دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1395 )                   جلد 22 شماره 1 صفحات 29-17 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- گروه روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی تهران ، E-mail: akbari.psy@gmail.com
2- دانشگاه خوارزمی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه خوارزمی
3- دانشگاه شاهد، دانشکده علوم انسانی، گروه روانشناسی بالینی.
چکیده:   (11077 مشاهده)

هدف: هدف پژوهش حاضر تبین نقش واسطه­ای­ آمیختگی شناختی در تبیین ارتباط بین بی­نظمی­ هیجانی با اضطراب و افسردگی بود. روش: در پژوهش حاضر 543 دانشجوی دانشگاه تهران به پرسشنامه آمیختگی شناختی (CFQ)، مقیاس مشکل در تنظیم هیجان (DERS)، پرسشنامه اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه افسردگی بک-نسخه دوم (BDI-II) پاسخ دادند. تجزیه ‌وتحلیل داده­ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی انجام شد. یافته‌ها: تمام متغیرهای پژوهش به‌طور معنی­داری با هم رابطه داشتند (001/0p<). تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که آمیختگی شناختی نقش واسطه­ی کامل در ارتباط بین متغیر بی­نظمی هیجانی با شدت اضطراب (001/0> p، 84/0= ß) و شدت افسردگی (001/0> p، 79/0= ß) ایفا می­کند و نتایج آزمون سوبل هم این نقش واسطه­ای آمیختگی شناختی را برای اضطراب (001/0> p، 35/6= z) و افسردگی (001/0> p، 11/5= z) تأیید کرد. نتیجه­گیری: آمیختگی شناختی یک متغیر واسطه­ای در رابطه بین بی­نظمی هیجانی با اضطراب و افسردگی محسوب می­شود و با کنترل این متغیر، ارتباط بین بی­نظمی هیجانی با اضطراب (05/0< p، 09/0= ß) و افسردگی (05/0< p، 07/0= ß) معنادار نیست.

متن کامل [PDF 226 kb]   (5232 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي اصيل | موضوع مقاله: روانپزشکی و روانشناسی
دریافت: 1395/6/28 | پذیرش: 1395/6/28 | انتشار: 1395/6/28

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.