هدف: این پژوهش به منظور بررسی پیشبینی کنندههای بدرفتاری با کودک در چهارچوب کیفیت زندگی والدینی که کودکان آنها مورد آزار قرار گرفته بودند انجام شد. روش: به همین منظور کیفیت زندگی پدران و مادران 38 دانشآموز آزار دیده پسر پایه دوم مقطع راهنمایی از مناطق 3 ،4 ،5 ،6 و 19 مورد بررسی قرار گرفتند و با کیفیت زندگی والدین 40 دانشآموز آزار ندیده از همان مناطق که به صورت گروهی با گروه اول همتاسازی شده بودند مقایسه گردید. دادههای پژوهش به کمک مقیاس کودک آزاری و ضربه برای جداسازی کودکان آزار دیده و آزار ندیده و همچنین پرسشنامه 192 سؤالی کیفیت زندگی گردآوری شدند. یافتهها: نتایج به دست آمده نشان داد که نمره کل کیفیت زندگی والدین دانشآموزان آزار دیده بطور معنیداری پایینتر از نمره کل کیفیت زندگی والدین دانشآموزانی است که مورد آزار قرار نگرفته بودند .مقایسه نیمرخ دو گروه در خرده مقیاسهای سلامت جسمانی، تحول فردی، روابط زناشویی، روابط والد- فرزندی، رضایت شغلی، رفتار ابتکاری- هنری و اوقات فراغت تفاوت معنیدار دو گروه را آشکار ساخت. در تحلیل رگرسیون با روش گام به گام نشان داده شد که نمرات خرده مقیاسهای روابط زناشویی 45% و رفتار ابتکاری- هنری 29% واریانس نمره آزار را تبیین میکردند که آزمون تحلیل واریانس این دو میزان را معنیدار نشان داد. نتیجه: کیفیت روابط زناشویی والدین و رفتار ابتکاری- هنری آنها بیشترین پیشبینی کنندههای بدرفتاری با کودک بودند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |