fa
jalali
1390
5
1
gregorian
2011
8
1
17
2
online
1
fulltext
fa
گفتاری درباره چالشهای پیشروی سلامت روان و اعتیاد در ایران
An Article on Challenges of Mental Health and Addiction in Iran
فکر نشر ویژهنامه حاضر زمانی ایجاد شد که در کنار غفلت، سستیها، تهدیدها و مانعهای پیشروی بهداشت روان و پیشگیری از سوءمصرف مواد در کشور، تهدید مرگ بار دیگری بدن علاقهمندان و دلسوزان برنامه بهداشت روان و پیشگیری از اعتیاد را به لرزه درآورد. این تهدید انحلال تشکیلات ضعیف سلامت روان و اعتیاد در وزارت بهداشت بود، که بهصورتی پنهان، آرام و بدون انجام فرایند کارشناسی از اواخر سال 1388 آغاز شد و تاکنون با طفرهرفتن مسئولان از پاسخگویی به چراها و چگونهها همراه بوده است. با اینکه آبهای ویرانگر و نگرانیها از آسیاب و آسیاببان دور شده است و مدیران و کارگزاران مدیریت سلامت روان و اعتیاد با کوششی خستگیناپذیر ادامه راه میدهند، سایه تهدید و غفلت همچنان بر سر سلامت روان جامعه سنگینی میکند. این شماره در نظر دارد با یاریجویی از دانش و تجربه صاحبنظران به چارهجویی این مهم بپردازد.پس از جلب رضایت مدیران سلامت روان و اعتیاد در وزارت بهداشت برای فراخوان ارسال مقاله، گزارش و نقطهنظر درباره چالشهای پیشروی بهداشت روان و پیشگیری از اعتیاد، نشستی تخصصی با حضور صاحبنظران و تصمیمگیران حوزه سلامت روان و اعتیاد در انستیتو روانپزشکی تهران تشکیل شد، تا با گردآوری مباحث و دیدگاههای مطرحشده بتوان دورنمایی از چالشهای پیشروی بهداشت روان و اعتیاد را ترسیم کرد تا بدینوسیله سیاستگزاران، پژوهشگران و متخصصان بتوانند دقیقتر و علمیتر به موضوع بپردازند. یافتههای این جلسه در یک مقاله با عنوان «چالشهای بهداشت روان و اعتیاد: گزارش نشست تخصصی» آورده شده است (منصوری، شریعت، میرزایی، دارالشفا و بوالهری، 2011). تعدادی از مقالهها نیز دربرگیرنده نظر تخصصی و ارزشمند مرتبط با موضوع و بیانکننده دیدگاههای نو یا بخشهای مغفولمانده بهداشت روان و اعتیاد است. این مجموعه مقاله بیانگر دیدگاهها و تجربه طولانی متخصصانی است که گاه تنها اشارهای از آنها میتواند رهگشای بخشی از چالشها و نگرانیهای سامانه سلامت روان باشد، از جمله میتوان به مقالههای «سلامت روانی- اجتماعی و راهکارهای بهبود آن» و «برخی از چالشهای بهداشت روان و اعتیاد در ایران» اشاره کرد که با ارایه گزارشی از روند موجود و نگرانیها، به چارهجویی پرداختهاند و راهکارهایی برای برونرفت از وضعیت موجود بیان کردهاند (نوربالا، 2011؛ صابری زفرقندی، 2011). روانپزشکی جامعهنگر (اجتماعی) شاید یکی از مهمترین زمینههای نادیده گرفتهشده روانپزشکی جامعه امروز ماست. در کشور ما روانپزشکی به درمان در کلینیک و بیمارستانهای دربسته به سبک 50 سال پیش منحصر شده است. چند گزارش از اقدامات ارزشمندی که در این زمینه در سالهای اخیر و با ابتکار بخش خصوصی و همکاری دلسوزان دانشگاهی انجام شده است، در این شماره آمده است؛ «گشودن درها؛ مقایسه سامانه سلامت روان ایتالیا، اتریش و ایران»، «گزارش بازدید از یک خانه اسکان حمایتی بیماران روانی» ، «مروری بر برنامههای آموزش روانپزشکی جامعهنگر» و «آموزش روانپزشکی در بهداشت روان: گزارش یک تجربه» از آن جمله هستند (طاهرخانی، 2011؛ زارعی، احمدزاداصل و بوالهری، 2011؛ شریفی، 2011؛ قاسمزاده، 2011). برنامه ادغام سلامت روان در خدمات بهداشتی اولیه هم به عنوان برنامهای با بیش از 20 سال سابقه در کشور مورد توجه قرار گرفته و شریعت و همکاران (2011) در مقالهای بررسیهای مربوط به آگاهی، نگرش و رضایتمندی مراجعان و کارکنان سامانه سلامت روان را بهطور نظاممند مرور کردهاند. برنامهریزان و مسئولان سلامت روان هم مانند سایر بخشها در سالهای اخیر به کاربرد رایانه و فنآوریهای نو در گردآوری و تحلیل گزارشها روی آوردهاند. دو مقاله «طراحی سامانه ثبت خودکشی در کشور» و «پراکندگی جغرافیایی نیروی انسانی در سامانه ارایه خدمات سلامت روان در سال 1386» از جمله این تلاشهاست (حاجبی و همکاران، 2011؛ احمدزاداصل و همکاران، 2011). اعتیاد جنبه دیگری است که تعدادی از مقالههای این ویژهنامه به آن پرداختهاند. «بررسی کیفی نیازهای زنان برای درمان اعتیاد» و «ارتباط اعتیاد، تابآوری و مؤلفههای هیجانی» از این دست هستند (رحیمیموقر، ملایریخواه لنگرودی، دلبرپور احمدی، امین اسماعیلی، 2011؛ محمدی، آقاجانی، زهتابآور، 2011).امیدواریم این ویژهنامه با پرداختن به برخی از مهمترین موضوعها و چالشهای بهداشت روان و اعتیاد کشور و بررسی آنها از جنبههای گوناگون و ارایه راهکارهایی برای برخورد با آنها، نقشی هر چند اندک در بهبود شرایط کشور داشته باشد و شاید که این نشر سندی از تلاش خبرگان و آگاهان و گامی در راه رسیدن به اتفاقنظر در تحلیل وضع موجود و تلاش برای تأمین سلامت روان جامعه باشد.
Editorial
challenge, mental health, addiction, Iran
چالش، سلامت روان، اعتیاد، ایران
83
84
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-427&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/7
1390/10/17
Jafar
Bolhari
Tehran University of Medical Sciences
جعفر
بوالهری
bolharij@yahoo.com
0031947532846005977
0031947532846005977
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Seyed Vahid
Shariat
Tehran University of Medical Sciences
سیدوحید
شریعت
0031947532846005978
0031947532846005978
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
fa
آگاهی، نگرش و رضایتمندی مراجعان و کارکنان زیرپوشش برنامه ادغام خدمات بهداشت روان در PHC: مرور نظاممند بررسیهای 20 سال اخیر ایران
Attitude, Knowledge, and Satisfaction of Health Personnel and General Population about the Program of Integration of Mental Health in PHC in Iran: Systematic Review
هدف: هدف پژوهش حاضر مرور نظاممند بررسیهای 20 سال اخیر ایران در زمینه آگاهی، نگرش و رضایتمندی کارکنان و جمعیت عمومی از برنامه ادغام خدمات بهداشت روان در PHC بود. روش: بانک دادههای داخلی و خارجی به روش جستوجوی الکترونیک بررسی شد. همچنین با روشهای جستوجوی دستی، جستوجو بر پایه فهرست منابع و تماسهای شخصی پژوهشهای انجامشده در این زمینه گردآوری و بررسی شد. با بررسی متن کامل پژوهشهای انتخابشده، 11 پژوهش مربوط به آگاهی و نگرش و یک پژوهش مربوط به رضایتمندی وارد بررسی حاضر شدند. یافتهها: نمونه مورد بررسی در بیشتر این پژوهشها بهورز یا جمعیت عمومی بود و درباره دیگر گروهها بررسی کمی انجام شده است. بیشتر بررسیهای انجامشده نشانگر بالاتر از حد متوسط بودن آگاهی گروههای مورد بررسی بود. یافتههای تنها پژوهش مربوط به رضایتمندی نیز بهترتیب بیانگر رضایت نسبی، رضایت زیاد و رضایت کم جمعیت عمومی از شیوه برخورد و ارایه خدمات، صرفه زمانی و اقتصادی و پیامدهای درمانی بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد آگاهی و نگرش کارکنان و جمعیت عمومی در بیشتر موارد در حد متوسط یا بالاتر است، که این موضوع میتواند متأثر از اجرای برنامه ادغام باشد. اگرچه برای بررسی دقیقتر این موضوع لازم است پژوهشهای تجربی مرتبط بهصورت جداگانه انجام شوند.
Objectives: To systematically review studies on attitude, knowledge, and satisfaction of health personnel and general population about the program of integration of mental health in PHC in the recent 20 years. Method: International and local databases were electronically searched. Hand searching, reviewing reference lists and personal communications were also done. 11 studies on attitude and knowledge and one study on satisfaction were selected after reviewing full texts of the documents. Results: Most studies were on Behvarzes and general population and few studies assessed other groups. Knowledge of the studied groups were higher than average in most studies. The only satisfaction study suggested a medium, high, and low satisfaction of general population from interpersonal and care delivery, time and cost benefit, and treatment outcomes, respectively. Conclusion: Knowledge and attitude of the personnel and general population seems to be average or higher in most studies. This could be partly due to implementation of the integration program. However, more empirical data is needed to evaluate the issues more specifically.
attitude, knowledge, satisfaction, mental health
آگاهی، نگرش، رضایت، بهداشت روان
85
98
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-419&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/4
1390/10/14
Seyed Vahid
Shariat
Tehran University of Medical Sciences
سید وحید
شریعت
0031947532846005979
0031947532846005979
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Naghme
Mansouri
Mental Health Research Network,
نغمه
منصوری
mansouri.nv@gmail.com
0031947532846005980
0031947532846005980
Yes
مرکز تحقیقات بهداشت روان، شبکه تحقیقات سلامت روان
Banafsheh
Gharraee
Tehran University of Medical Sciences
بنفشه
غرایی
0031947532846005981
0031947532846005981
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Jafar
Bolhari
Tehran University of Medical Sciences
جعفر
بوالهری
0031947532846005982
0031947532846005982
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Reza
Yousefi Nourai
Health Research Methodology program
رضا
یوسفی نورایی
0031947532846005983
0031947532846005983
No
، برنامه روششناسی پژوهش سلامت
Afarin
Rahimi Movaghar
Tehran University of Medical Sciences
آفرین
رحیمیموقر
0031947532846005984
0031947532846005984
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
fa
مروری بر برنامههای آموزش روانپزشکی جامعهنگر برای دستیاران روانپزشکی در کشورهای مختلف
Community Psychiatry Residency Training Programs across the Globe: A Review
هدف: پیرو تصویب اهداف و ضوابط برنامه چهارساله دستیاری روانپزشکی، آموزش روانپزشکی جامعهنگر بهعنوان یکی از دورههای اصلی دستیاری روانپزشکی درآمده است. از آنجا که آگاهی از برنامههای آموزش روانپزشکی جامعهنگر در کشورهای دیگر میتواند به برنامهریزی بهتر آموزش این دوره در کشور ما کمک کند، مرور حاضر با هدف بررسی برنامههای این دوره آموزشی برای دستیاران روانپزشکی در کشورهای مختلف انجام شد. روش: برای بررسی برنامههای موجود، جستجوی مفصلی در بانکهای اطلاعاتی با استفاده از کلید واژههای مرتبط مانند residency و community و psychiatry انجام شد. همچنین برنامه های دستیاری روانپزشکی دانشگاههای کشورهای مختلف بررسی شد. یافتهها و نتیجهگیری: در مجموع به نظر میرسد آموزش عملی برنامههای روانپزشکی جامعهنگر بسیار متنوع است، چه در نوع آموزشهای عملی، چه در مدت و زمان ارائه آن؛ و این تنوع تا حد زیادی وابسته است به نیازها و نیز خدمات جامعهنگر موجود در هر دانشگاه و کشور. با این حال و به رغم تفاوتها، اشتراکاتی هم در اغلب برنامهها وجود دارد، از جمله اینکه در اکثر برنامهها دروس نظری مدونی نیز برنامهریزی شده، دستیاران در ارائه خدمات مبتنی بر جامعه (مانند خدمات مراکز سلامت روان جامعهنگر و ویزیت در منزل) مشارکت فعال دارند، و ارائه خدمات به صورت تیمی با همکاری دیگر کارکنان بهداشتی و درمانی یک اصل است.
Objectives: Following the approval of the standards for the four-year psychiatry residency curriculum in Iran, training in community psychiatry is now considered as an obligatory 3-month course. Gathering information about the community psychiatry residency programs in other countries could help us in planning and development of an Iranian program. The aim of the current study was to review the programs in different countries. Method: A comprehensive search was performed in various databases using specific keywords such as “residency”, “community”, and “psychiatry”. Moreover, the published training programs of the universities in different countries were obtained. Results and Conclusion: Training varies considerably across different university departments both in the content and methods of the training and duration of the courses. This variation may be due to different needs and/or available community settings. However, some common features emerge for example, didactic teachings are integrated in most programs, residents actively participate in delivering community-based services (such as those in community mental health centers and outreach services), and learning how to work in team-based services is a main objective.
Community psychiatry, education, medical, review
روانپزشکی جامعهنگر،آموزش پزشکی،مرور
99
105
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-420&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/4
1390/10/14
Vandad
Sharifi
Tehran University of Medical Sciences, Department of Psychiatry and Centre for Psychiatric and Psychological Researchs
ونداد
شریفی
vsharifi@tums.ac.ir
0031947532846005889
0031947532846005889
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران، گروه روانپزشکی و مرکز تحقیقات روانپزشکی و روانشناسی
fa
طراحی سامانه ثبت خودکشی در کشور
Designing a Registration System for Suicide in Iran
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی سامانه ثبت خودکشی در ایران با قابلیت طراحی مسیرهای شناسایی، ثبت، گزارشدهی و پیگیری موارد اقدام به خودکشی و مرگ ناشی از خودکشی بود. روش: با انجام بررسیهای کتابخانهای و بررسی سامانههای ثبت خودکشی در سایر کشورها (دانمارک، هند و WHO)، راههای بالقوه شناسایی موارد خودکشی در کشور شناسایی، مسیرهای ثبت دادهها و گزارشدهی موارد خودکشی طراحی و با بهکارگیری بحث گروهی نهایی شد. یافتهها: با بهکارگیری دادههای بهدست آمده، فرمهای ثبت موارد خودکشی طراحی شد. در این سامانه: 1- شبکه بهداشت و درمان جایگاه مناسب برای گردآوری دادههای مربوط به خودکشی درنظر گرفته شد، 2- موارد خودکشی منجر به مرگ و موارد اقدام به خودکشی بهطور کامل ثبت میشود، 3- دادهها در فرمهای کلی ماهانه از سطح مراکز درمانی و سایر مراکز مشارکتکننده گردآوری میشود، 4- در مرکز ثبت موارد خودکشی در شبکه بهداشت و درمان، دادهها ماهانه بهوسیله مسئول بهداشت روان وارد شبکه نرمافزاری میشود، 5- این سامانه نخست در دو دانشگاه پیشاجرا خواهد شد، 6- آموزش گروههای هدف (مدیران مراکز و پرسنل) در مراحل نخست اجرای طرح بااهمیت است. نتیجهگیری: راهاندازی سامانه ثبت رفتارهای خودکشی در کشور گام اساسی نخستین در برنامههای کنترل و پیشگیری از خودکشی در کشور خواهد بود.
Objectives: The goal of the present study was to design a registration system for recording suicide in Iran, capable of designing identification pathways, registration, and report and follow-up of suicide cases and deaths due to suicide. Method: Through library assessments and surveying suicide registration systems in other countries (Denmark, India and WHO), potential methods of suicide in Iran were identified also, potential methods of identifying suicide cases in the country were designed and finalized subsequent to group consultation. Results: Suicide registration forms were designed, using the collected data. In this system: 1- The Health and Treatment Network is considered to be the appropriate site for the collection of data related to suicide, 2- Instances of suicide deaths and suicide attempts will be completely registered, 3- Data will be gathered from treatment centers and other contributing centers in general monthly forms, 4- Mental health attendants will enter the data into the computer system each month, in the suicide registration center affiliated to the health and treatment center, 5- The system will be primarily executed in two universities, 6- Training of target group (managers and personnel) in the primary stages of execution is important. Conclusion: The launch of the system for recording suicidal behavior in the country is the first essential step in the control and prevention of suicide.
suicide, registry system, Iran
خودکشی، سامانه ثبت، ایران
106
109
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-421&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/4
1390/10/14
Ahmad
Hajebi
Tehran University of Medical Sciences
احمد
حاجبی
0031947532846005985
0031947532846005985
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Masoud
Ahmadzad Asl
Tehran University of Medical Sciences
مسعود
احمدزاد اصل
m.ahmadzad@gmail.com
0031947532846005986
0031947532846005986
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Mahyar
Zaman
Health System Research Department
مهیار
زمان
0031947532846005987
0031947532846005987
No
دپارتمان تحقیقات سامانه سلامت،
Morteza
Naserbakht
Health System Research Department
مرتضی
ناصربخت
0031947532846005988
0031947532846005988
No
دپارتمان تحقیقات سامانه سلامت
Navid
Mohammadi
Mental Health Research Center
نوید
محمدی
0031947532846005989
0031947532846005989
No
مرکز تحقیقات بهداشت روان
Farnoush
Davoudi
Department of Social Medicine, School of Medicine
فرنوش
داودی
0031947532846005990
0031947532846005990
No
گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی
Mohammadbagher
Saberi Zafarghandi
Tehran University of Medical Sciences
محمدباقر
صابری زفرقندی
0031947532846005991
0031947532846005991
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
fa
خدمات بهداشت روان شهری: الگوی مراقبتهای بهداشتی اولیه همراه با مشارکت اجتماعی
Urban Mental Health Service: Primary Health Care Model with Community Participation
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی آموزش بهداشت روان به داوطلبان بهداشتی و پزشکان متخصص غیرروانپزشک در جلب مشارکت مردمی و ارایه خدمات بهداشت روان در قالب یک الگوی مشارکتی شهری بود. روش: ساکنان سه محله 11، 16 و 18 منطقه شش شهر تهران به عنوان جمعیت زیرپوشش درنظر گرفته شدند. 20 داوطلب (بهعنوان رابط بهداشت روان)، شش کارشناس ارشد روانشناسی بالینی یا مشاوره، سه روانپزشک و 15 پزشک متخصص غیرروانپزشک (همگی ساکن منطقه شش شهرداری) آزمودنیهای پژوهش حاضر بودند که داوطلبانه و بهوسیله فراخوان عمومی در طرح شرکت کردند. دادهها به دو روش کمی (با کاربرد پرسشنامههای ویژگیهای جمعیتشناختی، نظرسنجی پزشکان متخصص و نظرسنجی رابطان بهداشت روان) و کیفی (با ثبت تجربهها و مشاهدهها) گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک SPSS-15 و به روش آزمون آماری t وابسته انجام شد. یافتهها: یافتهها نشان داد نمرههای بهدست آمده از دو پرسشنامه نظرسنجی رابطان بهداشت روان و پزشکان متخصص در پیشآزمون و پسآزمون تفاوت دارد (002/0≥p). همچنین رابطان بهداشت روان شهری پس از آموزش به شناسایی بیماران محله پرداخته، آنها را به مراکز مشاوره، پزشکان متخصص و بیمارستان محلی ارجاع دادند. نتیجهگیری: آموزش مفاهیم بهداشت روان و درگیری رابطان و پزشکان متخصص در یک الگوی مشارکتی در محلهها، میتواند روش مؤثری برای ارایه خدمات مراقبتهای بهداشت روان اولیه در شهرهای بزرگ باشد.
Objectives: The aim of the present study was to assess the degree of efficiency of mental health education for non-psychiatrist medical specialists in attracting public cooperation and the provision of mental health in the form of an urban cooperative model. Method: The residents of districts 11, 16, and 18 in municipality area 6 of Tehran were considered as the covered community. 20 volunteers (as mental health contact), three individuals with master degree in clinical psychology or consultation, three psychiatrists, and 15 non-psychiatrist specialists (all from municipality area 6) comprised the subjects of the present study and voluntarily participated in this research. Data were gathered using quantitative (demographic questionnaires, specialists’ survey, and mental health contact survey) as well as qualitative (registering observations and experiences) methods. Data analysis was done via SPSS-15 and using dependent t-test. Results: The findings revealed that the scores of the volunteers and specialists changed from pretest to post-test (p≥0.002). Also, urban mental health contacts identified the districts’ patients subsequent to the training, and referred them to consultation centers, medical specialists, and district hospitals. Conclusion: Teaching mental health concepts to volunteers and medical professionals and involving them in a cooperative fashion in districts can be an efficient method of providing primary mental health services in large cities.
health contacts, social cooperation, mental health education, primary health services, volunteers
رابط بهداشتی، الگوی مشارکت اجتماعی، آموزش بهداشت روان، مراقبتهای بهداشتی اولیه، داوطلب
110
115
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-422&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/4
1390/10/14
Jafar
Bolhari
Tehran University of Medical Sciences
جعفر
بوالهری
bolharij@yahoo.com
0031947532846005992
0031947532846005992
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Ali
Zojaji
Tehran Psychiatric Institute
علی
زجاجی
0031947532846005993
0031947532846005993
No
انستیتو روانپزشکی تهران
Issa
Karimi-Kisomi
Tehran Psychiatric Institute
عیسی
کریمی کیسمی
0031947532846005994
0031947532846005994
No
انستیتو روانپزشکی تهران
Mahboobeh
Nazari-Jeirani
Tehran Psychiatric Institute
محبوبه
نظری جیرانی
0031947532846005995
0031947532846005995
No
انستیتو روانپزشکی تهران
Sakineh
Tabaee
Bank Melli Hospital
سکینه
طبائی
0031947532846005996
0031947532846005996
No
بیمارستان بانک ملی
fa
بررسی کیفی نیازهای زنان برای درمان اعتیاد
A Qualitative Study of Specific Needs of Women for Treatment of Addiction
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نیازهای ویژه زنان مصرفکننده مواد در درمان اعتیاد بود تا به تنظیم سیاستها و برنامهها برای ارایه بهتر خدمت به این گروه کمک کند. روش: در این پژوهش کیفی 62 زن معتاد از دو مرکز درمانی چیتگر و خانه خورشید در گروههای مختلف سنی، وضعیت تأهل و روش مصرف مواد و سه نفر از مسئولان مراکز طی 7 جلسه بحث گروهی متمرکز و 23 جلسه مصاحبه فردی عمیق مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافتهها با بهکارگیری سیاهه راهنما گردآوری شد؛ گویههای این سیاهه برپایه بحث با مسئولان این دو مرکز و بررسی متون تدوین شد. مسایل زنان معتاد به سه دسته مشکلات عمومی، مشکلات دوره درمان و مشکلات پس از دوره درمان تقسیم و برای زنان مجرد و متأهل دو سیاهه مخصوص طراحی شد. جلسهها و مصاحبهها تا رسیدن به اشباع یافتهها ادامه یافت. یافتهها: بیشتر زنان انگ اجتماعی، تحقیر و طرد شدن از خانواده و جامعه و فقر شدید را به عنوان اساسیترین مشکل خود بیان کردند. بیش از یک چهارم آنها بیخانمان بودند و بیش از نیمی از آنها سوءاستفاده فیزیکی و جنسی را تجربه کرده بودند. کمبود پزشک زن، مشاور و آموزشهای بهداشتی، محیط ناامن و شرایط نامناسب بهداشتی و رفاهی مهمترین محدودیتها بود. هر دو مرکز با کمبود خدمات روانی- اجتماعی از جمله پناهگاه جهت نگهداری زنان معتاد، اشتغالزایی و نگهداری و حمایت از فرزندان روبرو بودند. نتیجهگیری: گسترش خدمات اختصاصی هماهنگ با نیازهای زنان بهویژه خدمات روانی- اجتماعی برای افزایش موفقیت درمان اعتیاد زنان بهشدت ضرورت دارد. نظارت و ارتباط تنگاتنگ سازمانهای متولی با مراکز درمانی موجود در بهبود کیفیت خدمات مؤثر است.
Objectives: The aim of the present study is to assess the specific needs of female substance abusers in the treatment of addiction, in order to contribute to the development of plans and policies aimed at improving services to the mentioned group. Method: 62 women with substance dependence and three service providers, from “Chitgar” and Khaneh Khorshid” treatment centers, participated in this qualitative study. The participants were interviewed during seven sessions of focused group discussion as well as 23 sessions of in-depth individual interviews. Data were gathered using a directory list, and the topics of the list were established based on discussions with the authorities of the mentioned centers, as well as text assessment. The problems of addicted females were divided into general problems, problems related to the treatment period, and post-treatment problems. Also, two separate lists were designed for single and married women. Sessions and interviews were continued to the point of data saturation. Results: Most women considered social stigma, humiliation, family rejection and severe poverty as their major problems. More than one fourth of the subjects were homeless and more than half had experienced physical or sexual abuse in the past. Insufficient numbers of female physicians and the lack of health consultation and education, unsafe environment and inadequate health and welfare facilities, were among the most important limitations. There was also a shortage of psychosocial services, including shelters, vocational activities and care for children in both centers. Conclusion: The expansion of services specifically geared to women’s needs in general, and psycho-social services in particular, is an absolute necessity for the successful treatment of addiction in women.
women, addiction, treatment, specific needs
زن، اعتیاد، درمان، نیاز ویژه
116
125
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-423&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/4
1390/10/14
Afarin
Rahimi Movaghar
Tehran University of Medical Sciences
آفرین
رحیمی موقر
0031947532846005902
0031947532846005902
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Zahra
Malayerikhah Langroodi
Shahid Ghafari Adolescent Friendly Center, West Health Center,
زهرا
ملایریخواه لنگرودی
soosanmalayeri@yahoo.com
0031947532846005903
0031947532846005903
Yes
مرکز دوستدار نوجوان شهید غفاری، مرکز بهداشت غرب، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
Shahnaz
Delbarpour Ahmadi
Health Deputy, Shahid Beheshti University of Medical Sciences
شهناز
دلبرپور احمدی
0031947532846005904
0031947532846005904
No
معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
Masoume
Amin Esmaeili
Tehran University of Medical Sciences
معصومه
امین اسماعیلی
0031947532846005905
0031947532846005905
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران،
fa
نقش ویژگیهای شخصیتی و جمعیتشناختی در همسرآزاری
The Role of Personality and Demographic Traits in Spouse Abuse
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی زنان قربانی با انواع خشونت و تعیین سهم ویژگیهای جمعیتشناختی (در مقایسه با عوامل شخصیتی) در پیشبینی خشونت علیه زنان بود. روش: بررسی توصیفی- همبستگی حاضر در شهر کرمانشاه و روی زنان متأهل مراجعهکننده به مراکز بهداشتی- درمانی در سال 1387 انجام شد. با درنظر گرفتن وضعیت اجتماعی- اقتصادی، مناطق شهری به سه سطح پایین (40 مرکز)، متوسط (30 مرکز) و بالا (15 مرکز) تقسیم شدند و متناسب با حجم و میزان گستردگی هر سطح، بهطور تصادفی چند مرکز از هر منطقه انتخاب و در نهایت 396 نفر به روش نمونهگیری در دسترس به دو پرسشنامه نسخه کوتاه فهرست پنجعاملی شخصیت (NEO-FFI) و پرسشنامه همسرآزاری (SAQ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک SPSS-16 و به روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. یافتهها: روانآزردهخویی خشونت روانی و جسمی را، وظیفهشناسی خشونت جنسی را و برونگرایی خشونت جسمی را پیشبینی کرد (05/0≥p). اعتیاد مرد، سن زن و مرد، میزان تحصیل مرد، مدت زمان ازدواج و نداشتن فرزند نیز در تبیین انواع خشونت سهم داشتند (05/0≥p). نتیجهگیری: اگرچه ویژگیهای شخصیتی در تبیین هر سه نوع خشونت سهم قابلتوجه داشتند، عوامل جمعیتشناختی و بیماری روانی و جسمی نیز قدرت پیشبینیکنندگی قابلتوجهی را به خود اختصاص دادند.
Objectives: The purpose of the present study was to assess the relationship of personality traits of female victims with different types of violence, and to determine the role of demographic characteristics (compared to personality traits) in the prediction of violence against women. Method: The present descriptive correlational study was carried out on married women presenting to District Health Centers in the year of 1387. Based on socio-economic status, city districts were divided into low (40 centers), medium (30 centers), and high (15 centers). Thereafter, based on the size and extension of each level, a number of centers were randomly chosen from each district, and finally 396 individuals, who were selected through convenience sampling, completed the Five Factor Inventory and Spouse Abuse Questionnaire. Data analysis was done via SPSS-16 and using Pearson correlation coefficient and multiple regression. Results: Neuroticism, conscientiousness, and extraversion predicted psychological and physical, sexual, and physical violence respectively (p<0.05). Male addiction, male and female age, male education, duration of marriage and not having a child also played roles in the prediction of different types of aggression (p<0.05). Conclusion: Even though personality traits have dominant roles in the prediction of all three types of violence, demographic factors and physical and mental illnesses were also shown to have significant predictive roles in this regard.
spouse abuse, personality traits, demographic features
همسرآزاری، ویژگیهای شخصیتی، ویژگیهای جمعیتشناختی
126
135
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-424&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/4
1390/10/14
Leili
Panaghi
Shahid Beheshti University. Family Research Centre,
لیلی
پناغی
l_panaghi@yahoo.com
0031947532846005997
0031947532846005997
Yes
پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی
Dara
Pirouzi
Family Research Centre
دارا
پیروزی
0031947532846005998
0031947532846005998
No
پژوهشکده خانواده،
Minoo
Shirinbayan
Shahid Beheshti University
مینو
شیرینبیان
0031947532846005999
0031947532846005999
No
دانشگاه شهید بهشتی
Zohre
Ahmadabadi
Shahid Beheshti University
زهره
احمدآبادی
0031947532846006000
0031947532846006000
No
دانشگاه شهید بهشتی
fa
ارتباط اعتیاد، تابآوری و مؤلفههای هیجانی
Addiction and its Relation with Resilience and Emotional Components
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط اعتیاد با عوامل محافظتکننده (تابآوری) و عوامل خطر (افسردگی، اضطراب و استرس) بود. روش: 346 دانشجوی فنی دانشگاه صنعتی شریف بهروش دردسترس به پرسشنامههای سرندی تلویحی سوءمصرف مواد (SASSI-3)، مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک SPSS-16 و بهروش آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و رگرسیون چندمتغیری انجام شد. یافتهها: یافتهها نشان داد اضطراب (001/0≥p، 31/3- =t)، افسردگی (001/0≥p، 55/5- =t) و استرس (001/0≥p، 37/3- =t) در آزمودنیهایی که احتمال سوءمصرف مواد در آنها بالاتر بود، نسبت به گروه مقابل بیشتر و میزان تابآوری (01/0≥p، 56/2 =t) کمتر بود. نتیجهگیری: میزان بالای مشکلات هیجانی و احتمال بالای سوءمصرف مواد در دانشجویان، توجه به عوامل خطرپذیری و مداخلههای پیشگیرانه را در اولویت قرار میدهد.
Objectives: The aim of the present study was to assess the relation of addiction with protective factors (resilience) and risk factors (depression, anxiety and stress). Method: 346 students of Sharif Industrial University were selected using convenience sampling and completed substance abuse subtle screening inventory - 3 (SASSI - 3), Conner-Davidson Resilience Scale (CD-RISC) and Depression, Anxiety, Stress Scale (DASS). Data were analyzed by SPSS-16 using Pearson’s correlation test, independent t-test, and multivariate regression. Results: Results indicated that anxiety (t= -3.31, p≥0.001), depression (t= -5.55, p≥0.001), and stress (t= -3.37, p≥0.001) were higher in subjects with a higher possibility of substance abuse, and their resilience (t= 3.56, p≥0.01) was lower. Conclusion: The high prevalence of emotional problems and the high probability of substance abuse among students, prioritize the attending to risk factors and preventive interventions.
addiction, resilience, depression, stress
اعتیاد، تابآوری، افسردگی، اضطراب، استرس
136
142
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-425&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/4
1390/10/14
Abolfazl
Mohammadi
Tehran University of Medical Sciences
ابوالفضل
محمدی
amohammadee@gmail.com
0031947532846006001
0031947532846006001
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Mitra
Aghajani
Sharif Industrial University, Student Consultation Center
میترا
آقاجانی
0031947532846006002
0031947532846006002
No
دانشگاه صنعتی شریف، مرکز مشاوره دانشجویی
Gholamhossein
Zehtabvar
Sharif Industrial University, Student Consultation Center
غلامحسین
زهتابور
0031947532846006003
0031947532846006003
No
دانشگاه صنعتی شریف، مرکز مشاوره دانشجویی
fa
پراکندگی جغرافیایی نیروی انسانی در سامانه ارایه خدمات سلامت روان در سال 1386
Geographical Distribution of Human Resources in Mental Health Provision System in 2007
هدف: بررسی حاضر با هدف ارایه نقشه جغرافیایی و وضعیت پراکندگی شاخصهای مربوط به پراکندگی نیروی انسانیِ سامانه ارایه خدمات روان در ایران، به تفکیک مناطق زیرپوشش دانشگاههای علومپزشکی انجام شد. روش: این بررسی با بهکارگیری دادههای موجود از گزارشهای سامانه سلامت روان در سال 1386 انجام شد. پس از تنظیم شاخصها، دادهها بهکمک نرمافزار Arc GIS 9.2 به صورت توصیفی و نمودار درونیاب نمایش داده شد. همچنین میزان هر یک از شاخصهای بررسیشده، کمینه و بیشینه و انحرافمعیار هر یک از شاخصها در مناطق گوناگون گزارش شد. یافتهها: در سال 1386 میانگین کشوری هفت شاخص جمعیت زیرپوشش به کل جمعیت کشور، جمعیت زیرپوشش شهری به کل جمعیت شهری، جمعیت زیرپوشش روستایی به کل جمعیت روستایی، نسبت خانههای بهداشت زیرپوشش به کل خانههای بهداشت، نسبت مراکز بهداشتی- درمانی روستایی زیرپوشش به کل موارد موجود، نسبت مراکز بهداشتی- درمانی شهری زیرپوشش به کل موارد موجود و نسبت پایگاههای بهداشتی زیرپوشش به کل موارد موجود بهترتیب 8/54%، 9/36%، 2/96%، 5/97%، 1/97%، 4/50%، 4/41% بود. تعداد افراد ارایهدهنده خدمات بهداشت روان در کشور به تفکیک عبارت بود از: 29282 بهورز، 6529 کاردان بهداشت، 4595 پزشک عمومی دورهدیده، 61877 رابط بهداشت، 692 روانپزشک، 27 روانپزشک کودک، 126 دکتر روانشناس (56 نفر بالینی و 70 نفر دیگر شاخهها)، 652 کارشناسارشد روانشناسی (183 نفر بالینی و 469 نفر دیگر شاخهها)، 651 مددکار اجتماعی و 214 روانپرستار. نتیجهگیری: پراکندگی تخصصی نیروی انسانی در سامانه سلامت روان کشور خوب است، ولی در پراکندگی نیروی انسانی متخصص نسبت به جمعیت زیرپوشش توازن وجود ندارد.
Objectives: The present research was carried out with the aim of providing a geographical map and the distribution of indices related to the distribution of human resources in the mental health system in Iran according to regions covered by different medical universities. Method: This study was carried out using the data present in mental health system reports in the year 2007. Subsequent to the adjustment of indices, data were presented by drawing descriptive and interpolated maps using Arc GIS 9.2. Also, the amount of each evaluated index, minimum, maximum and standard deviation of each index in different areas were reported. Results: In 2007 the nationwide means of covered population to total population of the country, covered urban population to total urban population, covered rural population to total rural population, proportion of covered health centers, to total health centers, proportion of covered health and treatment rural centers to the total, proportion of covered urban health and treatment centers to the total, and the proportion of covered health headquarters to the total were 54.8%, 36.9%, 96.2%, 97.5%, 97.1%, 50.4%, and 41.4% respectively. The individuals providing mental health services comprised: 29282 assistants in nursing, 6529 health workers, 4595 trained general practitioners, 61877 health messengers, 692 psychiatrists, 27 child psychiatrists, 126 psychologists (56 clinical, 70 other ), 652 professionals with master’s degree in psychology (183 clinical, 469 other), 651 social workers, and 214 psychiatric nurses. Conclusion: There is favorable distribution of specialized human resources in the country’s health system, however, there is an disparity between the distribution of specialized human resources and covered population.
mental health system, geographical distribution, human resources, Iran
سامانه سلامت روان، پراکندگی جغرافیایی، نیروی انسانی، ایران
143
150
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-426&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/4
1390/10/14
Masoud
Ahmadzad Asl
Tehran University of Medical Sciences
مسعود
احمدزاد اصل
0031947532846006004
0031947532846006004
No
دانشگاه علومپزشکی تهران
Ahmadreza
Shamshiri
Tehran University of Medical Sciences
احمدرضا
شمشیری
0031947532846006005
0031947532846006005
No
دانشگاه علومپزشکی تهران
Ahmad
Hajebi
Tehran University of Medical Sciences
احمد
حاجبی
a-hajebi@tums.ac.ir
0031947532846006006
0031947532846006006
Yes
دانشگاه علومپزشکی تهران
Morteza
Naserbakht
Health System Research Department
مرتضی
ناصربخت
0031947532846006007
0031947532846006007
No
دپارتمان تحقیقات سامانه سلامت،
Mohammadbagher
Saberi Zafarghandi
Tehran University of Medical Sciences
محمدباقر
صابری زفرقندی
0031947532846006008
0031947532846006008
No
دانشگاه علومپزشکی تهران
Farnoush
Davoudi
Tehran University of Medical Sciences
فرنوش
داودی
0031947532846006009
0031947532846006009
No
دانشگاه علومپزشکی تهران
fa
سلامت روانی- اجتماعی و راهکارهای بهبود آن
Psychosocial Health and Strategies for improvement
در اساسنامه سازمان جهانی بهداشت1 (WHO) سلامت «نهتنها نبود بیماری یا معلولیت»، بلکه «حالت بهینه خوب بودن جسمی، روانی و اجتماعی» تعریف شده است (گزارش سازمان جهانی بهداشت، 2001). مفهوم سلامت روانی نیز از نظر WHO چیزی فراتر از نبود اختلالهای روانی و شامل 1- خوب بودن ذهنی، 2- ادراک خودکارآمدی، 3- استقلال و خودمختاری، 4- کفایت و شایستگی، 5- وابستگی میاننسلی و 6- خودشکوفایی توانمندیهای بالقوه فکری و هیجانی است (همانجا). اختلال رفتاری- روانی عبارت است از حالات قابلتوجه بالینی که با تغییر در تفکر، خلق، هیجان یا رفتار مشخص و با ناراحتی و تشویش شخصی و یا اختلال کارکرد زندگی همراه باشد. این تغییرات در گستره هنجار جامعه قرار نمیگیرند و بهصورت واضح غیرعادی و بیمارگونه و مداوم یا عودکننده هستند (همانجا؛ سادوک2، سادوک و رالز3، 2009). گرچه WHO از سال 1946 میلادی برای سلامت تعریف سه بعدی زیستی، روانی و اجتماعی را بیان کرده است، اما در بیشتر کشورها دو بعد روانی و اجتماعی سلامت تا حد زیادی بهوسیله متولیان سامانه سلامت و حاکمان کشورها نادیده گرفته شده، که البته کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از حدود دو دهه پیش WHO نسبت به این بیتوجهی زیانبار هشدار جدی داده و به نقش نزدیک به 85 درصدی عوامل روانی- اجتماعی تأثیرگذار بر سلامت اشاره کرده است. به دنبال آن کشورهای توسعهیافته به سرعت راهکارهایی برای اصلاح بهداشت روانی- اجتماعی جوامع خود تدارک دیده، به مرحله اجرا در آوردهاند. به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده که کشور ما نیز به طرح این موضوع مهم و حیاتی بپردازد؛ این مقاله با هدف بررسی نارساییهای سلامت روانی- اجتماعی و ارایه راهکارهای بهبود آن، نیز وظایف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و رسالت فرهنگستان علوم پزشکی ایران در این زمینه تنظیم شده است.بر پایه اظهار نظر سازمان جهانی بهداشت (2001) در سال 1990 میلادی از ده بیماری که بیشترین میزان ناتوانی را در جهان سبب شدهاند، پنج مورد آن مربوط به بیماریهای روانی است (افسردگی اساسی4، سوءمصرف دارو و الکل5، اختلال خلقی دو قطبی6، اسکیزوفرنی7 و اختلال وسواسی- اجباری8). بر پایه پیشبینیهای پژوهشگران بینالمللی بار اختلال افسردگی، حوادث و سوانح، عوارض جنگ، خشونت و صدمه به خود از سال 1990 تا سال 2020 بهترتیب از رتبه چهارم به دوم، نهم به سوم (گفتنی است کشور ما درحال حاضر از این نظر در بدترین وضعیت است)، شانزدهم به هشتم (احتمال افزایش این رتبه پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 و واکنشهای پس از آن بیشتر شده است)، نوزدهم به دوازدهم و هفدهم به چهاردهم جابهجا میشود (کریستوفر9، آلن10 و لوپز11، 1996). در جدیدترین پیشبینی WHO بار اختلال افسردگی از سال 2002 به سال 2030 میلادی در کشورهای توسعهیافته از رتبه چهارم به رتبه نخست و در کشورهای در حال توسعه از رتبه چهارم به رتبه دوم پس از HIV/AIDS میرسد. همچنین بار بیماری دیابت که یک اختلال روانتنی است، از رتبه بیستم در سال 2002 به رتبه یازدهم در سال 2030 میلادی کاهش مییابد (سازمان جهانی بهداشت، 2008). در ایران بار بیماریهای روانی و اختلالهای روانی- رفتاری پس از حوادث عمدی و غیرعمدی، رتبه دوم را در سال 1382 بهدست آورده است (نقوی، 2007). تمامی این پبشبینیها از اهمیت توجه جهانی به سلامت روان در دو دهه آینده حکایت میکند.بر پایه اظهارنظر کمیسیون عوامل تعیینکننده روانی- اجتماعی سلامتِ WHO نزدیک 85 درصد عوامل تأثیرگذار بر سامانه سلامت، بهجز عوامل زیستی و ژنتیک است، که به نظر میرسد در تمامی کشورها، از جمله ایران، نادیده گرفته شده است. اگرچه برای سلامت اجتماعی تعریف و شاخصگذاری یکسان جهانی وجود ندارد، متناسب با هر منطقه شاخصهای خاصی بهکار رفته است. از دیدگاه صاحبنظران ایران شاخصهای سلامت اجتماعی عبارت است از: نبود فرد فقیر، خشونت، تبعیض جنسی، بیکاری و تبعیض قومی- نژادی- منطقهای؛ کنترل رشد جمعیت؛ برابری همگان در برابر قانون؛ رعایت پیمان حقوق بشر و سایر پیمانهای مرتبط با حقوق انسان؛ آموزش اجباری و رایگان تا پایان دوره راهنمایی؛ دسترسی همگان به خدمات سلامت؛ وجود امنیت و آزادی عقیده؛ احساس رضایت از زندگی؛ زیرپوشش بیمه بودن تمامی مردم؛ توزیع عادلانه درآمدها (حق افراد داده شود و همه برای کسب درآمد فرصت برابر داشته باشند)؛ مشروعیت حکومت نزد مردم؛ انتخاب حاکمان به شیوه مردمسالارانه و نظارت مردم بر آنها (رفیعی، سمیعی، امینی رازانی و اکبریان، 2010).برخی واقعیتهای روانی اجتماعی ایران 1- روند شیوع اعتیاد در ایرانالف- طی 20 سال گذشته از سال 1357 تا 1377 بهطور متوسط میزان بروز سوءمصرف مواد سالانه 8 درصد رشد داشته و به بیان دیگر بهطور تقریبی هر 12 سال دو برابر شده است. مقایسه این نرخ با نرخ رشد جمعیت، که طی 20 سال گذشته بهطور متوسط 63/2 درصد بوده است، نشانگر سه برابر بودن میزان رشد بروز سوءمصرف مواد نسبت به نرخ رشد جمعیت است. همچنین میزان مصرف تزریقی مواد در 10 سال گذشته 330 درصد رشد داشته است، به بیان دیگر رشد متوسط 33 درصدی در هر سال (رحیمیموقر، محمد و رزاقی، 2002)!ب- پژوهش کیفی بررسی مشکلهای اجتماعی در اولویت ایران (مدنی، وامقی و رفیعی، 2007، به نقل از مدنی، 2008) از افراد صاحبنظر با کاربرد روش دلفی1 نشان داد 15 مشکل اعتیاد، بیکاری، خشونت، بیاعتمادی اجتماعی، فقر اقتصادی، فساد، تبعیض اجتماعی، بیعدالتی در برخورداری از قدرت، نزول ارزشها، افزایش میزان جرایم، سیاستهای اقتصادی، معضل ترافیک، مسایل آموزش و پرورش، رعایت نشدن حقوق شهروندی و نابرابری در اجرای قانون مورد اجماع صاحبنظران است. بنابراین اعتیاد به عنوان مهمترین مشکل اجتماعی ایران در نظر گرفته شده است.اثرات مفید موقّت مواد مخدر عبارت است از: دردزُدایی، اضطرابزُدایی، نشاطافزایی، جسارتزایی و مهارگسیختگی و اثرات تداوم در مصرف مواد مخدر عبارت است از ایجاد وابستگی فیزیکی و روانی و تحمل2. مرداب اعتیاد محصول پدیده فریبنده اثرات مفید و گذرای مواد و درگیرشدن در دام پدیده وابستگی و تحمل است.2- یافتههای پژوهشی سلامت روان در ایرانالف- بررسی سلامت روان در ایران (نوربالا، محمد، باقری یزدی و یاسمی، 2000، 2001، 2002 و 2004) روی 35014 نفر از جمعیت بالای 15 سال (نزدیک 001/0 خانوارها) با کاربرد پرسشنامه سرندی 28 گویهای سلامت عمومی3 (GHQ-28) شیوع اختلال روانی در سال 1378 را در کل کشور، استان تهران و شهر تهران بهترتیب 21 درصد (9/25% زنان و 9/14% مردن)، 2/21 درصد و 5/21 درصد گزارش کرد.ب- همهگیرشناسی4 اختلالهای روانپزشکی در ایران (محمدی و همکاران، 2002، 2003 و 2005) روی 25180 نفر از جمعیت بالای 18 سال با کاربرد آزمون 904 گویهای برنامه اختلالهای عاطفی و اسکیزوفرنیا5 (SADS) شیوع اختلال روانی در سال 1380 را در کل کشور و استان تهران بهترتیب 10/17 درصد (4/23% زنان و 8/10% مردان) و 29/14 درصد نشان داد.ج- بررسی سلامت روانی شهر تهران، در راستای پروژه سنجش عدالت در سلامت (نوربالا، باقری یزدی، اسدیلاری و واعظ مهدوی، 2011؛ نوربالا، باقری یزدی و محمد، 2009) روی 19370 نفر از جمعیت بالای 15 سال شهر تهران با کاربرد پرسشنامه GHQ-28 شیوع اختلال روانی شهر تهران را 2/34 درصد (9/37% زنان و 6/28% مردان) برآورد کرد. این آمارها در حالی است که بر پایه آمار سازمان جهانی بهداشت (2008) میزان شیوع اختلال روانی در 14 کشور دنیا بین 3/4 درصد در شانگهای چین تا 4/26 درصد در ایالت متحده آمریکا متغیر بوده است.3- ناپایداری در ساختارها، مدیریتها، ارزشها و تصمیمگیریها در ایران موارد بسیاری از این ناپایداریها در تاریخ پس از انقلاب اسلامی به روشنی به چشم میخورد.4- روند ازدواج و طلاق در ایرانبر پایه آمار منتشرشده دفتر مطالعات دینی- اجتماعی- روانشناختی سازمان ملی جوانان ایران (2010) در سال 1388 نسبت به سال 1387 ازدواج یک درصد و طلاق 8/13درصد رشد داشته است، به بیان دیگر رشد منفی نیم درصدی ازدواج و رشد 14 درصدی طلاق در شهرها و رشد 8/4 درصدی ازدواج و 8/12 درصدی طلاق در روستاها! بر پایه آمار منتشرشده سازمان ثبت احوال کشور در 5 سال گذشته (89-1384) طلاق 59/37 درصد رشد مثبت داشته است. یکی از نکات قابل توجه در این مورد آمار بالای طلاق زوجهای جوان میان 20 تا 29 سال است که در تمام این پنج سال تکرار شده است (روزنامه آرمان، 2011).5- روند مصرف داروهای ضداضطراب در ایرانمیانگین مصرف داروهای ضداضطراب در فاصله سالهای 1997 تا 1999 و 2007 تا 2009 در ایران در مقایسه با سایر کشورهای آسیایی، رشد قابل توجه داشته است (قدس، 2010).6- فرار مغزهابر پایه گزارش صندوق بینالمللی پول در سال 2006 ایران در میان 91 کشور توسعهیافته و در حال توسعه، بالاترین نرخ فرار مغزها را به خود اختصاص داده است، بهصورتیکه سالانه 150000 تا 180000 نفر از افراد تحصیلکرده به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند (توکل، 2010).وضعیت موجود و آنچه که لازم است مورد توجه قرار گیرد، بهصورت خلاصه بدین شرح است: 1- اهمیت سلامت روانی و نیز سلامت اجتماعی در سامانه سلامت کشورها و نیز ایران تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. بنابراین برای آینده سلامت روانی و اجتماعی جهان و نیز ایران احساس نگرانی میشود. 2- آمار اختلالهای روانی در ایران در مقایسه با سایر کشورها وضع خوبی ندارد. 3- جامعه ایرانی، جامعهای هیجانی، نگران، غمگین، حرمتشکن، غیرقابل پیشبینی و به تعبیر برخی بزرگان و مسئولان غیراخلاقی، قانونگریز و نظارتناپذیر است، که همگی از عوامل خطر بروز اختلال روانی و بیماریهای روان- تنی است. 4- در ایران افراد متأهل نسبت به افراد مجرد، به دلایل گوناگون از سلامت روانی بهتری برخوردار نیستند، موضوعی که جای فکر و نگرانی دارد. 5- در ایران سیر فزاینده آمار طلاق، در شهر و روستا نگرانکننده است که نشانگر وجود مشکل و آسیب در خانواده و دست کم اختلال در روابط میانفردی است. 6- مهار نشدن، بلکه رشد سیر شیوع پدیده اعتیاد در ایران، با وجود همه مقابلههای جدی صورتگرفته پیش و پس از انقلاب، نشانگر ناموفقبودن اقدامات انجامشده بوده، اعتیاد را به مقوله مهم آسیبزای روانی- اجتماعی کشور تبدیل کرده است. 7- اگر در بعد پیشگیری از بروز عوامل تنشزا، در سطح خانواده و اجتماع اقدامی اساسی و بنیادی صورت نگیرد، آیندهای ناخوشایند برای کشور پیشبینی میشود. 8- آموزههای دینی و موازین اخلاقی و معنوی جدا از نگاه سیاسی و دیدگاه حاکمان دینی، از عوامل مؤثّر در تأمین، حفظ و ارتقای سلامت روانی بهحساب میآید. 9- زمینهسازی برای کاهش نگرانی و ایجاد فضای آزاد و بانشاط، همراه با امنیت و رفاه اجتماعی و برخورداری جامعه از حقوق وکرامت انسانی و قابل پیشبینی، همگی در سطح نخست پیشگیری سلامت روانی- اجتماعی قرار میگیرد، موضوعی که نادیده گرفته شده است و تدبیری جدی میطلبد. 10- آگاهیبخشی به همه اقشار جامعه و همه مسئولان تقنینی، اجرایی، قضایی، نظامی، امنیتی و اطلاعرسانی درباره عوامل سببساز آسیبهای اجتماعی و اختلالهای روانی و بار این اختلالها بر سلامت، فرهنگ و اقتصاد جامعه از اولویتهای بسیار مهم است. در این بخش به استناد مجموعه بحثهای بیانشده در کمیته طرح جامع سلامت روان کشور، موضوع نامه شماره 20386 مورخ 22/4/1383 جناب آقای سید محمد خاتمی، رییس محترم وقت جمهوری اسلامی ایران (نوربالا و یاسمی، 2004) -که با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، سازمان نظام پزشکی، انجمن علمی روانپزشکان ایران، انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران، سازمان بیمه خدمات درمانی، انستیتو روانپزشکی تهران، مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور، سازمان بهزیستی کشور، نمایندهای از کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی و جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تدوین شده است- و با بهرهگیری از تجربههای شخصی، راهبردها و راهکارهایی برای اصلاح سلامت روانی- اجتماعی جامعه ایران بیان میشود:الف) راهبردهای اختصاصی پیشگیری سطح نخست سلامت روان: 1- انجام بررسیهای دورهای نیازسنجی با هدف بهروز کردن اولویتهای ارتقای سلامت روان جامعه، 2- آموزش و آگاهسازی تمام مردم در مورد سلامت روان، 3- تقویت مهارتهای مرتبط با سلامت روان، مانند مهارتهای زندگی، مهارتهای فرزندپروری، مهارتهای شغلی و مهارتهای زندگی سالم، 4- ایجاد و تقویت سامانههای حمایت اجتماعی، 5- مداخلههای اجتماعی با هدف کاهش استرس و ارتقای سلامت روان، 6- تابآوری فردی1، 7- تقویت شبکههای ارتباطی محلهای، مشارکت شهروندان و فعالیتهای محلهای2، 8- توانمندسازی اجتماعی3، 9- مداخله در بحران برای وضعیتهایی مانند طلاق، جدایی، بلایا و آسیبهای دیگر، 10- کنترل عوامل خطر شناختهشده برخی مشکلات و بیماریها مانند خودکشی، خشونت، اعتیاد، صرع، عقبماندگی ذهنی و...، 11- پیشگیری از کودکآزاری و دیگر خشونتهای خانگی، 12- دفاع از تمامی برنامههای مرتبط با سلامت روان، 13- پیشگیری از بروز تنشهای خانوادگی و اجتماعی و مدیریت علمی در موارد بروز آنها و 14- پایش، ارزشیابی و انجام پژوهشهای ضروری مرتبط. ب) راهبردهای اختصاصی پیشگیری سطح دوم سلامت روان: 1- گسترش کمی و کیفی طرح ادغام بهداشت روان در سامانه مراقبتهای بهداشتی اولیه4 (PHC) در روستاها با هدف سرند، تشخیص، ارجاع، درمان و پیگیری فعال بیماران روانی، 2- گسترش کمی و کیفی طرح بهداشت روان شهرها بهوسیله رابطان بهداشتی، 3- گسترش کمی و کیفی مراکز ارایه خدمات سرپایی و بستری بیماران روانپزشکی، 4- پوشش بیمهای (دولتی، خصوصی و تکمیلی) خدمات روانپزشکی سرپایی و بستری، 5- عزم عمومی و ملی برای انگزدایی از اختلالهای روانی و بیماران روانی، 6- اجرایی کردن اختصاص 10 درصد تختهای بیمارستانهای عمومی به بیماران روانی و گسترش روانپزشکی رابط- مشاور، 7- تأمین دارو و تجهیزات بهروز مورد نیاز ارایه خدمات روانپزشکی، 8- افزایش سهم اعتباری بودجه بهداشت روان از بودجه بهداشت و درمان کل کشور، 9- تأمین نیروی انسانی مورد نیاز گروه بهداشت روان در سطوح گوناگون تخصصی تا رسیدن به استاندارد جهانی، 10- ساماندهی خدمات روانشناختی و مشاوره با هماهنگی مراجع مرتبط، 11- بهبود کمی وکیفی آموزش روانپزشکی و علوم رفتاری در دوره دانشجویی، کاورزی و تخصصی و 12- انجام بررسیهای دورهای مربوط به بروز و شیوع اختلالهای روانی و اعلام روند شیوع و بروز این اختلالها بهصورت مستمر به مسئولان و مردم. ج) راهبردهای اختصاصی پیشگیری سطح سوم سلامت روان: 1- ایجاد و گسترش مراکز درمان روزانه5 برای بیماران روانی مزمن، 2- گسترش ارایه خدمات ویزیت در منزل برای بیماران روانی مزمن، 3- گسترش خدمات توانبخشی و کاردرمانی برای بیماران روانی مزمن، 4- آموزش و حمایت مادی و معنوی خانوادههای بیماران روانی و 5- تقویت و گسترش سازمانهای مردمنهاد در امر پیشگیری، درمان و توانبخشی بیماران روانی.وظایف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مورد تأمین، حفظ و ارتقای سلامت اجتماعیلازم است وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور 1- عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر سلامت را شناسایی، تعیین محدوده و با موازین بومی و فرهنگی درجهبندی نماید، 2- تأثیرات جسمی- روانی و حتی اقتصادی عوامل اجتماعی را بر جامعه بررسی نماید، 3- فراز و فرود و سیر عوامل اجتماعی و تأثیر آنها را بهطور مداوم بررسی نماید، 4- سهم دستگاهها، نهادها و اشخاص (تقنینی، اجرایی، قضایی، انتظامی، خصوصی و...) برهمزننده سلامت اجتماعی را تعیین و به آنها و جامعه اطلاعرسانی نماید و 5- با فرهنگسازی دستگاهها، نهادها و اشخاص برهمزننده سلامت اجتماعی را از تداوم کار باز دارد. به بیان دیگر وزارت بهداشت، به همان صورت که به آلودگیهای زیستی، میکروبی، صوتی و... حساسیت نشان داده، اقدامات بهجا و لازم انجام میدهد، ضرورت دارد نسبت به تنشهای روانی- اجتماعی و ناهنجاریهای ارتباطی نیز حساس و چارهجو باشد. بنابراین لازم است برای رسیدن به جامعهای آرام و بهدور از تنش، برخوردار از تعادل هیجانی، سرشار از سرور و شادی و پرهیز از غم و خشم افراطی و مراعاتکننده جنبههای ارتباطی آحاد افراد بر مبنای اخلاق انسانی و الهی، وزارت بهداشت مشوق، بلکه هدایتگر سیاستگذاران، قانونگزاران، متولیان اجرایی، قضایی، نظامی، انتظامی، امنیتی و ارشادی باشد. وظایف فرهنگستان علوم پزشکی در تأمین سلامت روانی- اجتماعی1- ارسال نامه رئیس فرهنگستان به وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مبنی بر غفلت اساسی در زمینه بهداشت روانی- اجتماعی و ضرورت توجه بیش از پیش به این حوزه برای بهبود ساختار سازمانی، نیروی انسانی، بودجه و اعتبارات به میزان سهم عوامل روانی- اجتماعی تأثیرگذار بر سلامت جامعه، 2- ارسال نامه رئیس فرهنگستان به رئیسان محترم سه قوه، مبنی بر توجه به سلامت روانی- اجتماعی و ضرورت حمایت کامل از وزارت بهداشت و سایر متولیان و دلسوزان این حوزه برای اجراییشدن پیشنهادهای ارایهشده، 3- دیدهبانی و بررسی دقیق وکارشناسانه مستمر شاخصهای سلامت روانی- اجتماعی و بازتاب دادن روند مثبت و منفی آن همراه با پیشنهادهای کارشناسیشده به وزارت بهداشت و سایر مسئولان مرتبط با هدف بهبود تدریجی سلامت در این حوزه. در پایان به تغییر نعمت از دیدگاه قرآنی اشاره میشود:الف) ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَهً أَنْعَمَهَا عَلَیٰ قَوْمٍ حَتَّیٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۙ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (قرآن مجید، آیه ٥٣ سوره انفال).این، بهدلیل آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمیدهد، جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند؛ و خداوند شنوا و داناست! ب) لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّیٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ (قرآن مجید، آیه 11 سوره الرعد).برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیرحتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (به دلیل اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت!
Opinion
Strategies, Improve, Mental Health-Social
سلامت روانی- اجتماعی، راهکار، بهبود
151
156
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-428&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/10
1390/10/20
Ahmadali
noorbala
Tehran University of Medical Sciences
احمدعلی
نوربالا
noorbala@tums.ac.ir
0031947532846006010
0031947532846006010
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران
fa
برخی از چالشهای بهداشت روان و اعتیاد در ایران
Some of the Challenges of Mental Health and Addiction in Iran
پیرو فراخوان مسئولان محترم مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران برای نظرخواهی از صاحبنظران حوزه سلامت روان در مورد «چالشهای پیشروی بهداشت روان و پیشگیری از سوءمصرف مواد در ایران»، نخستین نشست علمی «بررسی چالشهای سلامت روان و نظام سلامت روان در مراقبتهای بهداشتی اولیه کشور» در سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع)، برابر با چهارم شهریور سال 1389 هجری شمسی به دعوت انجمن علمی روانپزشکان ایران، در محل دفتر مطالعات اسلامی انستیتو روانپزشکی تهران برگزار شد. متن حاضر برداشتی از مهمترین چالشهای پیشروی بهداشت روان است که در آن نشست ارائه شد، چالشهایی که اگر به درستی به آن پرداخته نشود، تأثیر آن در توقف روند روبهرشد بهبود سلامت روان کشور دور از انتظار نخواهد بود. امید است این نوشتار آغازی باشد تا صاحبنظران با بررسی همهجانبه و ژرف چالشهای موجود و نقد کارایی نظام سلامت در حوزه سلامت روان و اعتیاد، راه را برای حفظ و بهبود سلامت روان جامعه هموار سازند. به هر میزان موضوعهای مهم اجتماعی مانند سلامت روان و اعتیاد مورد نقد علمی، اگرچه بیرحمانه، قرار گیرد، جامعه از فواید آن در قالب اصلاح سیاستها و عملکردها و کاهش خطاها بهرهمند خواهد شد. 1- نگاه نادرست و نگرش نهچندان منطقی مردم، متخصصان و سیاستگذاران سیاسی و بهداشتی به مقوله سلامت روان امروزه اهمیت سلامت روان و تأثیر جدی آن بر بخشهای دیگر سلامت (جسمی، اجتماعی و معنوی) انکارپذیر نیست. جدا از تعریف سلامت، با توجه به ارتباط نزدیک این بخش از سلامت با بهداشت عمومی و عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت (پرینس1 و همکاران، 2007) میتوان گفت بدون سلامت روان، دستیابی به بخشهای دیگر سلامت امکانناپذیر است (ریبا2، 2010). رنجوری و در معرض آسیب بودن 5 درصد (450 میلیون نفر) مردم جهان (سازمان جهانی بهداشت، 1995) و 21درصد از جمعیت کشورمان (نوربالا، عاطفوحید، باقری یزدی و یاسمی، 2002) از یکی از ناهنجاریهای روانپزشکی، مقوله بهداشت روان را بهعنوان یک اولویت قطعی و اصلی و نه در حد تعارفهای معمول در جهان و ایران اجتنابناپذیر کرده است. ایران در اصلاح نگرشهای نادرست به مقوله اختلالهای روانپزشکی و مشکل اعتیاد، نه تنها در میان عموم مردم، بلکه در میان سیاستمداران و مدیران ارشد، گامهای بزرگی برداشته است، بهطوریکه امروزه هیچ مسئولی هر چند در حد شعار اهمیت سلامت روان را نادیده نمیگیرد. ولی با نگاه به آینده باید گفت هنوز راههای نرفته زیادی در پیش رو است و لازم است گامهای اساسی و بنیادیتری برداشته شود.2- نامناسب بودن ساختار وکمبود اعتبار مالی ایران یکی از کشورهای پیشرو در ایجاد و گسترش ساختار سلامت روان، بهخصوص در زمینه ارتباط ساختارهای کشوری سلامت روان و اعتیاد در وزارت بهداشت با الگوی ادغام سلامت روان در مراقبت بهداشتی اولیه3 (PHC) بوده است، بهگونهای که نخستین برنامه ملی بهداشت روان کشور در سال 1365 تدوین شد، که هدف آن ادغام برنامه بهداشت روان در نظام مراقبتهای اولیه بود (رحیمیموقر و همکاران، 2008). ضعف در ساختار مناسب و تعریفشده برای اطمینان از اجراییشدن برنامههای سلامت روان در سطح کشوری، استانی و شهرستانی مشکلاتی را برای کشورهای منطقه ایجاد کرده است، بهطوریکه در مدیترانه شرقی تنها 12 کشور در حوزه سلامت روان و از میان آنها تنها چهار کشور برای مداخلههای روانشناختی در موارد اضطراری و بحرانهای طبیعی برنامه و سیاست مشخص دارند (یاسمی و همکاران، 2001).بررسی چهار دوره تاریخ روانپزشکی و بهداشت روان در کشور، از نگهداری رقتبار بیماران در دارالمجانین (پیش از سال 1320) تا تشکیل نخستین اداره بهداشت روان و آغاز فعالیتهای پژوهشی در حوزه سلامت روان (سالهای 1320 تا 1350)، الگوی خدمات بهداشت روان جامعهنگر و ارتقای ساختار بهداشت روان به اداره کل با وظایف جدی آموزشی- پژوهشی و برنامهریزی کلان بهداشت روان و ایجاد بیمارستانها و مراکز جدید درمانی (دهه پنجاه) نشانگر روند روبهرشدی است. با این وجود، روند کار مورد رضایت کارشناسان این حوزه نیست، همچنانکه تصمیمگیریهای اتخاذ شده برای نزول شأن سازمانی دفتر سلامت روانی- اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت با روند یادشده همخوانی ندارد. برخلاف تلاشهای مدیریت کلان وزارت بهداشت در دولت نهم مبنی بر حفظ و ارتقای ساختار دفتر مذکور، حداقل در حد اداره کل با مأموریت فعالیت در سه زمینه سلامت روانی، سلامت اجتماعی و اعتیاد، نزول جایگاه دفتر به مشاور معاون وزیر را میتوان نگاه نادرست و کارشناسینشده به بهداشت روان در کشور تفسیر کرد. شکاف درمانی1 برای ناهنجاریهای روانی در تمام کشورها بسیار زیاد است؛ شکافی عمیق میان شیوع بیماریهای روانپزشکی از یک سو و تعداد افراد دریافتکننده مراقبتهای اولیه درمانی از سوی دیگر. بنابراین به دلیل وضعیت پیچیده و در معرض تهدید جامعه ما، حذف یا تضعیف ساختار تشکیلاتی میتواند به عمیقتر شدن این شکاف در حوزه روانپزشکی، بهویژه در استانهای محروم بینجامد.هدف برنامههای بهداشت روان نه تنها در حوزه درمان، بلکه در حوزه پیشگیری و ارتقای امنیت روانی، کاهش فشار و بار اختلالهای روانی است. اجرایی شدن این اهداف نیازمند منابع کافی است و فرایند تأمین منابع بدون وجود ساختار مناسب دشوار است. با وجود گام مثبت ایجاد ردیف اعتباری مستقل برای بهداشت روان و اعتیاد در سالهای پیشین در وزارت بهداشت، سهم بهداشت روان از کل اعتبار سلامت تنها 3درصد بوده است. بدیهی است با افول ساختار مربوطه در وزارت بهداشت، در آینده برای تأمین و افزایش اعتبار، متناسب با مأموریتها و گستردگی مداخلههای بهداشت روان، تلاشی صورت نخواهد پذیرفت و در کنار منتفیشدن اعتبارهای اندک کنونی، شاهد اختصاص بخش قابلتوجهی از منابع مالی به دستگاههای غیرتخصصی و حتی با کارکردهای غیرسلامت خواهیم بود.3- فرسوده بودن شبکه مراقبتهای بهداشتی اولیهاز سال 1365 در کوران جنگ تحمیلی، دوره چهارم تاریخ بهداشت روان کشور شروع شد. در آن دوره حساس، ادغام خدمات بهداشت روان در مراقبتهای بهداشتی اولیه، امکان پیوند ارایه این خدمات با بدنه بزرگ شبکههای بهداشتی- درمانی کشور را پایهگذاری کرد. در این الگو از بیرونیترین تا تخصصیترین سطح، آموزش، بیماریابی، درمان، ارجاع و پیگیری بیماریهای مهم روانپزشکی انجام میشد. این برنامه طی بیش از بیست سال گذشته گسترش یافته و اکثریت جمعیت روستایی کشور را زیر پوشش داشته است، که خود تحولی انقلابی و انقلابی در ارایه خدمات سلامت روان در کشور بود. متناسب با تغییر ساختار جمعیتی، تحول اقتصادی و سیاسی و توسعه شهرنشینی، این برنامه با گذشت بیش از دو دهه هنوز مورد بازبینی قرار نگرفته است. نبود توان و پویایی لازم در شبکه کنونی، پاسخگویی به شرایط امروز را سخت کرده است. بنابراین بازنگری در اهداف و زیرساختهای شبکه و ارتقای سطح کمی و کیفی نیروهای محیطی و ستادی ضروری است. در چند سال اخیر بازبینی نظری برنامه کشوری سلامت روان در اداره کل سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد شروع شده بود، که به دلایل برشمرده ادامه کار با مشکلاتی روبهرو شد.4- مبتنی نبودن آغاز و ادامه برنامهها بر ساختارهای ملیدر کنار ضعف در ساختار و نامتناسب بودن اعتبارهای اختصاصیافته با نیازها و شرایط امروز کشور در حوزه سلامت روان، مبتنی نبودن آغاز و ادامه برنامهها بر ساختارهای ملی، مانند کمیته کشوری بهداشت روان، از دیگر چالشهای جدی است. سالهای متمادی به دلایل نامشخص کمیته کشوری سلامت روان فعال نبوده است. از سال 1385 با تدوین آییننامهای جدید و پس از پیگیریهای زیاد، سرانجام با ابلاغ وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، نخستین جلسه با حضور ایشان و معاون سلامت تشکیل شد. فعال شدن کارگروهها و تشکیل جلسهها امید تازهای در دلها زنده کرد، تا بتوان برنامهها را مبتنی بر عقل جمعی و با پشتوانه کارشناسی به سرانجام رسانید. امید میرود با تغییر و تحولهای انجامشده در ساختار وزارت بهداشت، این مهم بار دیگر به فراموشی سپرده نشود.5- وجود دستگاههای موازی و غیرحرفهای در کشور در حوزه سلامت روان و اعتیاد تسلط ساختارهای موازی و غیرحرفهای در روند تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرا، چالشی است که اختیار را از دست متولی قانونی و حرفهای سلامت کشور، یعنی وزارت بهداشت، ربوده است. با تلاش فراوان در سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه، یکپارچگی در سیاستگذاری، برنامهریزی، ارزشیابی، نظارت و تخصیص منابع عمومی مورد تأکید و تصویب قرار گرفت و پیرو آن، هماهنگ با تبصره 1، بند د، ماده 32 قانون برنامه پنجم توسعه تمامی ارایهکنندگان خدمات بهداشتی و درمانی کشور (دولتی و غیردولتی) موظف شدند از خطمشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پیروی کنند. اصلاح این روند باید با شتاب بیشتر صورت پذیرد تا تمامی خدمات سلامت روان در بستر قانونی و تخصصی و مبتنی بر شواهد علمی قرار گیرد. چندپارهشدن وظایف نظام سلامت در حوزه اعتیاد و بهداشت روان، آسیبی است که دستیابی به هدفهای ازپیشتعیینشده را ناممکن میسازد، از سوی دیگر به دلیل ماهیت موضوعهای اجتماعی، در بیشتر موارد مداخله نکردن بهتر از مداخله نادرست است و این چندپارگی ممکن است صدمات جبرانناپذیری را به دنبال داشته باشد.6- حمایتهای ناپایدار و غیرمؤثر بیمهای هر چند بخش بزرگی از منابع سلامت روان بر درمانهای بیمارستانی متمرکز است، با این حال هزینهبر بودن بخشهای روانپزشکی از چالشهای جدی حوزه درمان است. تعرفه بسیار پایین تخت روز بخش روانپزشکی، بخش روانپزشکی را در کنار بخش سوختگی، به یک بخش زیانده بیمارستانی تبدیل کرده است. همین موضوع دستورالعمل وزارت بهداشت در مورد اختصاص دست کم 10درصد ظرفیت بستری بیمارستانهای عمومی به تخت روانپزشکی را با وقفه روبهرو کرده است. در سال 1388 با پیگیری مسئولان امر در دفتر سابق سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد و مداخله و همت معاون سلامت وزارت بهداشت برای نخستین بار در بودجه سالانه، تعرفه تخت روز بیمارستانهای روانپزشکی برابر با تختهای داخلی در نظر گرفته شد و با این کار تا حدی از زیاندهی تختهای روانپزشکی کاسته شد. در عین حال پوشش ناکافی و غیرمؤثر حمایتهای بیمهای از بیماران و محدود شدن پوشش بیمهای به بخشی از خدمات درمانی و پوشش ندادن مداخلههای غیردارویی و شامل نشدن بیماریهای مزمن روانپزشکی در فهرست بیماریهای خاص (وزیریان، 2003) همچنان از چالشهای پیشروی سلامت روان کشور است.7- انگ در روانپزشکی اگرچه کیفیت خدمات بهداشت روان و تأثیر درمانهای روانپزشکی در طول50 سال پیشرفت روزافزون داشته است (عاطف وحید، 2004)، اما هنوز بسیاری از افراد به بهرهگیری از این خدمات تمایل ندارند، که یکی از دلایل آن وجود انگ است. انگ برچسبی است که موجب تحقیر یا تبعیض فرد یا گروه دارنده آن در جامعه میشود. از بیم انگ درصد قابل توجهی از مردم، حتی در کشورهای پیشرفته، برای درمان مراجعه نمیکنند و یا درصورت مراجعه، درمان خود را به شکل درست و کامل ادامه نمیدهند. بنابراین انگ به افزایش بیماران درماننشده و پیرو آن افزایش هزینههای بهداشتی کشور منجر میشود. بررسی پیشینه تاریخی انگ و شناسایی عوامل اجتماعی، فرهنگی و تاریخی مرتبط، بررسی روشهای مؤثر در کاهش آن و تقویت نقش رسانه برای افزایش آگاهیهای عمومی راهبردی است که لازم است مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد (صابری زفرقندی، 2010).گسترش بخشهای روان- تنی و اختصاص تختهای روانپزشکی در بیمارستانهای عمومی، که از سالیان پیش از اولویتهای کاری وزارت بهداشت بوده است، نیز نقش به سزایی در کمرنگکردن این انگ دارد. افزایش آگاهی از نقش تخریبی کاربرد کلماتی مانند دیوانه، روانی، تیمارستان و دارالمجانین، در گفتوگوهای عادی، رسانهای، فیلم و سریال و بهویژه در متون قانونی و حقوقی باید مورد توجه قرار گیرد (همانجا).8- بهداشت روان شهریبه دلیل تغییر ساختار جمعیتی کشور بهسوی افزایش شهرنشینی و بهویژه حاشیهنشینی (نقوی و همکاران، 2005)، تغییر و تحول سریعِ اولویتها و خطمشیهایی مورد نیاز است که سالها پیش برپایه ویژگیهای جمعیتشناختی آن زمان تدوین شده بوده است. بنابراین لازم است با توجه به یافتههای پژوهشی در زمینه همهگیرشناسی، نیازسنجی جامعه و ارزیابی برنامهها از نظر هزینه- اثربخشی، همچنین توجه به مسایل فرهنگی و اجتماعی، برنامههای موجود بازنگری شوند. روانپزشکی مبتنی بر جامعه میتواند جایگزین نظام شبکه روستایی و شهری در حوزه سلامت روان باشد، که این مهم با چالشهایی از جمله تغییر نگاه سیاستگذاران بهداشتی، نظام بیمهای، ابهام در تأمین اعتبار لازم و پیوستگی در تخصیص منابع روبرو است.9- کمبود نیروهای تخصصی بهداشتی و درمانی در حوزه سلامت روان کمبود روانپزشک، روانشناس بالینی و پراکندگی ناهمگون آنها در کشور، در کنار کافی نبودن درآمد متخصصان حوزه سلامت روان نسبت به سایر رشتههای پزشکی، چالشی است که بر بسیاری از برنامههای مؤثر در بخش سلامت روان سایه انداخته است. برای جبران کمبود روانپزشک در استانها و شهرستانهایی که زیرپوشش شبکه بهداشتی و درمانی هستند، به آموزش پزشکان عمومی برای آشنایی با اختلالهای روانپزشکی نیاز است. درحال حاضر دورههای کارآموزی و کارورزی دانشجویان پزشکی در بخشهای روانپزشکی و دورههای بازآموزی تا حدی این معضل را کاهش داده است، ولی این دورهها بر پایه برنامه از پیش تدوینشده در یک ساختار ثابت همراه با اختصاص اعتبار لازم و پایدار نیست، حتی هنوز هم مقاومتهایی در چرایی و چگونگی دورههای آموزشی روانپزشکی برای پزشکان عمومی و افزایش ظرفیت پذیرش دستیاران تخصصی روانپزشکی و گسترش آموزش روانشناسی بالینی زیر نظر وزارت بهداشت وجود دارد. بهویژه آموزش روانشناسی بالینی در حوزه غیر از وزارت بهداشت که بخشهای بیمارستانی و بالینی ندارند و این امر منجر به تسلط ناکافی و حداقلی دانشجویان در مواجهه با بیماران میشود، موضوع درخور توجهی است، که باید به آن پرداخته شود.10- پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد مخدر موقعیت استراتژیک ایران و قرارگرفتن آن در کنار کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان بازار مصرف داخلی مواد مخدر را رونق بخشیده است (وزیریان، 2003). مروری بر برنامههای کاهش تقاضای مواد در ایران نشان میدهد که هرچند هیچ کشوری به اندازه ایران در زمینه مبارزه با قاچاق مواد مخدر فعالیت نداشته است. بررسیهای انجامشده در زمینه شیوع اعتیاد در ایران در سالیان اخیر، همگی شیوع نسبتاً بالای اعتیاد در کشور را نشان دادهاند (همانجا). مواد مخدر یکی از مشکلهای اصلی بهداشتی کشور و مسبب شیوع برخی از بیماریهای عفونی است، بهطوریکه حدود 66 درصد موارد گزارششده آزمایش مثبت ایدز در سال 1389 به دلیل اعتیاد تزریقی بوده است (مرکز مدیریت بیماریهای وزارت بهداشت، 2010). بنابراین با توجه به شیوع بالای اعتیاد در کشور و مشکلات بهداشتی- اجتماعی ناشی از آن، درنظر گرفتن اعتیاد به عنوان یکی از چند اولویت بهداشتی کشور که سلامت جامعه را به خطر میاندازد، بسیار منطقی است که باید برای پیشگیری و درمان آن برنامهریزی اصولی و گسترده انجام شود. با گسترش دیدگاه بیمارینگر به معتاد، وزارت بهداشت از سال 1383 برای پیشگیری و درمان اعتیاد، ادغام برنامه پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه را آغاز کرده است، تا امکان اولیه درمان معتادان توسط پزشکان عمومی و متخصصان آموزشدیده را فراهم نماید. با توجه به توانمندی نسبی ساختاری شبکه بهداشتی درمانی و پوشش نسبتاً کامل آن بهویژه در مناطق روستایی، در حال حاضر هیچ سازمان و تشکیلات دیگری از تواناییهای برابر برخوردار نیست (دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد، 2008). گسترش مراکز درمانی به استانها برای تسهیل دسترسی، ورود وزارت بهداشت در امر پیشگیری و درمان اعتیاد و گسترش درمانهای دارویی و غیردارویی از جمله کارهای مثبت کشور ارزیابی میشود. ولی فراوانی مراکز تصمیمگیرنده، نبود نگاه فراگیر و مسئولانه به اعتیاد، مبتنی نبودن برنامهها بر شواهد پژوهشی و علمی، نبود نظام پایش و ارزیابی برنامهها، سهم ناچیز متولی سلامت در حوزه سیاستگذاری، کمرنگ دیدن نقش ادغام برنامههای پیشگیری و درمان در شبکه بهداشتی درمانی و ناکارآمد شدن برنامههای اجرا شده بهدلیل دخالت دستگاههای نامرتبط در دادن مجوز برای راهاندازی مرکز درمانی از چالشهای مهم نظام سلامت درحوزه درمان و کاهش آسیب ناشی از اعتیاد است.
Opinion
challenges, mental health, addiction, Iran
چالش، بهداشت روان، اعتیاد، ایران
161
157
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-429&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/102012/01/10
1390/10/20
Mohammadbagher
Saberi Zafarghandi
Tehran University of Medical Science, Mental Health Research Center, Tehran Psychiatric Institute
محمدباقر
صابری زفرقندی
saberiza4@yahoo.com
0031947532846006011
0031947532846006011
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران، مرکز تحقیقات بهداشت روان
fa
نهال بهداشت روان به ثمر نمیرسد
Plant of Mental Health does not Bear
نمودار تشکیلاتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به احتمال زیاد با هدف کوچکسازی دولت دگرگون شد. در تشکیلات جدید، معاونت سلامت این وزارتخانه دوباره در الگوی ساختاری پیشین، یعنی دو معاونت بهداشت و درمان تعریف شد، با این تفاوت که برخی از زیرمجموعههای پیشین این دو معاونت با تغییر نام در بخشهای گوناگون پراکنده و از پوشش معاونت اصلی خارج شدند. در جریان این تغییرهای پرشتاب و چه بسا کارشناسینشدهی سازمانی، متأسفانه دفتر سلامت روانی- اجتماعی و اعتیاد استقلال خود را از دست داد. در سالهای اخیر بهدلیل اهمیت و گسترش هشداربرانگیز مشکلاتی مانند نابسامانیهای روانی و آسیبهای اجتماعی و اعتیاد، دفتر سلامت روانی- اجتماعی بهصورت تشکیلاتی مستقل اداره میشد، ولی اکنون این دفترِ مستقل از حالت مجموعهای رو به گسترش به زیرمجموعهای کوچک و حاشیهای تبدیل شده است. البته برای نخستین بار نیست که بهدلیل سیاستگذاریهای نادرست با بازگشت به نقطه صفر مواجه میشویم! در شرایطی که سازمان بهداشت جهانی افسردگی را مهمترین بیماری در چند سال آینده اعلام و ستاد مبارزه با مواد مخدر بر لزوم ایجاد ساختار سازمانی مجزا و مشخص در دانشگاههای علومپزشکی سراسر کشور تأکید کرده است، ازهمگسستگی دفتر سلامت روانِ وزارت بهداشت رویدادی پرسشبرانگیز و شگفتآور است که بههیچوجه با برنامهریزیهای وزیر و معاون پیشین این وزارتخانه در مورد فعالیت مستقل حوزههای سازمانی سلامت روان و پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد هماهنگی ندارد. بدیهی است پیامدهای منفی این ناهماهنگیها در سطح فراگیر، گریبانگیر دانشگاههای علومپزشکی خواهد شد که گروه مستقل سلامت روانی- اجتماعی و اعتیاد را راهاندازی کردهاند.تغییر نمودار تشکیلاتی وزارت بهداشت بار دیگر بر پایبند نبودن ما به برنامهریزیهای درازمدت مهر تأیید میزند، که با تغییر یک مقام ارشد در یک سازمان، بیشتر برنامهها و حتی سمتهای اداری آن سازمان بههم ریخته و از ابتدا بازتعریف میشود! این تغییر نشان داد حرف و ادعای مسئولان و سیاستگذاران چقدر با عمل فاصله دارد. فعالان سلامت روان در سایه استقلالی که بهدست آورده بودند، با برنامهریزی و تلاشهای مستمر خویش کوشیدند تا این نکته را جا بیندازند که اختلالهای روانپزشکی بهویژه افسردگی و اعتیاد را نمیتوان مانند دیابت، افزایش فشارخون، هیپوتیروئیدی، فنیلکتونوری و... تنها یک شاخه مهم از بیماریهای غیرواگیر درنظر گرفت. تلاش آنها برای ضرورتی بود که احساس میشد: «تعریف دفتر جداگانه برای سلامت روانی و اجتماعی!» و برای جامه عمل پوشاندن به این باور که «نمیتوان بخش سلامت روان را یک بخش وابسته، در حاشیه دیگر بیماریها و گروههای بهداشتی در نظر گرفت!» دفتر سلامت روانی- اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در سایه استقلال نسبی و سپس کاملی که بهدست آورد، در دو سه سال اخیر بسیاری از موضوعهای بهحال خود رهاشده، دستناخورده و ناپیموده (از جمله برنامه پیشگیری از خودکشی، تدوین قانون همهجانبه سلامت روان، تأمین سلامت روان در بحران و بلایا، برقراری تعامل میان دو سامانه سلامت روان و رسانه، آموزش برنامه مهارتهای زندگی و فرزندپروری، مقابله با کودکآزاری، درمان اعتیاد با متادون و...) را مورد توجه قرار داد. اداره سلامت اجتماعی را بنیان نهاد و فعال کرد؛ به مستندسازی تجربهها توجه کرد (مانند تدوین و انتشار راهنمای درمان بیماریهای روانپزشکی بزرگسالان، قانون همهجانبه سلامت روان، راهنمای بیان اخبار خودکشی در رسانهها، راهنمای تجویز شوکدرمانی و...)؛ شاخصهای جدید تعریف کرد؛ به ایدههای نو میدان داد و زمینه ایدهپردازی در گسترههای گوناگون را فراهم آورد... ولی...از کف رفتن استقلال این دفتر بسیاری از فعالان حوزههای علوم روانشناختی و رفتاری (روانپزشکان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی و...) را نسبت به اجرایی شدن برنامههای ازپیش تعریفشده دلسرد کرد و زایمان جنین تراریخته سلامت روان را برای هزار و یکمین بار به عقب انداخت! جنین ناقصالخلقهای که بهنظر نمیرسد حتی با سزارین هم بهدنیا بیاید! به احتمال نزدیک به یقین، سی سال، شصت سال و شاید صد سال دیگر هم وزیر بهداشت همچنان از اهمیت بهداشت روانی مردم سخن بگوید و بر ادغام برنامههای سلامت روان در سامانه سلامت تأکید نماید، ادغامی که نه اکنون و نه آن زمان اتفاق نخواهد افتاد!!!
Letter to the Editor
Plant, mental health
نهال، بهداشت روان
162
163
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-431&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/102012/01/102012/01/10
1390/10/20
Shahram
Kharaziha
Tehran University of Medical Sciences
شهرام
خرازیها
sh.kh.88@gmail.com
0031947532846005823
0031947532846005823
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران
fa
همراهی تخصصی
Specialist Accompany
واژه coach به معنای «درشکه»، در زبان انگلیسی ریشه دارد و برای نخستین بار در سال 1830 میلادی در محیط دانشگاهی و در مورد دانشجویانی بهکار برده شد که به همدورهایهای خود کمک درسی میکردند. پس از آن این واژه بهمرور وارد ورزش شد و در حال حاضر نیز در رشتههای گوناگون بهکار میرود. در اینجا منظور از این واژه، تنها یک مربی برای تقویت تواناییهای ورزشی نیست، بلکه کسی است که هدفمندانه در ورزشکار انگیزه ایجاد میکند.درشکه وسیلهای است که حرکت از یک مکان به مکان دیگر را امکانپذیر میسازد. یک درشکهبان خوب منطقه را میشناسد، دید کلی و اجمالی دارد و مسافر را از بهترین و امنترین راه به مقصد میرساند. این راهنما از میهمانش پذیرایی میکند، حالش را جویا میشود، مناظر بین راه را نشان میدهد و آگاهانه و خالصانه دادههای مفید در اختیار مسافرش قرار میدهد. بهاینترتیب همراهی تخصصی1 فرایندی است هدفدار برای تغییر وضعیت و به بیان دیگر همراهی تخصصی و برنامهریزیشدهای است برای حل مشکل بهوسیله بالابردن تواناییهای شخصی و مرور منتقدانه روندهای فکری (راجرز2، 2008). تفاوت اصلی همراهی تخصصی و رواندرمانی در اینجاست که در همراهی تخصصی، درمان3 بیماریهای روانی جایی ندارد، اگرچه شیوههای گوناگون درمانی، از جمله تحلیل رفتار متقابل4، برانگیختگی درمانی5 و حتی برنامهنویسی عصبی- کلامی6 (NLP) بهکار برده میشود. این شیوه نخست در مورد مدیران ارشد بهکار برده شد و بهمرور زمان به مدیران میانی، کارمندان و دیگر کارگزاران گسترش پیدا کرد. در حال حاضر همراهی تخصصی در شغل7 برای حل مشکلات شغلی و یا برای رسیدن به یک هدف شخصی یا گروهی در رابطه با سازمان یا شغل بهکار میرود (رائن8، 2003).اواخر دهه 60 کار گروهی9 در اروپا رواج یافت و هر سازمانی تلاش کرد به نوعی این واژه عملی یا نمادین را بهکار برد. در این دوره بود که مدیران همراهی تخصصی را عهدهدار شدند. این دگرگونی مشکلات زیر را در پی داشت: 1- بهدلیل تلفیق نقشها و تداخل منافع، «بیطرفی» که از خصوصیات لازم همراهی تخصصی است، خدشهدار شد، 2- داوطلبانه بودن همراهی تخصصی به شکل حکم اداری و اجباری درآمد، 3- بسیاری از مشکلات و برنامهریزیها بهدلیل ارتباط با شخص رئیس یا شغل ریاست بیان نمیشد. برای حل این مشکل، همراهی تخصصی به کارشناسانی خارج از سازمان واگذار شد، کارشناسانی که بیرون گود نشسته بودند و بنابراین میتوانستند خدمات مفیدتری ارایه دهند.به مرور زمان همراهی تخصصی از حوزه اقتصاد فراتر رفت و جنبههای گوناگون زندگی افراد را دربرگرفت، بهگونهای که امروزه از همراهی تخصصی در زندگی10 برای حل تنشهای زندگی و رسیدن به هدفهای شخصی یاد میشود. حل مشکلات با همراهی یک کارشناس باتجربه، تحلیل موقعیتهای موفقیتآمیز زندگی (گذشته، حال و آینده)، برنامهریزی برای رسیدن به آرمانها و بررسی راههای گوناگون رسیدن به آنها، پیشگیری از استرس، رشد شخصیتی، بازتاب کارکرد شغلی و شخصی و بهطور کلی بالابردن کیفیت زندگی از موضوعهای اصلی همراهی تخصصی زندگی است (اشمیت- تنگر، استال و اشمیت- تنگر، 2007).هماکنون در بسیاری ازکشورها همراهی تخصصی هر درمانگرِ سلامت روان، بهوسیله فرد باصلاحیت دیگر امری رایج است، امید است متخصصان سلامت روان در ایران نیز به این موضوع توجه کرده، آن را جزیی از زندگی حرفهای خود در نظر بگیرند.
Letter to the Editor
specialist, accompany
همراهی، تخصصی
164
165
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-432&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/102012/01/102012/01/102012/01/10
1390/10/20
Simin
Bahramian
Department of vocational rehabilitation
سیمین
بهرامیان
simin.platz@promente-kaernten.at
0031947532846005824
0031947532846005824
Yes
بخش بازتوانی حرفهای پرومنته،
fa
گزارش بازدید از یک خانه اسکان حمایتی بیماران روانی (اسفند 1388)
Report of a Visit from Supporting Housing for Mental Health Patients
خدمات حمایتی نمونه نوعی مداخله بهبودیمحور1 است که هدف آن، قرار دادن بیمار در محیطی رقابتی (مانند شغل، آموزش یا اسکان) و دلخواه بیمار است تا در صورت لزوم خدماتی برای افزایش موفقیت او ارایه شود. این برنامه نقطه مقابل خدماتی است که بیمار را در کارهای غیررقابتی بهکار میگمارد و یا در برنامهها و محیطهای مخصوص بیماران روانی قرار میدهد، محیطهایی که پیشرفت چندانی دربر نداشته، رضایتمندی کمتری به همراه دارد. در مداخلههای بهبودیمحور افزون بر اشتغال، آموزش و اسکان، اجتماعی کردن حمایتی2 نیز مورد توجه قرار گرفته است (کاپلاویز3، لیبرمن4 و سیلورستین5، 2009).هر انسانی به محلی برای زندگی نیاز دارد (شپرد6 و مورای7، 2001). اسکان ایمن و قابلقبول یک جز اساسی در مجموعه خدمات پیچیده و پایهای لازم برای نگهداری بیماران مبتلا به بیماری شدید و ناتوانکننده روانی در جامعه است (کاپلاویز و همکاران، 2009)، این امر کانون تلاش سیستمهای مراقبت جامعهمحور است (شپرد و مورای، 2001) که بدون آن درمانها به شکست خواهد انجامید (کاپلاویز و همکاران، 2009). نکته درخور توجه و تعجببرانگیز این است که خدمات بهداشت روان و نیز متخصصان بهداشت روان علاقه کمی به موضوع اسکان نشان دادهاند (شپرد و مورای، 2001). موانعی که بیماران روانی را از داشتن سرپناههای ایمن و رضایتبخش بازمیدارد، عبارتند از: نارسایی در مهارتهای زندگی مستقل و اجتماعی، نشانههای شدید و اختلالهای شناختی، عوامل اجتماعی مانند انگ، فقر، تبعیض و نیز نارساییهای سامانه خدماتی. پیامدهای این بیتوجهی مواردی مانند استفاده نامناسب از خدمات بیمارستانهای عمومی و روانپزشکی، ایجاد بار برای خانواده و درگیری بیشتر بیماران با سامانه قانونی و کیفری است (کاپلاویز و همکاران، 2009). یکی از اصلیترین نیازهای بیماران مبتلا به اختلالهای شدید روانپزشکی، کمک به آنها برای بازگشت از بیمارستان به خانه است. ترخیص از بیمارستان یا اماکن اقامتی بازتوانی درصورتیکه بهخوبی انجام نشود، میتواند بر کل زندگی آینده بیماران تأثیر منفی بگذارد (سالتر8 و ترنر9، 2008). در این مورد کارهای گوناگونی انجام شده است؛ در ابتدا تلاش شد تا با بهکارگیری محیطهای زندگی انتقالی، بیماران از محیطهای با نظارت زیاد به محیطهای با نظارت کم منتقل شوند. مشکل محیطهای انتقالی این بود که بهگونهای برنامهریزی شده بودند که منجر به اقامت به مدت ثابت در هر مرحله از مراحل اسکان میشد و بیماران بیشتر برپایه نیازهای سامانه از مرحلهای به مرحله دیگر انتقال مییافتند، نه برپایه نیازهای متغیر خودشان و تغییرهای بهوجودآمده در تواناییهای شخصیشان. چیزی که در این سامانه وجود نداشت، توجه به تمایل شخصی بیمار برای اسکان بود، سامانهای که بهصورت فعال خواستههای بیماران را مدنظر قرار دهد و مهارتهای مورد نیاز برای یافتن اسکان مستقل را به آنان بیاموزد. یکی از پیشرفتهای سالهای اخیر، تأکید بر اسکان حمایتی است (کارلینگ1، 1993)، که در آن میزان حمایت انجامشده برپایه نیازهای بیماران است. موضوع اصلی در مراقبت اقامتی، حرکت از مراقبت بیمارستانی تکمراقبی2 به سوی ارایهدهندگان گوناگون انتفاعی و غیرانتفاعی در جامعه بود. در سال 1955 بیش از 155000 تخت بیمارستانی طولانیمدت در انگلیس و ولز وجود داشت که تا سال 1988 به 36000 مورد کاهش یافت. در این سالها بهتدریج نقش بخش خصوصی و عمومی و داوطلبان در ارایه خدمات اقامت به افراد زیر 65 سال (غیر از مراکز نگهداری سالمندان) افزایش یافت (شپرد و مورای، 2001). در سالهای اخیر مشارکت سامانه بهداشت روان و نهادهای اسکان عمومی بیشتر شده است، برای نمونه نهادهای ارایهدهنده درمانهای جرأتمدار اجتماعی3 بهصورت تزایدی یک جزء اقامتی را به عنوان جایگزین بستری در بیمارستان، در برنامههای خود گنجاندهاند. در برخی نواحی ایالات متحده آمریکا مشارکت میان ارایهدهندگان خدمات اسکان و مراکز خدمات بهداشت روان دانشگاهی، به تربیت و آموزش نیروهای اسکان در مورد روشهای مؤثر آموزش مهارتها و مقابله با رفتارها منجر شده است. هدف این طرحها استمرار بیشتر خدمات و انجام مداخلههای مؤثر برای بیماران، میان بیمارستان و جامعه محل زندگی بیماران است. در ایتالیا یافتههای موفقی از تعاونیهای انساندوستانه4 گزارش شده است که یک برنامه تلفیق محیطهای اقامتی شبهخانواده با روشهای بازتوانی روانپزشکی مبتنی بر شواهد است.در سالهای اخیر اسکان حمایتی بیشتر بهکار برده شده است. نکته مهم در کاربرد اسکان حمایتی، حرکت از محیطهای اقامتی- درمانی دانشگاهی و محیطهای تخصصی متمرکز بر درمان و بازتوانی به خانهای ایمن، مطمئن و متعلق به خود فرد، به عنوان پایهای برای زندگی پایدار در جامعه است. در این دیدگاه جدید متخصصان محیط اقامت یا روش اقامتی بهتر برای بیمار را انتخاب نمیکنند، حتی بیماران را برپایه سامانه اقامتی با تختهای آزاد اسکان نمیدهند، بهجای آن برپایه فلسفه بهبودیمحور، به فرد کمک میشود تا شرایط زندگی مناسب خود را برپایه ملاکها، اولویتها، منابع و نیازهای خود انتخاب کند. بنابراین برای بیمار نقش مستأجر، صاحبخانه، همسایه و... درنظر گرفته میشود که با اهداف متقابل توافقشده با دیگران تمرین میشود. این امر تا آنجا ادامه مییابد تا به موفقیت و ثبات فرد در خانه انتخابشده بیانجامد. همچنین حمایت اجتماعی، مداخله در بحران، آموزش مهارتها در خانه و مشاوره روانپزشکی در دسترس، بهصورت سازگار با نیازهای متغیر بیمار در اختیار است. کمکهای مالی نیز بهوسیله اداره مسکن و شهرسازی ایالات متحده فراهم میشود (کاپلاویز و همکاران، 2009). در این فرایند باید با بیمار در مورد آنچه پس از ترخیص میتواند یا نمیتواند داشته باشد و این که چه نوع اسکانی برایش امکانپذیر است، صحبت شود. این امر باید با بررسی امکاناتِ متفاوت بیماران در مورد محل زندگی مورد توجه قرار گیرد؛ بعضی بیماران خانههایی دارند که زندگی با خانواده، به تنهایی، یا بهصورت متناوب با خانواده و بهتنهایی را امکانپذیر میسازد، برخی اصلاً خانهای ندارند که پس از ترخیص از بیمارستان به آنجا بروند. برای این افراد گزینههای احتمالی شامل زندگی کردن مستقل، اسکان حمایتی و یا مواردی مانند زندگی با دوستان، زندگی در محل اسکان افراد بیخانمان در شهرها یا ماندن در خیابانهاست (سالتر و ترنر، 2008). از نظر پژوهشی، با وجود یافت شدن 139 مقاله در مورد اسکان حمایتی، در هیچیک از آنها کارآزماییهای تصادفی یا نیمهتجربی بهکار برده نشده بود. بنابراین هر چند اسکان حمایتی یک مداخله هنرمندانه تلقی شده است، میتواند همزمان اثرهای متناقضی مانند تشویق وابستگی به درمانگران را نیز دربر داشته باشد، که بررسی این امر نیازمند بهکارگیری گروه کنترل است. همچنین باید در نظر داشت افزون بر یافتههای مثبت پژوهشهای بدونشاهد، سیاست بلندپروازانه و جاهطلبانه اسکانِ مستقل، بدون در نظر گرفتن عواملی مانند سوءمصرف مواد، شبکه اجتماعی فرد، فقر، کیفیت اسکان، فعالیتهای جنایتکارانه موجود در همسایگی و میزان و کیفیت حمایتها و کمکهای گروههای بهداشت روان مبتنی بر جامعه، نمیتواند اقامت پایداری را فراهم آورد (کاپلاویز و همکاران، 2009). گزارش بازدید از یک خانه حمایتی با آگاهی از نقاط قوت و ضعف موجود در مستندات و شواهد علمی و شرایط موجود اجتماعی، گروهی دربرگیرنده دستیاران روانپزشکی نخستین دوره روانپزشکی جامعهنگر در دانشگاه علوم پزشکی ایران به همراه اساتید مشاور این دوره، بدون اطلاع پیشین در اسفند ماه سال 1388 از یک خانه اسکان حمایتی بازدید کردند. این خانه حمایتی در منطقه 22 تهران قرار دارد که در اواخر سال 1387 برپا شده است. از نظر ویژگیهای فیزیکی، این خانه یک ساختمان استیجاری دوطبقه شمالی با یک حیاط کوچک و سرسبز است. هر طبقه شامل سه اتاق دوتخته با پنجرههای بدون نرده و وسایل و امکانات مبتنی بر نیازهای افراد، آشپزخانه با امکانات مورد نیاز (گاز، یخچال و وسایل آشپزی)، سالن پذیرایی مبلهشده و تلویزیون برای زمانهای فراغت است. در این مرکز فرد میتواند تخت و اتاق خود را انتخاب کند، همچنین برای بیمار مناسبترین سبک زندگی روزمره شامل تمرین منظم، فعالیتهای تفریحی، کارهای متداول روزانه، مصرف غذای متعادل و خودداری از مصرف الکل و مواد مخدر است که در این مرکز سعی میشود مورد توجه قرار گیرد.هشت بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا با سابقه بیش از 10 سال بیماری و عود و بستریشدنهای مکرر، که نشانههای مثبت و منفی و اختلال بارز عملکردی در تمامی زمینهها داشتند، در این خانه زندگی میکردند. این بیماران بهدلیل پشتسر گذاشتن دورههای آموزشی زمان بستری و ادامه این آموزشها در این مرکز، با نشانههای بیماری خود، نام بیماری، پیامدهای رفتار روانپریش و نشانههای هشدار پیش از بستری بهطور کامل آشنا بودند، داروها و اثر آنها را تا حدی میشناختند و پذیرش مناسب داشتند. آنها به اهمیت درمان دارویی و غیردارویی پی برده، تنظیم دُز دارو را بهطور کامل به پزشک خود سپرده بودند. در این خانه تمرکز بر تواناییهای فرد و علاقه او برای انتخاب کارهای منزل بود. همچنین تلاش میشد حرفه و دانش آموختهشده پیشین فرد بهکار گرفته شود. برای مثال فردی که تحصیلات ریاضی داشت، در پرداخت قبضها و مدیریت پول منزل همکاری میکرد و فردی که به کارهای عملی علاقهمند بود، خریدها و تمیز کردن منزل را عهدهدار میشد. بهطور کلی کارها بهشیوهای انجام میشد که همکاری گروهی، حمایت متقابل و احساس رضایتمندی در افراد را برآورده سازد. برخی قوانین و مقررات خاص این خانه عبارت بودند از: 1- افراد نباید صبحها در منزل بمانند و باید برای شرکت در کلاسهای آموزشی به یک مرکز توانبخشی روانی همکار بروند، 2- افراد موظف به انجام وظایف روزانه خود هستند، 3- همگی باید به دستورهای شهردار خانه عمل کنند، 4- هر تصمیم جدید (برای مثال خرید آکواریوم برای منزل) باید با رضایت همه افراد باشد، 5- افراد اجازه خروج از خانه را دارند، البته باید پس از باخبر کردن شهردار، مکان مراجعه را به روانپزشک یا مددکار مرکز اطلاع دهند، 6- افراد باید تلاش کنند مشکلهای ارتباطی میان خودشان را با کمک شهردار حل کنند و در صورت احساس نیاز و تمایل، برای حل مسأله به روانپزشک خود مراجعه کنند، 7- باید همگی در انجام امور منزل مشارکت داشته باشند. نکته قابلتوجه دیگر همدلی کردن افراد نسبت به یکدیگر بود، که با درک نشانهها و رفتارهای یکدیگر، برای انتقال آموختههای خود به دیگری تلاش کرده، یکدیگر را به مصرف منظم داروها، پرهیز از گوشهگیری و حضور در کلاسهای آموزشی روزانه تشویق میکردند. افراد ساکن در این خانه، بدون حضور مستقیم افراد متخصص و حرفهای، با توافق همدیگر و هماهنگ با اولویتها و علایق خودشان برای ایجاد احساس رضایتمندی بیشتر _که خود جزئی از کاردرمانی بیماران است_ نقشهای مشخصی را در انجام کارهای روزانه برعهده میگرفتند. برای مثال یک نفر نقش همیار روانپزشک و شهردار خانه را برعهده میگرفت، این فرد که مورد تأیید مرکز و دیگر ساکنان خانه بود، کارها را بهشیوهای که مورد علاقه افراد دیگر است، تقسیم میکرد، برای مثال خرید نیازمندیهای روزمره، پرداخت قبضها، تهیه صبحانه و شام و... البته تأمین مالی قبضها و سایر هزینهها برپایه دریافت هزینه ماهانه از خانواده بیماران، برعهده مرکز توانبخشی روانی همکار بود، اما مدیریت انجام و پرداخت آن توسط افراد خانه انجام میشد. روانپزشک، روانشناس بالینی، مددکار اجتماعی و مسئول امور اداری و تدارکات مرکز نیز عملکرد فردی، اجتماعی و کاری افراد را بررسی میکردند. این بررسی یا در دورههای آموزشی داخل مرکز انجام میشد و یا در بازدیدهای تصادفی از خانه. در این بررسیها مهارتهای روزانه زندگی، مشارکت با سایر افراد خانه و چگونگی ارتباطهای میانفردی مورد ارزشیابی قرار میگرفت. در نهایت روانپزشک همراه با تیم بازتوانی و مشارکت همیار و نظرخواهی از یکیک افراد، یک برآورد کلی از کارکرد بیمار، با توجه به چگونگی مدیریت ارتباطهای میانفردی، مهارتهای اجتماعی زندگی (پرداخت قبوض و خرید و...)، مهارتهای روزانه زندگی (آشپزی، بودجهبندی و...)، مشارکت با افراد دیگر و شیوه رویارویی با رفتار دیگران انجام میداد. روانپزشک مرکز در زمانهای مورد نیاز مداخله در بحران را نیز انجام میداد. با این روش امکان نیاز به بستریشدن این افراد به نحو چشمگیری کاهش مییافت. برنامه یک روز معمولی در این خانه به این شرح است: صبح پس از بیدار شدن از خواب سر ساعت مشخص، فردِ مسئول، صبحانه را برای افراد خانه آماده کرده، پس از خوردن صبحانه و داروها، همه افراد به مرکز مرکز توانبخشی روانی همکار رفته، موظف به شرکت در کلاسهای صبح (شامل گروهدرمانی، کاردرمانی و...) هستند. پس از خوردن ناهار، حدود ساعت دو بعدازظهر افراد به خانه برمیگردند و بعدازظهر را به کارهای مورد علاقه و تفریح (مانند رفتن به پارک، خرید یا دیدار با خانواده) میپردازند. گاهی خانوادهها به دیدن آنها میآیند و با این کار در واقع در درمان و فرایند بهبودی شرکت میکنند. تمرکز بر خانواده و برگزاری کلاسهای آموزشی مداخله خانواده در روند بهبود بیماری بسیار بااهمیت است. شبها افرادِ خانه خودشان مسئول تهیه شام هستند. گاهی نیز پزشک مرکز سرزده و دوستانه به دیدن افراد خانه میآید.
Letter to the Editor
visit, supporting housing, mental health, patients
بازدید، خانه اسکان حمایتی، بیماران روانی
166
169
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-434&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/10
1390/10/20
noushin
zarei
Tehran University of Medical Sciences
نوشین
زارعی
noushin_zarei@yahoo.com
0031947532846005825
0031947532846005825
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Masoud
Ahmadzad Asl
Tehran University of Medical Sciences
مسعود
احمدزاداصل
0031947532846005826
0031947532846005826
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
Jafar
Bolhari
Tehran University of Medical Sciences
جعفر
بوالهری
0031947532846005827
0031947532846005827
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران
fa
نقد برنامه بهداشت روان ایران: گزارشی از تمرینهای درسی دستیاران روانپزشکی جامعهنگر در انستیتو روانپزشکی تهران
Criticism of Mental Health Program in Iran
نامه به سردبیر
Letter to the Editor
program, mental health, Iran
نقد، بهداشت روان، ایران،روانپزشکی جامعهنگر
170
174
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-435&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/10
1390/10/20
Masoud
Ahmadzad Asl
Tehran University of Medical Sciences
مسعود
احمدزاد اصل
m.ahmadzad@gmail.com
0031947532846006012
0031947532846006012
Yes
دانشگاه علومپزشکی تهران
Noushin
Zareie
Tehran University of Medical Sciences
نوشین
زارعی
0031947532846006013
0031947532846006013
No
دانشگاه علومپزشکی تهران
Jafar
Bolhari
Tehran University of Medical Sciences
جعفر
بوالهری
0031947532846006014
0031947532846006014
No
دانشگاه علومپزشکی تهران
fa
آموزش روانپزشکی در بهداشت روان: گزارش یک تجربه
Training of Psychiatry in Mental Health: Report of an Experince
یکی از چالشهای پیشروی بیشتر کشورها بهداشت و سلامت است. در بیشتر کشورها تعداد کارکنان بهداشتی کم و توزیع آنها نامناسب است، این مشکل در کشورهای فقیرتر شدیدتر است، زیرا هم منابع کمتر است و هم منابع موجود بیشتر در مناطق شهری متمرکز شدهاند (چها1، وارن2 و مندرسون3، 2010). برای مثال با وجود معیار دستکم 5/2 نفر کارمند سلامت4 به ازای هر 1000 نفر جمعیت (چن5 و همکاران، 2004)، در کشوری مانند نپال تعداد پزشکان به جمعیت عمومی در شهرها 1 به 1000 و در روستاها 1 به 41000 نفر است (باترورث6، هایز7 و نیوپان8، 2008)، یا در هند 74% پزشکان در شهرها کار میکنند که فقط 24% جمعیت هند را دربرمیگیرند (بیسواس9، سرکار10، اوماکنت11، سینگسیت12 و هند13، 2007)، در عراق نیز به ازای هر 300هزار نفر یک روانپزشک وجود دارد (سادیک14، برادلی15، الحسون16 و جنکینز17، 2010). برای حل شدن این مشکلات برنامه مراقبتهای بهداشتی اولیه طراحی و به دنبال آن ادغام بهداشت روان در این برنامهها انجام شد. انجام این پروژه در کنیا که از فقیرترین کشورهای دنیاست، پیامدهای مفیدی داشت (جنکینز و همکاران، 2010). در کشور ما نیز ادغام بهداشت روان در مراقبتهای بهداشتی اولیه از راهبردهای اصلی برنامه سلامت روان است (محیط، شاهمحمدی و بوالهری، 1998)، که هدف آن ایجاد یک سامانه هرمی ارجاع است، که در قاعده آن داوطلبان بخش سلامت قرار دارند (شریفی، 2009). روانپزشکی جامعهنگر که در برابر روانپزشکی بیمارستانی بهوجود آمد، بر ارایه خدمات بهوسیله گروههای روانپزشکی دربرگیرنده روانپزشک، روانشناس، مددکار، روانپرستار و گاه پزشک عمومی تأکید میکند. این موضوع در آموزش دستیاران تخصصی نیز در نظر گرفته شده است، بهصورتیکه در برنامه آموزشی دستیاران، برنامهای سهماهه برای آشنایی هر چه بیشتر با این حوزه تدوین شده است. در یکی از این برنامهها دستیاران روانپزشکی در اردیبهشت ماه سال 1390 برای آشنایی با سطوح گوناگون برنامه مراقبتهای بهداشتی اولیه که برنامه سلامت روان نیز در آن ادغام شده بود، به شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز سفر کردند، که گزارش آن بدین شرح است: پیش از حرکت، هیچ ذهنیت خاصی وجود نداشت. پس از حدود 45 دقیقه به شبکه بهداشت شهرستان ساوجبلاغ استان البرز رسیدیم. هماهنگ با برنامه نزد خانم یکهفلاح رفتیم، که از پشتکار و علاقه زیاد او به کار، بسیار شنیده بودیم. وقتی در مورد کارش صحبت میکرد، لذت در تمام وجودش احساس میشد. هنگام صحبت از برنامههایی که بهصورت آزمایشی18 از سوی انستیتو یا سازمان جهانی بهداشت19 (WHO) در مرکز آنها در حال انجام بود، برق شادی و غرور در چشمانش میرخشید. او آنقدر گرم و صمیمی برخورد میکرد که گویی سالهاست ما را میشناسد، هیچ بیگانگی در حضور وی احساس نمیشد. برنامهای که برای ما درنظر گرفته بود، دعوت از رابطان بهداشت سلامت روان بود. با رابطان بهداشت در مواردی مانند تنظیم خانواده و بهداشت مادر و کودک آشنا بودیم، ولی نخستین بار بود که با رابطان بهداشت در حوزه سلامت روان برخورد داشتیم. حدود 30 نفر خانم که پس از آموزش، بهعنوان رابط در این حوزه کار میکردند. کار آنان تشویق افراد برای مراجعه به روانپزشک یا مشاور بود. آنان تعریف میکردند که هنگام تشویق افراد برای مراجعه به روانپزشک یا مشاور با برخورد تند آنها مواجه میشوند، ولی با این وجود، کم نبودند رابطانی که موفق شده بودند تعداد زیادی را به مراجعه راضی کنند. به یاد گفته استادم افتادم که میگفت «زمانی کارشناسان WHO برای بازدید از اجرای برنامه مراقبت سلامت اولیه1 (PHC) به ایران آمده بودند، پس از دیدن نمودار سازمانی پرسیده بودند پس جای مردم کجاست؟ تمام این برنامه که دولتی است»، و حالا در جواب آنان میتوانستیم بگوییم این هم مردم عاشق ما! به دلیل محدودیت وقت، این جلسه خیلی سریع به پایان رسید. پس از آن راهی یک مرکز بهداشت شهری شدیم که روانپزشک نیز در آنجا مستقر بود (سطح سوم تخصصی بهداشت روان در شبکه شهرستان)، قرار شد در آنجا چند بیمار را ویزیت کنیم. اگر تا کنون به دلیل وابستگی دانشگاه محل تحصیل به انستیتو روانپزشکی، میتوانستیم بهجز بیماران اسکیزوفرنیا2 و دوقطبی3 بیمارستانی، مراجعان دیگری نیز داشته باشیم، در اینجا میتوانستیم بیماران متفاوت دیگری را نیز ببینیم. برخلاف بیماران انستیتو که بیشتر سواد و حمایت خانوادگی بالا دارند، در اینجا دختری را میدیدی که از پدر معتادش میگفت، زنی که گریه میکرد و از کتکزدنهای شوهرش مینالید... چه پاسخی به او میدادیم که با تمام وجود میخواست یاریش دهیم تا داستان سبز رویش را دوباره زمزمه نماید؟ آیا میشد او را تنها با دارو به خانه فرستاد؟ آیا یک سیتالوپرام4 دوای دردش بود؟ چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید...
Letter to the Editor
training, psychiatry, mental health, experince
آموزش، روانپزشکی، بهداشت روان، تجربه
175
176
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-436&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/10
1390/10/20
Mohammadreza
Ghasemzadeh
Tehran University of Medical Sciences
محمدرضا
قاسمزاده
m.rezaghasemzadeh@yahoo.com
0031947532846006015
0031947532846006015
Yes
دانشگاه علومپزشکی تهران
fa
چالشهای بهداشت روان و اعتیاد: گزارش نشست تخصصی
Challenges of Mental Health and Addiction: Report of an Expert Panel
گزارش علمی
Scientific Report
challenges, mental health, addiction, expert panel
چالش، بهداشت روان، اعتیاد، نشست تخصصی
177
184
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-430&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/10
1390/10/20
Naghmeh
Mansouri
Mental Health Research Network
نغمه
منصوری
0031947532846005916
0031947532846005916
No
شبکه تحقیقات سلامت روان
Seyed Vahid
Seyed Vahid
Tehran University of Medical Sciences
سید وحید
شریعت
vahid.shariat@gmail.com
0031947532846005917
0031947532846005917
Yes
دانشگاه علوم پزشکی تهران، مرکز تحقیقات بهداشت روان
Mosleh
Mirzaie
Mental Health Research Center; Tehran Psychiatric Institute
مصلح
میرزایی
0031947532846005918
0031947532846005918
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران، مرکز تحقیقات بهداشت روان
Yashar
Daroshaffa
Tehran University
یاشار
دارالشفا
0031947532846005919
0031947532846005919
No
دانشگاه تهران
Jafar
Bolhari
Mental Health Research Center; Tehran Psychiatric Institute
جعفر
بوالهری
0031947532846005920
0031947532846005920
No
دانشگاه علوم پزشکی تهران، مرکز تحقیقات بهداشت روان
fa
گشودن درها؛ مقایسه سامانه سلامت روان ایتالیا، اتریش و ایران
Opening the Doors: Comparison of Mental Health Systems in Italy, Austria, and Iran
گزارش کوتاه
Short Report
comparison, mental health, systems, Italy, Austria, Iran
سامانه، سلامت روان، ایتالیا، اتریش، ایران
185
189
http://ijpcp.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-433&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/72012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/42012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/102012/01/10
1390/10/20
Hamid
Taherkhani
Rehabilitation Center of Tolo
حمید
طاهرخانی
taherkhani@health.gov.ir
0031947532846005921
0031947532846005921
Yes
مشاور دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت و سرپرست مرکز توانبخشی طلوع