دوره 25، شماره 2 - ( تابستان 1398 )                   جلد 25 شماره 2 صفحات 193-178 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Emad Y, Hadianfard H. Forecasting Suicide Based on Sexuality, Marital Status, Coping Strategies, Religious Orientation, and Depression Rate. IJPCP 2019; 25 (2) :178-193
URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-2848-fa.html
عماد یاسمن، هادیان فرد حبیب. پیش‌بینی گرایش به خودکشی بر مبنای جنسیت، وضعیت تأهل، راهبردهای مقابله‌ای، جهت‌گیری مذهبی و میزان افسردگی. مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران. 1398; 25 (2) :178-193

URL: http://ijpcp.iums.ac.ir/article-1-2848-fa.html


1- کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. ، yasaman.emad@gmail.com
2- دکترای روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
متن کامل [PDF 3107 kb]   (2870 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (5122 مشاهده)
متن کامل:   (6157 مشاهده)
مقدمه
خودکشی یکی از مشکلات جدی سلامت عمومی است و میزان گرایش به خودکشی به عنوان یکی از شاخص‌های مهم بهداشت روانی افراد جامعه محسوب می‌شود [۱]. بنابراین این پدیده همواره محل بحث روان‌شناسان بوده است و با توجه به آمار روزافزون انسان‌هایی که خود را از نعمت حیات محروم می‌کنند، لزوم بررسی نقش عوامل روانی و اجتماعی در بروز این پدیده و همچنین پیشگیری و درمان به‌موقع آن، نه‌تنها از لحاظ پژوهش‌های علمی واجد اهمیت است، بلکه از نظر انسانی نیز می‌توان آن را نوعی وظیفه تلقی کرد.
تا قبل از مطالعات ادوین اشنایدمن، خودکشی پدیده‌ای اجتماعی تلقی می‌شد و در تبیین آن، عمدتاً متغیرهای جمعیت‌شناسی مطالعه می‌شدند؛ اما اشنایدمن با تعریف خودکشی به صورت راه‌حلی که فرد برای مسئله خاصی به کار می‌گیرد، پیش‌بینی احتمال خودکشی و پیشگیری از آن را با استفاده از مؤلفه‌های روان‌شناختی مطرح کرد [2، 3]. پژوهش‌های وسیعی روی سازه‌های شناختی دخیل در نشانه‌شناسی اقدام به خودکشی انجام گرفته است. اما سؤالی که همواره به ذهن خطور می‌کند این است که چه زیرساخت‌هایی می‌توانند در این اقدام مداخله کنند؟ یکی از مسائل قابل توجه در این زمینه، معرفی برخی اختلالات روانی به عنوان عوامل زمینه‌ساز اقدام به خودکشی است که از این میان می‌توان به افسردگی اشاره کرد [۴].
 افسردگی که غالباً از آن به عنوان سرماخوردگی روانی یاد می‌شود، می‌تواند آستانه تحمل فرد و توانایی او را در بازداری تکانه‌ها کاهش و درنهایت احتمال اقدام به خودکشی در فرد مبتلا را افزایش دهد [6 ،5]. همان‌گونه که بک در تئوری شناختی خود عنوان می‌کند، ناامیدی، حلقه اتصال افسردگی و خودکشی است [۷]. در اثبات این مدعا می‌توان به این نکته اشاره کرد که بیش از ۸۰ درصد کسانی که در آمریکا و اروپا خودکشی موفق انجام می‌دهند، در زمان مرگ، از افسردگی رنج می‌برده‌اند [۸].
یکی دیگر از حوزه‌های شناختی که در این راستا می‌تواند مورد توجه قرار گیرد، مهارت‌های مقابله‌ای است؛ چنین به نظر می‌رسد که در فرایندهای شناختی افراد اقدام‌کننده به خودکشی، تحریفات و خطاهایی صورت می‌گیرد که برخورد مؤثر و مناسب آنان با محیط و چالش‌های ایجاد‌شده را با مشکل مواجه می‌کند. بنابراین بررسی این موضوع که چه نوع مهارت‌های مقابله‌ای، فرد را در مقابل خودکشی آسیب‌پذیر می‌کند، حائز اهمیت است. لازاروس راهبردهای مقابله‌ای را به عنوان مجموعه‌ای از پاسخ‌های شناختی و رفتاری که هدفشان به حداقل رساندن فشار روانی ناشی از موقعیت‌های استرس‌زاست، تعریف می‌کند [۹]. 
او در تئوری خود به دو نوع سبک مقابله‌ای اشاره می‌کند: سبک مسئله‌مدار و سبک هیجان‌مدار. روش‌های مقابله‌ای مسئله‌مدار عموماً زمانی بروز پیدا می‌کند که شخص احساس کند می‌تواند موقعیت را کنترل کند و یا تغییر دهد. بر خلاف آن، روش‌های مقابله‌ای هیجان‌مدار در موقعیت‌هایی دیده می‌شود که فرد احساس کند موقعیت، غیر‌قابل تغییر و کنترل است. بنابراین در مقابل آن واکنش هیجانی نشان می‌دهد یا سعی در تحمل آن دارد [۱۰]. 
طبیعتاً مهارت‌های مقابله‌ای مسئله‌مدار نسبت به مهارت‌های مقابله‌ای هیجان‌مدار برتری خواهند داشت، چراکه باعث کاهش مستقیم منبع تنش می‌شوند. در این دیدگاه، ادراک فشار روانی به منزله فرایندی محسوب می‌شود که بر چگونگی ادراک فرد از موقعیت تأکید می‌ورزد. در چنین شرایطی، اگر فرد نتواند با استفاده از شیوه‌های مقابله‌ای مناسب، تنیدگی را برطرف کند، فشار روانی مزمن می‌شود و به نتایج سوئی همچون خودکشی منجر می‌شود [۱۱]. در این پژوهش تلاش شده است به شیوه‌های مقابله‌ای دانشجویان، از زاویه دید کارور و همکارانش نگاه شود. 
کارور و شیرر در سال 1989 سه سبک مقابله را معرفی کرده‌اند. مقابله هیجان‌مدار که شامل جست‌وجوی حمایت اجتماعی با دلایل هیجانی، تفسیر مجدد مثبت، پذیرش، خویشتن‌داری، روی‌آوردن به مذهب و تخلیه هیجانی است. مقابله مسئله‌مدار، جست‌وجوی حمایت اجتماعی با دلایل ابزاری، مقابله فعال، برنامه‌ریزی و جلوگیری از فعالیت‌های مزاحم را شامل می‌شود. سرانجام آنچه مقابله‌ی ناکارآمد نامیده می‌شود، شامل انکار و مشغولیت ذهنی و رفتاری به مواد یا الکل است که به مقابله اجتنابی اشاره دارد. بنا بر این دیدگاه، سبک مقابله هیجان‌مدار و سبک مقابله مسئله‌مدار می‌توانند به طور مؤثری مشکلات مرتبط با استرس و فشار روانی را کاهش دهند [۱۲].
بنا بر پژوهش‌های انجام‌شده، چنین به نظر می‌رسد که عوامل دیگری نیز در پدیده خودکشی دخیل باشند؛ مواردی نظیر جهت‌گیری مذهبی که رابطه درخور توجهی با خطر خودکشی دارد [۱۳]. آلپورت از شاخص‌ترین چهره‌های این حوزه به شمار می‌آید. او با توجه به ابعاد عملی و فلسفی مذهب، دو نوع جهت‌گیری مذهبی را معرفی می‌کند: جهت‌گیری مذهبی درونی که بر پذیرش مذهب در چارچوب خود مذهب دلالت دارد و جهت‌گیری مذهبی بیرونی که بر مذهب به دلیل دستاوردهای مذهبی‌بودن تأکید می‌ورزد [15 ،14]. 
به زعم آلپورت، کسانی که مذهب بیرونی دارند، از نظر فلسفه الهی، به خداوند روی می‌آورند، ولی از خود دور نمی‌شوند. به همین دلیل مذهب آنان اساساً به سپری دفاعی تبدیل می‌شود؛ این همان خود‌میان‌بینی مذهبی است که از نظر فروید به روان‌آزردگی منتهی می‌شود. آلپورت معتقد بود تنها مذهب با جهت‌گیری درونی است که می‌تواند سلامت روان را تضمین کند. علاوه بر مطالعات آلپورت، تحقیقات زیادی نتایج او را تأیید می‌کند [۱۶]. در همین راستا، روان‌شناسان بیان می‌کنند که پذیرش دین اسلام و التزام عملی بدان از طریق دو سازوکار، میزان خودکشی در مبتلایان به افسردگی را کاهش می‌دهد [۱۷].
متغیرهای دیگری که در اقدام به خودکشی بررسی شده‌اند، جنسیت و وضعیت تأهل هستند. عموم پژوهش‌هایی که در این زمینه صورت گرفته است، مؤنث‌بودن و متأهل‌بودن را از عوامل خطرساز در اقدام به خودکشی می‌دانند [27-18]. نکته جالب توجه در برخی تحقیقات آن است که جنسیت مذکر به عنوان عامل خطرساز در اقدام به خودکشی عنوان شده است [۴]. ممکن است این تعارض از طریق درنظرگرفتن افسردگی قابل حل باشد؛ بدین معنی که جنسیت مؤنث به دلیل استفاده از مهارت‌های هیجان‌مدار منفی می‌تواند زمینه‌ساز ابتلا به افسردگی باشد [۱۶، ۲۶]. بنابراین افزایش احتمال اقدام به خودکشی عملاً به دلیل افسردگی و مهارت‌های مقابله‌ای ناکارآمد فرد است نه جنسیت او [۲۷]. از طرفی دیگر در پژوهش‌های مذکور، گروه نمونه، بیماران مبتلا به انواع اختلالات خلقی هستند که در بیمارستان بستری شده‌اند. بنابراین درنظر‌گرفتن این نکته ضروری به نظر می‌رسد که با توجه به شرایط فرهنگی و بومی جمعیت پژوهش‌شده، تمایل کمتری برای بستری‌شدن زنانی وجود دارد که مرتکب خودکشی شده‌اند.
در پژوهش حاضر تلاش شده است با در کنار هم قراردادن نتایج پژوهش‌هایی که به عوامل خطرساز در اقدام به خودکشی پرداخته‌اند و تعیین قدرت پیش‌بینی‌کنندگی هرکدام از این عوامل، دانشجویانی که در معرض خطر اقدام به خودکشی هستند، به نحوی دقیق‌تر شناسایی شوند و اقدامات پیشگیرانه لازم در موردشان انجام شود.
روش
پژوهش حاضر، مطالعه‌ای بنیادی است که با بهره‌گیری از پرسش‌نامه و به شیوه گزینش تصادفی به گردآوری داده‌ها پرداخته است. این پژوهش که به منظور پیش‌بینی میزان گرایش به خودکشی و به دنبال آن احتمال اقدام به خودکشی صورت گرفته است، از نوع همبستگی‌توصیفی است و محقق گرایش به خودکشی را به عنوان متغیر ملاک و جهت‌گیری مذهبی، راهبردهای مقابله‌ای، میزان افسردگی، جنسیت و وضعیت تأهل را به عنوان متغیر پیش‌بین در نظر گرفته است.
جامعه پژوهش شامل تمام دانشجویان مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1391-139۰ است که از این میان، تعداد 260 نفر (175 پسر و 85 دختر) به عنوان گروه نمونه، بررسی شدند. تعداد گروه نمونه با فرمول کوکران محاسبه و مشخص شد. دامنه سنی آزمودنی‌ها 18 تا 27 سال و میانگین سنی آن‌ها 21 سال بود. از میان دانشجویان مطالعه‌شده، ۱۹۳ نفر مجرد و 72 نفر متأهل بودند.
روش نمونه‌گیری در این پژوهش، روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند‌مرحله‌ای بود؛ بدین صورت که از میان تمام دانشکده‌های دانشگاه شیراز، از هر دانشکده، یک بخش و از هر بخش، یک کلاس به طور تصادفی انتخاب شد و تمام افراد آن بررسی شدند. مطابق آنچه گفته شد، تعداد 72 نفر از دانشکده مهندسی، تعداد 32 نفر از دانشکده کشاورزی، تعداد 48 نفر از دانشکده زبان و علوم انسانی، تعداد 19 نفر از دانشکده حقوق، تعداد 31 نفر از دانشکده علوم، تعداد 24 نفر از دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی و تعداد 34 نفر از دانشکده اقتصاد و مدیریت در پژوهش حاضر مطالعه شدند.
معیارهای ورود به مطالعه شامل دانشجویان بزرگسال (۱۸ الی ۳۰ سال)، ایرانی‌الاصل و مسلمان، با سواد خواندن و نوشتن و علاقه‌مند به مشارکت در پژوهش حاضر بود. همچنین افراد گروه نمونه نباید به اختلالات روانی نظیر اختلالات خلقی، سایکوتیک و یا اختلالات مرتبط با مصرف مواد مبتلا می‌بودند که از طریق مصاحبه مشخص شد. در پژوهش حاضر به منظور جمع‌آوری داده‌های مورد نیاز از چهار پرسش‌نامه استفاده شده است که شامل مقیاس جهت‌گیری مذهبی آلپورت، شکل کوتاه پرسش‌نامه شیوه‌های مقابله کارور و شیرر، پرسش‌نامه افسردگی بک-۲ و مقیاس انگاره‌پردازی خودکشی بک می‌شود. در ادامه به توصیف و معرفی هریک از ابزارهای مذکور پرداخته خواهد شد.
پرسش‌نامه افسردگی بک-2
 ویرایش دوم پرسش‌نامه افسردگی بک که در سال 1996 منتشر شده است، شکل بازنگری‌شده پرسش‌نامه افسردگی بک است و به منظور سنجش شدت افسردگی تدوین شده است [۲۶]. این پرسش‌نامه علائم جسمانی، رفتاری و شناختی افسردگی را اندازه‌گیری می‌کند و نمره کمتر از 10 نبود افسردگی، 10-‌19 افسردگی خفیف، 20-‌30 افسردگی متوسط و نمرات بیشتر از 30 افسردگی شدید را نشان می‌دهد [27، ۲۸]. بک و کلارک در سال 1988، همسانی درونی این مقیاس را 0/93، پایایی بازآزمایی آن را 0/75 و روایی محتوایی آن را با استفاده از تحلیل عوامل 0/76 گزارش کردند [۲۹].
 ترجمه و هنجاریابی این پرسش‌نامه را برای نخستین‌بار در ایران جلیلی و اخوت انجام دادند. پایایی این پرسش‌نامه را از راه ضریب همسانی درونی بر حسب آلفای کرونباخ 0/84 و همبستگی به‌دست‌آمده از روش تصنیف بر اساس پرسش‌های‌های زوج و فرد، برابر 0/70 گزارش شده است [۳۰]. روایی همزمان و افتراقی این آزمون در ایران، بررسی و ضرایب مربوطه به ترتیب 0/63 و 0/78 گزارش شده است [۳۱].
مقیاس جهت‌گیری مذهبی آلپورت (شکل کوتاه) (1967)
 این پرسش‌نامه، شامل 15 ماده است که 9 ماده اول، جهت‌گیری درونی و 6 ماده بعدی، جهت‌گیری بیرونی را می‌سنجد [۳۲]. پایایی بازآزمایی این مقیاس 0/75 و روایی محتوای آن در فرهنگ اصلی 0/68 گزارش شده است. این آزمون را جان‌بزرگی در سال 1378‌‌ ترجمه و در جمعیت ایرانی هنجاریابی کرده است. در ترجمه این مقیاس، همه سؤالاتی که مسائل مربوط به دین مسیحیت را می‌پرسید، به سؤالات مشابه برای دین اسلام تغییر داده شده است. ضرایب پایایی (همسانی درونی) و روایی محتوای آن به ترتیب از طریق دو‌نیمه‌کردن 0/72 و از طریق تحلیل عوامل 0/53 گزارش شده است [۳۳].
پرسش‌نامه شیوه‌های مقابله کارور و شیرر (شکل کوتاه) (1989) 
در این پرسش‌نامه ١٤ مقیاس خود‌گیج‌گردانی، مقابله فعال، انکار، استفاده از مواد، استفاده از حمایت هیجانی، استفاده از حمایت ابزاری، نبود درگیری رفتاری، تخلیه هیجانی، بازچارچوب‌دهی مثبت، برنامه‌ریزی، شوخی، پذیرش، مذهب و خود‌سرزنشگری دارد [۳۴]. پایایی بازآزمایی این مقیاس از 0/5 تا 0/9 در فرهنگ اصلی گزارش شده است [۳۵]. روایی همزمان این آزمون نیز از 0/23 تا 0/55 به دست آمده است [۳۶]. 
در ایران این چک‌لیست را برای اولین‌بار ذوالفقاری و همکاران در سال 1371 ترجمه کردند و با توجه به فرهنگ ایرانی و همچنین با استفاده از دیگر مقیاس‌های مقابله‌ای در آن تجدید نظر کردند. آزمون مذکور، پس از ترجمه و تجدید نظر به عنوان آزمونی معتبر برای سنجش راهبردهای مقابله‌ای تأیید شد. پایایی آزمون به روش همسانی درونی 0/78 و روایی همزمان آن را 0/62 گزارش شده است [۳۷].
مقیاس انگاره‌پردازی خودکشی بک
 این مقیاس را در سال 1979 بک طراحی کرد و به عنوان یک ابزار خودسنجی، به منظور آشکارسازی و اندازه‌گیری شدت نگرش‌ها، رفتارها و طرح‌ریزی برای ارتکاب به خودکشی تهیه شده است [۳۸]. پایایی ارزیاب‌های این پرسش‌نامه 0/83 گزارش شده و روایی سازه برای این پرسش‌نامه 0/79 به دست آمده است [۳۹]. کار ترجمه، انطباق و مطالعات مقدماتی روی مقیاس انگاره‌پردازی خودکشی را کاویانی (1380) در مرکز مطالعات شناخت و رفتار بیمارستان روزبه انجام داده است. در پژوهشی اعتبار این مقیاس را با استفاده از روش آلفای کرونباخ برابر 0/95 گزارش کرده‌اند [۴۰].
پس از نمره‌گذاری پرسش‌نامه‌ها و مشخص‌شدن نمرات آزمودنی‌ها، اعمال مربوط به مرتب و خلاصه‌سازی داده‌ها با استفاده از تکنیک‌های آماری انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش، ابتدا شاخص‌های آمار توصیفی مشخص شد و در مرحله بعد، به منظور پاسخ‌دهی به فرضیه مطرح‌شده، روش آماری رگرسیون به شیوه ورود استفاده شد. تمام تحلیل‌های آماری در این پژوهش با استفاده از نرم‌افزار SSPS‌ انجام شده است.
یافته‌ها
چنان‌که پیش‌تر بدان اشاره شد، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش جنسیت، وضعیت تأهل، میزان افسردگی، جهت‌گیری مذهبی و راهبردهای مقابله‌ای در پیش‌بینی گرایش به خودکشی بود. لذا ابتدا یافته‌های توصیفی و سپس، نتایج تحلیلات آماری که به منظور بررسی فرضیات پژوهش صورت گرفته است، مطرح می‌شود.
یافته‌های توصیفی متغیرهای پژوهش‌شده
به منظور بررسی فرضیات پژوهش، ویژگی‌های جمعیت‌شناختی، اطلاعات توصیفی، میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمرات، مطالعه شد که نتایج آن در جداول شماره 1 و 2 آمده است.




ماتریس همبستگی متغیرهای مطالعه‌شده
به منظور بررسی چگونگی ارتباط متغیرهای پژوهش‌شده و کسب اعتبار برای انجام تحلیل‌های بعدی، همبستگی‌های آن‌ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شد. ماتریس همبستگی متغیرهای مطالعه‌شده در جدول شماره 3 آمده است.








چنان‌که در جدول شماره 3 مشاهده می‌شود، متغیر خطر خودکشی با متغیرهای میزان افسردگی (0/76=r و 0/01<P)، سبک مقابله ناکارآمد (0/85=‌r و 0/01<P) و راهبردهای مقابله‌ای تخلیه هیجانی (0/81=‌r و 0/0<)، خود‌سرزنشگری (0/43=‌r و 0/01<)، نداشتن درگیری رفتاری (74/0= r و 0/01<P)، استفاده از مواد (0/81=‌r و 0/01<P)، انکار (0/61=‌r و 0/01<P) و خود‌توجه‌گردانی (0/74=‌r و 0/01<P) رابطه مثبت و معناداری دارد. این در حالی است که متغیر خطر خودکشی با متغیرهای جهت‌گیری مذهبی درونی (0/74-‌=‌r و 0/01<P)، سبک مقابله‌ای هیجان‌مدار (0/64-‌=‌r و 0/01<P)، سبک مقابله مسئله‌مدار (0/64-‌=‌r و 0/01<P) و راهبردهای مقابله‌ای مذهب (0/46-‌=‌r و 0/01<P)، پذیرش (0/59-‌=‌r و 0/01<P)، شوخی (0/42-‌=‌r و 0/01<P)، برنامه‌ریزی (0/58-‌=‌r و 0/01<P)، بازچارچوب‌دهی مثبت (0/62-‌=‌r و 0/01<P)، استفاده از حمایت هیجانی (0/54-‌=‌r و 0/01<P)، استفاده از حمایت ابزاری (0/39-‌=‌r و 0/01<P) و مقابله فعال (0/63-‌=‌r و 0/0<) به طور منفی و معناداری رابطه دارد.
برای بررسی فرضیات مطرح‌شده در پژوهش حاضر، خطر خودکشی به عنوان متغیر ملاک و جنسیت، وضعیت تأهل، میزان افسردگی، جهت‌گیری مذهبی و سبک‌های مقابله‌ای به عنوان متغیرهای پیش‌بین وارد معادله رگرسیون شده و به سبک ورود بررسی شدند. نتایج حاصله در جداول 4 و 5 آورده شده است.




جدول شماره 4 نشان می‌دهد مقدار F برای بررسی توانایی متغیرهای جنسیت، وضعیت تأهل، میزان افسردگی، جهت‌گیری مذهبی، راهبردهای مقابله‌ای و سبک‌های مقابله‌ای در پیش بینی خطر خودکشی برابر با 145/55 و در سطح 0/01>P معنادار است.
نگاهی بر R2 نشان می‌دهد که متغیرهای سبک مقابله ناکارآمد، راهبردهای مقابله‌ای انکار، خود‌سرزنشگری، پذیرش و نداشتن درگیری رفتاری و جنسیت می‌توانند ۷۸ درصد از واریانس خطر خودکشی را تبیین کنند. ضرایب رگرسیون حاکی از آن است که جنسیت مذکر (0/83=B)، سبک مقابله ناکارآمد (5/91=B)، مشخصاً راهبردهای مقابله‌ای انکار (1/04=B)، خودسرزنشگری (0/81=B) و نداشتن درگیری رفتاری (0/49=B) می‌توانند به طور مثبت و معناداری خطر خودکشی را پیش‌بینی کنند، این در حالی است که راهبرد مقابله‌ای پذیرش (0/48-=B) این خطر را به طور منفی و معناداری پیش‌بینی می‌کند.
بحث
هدف پژوهش حاضر، بررسی سهم جنسیت، وضعیت تأهل، جهت‌گیری مذهبی، راهبردهای مقابله‌ای و میزان افسردگی در تبیین خطر خودکشی بود. چنان‌که اشاره شد، برای این منظور از روش رگرسیون به شیوه ورود استفاده شد. نتایج نشان داد که جهت‌گیری مذهبی درونی، سبک‌های مقابله‌ای مسئله‌مدار و هیجان‌مدار به طور منفی و معناداری با خطر خودکشی رابطه داشتند و همان‌گونه که تصور می‌رفت، جنسیت مذکر، متأهل بودن، میزان افسردگی و سبک مقابله ناکارآمد، رابطه مثبت و معناداری با خطر خودکشی داشت؛ در حالی که از میان همه موارد یادشده، صرفاً جنسیت و سبک مقابله ناکارآمد ارزش پیش‌بینی‌کنندگی داشت. 
مطابق یافته‌های پژوهش حاضر، از میان راهبردهای مقابله‌ای چهارده‌گانه کارور و شیرر، تمام راهبردهای مربوط به سبک مقابله‌ی ناکارآمد (خود‌گیج‌گردانی، انکار، استفاده از مواد، نداشتن درگیری رفتاری، تخلیه هیجانی و خودسرزنشگری) با خطر خودکشی رابطه مثبت و معناداری دارند؛ در حالی که رابطه راهبردهای مربوط به سبک‌های مقابله‌ای هیجان‌مدار (پذیرش، شوخی، مذهب، بازچارچوب‌دهی مثبت و استفاده از حمایت هیجانی) و مسئله‌مدار (برنامه‌ریزی، مقابله فعال و استفاده از حمایت ابزاری)، منفی و به لحاظ آماری معنادار است. نتایج حاکی از آن است که سبک مقابله ناکارآمد، انکار، خود‌سرزنشگری، پذیرش، نداشتن درگیری رفتاری و جنسیت می‌توانند در معادله‌ای معنادار 7۸ درصد واریانس خطر خودکشی را تبیین کنند.
یافته‌های حاضر با پژوهش‌های متعددی همسو و با یافته‌های برخی پژوهشگران ناهمسو است [‌45-41]. تفاوت موجود میان یافته‌های این پژوهش با پژوهش‌های مذکور می‌تواند ناشی از این امر باشد که در این پژوهش، از شکل کوتاه پرسش‌نامه کارور و شیرر استفاده شده است، در حالی که در پژوهش‌های مذکور، فرم بلند این پرسش‌نامه استفاده شده است و به همین دلیل، حساسیت ابزار سنجشی متفاوت است. با این حال به نظر می‌رسد در تمامی پژوهش‌های پیشین به این نکته اشاره شده است که به‌کارگیری راهبردهای ناکارآمد در مقابله با مسائل موجود، می‌تواند به بروز اختلالاتی نظیر افسردگی و اقداماتی چون خودکشی منتهی شود. در همین راستا، الگوی آمادگی فشار روانی کول، چارچوبی را برای درمان افرادِ خودکشی‌کننده فراهم کرده است.
 بر اساس این مدل، افرادی که در توانایی تفکر واگرا مشکل دارند، زمانی که به طور طبیعی تحت شرایط فشارزا قرار می‌گیرند، از نظر شناختی، آمادگی ایجاد راه‌حل‌های جایگزین برای مقابله‌ی مؤثر با آن شرایط را ندارند. در نتیجه این ناتوانی، این افراد ناامید می‌شوند و ممکن است خودکشی را تنها راه‌حل موجود بیابند. به عبارتی دیگر، همان‌گونه که اشنایدمن اشاره می‌کند، خودکشی درواقع راه‌حلی است که فرد برای رها‌شدن از مشکلات موجود در پیش گرفته است. بنابراین چنین به نظر می‌رسد که این پدیده بیش از هر چیز دیگری به شیوه حل مسئله و راهبرد مقابله‌ای فرد مربوط می‌شود [4۶]. در همین راستا، می‌توان گفت قضاوت‌های شخص درباره چگونگیِ استرس‌آمیز‌بودن موقعیت، قابل‌ فراربودن موقعیت و میزان حمایت‌های قابل دسترس، نوع راهبرد مقابله‌ای او را مشخص می‌کند [۴۷]. 
به عبارت دیگر، زمانی که فرد خود را در موقعیتی ناراحت‌کننده بیابد که راه‌حلی برایش متصور نیست، درماندگی روان‌شناختی در او راه‌اندازی می‌شود و تکانه رفتار خودکشی‌گرایانه تسهیل می‌شود [۴۸]. واضح به نظر می‌رسد که در چنین شرایطی، استفاده از راهبردهای مقابله‌ای ناکارآمد به تشدید فشارهای روانی موجود، افسردگی و در‌نهایت خودکشی منجر شود [۴۹].
برای تبیین رابطه مثبت و معنادار میزان افسردگی و افکار خودکشی در پژوهش حاضر، حمایت‌های نظری متعددی وجود دارد که عملکرد شناختی متأثر از افسردگی را به افکار و رفتار خودکشی، مرتبط کند و خودکشی را به عنوان یک هم‌بسته و یا پیامد افسردگی مطرح می‌کند. بر اساس نظریه بک (1995)، یک نظامِ باور خودکشی وجود دارد که چهار موضوع اصلی دارد: بی‌یاوری، دوست‌داشتنی‌نبودن، تحمل‌نکردن درماندگی و احساس خستگی و از‌پا‌درآمدگی [5۰]. این نحوه تفکر، بیمار را به این باور هدایت می‌کند که برای مشکلاتش راه‌حلی وجود ندارد، بنابراین فرد برای خاتمه‌بخشیدن به درد روانی موجود، دست به خودکشی می‌زند [5۱].
اگرچه جهت‌گیری مذهبی در پژوهش حاضر بار پیش‌بینی‌کنندگی ندارد، با توجه به رابطه معکوس و معنادار مذهب با افکار خودکشی (0/57-=r)، در این بخش تلاش می‌شود درباره چگونگی تأثیر اعتقادات مذهبی بر کاهش احتمال خودکشی بحث شود. به نظر می‌رسد این مهم از دو دیدگاه قابل‌بررسی باشد. 
الف) سازوکار تأثیر مستقیم: این دیدگاه به تأثیر مستقیمی برمی‌گردد که دین مبین اسلام با تحریم علنی خودکشی در بخشی از آیه 29 سوره «نساء» بر کاهش میزان خودکشی در میان پیروان مقیّد خود گذاشته است: «و لا تَقتُلوا انفسَکُم اِنَّ الله کانَ بِکُم رَحیماً»: و خودتان را نکشید، چراکه خداوند با شما مهربان است. طبیعی است که چنین فرمانی، احتمال اقدام به خودکشی در افراد با جهت‌گیری مذهبی درونی را کاهش دهد. 
ب) سازوکار تأثیر غیرمستقیم: بدین معنی که اعتقاد فرد به مفاهیمی چون عدالت الهی، رحمت الهی، صبر بر مصیبت و مواردی از این دست، چونان سپری دفاعی، او را از گزند افسردگی و به‌ویژه ناامیدی حفظ می‌کند. فردی که باور دارد «اِنَّ مَعَ العُسر یُسراً»: به‌درستی که پس از هر سختی، آسانی است، درد روانی خود را بی‌پایان تصور نمی‌کند و همچنین هرگاه فردی معتقد باشد «لا مَفَرٌ الاّ عِلیک»: هیچ راه فراری نیست مگر به سوی تو، خودکشی را راه فرار تلقی نمی‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد، رابطه منفی جهت‌گیری مذهبی درونی با خطر خودکشی به واسطه نقش عقاید معنوی و باورهای مذهبی در تسهیل برخوردهای سازشی و پرهیز از نومیدی قابل توجیه باشد.
مطابق یافته‌ها در این پژوهش، جنسیت مذکر می‌تواند به طور معناداری خطر خودکشی را پیش‌بینی کند. این یافته با پژوهش‌های مختلفی همسو است؛ این در حالی است که یافته مذکور با نتایج برخی مطالعات، ناهمسوست [52-59]. در توجیه این تناقض می‌توان چنین استدلال کرد که تفاوت در آمارهای ارائه‌شده در مطالعات مختلف، علاوه بر خصوصیات جوامع بررسی‌شده، می‌تواند به گوناگونی ابزارهای استفاده‌شده برای سنجش تفکرات خودکشی نیز مربوط باشد. عموم ابزارهای استفاده‌شده عوامل خطرساز را بررسی می‌کند و محدودیت‌های قابل توجهی در ارزیابی شدت انگاره‌پردازی خودکشی دارد. 
در توجیه یافته پژوهش حاضر می‌توان به دیدگاه پارچی (۲۰۰۷) استناد کرد. او بر این باور است که مردان به دلیل افزایش سطح تسترون در دوران بلوغ، تکانشگری بیشتری نسبت به زنان دارند [۶۰]. از آن­جا که خودکشی نوعی تکانه خود‌ویرانگر به شمار می‌رود، تعجبی ندارد اگر جنسیت مذکر به عنوان یکی از عوامل خطرساز در خودکشی در نظر گرفته شود، بدین معنی که در شرایط مشابه، اقدام به خودکشی در مراجع مذکر محتمل‌تر به نظر می‌رسد [۶۱]. همچنین زنان به دلیل گشودگی بیشتری که دارند، قادرند از طریق برقراری روابط نزدیک با دیگران، حمایت عاطفی و اجتماعی بیشتری داشته باشند که خود می‌تواند همچون سپری دفاعی آنان را در مقابل خطر خودکشی محافظت کند [۶۲].
در تبیین دیگر یافته‌ها، می‌توان به طور ضمنی این‌گونه استنباط کرد که ازدواج در اوایل جوانی (25-‌18‌سالگی) به دلیل همراه‌شدن با مشکلات مختلفی نظیر بیکاری، مشکلات مالی و غیره، می‌تواند فشار روانی قابل توجهی را به زوجین وارد آورد. چنان‌که زوجین نتوانند از راهبردهای کارآمدی برای حل مسائل پیش‌رویشان استفاده کنند، ممکن است با مزمن‌شدن این فشار روانی، خودکشی را تنها راه‌حل موجود بیابند. همچنین، مردان با توجه به نقش متعارف مردانه که مستلزم تأمین معیشت خانواده و توانایی استقلال اقتصادی است، تحت فشار روانی مضاعفی قرار دارند که خود، می‌تواند به عنوان یکی از عوامل افزایش خطر خودکشی مطرح باشد [۶۳]. درنهایت با توجه به این مطلب که معمولاً در جامعه پژوهش‌شده، تعداد کمی از دانشجویان مقطع کارشناسی ازدواج می‌کنند، این احتمال وجود دارد که تفاوت‌های آماری موجود، مربوط به این مسئله باشد.
نتیجه‌گیری
مجموعاً با توجه به پیشینه پژوهش و نتایج پژوهش حاضر، به نظر می‌رسد سبک مقابله به‌ویژه سبک ناکارآمد، قوی‌ترین پیش‌بین خطر خودکشی باشد، چراکه در کنار جنسیت مذکر می‌تواند 7۸ درصد واریانس خطر خودکشی را تبیین کند. بنابراین انتظار می‌رود روان‌شناسان به این سازه توجه ویژه‌ای داشته باشند.
از جمله محدودیت‌های پژوهش حاضر، می‌توان به تعدد پرسش‌نامه‌ها و طولانی‌بودن روند سنجش خطر خودکشی اشاره کرد که بی‌شک موجب خستگی آزمودنی‌ها (به‌ویژه آزمودنی‌های افسرده) و نداشتن تمرکز فکری کافی در آن‌ها می‌شود. نظر به اینکه استفاده از ابزارهای خود‌گزارش‌دهی می‌تواند موجب تحریف اطلاعات از سوی آزمودنی‌ها شود، استفاده از مصاحبه بالینی برای تشخیص اختلالات روانیِ همراه، به‌ویژه در سطح جمع‌آوری داده‌ها قویاً توصیه می‌شود. هم­چنین، کنترل‌نشدن متغیرهایی نظیر وضعیت اقتصادی، عوامل فرهنگی، شغل و غیره می‌تواند نتایج این پژوهش را تحت تأثیر قرار داده باشد. بنابراین انجام تحقیقاتی با کنترل چنین متغیرهای مداخله‌گری پیشنهاد می‌شود. درنهایت، از آنجا که سبک مقابله ناکارآمد را می‌توان مرکز ثقل خودکشی دانست، آموزش انواع روش‌های مقابله و شیوه‌های حل مسئله در جامعه، به‌ویژه به گروه‌های در معرض خطر از طریق سمینارهای آموزشی و رسانه‌های همگانی، می‌تواند اقدامی مؤثر در در کاهش خطر خودکشی باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

پروتکل پژوهش حاضر را کمیته اخلاقی دانشگاه شیراز تأیید کرده است. همه شرکت‌کنندگان در پژوهش فرم رضایت‌نامه را تکمیل کردند. در پژوهش حاضر حق خروج از پژوهش در هر مرحله‌ای از تحقیق برای آزمودنی‌ها در نظر گرفته شد و بر محرمانه نگاه‌داشتن پاسخ‌های شرکت‌کنندگان همواره تاکید می‌شد.
حامی مالی
این پژوهش از پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد نویسنده اول در رشته روان‌شناسی بالینی در دانشگاه شیراز گرفته شده است. این پژوهش برای کارکنان دانشگاه هزینه‌ای دربرنداشته است و همچنین از هیچ‌کدام از منابع مالی دانشگاه شیراز استفاده نشده است.
مشارکت نویسندگان
طراحی پژوهش: یاسمن عماد و حبیب هادیان‌فرد. جمع‌آوری داده‌ها تجزیه و تحلیل آماری و تدوین نسخه اولیه مقاله: یاسمن عماد. نتیجه‌گیری: یاسمن عماد و حبیب هادیان‌فرد. بازبینی متن نهایی مقاله و بازبینی نگارشی و علمی: حبیب هادیان‌فرد.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، مقاله تعارض منافع ندارد.
References
  1. Zare H, Nazer M, Sayyadi A. [Frequency of mental disorders and factors related to suicide in patients referring to emergency ward of Ali Ebne Abitaleb Hospital of Rafsanjan in 2007 (Persian)]. Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences. 2010; 9(3):221-32.
  2. Lester D. Suicide prevention: Dying and bereavement. Abingdon-on-Thames: Routledge; 2001.
  3. Pereira EJ, Kroner DG, Holden RR, Flamenbaum R. A comparative study of attitudes toward suicide among Swedish and Persian high school students. Psychological Research. 2010; 49(8):912-7. [DOI:10.1016/j.paid.2010.07.029]
  4. Khajehmougahi N, Behrouzian F, Ghanavati F. [The investigation of relationship between hopelessness and suicide among mood disorders patients (Persian)]. Journal of Medical Science. 2009; 8:407-13. 
  5. Mahmody S, sSalhnegad G, Nazaryan S, Yaghobi M. [A comparison study of depression between hemodialysis patients and renal transplant recipients (Persian)]. Iranian Journal of Nursing Research. 2010; 5(18):73-80.
  6. Oquendo M, Brent D, Birmaher B, Greenhill L, Kolko D, Stanley B, et al. Posttraumatic stress disorder comorbid with major depression: Factors mediating the association with suicidal behavior. American Journal of Psychiatry. 2005; 162(3):560-6. [DOI:10.1176/appi.ajp.162.3.560] [PMID]
  7. Troister T, Holden RR. Comparing psychache, depression, and hopelessness in their associations with suicidality: Atest of Shneidman’s theory of suicide. Personality and Individual Difference. 2010; 49:689-93. [DOI:10.1016/j.paid.2010.06.006]
  8. Zacharkis CA, Madianson MG. Suicide in Greece 1980-1995: Patterns and social factors. Journal of Psychiatry Epidemiolog. 1998; 33(10):471-6. [DOI:10.1007/s001270050081]
  9. Hakery J, Sadeghy KhA. The role of life events and coping styles in relapse of Post-Traumatic Stress Disorder in a sample of war injured (Kermanshah). Journal of Military Medicine. 2003; 5(2):111-6.
  10. Besharat MA, Pourang P, Pourtabai AS, Pournaghsh Tehrani, S. [The relationship between coping styles and psychological adaptation in the recovery process: Patients with coronary heart disease (Persian)]. Tehran University Medical Journal. 2008; 66(8):573-9.
  11. Shamsi Khani S, Rahgoo A, Fallahi Khoshknab M, Rahgozar M. [Effects of problem solving training on coping skills of suicidal clients (Persian)]. Iranian Journal of Nursing Research. 2007; 1(3):31-9.
  12. Atarodi M. [The relationship between documentary styles, coping strategies and mental health in high school students in Shiraz (Persian)] [PhD dissertation]. Shiraz: Shiraz University; 2012.
  13. Alport GW. Religious context of prejudice. Journal for the Scientific Study of Religion. 1966; 5(12):7-21. [DOI:10.2307/1384172]
  14. Bahrami Ehsan S, Tamanaefar H, Bahrami Ehsan Z. [The relationship between dimensions of religious orientation, mental health and psychological disorders (Persian)]. Iranian Journal of Psychologists. 2005; 2(5):35-42.
  15. Hosenchari M, Namian S. [The prediction of students’ educational negligence based on core control and religious beliefs (Persian)]. Journal of Educational Psychology Studies. 2011; 8(14):99-126.
  16. Janbozorgi, M. [Religious orientation and mental health (Persian)]. Research in Medicine. 2009; 31(4):345-50.
  17. Rezaeian M, Vazirinejad R, Tabatabie S, Salem Z, Esmaili A. [Suicide in Islamic faith (Persian)]. Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences. 2007; 6(4):15-30.
  18. Ghalambor A, Zarei J, Pipelzadeh MH. Assessment of personal and social characteristics as risk factors in self-inflicted burns (Persian)]. Journal of Medical Science. 2010; 9(3):233-45.
  19. Shamsalizadeh N, Afkhamzadeh A, Mohsenpour B, Salehian B. Suicide attempt and related factors in Kurdistan province. Scientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences. 2010; 15(1):79-86.
  20. Anbari M, Bahrami A. [Study of the impact of poverty and violence on suicide rate in Iran: Case study (Persian)]. Iranian Journal of Social Problems. 2010; 1(2):1-30.
  21. Memari A, Ramim T, Amirmoradi F, Khosravi K, Godarzi Z. Causes of suicide in married women (Persian)]. Hayat. 2006; 12 (1):47-53.
  22. Barker-Collo SL. Adult reports of child and adult attributions of blame for childhood sexual abuse: Predicting adult adjustment and suicidal behaviors in females. Child Abuse & Neglect. 2001; 25(10):1329-41. [DOI:10.1016/S0145-2134(01)00278-2]
  23. Tavallaii SA, Ghanei M, Assari SH‎, Lorgarde Dezfuli Nezhad M, Habibi M. [Risk factors correlated to suicide in deceased Iranian veterans (Persian)]. Journal of Military Medicine. 2006; 8(2):143-8.
  24. Keshmiri M. [Comparison of lifestyle and coping strategies of teachers of exceptional and normal education (Persian)]. Journal of Exceptional Education. 2008; 98(1):3-21.
  25. Nezamipour E, Abdolmanafi A, Besharat MA. [Comparison of coping strategies and problem-solving styles in depressed and non-depressed students (Persian)]. Shenakht Journal of Psychology and Psychiatry. 2015; 2(2):59-69.
  26. Beck AT, Steer RA, Brown GK. Manual for the Beck Depression Inventory-II. San Antonio, TX: The Psychological Corporation; 2000.
  27. Stefan-Dabson K, Mohammadkhani P, Massah-Choulabi O. Psychometrics characteristic of Beck Depression Inventory-II in patients with magor depressive disorder. Journal of Rehabilitation. 2007; 8(suppl. 29):82-8.
  28. Hasani J, Hadianfard H. Comparison of attentional care in patients with schizophrenia, major depression, and normal people. Journal of Psychology and Education. 2007; 37(1):159-84.
  29. Makarem S, Goodarzi MA, Taghavi SMR, Rahimi CH. [A comparison between performance of patients with schizophrenia, major depression and normal controls in spatio-temporal integration task (Persian)]. Journal of Psychology. 2010; 14 (2):114-30.
  30. Pedram M, Mohammadi M, Naziri GH, Aeinparast, N. Effectiveness of cognitive-behavioral group therapy on the treatment of anxiety and depression disorders and on raising hope in women with breast cancer. Quarterly Journal of Women and Society. 2009; 1(4):61-75.
  31. Bayani AS, Goodarzi H, Bayani A. [Investigating the relationship between religious orientation and anxiety and depression in students (Persian)]. Journal of Fundamentals of Mental Health. 2010; 10(4):209-14.
  32. Nasabeh SMH. [The role of religion and religious beliefs on mental health (Persian)]. Pazhouhesh Dini. 2006; 14(3):71-94.
  33. Rostami M, Hashemi T, Aliloo MM. [Comparison of personality traits, social support, and religious psychology in suicide attempters and control group (Persian)]. The Journal of Urmia University of Medical Sciences. 2014; 24(7):1016-26.
  34. Carver CS. You want to measure coping but your protocol’s too long: Consider the brief cope. International Journal of Behavioral Medicine. 1997; 4(1):92. [DOI:10.1207/s15327558ijbm0401_6] [PMID]
  35. Heibati H. [Studying parental parenting practices and their relationship with stress coping strategies in third grade high school students in Zarghan City (Persian)] [PhD dissertation]. Shiraz: Shiraz University; 2002.
  36. Agha Yousefi AR. [Coping ways to post-traumatic stress disorder and chronic stress symptoms (Persian)]. Journal of Behavioral Sciences. 2010; 4(1):29-34.
  37. Nasirzadeh R, Rassolzadeh Tabatabaie K. [Religious beliefs and coping strategies in students (Persian)]. Horizon of Medical Science. 2009; 15(2):36-45.
  38. Rahimi M. [Comparison of cognitive processes in depressed patients with suicidal thoughts and depressed patients without suicidal ideation (Persian)] [PhD dissertation]. Tehran: Tehran University of Medical Science; 1999.
  39. Danitz M. Suicide an unnecessary death. London: Informa Healthcare; 2001.
  40. Anisi J, Fathi Ashtiani A, Salimi SH. [Assessing reliability and validity of Beck Scale for Suicide Ideation (BSSI) among soldiers (Persian)]. Military Medicine. 2004; 7(1):33-7.
  41. Kidd SA, Carroll MR. Coping and suicidality among homeless youth. Journal of Adolescence. 2007; 30(2):283-96. [DOI:10.1016/j.adolescence.2006.03.002] [PMID]
  42. Andover MS, Peter CM, Gibb BE. Self-mutilation and coping strategies in a college sample. Suicide and Life-threatening Behavior. 2007; 37(2):38-43. [DOI:10.1521/suli.2007.37.2.238] [PMID]
  43. Kotler, M. Correlates of suicide and violence risk in an inpatient population: Coping styles and social support. Psychiatry Research. 1993; 47(3):281-90. [DOI:10.1016/0165-1781(93)90085-U]
  44. Jahangir F, Bazrafshan MR, Zangoui A. [Comparison of coping mechanisms used by suicidal attempt patients, and those without suicidal history (Persian)]. Hormozgan Medical Journal. 2009; 13(2):109-13.
  45. Chapman A, Specht MW, Cellucci T. Factors associated with suicide attempts in female inmates: The hegemony of hopelessness. Suicide and Life-thereatening Behavior. 2005; 35(5):558-70. [DOI:10.1521/suli.2005.35.5.558] [PMID]
  46. Cole DA. Psychopathology of adolescent suicide: Hopelessness, coping beliefs and depression. Journal of Abnormal Psychology. 1989; 98(3):248-55. [DOI:10.1037/0021-843X.98.3.248] [PMID]
  47. Duberstein PR. Are closed-minded people more open to the idea of killing themselves? Suicide & Life-threatening Behaviors. 2001; 31(1):9-14. [DOI:10.1521/suli.31.1.9.21309] [PMID]
  48. Nierop A, Bratsikas A, Zimmermann R, Ehlert U. Are stress-induced cortisol changes during pregnancy associated with post partum depressive symptoms? Psychometric Medicine. 2006; 68(6):931-7. [DOI:10.1097/01.psy.0000244385.93141.3b] [PMID]
  49. Salehi H, Simbar M, Abolghasemi A, Abadi AR. [A comparison of postpartum depression among low-risk-pregnant women with emotion and problem focused coping strategies (Persian)]. Qom University of Medical Sciences journal. 2013; 7(1):91-96.
  50. Rudd MD. Threating suicidal behavior: An effective, time-limited approach. New York: Guilford Press; 2001.
  51. Shneidman E. Suicide as Psychache: A clinical approach to self-destructive behavior. Northvale. NJ: Jason Aronson; 1993.
  52. Applebay L, Shaw J, Amos T, McDonnell R, Harris C, McCann K. Suicide within 12 Months of Contact with Mental Health Services: National Clinical Survey. British Medical Journal. 1999; 318: 1235-9. [DOI:10.1136/bmj.318.7193.1235] [PMID] [PMCID]
  53. Mościcki EK. Epidemiology of suicide behavior. Suicide and Life-threatening Behavior. 1995; 25(1):22-35.
  54. Murphy GE, Wetzel RD. The life-time risk of suicide in alcoholism. Archives Of General Psychiatry. 1990; 47(4):383-92. [DOI:10.1001/archpsyc.1990.01810160083012] [PMID]
  55. Rezaian M, Mohammadi M, Akbari M, Maleki M. [Pattern of suicide in five years recorded cases for Behesht Zahra Organization of Tehran (Persian)].Journal of Research in Behavioural Sciences. 2007; 3(2):5-11.
  56. Yaghobi Y, Shafipour S. [Survey socio-demographic characteristics of adolescents attempted suicide with rice tablet in Razi Hospital in Rasht (Persian)]. The Journal of Nursing and Midwifery Faculties Guilan Medical University. 2009; 17(58):45-50.
  57. Mohammadi S, Izadpanah Sh, Fazeli Mehrabadi A. [The effects of identity styles on suicidal thoughts among university students (Persian)]. Journal of Research in Biological Sciences. 2011; 5(1):61-7.
  58. Mousavi SGh, Malekian A, Keikhaie N. [Relative frequency of suicidal ideation in students of Isfahan universities in 2005 (Persian)]. Hakim Research Journal. 2008; 11(3):55-9.
  59. Rezaian M, Sharifi-rad G. [Self-immolation the most important suicide method in Ilam province (Persian)]. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2006; 12(3):289-90. 
  60. Parchi K. Utility of the personality assessment Inventory in assessing suicide risk [MA thesis]. Toledo, Ohio: The University of Toledo; 2007.
  61. Pirkis JE, Burgess PM, Meadows GN. Suicidal ideation and suicide attempts as predictors of mental health service use. Journal of Medicine. 2001; 175(10):542-55.
  62. Pettit JW, Joiner TE. Chronic depression: Interpersonal sources, therapeutic solutions. Washington, D.C: American Psychological Association; 2006. [DOI:10.1037/11291-000]
  63. Mohammadzade J. Investigation of prevalence rate of depression symptoms among Ilam University students (Persian)]. Ilam University of Medical Sciences. 2011; 19(2):71-6.
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1397/2/25 | پذیرش: 1397/12/6 | انتشار: 1398/5/1

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology

Designed & Developed by : Yektaweb