اندازهگیری سبکهای فرزندپروری این پرسشنامه را طراحی کردند
[37]. سه خردهمقیاس در این ابزار سنجش میشوند: درخواستگری (درجهای از انتظارات و استانداردها که والدین از فرزندان انتظار دارند رعایت کنند)، پاسخگری (درجه حساسبودن و پاسخگو بودن به نیازهای هیجانی فرزندان) و خودمختاری دادن (درجه ای که هرکدام از والدین به فرزندانشان اجازه میدهند ایدهها، عقاید و دیدگاههای خود را گسترش دهند و آنها را تشویق میکنند).
این ابزار شامل 15 بخش است که روی یک مقیاس لیکرت پنج درجهای از کاملاً مخالف تا کاملاً موافق نمرهگذاری میشود و خردهمقیاس درخواستگری با بخشهای 12، 8، 7، 1 و14؛ پاسخگری با بخشهای 13، 11، 5، 2 و 15؛ و خودمختاریدادن با بخشهای 3، 4، 6، 9 و 10 سنجیده میشوند. هرکدام از خردهمقیاس ها با پنج بخش سنجیده میشوند. در نهایت از میانگین ابعاد درخواستگری و پاسخگری برای طبقهبندی شرکتکنندگان در چهار نوع سبک فرزندپروری مقتدرانه، استبدادی، سهلگیرانه، غافلانه استفاده میشود. آلفای کرونباخ در مطالعه دارلینگ و تویوکاوا
[37] برای عوامل درخواستگری، پاسخگری و خودمختاری به ترتیب 0/75، 0/74، 0/72 بود که نشاندهنده پایایی خوبی است. هاردی، باتاچارجی، رید و آکوئینو آلفای کرونباخ را برای عوامل عنوانشده به ترتیب 0/84 ،0/61 ،0/72 به دست آوردند
[34].
یافتهها
از آزمودنیها 192 نفر (50/4 درصد) مرد و 189 (49/6درصد) زن بودند که 341 (89/5درصد) نفر از آنها مجرد و 40 (10/5درصد) متأهل بودند و در مقاطع کارشناسی (284 نفر، 74/5درصد)، کارشناسی ارشد (93 نفر، 24/4درصد) و دکتری (4 نفر، 1درصد) در حال تحصیل بودند. از تحلیل مؤلفههای اصلی با چرخش واریماکس برای تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد که نمودار اسکری مربوط به سهم ارزش ویژه عوامل در تصویر شماره 1 نشان داده شده است.
با اجرای تحلیل عاملی نتایج با توجه به پیشفرض ارزش ویژه بیشتر از 1، نمودار اسکری تصویر شماره 1 راه حل چهارعاملی را پیشنهاد میکند. اما با توجه به اینکه تعداد عاملهای پرسشنامه اصلی سه عامل است، راه حل سهعاملی نیز در نظر گرفته شد. در نتیجه تحلیل مؤلفههای اصلی به همراه چرخش واریماکس با 3 و 4 عامل انجام گرفت. اندازههای ارزش ویژه، درصد واریانس هر عامل و واریانس تجمعی برای هر دو راه حل سهعاملی و چهارعاملی به ترتیب در جداول شماره 1 و 2 نشان داده شده است. نتایج جداول نشان میدهند راه حل سهعاملی 45/13 و راه حل چهارعاملی 52/17 درصد از واریانس سازه سبکهای فرزندپروری را تبیین میکنند.
به منظور انتخاب مدل بهتر از میان دو مدل سهعاملی و چهارعاملی از تحلیل عاملی تأییدی برای هر مدل استفاده شد. همچنین از شاخصهای برازش جذر میانگین مجذورات باقیمانده (RMSEA)، شاخص نیکویی برازش (GFI)، شاخص نیکویی برازش تعدیلشده (AGFI)، شاخص برازش تطبیقی (CFI)، شاخص برازش هنجارشده (NFI) و شاخص آکائیک (AIC) برای بررسی میزان برازش مدلها و مقایسه آنها استفاده شد. نتایج در جدول شماره 3 ارائه شده است.
نتایج در جدول شماره 3 نشان میدهد که همه شاخصهای برازش برای هر دو مدل سهعاملی و چهارعاملی تقریباً برابرند، به غیر از شاخص آکائیک که با توجه به اندازه کمتر در مدل سهعاملی، نشاندهنده برازش بهتر مدل سهعاملی است. بار عاملی سؤالات روی عاملها برای مدل سهعاملی در جدول شماره 4 نشان داده شده است.
با توجه به برازش بهتر ساختار عاملی مدل سهعاملی با دادهها، این مدل که هماهنگ با مدل اصلی که آن هم سهعاملی است و بهتر نمایانگر جامعه است، به عنوان مدل اصلی انتخاب شد. با این حال، این تفاوت میان مدل سهعاملی پدیدارشده در تحلیل عاملی در مطالعه حاضر و مدل سهعاملی پرسشنامه اصلی وجود دارد که بخشهای زیر عاملها با هم متفاوتند و محتوای بخشها نشاندهنده تفاوتهایی در محتوای عاملهای نمایان شده است. با توجه به مدل اصلی پرسشنامه سبکهای فرزندپروری و با در نظر گرفتن طبقهبندی اصلی پرسشنامه و محتوای بخشها، عامل 1، پاسخگری ن و عامل 3 درخواستگری نامگذاری شد. عامل خودمختاری در پرسشنامه اصلی در مطالعه حاضر نمایان نشد، اما عامل 2 را که شامل بخشهایی مبنی بر میزان اهمیتدادن و توجه مادر به فرد است، با توجه به ادبیات میتوان »غفلت« نامید.
همسانی درونی عوامل پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ اندازهگیری شد که آلفای کرونباخ کل مقیاس برابر 0/66 بود. نتایج برای هرکدام از خردهمقیاسهای پاسخگری، غفلت و درخواستگری به ترتیب 0/53، 0/60، 0/75 به دست آمد. از روش آزمونبازآزمون نیز برای بررسی پایایی پرسشنامه استفاده شد. بدین ترتیب که 30 دانشجو انتخاب و پس از دو هفته دوباره به پرسشنامه پاسخ دادند که نتایج تحلیل همبستگی نشان داد نمرات آزمون با نمرات بازآزمون با ضریب همبستگی 0/77 به طور معنادار رابطه دارند (Sig.=0/000) که نشان میدهد ابزار پایایی خوبی دارد.
بحث
همانطور که در قسمت نتایج گفته شد، پس از انجام تحلیل عاملی اکتشافی بخشهای پرسشنامه سبکهای فرزندپروری 2 در مطالعه حاضر روی عوامل متفاوتی از پرسشنامه اصلی بار گرفت. در نهایت با توجه به محتوای بخشها نامگذاری جدیدی صورت گرفت و به حذف عامل خودمختاریدادن در پرسشنامه اصلی و اضافهشدن عامل غفلت در پرسشنامه هنجاریابیشده منجر شد.
جابهجایی بخشها روی عوامل در پرسشنامه هنجاریابیشده را میتوان به این مسئله مرتبط دانست که بعضی از بخشها که به نظر سازندگان پرسشنامه اصلی
[37] از لحاظ محتوایی عامل خاصی را میسنجیدند، در ذهن پاسخدهندگان به پرسشنامه در جامعه ایران مسئله دیگری را بازنمایی میکردند که همین مسئله باعث کنار هم قرارگرفتن آنها در عامل متفاوتی شد. از آنجا که محتوای بسیاری از بخشها شباهت زیادی به یکدیگر داشتند، این اتفاق طبیعی به نظر میرسد. در همین راستا استوارت و همکاران
[38] عنوان میکنند که همه گروههای فرهنگی گرمی والدینی را از طریق ارتباط کلامی یا پشتیبانی از طریق کمککردن در تمرینات مدرسه ابراز نمیکنند. ضرایب مطالعه حاضر با ضرایب متوسط مطالعه دارلینگ و استینبرگ
[39] در پرسشنامه PSI I روی جمعیت دانشآموزان سال هفتمی هماهنگی دارد که در آن ضرایب به ترتیب برای درخواستگری، پاسخگری و خودمختاری دادن برابر 0/62، 0/68 و 0/58 بود.
مقدار متوسط ضرایب مطالعه حاضر در مقایسه با مطالعه اصلی با توجه به جابهجایی بخشها میان عوامل، طبیعی به نظر میرسد. مطالعه دیگر نیز ضریب همسانی درونی برای درخواستگری، پاسخگری و کل مقیاس را برابر 0/81، 0/66 و 0/74 به دست آورد
[40] که ضرایبی نسبتاً بالا به شمار میروند و البته با این تفاوت با مطالعه حاضر که در مطالعه مذکور از پرسشنامه اصلی و با زبان اصلی استفاده شده است و در فرهنگ دیگری نیز استفاده نشده است. در مطالعه دیگری که پرسشنامه در مالزی استفاده شده است، نتایج آلفای کرنباخ برای عوامل درخواستگری، پاسخگری و خودمختاری دادن به ترتیب 0/84، 0/70 و 0/57 به دست آمده است
[41] که در آن ضرایب درخواستگری و پاسخگری نسبتاً بالا و ضریب خودمختاری دادن متوسط است. با این حال به نتیجه این مطالعه با توجه به اینکه عوامل درخواستگری، پاسخگری و خودمختاری دادن را با سبکهای فرزندپروری مقتدرانه، استبدادی و سهلگیرانه اشتباه گرفته بودند، نمیتوان اعتماد کرد. مطالعات دیگری نیز ضرایب نسبتاً بالا و قابلقبولی را برای عوامل پرسشنامه سبکهای فرزندپروری گزارش کردهاند
[45-42].
با وجود اینکه در بسیاری از مطالعات ضریب همسانی درونی در پرسشنامهها بررسی شده است، هیچکدام از آنها حتی مطالعه اصلی
[37] تحلیل عاملی اکتشافی برای بررسی روایی سازه پرسشنامه انجام ندادهاند. جای تعجب نیست که در مطالعه اصلی و مطالعات دیگر ضرایب همسانی درونی عوامل ضرایب نسبتاً بالایی به دست آمده است زیرا همانطور که دارلینگ و تویوکاتا
[37] در مطالعه خود عنوان کردهاند، برای هر عامل پنج بخش را طوری انتخاب کردهاند که عامل تشکیلشده بیشترین میزان آلفای کرنباخ را داشته باشد؛ با این حال معلوم نیست اگر تحلیل عاملی اکتشافی برای کل بخشهای اولیه انجام میشد ساختاری مشابه ساختار نهایی ارائهشده نمایان میشد یا نه.
در مطالعه حاضر ضریب پایایی آزمونبازآزمون مقدار نسبتاً بالایی را نشان میدهد (0/77). با این حال متناسب با ضرایب همسانی درونی، شاخصهای برازش مدل در تحلیل عاملی تأییدی شاخصهای متوسطی را نشان میدهند که البته در مطالعه حاضر تحلیل عاملی تأییدی بیشتر به منظور کمک به تصمیم در انتخاب از میان دو ساختار سهعاملی و چهارعاملی نمایانشده در تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
نتیجهگیری
میتوان گفت این پرسشنامه پایایی نسبی دارد و تحلیل عوامل نیز عوامل پرسشنامه اصلی را با تغییراتی نمایان میکند و به طور کلی میتوان از آن برای انجام کارهای پژوهشی استفاده کرد. نکته دیگری که حائز اهمیت است، این است که با توجه به تفاوتهای فرهنگی بسیار در حوزه فرزندپروری، شاید بهتر باشد از ابتدا ابزاری مستقل ساخته شود. همانطور که غفور و کوروکان
[46] پس از بررسی بسیاری از ابزارهای سبکهای فرزندپروری تصمیم گرفتند ابزاری متناسب با سنتهای فرزندپروری شرقی و زمینه فرهنگی خود در هند بسازند. مطالعه دیگری نیز با تأکید بر ارتباط سبکهای فرزندپروری با زمینه فرهنگی، با وجود اینکه مدلهای فرزندپروری غربی را به دلیل پیشرفتگی زیاد، نقطه شروعی منطقی برای مطالعات مرتبط با سبکهای فرزندپروری در دیگر فرهنگ ها میداند، حتی استفاده از بخشهای پرسشنامههای غربی را به دلیل خطر تحمیلکردن قالب فرهنگی غربی که ممکن است باعث گمشدن روابط کلیدی در فرهنگهای غیرغربی شود، در ساختن پرسشنامه در فرهنگهای غیرغربی جایز نمیداند
[47].
از محدودیتهای مطالعه حاضر میتوان به استفاده از ابزار خودگزارشی و جمعیت مطالعه که تنها دانشجویان را شامل میشد و همچنین استفادهنکردن از پرسشنامههای مشابه و متفاوت برای بررسی روایی همگرا و افتراقی اشاره کرد. در نتیجه تعمیم نتایج باید با احتیاط صورت پذیرد. پیشنهاد میشود این مطالعه روی نمونههای متنوع دیگر با تنوع سنی بیشتر و با اندازه بیشتر انجام گیرد تا تکرارپذیری نتایج آزموده شود. همچنین پیشنهاد میشود مطالعات آینده برای تکمیل و مقایسه نتایج حاصل از پرسشنامه از مصاحبه استفاده کنند. همچنین برای بررسی روایی ساختار، روایی همگرا و افتراقی از پرسشنامههای مشابه و متفاوت استفاده شود.
سپاسگزاری
بنا به اظهار نویسنده مسئول مقاله، تعارض منافع و حامی مالی وجود نداشته است.