مقدمه
در بین شخصیتهای بیزاریآور اجتماعی که کووالسکی
[1] به آنها اشاره کرده است، سه شخصیت از نظر پژوهشی توجه بیشتری را به خود جلب کردهاند: ماکیاولیایی، خودشیفتگی و ضداجتماعی
[2].
»شخصیت ماکیاولیایی« مفهومی است که در سالهای اخیر، پژوهشگران به ویژه در حوزه شخصیت به آن علاقه نشان دادهاند
[3]. افراد با ویژگیهای ماکیاولیایی زیاد همراه با بهرهکشیهای بینفردی از قبیل تملق و چاپلوسی، فاصلهگیری عاطفی با دیگران که متأثر از فقدان اخلاق عرفی در آنان است، مشخص میشوند
[5 ،4]. کریستی و گیس
[6] برای اولینبار به نقش باورهای ماکیاولیستی در ارتباطات اجتماعی اشاره کردند و از آن پس اصطلاح ماکیاولیسم در پژوهشهای علوم اجتماعی و روانشناسی به کار گرفته شده است.
کریستی و گیس با این اعتقاد که باورهای افراد، شالوده تعاملات اجتماعی آنان را پیریزی میکند و در واقع نگرشهای خاص درباره طبیعت انسان، چگونگی رفتار با دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد، به شناسایی عوامل ایجادکننده تفاوتهای فردی در ارتباطات اجتماعی کمک شایانی کردند. آنها معتقدند افراد ماکیاولیایی چهار ویژگی مهم دارند: 1. فقدان عاطفه بینفردی در روابط بینفردی، 2. فقدان نگرانی درباره اخلاق عرفی، 3. فقدان آسیب روانی واضح، 4. تعهد ایدئولوژیکی کم
[7].
خودشیفتگی که یکی از مفاهیم قدیمی در روانشناسی به ویژه مکتب روانتحلیلگری است، امروزه نوعی اختلال در سطح بالینی و همچنین نوعی صفت شخصیتی در سطح غیربالینی شناخته میشود و موضوع موردتحقیق در ادبیات پژوهشی است. خودشیفتگی سبکی از شخصیت است که با ویژگیهایی همچون خودبزرگبینی، تخیلات افراطی درباره قدرت، زیبایی و موفقیت، حساسیت زیاد به انتقاد و احساس بینظیربودن مشخص میشود
[8]. خودشیفتگی با پیامدهای مثبت و منفی همراه است
[9]. برخی از پیامدهای مثبت آن عبارتند از: کاهش افسردگی
[10]، برونگرایی
[11]، خوشایندی اولیه
[12] و عملکرد بهتر در جمع
[13]. از طرفی، عطش توجه، اطمینان افراطی به خود و فقدان همدلی
[9] برخی از پیامدهای منفی خودشیفتگی را تشکیل می دهند.
شخصیت ضداجتماعی یکی از بارزترین اختلالات شخصیت است. علاوه بر سطح بیماری شناختی، این اختلال در سطح صفات شخصیتی و در بین جمعیت عمومی نیز میتواند خود را نشان دهد
[14]. اختلال شخصیت ضداجتماعی با جرم، خشونت و بزهکاری همراه است. ویژگیهای اساسی این اختلال شامل پیشینهای از رفتارهای مستمر و مزمن تجاوز به حقوق دیگران است که قبل از 15سالگی آغاز میشود و تا دوران بزرگسالی تداوم مییابد. شاخص این اختلال نگرش طمعکارانه به دیگران است، نوعی حساسیتنداشتن و بی تفاوتی به حقوق دیگران که با دروغگفتن، دزدی و تقلب کردن مشخص میشود
[8]. بیشتر تحقیقات انجامشده درباره اختلال شخصیت ضداجتماعی در بین زندانیان انجام گرفته است و پیشینه پژوهشی امروزه بهتدریج به سمت مطالعه صفات ضداجتماعی در جمعیت عمومی پیش میرود
[15].
با وجود ریشههای متفاوت تشکیلدهنده، این سه شخصیت که با عنوان مثلث تاریک شخصیتی از آنها نام برده میشود، در چند ویژگی مشترک هستند. هر سه شخصیت درجاتی از منش اجتماعی بدخواهانه همراه با گرایشهای رفتاری برای ارتقای خود، سردی عاطفی، چندرویی و پرخاشگری دارند
[2]. بر اساس پیشینه پژوهش به ویژه در گروههای غیربالینی، شواهد از همپوشی بین شخصیت ماکیاولیایی، خودشیفتگی و ضداجتماعی حکایت دارد
[18-16 ،2]. به نظر میرسد افراد با ویژگیهای مثلث تاریک شخصیتی، صفاتی داشته باشندکه بتوان این صفات را از نظر ویژگیهای عمومی شخصیت بررسی کرد. سنجش ابعاد بهنجار و نابهنجار ویژگیهای شخصیتی تاریخچهای طولانی دارد. یکی از این نظامهای معتبر، مبتنی بر خودسنجی نظریه آیزنک و دیدگاه سهبعدی او از شخصیت است. آیزنک معتقد بود شخصیت از صفات یا عواملی تشکیل شده است که با روش تحلیل عاملی به دست می آیند. آیزنک برای آشکار کردن صفات شخصیت از تحلیل عاملی استفاده کرد و این روش را با آزمونهای شخصیت و تحقیقات آزمایشی که دامنه وسیعی از متغیرها را دربرمیگرفتند، تکمیل کرد. نتیجه تلاشهای آیزنک نظریه شخصیت مبتنی بر سه بعد است که به صورت ترکبیات صفات یا عوامل توصیف میشوند و میتوان آنها را عوامل برتر یا فراعاملها در نظر گرفت. این سه بعد شخصیت عبارتند از: برونگرایی در برابر درونگرایی، روانآزردهگرایی در برابر ثبات هیجانی، روانپریشیگرایی در برابر کنترل تکانه (یا عملکرد فراخود)
[19].
مروری بر ادبیات پژوهشی مشخص میکند که همبستههای شخصیتی در مثلث تاریک شخصیتی کمتر مقایسه شدهاند. در معدود پژوهشهای صورتگرفته بر اساس الگوی پنجعاملی، پالوس و ویلیامز
[2] و جاکوبویتز و ایگن
[16] گزارش کردهاند که صفات ماکیاولی، خودشیفتگی و ضداجتماعی با توافقجویی کم رابطه دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه همبستههای شخصیتی صفات ماکیاولی، خودشیفتگی و ضداجتماعی (مثلث تاریک شخصیتی) بر اساس الگوی سهعاملی انجام میگیرد.
روش
پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر عبارت بود از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور تبریز که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند. از بین آنها نمونهای به حجم 203 نفر مطابق جدول نمونهگیری مورگان و با در نظر گرفتن توزیع جمعیتی به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب و با ابزارهای پژوهش آزموده شدند. دادهها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بود از:
پرسشنامه شخصیت ماکیاولیایی (Mach-IV)
کریستی و گیس
[6] به منظور سنجش ویژگیهای ماکیاولیایی در یک طیف لیکرت پنجدرجهای رسشنامه شخصیت ماکیاولیایی را ساختهاند که 20 سؤال دارد. این پرسشنامه از سه بعد تاکتیکهای بینفردی، بدبینی به ماهیت انسان و موافقتنکردن با اخلاقیات مورد اجماع تشکیل شده است. در فرهنگ اصلی، پرسشنامه Mach-IV خصوصیات روانسنجی مطلوبی دارد، برای بررسی پایایی، این مقیاس روی 9 نمونه جمعیتی اجرا شده است و میانگین پایایی آن با روش تنصیفی 79/0 به دست آمده است
[16]. به منظور سنجش روایی، کریستی و گیس
[6] روایی همگرا و افتراقی را با استفاده از ابزارهای متعدد بررسی کردند و شواهدی دال بر قابلیت متمایزکننده و تفاوت ساختاری این مقیاس با مقیاسهای دیگر را گزارش کردند که حاکی از روایی مناسب این مقیاس است. در پژوهش حاضر اعتبار همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ 75/0 محاسبه شد.
پرسشنامه شخصیت چندمحوری بالینی میلون-2
پرسشنامه شخصیت چند محوری بالینی میلون 175 سؤال دارد و 11 اختلال شخصیت مطرحشده در DSM-IV-TR را ارزیابی میکند. پرسشنامه میلون با جوابهای بله یا خیر پاسخ داده میشود. خواجه موگهی این پرسشنامه را در ایران هنجاریابی کرده است
[20] و ویژگیهای روانسنجی آن با نتایج میلون همخوانی دارد. بر این اساس، میانگین ضرایب پایایی به روش همسانی درونی 85/0 و میانگین روایی پیشبین آن 84/0 گزارش شده است. با آنکه ابزار مذکور برای جمعیتهای بالینی ساخته شده، در چند مطالعه با گروههای غیربالینی نیز به کار برده شده است
[21]. در پژوهش حاضر از زیرمقیاسهای شخصیت خودشیفته و ضداجتماعی این پرسشنامه استفاده شد.
پرسشنامه شخصیتی آیزنک فرم تجدیدنظر شده (EPQ-R)
این پرسشنامه 90 سؤال دارد و برای سنجش شخصیت در سه بعد روانآزردهگرایی، برونگرایی و روانپریشیگرایی در دامنه سنی 16 تا 70 سال استفاده میشود. این پرسشنامه با جواب های بله یا خیر پاسخ داده میشود. در ایران کاویانی، پورناصح و موسوی
[22] ضریب پایایی EPQ-R را با استفاده از روش بازآزمایی برای شاخصهای برونگرایی 92/0، روانآزردهگرایی 89/0 و روانپریشیگرایی 72/0 به دست آوردهاند. ضرایب پایایی بازآزمایی که سازندگان اصلی آزمون گزارش کردهاند نیز اعدادی بین حداقل 76/0 برای شاخص روانپریشیگرایی و حداکثر 90/0 برای شاخص برونگرایی است
[19]. کاویانی و همکاران
[22] ضرایب روایی همزمان مقیاسهای EPQ-R را در ایران برای شاخصهای برونگرایی 84/0، روانآزردهگرایی 73/0 و روانپریشیگرایی 75/0 گزارش کردهاند.
یافتهها
جمعیت شناختی نمونه تحقیق در جدول شماره 1 نشان داده شده است. میانگین نمرات کسبشده در متغیرهای پژوهش در جدول شماره 2 خلاصه شده است. به منظور بررسی رابطه ابعاد مثلث تاریک شخصیت و زیرمقیاسهای الگوی سه عاملی شخصیت، ماتریس ضرایب همبستگی پیرسون آنها با یکدیگر محاسبه شد. این نتایج در جدول شماره 3 خلاصه شده است.
به منظور تعیین دقیقتر رابطه و نیز تشخیص سهم متغیرهای پیشبین در تبیین متغیر ملاک از تحلیل رگرسیون چندمتغیره گامبهگام استفاده شد. آزمون شاپیر.- ویلک عادیبودن دادهها و آزمون کولموگروف- اسمیرنوف خطیبودن رابطه متغیرهای ملاک و پیشبین را تایید کرد. ادامه تحلیل در سه مرحله انجام شد. در هر سه مرحله »الگوی سهعاملی شخصیت« به عنوان متغیر پیشبین وارد معادله رگرسیون شد. در مرحله اول »شخصیت ماکیاولیایی«، در مرحله دوم »شخصیت خودشیفته« و در مرحله سوم »شخصیت ضداجتماعی« به عنوان متغیر ملاک وارد معادله رگرسیون شدند.
در هر سه مرحله به علت تعدد متغیرهای پیشبین، فرض همخطیبودن چندگانه برای سنجش استقلال متغیرهای پیشبین بررسی شد. نرمافزار شاخص تحمل و شاخص عامل تورم واریانس را به دست داد. میانگین شاخص تحمل متغیرها برای مراحل اول، دوم و سوم به ترتیب حداقل 83/0، 96/0 و 83/0 و شاخص عامل تورم واریانس به ترتیب حداقل 2/1، 04/1 و 2/1 محاسبه شد. از این رو میتوان پذیرفت که متغیرهای پیشبین از یکدیگر مستقلند و همخطیبودن چندگانه اتفاق نیفتاده است. جداول 4، 5 و 6 نتایج مراحل سهگانه تحلیل را نشان میدهند.
نسبت معنادار F در جداول شماره 4، 5، 6، نشانگر ارتباط معنادار بین متغیر پیشبین و ملاک است. مطابق اطلاعات جدول شماره 4، از بین عوامل سهگانه الگوی سهعاملی شخصیت، عاملهای روانآزردهگرایی و روانپریشیگرایی توان لازم برای ورود به معادله رگرسیونی برای تبیین شخصیت ماکیاولیایی را دارند. ضرایب حاصل از نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که در گام اول ورود متغیر روانآزردهگرایی بهتنهایی میتواند 21 درصد تغییرات شخصیت ماکیاولیایی را پیش بینی کند. در گام دوم، ورود متغیر روانپریشیگرایی میتواند این مقدار را به 23 درصد ارتقا دهد.
مطابق اطلاعات جدول شماره 5، از بین عوامل سهگانه الگوی سهعاملی شخصیت، عاملهای روانپریشیگرایی و برونگرایی توان لازم برای ورود به معادله رگرسیونی برای تبیین شخصیت خودشیفته را دارند. ضرایب حاصل از نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که در گام اول ورود متغیر روانپریشیگرایی بهتنهایی میتواند سه درصد تغییرات شخصیت خودشیفته را پیشبینی کند. در گام دوم، ورود متغیر برونگرایی میتواند این مقدار را به 7 درصد ارتقا دهد.
مطابق اطلاعات جدول شماره 6، از بین عوامل سهگانه الگوی سهعاملی شخصیت، عاملهای روانپریشیگرایی و روانآزردهگرایی توان لازم برای ورود به معادله رگرسیونی برای تبیین شخصیت ضداجتماعی را دارند. ضرایب حاصل از نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که در گام اول ورود متغیر روانپریشیگرایی بهتنهایی میتواند 18 درصد تغییرات شخصیت ضداجتماعی را پیشبینی کند. در گام دوم، ورود متغیر روانآزردهگرایی میتواند این مقدار را به 26 درصد ارتقا دهد.
بحث
پژوهش حاضر با هدف مقایسه همبستههای شخصیتی صفات ماکیاولی، خودشیفتگی و ضداجتماعی (مثلث تاریک شخصیتی) بر اساس الگوی سهعاملی شخصیت انجام گرفت. بر اساس الگوی سهعاملی آیزنک این یافتهها به دست آمد:
الف- شخصیت ماکیاولیایی با روانآزردهگرایی و روانپریشیگرایی رابطه مثبت دارد. مؤثرترین قلمرو مقیاسهای شخصیت تقابل سازگاری یا ثبات عاطفی با ناسازگاری است که با مقیاس روانآزردهگرایی آیزنک سنجیده میشود. به نظر میرسد از ویژگیهای مهم شخصیتهای ماکیاولیایی روانآزردهگرایی زیاد باشد. این خود شاید تبیینکننده برخی ویژگیهای آنان مانند غلبه عواطف منفی و حالتهای الکسیتیمیک و بیلذتی باشد، حالتهایی که در طیف وسیعی از اختلالات روانآزردهوار نیز مشاهده میشود
[25-23]. این یافته با یافتههای مکهوسکی
[26] و علی، آموریم و چامورو پری مازیک
[27] همسو است. روانپریشیگرایی ویژگیهایی مانند سردی عاطفی، رفتارهای ضداجتماعی و ناتوانی در همدلی با دیگران را دربرمیگیرد و به نظر میرسد بیشتر با ویژگیهای شخصیتهای ماکیاولیایی در ارتباط باشد؛ ویژگیهایی مانند فقدان درگیری هیجانی با دیگران و گسلش عاطفی شخصیت ماکیاولیایی که رایتسمن
[28] آن را توصیف کرده است، بهخوبی با مفهوم روانپریشیگرایی آیزنک همخوانی دارد. از آنجایی که روانپریشیگرایی آیزنک عمدتاً رفتارهای ضداجتماعی را اندازهگیری میکند
[29]، این یافته با تحقیقات و نظریههایی که معتقدند شباهتهایی بین شخصیتهای ماکیاولیایی و ضداجتماعی وجود دارد و بر این اساس معتقدند که دو مفهوم مذکور ساختار مشابهی دارند، همسو است
[30]. در همین راستا اخیراً نشان داده شده است که ویژگیهای ماکیاولیایی، ضداجتماعی و خشونت بعد شخصیتی واحدی را تشکیل میدهند
[31].
ب- شخصیت خودشیفته با روانپریشیگرایی و برونگرایی رابطه مثبت دارد. روانپریشیگرایی ویژگیهایی مانند سردی عاطفی، رفتارهای ضداجتماعی و ناتوانی در همدلی با دیگران را دربرمیگیرد و به نظر می رسد بیشتر با ویژگیهای شخصیتهای خودشیفته در ارتباط باشد. نظریهپردازان در حوزه خودشیفتگی تأکید زیادی بر فقدان همدلی، انعطافناپذیری، نداشتن گذشت و نابخشودگی و بیاعتمادی بنیادی در خودشیفتگی کردهاند
[32]. رابطه مثبت خودشیفتگی با برونگرایی که در پژوهش حاضر به دست آمد، با تحقیقات قبلی که عنوان کردهاند برونگرایی و توافقجویی کم از ویژگیهای افراد خودشیفته است، همسو است
[34 ،33 ،11 ،9]. پیشبینی خودشیفتگی با کمک برونگرایی از نظر منطقی قابل توجیه است، زیرا برخی از نشانهشناسیهای خودشیفتگی مانند خودنمایشگری و رفتارهای پرزرق و برق که مستلزم فقدان اضطراب و کمرویی در حضور دیگران است، مستلزم برونگرایی است.
ج- شخصیت ضداجتماعی با روانپریشیگرایی و روانآزردهگرایی رابطه مثبت دارد. آیزنک، فرد روانپریش را به عنوان کسی که در انتهاییترین نقطه پیوستار سلامتیروانپریشی قرار گرفته است، در نظر میگیرد
[35]. ارتباط شخصیت ضداجتماعی با روانپریشیگرایی آیزنک کاملاً قابل انتظار است، زیرا مقیاس روانپریشیگرایی آیزنک عمدتاً گرایشهای ضداجتماعی را میسنجد
[29]. هم از نظر نشانهشناسی اختلال شخصیت ضداجتماعی و هم از نظر ارتباط با مقیاس روانپریشیگرایی آیزنک، میتوان گفت شخصیتهای ضداجتماعی در به کارگیری اصول اخلاقی زیاد دقیق نیستند و به احتمال زیاد این افراد لذتگرایی بیشتری دارند
[36]. به عبارتی در این افراد نظارت وجدان بر کنشهای فرد ضعیف است و پایبندی اندکی به اصول اخلاقی نشان میدهند. یافتههای این بخش از پژوهش با نتایج تحقیقات قبلی
[18-16 ،2] همسو است.
نتیجهگیری
بر اساس نتایج حاصلشده و در جمعبندی کلی، میتوان نتیجهگیری کرد وجه مشترک شخصیتی مطابق الگوی سهعاملی در مثلث تاریک شخصیتی روانپریشیگرایی است. یافتهای که در الگوی ششعاملی نیز به دست آمده است و بر اساس الگوی هگزاکو، مثلث تاریک شخصیتی با مؤلفه صداقت رابطه معکوس دارند
[37].
پژوهش حاضر از دو نظر محدودیت داشت: اول اینکه ابزارهای سنجش پژوهش طولانی بود و این مسئله ممکن است با ایجاد خستگی در شرکتکنندگان، نتایج پژوهش را تحت تأثیر قرار داده باشد. دوم اینکه پژوهش حاضر در جامعه آماری دانشجویان عمدتاً کارشناسی صورت گرفت، از آنجایی که نمونههای بالینی مبتلا به اختلالات شخصیت در پژوهش حاضر شرکت نداشتند، در تعمیم نتایج باید این محدودیت را در نظر گرفت. بر این اساس توصیه میشود نتایج پژوهش حاضر در این گروهها نیز بررسی شود.
سپاسگزاری
از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریز که در انجام این کار پژوهشی ما را یاری کردند، قدردانی میشود. بنا به اظهار نویسنده مسئول مقاله، حامی مالی و تعارض منافع وجود نداشته است.